دختران حوا

📌جنایتِ خیانت با احتیاط درب کافه را هل دادم و وارد شدم. شوکه شدم، بابا را انتهای کافه، پشت یک میز دونفره پیدا کردم. روبرویش زنِ جوانی نشسته بود و از جعبه‌ی جواهری که توی دستش داشت ذوق کرده بود و لب‌هایش از خنده تا بناگوش کش می‌آمد. نمی‌توانستم به بابا…

من هم خیانت دیدم اما...

متنی که تو کانال گذاشته بودید باعث شد خودم را مجبور کنم بنویسم
اتفاقی که پارسال افتاد
اصلا انگار پارسال سال تلخی بود
ولی یک تلخی خاصی برای شخص خود من هم مضاعف داشت
اونهم وقتی بود که از داستان خیانت شوهرم مطلع شدم
رنج بینهایت سختی بود

در کل در سالهای زندگی مشترکمان خیلی اذیتم زیاد کرده بود اما فکرش هم نمی کردم بعد از اینهمه سال زندگی مشترک و با داشتن چندتا بچه قد و نیم قد خیانت هم بکند

بارها برای اشتباهات ریز و درشتش تلاش کردم خانواده را تنهایی سرپا نگه دارم
طوری که نمی گذاشتم حتی یکنفر از اقوام داستانهای زندگیمون را بدانند
مشاوره می رفتم
اونهم پیش افراد مطرح
ولی یکجورایی اونها هم مستاصل شده بودند اما من توجه نمیکردم
وظیفه خودم میدونستم هر جور شده باید خانواده را حفظ کنم
خب ماها این مدلی تربیت شدیم

اما مسئله خیانت فرق داشت
دیگه هیچ جوره نتونستم باهاش کنار بیام
نبخشیدمش
رفتم اقدام کردم برای جدایی
میدونی طلاق گرفتن خیلی سخته
اونهم تو سن من و با داشتن چندتا بچه که همشون هم دوست دارن با من زندگی کنند البته که من هم اینو دوست دارم
ولی حتی یک لحظه هم شک نکن رنج خیانت به شدت سخت تره

خواستم بنویسم و برات بفرستم اگر خواستی تو کانال بگذاری، شاید کسی با تجربه من هم بود و خواندن این متن شاید بتواند حالش را بهتر کنه
همین که بفهمه تنها نیست
بفهمه تحمل خیانت به شدت سخته و اکثریت زنان حاضر به ادامه اون زندگی نیستند
اینکه پشیمون نباشه وقتی بعد از دادن فرصتهای زیاد تو زندگی تصمیم میگیره طلاق بگیره
من دارم طلاق میگیرم
میفهمم شرایط اقتصادی خوب نیست
اما کنار شغل و حقوق مختصری که دارم ترجیح میدهم صرفه جویی کنم و حتی منبع درآمد دیگری دست و پا کنم ولی دیگه حاضر نیستم با او ادامه دهم

شکستم
اونهم خیلی سخت
ولی همین خرده های شکسته خودم را کنار هم میگذارم و دوباره بلند میشم و باز ادامه میدهم

🖊ارسالی از اعضای کانال

@EveDaughters

268 viewsSobh, edited 19:31