Atheism Society
448 subscribers
958 photos
415 videos
10 files
178 links
ارتباط با ادمین
@Modirgozar_bot

خداناباوری، درمان تروریسم دینی!
Download Telegram
◾️ مناظره #محمد_بن_زکریا_رازی و ابوحاتم رازی يكى از علماى مسلمان

#اسلامگرايان براى نام بردن از پيشرفتهاى ايران پس از هجوم اعراب و اسلام، از دانشمندان بزرگ ايرانى مانند #بوعلى_سينا - #خيام و #رازى نام ميبرند و وجود اين اشخاص را حاصل تمدن درخشان اسلامى ميدانند، غافل از اينكه اكثر دانشمندان بزرگ #ايرانزمين،
مخالف آيين اعراب و دين اسلام بوده و در جاى جاى نوشته هايشان تا جايى كه توانسته اند با نيش و كنايه(بدليل خفقان حكام مسلمان) به اين دين طعنه ها زده اند.
اما در اين ميان #زكريا_رازى كسى است كه بى محابا از دين اسلام و پيامبر آن انتقاد ميكرده و دو كتاب در نفى نبوت به رشته تحرير درآورده است.
وى همچنين چندين مرتبه با علما و #روحانيون_مسلمان زمان خود به مناظره پرداخته تا جائى كه لقب او را حكيم ملحد نام نهاده اند.
خوشبختانه يكو از مناظرات ايشان با يكى از علماى اسلامگراى زمان خود به نام #ابوحاتم_رازى اكنون در دست ماست و ميتوانيم از ديدگاه هاى اين دانشمند بزرگ ايرانى آگاه شويم.

در بخشى از كتاب چنين آمده است:
#ابوحاتم :
آنچه میان من و #ملحد(منظورش زکریا رازی است) واقع شد این است که وی با من در امر #نبوت مباحثه و مناظره کرد و سخنی گفت مانند انچه از این پیش یاد کردیم که در کتاب خود نوشته.

#زکریا_رازی :
از کجا (به کدام دلیل منطقی و عقلی) شما واجب دانستید که خدا قومی را به نبوت اختصاص دهد و قومی دیگر را از این فضیلت محروم سازد و کسانی که اختصاص به نبوت داد بر مردم برتری نهد که راهنمای کند و مردم را به آنان نیازمند سازد و پاره ای را تحریک و تهیج به عداوت پاره ای دیگر کند و آتش کینه و دشمنی میان آنان بیافروزد تا بدین طریقه به هلاکت رسند و نابود شوند؟



بارى #زكريا_رازى بزرگترين دانشمند قرون وسطى، بدليل عقايد انتقادى خود به اسلام توسط اسلامگرايان تهى مغز بشدت تحت شكنجه بود و بينايى خود را از دست داد.
ايشان با همان حال و احوال چشم از جهان فروبست و قربانى حماقت طرفداران دين اسلام شد.
@atheism_society
◾️حكم ارتداد #آيت_الله_حيدرى بدليل افشاى حقايق مذهب شيعه

وقى ميگويم #مذهب_شيعه بى در و پيكر و اصطلاحا يك مذهب خر تو خر است، برخى ميگويند اين ادعاى شما توهين است به #شيعيان، ولى براى اثبات ادعايم صدها مورد را نقل كرده ام و حال نيز يك موضوع جالب را نقل خواهم كرد(با اسناد و مدارك)
#آيت_الله_كمال_حيدرى از مراجع بزرگ شيعه است كه در عراق زندگى ميكند.
ايشان در شبكه #الكوثر متعلق به جمهورى آخوندها برنامه هايى داشت كه در آنها افشاگريهائى كرد كه به مذاق #روحانيون_قم و #نجف خوش نيامد و ايشان را از اين شبكه اخراج كرده و برنامه هايش را تعطيل كردند.
منجمله اين برنامه ها اين بود كه ايشان اثبات ميكرد اكثر روايات و احاديث شيعيان توسط #يهوديها نوشته شده و در واقع خط بطلانى بر اساس اعتقادات شيعه كشيد.
منجمله در مورد تولد #امام_مهدى و حتى #عصمت_ائمه و ادعاى #تحريف_قرآن توسط علماى شيعه كه ما اكثر اين ويديوها را در كانال قرار داده ايم.
ﺁﻳﺔ ﺍﻟﻠﻪ العظمى ﺍﻟﻔﻘﻴﻪ ﺍﻟﺸﻴﺦ ﻣﺤﻤﺪ ﺟﻤﻴﻞ ﺣﻤﻮﺩ #ﺍﻟﻌﺎﻣﻠﻲ از بزرگترين مراجع حال حاضر شيعه در فتوائى حكم #تكفير و #ارتداد آين الله حيدرى را صادر كرده و او را خارج از دين اسلام ميداند.
مسلما اين حكم شامل حكم قتل ايشان نيز ميشود بدليل حكم ارتدادى كه صادر شده است.

