Forwarded from نشر هونار
سفر در خود📚✈️
#حسین_رسول_زاده
#آلن_دوباتن در کتاب «هنر سیر و سفر» از دو سفرنامه، از دو سیاحت و گشتوگذار یاد میکند: اولی سفرهای #الکساندر_فونهامبولت در خلال سالهای ۱۷۹۹ تا ۱۸۰۴به آمریکای جنوبی،
و دومی سفرهای #گزاویه_دومتر در سالهای ۱۷۹۰ و ۱۷۹۸ به «اطراف اتاق خوابش»!!
سفر اولی به مناطق استوایی قاره جدید به «نه قاطر، سی چمدان، چهار مترجم، یک تلسکوپ، یک دوربین نقشهبرداری، یک حرارتسنج، یک قطبنما، یک رطوبتسنج، توصیه نامههایی از پادشاه اسپانیا و یک تفنگ» نیاز داشت و
سفر دومی فقط به یک دست پیژامه آبی و صورتی.
گزاویه دوبار، یکی در سال ۱۷۹۰ و دومی، هشت سال بعد به اتاق خوابش سفر میکند. در سفر نخست خود، که آن را «سفری به اطراف اتاق خوابم» نام مینهد، پیژامه آبی و صورتیاش را میپوشد، به سوی اشیا اتاقخواب، پیش میرود، بار دیگر به این اشیا، به نیمکت و تختخواب و ... مینگرد، خاطراتش از آنها را به یاد میآورد، بر آنها دست مییابد و جور دیگر به آنها نگاه میکند. آنها را دوباره کشف میکند، دگربار میبیند و دیگرگون مییابد.
گزاویه همین سفر به اتاق خواب را هشت سال بعد در شب انجام میدهد و نامش را «سفر شبانه در اطراف اتاق خوابم» میگذارد. او از پنجره اتاق خوابش به آسمان شب مینگرد و غرق در شکوه و زیبایی ستارهها با خود میگوید چرا مردم به آسمان نگاه نمیکنند!!
چرا سفر می کنیم؟ اگر یک -و به گمانم اصلیترین- علت سفر «دیدن چیزهای تازه» باشد باید از خود بپرسیم: آنچه را که بارها در اطرافمان دیدهایم آیا به راستی دیدهایم؟ ما چنان به چیزها و اشیا عادت میکنیم که دیگر آنها را نمیبینم.
بنا به تعبیر زیبای #شکولوفسکی «ساحل نشینان صدای دریا را نمیشنوند».
#تولستوی در یادداشتهای روزانهاش مینویسد در حال مرتب کردن اتاقش بود و وقتی به نیمکت رسید نتوانست به یاد بیاورد آن را گردگیری کرده است یا نه! زیرا با کنشی عادتمند به اشیا نگریسته بود«چنان که گویی هیچگاه نبوده بود»
🖋در تعطیلات سال نوی امسال، سراسر در خانه ماندم تا خود را در سفری به خود، به کتابها و کتابخانهام، به کتابهایی که خریدهام و نخواندهام، به زوایای پنهان وجود، به اشیایی که دیدهام اما ندیدهام... همراهی کنم. دوباره نگاه کنم و به قول نیچه بیاموزم که هیچ ندانم.
آی آدمها شما که برای دیدن چیزهای تازه به دوردستها سفر میکنید، آیا مطمئنید خانهاتان را دیدهاید؟ شگفتی در همین جاست در خانه.
به تعبیر نیچه حتا در سفرهای طولانی اگر به دوردستها رسیدهایم فقط از آن روی بوده در هر منزلی، پنداشتهایم «در خانه خود هستیم» آنکس که شگفتی را در خانه خویش نیابد، آن را در هیچ کجای دیگر نیز نخواهد یافت🟣
#حسین_رسول_زاده
#حسین_رسول_زاده
#آلن_دوباتن در کتاب «هنر سیر و سفر» از دو سفرنامه، از دو سیاحت و گشتوگذار یاد میکند: اولی سفرهای #الکساندر_فونهامبولت در خلال سالهای ۱۷۹۹ تا ۱۸۰۴به آمریکای جنوبی،
و دومی سفرهای #گزاویه_دومتر در سالهای ۱۷۹۰ و ۱۷۹۸ به «اطراف اتاق خوابش»!!
سفر اولی به مناطق استوایی قاره جدید به «نه قاطر، سی چمدان، چهار مترجم، یک تلسکوپ، یک دوربین نقشهبرداری، یک حرارتسنج، یک قطبنما، یک رطوبتسنج، توصیه نامههایی از پادشاه اسپانیا و یک تفنگ» نیاز داشت و
سفر دومی فقط به یک دست پیژامه آبی و صورتی.
گزاویه دوبار، یکی در سال ۱۷۹۰ و دومی، هشت سال بعد به اتاق خوابش سفر میکند. در سفر نخست خود، که آن را «سفری به اطراف اتاق خوابم» نام مینهد، پیژامه آبی و صورتیاش را میپوشد، به سوی اشیا اتاقخواب، پیش میرود، بار دیگر به این اشیا، به نیمکت و تختخواب و ... مینگرد، خاطراتش از آنها را به یاد میآورد، بر آنها دست مییابد و جور دیگر به آنها نگاه میکند. آنها را دوباره کشف میکند، دگربار میبیند و دیگرگون مییابد.
گزاویه همین سفر به اتاق خواب را هشت سال بعد در شب انجام میدهد و نامش را «سفر شبانه در اطراف اتاق خوابم» میگذارد. او از پنجره اتاق خوابش به آسمان شب مینگرد و غرق در شکوه و زیبایی ستارهها با خود میگوید چرا مردم به آسمان نگاه نمیکنند!!
چرا سفر می کنیم؟ اگر یک -و به گمانم اصلیترین- علت سفر «دیدن چیزهای تازه» باشد باید از خود بپرسیم: آنچه را که بارها در اطرافمان دیدهایم آیا به راستی دیدهایم؟ ما چنان به چیزها و اشیا عادت میکنیم که دیگر آنها را نمیبینم.
بنا به تعبیر زیبای #شکولوفسکی «ساحل نشینان صدای دریا را نمیشنوند».
#تولستوی در یادداشتهای روزانهاش مینویسد در حال مرتب کردن اتاقش بود و وقتی به نیمکت رسید نتوانست به یاد بیاورد آن را گردگیری کرده است یا نه! زیرا با کنشی عادتمند به اشیا نگریسته بود«چنان که گویی هیچگاه نبوده بود»
🖋در تعطیلات سال نوی امسال، سراسر در خانه ماندم تا خود را در سفری به خود، به کتابها و کتابخانهام، به کتابهایی که خریدهام و نخواندهام، به زوایای پنهان وجود، به اشیایی که دیدهام اما ندیدهام... همراهی کنم. دوباره نگاه کنم و به قول نیچه بیاموزم که هیچ ندانم.
آی آدمها شما که برای دیدن چیزهای تازه به دوردستها سفر میکنید، آیا مطمئنید خانهاتان را دیدهاید؟ شگفتی در همین جاست در خانه.
به تعبیر نیچه حتا در سفرهای طولانی اگر به دوردستها رسیدهایم فقط از آن روی بوده در هر منزلی، پنداشتهایم «در خانه خود هستیم» آنکس که شگفتی را در خانه خویش نیابد، آن را در هیچ کجای دیگر نیز نخواهد یافت🟣
#حسین_رسول_زاده
Telegram
attach 📎
Forwarded from جریانـ
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
⭕️ آخرالزمان ...
نگاهی به علل احتمالی نابودی تمدن، از منظر تناقضات ساختاری مغز انسان
ترجمه وصدا: ایمان فانی
منبع:
@persianschooloflife
#روانكاوى #خرد #فناورى #محیط_زیست
#مدرسه_زندگی #آلن_دوباتن
در «جریان» باشید.
@Jaryaann
نگاهی به علل احتمالی نابودی تمدن، از منظر تناقضات ساختاری مغز انسان
ترجمه وصدا: ایمان فانی
منبع:
@persianschooloflife
#روانكاوى #خرد #فناورى #محیط_زیست
#مدرسه_زندگی #آلن_دوباتن
در «جریان» باشید.
