Iranwire
27.5K subscribers
21.1K photos
21.2K videos
940 files
34.4K links
عکس، فیلم، خبر و پیام‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
📞🎥📲📷 t.me/shomaIranwire
iranwire.com
instagram.com/iranwire
twitter.com/iranwire
facebook.com/iranwire
youtube.com/iranwire
Download Telegram
🔹 فرار از اردوگاه؛ شکنجه در سنگ سفید

برای مهاجران افغانستانی بازداشت و انتقال به اردوگاههای اتباع خارجی همیشه یک احتمال است؛ اتفاقی که ممکن است به قیمت شکنجه تمام شود. ویدیوهای ضرب و جرح آن‌ها بارها در شبکه‌های اجتماعی منتشر شده است، وقتی مامور نیروی انتظامی پشت‌ سر هم سیلی بر صورت‌شان می‌زند، گاه هم البته به خودروی حامل‌ آن‌ها شلیک می‌کند و جان‌شان را می‌گیرد. روایت‌های این اعمال خشونت از اردوگاه‌ها، اما حکایت دیگری است؛ روایت‌هایی مملو از خشونت و ناامیدی که در نهایت به اخراج اجباری‌شان می‌انجامد. البته آن‌چه در اردوگاه‌هایی مثل «سنگ سفید» می‌گذرد، رازی سر به مهر نیست، فقط اعمال خشونت چنان بالاست که شاید مهاجری توان بیان آن را نداشته باشد یا کسی باور نکند، مثل حکایت آن‌چه بر «محمدگل» گذشت؛ جوانی که برای کارگری به ایران آمده بود، اما چنان مورد خشونت قرار گرفت که دوستانش از زنده ماندن او متعجب بودند.
***
«دقایقی بعد از آن فرار نافرجام، در میان انبوهی از جمعیت اردوگاه بودم. دستانم به پشت بسته شده بود و مردم دور و برم جمع شده بودند. چشمان‌شان رمق نداشت و صورت‌هایشان آفتاب‌خورده بود. دیگر ترس نداشتم. می‌دانستم چه اتفاقی قرار است بیافتد. صدایی از دور شنیدم که داد کشید: "افغانی فراری دستگیر شد" و چند سرباز با عجله به طرفم آمدند. نخواستم چشمانم به چشمان سربازها بیفتد. نگاهم را از آن‌ها برداشتم.»

ادامه روایت‌های «محمدگل» پر از اعمال خشونت و ضرب‌وشتم است. او سال ۱۳۹۳ به خاطر فقر قاچاقی به ایران آمد تا بلکه بتواند از جنگ و تنگدستی رها شود. اما رسیدن به تهران همان و هفت‌خوان رستمی که جلویش بود، همان. نجات از این مسیر، برای بسیاری از شهروندان افغانستانی گاه به کابوسی همیشگی تبدیل می‌شود.

گزارش باقر ابراهیمی را بخوانید 👇

#قاچاق_انسان #مهاجران_افغانستانی #اردوگاه‌های_اتباع_خارجی #سنگ_سفید #اردوگاه_عسگرآباد #حقوق_بشر #شکنجه
@Farsi_Iranwire
Forwarded from Iranwire
🔹 فرار از اردوگاه؛ شکنجه در سنگ سفید

برای مهاجران افغانستانی بازداشت و انتقال به اردوگاههای اتباع خارجی همیشه یک احتمال است؛ اتفاقی که ممکن است به قیمت شکنجه تمام شود. ویدیوهای ضرب و جرح آن‌ها بارها در شبکه‌های اجتماعی منتشر شده است، وقتی مامور نیروی انتظامی پشت‌ سر هم سیلی بر صورت‌شان می‌زند، گاه هم البته به خودروی حامل‌ آن‌ها شلیک می‌کند و جان‌شان را می‌گیرد. روایت‌های این اعمال خشونت از اردوگاه‌ها، اما حکایت دیگری است؛ روایت‌هایی مملو از خشونت و ناامیدی که در نهایت به اخراج اجباری‌شان می‌انجامد. البته آن‌چه در اردوگاه‌هایی مثل «سنگ سفید» می‌گذرد، رازی سر به مهر نیست، فقط اعمال خشونت چنان بالاست که شاید مهاجری توان بیان آن را نداشته باشد یا کسی باور نکند، مثل حکایت آن‌چه بر «محمدگل» گذشت؛ جوانی که برای کارگری به ایران آمده بود، اما چنان مورد خشونت قرار گرفت که دوستانش از زنده ماندن او متعجب بودند.
***
«دقایقی بعد از آن فرار نافرجام، در میان انبوهی از جمعیت اردوگاه بودم. دستانم به پشت بسته شده بود و مردم دور و برم جمع شده بودند. چشمان‌شان رمق نداشت و صورت‌هایشان آفتاب‌خورده بود. دیگر ترس نداشتم. می‌دانستم چه اتفاقی قرار است بیافتد. صدایی از دور شنیدم که داد کشید: "افغانی فراری دستگیر شد" و چند سرباز با عجله به طرفم آمدند. نخواستم چشمانم به چشمان سربازها بیفتد. نگاهم را از آن‌ها برداشتم.»

ادامه روایت‌های «محمدگل» پر از اعمال خشونت و ضرب‌وشتم است. او سال ۱۳۹۳ به خاطر فقر قاچاقی به ایران آمد تا بلکه بتواند از جنگ و تنگدستی رها شود. اما رسیدن به تهران همان و هفت‌خوان رستمی که جلویش بود، همان. نجات از این مسیر، برای بسیاری از شهروندان افغانستانی گاه به کابوسی همیشگی تبدیل می‌شود.

گزارش باقر ابراهیمی را بخوانید 👇

#قاچاق_انسان #مهاجران_افغانستانی #اردوگاه‌های_اتباع_خارجی #سنگ_سفید #اردوگاه_عسگرآباد #حقوق_بشر #شکنجه
@Farsi_Iranwire