@Naeena_Ma
#تلخند
معلمی گفت : توانا بود هرکه... ؟
دانش آموز گفت :
"توانا بود هرکه دارا بود"
ز ثروت دل پیر برنا بود
تهیدست به جایی نخواهد رسید
اگر چه شب و روز کوشا بود
ندانست فردوسی پاکزاد
که شعرش در این ملک بیجا بود
گر او را خبر بود از این روزگار
که زر بر همه چیز والا بود
نمیگفت آن شعر معروف را
"توانا بود هرکه دانا بود"
#فردوسی #شعر #رانت #پارتی
#نائین_ما
🆔 @Naeene_Ma
#تلخند
معلمی گفت : توانا بود هرکه... ؟
دانش آموز گفت :
"توانا بود هرکه دارا بود"
ز ثروت دل پیر برنا بود
تهیدست به جایی نخواهد رسید
اگر چه شب و روز کوشا بود
ندانست فردوسی پاکزاد
که شعرش در این ملک بیجا بود
گر او را خبر بود از این روزگار
که زر بر همه چیز والا بود
نمیگفت آن شعر معروف را
"توانا بود هرکه دانا بود"
#فردوسی #شعر #رانت #پارتی
#نائین_ما
🆔 @Naeene_Ma
@Naeene_Ma
#یک_جرعه_کتاب 📚
سخن چون برابر شود با خِرَد
روان سراینده رامش بَرَد
کسی را که اندیشه ناخوش بُوَد
بدان ناخوشی، رأی او گَش بوَد
(گش=ناخوشایند)
#فردوسی ارزش و اعتبار کلام را تنها در سنجش آن خِرد مورد توجه قرار می دهد.
اندیشه ای که توانمندی درک گفتار را نداشته باشد، قادر به تصمیمگیری درست و سالم نیست و در حقیقت دشمن زنده ای را معرفی می کند:
همی آز کمتر نگردد به سال
همی روز جوید به تقویم و فال
در حقیقت حرص و آز آدمی با بالا رفتن سن او کم نمیشود و در هر وقتی به دنبال به دست آوردن فرصت و شانس تازهای میگردد، اما پیام خرد تفکر در عمل آدمی است، زیرا ؛
نگر تا چه کاری، همان بِدرَوی
سخن هر چه گویی همان بشنوی
عمل تو در واقع کِشت توست و سخن تو محصول و انعکاس آن خواهد بود.
📖 #رمز_طلوع صفحه ۲۶۵
✍ رسول زمانی نایینی
#ابوالقاسم_فردوسی
#نائین_ما
🆔 @Naeene_Ma
#یک_جرعه_کتاب 📚
سخن چون برابر شود با خِرَد
روان سراینده رامش بَرَد
کسی را که اندیشه ناخوش بُوَد
بدان ناخوشی، رأی او گَش بوَد
(گش=ناخوشایند)
#فردوسی ارزش و اعتبار کلام را تنها در سنجش آن خِرد مورد توجه قرار می دهد.
اندیشه ای که توانمندی درک گفتار را نداشته باشد، قادر به تصمیمگیری درست و سالم نیست و در حقیقت دشمن زنده ای را معرفی می کند:
همی آز کمتر نگردد به سال
همی روز جوید به تقویم و فال
در حقیقت حرص و آز آدمی با بالا رفتن سن او کم نمیشود و در هر وقتی به دنبال به دست آوردن فرصت و شانس تازهای میگردد، اما پیام خرد تفکر در عمل آدمی است، زیرا ؛
نگر تا چه کاری، همان بِدرَوی
سخن هر چه گویی همان بشنوی
عمل تو در واقع کِشت توست و سخن تو محصول و انعکاس آن خواهد بود.
📖 #رمز_طلوع صفحه ۲۶۵
✍ رسول زمانی نایینی
#ابوالقاسم_فردوسی
#نائین_ما
🆔 @Naeene_Ma
@Naeene_Ma
#سیزده_بدر آیینی است کهن که با نوروز پیوندی ناگسستنی دارد و همانگونه که پیشینه جشن نوروزی را از زمان جمشید میدانند درباره سیزده بدر هم گفتاری هست که:
جمشید پادشاه پیشدادی ، این روز را در دشت و دمن خیمه برپا میکند و جازه ورود به همگان می دهد و چندین سال این کار را انجام می دهد و این مراسم در ایران بصورت آیین در می آید و ایرانیان از آن پس سیزده بدر را بیرون از خانه در دامن طبیعت برگزار میکنند.
سیزده بدر سه دلیل شناخته شده دارد:
۱-واپسین روز از جشن های نوروزی است که دیرینه چندین هزار ساله دارد.
۲-در این روز، نیمسال دوم کشاورزی آغاز می شده است.
۳-سیزدهم فروردین نخستین تیشتر روز (ایزد باران) است.
دراین روز مردمان ایرانی برای نیایش و گرامیداشت ایزد باران آور و نویدبخش سال نیک، به کشتزارها و مزارع خود می رفته و در زمین تازه روییده به شادی و ترانه سرایی و پایکوبی می پرداختند و از گردآوری سبزه های دشت و دمن و پختن آش و خوراکیهای ویژه غافل نمی شدند.
👌سیزده بدر از رو گرفتهای جشن های تیرگان و آبریزگان است.
چو هر دو سپاه اندر آمد ز جای
تو گفتی که دارد در و دشت پای
#فردوسی
#نائین_ما
🆔 @Naeene_Ma
#سیزده_بدر آیینی است کهن که با نوروز پیوندی ناگسستنی دارد و همانگونه که پیشینه جشن نوروزی را از زمان جمشید میدانند درباره سیزده بدر هم گفتاری هست که:
جمشید پادشاه پیشدادی ، این روز را در دشت و دمن خیمه برپا میکند و جازه ورود به همگان می دهد و چندین سال این کار را انجام می دهد و این مراسم در ایران بصورت آیین در می آید و ایرانیان از آن پس سیزده بدر را بیرون از خانه در دامن طبیعت برگزار میکنند.
سیزده بدر سه دلیل شناخته شده دارد:
۱-واپسین روز از جشن های نوروزی است که دیرینه چندین هزار ساله دارد.
