ادب‌سار
14.8K subscribers
4.95K photos
123 videos
21 files
860 links
آرمان ادب‌سار
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی

instagram.com/AdabSar

گردانندگان:
بابک
مجید دُری @MajidDorri
پریسا امام‌وردیلو @New_View

فروشگاه ادبسار: @AdabSar1
Download Telegram
💠🔷🔹🔹
@AdabSar
🔅پیام شما


درود و مهر بر شما
امروز آدینه است
🌺🍃🍁
بیاندیشم؛
انگار کنیم
بنویسیم
و نگارش کنیم.
🌺🍃🍁
یادآوری پیش‌نوشته‌هایمان:
"هزار دوست کم است و یک دشمن بسیار"🌺
"دلورزی یا خردورزی"
🌺🍃🍁
سخن امروز: پیل اندر خانه‌ای تاریک بود!!
و
در کف هر یک اگر اخگر بدی
ناهمانندی از گفتشان بیرون شدی.
🌺🍃🍁
ناهمانندی در سخن یا گفتار
و ناهمانندی در کردار یا رفتار مردم از کجاست؟

چرا همه مانند هم "یک چیز" نمی‌گویند؟
چرا همه مانند هم "به یک گونه" رفتار نمی‌کنند؟

هنگام روبروشدن با یک رخداد، چرا واکنش مردمان "یکسان" نیست؟

چرا گفتار و کردار مردمان گوناگون به اندازه‌ای "ناهمانند" است که برای همدیگر گاهی "خنده‌دار" است
و گاهی به "نبرد" میان آنها می‌انجامد؟

هنگامی که "خواسته‌ای نداریم" و یا داشته‌ای نداریم
که آن را بخواهیم و یا از دست دهیم،
به گفتار یا رفتار ناهمانند با خود "می‌خندیم"😁

ولی هنگامی که "خواسته‌ای داشته باشیم"
و یا "داشته‌ای" درست یا نادرست اندوخته باشیم،
به گفتار یا رفتار ناهمانند با خود "می‌ستیزیم".😢
ولی براستی چرا؟
🤔
چرا اینگونه "نامهربانی" می‌کنیم؟
آیا "خواسته‌ها و نگهبانی از داشته‌ها" باید پیشتر از "اندیشه‌ها" باشد؟ یا برای خواستن و داشتن باید از بند پیش‌انگاری رها شد و اندیشیدن را پیشتر از آنها گذاشت؟

آیا خواسته‌ها و داشته‌های ما
بندهای ناپیدا،
تارهای تاریک‌ساز،
پودهای دست‌وپاگیر برای اندیشه و آگاهی و دانایی ما نیست؟
که همه پیل را می‌بینند ولی به‌گونه‌ای ناهمانند آن را می‌گویند و می‌انگارند 😔
😔😢😔😢
در باره‌ی هر یک از پرسش‌های بالا شما چه انگاری دارید؟🤔
برای نزدیک‌شدن به هم و زندگی با یکدیگر چه باید کرد؟
برای شناخت همدیگر و داشتن بردباری و سازش با هم چه باید کرد؟
برای هم‌آهنگ،کردن این ناهماهنگی‌ها
برای کاهش پیامد بد خواسته‌ها و پنداشته‌ها
و برای پیشگیری از آسیب آنها چه راهکاری دارید؟
👌
برای دگرگونی ناهماهنگی‌های مردم جهان،
به هم‌آهنگی؛ هم‌نوازی و مهربانی به همدیگر
برای ساختن سازی سازگار و خوش‌آهنگ،
در میان مردمان گوناگون چه باید کرد؟
🤔
چگونه می‌توان این سِداهای ناهمسان و گوش‌خراش را به هم‌نوایی و هم‌نوازی دگرگون کرد که هر یک سدای خود را بدهند ولی یکدیگر را نیازارند؟
🤔🤔🤔
رهبران جهان چگونه باید دستان خود را تکان دهند که آهنگی دلنشین از میان مردمان ناهمانند دنیا شنیده شود؟
🥀🌾🌿🍁🍃🌺🌺🍃🍁🌿🌾🥀

فرستنده #صفری_سنجانی
#پیام_پارسی
@AdabSar
💠🔷🔹🔹
🔷💠🔹🔹
@AdabSar
🔅پیام شما


درود و مهر بر شما
به بهانه خرده گیری بر بودجه های کشور برای سال ۱۳۹۷.
به بهانه بخش فرهنگستانی آن
🌺🌿🌺🌿
آری، من هم چندان به این شیوه کارکردن خوشبین نیستم.
نگهبانی و پاسداشت زبان و فرهنگ، بیش از آنکه بودجه و سرمایه گزاری بخواهد،
انگیزه ی همگانی می خواهد.
این کار فرهنگستان هر چند با ارزش است، ولی به این همه سرمایه نیاز نیست، اگر آموزش ما در آموزشگاه ها خردمندانه باشد.
🤔
آموزش زبان پارسی، نیاز به یادگیری دستور زبان پارسی، یادگیری ریشه واژه ها، و یادگیری همه پیشوندها و پسوندها در آموزشگاه هایمان دارد.
اگر با ریشه ها، پیشوندها و پسوندهای زبان فارسی آشنا شویم از توانایی این زبان به شگفتی خواهیم افتاد.