💥كليپ معروف اعتراف آيت الله كمال حيدرى : اكثر روايات شيعه از يهود و مجوس گرفته شده است را در ادامه همين متن دوباره در كانال قرار خواهم داد.

💥ﺁﻳﺔ ﺍﻟﻠﻪ العظمى ﺍﻟﻔﻘﻴﻪ ﺍﻟﺸﻴﺦ ﻣﺤﻤﺪ ﺟﻤﻴﻞ ﺣﻤﻮﺩ ﺍﻟﻌﺎﻣﻠﻲ ميگوید : کمال حيدرى اكثر روايات ما را برگرفته از يهود ميداند پس به اين دليل ايشان مراد و از اسلام خارج است.

◾️ متن فتواى تكفير كمال حيدرى به علت زير سوال بردن روايات شيعه
🖊 ﻃﻔﺢ ﺑﺈﻧﺘﻘﺎﺩ ﺳﻤﺎﺣﺔ ﺍﻟﻤﺮﺟﻊ ﺍﻟﺪﻳﻨﻲ ﺁﻳﺔ ﺍﻟﻠﻪ ﺍﻟﻔﻘﻴﻪ ﺍﻟﺸﻴﺦ ﻣﺤﻤﺪ ﺟﻤﻴﻞ ﺣﻤﻮﺩ ﺍﻟﻌﺎﻣﻠﻲ ﺩﺍﻡ ﻇﻠﻪ ﺍﻟﺸﺮﻳﻒ ﻟﻠﺴﻴﺪ ﻛﻤﺎﻝ ﺍﻟﺤﻴﺪﺭﻱ ﺍﻟﺬﻱ ﺟﺤﺪ ﺃﻏﻠﺐ ﺍﻟﺮﻭﺍﻳﺎﺕ ﻓﻲ ﺍﻟفﻘﻪ ﺍﻟﺠﻌﻔﺮﻱ ﻧﺎﺳﺒﺎً ﻟﻔﻘﻬﻨﺎ ﺑﺄﻧﻪ ﻣﻦ ﺻﻨﻊ ﻛﻌﺐ ﺍﻷﺣﺒﺎﺭ ... ﻓﺎﻟﺤﻴﺪﺭﻱ ﻣﺮﺗﺪ ﻋﻦ ﺍﻹﺳﻼﻡ ﻷﻧﻪ ﻧﻌﺖ ﺃﺧﺒﺎﺭﻧﺎ ﺑﺄﻧﻪ ﻣﻦ ﺻﻨﻊ ﻛﻌﺐ ﺍﻷﺣﺒﺎﺭ ...
ﻣﻜﺘﺐ ﺍﻹﺳﺘﻔﺘﺎﺀﺍﺕ ـ ﺑﻴﺮﻭﺕ
ﺁﻳﺔ ﺍﻟﻠﻪ العظمى ﺍﻟﻔﻘﻴﻪ ﺍﻟﺸﻴﺦ ﻣﺤﻤﺪ ﺟﻤﻴﻞ ﺣﻤﻮﺩ ﺍﻟﻌﺎﻣﻠﻲ
ﺗﺎﺭﻳﺦ ﺇﺿﺎﻓﺔ ﺍﻟﻤﻮﺿﻮﻉ :
2013 / 09 / 04
• ﺗﺎﺭﻳﺦ ﺍﻟﻄﺒﺎﻋﺔ :
2017 / 12 / 4
لينك سايت رسمى العترة
http://aletra.org/print.php?id=818

@atheism_society
💥 روحانيون شيعه، عامل اصلى تجزيه ايران!

#قسمت_اول

#روحانيون_شيعه هميشه نقشى منفى و مخرب در جامعه ايران داشته اند، چه زمانى كه از حلقه قدرت دور بوده اند و چه زمانى كه وارد حلقه قدرت و سياست شده اند.