۲-در این روز، نیمسال دوم کشاورزی آغاز می شده است.
۳-سیزدهم فروردین نخستین تیشتر روز (ایزد باران) است.
دراین روز مردمان ایرانی برای نیایش و گرامیداشت ایزد باران آور و نویدبخش سال نیک، به کشتزارها و مزارع خود می رفته و در زمین تازه روییده به شادی و ترانه سرایی و پایکوبی می پرداختند و از گردآوری سبزه های دشت و دمن و پختن آش و خوراکیهای ویژه غافل نمی شدند.
👌سیزده بدر از رو گرفتهای جشن های تیرگان و آبریزگان است.
چو هر دو سپاه اندر آمد ز جای
تو گفتی که دارد در و دشت پای
#فردوسی
#نائین_ما
🆔 @Naeene_Ma
@Naeene_Ma
#بزرگداشت_فردوسی
بیــــا تا جهــــان را به بــد نسپریم
به کوشش همه دست نیکی بریم
نبــاشد همی نیک و بـــد، پــــایدار
همـــــان به که نیکی بود یادگار
حکیم #ابوالقاسم_فردوسی
۲۵ اردیبهشت ماه
روز بزرگداشت شاعر و سخنسرای ایرانی و سرایندهٔ شاهنامه
حکیم ابوالقاسم فردوسی
گرامی باد🌹
#فردوسی بزرگترين حماسهسرای ايران و يكی از حماسهسرايان بزرگ جهان است
یادش جاوید باد 💕
#نائین_ما
🆔 @Naeene_Ma
#بزرگداشت_فردوسی
بیــــا تا جهــــان را به بــد نسپریم
به کوشش همه دست نیکی بریم
نبــاشد همی نیک و بـــد، پــــایدار
همـــــان به که نیکی بود یادگار
حکیم #ابوالقاسم_فردوسی
۲۵ اردیبهشت ماه
روز بزرگداشت شاعر و سخنسرای ایرانی و سرایندهٔ شاهنامه
حکیم ابوالقاسم فردوسی
گرامی باد🌹
#فردوسی بزرگترين حماسهسرای ايران و يكی از حماسهسرايان بزرگ جهان است
یادش جاوید باد 💕
#نائین_ما
🆔 @Naeene_Ma
#روز_ملی_قلم
دبیری رساند جوان را به تخت
کند ناسزا را سزاوار بخت
دبیری است از پیشه ها ارجمند
کزو مردِ افگنده گردد بلند
بلاغت چو با خط، فراز آیدش
به اندیشه، معنی بیفزایدش
ز لفظ، آن گزیند که کوتاه تر
به خط، آن نماید که دلخواه تر
خردمند باید که باشد دبیر
همان بردبار و سخن یادگیر
شکیبا و با دانش و راستگو
وفادار و پاکیزه و تازه روی
#فردوسی
روز قلم بر اساتید و اهالی قلم فرخنده باد 🌺
اینستاگرام، https://Instagram.com/naeene_ma
#نائین_ما
🆔 @Naeene_Ma
دبیری رساند جوان را به تخت
کند ناسزا را سزاوار بخت
دبیری است از پیشه ها ارجمند
کزو مردِ افگنده گردد بلند
بلاغت چو با خط، فراز آیدش
به اندیشه، معنی بیفزایدش
ز لفظ، آن گزیند که کوتاه تر
به خط، آن نماید که دلخواه تر
خردمند باید که باشد دبیر
همان بردبار و سخن یادگیر
شکیبا و با دانش و راستگو
وفادار و پاکیزه و تازه روی
#فردوسی
روز قلم بر اساتید و اهالی قلم فرخنده باد 🌺
اینستاگرام، https://Instagram.com/naeene_ma
#نائین_ما
🆔 @Naeene_Ma
@Naeene_Ma
#سیزده_بدر آیینی است کهن که با نوروز پیوندی ناگسستنی دارد و همانگونه که پیشینه جشن نوروزی را از زمان جمشید میدانند درباره سیزده بدر هم گفتاری هست که:
جمشید پادشاه پیشدادی ، این روز را در دشت و دمن خیمه برپا میکند و اجازه ورود به همگان می دهد و چندین سال این کار را انجام می دهد و این مراسم در ایران بصورت آیین در می آید و ایرانیان از آن پس سیزده بدر را بیرون از خانه در دامن طبیعت برگزار میکنند.
سیزده بدر سه دلیل شناخته شده دارد:
۱-واپسین روز از جشن های نوروزی است که دیرینه چندین هزار ساله دارد.
۲-در این روز، نیمسال دوم کشاورزی آغاز می شده است.
۳-سیزدهم فروردین نخستین تیشتر روز (ایزد باران) است.
دراین روز مردمان ایرانی برای نیایش و گرامیداشت ایزد باران آور و نویدبخش سال نیک، به کشتزارها و مزارع خود می رفته و در زمین تازه روییده به شادی و ترانه سرایی و پایکوبی می پرداختند و از گردآوری سبزه های دشت و دمن و پختن آش و خوراکیهای ویژه غافل نمی شدند.
👌سیزده بدر از رو گرفتهای جشن های تیرگان و آبریزگان است.
چو هر دو سپاه اندر آمد ز جای
تو گفتی که دارد در و دشت پای
#فردوسی
#نائین_ما
🆔 @Naeene_Ma
#سیزده_بدر آیینی است کهن که با نوروز پیوندی ناگسستنی دارد و همانگونه که پیشینه جشن نوروزی را از زمان جمشید میدانند درباره سیزده بدر هم گفتاری هست که:
جمشید پادشاه پیشدادی ، این روز را در دشت و دمن خیمه برپا میکند و اجازه ورود به همگان می دهد و چندین سال این کار را انجام می دهد و این مراسم در ایران بصورت آیین در می آید و ایرانیان از آن پس سیزده بدر را بیرون از خانه در دامن طبیعت برگزار میکنند.
سیزده بدر سه دلیل شناخته شده دارد:
۱-واپسین روز از جشن های نوروزی است که دیرینه چندین هزار ساله دارد.