اندوخته زایشی یا ژنتیک همه جانداران گوناگون در این زمین خاکی تنها و تنها با چهار بازآلی(آدنین، گوانین، سیتوزین و اوراسیل) پدید آمده است.
اکنون با دستور کار روان و گویایی که زبان پارسی دارد و با این همه واژه، پسوند و پیشوند چه کارهایی که نمی شود کرد. چه سازه ها و سازهایی که نمی توان آفرید.
🌺🌿🎼🌺🌿🎼
اگر با دستور زبان و سپس با ریشه شناسی واژه ها و پسوندها و پیشوندهای زبان پارسی آشنا شویم و آنها خوب آموزش داده شوند، دیگر نیازی به برباددادن سرمایه کشور نیست.
زبان و ادب دانش آموخته های ما به اندازه ای پیشرفت خواهد کرد که هر کسی با کمی کوشش واژه ساز خواهد شد.
هر کس مانند جویباری کوچک چندین واژه ساخته و رها کرده که در کشور به رودخانه ای بزرگ و خروشان دگرگون می شود، که توان رویارویی با هر تازشی را خواهد داشت.
ولی اکنون کدام انگیزه ای در این کار است؟ چه آموزش داده می شود؟
دانشجوی ما هنوز درست نویسی و درست خواندن زبان خودمان را یاد نگرفته است که در پی یادگیری نوشتارهای ادبی با ساختار ویژه که امروز کاربردی ندارد، فرستاده می شود.
«نثر مسجع مرصع مردف مواخر» که در یک دوره ای رواگ داشته است تا چه اندازه نیاز امروزین ما را پاسخ می دهد.
آری، یادگیری آن خوب است، ولی یادگیری درست نوشتن و درست گفتن بسیار مهندتر است.
یادگیری چم و مانک یک واژه دورافتاده و کم کاربرد تازی و اربیک تا چه اندازه پاسخگوی نیاز ما است؟ مایی که هنوز با توانایی های زبان خودمان آشنا نشده ایم!!
مایی که هنوز با سازه ها و سازواره های زبان خودمان آشنا نشده ایم!!
این که آموزش می بینیم «الفارسی» است و برای آنکه آن را درست بیاموزیم نیاز است که بر هر دو زبان پارسی و تازی که ریشه و ساختار بیگانه ای با هم دارند آشنا شویم. دو چیزی که تنها کارشناسان زبان می توانند آنها را درست کنار هم بکار ببرند.
اگر در زمانی به نادرستی، کاربرد زبان اربیک در نوشتارها و سروده های پارسی ارزش بود و کاربردی داشت، امروز نه ارزش است و نه کاربردی دارد.

امروز همه به این پایه از آگاهی رسیده ایم که اینکار تا چه اندازه نادرست است و پیامد بد دارد.

اگر در زمانی، کسانی مانند مولوی، سعدی، پورسینا، رازی، انصاری و مانند آنها و بویژه "حافظ" برای به‌رخ کشیدن دانش و توانایی خود و گاهی دریافت دستمزد و پاداش، این کار نادرست را کردند!! امروز نیازی به آن همه کوشش و سرمایه گذاری نادرست نیست.
امروز می دانیم که بدست آوردن این "توانایی های نادرست" چه اندازه سرمایه و زمان می خواهد.
👌
امروز به کسی که در نوشتار خود زبان بیگانه را بکار ببرد پاداش نمی دهند
🙏
سخن من خرده گیری بر بودجه فرهنگستان ادب نیست؛ زیرا اگر این بودجه در انجا بکار نرود، جایی دیگر بکار خواهد رفت!! سخن من ناتوانی ما مردم در درست نوشتن و سخن گفتن است.
سخن من درست نیاموختن ساختار، واژه ها، پیشوندها و پسوندهای زبان خودمان در آموزشگاه هایمان است.
تا آنها را بخوبی نیاموخته ایم، چرا به نادرستی بر یادگیری زبان بیگانه و تازی پافشاری و سرمایه گذاری می شود.
آری، برای برخی از رشته ها، آن هم به گونه ای فشرده، شاید به آن سرمایه گذاری نیاز باشد، ولی نه به این گستردگی.
آری، این بودجه فرهنگستان در برابر سرمایه بزرگی که در آموزشگاه کشور برای توانمندی ما در آموزش دو زبان ناهمخوان می شود، بسیار ناچیز است.
کاربرد این بودجه دارایی هامان را برباد می‌دهد، ولی آن شیوه آموزش گذشته از دارایی ها، مغز، زمان و اندیشه جوانان ما را تباه می کند.

