دختران حوا
612 subscribers
2.37K photos
778 videos
13 files
659 links
ارتباط بامدیر
دکتری مطالعات زنان
@Sahel72_Kh

برای احقاق حقوق به سوگ نشسته
Download Telegram
سرور بی سرور

حدود یک‌سال و اندی پیش سرور که از خوانندگان کانالم بود  پایش را کرد در زندگی زنی، درست در همین کانال با فردی آشنا شد، و شد نفر سوم یک رابطه.
در گوش طرف پچ پچ کرد که من هستم، من هستم تا آن زن بدجنس دیگر تو را اذیت نکند. قربان صدقه‌ی حال طرف می‌رفت. در گوشش نجوای عاشقانه می‌خواند و زیرآب زنی دیگر را می‌زد. همان موقع در گوش طرف می‌خواند که ببین روزی روزگاری اگر رابطه‌ات شل شد من تا ابد پیشت هستم.
بازی بازی خودش را انداخت در زندگی کسی. سرور دختر جوانی است و کم تجربه. احتمالا سودای خوشبختی در سر داشت، شاید هم مریضی چیزی بود.

گذشت و گذشت. بازی تمام شد. اما سرور دست نکشید. پایش ماند در زندگی دیگری. که الا و بلا من عاشقم. من آن کسی هستم که باید انتخاب می‌شد.

پابرجا ماند بر اینکه باید پایش در زندگی آدم دیگری باشد. من چه می‌کردم؟ در این یک سال در جریان بودم. در جریان اینکه زنی دیگر صبوری می‌کند. زنی نشسته است و علاوه بر رنج روزمره نگران است که هم‌جنسش چه می‌کند. عذابش ماند روی دوشم که روابط بی‌اخلاقانه‌ای  در کانال من شکل گرفته است! ای بابا!

اما همین هفته قبل چه شد؟ رابطه‌ به هم خورد. آنهم بابت ناامنی و بی‌تعهدی . زن رفت، زن دیگر طاقت ناامنی عاطفی را بعد از یک سال نداشت و یک روز بعد سرور جای زن را پر کرد. که زن اول رابطه چه خوب می‌دانست رابطه‌ی یواشکی یا دست کم ذهنی هنوز پابرجاست و این زندگی دیگر برایش زندگی نمی‌شود. نمیدانم چطور برخی زنها همچنان می‌بخشند و ادامه میدهند. مخصوصاً اگر مستقل هستند و پای بچه‌ای هم در میان نباشد.

سرور یک روز بعد جای زن را پر کرد. میخواست بگوید اگر کسی خطا کرد نباید تنبیه شود  بلکه زنی دیگر هست که جای زن قبلی را پر کند، و دنیا بر مدار بی‌اخلاقی و منفعت می‌گذرد.

اما خب....
به هفته نکشیده، سو استفاده‌های معشوق که ته کشید، سرور هم حذف شد. سرور نتوانست جای زن قبلی را پر کند. سرور نتوانست زن یک زندگی شود و بماند. ناگهان حذف شد.

سرور انتخاب کرد که دم دستی و عنصری برای سواستفاده باشد. سرور انتخاب کرد تا ابد این ننگ پشت سرش باشد که پایش را در زندگی دیگران می‌کند.

*سرور دیگر در کانال نیست، اما خب صرفا خواستم بگویم رفقا! آدم‌های بی‌اخلاق در فیلم‌های ترکیه‌ای نیستند، بغل گوش خودمان هم هستند/ زن‌امروزی

آلما توکل


@EveDaughters
👍9
دختران حوا
نماینده ایرانی تبار کنگره آمریکا: نام خلیج فارس با هر انگیزه سیاسی غیرقابل تغییر و محکوم به شکست است/ ترامپ به جای عوض کردن اسم دریاها، به کارش برسد #یاسمین_انصاری، نماینده ایرانی‌تبار کنگره ایالات متحده آمریکا، در واکنش به گمانه‌زنی‌ها درباره تغییر نام خلیج…
اقدام نماینده ایرانی‌تبار کنگره آمریکا درباره نام خلیج فارس/انصاری: از تغییر نام خلیج فارس تا پذیرفتن هواپیمای اختصاصی لوکس،همه به هم ربط دارند!

#یاسمین_انصاری، نماینده دموکرات ایرانی‌تبار کنگره آمریکا:
🔺از تلاش برای تغییر نام #خلیج_فارس تا پذیرفتن هواپیماهای لوکس به عنوان هدیه شخصی از دولت قطر، که امری بی‌سابقه بوده، همه به هم مرتبط‌ند. فساد دونالد #ترامپ به سطح جدید و اعجاب‌آوری رسیده است. دونالد ترامپ ترجیح می‌دهد وقت خود را برای شیرین کاری‌های سیاسی مضحک بگذارد و خواسته‌های دول خارجی را اجابت کند تا این که به مشکلات واقعی که آمریکایی‌ها با آن هر روز سر و کله می‌زنند بپردازد.

