🔷💠🔹🔹
🔅پیام شما
گفت: ناامید نباش…
هَتا اگر ته چاه هم باشی،
باز یک تکه از آسمان،
از توست…
گفتم: چنین دلوَرزی نکن و بدان که نا امید نیستم، چون
می دانم که در ناامیدی بسی امید است.
دوست من،
دیگران را هم باید دید،
هتا در ته چاه
هتا دم مرگ
هتا در دل سرد.
⭕️⭕️⭕️
دوست من
دیگران را هم باید دید.
آن تکه از من نیست.
از همه جانداران است.
من از آن،
به اندازه چمدان تنهایی ام،
به اندازه تنهایی هر جانداری، دور یا نزدیک برمی دارم.
دوست من، من نمیدانم،
تو می دانی؟
آیا کسی در کنار من، در چاه است؟
یا کسی در آن سوی زمین، در ماه است؟
آیا می زند داد که منم هستم،
یا که او دور ز چشمم،
خاموش و بی آوا است؟
آیا هم اکنون هست براه،
یا به فردایی، پا در راه است؟
دوست من باید دید همه را
هتا آن که با تو، در ته این چاه نیست.
تو چه دانی، شاید در کنارت،
در کف این چاه، کسی باشد،
ولی پیدا نیست.
پس گفته ی سهراب را، رها خواهم کرد.
چشم هایم شسته،
گوش هایم بسته،
ز آوای دلم.
با خرد فریاد خواهم زد که:
هر کجا باشم، این تکه از آسمان، از من نیست.
بدون خودخواهی، با داد بگویم که:
از ما، از شما، از دیگر کسان است،
از مار، از مور، از شغالان است.
🍁🍁🍁
#خِردوَرزی مایه همگرایی و #دوستی ولی #دلوَرزی با خواهشی که در نهاد خود دارد، مایه واگرایی و دوری مردمان می شود.
فرستنده #صفری_سنجانی
#پیام_پارسی
@AdabSar
🔷💠🔹🔹
🔅پیام شما
گفت: ناامید نباش…
هَتا اگر ته چاه هم باشی،
باز یک تکه از آسمان،
از توست…
گفتم: چنین دلوَرزی نکن و بدان که نا امید نیستم، چون
می دانم که در ناامیدی بسی امید است.
دوست من،
دیگران را هم باید دید،
هتا در ته چاه
هتا دم مرگ
هتا در دل سرد.
⭕️⭕️⭕️
دوست من
دیگران را هم باید دید.
آن تکه از من نیست.
از همه جانداران است.
من از آن،
به اندازه چمدان تنهایی ام،
به اندازه تنهایی هر جانداری، دور یا نزدیک برمی دارم.
دوست من، من نمیدانم،
تو می دانی؟
آیا کسی در کنار من، در چاه است؟
یا کسی در آن سوی زمین، در ماه است؟
آیا می زند داد که منم هستم،
یا که او دور ز چشمم،
خاموش و بی آوا است؟
آیا هم اکنون هست براه،
یا به فردایی، پا در راه است؟
دوست من باید دید همه را
هتا آن که با تو، در ته این چاه نیست.
تو چه دانی، شاید در کنارت،
در کف این چاه، کسی باشد،
ولی پیدا نیست.
پس گفته ی سهراب را، رها خواهم کرد.
چشم هایم شسته،
گوش هایم بسته،
ز آوای دلم.
با خرد فریاد خواهم زد که:
هر کجا باشم، این تکه از آسمان، از من نیست.
بدون خودخواهی، با داد بگویم که:
از ما، از شما، از دیگر کسان است،
از مار، از مور، از شغالان است.
🍁🍁🍁
#خِردوَرزی مایه همگرایی و #دوستی ولی #دلوَرزی با خواهشی که در نهاد خود دارد، مایه واگرایی و دوری مردمان می شود.