پس از به قدرت رسيدن #صفويه و وارد كردن روحانيون به حلقه هاى قدرت و دادن اختيارات سياسى به اين قشر، نقش مخرب و ويرانگر آنها در جامعه و فرهنگ ايران به وضوح و روشنى نمود پيدا كرد.

حاكمان صفوى با در اختيار قرار دادن سهم عظيمى از خزانه دولت به روحانيون اجاره اى مانند مجلسى ها و وا داشتن آنها به نوشتن كتب حديث و روائى، بزرگترين خيانت تاريخ را به سرزمين ايران كردند و اين امر بدون وجود روحانيونى كه در تمامى دوران تاريخ در خدمت صاحبان ثروت بوده اند، ميسر نمى شد.

بعنوان مثال محمد باقر و محمد تقى مجلسى كه اهل لبنان و شهر بعلبك بودند به دعوت سلاطين صفوى و با خزانه دولت شروع به نوشتن كتابهائىكردند كه نمونه آن كتاب بحار الأنوار است كه در ١١٠ جلد نوشته شده است كه به جز تزريق جهالت، نادانى، خرافات و ترشحات ذهن آلوده اش چيز مفيدى در آن يافت نميشود.

كتابهاى مجلسى ها آنقدر مطالب مضحك و بعضا احمقانه دارد كه در قرن معاصر و به مرور آخوندها و اساتيد حوزه ها به حذف و عدم اعتبار آنها فتوا داده اند.

در اين مقاله ميخواهيم به نقش روحانيون شيعه در تجزيه قسمتهاى بزرگى از خاك ايران در دوران هاى مختلف ميپردازيم تا هرچه بيشتر با غده سرطانى آخوند و روحانى آشنا شويد.



#الف) نقش روحانيون در جنگهاى ايران و روسيه

موضع #ضد_ملى روحانيت شيعه در ايران فقط به انقلاب مشروعيت و واقعه ١٣٥٧ اختصاص ندارد، بر طبق نوشته هاى نويسندگان معروف تاريخهاى معتبر ، روحانيت پيوسته در طول تاريخ براي تأمين منافع شخصى و پر كردن جيبهاى خويش(بخوانيد مفتخورى)، به احساسات ملى و مصالح ميهنى پشت كرده است زيرا اصولا رگ و ريشه اين قوم غير ايرانى است و نبايد ازين موجودات انتظار داشتن حس ميهن پرستى و وطن دوستى داشت.

يكى از نمونه هاى بارز اين واقعيت، نقش روحانيون در دوره جنگهاى ايران و روس بوده است به طوريكه تمامى مورخين معاصر نوشته اند، قبل از آغاز دوره دوم جنگهاى ايران و روس كه منجر به معاهده تركمانچاى شد، فتحعليشاه قاجار خود را آماده جنگ نميديد و به هيچ وجهى تمايل به جنگ با روسها را نداشت، اما روحانيون او را براى جنگ با روسيه تحت فشار شديد گذاشته و او را مجبور به تن دادن به جنگى كردند كه نتيجه اش از قبل پيدا بود.

محمدعلى كشميرى مينويسد، موقعى كه علما متوجه شدند كه فتحعليشاه تمايلى به جنگ با روسيه ندارد، اعلام كردند كه فتحعليشاه حاضر به جنگ با روسيه نيست، آنها براى ورود جنگ با كشور مذكور حتى بدون تمايل و يا شركت فتحعليشاه آمادگى دارند.


@atheism_society
💥 روحانيون شيعه، عامل اصلى تجزيه ايران!

#قسمت_سوم

اگرچه در اين زمان الكساندر اول كه تازه به امپراطورى روسيه جلوس كرده بود، #منشيكوف را به عنوان سفير حسن نيت به ايران گسيل داشته و براى بسيط روابط دوستانه به ايران اعلام آمادگى كرده بود،

ولى سرانجام #فتحعليشاه در برابر فشار #روحانيون براى ورود جنگ با روسيه تسليم شد و منشيكوف روز ٢٤ ذيقعده ١٤٢١ به روسيه مراجعت كرد
{#منبع: روضة الصفاى ناصرى ، تأليف رضا قلى خان هدايت ، جلد نهم ، صفحه ٦٤٦ ؛ سفرنامه ويلوك ، ١٨ ژوئيه }