🔺به عنوان نخستین نماینده ایرانی - آمریکایی راه یافته به کنگره، این یک موضوع برای من بسیار شخصی است. برای همین هم به مبارزه خود به هر نحو ممکن علیه فساد دونالد ترامپ ادامه خواهم داد./اخبار منتخب

شرافت مرز ندارد
@EveDaughters
12
دفتر مشاور امور بانوان و خانواده و انجمن علمی حقوق خانواده دانشگاه علامه طباطبائی برگزار می‌کنند:

نشست برخط به مناسبت روز جهانی خانواده
خانواده بر مدار توسعه

سیاستگذاری در حوزه خانواده و الزامات راهبردی آن
💠 دکتر سمیه شالچی
عضو هیئت علمی گروه جامعه‌شناسی دانشگاه علامه طباطبائی

تحلیل جایگاه خانواده در اسناد توسعه جمهوری اسلامی ایران
💠 دکتر نسیم السادات محبوبی شریعت‌پناهی
رییس اداره مشاوره و مدیریت خانواده مرکز زنان و خانواده شهرداری تهران و مدرس دانشگاه

تبیین جایگاه خانواده در مبانی و متن سند تحول آموزش و پرورش
💠 دکتر مریم برهمن
عضو هیئت علمی گروه فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی دانشکده روانشناسی دانشگاه علامه طباطبائی

تحلیل سیاست‌های نوین حمایت از خانواده در کشورهای توسعه یافته
💠 دکتر زینب رستگار پناه
دکترای مطالعات جنسیت و سیاست‌گذاری حقوق برابری دانشگاه والنسیای اسپانیا و مدرس دانشگاه

💠 دبیر جلسه: فاطمه سادات کامل
دبیر انجمن حقوق خانواده

📜 همراه با اعطای گواهی

چهارشنبه ۲۴ اردیبهشت| ساعت ۱۰ تا ۱۲

🌐 لینک ورود به نشست با گزینه مهمان:
https://meeting.atu.ac.ir/ch/anjoman-family
@EveDaughters
👍5
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 دهه شصتی‌ها آخرین فرصت باروری جمعیت‌اند

رئیسی معاون بهداشت وزارت بهداشت در نشست خبری:

🔹بیش از ۶۰ درصد این زنان در بازه سنی ۳۵ تا ۵۰ سال قرار دارند، که یعنی فرصت باروری برای بسیاری از آنان محدود است.

🔹به‌ویژه زنان متولد دهه ۶۰ که اکنون در آستانه پایان دوره باروری قرار دارند، باید در کانون برنامه‌ریزی‌ها قرار گیرند.

🔹در سال ۱۳۶۵ با ۱۰ میلیون زن متأهل، حدود دو میلیون تولد ثبت شد؛ اما در سال ۱۴۰۳ با بیش از ۱۶ میلیون زن متأهل، کمتر از یک میلیون تولد به ثبت رسیده است.

🔹این آمار نشان‌دهنده کاهش شدید نرخ باروری با وجود افزایش جمعیت زنان متأهل است و باید زنگ خطر را برای همه به صدا درآورد.

@hooreechanel
@EveDaughters
👍7🤬3👎1
#فرانسه چندین خیابان، گذرگاه و ساختمان دانشگاه‌های خود در ۴ شهر مختلف را به نام بانوی بزرگ ریاضیات جهان، #مریم‌میرزاخانی مزین کرده‌است. شرم، که در تهران و بلکه سایر شهرهای ایران حتی یک خیابان به نام او نیست./ مدرسه علوم انسانی

🔗 علی شریفی زارچی (@SharifiZarchi)
@EveDaughterd
💔7👍3👎2
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#شیرین، ملقب به #سیده‌ملک‌خاتون، دختر اسپهبد رستم باوندی و همسر فخرالدوله دیلمی از خاندان آل بویه بود. او پس از مرگ شوهرش، برای مدتی حکومت ری را به‌عنوان نخستین زن مسلمان شیعه اداره کرد.

مرزبان‌نامه، که پس از کلیله و دمنه دومین اثر برجستهٔ تمثیلی و اخلاقی ادب فارسی به شمار می‌رود، توسط سعدالدین وراوینی به فارسی بازنویسی شد، اما اصل روایت‌ها منسوب به مرزبان بن رستم، از خاندان شیرین (ملک خاتون)، است.

@zistboommedia
@EveDaughters
8
📌اندیشکده خردجنسی برگزار میکند:

🎞 مقایسه دو روایت از خانواده ایرانی
برادران لیلا و سریال پایتخت

سخنرانان:
🎙زهرا کدخدایی
ارشد مطالعات زنان

🎙صالحه خدادادی
دکتری مطالعات زنان

🔸جلسه بصورت مجازی در بستر گوگل میت برگزار می‌شود.

زمان:
شنبه، ٢٧ اردیبهشت ۱۴۰۴
ساعت: ۱۸_۱۷

🔻نشست رایگان است و امکان حضور برای کلیه علاقمندان وجود دارد.

🔴 لینک نشست:
meet.google.com/kgv-btmg-puj

@EveDaughters
👏2
فقط مانده‌ است که از نگهبان میانسال جلوی ساختمان مطب بپرسم که آیا درد نمونه‌برداری از رحم قابل تحمل است یا نه؟ زنی که قبل از من نمونه‌برداری داشت آنقدر جیغ و داد کرد که حس کردم همین الان‌هاست وسط مطب زایمان کند!

منشی سفید پوست که موهاش را تازه هایلایت کرده و مراقب است که بند ماسکش، کرلی موهاش را خراب نکند، با اشاره به من میگوید این خیلی نازک نارنجیه! نترسیا.

ترس اما وادارم کرده که فکر ‌کنم خودم را الکی انداخته‌ام توی بازی این پیرْ دکترِ خوش سیما. مخصوصا که یادم می‌آید دفعه قبل هم که فقط از سر اطمینان آزمایش HPV برایم نوشت و بعد از انجام دادنش فهمیدم که حتی یک قِران از سه میلیون و هفتصد هزار تومان بی‌زبانش را هم بیمه تکمیلی قبول نمی‌کند، همین‌ها را به خودم گفته بودم.