فرستنده #صفری_سنجانی
#پیام_پارسی
@AdabSar
🔷💠🔹🔹
🔷💠🔹🔹
چرا بدی ها بیشتر از خوبی ها به چشم ما می آیند؟
چرا در یک مهمانی
جشن
کوچه و شهر
کوی، مردم
هتا در یک کس
می نشیند بر چشم کمبود و بدی
از میان این همه آراستگی در میهمانی!
از میان همه ی جنبش جشن
از میان این همه خوبی
در مردم کوچه و شهر
از میان همه ی پاکی کوی
از میان همه ی خوبی او
از میان همه ی خوبی من
از میان همه ی خوبی تو
از میان آنها...
من و تو
با چشم به نگاهی ویژه
می جوییم چیزی که کمبود داریم
براستی چرا چشم می پوشد خود را
به چیزی که نیک باید و هست؟
سهراب گفت: "چشم ها را باید شست.
جور دیگر باید دید". "گل شبدر چه کم از لایه قرمز دارد"
برخی گفتند باز باید کرد
من فریاد کنم: "کور باید کرد"
آنچه گفتند باز باید کرد
#چشم_دل را گویم
کور باید بود هر چشم دلی
سخن از شستن و روفتن نیست
باید شسته شود از هر چیز
چشم دل کور باید بود
دوست من، چشم دگری را باید بود
آن چشم "خرد" است که "خداوند" دارد
در آن جایگه بی نیازی و بزرگی باشد.
نه نیازی باشد، نه دردی به دلی
نه مانده به راهی
نه گرسنه یا تشنه
نه فروافتاده به چاهی
دل نیاز است بر هر چه که کمبود باشد
دل تشنه و تاریک
به پیاش جو باشد
دل هی، ولگرد سرابی باشد
چشمه ی دل سو به سر آبی باشد
چشم دل تا که نیاز است براست
اگر سیراب شود چوُن پیِ آبی باشد؟
پس چشم خردت باز باید بود
اگر این دانه بدانی هنرت خواهد بود
با "#چشم_خرد" چون خدا خواهی شد
با چشم خرد داور ما خواهی شد
می دانم تو خدا خواهی شد
با خرد، بی آز و نیاز، رهنما خواهی شد
این دان بدانی رستگار خواهی شد!
#خردورزی مایه نزدیکی و همگرایی مردمان و #دلورزی مایه دوری و واگرایی آنها می شود.
فرستنده #صفری_سنجانی
#پیام_پارسی
@AdabSar
🔷💠🔹🔹
چرا بدی ها بیشتر از خوبی ها به چشم ما می آیند؟
چرا در یک مهمانی
جشن
کوچه و شهر
کوی، مردم
هتا در یک کس
می نشیند بر چشم کمبود و بدی
از میان این همه آراستگی در میهمانی!
از میان همه ی جنبش جشن
از میان این همه خوبی
در مردم کوچه و شهر
از میان همه ی پاکی کوی
از میان همه ی خوبی او
از میان همه ی خوبی من
از میان همه ی خوبی تو
از میان آنها...
من و تو
با چشم به نگاهی ویژه
می جوییم چیزی که کمبود داریم
براستی چرا چشم می پوشد خود را
به چیزی که نیک باید و هست؟
سهراب گفت: "چشم ها را باید شست.
جور دیگر باید دید". "گل شبدر چه کم از لایه قرمز دارد"
برخی گفتند باز باید کرد
من فریاد کنم: "کور باید کرد"
آنچه گفتند باز باید کرد
#چشم_دل را گویم
کور باید بود هر چشم دلی
سخن از شستن و روفتن نیست
باید شسته شود از هر چیز
چشم دل کور باید بود
دوست من، چشم دگری را باید بود
آن چشم "خرد" است که "خداوند" دارد
در آن جایگه بی نیازی و بزرگی باشد.
