ادب‌سار
14.8K subscribers
4.95K photos
123 videos
21 files
860 links
آرمان ادب‌سار
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی

instagram.com/AdabSar

گردانندگان:
بابک
مجید دُری @MajidDorri
پریسا امام‌وردیلو @New_View

فروشگاه ادبسار: @AdabSar1
Download Telegram
👑👑👑👑
عشق
کودتايی‌ست
در کيميای تن

و شورشی‌ست شجاع
بر نظم اشياء

و شوق تو
عادت خطرناکی‌ست
که نمی‌دانم
چگونه از دست آن
نجات پيدا کنم

و عشق تو
گناه بزرگی‌ست
که آرزو می‌کنم
هيچ‌گاه بخشيده نشود...

#سعاد_الصباح
#شعر_جهان
@AdabSar
🐎🐎🐎🐎
🍃🍂🍃
🍂🍃
🍃
چون راه‌های کوهستانی بودیم
مانده در دوردست‌ها

اگر ما را می‌جویی
در غربت شعرها جستجو کن

شاید نسیم‌مان در مصرعی بوزد
شاید به حقیقت بپیوندد
خواب‌هایمان...

#شکران_کورداکول
سراینده‌ی ترک
#شعر_جهان
@AdabSar
🔏🔏🔏🔏

برگردان به #پارسی_پاک

چون راه‌های کوهستانی بودیم
مانده در دوردست‌ها

اگر ما را می‌جویی
در آوارگی چکامه‌ها جستجو کن

شاید نسیم‌مان در بَندی بوزد
شاید به فرهود بپیوندد
خواب‌هایمان...

#چکامه_جهان
@AdabSar
🍃🍂🍃🍂
🍂🍃🍂
🍃🍂
🍂
💕💕💕💕💕
@AdabSar

دموکراسی؟
آری... حتمن

اما
با زنی دیوانه چون من چه می‌کنی
که پیاپی
به دیکتاتوریِ عشقِ تو
رای می‌دهد؟!

#غاده_السمان
#شعر_جهان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🌸@AdabSar🍃
🍃🌸🍃🌸🍃🌸
❤️🍷❤️🍷
@AdabSar

دموکراسی
این نیست که مرد
از سیاست بگوید و
کسی به او اعتراض نکند

دموکراسی این است که
زن از عشق بگوید
و کسی چپ‌چپ نگاهش نکند!

#سعاد_الصباح
#شعر_جهان
@AdabSar
💞💞💞💞
💔💔💔💔
@AdabSar

سروده‌ی زیبایی از نزار قبانی، سراینده‌ی عرب، درباره‌ی مرگ همسرش.
همسر وی در انفجاری در بیروت کشته شد.
🍁🍂🍁🍂
بالقیس!
رفته بودی سرکوچه انار بگیری
تکه‌هایت به خانه برگشت...

آن‌ها بیروت را ول کردند
و غزالی را از پا در آوردند
از وقتی چشم‌های تو بسته شد
دریا استعفا داد

بالقیس!
وقتی کیفت را از لای خرابه‌های
بیروت در آوردند
فهمیدم با رنگین‌کمانی زندگی می‌کردم...

#نزار_قبانی
#شعر_جهان
@AdabSar
🍂🌾🍁🍂
💫

جهان پیشینم را انکارمی‌کنم

جهان تازه‌ام رادوست نمی‌دارم
پس گریزگاه کجاست

اگرچشمانت سرنوشت من نباشد؟


#غاده_السمان
#شعر_جهان
@AdabSar

@AdabSar

تو را دوست دارم
این دوست داشتن را نمی‌دانی!
و نمی‌خواهی بدانی که این دوست داشتن چگونه است...

محبوب من
باید مردها را بشناسی

مردان موجوداتی هستند عرفانی
آویزان گیسوان زنی رازآلود

مردان اهل هیچ قبیله‌ای نیستند
قبیله‌شان زنانی دارد با چشمانی کشیده و سیاه

تنها وقتی می‌جنگند
که زنی چشم انتظارشان باشد

برای زنی می‌میرند
برای زنی شهادتین می‌گویند
برای زنی به زندان می‌روند

برای آزادی انقلاب می‌کنند
نام آزادی را زنی می‌گذارند که برهنه می‌رقصد کنارشان

برای زنی دفن می‌شوند
و برای زنی تمام می‌شوند
مردان چنین موجوداتی هستند
که نمی‌شناسی!