منشی، نام من و ۲ زن دیگر را صدا می‌کند که پشت در بایستیم. سه نفری قیام می‌کنیم و در یک هجوم نابرابر خودمان را پشت در می‌رسانیم. قبل از اینکه مامای وردستِ دکتر، در را برایمان باز کند و زنان قبلی را بیرون کند و ما را داخل، خوب نگاهشان می‌کنم. زن روی به روی من مدام این پا و آن پا می‌کند.

بی‌قراریش از روی سرخوشی‌ست. این را خوب می‌فهمم چون نمی‌تواند لبخند از سر رضایت مردمک چشم‌هاش را پنهان کند. گونه‌هاش سرخ است از ساز کوک روزگار و نفس‌هاش عمیق است انگار از سر دلگرمی‌ تازه‌ای!

جواب سونوگرافی‌اش را که از عرق سرانگشت‌هاش نرم شده‌ست، توی دست‌هاش جابه‌جا می‌کند. سرش زیر است و لب‌هاش را می‌گزد.

طاقت نمی‌آورم! مدت‌هاست اینچنین شادی رقیقی ندیده‌ام! می‌گویم چقد بی‌قرارید؟ و انگار که منتظر بوده باشد برای گفت‌وگو، سرش را به سرعت صاعقه‌ای در طوفان بالا می‌آورد و اشک از گوشه‌ی چشم‌هاش جاری می‌شود.

می‌گوید مشکوک به حاملگی خارج از رحم بودم. ۴ هفته‌ست که تحت نظرم و هر روز عدد بِتام را چک می‌کنم. امروز اما دیگه قرار بود خانم دکتر برام آمپول بنویسه که سقطش کنم.

ولی قبل نوشتن گفت یه بار دیگه برو سونو، محض خاطرجمعی. رفتم سونو و جنینم توی رحم دیده شد. بیشتر اشک می‌ریزد و می‌گوید ۱۴ سااااله منتظرم!

واژه انتظار توی مطب دکترهای زنان و زایمان چیزی عادیست. اینجا انتظار همان دمِ برتر است که شوق خیلی از زندگی‌ها را از حرارت انداخته و در عوض شور دمیده بر تار و پود کهنه‌ی سال‌ها هم‌عهدی.

رقتِ همین عادی بودنش هم اشک من و آن زن کنار من را درجا درمی‌آورد. ۱۴ سال یعنی یک عمر. یعنی ماه‌های زیادی رسیدن به موعد تخمک‌گذاری و پوچی محض. یعنی ساعت‌های بلاتکلیف زیاد و روزهای بی‌حوصله‌ی طولانی و سیاهی مطلق ناامیدی.

پاهای زن روی زمین نبود حالا. آن نطفه‌ی توی شکمش بال داده بود بهش و معجزه را تنها ساعتی پیش از سقط کامل دیده بود. تمام تنم از شادی زن مور مور می‌شود.

این ذوق را، این سرخوشی از مژده وصال را آخرین بار کجا دیده بودم؟ دلم می‌خواهد بغلش کنم تا ته مانده‌ی شوقِ توی سلول‌هاش را به سلول‌های خیلی وقت مُرده‌ی خودم برسانم. دلم می‌خواهد زنان دیگر را مجبور کنم تا هلهله بکشند. سکونِ بی‌رمق این مطب هیچ شایسته‌ی سرآمدن آن انتظار ۱۴ ساله نبود.

داخل که شدیم من باید می‌رفتم روی تخت مخصوص نمونه برداری. صدای لرزان زن را از پس پرده می‌شنیدم و خنده بلند دکتر را و می‌دیدم شکل از یاد رفته‌ی امید را و حلاوت آن وصال ۱۴ ساله را.


مامای جوان توضیحات تکمیلی را می‌دهد و مراحل نمونه برداری را برایم شرح می‌دهد و میزان حقیقی درد را برایم توصیف می‌کند. تازه یادم می‌افتد که برای چه اینجایم!
می‌گوید آماده شو تا دکتر بیاید.

دارم آماده می‌شوم و نفس‌های عمیق می‌کشم و فکر می‌کنم سر آمدن کدام انتظار من را هم این طور بال و پر خواهد داد؟/زن‌امروزی


نرگس راد


@EveDaughters
👍76
✍️

یه سوال دارم؛ با هورمون‌هایتان می‌خواهید چه کنید؟

این سوال مرد جوان خشمگینی بود در جلسه پیرامون کتاب کاوشی در فلسفه فمینیستی نوشته رابین می‌شات.
زن جوانی در پاسخ مرد که با تمسخر به چرخه‌های ماهینگی زنان اشاره کرده بود گفت: مگر فقط زنان هورمون دارند؟ آیا غیر از این است که عمده جنایات ریز و درشت تاریخ بشر را مدیون هورمون‌های مردانه‌ایم؟

قصد بازگویی بحث جالبی که پیش آمد ندارم، این ماجرا را تعریف کردم که به ماهینگی/قاعدگی/ پریود/ دشتان زنان اشاره کنم و ماجرای هورمون‌ها... فیلسوفان فمینیست کمتر به بحث مشخص از نوسان هورمون‌ها توجه نشان داده‌اند، احتمالا به این دلیل قابل حدس که منجر به تأکید بر تفاوت‌های بیولوژیک و زمینه‌ساز ذات‌گرایی خواهد بود.
(نمونه جالبش در اطراف ما رواج نوشتن از ماهینگی برای آگاهی‌بخشی اجتماعی و شرم‌زدایی از آن است که در جامعه‌ای مثل ما، با میزان بالای مردسالاری، چونان تیغی در دست برخی مردان جوان شده که هر خشمی را با «نزدیکه پریودته؟» به تمسخر بگیرند یا مثل این دوست ما نوسانات هورمونی را بهانه‌ای برای توجیه حقوق نابرابر قانونی بدانند.)