۲-در این روز، نیمسال دوم کشاورزی آغاز می شده است.
۳-سیزدهم فروردین نخستین تیشتر روز (ایزد باران) است.
دراین روز مردمان ایرانی برای نیایش و گرامیداشت ایزد باران آور و نویدبخش سال نیک، به کشتزارها و مزارع خود می رفته و در زمین تازه روییده به شادی و ترانه سرایی و پایکوبی می پرداختند و از گردآوری سبزه های دشت و دمن و پختن آش و خوراکیهای ویژه غافل نمی شدند.
👌سیزده بدر از رو گرفتهای جشن های تیرگان و آبریزگان است.
چو هر دو سپاه اندر آمد ز جای
تو گفتی که دارد در و دشت پای
#فردوسی
#نائین_ما
🆔 @Naeene_Ma
☘ برگی از تقویم تاریخ ☘
۱ بهمن زادروز حکیم ابوالقاسم فردوسی
( زاده ۱ بهمن ۳۱۹ توس – درگذشته سال ۳۹۹ توس) حماسهسرای بزرگ، سراینده شاهنامه
او در روستای پاژ، از توابع طبران توس در خراسان دیده به جهان گشود. پدرش دهقان بود و ثروت و موقعیت قابل توجهی داشت. وی از کودکی به کسب علم و دانش پرداخت و به خواندن داستان علاقهمند بود.
همانگونه که در زندگینامه فردوسی آمده است، آغاز زندگی وی هم زمان با جنبش نوزایش در میان ایرانیان بود که از سده سوم هجری آغاز شده و دنباله و اوج آن به سده چهارم رسید. فردوسی از همان روزگار کودکی، بیننده کوششهای مردم پیرامونش برای پاسداری ارزشهای دیرینه بود و خود نیز در چنان زمانه و زمینهای پا بهپای بالندگی جسمی به فرهیختگی رسید و رهرو سختگام همان راه شد.
کودکی و جوانی فردوسی در زمان سامانیان سپری شد. شاهان سامانی از دوستداران ادب فارسی بودند. آغاز سرودن شاهنامه را برپایه شاهنامه ابومنصوری از زمان سیسالگی فردوسی میدانند، اما با مطالعه زندگینامه فردوسی، میتوان چنین برداشت کرد که وی در جوانی نیز به سرایندگی میپرداخته و چه بسا سرودن داستانهای شاهنامه را در همان زمان و برپایه داستانهای کهنی که در داستانهای گفتاری مردم جای داشتهاند، آغاز کرده است. از میان داستانهای شاهنامه که گمان میرود در زمان جوانی وی گفته شده باشد، میتوان داستانهای بیژن و منیژه، رستم و اسفندیار، رستم و سهراب، داستان اکوان دیو و داستان سیاوش را نام برد.
شاهنامه پرآوازهترین سروده فردوسی و یکی از بزرگترین نوشتههای ادبیات کهن پارسی است. شاهنامه، منظومه مفصلی است که از حدود ۶۰ هزار بیت تشکیل شده و دارای ۳ دوره اساطیری، پهلوانی و تاریخی است. شاهنامه روایت نبرد خوبی و بدی است و پهلوانان، جنگجویان این نبرد دائمی در هستیاند. پهلوانانی همچون فریدون، سیاوش، کیخسرو، رستم، گودرز و طوس از این دسته هستند. شخصیتهای دیگری نیز همچون ضحاک و سلم و تور وجودشان آکنده از شرارت و بدخویی و فساد است.
فردوسی پس از سرودن نزدیک به بیست سال در تکمیل آن کوشید. این سالها همزمان با برافتادن سامانیان و برآمدن سلطان محمود غزنوی بود. فردوسی در سال ۳۹۴ هجری قمری در ۶۵ سالگی بر آن شد که شاهنامه را به سلطان محمود اهدا کند و از اینرو دست به کار تدوین ویرایش تازهای از شاهنامه شد. او در ویرایش دوم، بخشهای مربوط به پادشاهی ساسانیان را تکمیل کرد. پایان ویرایش دوم شاهنامه در سال ۴۰۰ هجری قمری در ۷۱ سالگی او بوده است.
وی شاهنامه را در شش یا هفت دفتر به دربار غزنه نزد سلطان محمود فرستاد. به گفته خود فردوسی، سلطان محمود «نکرد اندر این داستانها نگاه» و پاداشی هم برای وی نفرستاد. از این رویداد تا پایان زندگانی، فردوسی بخشهای دیگری نیز به شاهنامه افزود که بیشتر در گله و انتقاد از محمود و تلخکامی سراینده از اوضاع زمانه بودهاست. فردوسی در روزهای پایانی زندگی، خود را ۸۰ ساله و جای دیگر ۷۶ ساله خوانده است.
وی را در شهر توس، در باغی که متعلق به خودش بود، به خاک سپردند.
از زمان خاکسپاری فردوسی، آرامگاه او چندین بار ویران شد. در سال ۱۳۰۲ به دستور «میرزا عبدالوهاب شیرازی» والی خراسان، محل آرامگاه را تعیین کردند و ساختمانی آجری در آنجا ساختند.
پس از تخریب تدریجی این ساختمان، انجمن آثارملی به اصرار رئیس و نایب رئیس، «محمدعلی فروغی» و «حسن تقیزاده» بنای آرامگاه فردوسی با جمعآوری هزینه این کار از مردم و بدون استفاده از بودجه دولتی در ۱۳۰۴ آغاز شد و آرامگاهی ساختند که در سال ۱۳۱۳ افتتاح شد.
شاهنامه متعلق به همه اقوام ایرانی از کرد تا آذری و لر و بلوچ و خراسان و گیلکی است و همه در این کتاب اقوام آریایی ایران نامیده شدهاند.
یونسکو شاهنامه فردوسی را یکی از سه اثر برجسته جهان معرفی کرده است.