سپس روحانيون براى ورود جنگ با روسيه اعلام #جهاد كردند و بر طبق نوشته #ويلوك(سفرنامه نويس)، فتحعليشاه از آقا سيد محمدرضا تقاضا كرد يك نوشته كتبي مبني بر اقدام او در ورود جنگ با روسيه صادر و به او تحويل دهد تا هرگاه در شب اول قبر، نكير و منكر درباره سبب ورود او در جنگ با روسيه پرسش كردند نوشته مذكور را به آنان ارائه دهد{#منبع: سفرنامه ويلوك ١٥ ژوئيه}(حماقت و جهالت مفرط به اين ميگويند)

«الگر» مينويسد اگرچه علما موفق شدند فتحعليشاه را وادار به جنگ با روسيه كنند اما در سرنوشت جنگ نتوانستند تأثيرى بوجود بيآورند.
{#منبع: Algar , Religion and State in Iran 1785-1906 , p.90}

مسلما يك قوم مفتخور كه جز خوردن حاصل دسترنج مردم و تزريق جهل وخرافات ثمره اى ديگر براى جامعه ندارند، نخواهند توانست تاثيرى بر سرنوشت جنگ داشته باشند.

در همين اثنا آقا سيد محمد كه همراه عباس ميرزا براى حمايت علما از اقدامات جنگى عزيمت كرده بود، به محض ملاحظه شكست سپاه ايران، مراجعت كرد و از غصه دق كرد

{#منبع: .Kashmiri , Nujum us-Sama , p. 93}

تنكابنى مينويسد پس از پايان جنگ و شكست ايران از روسيه ، فتحعليشاه از حاج محمدتقى برغانى سؤال كرد : چرا اعلام جهاد علما در شكست روسيه مؤثر واقع نشد؟

حاج محمدتقى برغانى پاسخ داد : علت را بايد در بى ايمانى و عدم خلوص نيت عباس ميرزا جستجو كرد.
{#منبع: قصاص العلماء تأليف محمد بن سليمان تنكابنى ، صفحات ١٩ و ٢٠ }

البته عباس ميرزا نيز به نوبه خود علت شكستش را #خيانت_علما به ملت قلمداد كرده است.


ادامه دارد ...


@atheism_society
💥 روحانيون شيعه، عامل اصلى تجزيه ايران!

#قسمت_چهارم

نكته بسيار قابل توجه در متهم كردن روحانيون به خيانت در جنگ با روسيه، واقعه تسليم تبريز به سپاهان روسيه است

«الگر» مينويسد هرگاه به چگونگى واقعه سقوط تبريز توجه كنيم ادعاى عباس ميرزا مفهوم واقعى پيدا ميكند زيرا شهر تبريز را #روحانيون اين شهر و مخصوصاً #مير_فتاح فرزند #ميرزا_يوسف_مجتهد معروف و درجه اول تبريز به سپاهان روسيه تسليم كردند

{#منبع: تاريخ و جغرافى در دارالسلطنه تبريز تأليف نادرميرزا(تهران ١٣٢٣) صفحه ٢٥٠}

ببينيد روحانيون شيعه كه به فتحعليشاه براى جنگ روسيه فشار آورده بودند و ميخواستند حكم جهاد بدهند به همين راحتى شهر تبريز را به روسها واگذار كردند.

شرح موضوع بدينقرار است كه عباس ميرزا وليعهد در هنگام ترك تبريز براى جبهه جنگ، اين شهر را به گروهى از سپاهيان مازندرانى به فرماندهى اللهيار آصف الدوله واگذار كرده بود.
مردم #تبريز از اين اقدام #عباس_ميرزا ناراضى بودند و لذا ميرفتاح كه اخيرا به علت مرگ پدرش ميرزا يوسف مجتهد درجه اول تبريز، وارث مقام روحانى او شده بود،
درصدد استفاده از نارضايتى مردم تبريز و تصرف شهر به همكارى روسها كه تازه وارد آذربايجان شده بودند برآمد .{#منبع: مرأت البلدان ناصرى تأليف محمدحسن خان اعتماد السلطنه(تهران ١٢٩٧) ، جلد اول ، صفحه ٤٠٥ ؛ روضة الصفاى ناصرى تأليف رضا قلى خان هدايت ، جلد نهم ، صفحه ٦٧}