گرچه بحث از نسبت زن با بیولوژی‌اش همیشه جزو محورهای بحث‌های فمینیستی بوده: بلوغ، مادری، ماهینگی، پساماهینگی... اما
آیا برای تغییر سرنوشت زنان راهی جز رهایی از بیولوژی وجود دارد؟ (تلاش برای رهایی از بیولوژی از نخستین نوشته‌های فمینیستی تا همین امروز پرطرفدار بوده است)

اما ماهینگی، ماهینگی یکی از مجازتهایی است که نافرمانی مادرمان حوا از دستور خداوند برایمان میراث گذاشته. جزو عوامل آشکاری است که بر رابطه زن با خداوند و اماکن مذهبی سایه می‌افکند. نشانه نقصان دین و عقل است. از دلایل اشکار اینکه زنان بیش از آن جسمانی و بی‌ثبات هستند که به مراتب والای روحانی و عقلانی دست پیدا کنند.
زن سمتِ طبیعتِ نیازمند‍ِ کنترل است نه تمدن کنترل‌کننده.

الیزابت گروس (Elizabeth Grosz)، فیلسوف مشهور فمینیست کتابی دارد با عنوان بدن‌های ناپایدار: به‌سوی فمینیسم جسمانی
Volatile Bodies: Toward a Corporeal Feminism (
Theories of Representation and Difference)

او از این واقعیت سخن می‌گوید که بدن‌های ما سطوحی هستند که فرهنگ و قدرت نقش دلخواه خود را بر آن ترسیم می‌کنند. بدن ما ساختاری ثابت ندارد، بلکه از طریق تعامل با جامعه و فرهنگ شکل می‌گیرد. بدن زنانه عمدتا وجودی منفعل و خاموش بوده که صاحبان قدرت و صدا نقش خود را بر آن تحمیل کرده‌‌اند.

گروس از ماهینگی و سایر ناپایداری‌های بدن زنانه چونان نمونه‌هایی از پویایی بدن زنانه سخن می‌گوید که نسبت خاص و متفاوتی با دنیا ایجاد می‌کند. او نگاه به بدن زنانه چونان «نقص» را با نگاه به بدن زنانه چونان منبع قدرت و خلاقیت جایگزین می‌کند.

به بیان گروس بدن زن ریتم و زبان خاص خودش را دارد و تجربیات متفاوتی به همراه می‌آورد. ضمن اینکه مسائلی چونان ماهینگی تجربه مشترک اغلب زنان عالم است از نحوه خاص در جهان بودن زنان، که می‌تواند زمینه‌ساز همدلی و پیوند میان آنان باشد. ماهینگی یکی از نمودهای جالب سیلان بدن به عنوان موجودی مادی و درعین‌حال سیاسی و فرهنگی است.

بیرون از زمین نظر اما، همان‌طور که اشاره کردم در بافت و بسترهای سنتی مثل مال ما، صحبت از نوسانات هورمونی مستعد سوءتفاهم و سوءتفسیرهایی است که آن را «به زحمت‌ و حواشی‌اش نمی‌ارزد» می‌کند.

بدن زنانه فقط به‌لحاظ شخصی باعث زحمت نیست که به لحاظ اجتماعی و سیاسی هم انگ و ننگ متحرک است! تا کاملا پیر نشده باشی حرف زدن از آن به هرچیزی حمل می‌شود جز آنچه که باید و شاید، و وقتی هم که پیر باشی هر حرفی بزنی از حسرت و حسادت است!

زیستن در بدن زنانه تجربه دشوار و عجیبی است.

@neocritic
@EveDaughters
👍6
فقر احمق می‌‏کند

🔻درباره بازنمایی پدران بی‌‏دست‌‏وپا در دو فیلم «رها» و «کاناپه»


🔹در میانه دیدن «رها» ناگهان به یاد «کاناپه» افتادم و وجه مشترکی ذهنم را به خود مشغول کرد؛ بازنمایی حقیرانه و گاه اعصاب خردکنی که هر دو فیلم از پدر داشته‌‏اند. پدرانی که نقش آنها را فرهاد آئیش و شهاب حسینی بازی کرده‌‏اند و تشخیص اینکه آنها چه کاراکتری دارند، کمی دشوار است. آدم نمی‌‏داند آنها را بی‌‏شعور بداند یا بیچاره، گرفتار و درمانده بداند یا لاقید و بی‌‏توجه، مشنگ بداند یا بی‌‏مسئولیت. هرچه هست، پیامد نهایی تصمیم‌‏های به‌‏ظاهر دلسوزانه اما خطای آنها، فاجعه‌‏بار است.

🔹آنها را البته می‌‏شود با ده‌‏ها صفت زشت توصیف کرد، اما در مقام تحلیل بهتر است این پدران را مصادیقی از همان واقعیتی بدانیم که اساتید اقتصاد و روانشناسی دانشگاه هاروارد، سندهیل مولاینیتن و الدار شفیر در کتابی که در سال 2013 نوشتند، بدان پرداختند؛ «فقر احمق می‌‏کند».