#فردوسی
#نائین_ما
🆔 @Naeene_Ma
۱ بهمن زادروز حکیم ابوالقاسم فردوسی
( زاده ۱ بهمن ۳۱۹ توس – درگذشته سال ۳۹۹ توس) حماسهسرای بزرگ، سراینده شاهنامه
او در روستای پاژ، از توابع طبران توس در خراسان دیده به جهان گشود. پدرش دهقان بود و ثروت و موقعیت قابل توجهی داشت. وی از کودکی به کسب علم و دانش پرداخت و به خواندن داستان علاقهمند بود.
همانگونه که در زندگینامه فردوسی آمده است، آغاز زندگی وی هم زمان با جنبش نوزایش در میان ایرانیان بود که از سده سوم هجری آغاز شده و دنباله و اوج آن به سده چهارم رسید. فردوسی از همان روزگار کودکی، بیننده کوششهای مردم پیرامونش برای پاسداری ارزشهای دیرینه بود و خود نیز در چنان زمانه و زمینهای پا بهپای بالندگی جسمی به فرهیختگی رسید و رهرو سختگام همان راه شد.
کودکی و جوانی فردوسی در زمان سامانیان سپری شد. شاهان سامانی از دوستداران ادب فارسی بودند. آغاز سرودن شاهنامه را برپایه شاهنامه ابومنصوری از زمان سیسالگی فردوسی میدانند، اما با مطالعه زندگینامه فردوسی، میتوان چنین برداشت کرد که وی در جوانی نیز به سرایندگی میپرداخته و چه بسا سرودن داستانهای شاهنامه را در همان زمان و برپایه داستانهای کهنی که در داستانهای گفتاری مردم جای داشتهاند، آغاز کرده است. از میان داستانهای شاهنامه که گمان میرود در زمان جوانی وی گفته شده باشد، میتوان داستانهای بیژن و منیژه، رستم و اسفندیار، رستم و سهراب، داستان اکوان دیو و داستان سیاوش را نام برد.
شاهنامه پرآوازهترین سروده فردوسی و یکی از بزرگترین نوشتههای ادبیات کهن پارسی است. شاهنامه، منظومه مفصلی است که از حدود ۶۰ هزار بیت تشکیل شده و دارای ۳ دوره اساطیری، پهلوانی و تاریخی است. شاهنامه روایت نبرد خوبی و بدی است و پهلوانان، جنگجویان این نبرد دائمی در هستیاند. پهلوانانی همچون فریدون، سیاوش، کیخسرو، رستم، گودرز و طوس از این دسته هستند. شخصیتهای دیگری نیز همچون ضحاک و سلم و تور وجودشان آکنده از شرارت و بدخویی و فساد است.
فردوسی پس از سرودن نزدیک به بیست سال در تکمیل آن کوشید. این سالها همزمان با برافتادن سامانیان و برآمدن سلطان محمود غزنوی بود. فردوسی در سال ۳۹۴ هجری قمری در ۶۵ سالگی بر آن شد که شاهنامه را به سلطان محمود اهدا کند و از اینرو دست به کار تدوین ویرایش تازهای از شاهنامه شد. او در ویرایش دوم، بخشهای مربوط به پادشاهی ساسانیان را تکمیل کرد. پایان ویرایش دوم شاهنامه در سال ۴۰۰ هجری قمری در ۷۱ سالگی او بوده است.
وی شاهنامه را در شش یا هفت دفتر به دربار غزنه نزد سلطان محمود فرستاد. به گفته خود فردوسی، سلطان محمود «نکرد اندر این داستانها نگاه» و پاداشی هم برای وی نفرستاد. از این رویداد تا پایان زندگانی، فردوسی بخشهای دیگری نیز به شاهنامه افزود که بیشتر در گله و انتقاد از محمود و تلخکامی سراینده از اوضاع زمانه بودهاست. فردوسی در روزهای پایانی زندگی، خود را ۸۰ ساله و جای دیگر ۷۶ ساله خوانده است.
وی را در شهر توس، در باغی که متعلق به خودش بود، به خاک سپردند.
از زمان خاکسپاری فردوسی، آرامگاه او چندین بار ویران شد. در سال ۱۳۰۲ به دستور «میرزا عبدالوهاب شیرازی» والی خراسان، محل آرامگاه را تعیین کردند و ساختمانی آجری در آنجا ساختند.
پس از تخریب تدریجی این ساختمان، انجمن آثارملی به اصرار رئیس و نایب رئیس، «محمدعلی فروغی» و «حسن تقیزاده» بنای آرامگاه فردوسی با جمعآوری هزینه این کار از مردم و بدون استفاده از بودجه دولتی در ۱۳۰۴ آغاز شد و آرامگاهی ساختند که در سال ۱۳۱۳ افتتاح شد.
شاهنامه متعلق به همه اقوام ایرانی از کرد تا آذری و لر و بلوچ و خراسان و گیلکی است و همه در این کتاب اقوام آریایی ایران نامیده شدهاند.
یونسکو شاهنامه فردوسی را یکی از سه اثر برجسته جهان معرفی کرده است.
#فردوسی
#نائین_ما
🆔 @Naeene_Ma
@Naeene_Ma
#سیزده_بدر آیینی است کهن که با نوروز پیوندی ناگسستنی دارد و همانگونه که پیشینه جشن نوروزی را از زمان جمشید میدانند درباره سیزده بدر هم گفتاری هست که:
جمشید پادشاه پیشدادی ، این روز را در دشت و دمن خیمه برپا میکند و اجازه ورود به همگان می دهد و چندین سال این کار را انجام می دهد و این مراسم در ایران بصورت آیین در می آید و ایرانیان از آن پس سیزده بدر را بیرون از خانه در دامن طبیعت برگزار میکنند.
سیزده بدر سه دلیل شناخته شده دارد:
۱-واپسین روز از جشن های نوروزی است که دیرینه چندین هزار ساله دارد.
۲-در این روز، نیمسال دوم کشاورزی آغاز می شده است.
۳-سیزدهم فروردین نخستین تیشتر روز (ایزد باران) است.
دراین روز مردمان ایرانی برای نیایش و گرامیداشت ایزد باران آور و نویدبخش سال نیک، به کشتزارها و مزارع خود می رفته و در زمین تازه روییده به شادی و ترانه سرایی و پایکوبی می پرداختند و از گردآوری سبزه های دشت و دمن و پختن آش و خوراکیهای ویژه غافل نمی شدند.