حاج على عسكر خواجا، يگانه فردى از دربار عباس ميرزا كه در تبريز باقى مانده بود سعى كرد با دادن مبلغى پول به #ميرفتاح، او را از خيانت بر ضد عباس ميرزا كه با روسيه مشغول جنگ بود منصرف كند{#منبع: تاريخ نو ، تأليف جهانگير ميرزا ، تنظيم از عباس اقبال(تهران ١٣٢٧) صفحه ٤٨٨ ؛ ايران در ميان طوفان با شرح زندگانى عباس ميرزا در جنگهاى ايران و روس(تهران ١٣٣٧) ، صفحه ٢٣٩}

#ميرفتاح به توصيه حاج على عسكر خواجا وقعى نگذاشت و با خوانين مرند براى تحويل شهر تبريز به پيش طلايگان روسيه توطئه كرد{#منبع: روضة الصفاى ناصرى ، تأليف رضا قلى خان هدايت ، جلد نهم ، صفحه٦٧٤ ، مأخذ بالا صفحه ٦٧٥}

«الگر»خيانت ميرفتاح را ناشى از منفعت طلبى روحانيون شيعه ميداند

‏{Algar , Religion and State in Iran 1785-1906, p.90.}

و رضا قلى خان هدايت مينويسد كه ميرفتاح اظهار داشته است كه تسليم تبريز به سپاهيان روس متضمن صلاح و منفعت روحانيون و اهالى تبريز بوده است{#منبع: روضة الصفاى ناصرى ، تأليف رضا قلى خان هدايت ، جلد نهم ، صفحه ٦٧٥}

هدايت اضافه ميكند كه روسها به ميرفتاح قول داده بودند كه پس از شكست سپاهيان ايران ، حكومت آذربايجان را به او واگذار كنند(دقيقا همانكارى كه پوتين با خامنه اى در مورد درياى خزر كرد)

{#منبع: تاريخ و جغرافى در دارالسلطنه تبريز تأليف نادرميرزا(تهران ١٣٢٣) صفحه ٢٥٠}

ادامه دارد ...

@atheism_society
💥 روحانيون شيعه، عامل اصلى تجزيه ايران!

#قسمت_پنجم

رضا قلى خان هدايت مينويسد كه #ميرفتاح اظهار داشته است كه تسليم تبريز به سپاهيان روس متضمن صلاح و منفعت اهالى تبريز بوده است{#منبع: روضة الصفاى ناصرى ، تأليف رضا قلى خان هدايت ، جلد نهم ، صفحه ٦٧٥}

هدايت اضافه ميكند كه #روسها به ميرفتاح قول داده بودند كه پس از شكست سپاهيان ايران ، حكومت آذربايجان را به او واگذار كنند
{#منبع: تاريخ و جغرافى در دارالسلطنه تبريز تأليف نادرميرزا(تهران ١٣٢٣) صفحه ٢٥٠}

و لذا سپاهيان روس به دروازه #تبريز رسيدند ميرفتاح در شهر را به روى آنها گشود و شخصاً به استقبال آنها رفت {روضة الصفاى ناصرى ، تأليف رضا قلى خان هدايت جلد نهم ، صفحه ٦٧٦} و به آنها خوش آمد گفت و به نام تزار روس خطبه خواند {#منبع: ناسخ التواريخ ، تأليف محمدتقى خان سپهر لسان الملك ، جلد اول ، صفحه ٢٠٥}
از بين كليه #علما و #روحانيون_تبريز ، تنها ميرزا احمد مجتهد از همكاري با توطئه #آخوندها در تسليم شهر به سپاه روس خوددارى ورزيد
{#منبع: تاريخ و جغرافى در دارالسلطنه تبريز تأليف نادرميرزا ، صفحه ٢٥١}
پس از عقد #معاهده_تركمانچاى و ايجاد صلح بين روسيه و ايران، ميرفتاح از بيم جان ايران را ترك و به روسها پناهنده و در قفقاز سكونت گزيد
{#منبع: تاريخ تبريز ، تأليف مينورسكى ، ترجمه عبدالعلى كارنگ (تبريز ١٣٣٧) ، صفحه ٦٩ }