@Jaryaann
فقط یک اشتباه مادرزادی وجود دارد، و آن این است که می پنداریم زندگی میکنیم تا #خوشبخت باشیم ...
تا زمانی که بر این اشتباه مادرزادی پافشاری کنیم، جهان پر از تناقض به نظرمان میرسد؛
زیرا در هر قدمی، در مسائل کوچک و بزرگ، مجبوریم این امر را تجربه کنیم که جهان و زندگی قطعا به منظور حفظ زندگی سرشار از خوشبختی آرایش نیافته اند.
به همین دلیل سیمای تقریبا همه افراد سالخورده حاکی از احساسی است که ناامیدی خوانده میشود.
#آلن_دوباتن
🆔 @Sayehsokhan
تا زمانی که بر این اشتباه مادرزادی پافشاری کنیم، جهان پر از تناقض به نظرمان میرسد؛
زیرا در هر قدمی، در مسائل کوچک و بزرگ، مجبوریم این امر را تجربه کنیم که جهان و زندگی قطعا به منظور حفظ زندگی سرشار از خوشبختی آرایش نیافته اند.
به همین دلیل سیمای تقریبا همه افراد سالخورده حاکی از احساسی است که ناامیدی خوانده میشود.
#آلن_دوباتن
🆔 @Sayehsokhan
#جرعهای_از_کتاب
باید یاد بگیریم از امور اجتناب ناپذیر رنج نکشیم. زندگی ما، مثل هارمونی جهان، مرکب از ناهماهنگیها و الحان متفاوت، زیر و بم، آرام و گوشخراش، کوتاه و بلند است.
اگر موسیقیدانی فقط برخی از آنها را دوست داشته باشد، چه میتواند بسراید؟ او باید بداند که چگونه از همه آنها استفاده و آنها را با هم ترکیب کند. ما نیز باید در سلوک با خوب و بد همینطور باشیم، خوب و بدی که جوهر آنها با جوهر زندگی ما یکی است.
📓تسلی بخشیهای فلسفه
✍🏻 آلن دوباتن
#سروش_مولانا
#آلن_دوباتن
@sorooshemewlana
🆔 @Sayehsokhan
باید یاد بگیریم از امور اجتناب ناپذیر رنج نکشیم. زندگی ما، مثل هارمونی جهان، مرکب از ناهماهنگیها و الحان متفاوت، زیر و بم، آرام و گوشخراش، کوتاه و بلند است.
اگر موسیقیدانی فقط برخی از آنها را دوست داشته باشد، چه میتواند بسراید؟ او باید بداند که چگونه از همه آنها استفاده و آنها را با هم ترکیب کند. ما نیز باید در سلوک با خوب و بد همینطور باشیم، خوب و بدی که جوهر آنها با جوهر زندگی ما یکی است.
📓تسلی بخشیهای فلسفه
✍🏻 آلن دوباتن
#سروش_مولانا
#آلن_دوباتن
@sorooshemewlana
🆔 @Sayehsokhan
🔅چند سطری گذرا برای تسلیبخشیهای فلسفه
✍ مسعو قربانی
#آلن_دوباتن در #تسلی_بخشیهای_فلسفه از دل شش نگاهِ فلسفی، پیِ راهی است به دنبال زیستی بهتر برای آدمی؛ نگرشی که وجه تمایز اوست با بیشتر همقطارانش.او فلسفه را برای زندگی میخواهد و اینگونه بدان مینگرد.
این کتاب در مواجهه با "عدم محبوبیت"، "کم پولی"، "ناکامی"، "ناتوانی و نابسندگی"، "قلب شکسته" و در مقابلهی با "سختیها" از فلسفه و فیلسوفانش راهکار میطلبد. سقراط، اپیکور، سنکا، مونتنی، شوپنهاور و نیچه فیلسوفانیاند که دوباتن اندیشهها و زندگی آنها را سرمشقی برای هدفش قرار داده است.
او میخواهد نشان دهد که فلسفه راهگشای زندگی است و دیدفیلسوفان اگر در زندگیمان راهی یابد، میتواند گشایشگر مشکلاتمان باشد.
او از سقراط مدد میگیرد تا اثبات کند، تایید دیگران و لزوما عرف و مشیِ عمومییی که سالیان دراز در جامعهیی باب بوده است، نشان از درستی آن نمیدهد و میشود محبوبیت عمومی نداشت و در عین حال حقیقت را گفت! آلن دوباتن بر این اساس عدم کنترلِ احوال خویش در مواجههی با نقد و نفی، از سوی دیگران را ریشه در این وضع میبیند که ما خویش را از پنجره و تایید دیگری میبینیم و به محض نفی از سوی ایشان تمامی داشتههای وجودیمان به یک باره فرو میریزد و گاه به گریه میافتیم!
دوباتن لذت به آن معنایی که اپیکور مروجش بود را درمانی میبیند برای حسرتهای نداشتههای مادّیِ آدمی. او بعد از آنکه ساده و قابل فهم به زندگی و دید اپیکور میپردازد و با مثالهای امروزین اشتیاقهای ناکام انسان را در این روزگار بر میشمرد، به لذت به معنای اپیکوری آن میرسد: "دوستی"، "آزادی" و "تفکر" سه عنصریاند که برآمده از آن اندیشه، کمک حال انسان امروز میشوند.
«پیش از آنکه چیزی بخوری یا بیآشامی، خوب ببین با چه کسی میخوری یا میآشامی، نه اینکه چه میخوری یا میآشامی! زیرا غذا خوردن بدون دوست چیزی نیست غیر از زندگی شیر یا گرگ.»(ص68)
او بر همین سبیل معتقد است، این پول نیست که ما پی آنیم، بلکه "آزادی"، "تفکر" و "دوستی" است، که دنبالش هستیم! او میگوید خوشی و لذت، همین دمِ دستیهایی هستند که هیچوقت به چشمانمان نیآمدند: "بازی با کودک"، "صحبت کردن با دوست"، "دراز کشیدن زیر آفتاب بعدازظهر" به سر بردن در خانهیی تمیز"، "خوردن پنیری که روی نان تازه مالیده شده"(ص81) و...
آنچه آرام بخش است همینهایند، والا نمودار خوشآیندهای مادی بالاخره در نقطهیی ابتدا از شدت صعودش کاسته میشود و بعد رو به نزول میل میکند...
با اندیشههای رواقیون و در راس آن "سنکا" باورهای غلط و خوشبینانهامان به عالم را تصحیح میکنیم و دایرهی محدود اختیار خویش را میشناسیم. میفهمیم از دنیا چه انتظاری باید داشت و خود را با نقایص آن سازگار میکنیم. رواقیون، چونان همه از مواهب هستی به بهترین شکل ممکن استفاده میبرند و هیچگاه در نفی زندگی گامی بر نمیدارند، تنها در فلسفهی زیست خویش به این باور رسیدهاند که آنی ممکن است همهچیز از دست رود، مرگ همه و ما را نشانه گرفته است، پس خود را در مواقع ناکامی و فقر نباز! «چه لزومی دارد بر اجزای زندگی گریه کنیم؟ [وقتی] کل زندگی گریهدار است!»(ص131)
آلن دوباتن با مونتنی، انسان را به انسان میرساند! و درک این اصل که هرچه انسانی است باید آن را پذیرفت. « هیچچیزی که ممکن باشد برای انسان اتفاق بیافتد غیر انسانی نیست و هر انسانی صورت کامل شرایط انسانی را در خود دارد»(ص149) از این رو در حوزهی خصوصی، آدمها را چیز عجیب و غریب و نگفتنی فرض نمیکند و متاثر از طنز مونتنی که «بر بلندترین تخت جهان هنوز هم برماتحت خویش نشستهایم»(ص149) خویش را هرگونه که هست میپذیرید: «تک تک اعضای بدنم، هریک به اندازهی دیگر، مرا همانی میکنند که هستم و هیچ یک بیش از دیگری بر انسانیت من نقشی ندارد. من باید تصویر کاملی از خودم به همگان ارایه کنم»(ص153) او چنین نگاهی را به جامعهی انسانی تعمیم میدهد و میپندارد باید تمامی آدمیان را به هر شکل و مرام و زیستی که هستند، پذیرفت و هیچ کس را بر دیگر برتری نداد. او عالم را موطن همه میدانست.