👌سیزده بدر از رو گرفتهای جشن های تیرگان و آبریزگان است.
چو هر دو سپاه اندر آمد زجای
تو گفتی که دارد در و دشت پای
#فردوسی
#نائین_ما
🆔 @Naeene_Ma
#سیزده_بدر آیینی است کهن که با نوروز پیوندی ناگسستنی دارد و همانگونه که پیشینه جشن نوروزی را از زمان جمشید میدانند درباره سیزده بدر هم گفتاری هست که:
جمشید پادشاه پیشدادی ، این روز را در دشت و دمن خیمه برپا میکند و اجازه ورود به همگان می دهد و چندین سال این کار را انجام می دهد و این مراسم در ایران بصورت آیین در می آید و ایرانیان از آن پس سیزده بدر را بیرون از خانه در دامن طبیعت برگزار میکنند.
سیزده بدر سه دلیل شناخته شده دارد:
۱-واپسین روز از جشن های نوروزی است که دیرینه چندین هزار ساله دارد.
۲-در این روز، نیمسال دوم کشاورزی آغاز می شده است.
۳-سیزدهم فروردین نخستین تیشتر روز (ایزد باران) است.
دراین روز مردمان ایرانی برای نیایش و گرامیداشت ایزد باران آور و نویدبخش سال نیک، به کشتزارها و مزارع خود می رفته و در زمین تازه روییده به شادی و ترانه سرایی و پایکوبی می پرداختند و از گردآوری سبزه های دشت و دمن و پختن آش و خوراکیهای ویژه غافل نمی شدند.
👌سیزده بدر از رو گرفتهای جشن های تیرگان و آبریزگان است.
چو هر دو سپاه اندر آمد زجای
تو گفتی که دارد در و دشت پای
#فردوسی
#نائین_ما
🆔 @Naeene_Ma
#جشن_مهرگان از بزرگترین جشن های ایرانیان پس از نوروز است. قدمت مهرگان به دو هزار سال پیش از میلاد مسیح بازمی گردد. در مورد فلسفه مهرگان نظرات مختلفی بیان شده است از جمله ستایش مهر یا میترا، جشن برداشت محصول یا پیروزی جنبش کاوه و فریدون بر ضحاک.
در متون کهن ایرانی به تکرار از مهرگان یاد شده است. ابوریحان بیرونی در اینباره می گوید: «مهرگان، شانزدهم روز است از مهرماه و نامش مهر، اندرین روز، فریدون ظفر یافت بر بیورسب جادو، انکه معروف است به ضحاک، و به کوه دماوند بازداشت؛ و روزها که سپس مهرگان است همه جشنند، بر کردار آنچه از پس نوروز بود».
علاوه بر اوستا، قدمای ایران زمین نظیر رودکی، فارابی، نظامی، حافظ، ناصرخسرو و سنایی از مهرگان سخن گفتهاند. اما حکیم طوس این داستان تاریخی- اساطیری را با جزئیات بیشتر به این صورت بیان کرده است که:
با افول فرّ ایزدی از جمشید، ضحاک بر ملک او غلبه یافت و هزار سال با ستم و جادوگرایی فرمانروایی کرد. کاوه و فریدون بر وی شوریدند و او را در کوه دماوند بر بند کردند. به شکرانه این روز ایرانیان البسه ارغوانی بر تن کرده و به جشن و پایکوبی می پردازند.
هرچند ریشه های تاریخی این رویداد بطور دقیق چندان مشخص نیست، ولی این داستان از لحاظ اساطیری ریشه عمیقی در فرهنگ ایرانی دارد. شاید بتوان گفت که این قیام اولین جنبش مدنی در تاریخ بشریت بوده است.
ضحاک نماد بیداد و جهل و تاریکی است. او روزانه از مغز جوانان تغذیه میکند که نشان از ترویج جهل و خرافات است. این نماد مبارزه با نادانی و خرافات در جنبش کاوه و فریدون است. شاید هم از این روست که ما فرزندانمان را در مهرماه به مدرسه میفرستیم تا از جهل و نادانی رهایی یابند.
به نظر می رسد جشن مهرگان نماد پیروزی خردورزی بر خردستیزی باشد. از دیگر نمادهای مهرگان پیروزی داد بر بیداد است. #فردوسی در اثر سترگ خود به هر دو این نکتهها اشاره کرده است:
به روز خجسته سر مهرماه
به سر بر نهاد آن کیانی کلاه
زمانه بیاندوه گشت از بدی
گرفتند هر کس ره بخردی
دکتر رضا سعیدی
جشن مهرگان
برای برگزاری جشن مهرگان سه دلیل ذکر شده است.
🔹دلیل اول: یکی از دلایل تغییر فصل است. در گذشته، در عوض چهار فصل تنها دو فصل داشتهایم یکی فصل سرما و دیگری فصل گرما. شروع فصل سرما را با مهرگان جشن میگرفتهاند و شروع فصل گرما را با نوروز. به این ترتیب مهرگان و نوروز از ارزشی موازی و مساوی برخوردار بودهاند با این تفاوت که نوروز نوید شروع دوباره بوده است و مهرگان نمودار رستاخیز و سرآمدن جهان.
🔹دلیل دوم: یکی دیگر از دلایلی که برای مهرگان ذکر شده است پاسداشت پیمانی است که در مهر روز میان میترا و اهریمن بسته شده است. گذشتگان ایزد مهر، میترا را مسئول و مراقب و حافظ تمام پیمانها میدانستهاند.
🔹دلیل سوم: سومین دلیل که برای پاسداشت مهرگان ذکر شده است غلبۀ فریدون بر ضحاک است که گفته میشود در مهر روز رخ داده است.
#مهرگان
#جشنهای_باستانی
#نائین_ما
🆔 @Naeene_Ma
در متون کهن ایرانی به تکرار از مهرگان یاد شده است. ابوریحان بیرونی در اینباره می گوید: «مهرگان، شانزدهم روز است از مهرماه و نامش مهر، اندرین روز، فریدون ظفر یافت بر بیورسب جادو، انکه معروف است به ضحاک، و به کوه دماوند بازداشت؛ و روزها که سپس مهرگان است همه جشنند، بر کردار آنچه از پس نوروز بود».
