کتابخانه تلگرام
79K subscribers
2.87K photos
703 videos
10.5K files
1.95K links
انواع کتاب کمیاب و ممنوعه
رمان، داستان
علمی، تخیلی، آموزشی
تاریخی، سیاسی
مطالب و داستانهای آموزنده و ...

ارتباط با ادمین:⬇️
@Library_Telegram_Bot

صفحه اینستاگرام کانال⬇️
https://www.instagram.com/library_telegram/
Download Telegram
Forwarded from Deleted Account
📙 مبانی نقاشی و خطاطی "رمان"
ژوزه ساراماگو
🔃 عبدالرحمن صدریه
328 صفحه

کتاب "مبانی خطاطی و نقاشی"‌ علی رغم نامش، یک رمان است،در سال 1977 میلادی، 20 سال قبل از اینکه ساراماگو به جایزه ادبی نوبل دست بیابد، توسط این نویسنده به رشته تحریر در آمده است و ماجرای یک نقاش را نقل می‌کند...


#مبانی_نقاشی_و_خطاطی
#ژوزه_ساراماگو
Forwarded from Deleted Account

🔸#کوری
نویسنده: #ژوزه_ساراماگو

« كوري» يك رمان خاص است، يك اثر تمثيلی ، بيرون از حصار زمان و مكان، يك رمان معترضانه اجتماعی، سياسی كه آشفتگی واجتماع و انسانهای سر در گم را در دايره افكار خويش و مناسبات اجتماعی تصوير می‌كند.

ساراماگو تأكيد بر اين حقيقت دارد كه اعمال انسانی در « موقعيت» معنا می‌شود و ملاك مطلقی برای قضاوت وجود ندارد، زيرا موقعيت انسان ثابت نيست و در تحول دائمی است. در يك كلام ساده، دغدغه عمده ذهن ساراماگو در اين رمان فلسفی، مسئله سرگشتگی انسان معاصر يا « انسان در موقعيت» است كه از خلال ابعاد و لايه های مختلف و واكنشهای آنان بررسی می شود.

از ديگر مايه‌های اصلي رمان نقد خشونت و ميليتاريسم، اطاعات كوركورانه ، ديكتاتوری و سير تاريخی و فراگير بودن آن است.
در شهری كه اپيدمی وحشتناك كوري- نه كوری سياه و تاريك، كه كوری سفيد و تابناك- شيوع پيدا می‌كند و نمی‌دانيم كجاست و می‌تواند هر جايی باشد، خيابانها نام ندارد. شخصيتهای رمان نيز نام ندارد.

كوری مورد نظر ساراماگو كوری معنوی است. سازماندهی و قانونمندی و رفتار عاقلانه خود به نوعی آغاز بينایی است. ساراماگو كلام پيچيده و چند پهلويش را در دهان تك تك شخصيتهای كتاب و مخصوصا در پايان در دهان زن دكتر گذاشته است:« چرا ما كور شديم، نمی دانم ،شايد روزی بفهميم ، مي‌خواهی عقيده مرا بدانی ، بله ، بگو ، فكر نمی‌كنم ما كور شديم ، فكر می‌كنم ما كور هستيم، كور اما بينا، كورهايی كه می‌توانند ببينند اما نمی‌بينند.»

ساراماگو در « كوری» تعهد و باور عميق خود را به عدالت اجتماعی، احترام به خرد و عقل سليم همراه با تزكيه روح و جسم كه تنها را ضمانت پايدار ماندن هر جامعه‌ای است درغالب يك رمان هنرمندان و شگفت انگيز به ما ارمغان ميدهد.

#كوری در سال ۱۹۹۵ منتشر شد. ساراماگو می گويد:« اين كوری واقعی نيست ، تمثيلی است. كور شدن عقل و فهم انسان است. ما انسانها عقل داريم و عاقلانه رفتار نمي‌كنيم....»
#صوتی
👇👇👇
📕 #کوری
#ژوزه_ساراماگو

« كوري» يك رمان خاص است، يك اثر تمثيلی ، بيرون از حصار زمان و مكان، يك رمان معترضانه اجتماعی، سياسی كه آشفتگی واجتماع و انسانهای سر در گم را در دايره افكار خويش و مناسبات اجتماعی تصوير می‌كند.

ساراماگو تأكيد بر اين حقيقت دارد كه اعمال انسانی در « موقعيت» معنا می‌شود و ملاك مطلقی برای قضاوت وجود ندارد، زيرا موقعيت انسان ثابت نيست و در تحول دائمی است. در يك كلام ساده، دغدغه عمده ذهن ساراماگو در اين رمان فلسفی، مسئله سرگشتگی انسان معاصر يا « انسان در موقعيت» است كه از خلال ابعاد و لايه های مختلف و واكنشهای آنان بررسی می شود.

از ديگر مايه‌های اصلي رمان نقد خشونت و ميليتاريسم، اطاعات كوركورانه ، ديكتاتوری و سير تاريخی و فراگير بودن آن است.
در شهری كه اپيدمی وحشتناك كوري- نه كوری سياه و تاريك، كه كوری سفيد و تابناك- شيوع پيدا می‌كند و نمی‌دانيم كجاست و می‌تواند هر جايی باشد، خيابانها نام ندارد. شخصيتهای رمان نيز نام ندارد.