نه نیازی باشد، نه دردی به دلی
نه مانده به راهی
نه گرسنه یا تشنه
نه فروافتاده به چاهی
دل نیاز است بر هر چه که کمبود باشد
دل تشنه و تاریک
به پیاش جو باشد
دل هی، ولگرد سرابی باشد
چشمه ی دل سو به سر آبی باشد
چشم دل تا که نیاز است براست
اگر سیراب شود چوُن پیِ آبی باشد؟
پس چشم خردت باز باید بود
اگر این دانه بدانی هنرت خواهد بود
با "#چشم_خرد" چون خدا خواهی شد
با چشم خرد داور ما خواهی شد
می دانم تو خدا خواهی شد
با خرد، بی آز و نیاز، رهنما خواهی شد
این دان بدانی رستگار خواهی شد!
#خردورزی مایه نزدیکی و همگرایی مردمان و #دلورزی مایه دوری و واگرایی آنها می شود.
فرستنده #صفری_سنجانی
#پیام_پارسی
@AdabSar
🔷💠🔹🔹
🔷💠🔹🔹
@AdabSar
بیاد زندهیاد #حسین_پناهی
من از دلها میترسم
من از راز و نیاز
از آز میترسم
«پناهی» بزرگاندیشهات پایا
من نه از مردم
که از دلها میترسم
من از دلهای عاشقشده
واله و شیدا میترسم
من از من، از تو
از ما میترسم
من از دل غمگین
از اشک و آه میترسم
من از برانگیختنِ
دل مردم در راه میترسم
من از آن تشنهی
وامانده در چاه میترسم
از بیخانه مردمانِ
آشیانه در غار میترسم
من از جوانان ناکام
از کودکان کار میترسم
من از دلواپسی
گوشی پسِ دیوار میترسم
من از کوچک مردمِ
دستبوس و خوار میترسم
من از چاپلوسیِ
گوسپندی و دهیار میترسم
من از شکم گنده
سبکسر مردمِ پرخوار میترسم
من از بیهودهگو
بتساز مردم شببیدار میترسم
من از بیخودشدن با گریه
از شادیِ بسیار میترسم
من از دیوانگی
از دیوانهمردمِ بیمار میترسم
من از دشمنِ
خرد گمکردهی بیزار میترسم
من از دروغ
بگاه دیدن و دیدار میترسم
من از خشکی
نبود آب بر دیمزار میترسم
به وارونش اگر باشد
من از بخشندهی پولدار نمیترسم
من از دارندهی دادآر نمیترسم
من از پیراسته مردمانِ
خرددار نمیترسم
من از آزادهمردمانِ
سر دار نمیترسم
من از خداوندپیشگانِ
مردمِ هوشیار نمیترسم
ز خود دارد خرد
از خوددار نمیترسم
باری
من از #خردورزیِ دادیار نمیترسم
من از دل و دلبر
مردم دلدار میترسم!
فرستنده #صفری_سنجانی
@AdabSar
🔷💠🔹🔹
@AdabSar
بیاد زندهیاد #حسین_پناهی
من از دلها میترسم
من از راز و نیاز
از آز میترسم
«پناهی» بزرگاندیشهات پایا
من نه از مردم
که از دلها میترسم
من از دلهای عاشقشده
واله و شیدا میترسم
من از من، از تو
از ما میترسم
من از دل غمگین
از اشک و آه میترسم
من از برانگیختنِ
دل مردم در راه میترسم
من از آن تشنهی
وامانده در چاه میترسم
از بیخانه مردمانِ
آشیانه در غار میترسم
من از جوانان ناکام
از کودکان کار میترسم
من از دلواپسی
گوشی پسِ دیوار میترسم
من از کوچک مردمِ
دستبوس و خوار میترسم
من از چاپلوسیِ
گوسپندی و دهیار میترسم
من از شکم گنده
سبکسر مردمِ پرخوار میترسم
من از بیهودهگو
بتساز مردم شببیدار میترسم
من از بیخودشدن با گریه
از شادیِ بسیار میترسم
من از دیوانگی
از دیوانهمردمِ بیمار میترسم
من از دشمنِ
خرد گمکردهی بیزار میترسم
من از دروغ
بگاه دیدن و دیدار میترسم
من از خشکی
نبود آب بر دیمزار میترسم
به وارونش اگر باشد
من از بخشندهی پولدار نمیترسم
من از دارندهی دادآر نمیترسم
من از پیراسته مردمانِ
خرددار نمیترسم
من از آزادهمردمانِ
سر دار نمیترسم
من از خداوندپیشگانِ
مردمِ هوشیار نمیترسم
ز خود دارد خرد
از خوددار نمیترسم
باری
من از #خردورزیِ دادیار نمیترسم
من از دل و دلبر
مردم دلدار میترسم!