علاوه بر اوستا، قدمای ایران زمین نظیر رودکی، فارابی، نظامی، حافظ، ناصرخسرو و سنایی از مهرگان سخن گفتهاند. اما حکیم طوس این داستان تاریخی- اساطیری را با جزئیات بیشتر به این صورت بیان کرده است که:
با افول فرّ ایزدی از جمشید، ضحاک بر ملک او غلبه یافت و هزار سال با ستم و جادوگرایی فرمانروایی کرد. کاوه و فریدون بر وی شوریدند و او را در کوه دماوند بر بند کردند. به شکرانه این روز ایرانیان البسه ارغوانی بر تن کرده و به جشن و پایکوبی می پردازند.
هرچند ریشه های تاریخی این رویداد بطور دقیق چندان مشخص نیست، ولی این داستان از لحاظ اساطیری ریشه عمیقی در فرهنگ ایرانی دارد. شاید بتوان گفت که این قیام اولین جنبش مدنی در تاریخ بشریت بوده است.
ضحاک نماد بیداد و جهل و تاریکی است. او روزانه از مغز جوانان تغذیه میکند که نشان از ترویج جهل و خرافات است. این نماد مبارزه با نادانی و خرافات در جنبش کاوه و فریدون است. شاید هم از این روست که ما فرزندانمان را در مهرماه به مدرسه میفرستیم تا از جهل و نادانی رهایی یابند.
به نظر می رسد جشن مهرگان نماد پیروزی خردورزی بر خردستیزی باشد. از دیگر نمادهای مهرگان پیروزی داد بر بیداد است. #فردوسی در اثر سترگ خود به هر دو این نکتهها اشاره کرده است:
به روز خجسته سر مهرماه
به سر بر نهاد آن کیانی کلاه
زمانه بیاندوه گشت از بدی
گرفتند هر کس ره بخردی
دکتر رضا سعیدی
جشن مهرگان
برای برگزاری جشن مهرگان سه دلیل ذکر شده است.
🔹دلیل اول: یکی از دلایل تغییر فصل است. در گذشته، در عوض چهار فصل تنها دو فصل داشتهایم یکی فصل سرما و دیگری فصل گرما. شروع فصل سرما را با مهرگان جشن میگرفتهاند و شروع فصل گرما را با نوروز. به این ترتیب مهرگان و نوروز از ارزشی موازی و مساوی برخوردار بودهاند با این تفاوت که نوروز نوید شروع دوباره بوده است و مهرگان نمودار رستاخیز و سرآمدن جهان.
🔹دلیل دوم: یکی دیگر از دلایلی که برای مهرگان ذکر شده است پاسداشت پیمانی است که در مهر روز میان میترا و اهریمن بسته شده است. گذشتگان ایزد مهر، میترا را مسئول و مراقب و حافظ تمام پیمانها میدانستهاند.
🔹دلیل سوم: سومین دلیل که برای پاسداشت مهرگان ذکر شده است غلبۀ فریدون بر ضحاک است که گفته میشود در مهر روز رخ داده است.
#مهرگان
#جشنهای_باستانی
#نائین_ما
🆔 @Naeene_Ma
امـروز چهارشنبه #تیر_شید
۵ دی ماه ۱۴۰۳ خورشیدی
درگذشت"اشو زرتشت اسپنتمان"پیامبر ایران زمین.
📖"زرتشت" که ششم فروردين چشم به جهان گشود،
تنها پيامبری است که از ميان آرينها برخاست و"کردار نيک، پندار نيک، و گفتار نيک" را ندا داد و گسترش داد تا پیروان آموزشهای او بویژه ايرانيان با اين منش پرورش يابند و بارآيند.
زرتشت خود را آموزگار خوبیها و پرهیز دادن مردم از گراييدن به بدیها میناميد و میگفت كه گريز از بدیها و پليدیهاست كه در آدمی شادی و نيكبختی میرویاند و اين سُهش تا همیشه در نهاد او میماند.
به نوشته برخی از نوشتههای کهن "زرتشت" در شهر بلخ به سر میبرد.
او هفتاد و هفت سال زندگی کرد و در آتشکده شهر بلخ به آموزش و راهنمایی مردم میپرداخت و این هنگامی بود که گشتاسب کیانی، فرمانروایی آن سامان را به دست داشت.
گشتاسپ و پسرش اسفندیار از بلخ که پایتخت آن زمان بود بیرون رفتند و فرمانروای تورانی ارجاسپ، که دشمن دیرینه ایرانیان بود از وخت بهرهبرداری کرد و توربراتور فرمانده سپاه خود را با لشکری بسیار به ایران فرستاد. لشکر تورانی، دروازههای شهر بلخ را با همه دلاوریهای ایرانیان در هم شکستند و در روز خورایزد و دیماه، هنگامی که اشو زرتشت پیامبر ایرانی با لهراسپ و گروهی از پیروانش در آتشکده بلخ به نیایش سرگرم بودند تاختند و وی را کشتند.
چو یک چند سالان برآمد برین
درختـی پدید آمــد اندر زمین
در ایوان گشتاسپ بر سوی کاخ
درختی گشن بود و بسیار شـاخ
همه برگ او پنــد و بارش خــرد
کسـی كو خـرد پرورد کــی مــرد
خجسته پــی و نام او زردهشت
که آهرمـن بد کنـش را بکشـت
به شــاه کیــان گفــت پیغمبـرم
ســوی تـو خــرد رهنمــون آورم
✍#فردوسی پاکزاد
#زرتشت
#اندیشه_نیک #گفتارنیک #کردارنیک
#نائین_ما
🆔 @Naeene_Ma
۵ دی ماه ۱۴۰۳ خورشیدی
درگذشت"اشو زرتشت اسپنتمان"پیامبر ایران زمین.
📖"زرتشت" که ششم فروردين چشم به جهان گشود،
تنها پيامبری است که از ميان آرينها برخاست و"کردار نيک، پندار نيک، و گفتار نيک" را ندا داد و گسترش داد تا پیروان آموزشهای او بویژه ايرانيان با اين منش پرورش يابند و بارآيند.