ای کاش ما به "توانایی های نادرست" گذشتگان می رسیدیم، ولی اینگونه نیست. ما دو رَج نوشته ای درست را نمی توانیم بنویسیم. زیرا هنوز به درستی زبان خودمان را نیاموخته ایم. زیرا زبان خودمان را درست آموزش نمی دهیم.
🤔🤔🤔
فرستنده #صفری_سنجانی
#پیام_پارسی
@AdabSar
🔷💠🔹🔹
🔷💠🔹🔹
yon.ir/AdabSar003
🔅پیام شما


🌺
باز هم کاری زیبا از مردمان خوب ایران زمین

#زیست_بهسازی همزمان با جهان

باشد که ما هم #محیط_زیست و #بوم_سازه ای پاک و پالوده داشته باشیم.
ما شایسته پاکیزگی هستیم.

در زیستگاه پاکیزه، پالوده و روشن کوچکترین تیرگی، آلودگی و آلاینده ای به چشم می آید. پس به آن پاسخ داده می شود.
برای همین است که آلایندگان و ناپاکان نمی گذارند زیستگاه پاکی داشته باشیم.

آلودگی پرتو های ایزدی را می گیرد و با کاهش روشنایی، زیست پیرامون ما را تاریک، سرد و بی جنبش می کند ولی پاکیزگی و پالودگی فره ایزدی دارد.

چو آن شاه پالوده گشت از بدی
بتابید از او فره ایزدی

این چنین است که پالایش و پالودگی به همراه خودش پرتوهای ایزدی برای روشنی، گرما و جنبش دارد. در دنیای روشنی ها، ناپاکان و آلودگی جایی برای پنهان شدن نمی یابند.

🍁🍁🍁

فرستنده #صفری_سنجانی
#پیام_پارسی
@AdabSar
🔷💠🔹🔹
🔷💠🔹🔹
🔅پیام شما


#دلورزان چون کودکان نرم و پر جنب و جوش هستند. آنها تا کودکی می کنند شادند. دل آنها چون خیزآبی به سوی چیزی کشیده شده و از آن زده شده و بازمی گردد. آنها چون جانوری در پی خواسته دل بوده و برای فربه شدن در پی دلخواسته ها هستند که گاهی آنچه خواسته می شود، آنچنان خواستنی می شود که خیزآبش برگشتی ندارد. پس تا پایان زندگی دِلوَرزی #دلبسته خواهند شد.
#خردورزان چون پیری وارسته به آسانی پا روی دل خود گذاشته و تنها بر پایه درستی کار می کنند. آنها چون خداوندگار در پی روشنی و نیکویی به همه هستند. شادی و غمی در کار آنها نیست. فراز و فرودی ندارند. پیوسته در پی دانش و بینش بیشتر و روشن سازی پیرامون خود هستند.
مِرتا، آن زنده‌ی میرا، نه چون جانوران سراسر دلوَرز است و نه چون #خداوندگار سراسر خِرَدوَرز.
ما #ایرانیان بیشتر مارتایی دلوَرز هستیم یا بهتر بگویم شده ایم. کودکانی بزرگ و دلبسته به چیزهای بسیار که از بخت بد دست یافتنی نیست. برای همین غمگین هستیم. در شگفتم که این شیوه را می ستاییم. برای تیره بختانی دلوَرز چون #فرهاد کوه‌کن، لیلی در بند و #مجنون دیوانه سروده های بسیار داریم.
ولی خوربرانی ها(غربی ها) بیشتر مارتایی خردوَرز هستند. خوربرانی ها در کار و زندگی خود گویا دل ندارند، ساده تر از دلبسته های خود رها می شوند و راستی گزینی می کنند. آنها به آسانی پا روی دلشان می گذارند. خردمندانه درستکاری می کنند. آنها برای آنکه شور و شادی در این زندگی خداوند گونه بیاورند، زمان ویژه ای را کودکی می کنند. ولی نه مانند ما با آرزوهای دور و دراز؛ آنها با خواسته های دست یافتنی و کودکانه در زمان هایی کوتاه #شادی خود را بازمی یابند. برای همین با اینکه بیشتر از ما پیری و خردورزی می کنند ولی شادتر هستند.

فرستنده #صفری_سنجانی
#پیام_پارسی
@AdabSar
🔷💠🔹🔹
🔷💠🔹🔹
🔅پیام شما


گفت: ناامید نباش…

هَتا اگر ته چاه هم باشی،
باز یک تکه از آسمان،
از توست…

گفتم: چنین دلوَرزی نکن و بدان که نا امید نیستم، چون
می دانم که در ناامیدی بسی امید است.

دوست من،
دیگران را هم باید دید،
هتا در ته چاه
هتا دم مرگ
هتا در دل سرد.
⭕️⭕️⭕️
دوست من
دیگران را هم باید دید.
آن تکه از من نیست.
از همه جانداران است.
من از آن،
به اندازه چمدان تنهایی ام،
به اندازه تنهایی هر جانداری، دور یا نزدیک برمی دارم.