سراینده #مجدی_معروف
برگردان #بابک_شاکر
#شعر_جهان
@AdabSar
🔥🔥🔥🔥
@AdabSar

زندگی من از روزی آغاز شد
که تو را دیدم
و بازوانت راهِ دهشتناکِ جنون را
بر من سد کرد

و تو سرزمینی را نشانم دادی
که در آن تنها بذر نیکی می‌پاشند

تو از قلبِ پریشانی آمدی
تا تسکین دهی تب و دردم را

و من درختی بودم که در جشن انگشتانت
می‌سوختم از اشتیاق

من از لب‌های تو متولد شده‌ام
و زندگی‌ام از تو آغاز می‌شود...

#لویی_آرگون
#شعر_جهان
@AdabSar
🌬🌾☀️
🔷🔶🔹🔸
goo.gl/GflKsY
می خواهم دوستت بدارم
تا به جای همه‌ی جهانیان پوزش بخواهم
از همه‌ی جنایاتی که مرتکب شده‌اند
در حق زنان!

از زنانگی‌ات دفاع می‌کنم
آنسان که جنگل از درختانش دفاع می‌کند
و موزه‌ی لوور از مونالیزا
و هلند از ونگوگ
و فلورانس از میکل‌آنژ
و سالزبورگ از موتزارت
و پاریس از چشم‌های الزا!

می‌خواهم دوستت بدارم
تا شهرها را از آلودگی برهانم
و تو را برهانم از دندان وحشی‌شدگان!

من کی‌ام بی تو؟
چشمی که مژه‌هایش را می‌جوید
دستی که انگشتانش را می‌جوید

آنگاه که مرد بر دوش زنی تکیه نکند
به فلج کودکان مبتلا می‌شود
آنگاه که مرد زنی را برای دوست داشتن نیابد
به جنس سومی بدل می‌شود
که هیچ ربطی به جنس‌های دیگر ندارد!

بی زن
مردانگی شایعه‌ای بیش نیست!

#نزار_قبانی
#شعر_جهان
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
🏳🏴🏳🏴
@AdabSar

پرچمی در ماه مارس بر گلوگاه شهر متروکه نصب شده است
و نغمه‌های خفیف آزادی از زبان زنان به گوش می‌رسد...

درود بر آزادی
درود بر عشق
درود بر برابری
درود بر زن!

من از سرزمین زنان زنده به‌گور
و شهر مرده‌ای می‌آیم
که دخترانش در گودال‌های عقیم
ناله سر می‌دهند

و زیباییشان را چهار دیواری‌های وحشی به تاراج برده‌اند

من از تقویم مردانه‌ای می‌آیم
که سال‌هاست فکر می‌کنند
جای من خالی است
اما از ترسشان هیچ زنی در آن بدون چادر نمی‌خوابد

من از سرزمین زنانی می‌آیم که از آغاز مرده‌اند
زنانی که هرگز ازدواج نکرده‌اند
اما تمام عمر خود را زاییدند

من از فرمانروایی بزرگ مردسالاری می‌آیم
از سرزمین الاکلنگ‌های به زمین چسبیده

حالا دیگر حتا نمی‌توانم بیایم
از هیچ سرزمینی که تو باورش نداری
ازهیچ‌کجای جهان در شناسنامه‌ات طلوع نمی‌کنم
از هیچ گودال سنگساری که نمی‌شناسی بیرون نمی‌آیم

من در نیمه‌ی خانه‌‌ای
در نیمه‌ی بشقابی
در نیمه‌ی پیراهنی
در نیمه‌ی این دنیا دو نیم شده‌ام

و سال‌هاست به دنبال نیمی دیگر
جهانی را کشف کرده‌ام!

#نسیبه_فتحی_زاده (سراینده افغان)
#شعر_جهان
@AdabSar
🏳🏴🏳🏴
💕💖💕💖
@AdabSar
می‌بوسمت
بدون سانسور؛
و می‌گذارمت
تیتر درشت روزنامه!