#ويل_براهام مينويسد در اكتبر ١٨٣٧ در هنگام سير و سياحت در تفليس به سر ميبُرد، در بررسيهائى كه وى درباره #آخوند مذكور به عمل آورد معلوم شد كه وى يك مجتهد معروف ايرانى است به نام #ميرفتاح كه بلعلت خدماتى كه به روسها در جنگ ايران و روسيه نموده است، ماهيانه مبلغ هنگفتى از دولت روسيه پول دريافت ميكند
‏{Vilbraham Travels in the Transcasian Provinces of Russia (London : 1839) , p .256}

#ميرفتاح(آخوند خائن) بعدها به تبريز مراجعت كرد و در سال ١٢٦٩ وفات يافت
{#منبع: تاريخ و جغرافى دارالسلطنه تبريز ، تأليف نادرميرزا ، صفحه ٢٥٦}

ادامه دارد ...

@atheism_society
💥 روحانيون شيعه، عامل اصلى تجزيه ايران!

#قسمت_ششم

زنده ياد #كسروى در كتاب زندگانى من مينويسد در سال ١٣٢٢ وباي مهلكى در تبريز ظهور و كشتار بسيار كرد

مردم به شيوه آن زمان از كوچه ها #قرآن آويزان كردند كه هركسى از زير آن بگذرد از وبا در امان باشد و دربندها و سر كوچه ها فرش گستردند و روضه خوانيها برپا كردند، يك روز هم يكى از نوه هاى آقا #ميرفتاح را سوار الاغ كردند و بآن كوى آوردند و در كوچه ها گردانيدند كه مردان و زنان دست و دامنش را ببوسند و در نتيجه تبرك وجود او ، وبا از تبريز رخت بربندد(امان از جهل)

آقا #ميرفتاح كه در هنگام ورود #روسها به آذربايجان در سال ١٢٤٣ قمرى به جلوى مردم افتاده و آنان را به پيشواز روسها فرستاده و بدينسان نام او در كتابها مانده، خانه اش در تبريز در محله «اجاق» واقع بود و مردم براى او و خانواده اش نذرها ميكردند و ارمغانها نزد وى ميبردند
و در هنگام شيوع وبا و ديگر پيشامدها دست به دامان او و بازماندگانش ميازيدند، در سال ١٢٨٤ قمرى كه مجدداً وبا در تبريز شيوع پيدا كرد، مردم باز به محله «اجاق» روى آوردند و يكى از پسران ميرفتاح را در كويها گردانيدند تا بلاى وبا از آن سامان رخت بربندد، اما پسر ميرفتاح خودش به #وبا دچار شد و مُرد(جهالت محض)

پس از مُردن پسر ميرفتاح بين مردم شايع شد كه «آقا براى نجات مردم بلا را به تن خودش خريد» اين موضوع باعث شد كه ايمان و اعتقاد مردم نسبت به آن خاندان زيادتر شود {#منبع: زندگانى من ، تأليف احمد كسروى (تهران:١٣٢٣) صفحات ٢٤-٢٥}

نتيجه بلا ترديد اين بحث آنست كه در زمانى كه روابط ايران و روسيه رو به بهبود ميرفت، #روحانيون, فتحعليشاه را عليرغم ميلش وادار كردند با روسيه وارد جنگ شود، ولي در ضمن جنگ از پشت به جنگ آوران ايرانى خنجر زدند و #تبريز را تسليم سپاهيان روسيه كردند

پس از اينكه #روحانيون_تبريز به شرحى كه شرح آن گذشت اين شهر را به سپاهيان روسيه تسليم كردند، #عباس_ميرزا كه سخت از #خيانت_علما آزرده شده بود، نامه اى براى وزيرش ميرزا ابوالقاسم قائم مقام فراهانى نوشت و ضمن آن به وى دستور داد روابطش را به كلى با علما قطع كند و براى اداره امور مملكت از افراد صالح و ميهن دوست استفاده نمايد(اى كاش امثال اين مرد هنوز هم در ايران وجود داشت)