🔹یافته‌‏های این دو نفر نشان می‌‏دهد، فقر می‌‏تواند هوش سیال انسان را که منبعی کلیدی برای پردازش اطلاعات و تصمیم‌‏گیری است، تحت‌‏تاثیر قرار دهد و ظرفیت ذهنی آدم را کاهش دهد: «کمیابی تیزبینی‌‏مان را کاهش می‌‏دهد، افکار نوآورانه‌‏مان را کمتر می‏کند و باعث می‌‏شود کنترل کمتری روی خود داشته باشیم.» همین‌‏ها باعث اتخاذ تصمیم‌‏های نادرست بیشتر و تداوم فقر آدم‌‏های فقیر می‌‏شود و بدین‌‏ترتیب چشم باز می‌‏کنی و خود را سرگردان در دور باطل فقر می‌‏یابی.

🔹این پدران بی‌‏دست‌‏وپا، لج‌‏درآر هستند اما مقصر اصلی نیستند. گفتمانی در این مملکت شکل گرفته که موفق ‏بودن را مساوی پولداربودن می‌‏داند و پولدار نبودن را نتیجه کم‌‏عقلی، تنبلی و  هزار جور رذیلت دیگر که انگار فقط در وجود فقرا رخنه کرده است. این روایت، اگر هم کاملاً خطا نباشد، حتماً ناقص است و باید آن را با ایده «فقر احمق می‌‏کند» تکمیل کرد. در آن صورت لااقل همان‌قدر که حرص می‌‏خوریم از ندانم‌‏کاری پدران ایرانی، چشم‏مان را بر مسببان چرخه‌‏های فقرساز در جامعه‏ نیز نمی‌‏بندیم؛ چرخه‌‏هایی که هر آدمی را از حیثیت انسانی خویش می‌‏تواند تهی کند.

🖌فرزاد نعمتی | خبرنگار گروه فرهنگ

▫️ادامه مطلب در سایت هم‌میهن آنلاین

@EveDaughters
7😢2
هیس! پسرها گریه نمی‌کنند!


١. گویا اخیراً روز جهانی پسر بوده. آن‌قدر به روز نداشتن در تقویم عادت کرده‌ایم که حتی برای یافتن فلسفه‌ی این نام‌گذاری هم انگیزه‌ای نداشتم. اما تلاش کردم خودم برای خودم فلسفه‌ای برای بزرگداشت روز پسر بسازم. مردانگی و اتفاقاً پسرانگی، حتی در عرصه‌ی پژوهش و تأملات نظرورزانه هم بسیار مغفول مانده. سال‌ها غلبه‌ی انگاره‌های مردسالارانه و توجه به جنسیت از منظر فمینیستی، باعث شده مردان و پسران و مؤلفه‌های جنسیتی مردانگی و پسرانگی کم‌تر مورد توجه قرار بگیرد.

٢. حتی اگر رادیکال‌ترین نگاه‌ها را به مسئله‌ی جنسیت داشته باشیم و برجسته کردن مطالعات زنان را از جهت ستم‌دیدگی تاریخی آنان تحت سلطه‌ی مردسالاری بدانیم، باز چشمانمان را بر گروهی از مردان و به‌ویژه پسران که اتفاقاً از همین نوع سلطه رنج می‌برند، بسته‌ایم. پسرانی که نمی‌خواهند به هنجارهای مردسالارانه تن بدهند، تجربه‌ی دردناک‌تری از انقیاد جنسیتی خواهند داشت.

٣. هنجارها و کلیشه‌های جنسیتی مردمحور نه‌تنها وجود دارد، که برمبنای عرف‌ و قوانین نانوشته، بازتولید و تثبیت می‌شوند. تجربه‌ی بسیاری از ما، تایید می‌کند که درمیان پسران نوجوان، بیش‌تر چیزها بر مبنای جنس تعریف می‌شود. هر چه مردتر باشی، مقبول‌تری. هر چه از «چیز»های زنانه فاصله داشته باشی، بیش‌تر برایت کف می‌زنند.

۴. چه چیزهایی زنانه‌ است؟ هر چیز که ردّی از عاطفه‌ و مدارا و لطافت و صلح داشته باشد! زور بازو و قدرت جنسی و ناسزاهای رکیک که متوجه مادران و خواهران و عمه‌ها می‌شود، وجه نه‌چندان پنهان این مردانگی است. پسران مؤدب، کم‌تر مرد به‌شمار می‌آیند و کافی است نتوانند به تعداد دخترهایی که تصاحب کرده‌اند بیفزایند، تا به کلی طرد شوند. همه‌چیز بر مبنای یک تفکیک و تمایز و طبقه‌بندی جنسیتی دشوار پیش می‌رود تا از دل این آزمون سخت، مردانِ مردتری بار بیایند.

۵. خانواده‌ها نیز پسرانشان را بر همین منوال تربیت می‌کنند. انگار که قرار باشد در عصر غارنشینان زندگی کنیم، هرچه پسرانی قدرتمندتر و باخشونت بار بیاورند که عزم جزمشان را هیچ‌جوره نمی‌توان تغییر داد و تا حد ممکن عطوفت و مراقبت و پروریدن و محبت را در وجودشان کشته‌اند، خوش‌حال‌ترند. از خطاهای پسران راحت‌تر می‌گذرند و امکان آزمون را بیش‌تر برایشان فراهم می‌کنند. بی‌توجه به این‌که این پسران در آینده، چه‌گونه قرار است تبدیل به مردان و پدرانی شوند که باید نسبت به همسرشان محبت داشته باشند.

