گریز به دامان اقتدارگرایی سازوکاری برخاسته از گرایشی است که میکوشد #استقلال خویشتن را فرونهد و در کسی یا چیزی در بیرون از خود ذوب شود تا از این طریق بتواند در قدرتی سهیم گردد که خود او فاقد آن است. یکی از نشانهها و اشکال آشکار چنین سازوکاری تلاش برای #فرمانبری یا #سلطهگری است، یا به عبارت دیگر، گرایشهای خودآزار (مازوخیستی) و دگرآزار (سادیستی) که به درجات گوناگون در انسانها موجود است. گستردهترین صورت گرایشهای خودآزار، احساس حقارت و ناتوانی فردی و بیارزش و بیاهمیت پنداشتن خویشتن است. چنین انسانهایی #خوی_بندگی دارند و #نوکرصفت و #چاکرمنشاند. آنان حتی تمایل دارند، خود را حقیرتر از آن نشان دهند که هستند و بطور منظم به #وابستگی به قدرتها و نهادهای نیرومند بیرونی کشش نشان میدهند.
در کنار این گرایش، شخصیتهای دیگری وجود دارند که درست نقطهی مقابل آن هستند، یعنی گرایش دگرآزار (سادیستی) دارند. اینان کسانی هستند که میکوشند انسانهای دیگر را به خود وابسته کنند و آنان را تحت فرمان و اختیار تام خود درآورند. نگاه آنان به آدمی، مانند نگاه کوزهگر به گِل است و همانطور که کوزهگر گِل را به شکل مطلوب درمیآورد، آنان نیز میخواهند آدمیان را به شکلی درآورند که مطلوب آنان است. آنان آدمیان را به چشم #ابزار صرف مینگرند. گفتنی است که البته سادیسم هم مانند مازوخیسم درجات گوناگونی دارد.
در کنار این گرایش، شخصیتهای دیگری وجود دارند که درست نقطهی مقابل آن هستند، یعنی گرایش دگرآزار (سادیستی) دارند. اینان کسانی هستند که میکوشند انسانهای دیگر را به خود وابسته کنند و آنان را تحت فرمان و اختیار تام خود درآورند. نگاه آنان به آدمی، مانند نگاه کوزهگر به گِل است و همانطور که کوزهگر گِل را به شکل مطلوب درمیآورد، آنان نیز میخواهند آدمیان را به شکلی درآورند که مطلوب آنان است. آنان آدمیان را به چشم #ابزار صرف مینگرند. گفتنی است که البته سادیسم هم مانند مازوخیسم درجات گوناگونی دارد.