با شوپنهاور و "اردهی معطوف به حیاتش"، نویسنده تسلایی برای تمامی ناکامیها و در راس آن شکستهایی که در دایرهی عشق، قلب آدمی را نشانه گرفته است، مییابد. او مینویسد: «وقتی عشق ما را در هم شکسته، تسلیبخش است که بشنویم خوشبختی هرگز جزئی از برنامه نبوده است»(ص236) و این گونه از دلِ نگاه بدبینترین فیلسوفی چون شوپنهار تسلایی این چنینی را مییابد!
نیچه از نگاه نویسنده، برایمان راه آرامش را از جادهی سختی ترسیم میکند. او با زندگیاش نشان میدهد که فتح قله، تنها با تحمل مصایبِ صعود امکان دارد و بس! و در این مسیر او مسکنهایی چون الکل و مسیحیت را سدِّ حرکت آدمی به سوی صعود و آرامش میبیند.
✍ مسعو قربانی
#آلن_دوباتن در #تسلی_بخشیهای_فلسفه از دل شش نگاهِ فلسفی، پیِ راهی است به دنبال زیستی بهتر برای آدمی؛ نگرشی که وجه تمایز اوست با بیشتر همقطارانش.او فلسفه را برای زندگی میخواهد و اینگونه بدان مینگرد.
این کتاب در مواجهه با "عدم محبوبیت"، "کم پولی"، "ناکامی"، "ناتوانی و نابسندگی"، "قلب شکسته" و در مقابلهی با "سختیها" از فلسفه و فیلسوفانش راهکار میطلبد. سقراط، اپیکور، سنکا، مونتنی، شوپنهاور و نیچه فیلسوفانیاند که دوباتن اندیشهها و زندگی آنها را سرمشقی برای هدفش قرار داده است.
او میخواهد نشان دهد که فلسفه راهگشای زندگی است و دیدفیلسوفان اگر در زندگیمان راهی یابد، میتواند گشایشگر مشکلاتمان باشد.
او از سقراط مدد میگیرد تا اثبات کند، تایید دیگران و لزوما عرف و مشیِ عمومییی که سالیان دراز در جامعهیی باب بوده است، نشان از درستی آن نمیدهد و میشود محبوبیت عمومی نداشت و در عین حال حقیقت را گفت! آلن دوباتن بر این اساس عدم کنترلِ احوال خویش در مواجههی با نقد و نفی، از سوی دیگران را ریشه در این وضع میبیند که ما خویش را از پنجره و تایید دیگری میبینیم و به محض نفی از سوی ایشان تمامی داشتههای وجودیمان به یک باره فرو میریزد و گاه به گریه میافتیم!
دوباتن لذت به آن معنایی که اپیکور مروجش بود را درمانی میبیند برای حسرتهای نداشتههای مادّیِ آدمی. او بعد از آنکه ساده و قابل فهم به زندگی و دید اپیکور میپردازد و با مثالهای امروزین اشتیاقهای ناکام انسان را در این روزگار بر میشمرد، به لذت به معنای اپیکوری آن میرسد: "دوستی"، "آزادی" و "تفکر" سه عنصریاند که برآمده از آن اندیشه، کمک حال انسان امروز میشوند.
«پیش از آنکه چیزی بخوری یا بیآشامی، خوب ببین با چه کسی میخوری یا میآشامی، نه اینکه چه میخوری یا میآشامی! زیرا غذا خوردن بدون دوست چیزی نیست غیر از زندگی شیر یا گرگ.»(ص68)
او بر همین سبیل معتقد است، این پول نیست که ما پی آنیم، بلکه "آزادی"، "تفکر" و "دوستی" است، که دنبالش هستیم! او میگوید خوشی و لذت، همین دمِ دستیهایی هستند که هیچوقت به چشمانمان نیآمدند: "بازی با کودک"، "صحبت کردن با دوست"، "دراز کشیدن زیر آفتاب بعدازظهر" به سر بردن در خانهیی تمیز"، "خوردن پنیری که روی نان تازه مالیده شده"(ص81) و...
آنچه آرام بخش است همینهایند، والا نمودار خوشآیندهای مادی بالاخره در نقطهیی ابتدا از شدت صعودش کاسته میشود و بعد رو به نزول میل میکند...
با اندیشههای رواقیون و در راس آن "سنکا" باورهای غلط و خوشبینانهامان به عالم را تصحیح میکنیم و دایرهی محدود اختیار خویش را میشناسیم. میفهمیم از دنیا چه انتظاری باید داشت و خود را با نقایص آن سازگار میکنیم. رواقیون، چونان همه از مواهب هستی به بهترین شکل ممکن استفاده میبرند و هیچگاه در نفی زندگی گامی بر نمیدارند، تنها در فلسفهی زیست خویش به این باور رسیدهاند که آنی ممکن است همهچیز از دست رود، مرگ همه و ما را نشانه گرفته است، پس خود را در مواقع ناکامی و فقر نباز! «چه لزومی دارد بر اجزای زندگی گریه کنیم؟ [وقتی] کل زندگی گریهدار است!»(ص131)
آلن دوباتن با مونتنی، انسان را به انسان میرساند! و درک این اصل که هرچه انسانی است باید آن را پذیرفت. « هیچچیزی که ممکن باشد برای انسان اتفاق بیافتد غیر انسانی نیست و هر انسانی صورت کامل شرایط انسانی را در خود دارد»(ص149) از این رو در حوزهی خصوصی، آدمها را چیز عجیب و غریب و نگفتنی فرض نمیکند و متاثر از طنز مونتنی که «بر بلندترین تخت جهان هنوز هم برماتحت خویش نشستهایم»(ص149) خویش را هرگونه که هست میپذیرید: «تک تک اعضای بدنم، هریک به اندازهی دیگر، مرا همانی میکنند که هستم و هیچ یک بیش از دیگری بر انسانیت من نقشی ندارد. من باید تصویر کاملی از خودم به همگان ارایه کنم»(ص153) او چنین نگاهی را به جامعهی انسانی تعمیم میدهد و میپندارد باید تمامی آدمیان را به هر شکل و مرام و زیستی که هستند، پذیرفت و هیچ کس را بر دیگر برتری نداد. او عالم را موطن همه میدانست.
با شوپنهاور و "اردهی معطوف به حیاتش"، نویسنده تسلایی برای تمامی ناکامیها و در راس آن شکستهایی که در دایرهی عشق، قلب آدمی را نشانه گرفته است، مییابد. او مینویسد: «وقتی عشق ما را در هم شکسته، تسلیبخش است که بشنویم خوشبختی هرگز جزئی از برنامه نبوده است»(ص236) و این گونه از دلِ نگاه بدبینترین فیلسوفی چون شوپنهار تسلایی این چنینی را مییابد!
نیچه از نگاه نویسنده، برایمان راه آرامش را از جادهی سختی ترسیم میکند. او با زندگیاش نشان میدهد که فتح قله، تنها با تحمل مصایبِ صعود امکان دارد و بس! و در این مسیر او مسکنهایی چون الکل و مسیحیت را سدِّ حرکت آدمی به سوی صعود و آرامش میبیند.
#صرفا_برای_اندیشیدن
ریشه ی تمام قهرها مبتنی بر خطایی است که می تواند مطرح شود،
جواب بگیرد و بلافاصله از بین برود، ولی در دل طرف توهین شده نشست می کند بعدها بروز دردناک تری می یابد.
تاخیر در حل وفصل بلافاصله ی اختلاف ها، بلافاصله بعد از وقوع آنها، به عقده ی تلخی تبدیل می شود.
#جستارهایی_در_باب_عشق
#آلن_دوباتن
🆔 @Sayehsokhan
ریشه ی تمام قهرها مبتنی بر خطایی است که می تواند مطرح شود،
جواب بگیرد و بلافاصله از بین برود، ولی در دل طرف توهین شده نشست می کند بعدها بروز دردناک تری می یابد.