۶. اگر کمی از زن‌محوری در مطالعات جنسیت فاصله بگیریم و اگر لختی بیندیشیم که توجه به مسائل زنان خود بر مبنای اهمیت احقاق حقوق و رعایت عدالت انسانی و الهی است که موجه می‌نماید، آن‌وقت شاید به تبعیضی که علیه مردان و به‌ویژه پسرانی که نمی‌خواهند تحت انقیاد باشند هم توجه کنیم.
«پسر که گریه نمی‌کند» بدیل همان نهی کلیشه‌ای «دختر که نمی‌خندد» است. ما انسانیم. هم می‌خندیم و هم می‌گرییم. هم به عاطفه نیاز داریم و هم به عزم. هم به اخلاق و هم به علم. ما همه انسان‌هایی هستیم که باید برای تحقق تعادل و عدالت تربیت شویم. گفتمان عدالت جنسیتی بدون باور هر دو جنس شکل نمی‌گیرد. همه‌ی ما زنان و مردان باید به این باور برسیم که منطقی، اخلاقی، عقلانی، دینی و انسانی است که نباید انسان‌هایی باشیم منحصر به جنبه‌های صرف ذکورت یا انوثت. باید انسانی باشیم، متعادل.

✍🏻 روح الله طالبی توتی
پژوهش‌گر مطالعات جنسیت و زنان

#جنسیت #مردان #زنان #انسان

@tadaeeat
@EveDaughters
👍7👏4
اپیزود چهارم
دکتر نفیسه مرادی
آیا نباید با زنان مشورت کرد؟

🔖اپیزود ۴: #خلاصه_مقاله

"بررسی احادیث مربوط به نهی مشاوره با زنان در متون حدیثی سنی و شیعی"

نویسنده:
دکتر قاسم بستانی

📚مشخصات نشر:
نشریه بانوان شیعه، پیاپی ۲۲، زمستان ۱۳۸۸
http://noo.rs/bO872

🎤گوینده و متن:
دکتر نفیسه مرادی

📱#پادکست_علمی
#بررسی_روایت

📚 هر اشتراک‌گذاری
💡🌱 نورافشانی آگاهی
🕌🦋 گام‌زنی در راه یقین

کانال انسان مؤنث: پلی میان اسلام و زندگی زنانه
https://t.me/ensanemoannas

قرار ما: هر هفته جمعه‌ها
@EveDaughters
👏2
🎬
خواهرِ ناخواهری سیندرلا

مدتی پیش زن زیبایی در اینستاگرام فیلمی منتشر کرد که در آن می‌پرسید «خل‌ام من؟» و به مردان بی‌پول (مفت‌بر) می‌گفت برای رابطه سراغ زنانی مانند او که در ماه پانصدمیلیون تومان هزینه زیبایی خود می‌کنند نیایند.

این زن خیلی رک به «کالا انگاری» بدن زن در رابطه  میان زن و مرد اشاره کرد و با عنوان «دختر پولکی» توجه زیادی جلب کرد، درحالیکه کالا بودن بدن زن و به تملک درآوردن آن از جانب مردان در انواع روابط سنتی رسمی و غیررسمی میان زنان و مردان تاحدود زیادی مشهود است. تلاش و هزینه برای رسیدن به معیارهای زیبایی مردپسند برای تغییر جایگاه و حتی طبقه اجتماعی به واسطه بدن هم به هیچ وجه چیز تازه‌ای نیست...

⚠️ هر دو فیلم در ژانر فیلم‌های ترسناک مرتبط به بدن (body horror) قرار دارد: قرار است شاهد متلاشی شدن بدن‌ها و کلی خون و دل‌روده‌ باشیم. اگر از تماشای این سبک آزار نمی‌بینید و مایل هستند فیلم‌ها را ببینید ادامه این نوشتار را نخوانید چون تاحدودی ماجرا را لو خواهد داد.

ادامه مطلب:
https://t.me/neocritic/527
@EveDaughters
👍3
یک بار برای همیشه ترتیب و اولویت‌بندی افراد در زندگیمون رو یاد بگیریم:
۱) همسر
۲) فرزند
۳) پدر و مادر
۴) خواهر و برادر
حالا چرا باید به این شکل باشه؟

پژوهش‌ها میگن وقتی وارد رابطه‌ی عاطفی بلندمدت مثل ازدواج میشی، همسر باید بشه مرکز دلبستگی.

نه اینکه بقیه مهم نیستن؛ به این معنا که رابطه با همسر میشه پایگاه امن جدیدت.
اگه این مرکز هنوز پدر و مادرت باشن، احتمال زیادی هست که رابطه‌ی زناشوییت آسیب ببینه.

مرحله‌ی بعد زمانی هست که بچه‌دار میشی!
وقتی بچه‌دار میشی، خیلیا ناخودآگاه بچه رو میذارن اولویت اول؛ ولی واقعیتش اینه که بچه از رابطه‌ی سالم والدین تغذیه‌ی روانی می‌کنه.

یعنی تا وقتی رابطه‌ی شما با همسرت محکم و گرم و محترمانه‌ست، بچه رشد سالم‌تری داره؛ پس باز هم اول همسر، بعد بچه.

یادتون باشه بچه نباید بشه دلیل فاصله‌ی احساسی بین زن و شوهر.
قرار نیست نقش همسر عوض شه و بشه فقط "پدر" یا "مادر". چون اون وقت رابطه‌ی عاطفیتون خشک میشه و کم‌کم هویت زن‌وشوهری‌تون میره زیر سایه‌ی هویت والدگری.

پس کیفیت رابطه بسیار حائز اهمیته.