آنجا که حروفش را
بی‌پروا چیده‌اند،
و خبرهایش را محافظه‌کارانه!

و من همیشه
زندگی را آسان گرفته‌ام
عشق را سخت...

#نزار_قبانی
#شعر_جهان
@AdabSar
🗞📰🗞📰
🕊🕊🕊🕊
@AdabSar

از حرف‌هایی که پشت سر من و تو
زده می‌شود
ناراحت نمی‌شوم!

بلکه برعکس
تمام پنجره‌های خانه‌ام را
به روی این شایعه‌ها
باز می‌کنم؛

روی دستم برایشان
دانه‌ی گندم می‌ریزم
اجازه می‌دهم
روی دامنم بازی کنند...

زیرا شایعه‌های عاشقی در کشورم
مثل گنجشگ‌ها زیباست
و من از کشتن گنجشکان بیزارم...

#سعاد_الصباح
#شعر_جهان
@AdabSar
🕊🕊🕊🕊
💎💎💎💎
@AdabSar
عشق...
کودتایی‌ست
در کيميای تن؛
و شورشی‌ست شجاع
بر نظم اشيا؛
و شوق تو
عادت خطرناکی‌ست
که نمی‌دانم چگونه از دست آن
نجات پيدا کنم!

و عشق تو...
گناه بزرگی‌ست
که آرزو می‌کنم
هيچ‌گاه "بخشيده" نشود...

#سعاد_الصباح
#شعر_جهان
@AdabSar
💕💕💕💕
📝🔏📚📖
@AdabSar

من هم می‌توانستم
مثل تمام زنان
آینه‌بازی کنم...

می‌توانستم قهوه‌ام را
در گرمای تخت‌خوابم
جرعه‌جرعه بنوشم
و وراجی‌هایم را
از پشت تلفن پی بگیرم،
بی آنکه از روزها و ساعت‌ها
خبری داشته باشم...

می‌توانستم آرایش کنم
سرمه بکشم
دل‌ربایی کنم
و زیر آفتاب برنزه شوم
و روی امواج مثل پری دریایی برقصم...

می‌توانستم
خود را به شکل فیروزه و یاقوت درآورم
و مثل ملکه‌ها بخرامم...

می‌توانستم
کاری نکنم
چیزی نخوانم و ننویسم
و تنها با نورها و لباس‌ها و سفرها سرگرم باشم...

می‌توانستم
شورش نکنم
خشمگین نشوم
با فاجعه‌ها مخالفت نکنم
و در برابر رنج‌ها فریاد نزنم...

می‌توانستم اشک را ببلعم
سرکوب شدن را ببلعم
و مثل همه‌ی زندانی‌ها با زندان کنار بیایم...

من می‌توانستم
سوالات تاریخ را نشنیده بگیرم
و از عذاب وجدان فرار کنم...

من می‌توانستم
آه همه‌ی غمگینان را
فریاد همه‌ی سرکوب‌شدگان را
و انقلاب هزاران مرده را ندیده بگیرم...


اما من به همه‌ی این قوانین زنانه خیانت کردم
و راه کلمات را برگزیدم!


#سعاد_الصباح
#شعر_جهان
@AdabSar
🔏📝📚📖
خواب‌هایم
بوی تن تو را می‌دهد
نکند آن دورترها
نیمه‌شب
در آغوشم می‌گیری؟

#فدریکو_گارسیا_لورکا
#شعر_جهان
@AdabSar
🌾🌾🌾🌾
همراهان ارجمند

شما نیز می‌توانید چکامه‌ها(شعرها)، نوشته‌های ادبی و یا داستان‌های کوتاه خود و دیگران را که به پارسی پاک سروده یا نوشته شده‌اند، و نیز پیشنهادها و یا پرسش‌های خود را در باره‌ی #پارسی_پاک، به نشانی @New_View بفرستید تا پس از بررسی، به نام خود‌تان در ادب‌سار گذاشته شود.

برای دیدن پیام‌ها در زمینه‌ی دلخواه نیز می‌توانید فَرنام(عنوان) آن را در پهرست (فهرست) زیر بفشارید و یا با نوشتن واژه دلخواه در "Search"، و زدن نشانگر( ^ ) آن را جستجو کرده و بیابید.