تاخیر در حل وفصل بلافاصله ی اختلاف ها، بلافاصله بعد از وقوع آنها، به عقده ی تلخی تبدیل می شود.
#جستارهایی_در_باب_عشق
#آلن_دوباتن
🆔 @Sayehsokhan
#دستنوشته_های_مدیر_سایه_سخن ۲۱
رواقی باشیم! (1)
✍ #آلن_دوباتن نویسنده و فیلسوف رواقی عصر ما در مهمترین اثرش بنام "تسلیبخشیهای فلسفه" توصیه میکند:
"اگر نمیخواهید مذهب را قبول کنید، لااقل رواقی باشید."
رواقیون فلاسفهای بودند که میگفتند بهجای اینکه ماسک لبخند بزنید و سعی کنید با مثبتاندیشی ادعا کنید که همه چیز خوب و آرام است! من چقدر خوشبختم! حقایق تلخ زندگی را بپذیرید و از همان اول تکلیف خودتان را با زندگی مشخص کنید.
آنها کسانی هستند که دیدگاهی عقلانی دارند، باورهای تند و دگم مذهبی ندارند، سادهلوح و خوشبین نیستند بلکه به این امر آگاهند که بشر امروزه با پیچیدگیهای عظیمی روبروست که چندان جواب روشنی برای آن ندارد و علم و دانش امروز نیز نتوانسته پاسخ روشنی برای نیازهای اصیل بشر فراهم کند.
درست همانطور که یک درمانگر مدل اکت (ACT) در جلسات اولیه درمان میکوشد تا به مراجع خود یادآوری کند که زندگی سه ویژگی تاملبرانگیز دارد که باید از آن آگاه باشیم:
✅ ۱. زندگی امر مشکلی است.
Life is difficult.
✅ ۲. زندگی سراسر چالش است.
Life is challenge.
✅ ۳. زندگی ترکیبی از رنج و درد است.
Life is pain.
درمانگر اکت در همان جلسات اول تاکید میکند که من برآن نیستم که کاری کنم تا حال تو خوب شود. گرچه فرایند درمان یا اثرات جانبی آن، در صورت بکارگیری تکنیکها، به حال خوب منجر میشود. ولی بایستی نسبت به این سه مولفه در پذیرش و گشوده باشی.
به همین منوال رواقیون نیز در ابتدا با مفروضاتی شروع میکنند که تکلیف ما را با زندگی مشخص میکند. آن مفروضات عبارتند از:
1⃣ شکست خوردن در کسب و کار، بشدت محتمل است.
2⃣ شکست عشقی در رابطه، بشدت محتمل است.
3⃣ در یک عشق و ازدواج موفق نیز تفاهم کامل، ناممکن است.
4⃣ در امر فرزندپروری تفاهم کامل با فرزندان، ناممکن است.
5⃣حفظ ثروت، رفاه و ثباتاقتصادی در طول عمر امری ناممکن است.
6⃣ همواره سالم بودن و بیمار نشدن، دور از انتظار است.
7⃣ پرهیز از مرگ و جاودانگی امری ناممکن است.
8⃣ کسب آرامش دائمی در زندگی و خانواده امری ناممکن است.
وقتی این مفروضات را پذیرفتیم و پیبردیم که بسیاری از چیزها در اختیار ما نیست، آنوقت مدیریت بهتری بر زندگی خود خواهیم داشت. اینجاست که به اثربخشی دعای معروف #آرامش پی میبریم:
🎯 "خدایا آرمشی عطاکن تا بپذیرم آنچه را که نمیتوانم تغییر دهم.
🎯 شهامتی ده تا تغییر دهم آنچه را که میتوانم تغییر دهم.
🎯 بینشی عطا کن تا تفاوت این دو را بدانم.
🎯 خدایا به من فهم ده تا متوقع نباشم دنیا و مردم آن مطابق میل من رفتار کنند!"
📕 "تسلی بخشیهای فلسفه" با استناد به آثار شش فیلسوف بزرگ رواقی، ضمن توصیه بر داشتن سبکی از زندگی رواقی، راهحلهایی برای مشکلات زندگی روزمره ما ارائه میکند که میتوانیم بر احساس یاس و ناامیدی خود غلبه کنیم و راهنمای مناسبی برای درمان ناکارآیی خود بیابیم.
شاد و در لحظه باشید!
ارادتمند
حسن ملکیان
🆔 @Sayehsokhan👇👇👇
رواقی باشیم! (1)
✍ #آلن_دوباتن نویسنده و فیلسوف رواقی عصر ما در مهمترین اثرش بنام "تسلیبخشیهای فلسفه" توصیه میکند:
"اگر نمیخواهید مذهب را قبول کنید، لااقل رواقی باشید."
رواقیون فلاسفهای بودند که میگفتند بهجای اینکه ماسک لبخند بزنید و سعی کنید با مثبتاندیشی ادعا کنید که همه چیز خوب و آرام است! من چقدر خوشبختم! حقایق تلخ زندگی را بپذیرید و از همان اول تکلیف خودتان را با زندگی مشخص کنید.
آنها کسانی هستند که دیدگاهی عقلانی دارند، باورهای تند و دگم مذهبی ندارند، سادهلوح و خوشبین نیستند بلکه به این امر آگاهند که بشر امروزه با پیچیدگیهای عظیمی روبروست که چندان جواب روشنی برای آن ندارد و علم و دانش امروز نیز نتوانسته پاسخ روشنی برای نیازهای اصیل بشر فراهم کند.
درست همانطور که یک درمانگر مدل اکت (ACT) در جلسات اولیه درمان میکوشد تا به مراجع خود یادآوری کند که زندگی سه ویژگی تاملبرانگیز دارد که باید از آن آگاه باشیم:
✅ ۱. زندگی امر مشکلی است.
Life is difficult.
✅ ۲. زندگی سراسر چالش است.
Life is challenge.
✅ ۳. زندگی ترکیبی از رنج و درد است.
Life is pain.
درمانگر اکت در همان جلسات اول تاکید میکند که من برآن نیستم که کاری کنم تا حال تو خوب شود. گرچه فرایند درمان یا اثرات جانبی آن، در صورت بکارگیری تکنیکها، به حال خوب منجر میشود. ولی بایستی نسبت به این سه مولفه در پذیرش و گشوده باشی.
به همین منوال رواقیون نیز در ابتدا با مفروضاتی شروع میکنند که تکلیف ما را با زندگی مشخص میکند. آن مفروضات عبارتند از:
1⃣ شکست خوردن در کسب و کار، بشدت محتمل است.
2⃣ شکست عشقی در رابطه، بشدت محتمل است.
3⃣ در یک عشق و ازدواج موفق نیز تفاهم کامل، ناممکن است.
4⃣ در امر فرزندپروری تفاهم کامل با فرزندان، ناممکن است.
5⃣حفظ ثروت، رفاه و ثباتاقتصادی در طول عمر امری ناممکن است.
6⃣ همواره سالم بودن و بیمار نشدن، دور از انتظار است.
7⃣ پرهیز از مرگ و جاودانگی امری ناممکن است.
8⃣ کسب آرامش دائمی در زندگی و خانواده امری ناممکن است.
وقتی این مفروضات را پذیرفتیم و پیبردیم که بسیاری از چیزها در اختیار ما نیست، آنوقت مدیریت بهتری بر زندگی خود خواهیم داشت. اینجاست که به اثربخشی دعای معروف #آرامش پی میبریم:
🎯 "خدایا آرمشی عطاکن تا بپذیرم آنچه را که نمیتوانم تغییر دهم.
🎯 شهامتی ده تا تغییر دهم آنچه را که میتوانم تغییر دهم.
🎯 بینشی عطا کن تا تفاوت این دو را بدانم.
🎯 خدایا به من فهم ده تا متوقع نباشم دنیا و مردم آن مطابق میل من رفتار کنند!"
📕 "تسلی بخشیهای فلسفه" با استناد به آثار شش فیلسوف بزرگ رواقی، ضمن توصیه بر داشتن سبکی از زندگی رواقی، راهحلهایی برای مشکلات زندگی روزمره ما ارائه میکند که میتوانیم بر احساس یاس و ناامیدی خود غلبه کنیم و راهنمای مناسبی برای درمان ناکارآیی خود بیابیم.