می‌رسیم به اصل ماجرا: پدر و مادر

پدر و مادرها جای خودشون رو دارن. احترامشون واجبه.
ولی حق ندارن بیان وسط رابطه‌ی زناشویی. نه تو باید در رابطتو رو همیشه براشون باز بذاری، نه اونا حق دارن تو رابطتون دخالت کنن.
مرز داشتن با پدر و مادر یعنی بالغ بودن، نه بی‌احترامی.

خواهر و برادرها کجای داستان هستن؟

خواهر و برادر بیشتر تو دایره‌ی عاطفی هستن تا تصمیم‌گیری‌های جدی زندگی. اگه تو با خواهرت یا برادرت صمیمی‌ای، خیلی خوبه، ولی اون صمیمیت نباید بیاد جای صمیمیت همسرتو بگیره.

همون‌طور که نباید بهشون اجازه بدی تو رابطتون نظر بدن یا مقایست کنن؛ صمیمیت با خواهر و برادر قشنگه، ولی وقتی جاش با رابطه‌ی زناشویی قاطی بشه، دردسر درست میکنه.

تعادل یعنی بفهمی هر رابطه‌ای چه جایگاهی تو زندگیت داره.
تو روانشناسی خانواده بهش میگیم "مرزبندی سالم"؛ یعنی بدونی نقش و مسئولیت همسر با والدین فرق داره. وقتی این مرزها شفاف نباشن، تعارض و تنش بالا میره، چون انتظارات و پاسخ‌ها قاطی میشن.

پس نه حذف رابطه با خانواده لازمه، نه فداکاری مطلق برای همسر.

اولویت‌بندی سالم یعنی درک کنی که از نظر روانشناختی، رابطه با همسر، محوری‌ترین پیوند بزرگسالیه.
یعنی یه هسته‌ی اصلی داری (رابطه‌ی زناشویی) و بقیه‌ی روابط، باید دور اون تنظیم شن؛ نه برعکس.
هر کدوم سر جاش، با احترام، ولی با مرز…

تو زندگی نمی‌شه همه رو اول گذاشت.
بعضی رابطه‌ها باید ستون باشن، بعضیا سقف، بعضیا هم فقط پنجره.

وقتی نقش‌ها قاطی شن، دلخوری و دل‌زدگی می‌ریزه وسط صمیمیت.
مرز داشتن نه بی‌محبتیه، نه بی‌ادبی. فقط یعنی بلدی کیو کجای دلت بذاری.

وقتی فرد تو اولویت‌بندی بین خانواده‌ی اصلی و همسرش دچار تعارض میشه، رابطه‌ی زناشویی دچار فرسایش عاطفی میشه. یعنی اگه بلد نباشی به‌موقع "نه" بگی، کم‌کم احساس رضایت و صمیمیت تو رابطت کمرنگ می شه و پای بی‌اعتمادی باز میشه.

dr.mohammad.asvadi
https://t.me/Hrman11
@EveDaughters
👍5
غذا کو؟ ساعت چند است؟

بچه‌ها عصر که به خانه می‌رسند، گرسنه‌اند. یا باید چیزی ببرم که در حدفاصل مهد تا خانه، بخورند. یا باید بلافاصله بعد از آمدن به خانه چیزکی آماده کنم که رفع گرسنگی کنند. اگر فراموش کنم که خوراکی‌ای برای راه ببرم، یا اگر فراهم‌شدن بی‌درنگِ خوراکی پس از رسیدن، طول بکشد، آرام نمی‌گیرند. چنان بی‌قرار و پرسروصدا و هروله‌کنان خواهند شد، چنان از گرسنگی رقص‌پا می‌کنند، که منگ می‌شوی و خون به مغز تو هم نمی‌رسد. آن‌قدر که گرسنگی به خودت هیچ‌گاه چنین فشار نمی‌آورد. غذا و خوراکی که بهشان می‌رسد، چون آب سردی است بر آتش بی‌قراری‌. یکهو آرام می‌شوند و خون به مغزشان می‌رسد! به همین منطق ما دوبرابر آرام می‌شویم.

کسانی که کودک دارند، کسانی که تجربهٔ سروکله‌زدن با بچه را ساعت‌ها از سر گذرانده‌اند، می‌دانند بی‌قراریِ گرسنگی و تشنگی یعنی چه. بچه به معنای دقیق کلمه در هنگامهٔ گرسنگی، هیچ جمله و توصیه‌ای را معادل خوراکی نمی‌داند و برایش هیچ توجیهی در نبود غذا پذیرفتنی نیست. او گرسنه است و تشنه. فقط و فقط هم با آب و غذا آرام می‌گیرد. بی‌هیچ‌ صبری، بی‌هیچ قراری، بی‌هیچ‌ متانتی.

بر این تأکید می‌کنم که داشتن فرزند یا تجربهٔ فرزنداری شرط فهم این موقعیت است. کسانی که کودک خردسال ندارند، تجربهٔ زیسته‌ای از بی‌قراری بی‌درمانِ کودک هم در هنگام گرسنگی ندارند و معنای عینیِ این واژه‌های ساده و سخت را نمی‌فهمند. در همین دقیقه‌ای که من این کلمات به‌نظر بدیهی را می‌نویسم، در باریکهٔ محصور غزه نزدیک به ۱۴ هزار کودک به روایت مستند منابع بین‌المللی، احوالاتی چندبرابر شدیدتر از گرسنگیِ کودکان ما دارند.۱۴ هزار کودک در آستانهٔ جان‌دادن‌اند. گلوله نه، خمپاره نه، بمب خوشه‌ای نه، آن‌ها سر جای خودشان؛ در اثر نبود غذا و آب.