عباس ميرزا در اين نامه خطاب به ميرزا ابوالقاسم قائم مقام نوشته است :
«#علما مانند گرد و خاكى هستند كه به لباس مينشينند و لباس را آلوده ميكنند، سعى كن خودت را از اين گرد و خاك نجات دهى و به جاى آنها از افراد لايق و صلاحيتدار و وطن دوست استفاده كنى، #علما مانند اسب پرخورى هستند كه از پرخورى وظيفه دويدن را فراموش كرده اند»
{#منبع: مخزن الانشاء تأليف محمدصادق حسينى (تبريز : ١٢٧٤) ، صفحه ٣٢٤}
ميرزا ابوالقاسم قائم مقام كه خود با طبيعت ضدملى و خيانت پيشه #آخوندها آشنا بوده و از دخالت آنها در سياست با توجه به جنبه هاى منفى و ويرانگر آنها دلى پرخون داشته، در صفحه ٣٤٤ ديوان اشعارش با سرودن قطعه شعرى به ذم آنها پرداخته است كه به مناسبت اطاله كلام از ذكر آن خوددارى ميشود

هنگامى كه يك محقق بيطرف و بيغرض تاريخ، برگهاى تاريخ معاصر را ورق ميزند، به موارد عديده اى برميخورد كه ههمه آنها حكايت از طبيعت خيانت آميز و #ضدملى_آخوندها نسبت به ايران و ايرانى ميكند، براى مثال و مشتى كه نمونه خروار باشد به ذكر واقعه زير و واكنش آخوندها در برابر آنها ميپردازد

ادامه دارد ...

@atheism_society
💥 روحانيون شيعه، عامل اصلى تجزيه ايران!

#قسمت_هفتم

#نقش_روحانيون در ضميمه كردن خاك ايران به عثمانى

ميدانيم كه در سال ١٢٩٨ هجرى قمرى #موسيو_ژوزف_نوزيلژيكى به رياست ادارات گمرك كرمانشاه و تبريز منصوب شد و اقدامات و اصلاحات او در امور گمرك به استثناى محمره (خرمشهر) تحت نظر او قرار گرفت و در نتيجه اقدامات او در سال ١٣٠١ درآمد گمرك ٥٠ درصد افزايش يافت و «نوز» به وزارت ترفيع مقام يافت

در سال ١٣٠٣ حاج #ميرزا_حسن_مجتهد_تبريزى كه از روحانيون ضدمشروطيت بنام است به منظور مخالفت با اقدامات و اصلاحات «نوز» در اداره امور گمرك و سر و سامان دادن به وضع مالى كشور اعلام داشت علماى طراز اول #كربلا و #نجف نامه هايى براى او ارسال و به وى مأموريت داده اند با تمام امكانات لازم با كمك مردم بر ضد حقوق و عوارض جديد گمركى و لغو آنها اقدامات لازم به عمل آورد،
سپس به فرماندار تبريز اعلام داشت كه وى بايد در اجراى دستور علماى كربلا و نجف، مأموران بلژيكى گمرك را از كشور خارج، حقوق و عواض گمركى را لغو، مدارسى را كه اخيراً بر طبق الگوى مدارس اروپائى تأسيس شده ببندد و مغازه هاى #اروپائيها و #امريكائيها را تعطيل كند

«نوز» و همكارانش بر اثر تحريك #حاج_ميرزا حسن مجتهد تبريز و شوراندن مردم بر ضد آنها از شهر فرار كردند،
ولى بعد از فرار بلژيكيها از تبريز معلوم شد نامه هايى كه حاج ميرزا حسن مجتهد طراز اول تبريز به عنوان نامه هاى واصله از علماى كربلا و نجف ارائه داده، جعلى بوده و لذا حاج ميرزا حسن و دستيارانش از شهر اخراج و نوز و همكارانش مجدداً به شهر مراجعت و مشغول به كار شدند
‏{Times, July 13 , 1903}

اين عمل #غيرمذهبى و #غيراخلاقى حاج ميرزا حسن مجتهد اول تبريز نشان ميدهد كه تنها #آيت_الله_خمينى براي در دست گرفتن قدرت، مردم را فريب نداد.
تنها او نبود كه به مردم گفت ما روحانيون داعيه حكومت نداريم و پس از فريب آنها ، حكومت را بين خود و #آخوندها تقسيم و به قصابى مردم بيگناه مشغول شد، #روحانيت_شيعه به طور پيوسته در طول تاريخ خود با خدعه و نيرنگ, مقام كاذب مذهبى ش را حفظ كرده است. اين وقايع نشان ميدهد كه #روحانيون پيوسته از راههاى نامشروع و ضداخلاقى در مردم نفوذ و از طريق غير انسانى و با حيله به مكيدن خون ملت بى پناه ايران اشتغال ورزيده اند