فرستنده #صفری_سنجانی
@AdabSar
🔷💠🔹🔹
🔷💠🔹🔹
yon.ir/AdabSar005
پاداش و سزا؟
چگونه و چه چیزی را پاداش دهیم؟
درود بر شما
این فرتور را نمی دانم درست است یا نه؟ نمی دانم آنهایی که آن را ساخته اند از روی نیکخواهی و برای بهسازی بوده یا آن را از روی بدخواهی برای ویرانگری ساخته اند؟ هر چه باشد، بسیار آگاهی بخش است، برای آنانی که ایران را دوست دارند.
سنجیدن رفتار خودمان با آنهایی که زیستگاه بهتری دارند، (برای #بهسازی_زیستگاه و کشورمان)، شاید کمک کننده باشد.
در کشور ما #پاداش ها گسسته از آماج و آرمان پایانی آن کار است، ولی در کشورهای پیشرفته پاداش پیوسته به آماج پایانی کار است.
در کشوری که پاداشهایش گسسته باشد، آرمان و آماج کار گم شده و همه دنبال پاداش می گردند. کژ رَوی به اندازه ای فراوان می شود که گاهی راه گم شده و همه در کوره راهی وارونه می روند!
اگر آگاهی و دانش برای رسیدن به زندگی بهتر مردم، آماج پایانی آموزش ما در دانشگاه ها باشد، ما برای رسیدن به آن بسیار کژروی کرده ایم و هنوز هم به همان راه کژ می رویم.
همه ما، همانند وزیرمان هستیم. همه کژ رَوی می کنیم. اندک کسانی هستند که کژ رَوی نمی کنند ولی آیا این کسان، در این زیستگاه می توانند به جایگاهی دست یابند؟ بدرستی پاسخ نه است. مگر با سفارش! آن هم چگونه و با چه سازوکاری؟
چه اندازه پسمانده ایم که برای افزایش کارکردمان تازه از سزادادن به کارهای بد به پاداش دادن به کارهای خوب رسیده ایم.
ای کاش نمی رسیدیم چون سزادادن به کارهای بد از آرمان پایانی کار چندان هم گسسته نیست؛ در گذشته اگر کاری درست به پایان نمی رسید، سزای آن کار داده می شد. بدین گونه مردم بیشتری از ترس دیدن سزای کار نادرست، آن کار را درست و بهتر به انجام می رساندند.
هنگامی که شناسه ارزیابی و پاداش در دانشگاه ها برای رسیدن به پایگاهی بالاتر، شمار نوشتارهای استادانی چون من باشد، چه خواهد شد. راه دانشجویی گم خواهد شد. همه برای آنکه به این پاداش گسسته از آرمان(زندگی بهتر برای مردم) برسیم، نمره جو و نوشتارجو می شویم. این است که راه گم شده و بجای دانشمند شدن(در راستای بهتر کردن زندگی خود و مردم)، کاغذمندتر می شویم. از بخت بد تا جایی پیش رفته ایم که خرید و فروش آن کاغذها، هم به گونه آشکار و هم به گونه پنهان انجام می شوند.
به هر گونه، امروز به اینکه چگونه پاداش دهیم که درست تر باشد، هنوز آگاهی نیافته ایم و آن را یاد نگرفته ایم.
اگر چشم خردمان باز شود و #خردورزی کنیم، با نگاه به آن مردمان یاد خواهیم گرفت. رفت و آمد به کشورهای پیشرفته و همنشینی با مردم آنجا بسیار آگاهی بخش است. امیدوارم دیر نشود. امیدوارم تا پیر و سخت نشده ایم، بتوانیم با آگاهی به پیشباز دگرگونی و بهسازی زیستگاهمان برویم.