در همین دقیقه و ثانیه‌ای که تقویم میلادی‌اش ۲۱ می سال شرمگین ۲۰۲۵ را نشان می‌دهد، در همین دقیقه و ثانیه‌ای که در صدسال گذشته‌اش دو جنگ خونین جهانی رخ داده و انسان مثلاً از آنها درس گرفته است و حقوق‌بشر آفریده و قوانین بین‌المللی تدوین کرده و نهادهای جهانی ساخته، هیچ عمل بازدارنده‌ای رخ نمی‌دهد. تکرار کنیم، تا ساعاتی آینده در اثر نرسیدنِ همچنانِ غذا و آب، ۱۴ هزار کودک خواهند مرد. به همین سادگیِ متعفن. آشِ نکبتِ پاکساژی نژادی آن‌قدر شور شده، که زبان ترامپ هم حتی به حمایت اسرائیل و تهدید فلسطینی‌ها نمی‌چرخد، که دولت انگلیس سفیر اسرائیل را فرامی‌‌خواند، که نخست‌وزیر ایتالیا در مجلس به جهت سکوتش در برابر فاجعهٔ‌ غزه زیر رگبار حمله می‌رود، که اتحادیه اروپا تهدید به قطع روابط تجاری با اسرائیل می‌کند، که آلمان بر ضرورت پایان محاصره تأکید می‌کند، که برخی از ارتشی‌های داخل اسرائیل دولت را به نسل‌کشی و کشتن از سر تفریح خردسالان محکوم می‌کنند.

به سر سخن برگردم. در هر بار کلافگی ویرانگرِ بچه‌ها در اثر گرسنگی‌های کوتاه و اتفاقی، به معادل گرسنگیِ کودکان در غزه فکر می‌کنم. اینکه پدر و مادرهای خسته و ویران و آواره، که خود غذایی برای رفع گرسنگی ندارند و حتی به خوردن لاک‌پشت از دریا رو آورده‌اند، در این ساعت‌ها و دقیقه‌ها با بی‌تابیِ بچه‌ها چه می‌کنند؟ ما از پس ده دقیقهٔ این وضعیت برنمی‌آییم. آنان چه می‌کنند؟ با مثل شمع آب‌شدن کودکان خردسالِ گرسنه چه می‌کنند؟ ساعت‌ها و دقیقه‌های این درد بی‌درمان را چگونه می‌گذرانند؟

بدیِ دوران همذا‌ت‌پندار ما این است که ما نخستین نسلی از انسان‌ها هستیم که آنلاین و بر صفحهٔ گوشی‌های خود، تماشاگر نسل‌کشیِ تاریخیم؛ تماشاگرانی دست‌بسته و صرفاً متأسف. فاجعهٔ آشویتس که دستمایهٔ مظلو‌م‌نمایی و مایهٔ بنیان کشور اسرائیل است، هیچ‌گاه تماشاگرِ فراگیر معاصر به این اندازه نداشت. به همین نسبت، تاریخ هم بی‌رحم‌تر از داوری دربارهٔ هلوکاست، دربارهٔ سکوت و کمک وسیع دیگران به رخ‌دادن این فاجعه، داوری خواهد کرد. از میان میلیاردها انسان تماشاگرِ زندهٔ نسل‌کشی و گرسنه‌کشیِ امروزه غزه، انگشت‌شمارند کسانی چون گرتا توتبرگ که دست به کاری بزنند. بقیه چون ما نگاه می‌کنند و فقط لحظه‌لحظه‌های زندگیِ روزمره‌شان زهر می‌شود. شاید اگر اندک نشانی از حیات اخلاقی برای ما مانده باشد، همین زهرشدنِ شریفِ زندگی روزانه است. اما بدانیم که این زهر برای کودکان گرسنهٔ امروزِ غزه غذا نمی‌شود! غذا کو؟ ساعت چند است؟

@Hamesh1
@EveDaughters
💔14👍4
از تور رایگان روی سایت دیوار تا تجاوز جنسی!

🔻«سفر به آنتالیا، همه هزینه‌ها با من، فقط خانم باشه» «تور رایگان و سفر داخل کشور، لطفا آقایون تماس نگیرن!» این جملات نه در یک شبکه‌‌اجتماعی خارجی، بلکه در سایت رسمی دیوار منتشر شده است.

خبرنگار اجتماعی تبیان با چند آگهی‌دهنده تماس گرفت:

🔻 یکی برای سفر قشم، ۳۰ میلیون بودجه داشت. دیگری، به‌بهانه سفر به آنتالیا، پیشنهاد رابطه جنسی داد و نوشت:

🔻«می‌خوای قبلش کمی بیشتر با هم آشنا بشیم؟» و فردی هم سفر سه‌هفته‌ای با ۱۵۰ میلیون هزینه و اقامت در کمپر را به بهانه پروژه فیلم‌برداری مطرح کرد.

🔻اما پشت وعده‌ی «همسفری رایگان»، خطرات هولناکی پنهان است؛ از اخاذی با تصاویر خصوصی و رها شدن در میانه‌راه، تا تله‌هایی برای قاچاق انسان یا آزار جنسی در مقصدی ناشناس.

🔻گزارش‌های اینترپل در سال ۲۰۲۴ نشان می‌دهد شبکه‌های قاچاق، افراد را با وعده‌ سفر یا کار، به کشورهای دیگر فریب می‌دهند و گذرنامه‌هایشان را ضبط می‌کنند. برای برخی، این سفر، آخرین ایستگاه است./تبیان

@EveDaughters
😱13