شاد و در لحظه باشید!
ارادتمند
حسن ملکیان
🆔 @Sayehsokhan👇👇👇
کتاب #سیر_عشق❤️ نوشته #آلن_دوباتن است که به موضوع #روابط بین زن و مرد می پردازد.
👩❤️👨این کتاب در سال ۲۰۱۶ نوشته شده است و آلن دو باتن در آن بیان میکند که:
تنها آغاز عشق نیست که اهمیت دارد، بلکه چگونگی ادامه آن است که حائز اهمیت است.
آلن دو باتن همچنین عقیده دارد که:
باید با انتظاراتی واقع گرایانهتر به سمت #ازدواج برویم، لذا در این کتاب پردهها را کنار میزند و با نگاهی صادقانه و غیر احساسی به نهاد ازدواج در دوران #مدرن می.پردازد.
داستان کتاب سیر عشق
👨👩👧این کتاب ماجرای ربیع خان (اهل بیروت – خاور میانه) و کرستن مک لیلاند (اهل اسکاتلند) است.
کتاب به بررسی زندگی این دو نفر از ابتدای آشنایی آن ها با همدیگر میپردازد و در همه مسیر زندگی، هرآنچه اتفاق مهم که برای آنها پیش بیاید را تحلیل و بررسی میکند.
این کتاب در پنج قسمت به شرح زیر نوشته شده است:
در قسمتی از پشت جلد کتاب میخوانیم:
💘این کتاب داستان یک ازدواج است؛ از نخستین لحظات شورانگیز گرفته تا لذتها و هراس.های تعهد راستین و مشکلات عمیقی که آرام آرام در زندگی مشترک سر برمیآورند.
مترجم کتاب هم در مقدمه کتاب میگوید:
دو باتن در این رمان عاشقانه به بررسی چگونگی بقا و پیش روی عشق در درازمدت می.پردازد. نتیجه آن تجربهای داستانی، #فلسفی و #روانکاوانه است که ما را ترغیب میکند عمیقا با شخصیتهای رمان همذات پنداری کنیم و به تجربیات عاشقانه آنها بیندیشیم.
🆔@Sayehsokhan
👩❤️👨این کتاب در سال ۲۰۱۶ نوشته شده است و آلن دو باتن در آن بیان میکند که:
تنها آغاز عشق نیست که اهمیت دارد، بلکه چگونگی ادامه آن است که حائز اهمیت است.
آلن دو باتن همچنین عقیده دارد که:
باید با انتظاراتی واقع گرایانهتر به سمت #ازدواج برویم، لذا در این کتاب پردهها را کنار میزند و با نگاهی صادقانه و غیر احساسی به نهاد ازدواج در دوران #مدرن می.پردازد.
داستان کتاب سیر عشق
👨👩👧این کتاب ماجرای ربیع خان (اهل بیروت – خاور میانه) و کرستن مک لیلاند (اهل اسکاتلند) است.
کتاب به بررسی زندگی این دو نفر از ابتدای آشنایی آن ها با همدیگر میپردازد و در همه مسیر زندگی، هرآنچه اتفاق مهم که برای آنها پیش بیاید را تحلیل و بررسی میکند.
این کتاب در پنج قسمت به شرح زیر نوشته شده است:
•
رمانتیسم •
از آن پس •
فرزندان •
بیوفایی •
فرار از رمانتیسمدر قسمتی از پشت جلد کتاب میخوانیم:
💘این کتاب داستان یک ازدواج است؛ از نخستین لحظات شورانگیز گرفته تا لذتها و هراس.های تعهد راستین و مشکلات عمیقی که آرام آرام در زندگی مشترک سر برمیآورند.
مترجم کتاب هم در مقدمه کتاب میگوید:
دو باتن در این رمان عاشقانه به بررسی چگونگی بقا و پیش روی عشق در درازمدت می.پردازد. نتیجه آن تجربهای داستانی، #فلسفی و #روانکاوانه است که ما را ترغیب میکند عمیقا با شخصیتهای رمان همذات پنداری کنیم و به تجربیات عاشقانه آنها بیندیشیم.
🆔@Sayehsokhan
🔅چند سطری گذرا برای تسلیبخشیهای فلسفه
✍ مسعو قربانی
#آلن_دوباتن در #تسلی_بخشیهای_فلسفه از دل شش نگاهِ فلسفی، پیِ راهی است به دنبال زیستی بهتر برای آدمی؛ نگرشی که وجه تمایز اوست با بیشتر همقطارانش.او فلسفه را برای زندگی میخواهد و اینگونه بدان مینگرد.
این کتاب در مواجهه با "عدم محبوبیت"، "کم پولی"، "ناکامی"، "ناتوانی و نابسندگی"، "قلب شکسته" و در مقابلهی با "سختیها" از فلسفه و فیلسوفانش راهکار میطلبد. سقراط، اپیکور، سنکا، مونتنی، شوپنهاور و نیچه فیلسوفانیاند که دوباتن اندیشهها و زندگی آنها را سرمشقی برای هدفش قرار داده است.
او میخواهد نشان دهد که فلسفه راهگشای زندگی است و دیدفیلسوفان اگر در زندگیمان راهی یابد، میتواند گشایشگر مشکلاتمان باشد.
او از سقراط مدد میگیرد تا اثبات کند، تایید دیگران و لزوما عرف و مشیِ عمومییی که سالیان دراز در جامعهیی باب بوده است، نشان از درستی آن نمیدهد و میشود محبوبیت عمومی نداشت و در عین حال حقیقت را گفت! آلن دوباتن بر این اساس عدم کنترلِ احوال خویش در مواجههی با نقد و نفی، از سوی دیگران را ریشه در این وضع میبیند که ما خویش را از پنجره و تایید دیگری میبینیم و به محض نفی از سوی ایشان تمامی داشتههای وجودیمان به یک باره فرو میریزد و گاه به گریه میافتیم!
دوباتن لذت به آن معنایی که اپیکور مروجش بود را درمانی میبیند برای حسرتهای نداشتههای مادّیِ آدمی. او بعد از آنکه ساده و قابل فهم به زندگی و دید اپیکور میپردازد و با مثالهای امروزین اشتیاقهای ناکام انسان را در این روزگار بر میشمرد، به لذت به معنای اپیکوری آن میرسد: "دوستی"، "آزادی" و "تفکر" سه عنصریاند که برآمده از آن اندیشه، کمک حال انسان امروز میشوند.
«پیش از آنکه چیزی بخوری یا بیآشامی، خوب ببین با چه کسی میخوری یا میآشامی، نه اینکه چه میخوری یا میآشامی! زیرا غذا خوردن بدون دوست چیزی نیست غیر از زندگی شیر یا گرگ.»(ص68)
او بر همین سبیل معتقد است، این پول نیست که ما پی آنیم، بلکه "آزادی"، "تفکر" و "دوستی" است، که دنبالش هستیم! او میگوید خوشی و لذت، همین دمِ دستیهایی هستند که هیچوقت به چشمانمان نیآمدند: "بازی با کودک"، "صحبت کردن با دوست"، "دراز کشیدن زیر آفتاب بعدازظهر" به سر بردن در خانهیی تمیز"، "خوردن پنیری که روی نان تازه مالیده شده"(ص81) و...
آنچه آرام بخش است همینهایند، والا نمودار خوشآیندهای مادی بالاخره در نقطهیی ابتدا از شدت صعودش کاسته میشود و بعد رو به نزول میل میکند...