#پارسی_پاک
#درست_نویسی
#شعر_ایران
#شعر_جهان
#ادبیات_ایران
#ادبیات_جهان
#سخن_بزرگان
#دل_نوشته
#موزیک
#طنز

برای هَموَندی(عضویت) در ادب‌سار و آگاهی از پیام‌های تازه، "JOIN" را فشار دهید.
ـ 👇👇👇👇👇
@AdabSar
Forwarded from ادب‌سار
🍃🍂🍃
🍂🍃
🍃
چون راه‌های کوهستانی بودیم
مانده در دوردست‌ها

اگر ما را می‌جویی
در غربت شعرها جستجو کن

شاید نسیم‌مان در مصرعی بوزد
شاید به حقیقت بپیوندد
خواب‌هایمان...

#شکران_کورداکول
سراینده‌ی ترک
#شعر_جهان
@AdabSar
🔏🔏🔏🔏

برگردان به #پارسی_پاک

چون راه‌های کوهستانی بودیم
مانده در دوردست‌ها

اگر ما را می‌جویی
در آوارگی چکامه‌ها جستجو کن

شاید نسیم‌مان در بَندی بوزد
شاید به فرهود بپیوندد
خواب‌هایمان...

#چکامه_جهان
@AdabSar
🍃🍂🍃🍂
🍂🍃🍂
🍃🍂
🍂
💫

هیچ روزی تکرار نمی‌شود
دو شب شبیه هم نیست
دو بوسه یکی نیستند
نگاه قبلی مثل نگاه بعدی نیست...

دیروز، وقتی کسی در حضور من
اسم تو را بلند گفت
طوری شدم که انگار گل رزی از پنجره‌ی باز
به اتاق افتاده باشد...

امروز که با همیم
رو به دیوار کردم
رز! رز چه شکلی است؟
آیا رز گل است؟ شاید سنگ باشد...

#شعر_جهان
@AdabSar
💫

گاهی خوابت را می‌بینم
بی‌صدا
بی‌تصویر
مثلِ ماهی در آب‌های تاریک
که لب می‌زند و
معلوم نیست
حباب‌ها کلمه‌اند
یا بوسه‌هایی از دل‌تنگی!


#شعر_جهان
@AdabSar
Forwarded from ادب‌سار
🏳🏴🏳🏴
@AdabSar

پرچمی در ماه مارس بر گلوگاه شهر متروکه نصب شده است
و نغمه‌های خفیف آزادی از زبان زنان به گوش می‌رسد...

درود بر آزادی
درود بر عشق
درود بر برابری
درود بر زن!

من از سرزمین زنان زنده به‌گور
و شهر مرده‌ای می‌آیم
که دخترانش در گودال‌های عقیم
ناله سر می‌دهند

و زیباییشان را چهار دیواری‌های وحشی به تاراج برده‌اند

من از تقویم مردانه‌ای می‌آیم
که سال‌هاست فکر می‌کنند
جای من خالی است
اما از ترسشان هیچ زنی در آن بدون چادر نمی‌خوابد

من از سرزمین زنانی می‌آیم که از آغاز مرده‌اند
زنانی که هرگز ازدواج نکرده‌اند
اما تمام عمر خود را زاییدند

من از فرمانروایی بزرگ مردسالاری می‌آیم
از سرزمین الاکلنگ‌های به زمین چسبیده

حالا دیگر حتا نمی‌توانم بیایم
از هیچ سرزمینی که تو باورش نداری
ازهیچ‌کجای جهان در شناسنامه‌ات طلوع نمی‌کنم
از هیچ گودال سنگساری که نمی‌شناسی بیرون نمی‌آیم

من در نیمه‌ی خانه‌‌ای
در نیمه‌ی بشقابی
در نیمه‌ی پیراهنی
در نیمه‌ی این دنیا دو نیم شده‌ام

و سال‌هاست به دنبال نیمی دیگر
جهانی را کشف کرده‌ام!

#نسیبه_فتحی_زاده (سراینده افغان)
#شعر_جهان
@AdabSar
🏳🏴🏳🏴