اتفاق جالب ديگرى كه در اين زمان بنا به نوشته مجله تايمز رخ داده اينست كه #ملاهاى_منتفذ ايران با الهام از نظريه «#پان_اسلاميسم»سيد جمال الدين اسد آبادى درصدد برآمده بودند ايران را به #سلطان_عثمانى تسليم و او را به عنوان خليفه اسلام بشناسند و بدين وسيله به قول خودشان بين شيعه و سنى آشتى و اتحاد برقرار سازند
بر طبق نوشته روزنامه تايمز در شماره ٢٧ اگوست سال ١٩٠٣ #مجتهدين نامه اى به #مظفرالدين_شاه نوشته و ضمن آن، او را تهديد كرده اند كه اگر به خواستهاى آنها عمل نكند آنها مجبور خواهند شد سلطان تركيه را دعوت كنند تا ايران را تصرف كند

دو واقعه مذكور را «ادوارد براون» به تفصيل شرح و روزنامه تايمز را به عنوان مأخذ خبرى خود ذكر كرده است
#منبع:
‏{Edward Brown , The Persian Revolusion (New York : Brans and Nobels , Inc 1966) , pp. 107-80}

در دوران كنونى هم خيانت اين قوم مفتخور و تجزيه ايران و دادن منابع ملى به روسيه و چين، راه اسلاف فاسد و خائنشان را دنبال ميكنند.

@atheism_society
💥 سياست، كفايت و درايت، تمام چيزى كه امام على نداشت

#قسمت_اول

همه ما درباره وقايع صدر اسلام بارها و بارها مطالبى را از #روحانيون_مسلمان و خصوصاً #آخوندهاى_شيعه شنيده ايم.
اما آنچيزى كه كمتر و يا اصلا از آن حرف زده نشده است،
نقاط ضعف #على_بن_ابيطالب است كه با وضوح تمام در جاى جاى تاريخ اسلام به چشم ميخورد،
چه آنجا كه روحانيون شيعه او را عامل خلقت كائنات ميدانند و چه آنجا كه اهل سنت #دامادى_محمد و خلافت او پس از #عثمان را برايش فضيلت ميشمارند.
على بن ابيطالب در خانه محمد بزرگ شده بود و زمانى كه محمد ادعاى نبوت كرد نوجوانى بيش نبود كه نزديكى به محمد و تمايل او به دين تازه تأسيس اسلام،
او را به #انسانى_خشك_مقدس و متعصب تبديل كرده بود كه بارها بدليل همين خشك مقدس بودن، جان انسانهاى بيگناهى را گرفته و هميشه مورد بخشش و حمايت شديد پيامبر اسلام قرار گرفته بود.(رك: من لا یحضر الفقیه ج ١ حديث ٣٤٢٥ - امالی شیح صدوق برگ ١٦٤)
اين حمايتهاى محمد و اين اعمال على، از او #شخصى_بسيار_منفور و دل نچسب در ميان ياران محمد به وجود آورده بود كه تنها راه چاره محمد براى نجاتش ازين تنفر اصحابش، ازدواج فاطمه با او بود.
خود محمد نيز از اين خلق و خوى على آگاه بود و تمام تلاشش در حمايتهاى بى دريغ از او، جلوگيرى از خشم و نفرت اطرافيانش بود و نه توانائى هاى على بن ابيطالب.(رك: داستان #غدير_خم و علتش)
به عنوان مثال اينكه در هيچ جائى از تاريخ اسلام نمى بينيم كه محمد به على مسئوليتى مهم داده باشد و در هيچكدام از جنگها فرماندهى هيچ سپاهى را در هيچ برهه اى از زمان به وى واگذار نكرد.
پس از مرگ محمد على جوانى حدود ٣٠-٣٢ ساله بود كه هيچ اعتبارى در ميان اصحاب محمد نداشت و اينرا تمامى اصحاب محمد ميدانستند،
به همين دليل نيز در انتخاب جانشين محمد حتى او را براى مشورت دعوت نكردند، فراموش نكنيم كه كسانى كه بيش از ٢٠ سال در كنار محمد بودند بهتر از من و شما و آخوندها، صلاح ملك خويش ميدانستند، پس نعره هاى گوشخراش روحانيون شيعه در جانشينى برحق على به درد خودشان و پاى منبريهاشون ميخورد و نه به درد تاريخ و محققين.

ادامه دارد .....

@atheism_society