كوری مورد نظر ساراماگو كوری معنوی است. سازماندهی و قانونمندی و رفتار عاقلانه خود به نوعی آغاز بينایی است. ساراماگو كلام پيچيده و چند پهلويش را در دهان تك تك شخصيتهای كتاب و مخصوصا در پايان در دهان زن دكتر گذاشته است:« چرا ما كور شديم، نمی دانم ،شايد روزی بفهميم ، مي‌خواهی عقيده مرا بدانی ، بله ، بگو ، فكر نمی‌كنم ما كور شديم ، فكر می‌كنم ما كور هستيم، كور اما بينا، كورهايی كه می‌توانند ببينند اما نمی‌بينند.»

ساراماگو در « كوری» تعهد و باور عميق خود را به عدالت اجتماعی، احترام به خرد و عقل سليم همراه با تزكيه روح و جسم كه تنها را ضمانت پايدار ماندن هر جامعه‌ای است درغالب يك رمان هنرمندان و شگفت انگيز به ما ارمغان ميدهد.

#كوری در سال ۱۹۹۵ منتشر شد. ساراماگو می گويد:« اين كوری واقعی نيست ، تمثيلی است. كور شدن عقل و فهم انسان است. ما انسانها عقل داريم و عاقلانه رفتار نمي‌كنيم....»
#صوتی
👇👇👇
@Library_Telegram
📕 #بلم_سنگی

#ژوزه_ساراماگو

#رمان_خارجی
نویسنده پر آوازه کوری در بلم سنگی رمانی تازه و تحلیلی می پردازد درباره جدایی شبه جزیره ایبری از اروپا و فرهنگ اروپایی, و آشوب و بلوا. ژوانا کاردا با شاخه نارون خطی نازدودنی بر زمین می کشد, ژواکیم ساسا سنگی به دریا پرتاب می کند, کوه های پیرنه از هم می شکافد و شبه جزیره از قاره کنده می شود و راه اقیانوس را در پیش می گیرد و دنیای غرب به هم می ریزد. خیل سارها بر فراز سر ژوزه آنائیسو در پروازند, پدرو اورسه لرزش زمین را حس می کند. این چهار تن پس از پیوستن به هم به راهنمایی سگی عجیب, ماریا گوابایرا را می یابند که جورابی با نخ آبی بی پایان را شکافته است.سفر ادامه می یابد و در جریان آن همگی به خودشناسی می رسند. ایده سفر که در رمانهای دیگر سارامگو نیز هست, در اینجا به کمال می رسد.

@Library_Telegram
balame_sangi.pdf
4 MB
📕 #بلم_سنگی

#ژوزه_ساراماگو


@Library_Telegram
کتابهای رایگان بیشتر در⬆️
درخواست کتاب⬇️
@Library_Telegram_Bot
☕️ قطعه‌ای از کتاب

گذر زمان به چیزی که عقربه‌های ساعت نشان میدهند، هیچ ربطی ندارد. این زمان‌سنج‌ها فقط روی چرخ دنده‌هایی استوارند که فکر نمی‌کنند، احساسی ندارند و بر پیچ و مهره‌هایی بی‌روح تکیه کرده‌اند. آن‌ها نمیدانند که پنج ثانیه یعنی چه و فقط شمارش می‌کنند: یک، دو، سه، چهار و پنج. این مساله هم یک شکنجهٔ دردآلود و هم لذتی بی‌انتها است.

📕 #بینایی

#ژوزه_ساراماگو

@Library_Telegram
☕️ قطعه‌ای از کتاب

من فکر میکنم موقعیت‌هایی در زندگی پیش می‌آید که انسان باید سکان کشتی خود را به دست جریان سرنوشت بسپارد،
درست مثل اینکه قدرت مقابله
در برابر امواج آن را ندارد.

در این صورت ممکن است خیلی زود متوجه شود که جریان آب رودخانه، به نفع او بوده است...
این موقعیت را تنها خود او درک میکند
ممکن است شخص دیگری صحنه را ببیند
و فکر کند که کشتی در حال غرق شدن است،
غافل از اینکه هرگز آن کشتی چنین
ناخدای استوار و محکمی نداشته است...

📕 #دخمه

#ژوزه_ساراماگو

@Library_Telegram
☕️ قطعه‌ای از کتاب

گذر زمان به چیزی که عقربه‌های ساعت نشان میدهند، هیچ ربطی ندارد. این زمان‌سنج‌ها فقط روی چرخ دنده‌هایی استوارند که فکر نمی‌کنند، احساسی ندارند و بر پیچ و مهره‌هایی بی‌روح تکیه کرده‌اند. آن‌ها نمیدانند که پنج ثانیه یعنی چه و فقط شمارش می‌کنند: یک، دو، سه، چهار و پنج. این مساله هم یک شکنجهٔ دردآلود و هم لذتی بی‌انتها است.

📕 #بینایی

#ژوزه_ساراماگو

@Library_Telegram
☕️ قطعه‌ای از کتاب

باید افراد را به سه دسته قسمت کرد :

. احمق
. باهوش
. و بسیار باهوش

با احمق ،
هر چه بخواهیم می‌توانیم انجام دهیم !
باهوش را می‌توانیم به خدمت درآوریم.
اما بسیار باهوش،
حتی اگر در کنار ما هم باشد خطرناک است!
نمی تواند دست از کنکاش خود بکشد ،
و همواره باید مراقب او باشیم...!

📕 #بینایی

#ژوزه_ساراماگو

@Library_Telegram