دوست من، من نمیدانم،
تو می دانی؟
آیا کسی در کنار من، در چاه است؟
یا کسی در آن سوی زمین، در ماه است؟
آیا می زند داد که منم هستم،
یا که او دور ز چشمم،
خاموش و بی آوا است؟

آیا هم اکنون هست براه،
یا به فردایی، پا در راه است؟

دوست من باید دید همه را
هتا آن که با تو، در ته این چاه نیست.
تو چه دانی، شاید در کنارت،
در کف این چاه، کسی باشد،
ولی پیدا نیست.

پس گفته ی سهراب را، رها خواهم کرد.
چشم هایم شسته،
گوش هایم بسته،
ز آوای دلم.

با خرد فریاد خواهم زد که:
هر کجا باشم، این تکه از آسمان، از من نیست.

بدون خودخواهی، با داد بگویم که:

از ما، از شما، از دیگر کسان است،
از مار، از مور، از شغالان است.
🍁🍁🍁
ِردوَرزی مایه همگرایی و #دوستی ولی #دلوَرزی با خواهشی که در نهاد خود دارد، مایه واگرایی و دوری مردمان می شود.

فرستنده #صفری_سنجانی
#پیام_پارسی
@AdabSar
🔷💠🔹🔹
🔷💠🔹🔹

چرا بدی ها بیشتر از خوبی ها به چشم ما می آیند؟

چرا در یک مهمانی
جشن
کوچه و شهر
کوی، مردم
هتا در یک کس
می نشیند بر چشم کمبود و بدی
از میان این همه آراستگی در میهمانی!

از میان همه ی جنبش جشن
از میان این همه خوبی
در مردم کوچه و شهر
از میان همه ی پاکی کوی
از میان همه ی خوبی او
از میان همه ی خوبی من
از میان همه ی خوبی تو
از میان آنها...
من و تو
با چشم به نگاهی ویژه
می جوییم چیزی که کمبود داریم
براستی چرا چشم می پوشد خود را
به چیزی که نیک باید و هست؟

سهراب گفت: "چشم ها را باید شست.
جور دیگر باید دید". "گل شبدر چه کم از لایه قرمز دارد"
برخی گفتند باز باید کرد
من فریاد کنم: "کور باید کرد"
آنچه گفتند باز باید کرد
#چشم_دل را گویم
کور باید بود هر چشم دلی
سخن از شستن و روفتن نیست
باید شسته شود از هر چیز

چشم دل کور باید بود
دوست من، چشم دگری را باید بود
آن چشم "خرد" است که "خداوند" دارد
در آن جایگه بی نیازی و بزرگی باشد.
نه نیازی باشد، نه دردی به دلی
نه مانده به راهی
نه گرسنه یا تشنه
نه فروافتاده به چاهی

دل نیاز است بر هر چه که کمبود باشد
دل تشنه و تاریک
به پی‌اش جو باشد
دل هی، ولگرد سرابی باشد
چشمه ی دل سو به سر آبی باشد

چشم دل تا که نیاز است براست
اگر سیراب شود چوُن پیِ آبی باشد؟

پس چشم خردت باز باید بود
اگر این دانه بدانی هنرت خواهد بود

با "#چشم_خرد" چون خدا خواهی شد
با چشم خرد داور ما خواهی شد

می دانم تو خدا خواهی شد
با خرد، بی آز و نیاز، رهنما خواهی شد
این دان بدانی رستگار خواهی شد!

#خردورزی مایه نزدیکی و همگرایی مردمان و #دلورزی مایه دوری و واگرایی آنها می شود.


فرستنده #صفری_سنجانی
#پیام_پارسی
@AdabSar
🔷💠🔹🔹
🔷💠🔹🔹
@AdabSar
درود و مهر خدا بر شما
دوست و هم میهن بزرگوار
از اینکه نگاه خوبی به زبان و ادب پارسی دارید و در این راه گام برمی دارید سپاسگزارم.
یک گامِ کوچکِ هرچند نافرجام برداشتن، بهتر از هیچ گام است.
در این راستا کوشش ها بسیار شده است و خود این راه هم بس سخت و ناهموار بوده است.
در هر راهی، گاهی پای رونده خواهد لغزید و به سنگی خواهد خورد. درد آن ما را بخود خواهد آورد اگر مست نباشیم.
در این راه هرچه کار شود کم است، چون سالها وام گرفتن از زبان های دیگر نه تنها بد نبوده است که برخی آن را نشان سخنوری خود دانسته اند و بر آن بالیده اند.
خوب در باره کاربرد واژه های کهنه یا نوین بجای واژه های بیگانه پیشنهادهای بسیاری شده است،
بد نیست یادی کنم از سخن بزرگی که می گفت سپردن کار به فرهنگستان بسنده نیست. همانگونه که پذیرش و پخش واژه های بیگانه را مردم انجام می دهند، ایستادگی در برابر واژه های بیگانه را نیز باید به مردم واگذار کرد. آنها خود آنچه را شایسته تر باشد از میان انبوه واژه های زبان پربار فارسی برخواهند گزید.