زرتشت خود را آموزگار خوبیها و پرهیز دادن مردم از گراييدن به بدیها میناميد و میگفت كه گريز از بدیها و پليدیهاست كه در آدمی شادی و نيكبختی میرویاند و اين سُهش تا همیشه در نهاد او میماند.
به نوشته برخی از نوشتههای کهن "زرتشت" در شهر بلخ به سر میبرد.
او هفتاد و هفت سال زندگی کرد و در آتشکده شهر بلخ به آموزش و راهنمایی مردم میپرداخت و این هنگامی بود که گشتاسب کیانی، فرمانروایی آن سامان را به دست داشت.
گشتاسپ و پسرش اسفندیار از بلخ که پایتخت آن زمان بود بیرون رفتند و فرمانروای تورانی ارجاسپ، که دشمن دیرینه ایرانیان بود از وخت بهرهبرداری کرد و توربراتور فرمانده سپاه خود را با لشکری بسیار به ایران فرستاد. لشکر تورانی، دروازههای شهر بلخ را با همه دلاوریهای ایرانیان در هم شکستند و در روز خورایزد و دیماه، هنگامی که اشو زرتشت پیامبر ایرانی با لهراسپ و گروهی از پیروانش در آتشکده بلخ به نیایش سرگرم بودند تاختند و وی را کشتند.
چو یک چند سالان برآمد برین
درختـی پدید آمــد اندر زمین
در ایوان گشتاسپ بر سوی کاخ
درختی گشن بود و بسیار شـاخ
همه برگ او پنــد و بارش خــرد
کسـی كو خـرد پرورد کــی مــرد
خجسته پــی و نام او زردهشت
که آهرمـن بد کنـش را بکشـت
به شــاه کیــان گفــت پیغمبـرم
ســوی تـو خــرد رهنمــون آورم
✍#فردوسی پاکزاد
#زرتشت
#اندیشه_نیک #گفتارنیک #کردارنیک
#نائین_ما
🆔 @Naeene_Ma
۱ بهمن زادروز حکیم ابوالقاسم فردوسی
(زاده ۱ بهمن ۳۱۹ توس – درگذشته سال ۳۹۹ توس) حماسهسرای بزرگ، سراینده شاهنامه
او در روستای پاژ، از توابع طبران توس در خراسان دیده به جهان گشود. پدرش دهقان بود و ثروت و موقعیت قابل توجهی داشت. وی از کودکی به کسب علم و دانش پرداخت و به خواندن داستان علاقهمند بود.
همانگونه که در زندگینامه فردوسی آمده است، آغاز زندگی وی هم زمان با جنبش نوزایش در میان ایرانیان بود که از سده سوم هجری آغاز شده و دنباله و اوج آن به سده چهارم رسید. فردوسی از همان روزگار کودکی، بیننده کوششهای مردم پیرامونش برای پاسداری ارزشهای دیرینه بود و خود نیز در چنان زمانه و زمینهای پا بهپای بالندگی جسمی به فرهیختگی رسید و رهرو سختگام همان راه شد.
کودکی و جوانی فردوسی در زمان سامانیان سپری شد. شاهان سامانی از دوستداران ادب فارسی بودند. آغاز سرودن شاهنامه را برپایه شاهنامه ابومنصوری از زمان سیسالگی فردوسی میدانند، اما با مطالعه زندگینامه فردوسی، میتوان چنین برداشت کرد که وی در جوانی نیز به سرایندگی میپرداخته و چه بسا سرودن داستانهای شاهنامه را در همان زمان و برپایه داستانهای کهنی که در داستانهای گفتاری مردم جای داشتهاند، آغاز کرده است. از میان داستانهای شاهنامه که گمان میرود در زمان جوانی وی گفته شده باشد، میتوان داستانهای بیژن و منیژه، رستم و اسفندیار، رستم و سهراب، داستان اکوان دیو و داستان سیاوش را نام برد.
شاهنامه پرآوازهترین سروده فردوسی و یکی از بزرگترین نوشتههای ادبیات کهن پارسی است. شاهنامه، منظومه مفصلی است که از حدود ۶۰ هزار بیت تشکیل شده و دارای ۳ دوره اساطیری، پهلوانی و تاریخی است. شاهنامه روایت نبرد خوبی و بدی است و پهلوانان، جنگجویان این نبرد دائمی در هستیاند. پهلوانانی همچون فریدون، سیاوش، کیخسرو، رستم، گودرز و طوس از این دسته هستند. شخصیتهای دیگری نیز همچون ضحاک و سلم و تور وجودشان آکنده از شرارت و بدخویی و فساد است.
فردوسی پس از سرودن نزدیک به بیست سال در تکمیل آن کوشید. این سالها همزمان با برافتادن سامانیان و برآمدن سلطان محمود غزنوی بود. فردوسی در سال ۳۹۴ هجری قمری در ۶۵ سالگی بر آن شد که شاهنامه را به سلطان محمود اهدا کند و از اینرو دست به کار تدوین ویرایش تازهای از شاهنامه شد. او در ویرایش دوم، بخشهای مربوط به پادشاهی ساسانیان را تکمیل کرد. پایان ویرایش دوم شاهنامه در سال ۴۰۰ هجری قمری در ۷۱ سالگی او بوده است.
وی شاهنامه را در شش یا هفت دفتر به دربار غزنه نزد سلطان محمود فرستاد. به گفته خود فردوسی، سلطان محمود «نکرد اندر این داستانها نگاه» و پاداشی هم برای وی نفرستاد. از این رویداد تا پایان زندگانی، فردوسی بخشهای دیگری نیز به شاهنامه افزود که بیشتر در گله و انتقاد از محمود و تلخکامی سراینده از اوضاع زمانه بودهاست. فردوسی در روزهای پایانی زندگی، خود را ۸۰ ساله و جای دیگر ۷۶ ساله خوانده است.
وی را در شهر توس، در باغی که متعلق به خودش بود، به خاک سپردند.