با اندیشههای رواقیون و در راس آن "سنکا" باورهای غلط و خوشبینانهامان به عالم را تصحیح میکنیم و دایرهی محدود اختیار خویش را میشناسیم. میفهمیم از دنیا چه انتظاری باید داشت و خود را با نقایص آن سازگار میکنیم. رواقیون، چونان همه از مواهب هستی به بهترین شکل ممکن استفاده میبرند و هیچگاه در نفی زندگی گامی بر نمیدارند، تنها در فلسفهی زیست خویش به این باور رسیدهاند که آنی ممکن است همهچیز از دست رود، مرگ همه و ما را نشانه گرفته است، پس خود را در مواقع ناکامی و فقر نباز! «چه لزومی دارد بر اجزای زندگی گریه کنیم؟ [وقتی] کل زندگی گریهدار است!»(ص131)
آلن دوباتن با مونتنی، انسان را به انسان میرساند! و درک این اصل که هرچه انسانی است باید آن را پذیرفت. « هیچچیزی که ممکن باشد برای انسان اتفاق بیافتد غیر انسانی نیست و هر انسانی صورت کامل شرایط انسانی را در خود دارد»(ص149) از این رو در حوزهی خصوصی، آدمها را چیز عجیب و غریب و نگفتنی فرض نمیکند و متاثر از طنز مونتنی که «بر بلندترین تخت جهان هنوز هم برماتحت خویش نشستهایم»(ص149) خویش را هرگونه که هست میپذیرید: «تک تک اعضای بدنم، هریک به اندازهی دیگر، مرا همانی میکنند که هستم و هیچ یک بیش از دیگری بر انسانیت من نقشی ندارد. من باید تصویر کاملی از خودم به همگان ارایه کنم»(ص153) او چنین نگاهی را به جامعهی انسانی تعمیم میدهد و میپندارد باید تمامی آدمیان را به هر شکل و مرام و زیستی که هستند، پذیرفت و هیچ کس را بر دیگر برتری نداد. او عالم را موطن همه میدانست.
با شوپنهاور و "اردهی معطوف به حیاتش"، نویسنده تسلایی برای تمامی ناکامیها و در راس آن شکستهایی که در دایرهی عشق، قلب آدمی را نشانه گرفته است، مییابد. او مینویسد: «وقتی عشق ما را در هم شکسته، تسلیبخش است که بشنویم خوشبختی هرگز جزئی از برنامه نبوده است»(ص236) و این گونه از دلِ نگاه بدبینترین فیلسوفی چون شوپنهار تسلایی این چنینی را مییابد!
نیچه از نگاه نویسنده، برایمان راه آرامش را از جادهی سختی ترسیم میکند. او با زندگیاش نشان میدهد که فتح قله، تنها با تحمل مصایبِ صعود امکان دارد و بس! و در این مسیر او مسکنهایی چون الکل و مسیحیت را سدِّ حرکت آدمی به سوی صعود و آرامش میبیند.
✍ مسعو قربانی
#آلن_دوباتن در #تسلی_بخشیهای_فلسفه از دل شش نگاهِ فلسفی، پیِ راهی است به دنبال زیستی بهتر برای آدمی؛ نگرشی که وجه تمایز اوست با بیشتر همقطارانش.او فلسفه را برای زندگی میخواهد و اینگونه بدان مینگرد.
این کتاب در مواجهه با "عدم محبوبیت"، "کم پولی"، "ناکامی"، "ناتوانی و نابسندگی"، "قلب شکسته" و در مقابلهی با "سختیها" از فلسفه و فیلسوفانش راهکار میطلبد. سقراط، اپیکور، سنکا، مونتنی، شوپنهاور و نیچه فیلسوفانیاند که دوباتن اندیشهها و زندگی آنها را سرمشقی برای هدفش قرار داده است.
او میخواهد نشان دهد که فلسفه راهگشای زندگی است و دیدفیلسوفان اگر در زندگیمان راهی یابد، میتواند گشایشگر مشکلاتمان باشد.
او از سقراط مدد میگیرد تا اثبات کند، تایید دیگران و لزوما عرف و مشیِ عمومییی که سالیان دراز در جامعهیی باب بوده است، نشان از درستی آن نمیدهد و میشود محبوبیت عمومی نداشت و در عین حال حقیقت را گفت! آلن دوباتن بر این اساس عدم کنترلِ احوال خویش در مواجههی با نقد و نفی، از سوی دیگران را ریشه در این وضع میبیند که ما خویش را از پنجره و تایید دیگری میبینیم و به محض نفی از سوی ایشان تمامی داشتههای وجودیمان به یک باره فرو میریزد و گاه به گریه میافتیم!
دوباتن لذت به آن معنایی که اپیکور مروجش بود را درمانی میبیند برای حسرتهای نداشتههای مادّیِ آدمی. او بعد از آنکه ساده و قابل فهم به زندگی و دید اپیکور میپردازد و با مثالهای امروزین اشتیاقهای ناکام انسان را در این روزگار بر میشمرد، به لذت به معنای اپیکوری آن میرسد: "دوستی"، "آزادی" و "تفکر" سه عنصریاند که برآمده از آن اندیشه، کمک حال انسان امروز میشوند.
«پیش از آنکه چیزی بخوری یا بیآشامی، خوب ببین با چه کسی میخوری یا میآشامی، نه اینکه چه میخوری یا میآشامی! زیرا غذا خوردن بدون دوست چیزی نیست غیر از زندگی شیر یا گرگ.»(ص68)
او بر همین سبیل معتقد است، این پول نیست که ما پی آنیم، بلکه "آزادی"، "تفکر" و "دوستی" است، که دنبالش هستیم! او میگوید خوشی و لذت، همین دمِ دستیهایی هستند که هیچوقت به چشمانمان نیآمدند: "بازی با کودک"، "صحبت کردن با دوست"، "دراز کشیدن زیر آفتاب بعدازظهر" به سر بردن در خانهیی تمیز"، "خوردن پنیری که روی نان تازه مالیده شده"(ص81) و...
آنچه آرام بخش است همینهایند، والا نمودار خوشآیندهای مادی بالاخره در نقطهیی ابتدا از شدت صعودش کاسته میشود و بعد رو به نزول میل میکند...
با اندیشههای رواقیون و در راس آن "سنکا" باورهای غلط و خوشبینانهامان به عالم را تصحیح میکنیم و دایرهی محدود اختیار خویش را میشناسیم. میفهمیم از دنیا چه انتظاری باید داشت و خود را با نقایص آن سازگار میکنیم. رواقیون، چونان همه از مواهب هستی به بهترین شکل ممکن استفاده میبرند و هیچگاه در نفی زندگی گامی بر نمیدارند، تنها در فلسفهی زیست خویش به این باور رسیدهاند که آنی ممکن است همهچیز از دست رود، مرگ همه و ما را نشانه گرفته است، پس خود را در مواقع ناکامی و فقر نباز! «چه لزومی دارد بر اجزای زندگی گریه کنیم؟ [وقتی] کل زندگی گریهدار است!»(ص131)
آلن دوباتن با مونتنی، انسان را به انسان میرساند! و درک این اصل که هرچه انسانی است باید آن را پذیرفت. « هیچچیزی که ممکن باشد برای انسان اتفاق بیافتد غیر انسانی نیست و هر انسانی صورت کامل شرایط انسانی را در خود دارد»(ص149) از این رو در حوزهی خصوصی، آدمها را چیز عجیب و غریب و نگفتنی فرض نمیکند و متاثر از طنز مونتنی که «بر بلندترین تخت جهان هنوز هم برماتحت خویش نشستهایم»(ص149) خویش را هرگونه که هست میپذیرید: «تک تک اعضای بدنم، هریک به اندازهی دیگر، مرا همانی میکنند که هستم و هیچ یک بیش از دیگری بر انسانیت من نقشی ندارد. من باید تصویر کاملی از خودم به همگان ارایه کنم»(ص153) او چنین نگاهی را به جامعهی انسانی تعمیم میدهد و میپندارد باید تمامی آدمیان را به هر شکل و مرام و زیستی که هستند، پذیرفت و هیچ کس را بر دیگر برتری نداد. او عالم را موطن همه میدانست.
با شوپنهاور و "اردهی معطوف به حیاتش"، نویسنده تسلایی برای تمامی ناکامیها و در راس آن شکستهایی که در دایرهی عشق، قلب آدمی را نشانه گرفته است، مییابد. او مینویسد: «وقتی عشق ما را در هم شکسته، تسلیبخش است که بشنویم خوشبختی هرگز جزئی از برنامه نبوده است»(ص236) و این گونه از دلِ نگاه بدبینترین فیلسوفی چون شوپنهار تسلایی این چنینی را مییابد!