به هر گونه، برخی واژه ها اگرچه فراموش شده، سخت و سنگین هستند، ولی می توان در نوشتارها و سخنان خود واژه های آشناتر را بکار برد.
این کار دشواری نیست.
گذشته از آن هرچه و هر واژه ای که سخت و دشوار است تنها برای چند روز نخست سخت و نچسب است. آن را پس از اندک زمانی مانند همه کارهایمان یاد خواهیم گرفت.
همانند دوچرخه سواری بر دو چرخ باریک، از باریک ترین راه ها هم به آسانی خواهیم گذشت. تنها باید بخواهیم و کمی تلاش کنیم.
ببخشید استاد بزرگوار
در برابر بزرگانی مانند شما سخن از ادب پارسی گفتن برای ما آسان نیست و گاهی هم نادرست است.
این کار خواست همگانی می خواهد، ولی شدنی است.
من با تلاش فارسی خواهم گفت و فارسی خواهم نوشت، اگر چه گاهی نادرست باشد.
به زبان خودم نادرست بگویم زودتر نادرستی آن هویدا شده و درست خواهد شد تا اینکه این چنین از زبان بیگانه وام بگیرم که هر واژه ای به هر چمی در هر جایی از گزاره ها(بی آنکه بدانم چه گزاره ای می سازم تنها برای آنچه می خواهم، به شنونده در سخن گفتن و به خواننده در نوشتن، برسانم) به کار برم.

فرستنده #صفری_سنجانی
#پیام_پارسی
@AdabSar
🔷💠🔹🔹
🔷💠🔹🔹
@AdabSar
درود و مهر بر شما

نگهبانی و پاسداشت زبان و فرهنگ بیش از آنکه بودجه و سرمایه‌گذاری بخواهد، انگیزه‌ی همگانی می‌خواهد.
کار فرهنگستان هرچند با ارزش است ولی به این همه سرمایه نیاز نیست، اگر آموزش ما در آموزشگاه‌ها خردمندانه باشد.

آموزش زبان پارسی، نیاز به یادگیری دستور زبان پارسی، یادگیری ریشه‌ی واژه‌ها و یادگیری همه پیشوندها و پسوندها در آموزشگاه‌هایمان دارد.
اگر با ریشه‌ها، پیشوندها و پسوندهای زبان فارسی آشنا شویم از توانایی این زبان به شگفتی خواهیم افتاد.

اندوخته‌ی زایشی یا ژنتیک همه جانداران گوناگون در این زمین خاکی تنها و تنها با چهار باز آلی (آدنین، گوانین، سیتوزین و اوراسیل) پدید آمده است.
اکنون با دستور کار روان و گویایی که زبان پارسی دارد و با این همه واژه، پسوند و پیشوند، چه کارهایی که نمی‌شود کرد. چه سازه‌ها و سازهایی که نمی‌توان آفرید.