برگشت از بیراهه از هر جایی که باشد، بهتر از رفتن در همان راه نادرست است.
فرستنده #صفری_سنجانی
#پیام_پارسی
@AdabSar
🔷💠🔹🔹
yon.ir/AdabSar005
پاداش و سزا؟
چگونه و چه چیزی را پاداش دهیم؟
درود بر شما
این فرتور را نمی دانم درست است یا نه؟ نمی دانم آنهایی که آن را ساخته اند از روی نیکخواهی و برای بهسازی بوده یا آن را از روی بدخواهی برای ویرانگری ساخته اند؟ هر چه باشد، بسیار آگاهی بخش است، برای آنانی که ایران را دوست دارند.
سنجیدن رفتار خودمان با آنهایی که زیستگاه بهتری دارند، (برای #بهسازی_زیستگاه و کشورمان)، شاید کمک کننده باشد.
در کشور ما #پاداش ها گسسته از آماج و آرمان پایانی آن کار است، ولی در کشورهای پیشرفته پاداش پیوسته به آماج پایانی کار است.
در کشوری که پاداشهایش گسسته باشد، آرمان و آماج کار گم شده و همه دنبال پاداش می گردند. کژ رَوی به اندازه ای فراوان می شود که گاهی راه گم شده و همه در کوره راهی وارونه می روند!
اگر آگاهی و دانش برای رسیدن به زندگی بهتر مردم، آماج پایانی آموزش ما در دانشگاه ها باشد، ما برای رسیدن به آن بسیار کژروی کرده ایم و هنوز هم به همان راه کژ می رویم.
همه ما، همانند وزیرمان هستیم. همه کژ رَوی می کنیم. اندک کسانی هستند که کژ رَوی نمی کنند ولی آیا این کسان، در این زیستگاه می توانند به جایگاهی دست یابند؟ بدرستی پاسخ نه است. مگر با سفارش! آن هم چگونه و با چه سازوکاری؟
چه اندازه پسمانده ایم که برای افزایش کارکردمان تازه از سزادادن به کارهای بد به پاداش دادن به کارهای خوب رسیده ایم.
ای کاش نمی رسیدیم چون سزادادن به کارهای بد از آرمان پایانی کار چندان هم گسسته نیست؛ در گذشته اگر کاری درست به پایان نمی رسید، سزای آن کار داده می شد. بدین گونه مردم بیشتری از ترس دیدن سزای کار نادرست، آن کار را درست و بهتر به انجام می رساندند.
هنگامی که شناسه ارزیابی و پاداش در دانشگاه ها برای رسیدن به پایگاهی بالاتر، شمار نوشتارهای استادانی چون من باشد، چه خواهد شد. راه دانشجویی گم خواهد شد. همه برای آنکه به این پاداش گسسته از آرمان(زندگی بهتر برای مردم) برسیم، نمره جو و نوشتارجو می شویم. این است که راه گم شده و بجای دانشمند شدن(در راستای بهتر کردن زندگی خود و مردم)، کاغذمندتر می شویم. از بخت بد تا جایی پیش رفته ایم که خرید و فروش آن کاغذها، هم به گونه آشکار و هم به گونه پنهان انجام می شوند.
به هر گونه، امروز به اینکه چگونه پاداش دهیم که درست تر باشد، هنوز آگاهی نیافته ایم و آن را یاد نگرفته ایم.
اگر چشم خردمان باز شود و #خردورزی کنیم، با نگاه به آن مردمان یاد خواهیم گرفت. رفت و آمد به کشورهای پیشرفته و همنشینی با مردم آنجا بسیار آگاهی بخش است. امیدوارم دیر نشود. امیدوارم تا پیر و سخت نشده ایم، بتوانیم با آگاهی به پیشباز دگرگونی و بهسازی زیستگاهمان برویم.
برگشت از بیراهه از هر جایی که باشد، بهتر از رفتن در همان راه نادرست است.
فرستنده #صفری_سنجانی
#پیام_پارسی
@AdabSar
🔷💠🔹🔹