نیچه از نگاه نویسنده، برایمان راه آرامش را از جادهی سختی ترسیم میکند. او با زندگیاش نشان میدهد که فتح قله، تنها با تحمل مصایبِ صعود امکان دارد و بس! و در این مسیر او مسکنهایی چون الکل و مسیحیت را سدِّ حرکت آدمی به سوی صعود و آرامش میبیند.
آلن دوباتن-تسلیبخشی در مواجهه با رنج
ققنوس-ماه آوا
🎧 پادکست #نوای_ققنوس
🔻قسمت ششم و پایانی#آلن_دوباتن
🔸قسمت دوم: تسلی بخشی در مواجهه با رنج
🎙گوینده: آریان شبگرد
🎬تهیه کننده: گروه انتشاراتی ققنوس - ماه آوا
⏰مدت: ۱۸ دقیقه و ۵۳ ثانیه
در این اپیزود به ششمین فصل کتاب تسلی بخشیهای فلسفه اثر آلن دو باتن پرداختهایم و به این ترتیب پروژه خوانش این کتاب را به پایان میبریم.
موضوع این اپیزودِ تسلیبخشی مواجهه با رنج است. اغلب ما تصور میکنیم رنج امر نامطلوبی است که باید از آن دوری کرد و در غیر اینصورت باید راهی برای خلاصی از آن یافت. نیچه اما دیدگاه دیگری را معرفی میکند. او توصیه میکند از رنج مشتاقانه استقبال کنیم و از آن بیاموزیم.
آلن دو باتن در این فصل نشانداده که چگونه مشاهیری همچون گوته و مونتنی الگوی او در ایجاد چنین نقطه نظری بودهاند.
@navayeqoqnoos
🆔 @Sayehsokhan
🔻قسمت ششم و پایانی#آلن_دوباتن
🔸قسمت دوم: تسلی بخشی در مواجهه با رنج
🎙گوینده: آریان شبگرد
🎬تهیه کننده: گروه انتشاراتی ققنوس - ماه آوا
⏰مدت: ۱۸ دقیقه و ۵۳ ثانیه
در این اپیزود به ششمین فصل کتاب تسلی بخشیهای فلسفه اثر آلن دو باتن پرداختهایم و به این ترتیب پروژه خوانش این کتاب را به پایان میبریم.
موضوع این اپیزودِ تسلیبخشی مواجهه با رنج است. اغلب ما تصور میکنیم رنج امر نامطلوبی است که باید از آن دوری کرد و در غیر اینصورت باید راهی برای خلاصی از آن یافت. نیچه اما دیدگاه دیگری را معرفی میکند. او توصیه میکند از رنج مشتاقانه استقبال کنیم و از آن بیاموزیم.
آلن دو باتن در این فصل نشانداده که چگونه مشاهیری همچون گوته و مونتنی الگوی او در ایجاد چنین نقطه نظری بودهاند.
@navayeqoqnoos
🆔 @Sayehsokhan
#صرفا_جهت_اندیشیدن
هر زمان که درد خیلی کشنده و شدید باشد، مطالعه، چاقوی درد را کند میکند.
برای منحرف کردن ذهنم از افکار مأیوس کننده، صرفاً نیاز دارم به کتابها پناه ببرم.
#تسلی_بخشیهای_فلسفه
#آلن_دوباتن
🆔@Sayehsokhan
هر زمان که درد خیلی کشنده و شدید باشد، مطالعه، چاقوی درد را کند میکند.
برای منحرف کردن ذهنم از افکار مأیوس کننده، صرفاً نیاز دارم به کتابها پناه ببرم.
#تسلی_بخشیهای_فلسفه
#آلن_دوباتن
🆔@Sayehsokhan
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
پیشنهاد میکنیم حتما سخنرانی #آلن_دوباتن
را در تدتاک ببینید. به نکات مهم و قابلتوجهی اشاره میکند!
🆔 @Sayehsokhan
را در تدتاک ببینید. به نکات مهم و قابلتوجهی اشاره میکند!
🆔 @Sayehsokhan
#صرفا_جهت_اندیشیدن
حالت ایدهآل این است که نفوذناپذیرتر باشیم. اگر مورد بیاعتنایی و بیتوجهی و تمسخر قرارگرفتیم یا تحسین شدیم، قرص و محکم بمانیم.
اگر کسی تعریف فریبندهای از ما کرد، بیجهت اغفال نشویم و اگر خودمان تحسین منصفانهای از خودمان کردیم و به ارزشمان پیبردیم، اشارۀ یک نفر دیگر به بیاهمیت بودن ما آسیبی به ما وارد نکند. ارزش خودمان را بدانیم
#آلن_دوباتن
🆔@Sayehsokhan
حالت ایدهآل این است که نفوذناپذیرتر باشیم. اگر مورد بیاعتنایی و بیتوجهی و تمسخر قرارگرفتیم یا تحسین شدیم، قرص و محکم بمانیم.
اگر کسی تعریف فریبندهای از ما کرد، بیجهت اغفال نشویم و اگر خودمان تحسین منصفانهای از خودمان کردیم و به ارزشمان پیبردیم، اشارۀ یک نفر دیگر به بیاهمیت بودن ما آسیبی به ما وارد نکند. ارزش خودمان را بدانیم
#آلن_دوباتن
🆔@Sayehsokhan
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ادبیات چه کاربردی برای ما دارد؟
آیا ادبیات میتواند زندگی ما را دگرگون کند؟
پاسخ #آلن_دوباتن به این دو پرسش بنیادین چیست؟
🆔 @Sayehsokhan
آیا ادبیات میتواند زندگی ما را دگرگون کند؟
پاسخ #آلن_دوباتن به این دو پرسش بنیادین چیست؟
🆔 @Sayehsokhan
#درباب_مشاهده_و_ادراک
نویسنده: آلن دو باتن
مترجم: امیر امجد
انتشارات: نیلا - ۱۳۹۳
* * *
#آلن_دوباتن فیلسوف ۴۷ ساله سوئیسی است که اکنون در انگلستان زندگی میکند. او در دانشگاه کمبریج تاریخ و فلسفه خواند و مدتی نیز در دوره PhD فلسفه فرانسوی در دانشگاه هاروارد مشغول تحصیل شد ولی دوره دکترای فلسفهاش را رها کرد تا برای عموم کتاب بنویسد و فلسفه را به زندگی روزمره مردم پیوند بزند.
اولین کتاب آلن دو باتن "جستاری در باب عشق" در سال ۱۹۹۳ منتشر شد - زمانی که آلن دو باتن ۲۴ ساله بود- و دو میلیون نسخه از آن فروش رفت. کتاب حاضر (در باب مشاهده و ادراک) در سال ۲۰۰۵ نوشته شده است. این کتاب کوچک (صد صفحهای جیبی) خلاصهای از سایر کتابهای آلن دو باتن است.
فصل اول کتاب "در باب لذت اندوه" نام دارد و به مرور آثار ادوارد هاپر نقاش آمریکایی (۱۹۶۷-۱۸۸۲) میپردازد، آثاری که در آنها هاپر تصویری از تنهایی و اندوه قابل احترام خلق کرده است. آلن دو باتن در این مقاله ۱۴ صفحهای مهارت نگاهکردن به یک تابلوی نقاشی را به ما میآموزد. آلن دو باتن به ما یاد میدهد که هنرهای تجسمی را به عنوان یک "رسانه" در نظر داشته باشیم و به آنها نگاه صرفأ تزئینی نداشته باشیم. این موضوع آنقدر برای آلن دو باتن مهم است که در این زمینه دو کتاب نوشته است که خوشبختانه هر دو به فارسی ترجمه شده اند:
کتاب "هنر همچون درمان" که او همراه جان آرمسترانگ نوشته توسط مهرناز مصباح به فارسی ترجمه شده و نشر چشمه آن را منتشر کرده است و کتاب "معماری شادمانی" که توسط پروین آقائی ترجمه شده و انتشارات ملائک آن را منتشر کرده است.