اگر با دستور زبان و سپس با ریشه‌شناسی واژه‌ها و پسوندها و پیشوندهای زبان پارسی آشنا شویم و آن‌ها خوب آموزش داده شوند، دیگر نیازی به هدر دادن سرمایه کشور نیست.
زبان و ادب دانش آموخته‌های ما به اندازه‌ای پیشرفت خواهد کرد که هر کسی با کمی کوشش واژه‌ساز خواهد شد.
هر کس مانند جویباری کوچک، چندین واژه ساخته و رها کرده که در کشور به رودخانه‌ای بزرگ و خروشان دگرگون می‌شود که توان رویارویی با هر تازشی را خواهد داشت.
ولی اکنون کدام انگیزه‌ای در این کار است؟ چه آموزشی داده می‌شود؟
دانشجوی ما هنوز درست‌نویسی و درست خواندن زبان خودمان را یاد نگرفته است که در پی یادگیری نوشتارهای ادبی با ساختار ویژه که امروز کاربردی ندارد، فرستاده می‌شود.
نثر مسجع مرصع مردف موخر که در یک دوره‌ای رواگ داشته است تا چه اندازه نیاز امروزین ما را پاسخ می‌دهد؟
بله یادگیری آن خوب است ولی یادگیری درست نوشتن و درست گفتن بسیار مهندتر است.
یادگیری چم و مانک یک واژه‌ی دورافتاده و کم‌کاربرد تازی و اربیک تا چه اندازه پاسخگوی نیاز ما است؟ مایی که هنوز با توانایی‌های زبان خودمان آشنا نشده‌ایم! مایی که هنوز با سازه‌ها و سازواره‌های زبان خودمان آشنا نشده‌ایم!!
این که اکنون آموزش می‌بینیم الفارسی است و برای آنکه آن را درست بیاموزیم نیاز است که بر هر دو زبان پارسی و تازی که ریشه و ساختار بیگانه‌ای با هم دارند آشنا شویم. دو چیزی که تنها کارشناسان زبان می‌توانند آن‌ها را درست کنار هم به‌کار ببرند.
اگر در زمانی به نادرستی کاربرد زبان اَرَبیک در نوشتارها و سروده‌های پارسی ارزش بود و کاربردی داشت؛ امروز نه ارزش است و نه کاربردی دارد.
امروز همه به این پایه از آگاهی رسیده‌ایم که اینکار تا چه اندازه نادرست است و پیامد بد دارد.
اگر در زمانی، کسانی مانند مولوی، سعدی، بوعلی سینا، رازی، انصاری و مانند آن‌ها و به‌ویژه "حافظ" برای به‌رخ کشیدن دانش و توانایی خود و گاهی دریافت دستمزد و پاداش این کار نادرست را کردند، امروز نیازی به آن همه تلاش و سرمایه‌گذاری نادرست نیست.
امروز می‌دانیم که به‌دست آوردن این "توانایی‌های نادرست" چه اندازه سرمایه و زمان می‌خواهد.
امروز به کسی که در نوشتار خود زبان بیگانه را به‌کار ببرد پاداش نمی‌دهند.
سخن من خرده‌گیری بر بودجه فرهنگستان ادب نیست؛ زیرا اگر این بودجه در آنجا به‌کار نرود، جایی دیگر به‌کار خواهد رفت! سخن من ناتوانی ما مردم در درست نوشتن و سخن گفتن است.
سخن من درست نیاموختن ساختار، واژه‌ها، پیشوندها و پسوندهای زبان خودمان در آموزشگاه‌هایمان است.
تا آن‌ها را بخوبی نیاموخته‌ایم، چرا به نادرستی بر یادگیری زبان بیگانه و تازی پافشاری و سرمایه‌گذاری می‌شود.
برای برخی از رشته‌ها، آن هم به گونه‌ای فشرده، شاید به آن سرمایه‌گذاری نیاز باشد، ولی نه به این گستردگی.
بودجه فرهنگستان در برابر سرمایه بزرگی که در آموزشگاه‌های کشور برای توانمندی ما در آموزش دو زبان ناهمخوان می‌شود، بسیار ناچیز است.
کاربرد این بودجه دارایی‌هامان را هدر می‌دهد، ولی آن شیوه آموزش، گذشته از دارایی‌ها، مغز، زمان و اندیشه جوانان ما را تباه می‌کند.
ای کاش ما به "توانایی‌های نادرست" گذشتگان می‌رسیدیم، ولی اینگونه نیست. ما دو رج نوشته‌ای درست را نمی‌توانیم بنویسیم. زیرا هنوز به درستی زبان خودمان را نیاموخته‌ایم. زیرا زبان خودمان را درست آموزش نمی‌دهیم.

فرستنده #صفری_سنجانی
#پیام_پارسی
@AdabSar
🔷💠🔹🔹
🔷💠🔹🔹
@AdabSar
بیاد زنده‌یاد #حسین_پناهی

من از دل‌ها می‌ترسم
من از راز و نیاز
از آز می‌ترسم
«پناهی» بزرگ‌اندیشه‌ات پایا
من نه از مردم
که از دل‌ها می‌ترسم
من از دل‌های عاشق‌شده
واله و شیدا می‌ترسم
من از من، از تو
از ما می‌ترسم
من از دل غمگین
از اشک و آه می‌ترسم
من از برانگیختنِ
دل مردم در راه می‌ترسم
من از آن تشنه‌ی
وامانده در چاه می‌ترسم
از بی‌خانه مردمانِ
آشیانه در غار می‌ترسم
من از جوانان ناکام
از کودکان کار می‌ترسم
من از دلواپسی
گوشی پسِ دیوار می‌ترسم
من از کوچک مردمِ
دست‌بوس و خوار می‌ترسم
من از چاپلوسیِ
گوسپندی و دهیار می‌ترسم
من از شکم گنده
سبک‌سر مردمِ پرخوار می‌ترسم
من از بیهوده‌گو
بت‌ساز مردم شب‌بیدار می‌ترسم
من از بیخودشدن با گریه
از شادیِ بسیار می‌ترسم
من از دیوانگی
از دیوانه‌مردمِ بیمار می‌ترسم
من از دشمنِ
خرد گم‌کرده‌ی بیزار می‌ترسم
من از دروغ
بگاه دیدن و دیدار می‌ترسم
من از خشکی
نبود آب بر دیمزار می‌ترسم
به وارونش اگر باشد
من از بخشنده‌ی پولدار نمی‌ترسم
من از دارنده‌ی دادآر نمی‌ترسم
من از پیراسته مردمانِ
خرددار نمی‌ترسم
من از آزاده‌مردمانِ
سر دار نمی‌ترسم
من از خداوندپیشگانِ
مردمِ هوشیار نمی‌ترسم
ز خود دارد خرد
از خوددار نمی‌ترسم
باری
من از #خردورزیِ دادیار نمی‌ترسم
من از دل و دلبر
مردم دلدار می‌ترسم!