از زمان خاکسپاری فردوسی، آرامگاه او چندین بار ویران شد. در سال ۱۳۰۲ به دستور «میرزا عبدالوهاب شیرازی» والی خراسان، محل آرامگاه را تعیین کردند و ساختمانی آجری در آنجا ساختند.
پس از تخریب تدریجی این ساختمان، انجمن آثارملی به اصرار رئیس و نایب رئیس، «محمدعلی فروغی» و «حسن تقیزاده» بنای آرامگاه فردوسی با جمعآوری هزینه این کار از مردم و بدون استفاده از بودجه دولتی در ۱۳۰۴ آغاز شد و آرامگاهی ساختند که در سال ۱۳۱۳ افتتاح شد.
شاهنامه متعلق به همه اقوام ایرانی از کرد تا آذری و لر و بلوچ و خراسان و گیلکی است و همه در این کتاب اقوام آریایی ایران نامیده شدهاند.
یونسکو شاهنامه فردوسی را یکی از سه اثر برجسته جهان معرفی کرده است.
#پارسی_را_پاس_بداریم
#فردوسی
#نائین_ما
🆔 @Naeene_Ma
(زاده ۱ بهمن ۳۱۹ توس – درگذشته سال ۳۹۹ توس) حماسهسرای بزرگ، سراینده شاهنامه
او در روستای پاژ، از توابع طبران توس در خراسان دیده به جهان گشود. پدرش دهقان بود و ثروت و موقعیت قابل توجهی داشت. وی از کودکی به کسب علم و دانش پرداخت و به خواندن داستان علاقهمند بود.
همانگونه که در زندگینامه فردوسی آمده است، آغاز زندگی وی هم زمان با جنبش نوزایش در میان ایرانیان بود که از سده سوم هجری آغاز شده و دنباله و اوج آن به سده چهارم رسید. فردوسی از همان روزگار کودکی، بیننده کوششهای مردم پیرامونش برای پاسداری ارزشهای دیرینه بود و خود نیز در چنان زمانه و زمینهای پا بهپای بالندگی جسمی به فرهیختگی رسید و رهرو سختگام همان راه شد.
کودکی و جوانی فردوسی در زمان سامانیان سپری شد. شاهان سامانی از دوستداران ادب فارسی بودند. آغاز سرودن شاهنامه را برپایه شاهنامه ابومنصوری از زمان سیسالگی فردوسی میدانند، اما با مطالعه زندگینامه فردوسی، میتوان چنین برداشت کرد که وی در جوانی نیز به سرایندگی میپرداخته و چه بسا سرودن داستانهای شاهنامه را در همان زمان و برپایه داستانهای کهنی که در داستانهای گفتاری مردم جای داشتهاند، آغاز کرده است. از میان داستانهای شاهنامه که گمان میرود در زمان جوانی وی گفته شده باشد، میتوان داستانهای بیژن و منیژه، رستم و اسفندیار، رستم و سهراب، داستان اکوان دیو و داستان سیاوش را نام برد.
شاهنامه پرآوازهترین سروده فردوسی و یکی از بزرگترین نوشتههای ادبیات کهن پارسی است. شاهنامه، منظومه مفصلی است که از حدود ۶۰ هزار بیت تشکیل شده و دارای ۳ دوره اساطیری، پهلوانی و تاریخی است. شاهنامه روایت نبرد خوبی و بدی است و پهلوانان، جنگجویان این نبرد دائمی در هستیاند. پهلوانانی همچون فریدون، سیاوش، کیخسرو، رستم، گودرز و طوس از این دسته هستند. شخصیتهای دیگری نیز همچون ضحاک و سلم و تور وجودشان آکنده از شرارت و بدخویی و فساد است.
فردوسی پس از سرودن نزدیک به بیست سال در تکمیل آن کوشید. این سالها همزمان با برافتادن سامانیان و برآمدن سلطان محمود غزنوی بود. فردوسی در سال ۳۹۴ هجری قمری در ۶۵ سالگی بر آن شد که شاهنامه را به سلطان محمود اهدا کند و از اینرو دست به کار تدوین ویرایش تازهای از شاهنامه شد. او در ویرایش دوم، بخشهای مربوط به پادشاهی ساسانیان را تکمیل کرد. پایان ویرایش دوم شاهنامه در سال ۴۰۰ هجری قمری در ۷۱ سالگی او بوده است.
وی شاهنامه را در شش یا هفت دفتر به دربار غزنه نزد سلطان محمود فرستاد. به گفته خود فردوسی، سلطان محمود «نکرد اندر این داستانها نگاه» و پاداشی هم برای وی نفرستاد. از این رویداد تا پایان زندگانی، فردوسی بخشهای دیگری نیز به شاهنامه افزود که بیشتر در گله و انتقاد از محمود و تلخکامی سراینده از اوضاع زمانه بودهاست. فردوسی در روزهای پایانی زندگی، خود را ۸۰ ساله و جای دیگر ۷۶ ساله خوانده است.
وی را در شهر توس، در باغی که متعلق به خودش بود، به خاک سپردند.
از زمان خاکسپاری فردوسی، آرامگاه او چندین بار ویران شد. در سال ۱۳۰۲ به دستور «میرزا عبدالوهاب شیرازی» والی خراسان، محل آرامگاه را تعیین کردند و ساختمانی آجری در آنجا ساختند.
پس از تخریب تدریجی این ساختمان، انجمن آثارملی به اصرار رئیس و نایب رئیس، «محمدعلی فروغی» و «حسن تقیزاده» بنای آرامگاه فردوسی با جمعآوری هزینه این کار از مردم و بدون استفاده از بودجه دولتی در ۱۳۰۴ آغاز شد و آرامگاهی ساختند که در سال ۱۳۱۳ افتتاح شد.
شاهنامه متعلق به همه اقوام ایرانی از کرد تا آذری و لر و بلوچ و خراسان و گیلکی است و همه در این کتاب اقوام آریایی ایران نامیده شدهاند.
یونسکو شاهنامه فردوسی را یکی از سه اثر برجسته جهان معرفی کرده است.
#پارسی_را_پاس_بداریم
#فردوسی
#نائین_ما
🆔 @Naeene_Ma