فرستنده #صفری_سنجانی
@AdabSar
🔷💠🔹🔹
🔷💠🔹🔹
yon.ir/AdabSar005

پاداش و سزا؟
چگونه و چه چیزی را پاداش دهیم؟
درود بر شما
این فرتور را نمی دانم درست است یا نه؟ نمی دانم آنهایی که آن را ساخته اند از روی نیکخواهی و برای بهسازی بوده یا آن را از روی بدخواهی برای ویرانگری ساخته اند؟ هر چه باشد، بسیار آگاهی بخش است، برای آنانی که ایران را دوست دارند.
سنجیدن رفتار خودمان با آنهایی که زیستگاه بهتری دارند، (برای #بهسازی_زیستگاه و کشورمان)، شاید کمک کننده باشد.
در کشور ما #پاداش ها گسسته از آماج و آرمان پایانی آن کار است، ولی در کشورهای پیشرفته پاداش پیوسته به آماج پایانی کار است.
در کشوری که پاداشهایش گسسته باشد، آرمان و آماج کار گم شده و همه دنبال پاداش می گردند. کژ رَوی به اندازه ای فراوان می شود که گاهی راه گم شده و همه در کوره راهی وارونه می روند!
اگر آگاهی و دانش برای رسیدن به زندگی بهتر مردم، آماج پایانی آموزش ما در دانشگاه ها باشد، ما برای رسیدن به آن بسیار کژروی کرده ایم و هنوز هم به همان راه کژ می رویم.
همه ما، همانند وزیرمان هستیم. همه کژ رَوی می کنیم. اندک کسانی هستند که کژ رَوی نمی کنند ولی آیا این کسان، در این زیستگاه می توانند به جایگاهی دست یابند؟ بدرستی پاسخ نه است. مگر با سفارش! آن هم چگونه و با چه سازوکاری؟
چه اندازه پسمانده ایم که برای افزایش کارکردمان تازه از سزادادن به کارهای بد به پاداش دادن به کارهای خوب رسیده ایم.
ای کاش نمی رسیدیم چون سزادادن به کارهای بد از آرمان پایانی کار چندان هم گسسته نیست؛ در گذشته اگر کاری درست به پایان نمی رسید، سزای آن کار داده می شد. بدین گونه مردم بیشتری از ترس دیدن سزای کار نادرست، آن کار را درست و بهتر به انجام می رساندند.
هنگامی که شناسه ارزیابی و پاداش در دانشگاه ها برای رسیدن به پایگاهی بالاتر، شمار نوشتارهای استادانی چون من باشد، چه خواهد شد. راه دانشجویی گم خواهد شد. همه برای آنکه به این پاداش گسسته از آرمان(زندگی بهتر برای مردم) برسیم، نمره جو و نوشتارجو می شویم. این است که راه گم شده و بجای دانشمند شدن(در راستای بهتر کردن زندگی خود و مردم)، کاغذمندتر می شویم. از بخت بد تا جایی پیش رفته ایم که خرید و فروش آن کاغذها، هم به گونه آشکار و هم به گونه پنهان انجام می شوند.
به هر گونه، امروز به اینکه چگونه پاداش دهیم که درست تر باشد، هنوز آگاهی نیافته ایم و آن را یاد نگرفته ایم.
اگر چشم خردمان باز شود و #خردورزی کنیم، با نگاه به آن مردمان یاد خواهیم گرفت. رفت و آمد به کشورهای پیشرفته و همنشینی با مردم آنجا بسیار آگاهی بخش است. امیدوارم دیر نشود. امیدوارم تا پیر و سخت نشده ایم، بتوانیم با آگاهی به پیشباز دگرگونی و بهسازی زیستگاهمان برویم.
برگشت از بیراهه از هر جایی که باشد، بهتر از رفتن در همان راه نادرست است.

فرستنده #صفری_سنجانی
#پیام_پارسی
@AdabSar
🔷💠🔹🔹
🔷💠🔹🔹

درود بر شما
سپاس از تلاش شما
در باره واژه تغییر و برابرهای آن چند گزاره را می خواستم در میان بگذارم.
۱) واژه تغییر دامنه بزرگی دارد، هر گونه دگرگونی می تواند تغییر باشد. هر دگرگونی می تواند با پیشرفت یا پسرفت، با کاهش یا افزایش همراه باشد. بنابراین شاید برابرهای لاتین change یا variation برایش شایسته تر باشد تا modification که به مانای دگرگونی روبه بهتر شدن(یا بهبود و بهسازی) است.
۲) برای واژه "تغییراسم"، واژه "دگرنامی" هم می تواند در کنار "نامگردانی" پیشنهاد شود.
۳) خوب است که برای "تغییرشکل" واژه "دگرریختی" را نیز پیشنهاد کنیم. چون در بسیاری از گزاره ها برای واژه "شکل" بتوان واژه "ریخت" را بکار برد.

فرستنده #صفری_سنجانی
#پارسی_پاک #تغییر

پی‌نوشت:
یادداشت بالا با نگاه به این پیام نوشته شده است: t.me/AdabSar/7836
@AdabSar
🔷💠🔹🔹
Forwarded from ادب‌سار
🔷💠🔹🔹
🔅پیام شما


#دلورزان چون کودکان نرم و پر جنب و جوش هستند. آنها تا کودکی می کنند شادند. دل آنها چون خیزآبی به سوی چیزی کشیده شده و از آن زده شده و بازمی گردد. آنها چون جانوری در پی خواسته دل بوده و برای فربه شدن در پی دلخواسته ها هستند که گاهی آنچه خواسته می شود، آنچنان خواستنی می شود که خیزآبش برگشتی ندارد. پس تا پایان زندگی دِلوَرزی #دلبسته خواهند شد.
#خردورزان چون پیری وارسته به آسانی پا روی دل خود گذاشته و تنها بر پایه درستی کار می کنند. آنها چون خداوندگار در پی روشنی و نیکویی به همه هستند. شادی و غمی در کار آنها نیست. فراز و فرودی ندارند. پیوسته در پی دانش و بینش بیشتر و روشن سازی پیرامون خود هستند.
مِرتا، آن زنده‌ی میرا، نه چون جانوران سراسر دلوَرز است و نه چون #خداوندگار سراسر خِرَدوَرز.
ما #ایرانیان بیشتر مارتایی دلوَرز هستیم یا بهتر بگویم شده ایم. کودکانی بزرگ و دلبسته به چیزهای بسیار که از بخت بد دست یافتنی نیست. برای همین غمگین هستیم. در شگفتم که این شیوه را می ستاییم. برای تیره بختانی دلوَرز چون #فرهاد کوه‌کن، لیلی در بند و #مجنون دیوانه سروده های بسیار داریم.
ولی خوربرانی ها(غربی ها) بیشتر مارتایی خردوَرز هستند. خوربرانی ها در کار و زندگی خود گویا دل ندارند، ساده تر از دلبسته های خود رها می شوند و راستی گزینی می کنند. آنها به آسانی پا روی دلشان می گذارند. خردمندانه درستکاری می کنند. آنها برای آنکه شور و شادی در این زندگی خداوند گونه بیاورند، زمان ویژه ای را کودکی می کنند. ولی نه مانند ما با آرزوهای دور و دراز؛ آنها با خواسته های دست یافتنی و کودکانه در زمان هایی کوتاه #شادی خود را بازمی یابند. برای همین با اینکه بیشتر از ما پیری و خردورزی می کنند ولی شادتر هستند.

فرستنده #صفری_سنجانی
#پیام_پارسی
@AdabSar
🔷💠🔹🔹
Forwarded from ادب‌سار
🔷💠🔹🔹
🔅پیام شما


#دلورزان چون کودکان نرم و پر جنب و جوش هستند. آنها تا کودکی می کنند شادند. دل آنها چون خیزآبی به سوی چیزی کشیده شده و از آن زده شده و بازمی گردد. آنها چون جانوری در پی خواسته دل بوده و برای فربه شدن در پی دلخواسته ها هستند که گاهی آنچه خواسته می شود، آنچنان خواستنی می شود که خیزآبش برگشتی ندارد. پس تا پایان زندگی دِلوَرزی #دلبسته خواهند شد.
#خردورزان چون پیری وارسته به آسانی پا روی دل خود گذاشته و تنها بر پایه درستی کار می کنند. آنها چون خداوندگار در پی روشنی و نیکویی به همه هستند. شادی و غمی در کار آنها نیست. فراز و فرودی ندارند. پیوسته در پی دانش و بینش بیشتر و روشن سازی پیرامون خود هستند.
مِرتا، آن زنده‌ی میرا، نه چون جانوران سراسر دلوَرز است و نه چون #خداوندگار سراسر خِرَدوَرز.
ما #ایرانیان بیشتر مارتایی دلوَرز هستیم یا بهتر بگویم شده ایم. کودکانی بزرگ و دلبسته به چیزهای بسیار که از بخت بد دست یافتنی نیست. برای همین غمگین هستیم. در شگفتم که این شیوه را می ستاییم. برای تیره بختانی دلوَرز چون #فرهاد کوه‌کن، لیلی در بند و #مجنون دیوانه سروده های بسیار داریم.
ولی خوربرانی ها(غربی ها) بیشتر مارتایی خردوَرز هستند. خوربرانی ها در کار و زندگی خود گویا دل ندارند، ساده تر از دلبسته های خود رها می شوند و راستی گزینی می کنند. آنها به آسانی پا روی دلشان می گذارند. خردمندانه درستکاری می کنند. آنها برای آنکه شور و شادی در این زندگی خداوند گونه بیاورند، زمان ویژه ای را کودکی می کنند. ولی نه مانند ما با آرزوهای دور و دراز؛ آنها با خواسته های دست یافتنی و کودکانه در زمان هایی کوتاه #شادی خود را بازمی یابند. برای همین با اینکه بیشتر از ما پیری و خردورزی می کنند ولی شادتر هستند.

فرستنده #صفری_سنجانی
#پیام_پارسی
@AdabSar
🔷💠🔹🔹