فصل دوم کتاب "در باب مشاهده و ادراک" گزارشی است فیلسوفانه و روانشناسانه از فرودگاه هیترو لندن. این فصل "در باب رفتن به فرودگاه" نام دارد. آلن دو باتن در این یادداشت ۸ صفحهای به ما میآموزد که به آنچه به آن عادت کردهایم دوباره نگاه کنیم، نگاهی دقیق و خیال پردازانه، و دریابیم که جهان اطراف ما تا چه حد شگفتانگیز و تأملبرانگیز است. این موضوع (نگاه موشکافانه و خیال پردازانه به یک فرودگاه) دستمایه یک کتاب دیگر آلن دو باتن بوده است: کتاب "یک هفته در فرودگاه" که توسط مهرناز مصباح ترجمه شده و نشر چشمه آن را منتشر ساخته است.
فصل سوم کتاب "در باب مشاهده و ادراک" خلاصهای است از آنچه آلن دو باتن در کتاب "جستارهایی در باب عشق" نوشته است. در این فصل از کتاب آلن دو باتن به کالبد شکافی یک رابطه عاشقانه میپردازد و به یکی از آسیبهای اساسی این رابطه میپردازد، این که تلاش کنیم برای جلب رضایت معشوق تبدیل به آن کسی بشویم که نیستیم و "اعتبار" و اصالت خود را از دست بدهیم. به این دلیل آلن دو باتن نام این فصل از کتاب را "در باب اعتبار" گذاشته است.
اگر با خواندن این فصل کتاب علاقمند شدید که به طور مفصل به نقد آلن دو باتن از رابطه عاشقانه گوش بسپارید کتاب "جستارهایی در باب عشق" او با ترجمه گلی امامی و توسط انتشارات نیلوفر به فارسی ترجمه شده است.
فصل بعدی کتاب (در باب کار و خشنودی) به موضوع رضایت شغلی میپردازد و به این سؤال میپردازد که آیا میتوان از فعالیت شغلی انتظار داشت سبب لذت و خشنودی ما شود یا کار اجباری است که ما برای برآوردن نیازهای ضروریمان مجبوریم تن به آن بدهیم. آلن دو باتن این موضوع را در کتاب "خوشیها و مصائب کار" بیشتر باز میکند و نظرات فیلسوفان برجستهای چون امانوئل کانت، کارل مارکس و ویلیام جیمز را به زندگی شغلی ما وارد میکند.
در فصل بعدی کتاب (در باب رفتن به باغ وحش) آلن دو باتن نگاه چارلز داروین و دزموند موریس را عاریه میگیرد و به جامعه و روابط انسانی با نگاه زیستی تکاملی مینگرد.
در فصل دیگر کتاب (در باب افسون اماکن پر ملال) آلن دو باتن درباره زادگاهش (زوریخ) سخن میگوید و به بهانه این موضوع دیدگاه "گوستاو فلوبر" را پیش میکشد که از زیبایی و تمیزی و نظم زادگاه خود (روئن فرانسه) خسته شده بود و با سفر به شرق و شمال آفریقا از شلختگی، کثیفی و در هم تنیدگی انسان و حیوان لذت برده بود. ماجرای نگاه و سفر گوستاو فلوبر نیز در فصلی از کتاب "هنر سیر و سفر" آلن دو باتن بیشتر باز شده است.
این کتاب آلن دو باتن نیز با ترجمه گلی امامی توسط انتشارات نیلوفر به فارسی منتشر شده است.
کتاب کوچک "در باب مشاهده و ادراک" شما را با نگاه فیلسوفانه آلن دو باتن به جزئیات تکراری زندگی روزمره آشنا میکند و مقدمهای خواهد شد برای خواندن آثار مفصل او.
فایلهای صوتی گفتوگو راجع به این کتاب که در سال ۱۳۹۶ در نگارخانهی آریا در تهران برگزار شده در کانال پادکستهای دکتر سرگلزایی قرار گرفت:
https://t.me/drsargolzaeipodcast/1047?single
🆔 @Sayehsokhan
نویسنده: آلن دو باتن
مترجم: امیر امجد
انتشارات: نیلا - ۱۳۹۳
* * *
#آلن_دوباتن فیلسوف ۴۷ ساله سوئیسی است که اکنون در انگلستان زندگی میکند. او در دانشگاه کمبریج تاریخ و فلسفه خواند و مدتی نیز در دوره PhD فلسفه فرانسوی در دانشگاه هاروارد مشغول تحصیل شد ولی دوره دکترای فلسفهاش را رها کرد تا برای عموم کتاب بنویسد و فلسفه را به زندگی روزمره مردم پیوند بزند.
اولین کتاب آلن دو باتن "جستاری در باب عشق" در سال ۱۹۹۳ منتشر شد - زمانی که آلن دو باتن ۲۴ ساله بود- و دو میلیون نسخه از آن فروش رفت. کتاب حاضر (در باب مشاهده و ادراک) در سال ۲۰۰۵ نوشته شده است. این کتاب کوچک (صد صفحهای جیبی) خلاصهای از سایر کتابهای آلن دو باتن است.
فصل اول کتاب "در باب لذت اندوه" نام دارد و به مرور آثار ادوارد هاپر نقاش آمریکایی (۱۹۶۷-۱۸۸۲) میپردازد، آثاری که در آنها هاپر تصویری از تنهایی و اندوه قابل احترام خلق کرده است. آلن دو باتن در این مقاله ۱۴ صفحهای مهارت نگاهکردن به یک تابلوی نقاشی را به ما میآموزد. آلن دو باتن به ما یاد میدهد که هنرهای تجسمی را به عنوان یک "رسانه" در نظر داشته باشیم و به آنها نگاه صرفأ تزئینی نداشته باشیم. این موضوع آنقدر برای آلن دو باتن مهم است که در این زمینه دو کتاب نوشته است که خوشبختانه هر دو به فارسی ترجمه شده اند:
کتاب "هنر همچون درمان" که او همراه جان آرمسترانگ نوشته توسط مهرناز مصباح به فارسی ترجمه شده و نشر چشمه آن را منتشر کرده است و کتاب "معماری شادمانی" که توسط پروین آقائی ترجمه شده و انتشارات ملائک آن را منتشر کرده است.
فصل دوم کتاب "در باب مشاهده و ادراک" گزارشی است فیلسوفانه و روانشناسانه از فرودگاه هیترو لندن. این فصل "در باب رفتن به فرودگاه" نام دارد. آلن دو باتن در این یادداشت ۸ صفحهای به ما میآموزد که به آنچه به آن عادت کردهایم دوباره نگاه کنیم، نگاهی دقیق و خیال پردازانه، و دریابیم که جهان اطراف ما تا چه حد شگفتانگیز و تأملبرانگیز است. این موضوع (نگاه موشکافانه و خیال پردازانه به یک فرودگاه) دستمایه یک کتاب دیگر آلن دو باتن بوده است: کتاب "یک هفته در فرودگاه" که توسط مهرناز مصباح ترجمه شده و نشر چشمه آن را منتشر ساخته است.
فصل سوم کتاب "در باب مشاهده و ادراک" خلاصهای است از آنچه آلن دو باتن در کتاب "جستارهایی در باب عشق" نوشته است. در این فصل از کتاب آلن دو باتن به کالبد شکافی یک رابطه عاشقانه میپردازد و به یکی از آسیبهای اساسی این رابطه میپردازد، این که تلاش کنیم برای جلب رضایت معشوق تبدیل به آن کسی بشویم که نیستیم و "اعتبار" و اصالت خود را از دست بدهیم. به این دلیل آلن دو باتن نام این فصل از کتاب را "در باب اعتبار" گذاشته است.
اگر با خواندن این فصل کتاب علاقمند شدید که به طور مفصل به نقد آلن دو باتن از رابطه عاشقانه گوش بسپارید کتاب "جستارهایی در باب عشق" او با ترجمه گلی امامی و توسط انتشارات نیلوفر به فارسی ترجمه شده است.
فصل بعدی کتاب (در باب کار و خشنودی) به موضوع رضایت شغلی میپردازد و به این سؤال میپردازد که آیا میتوان از فعالیت شغلی انتظار داشت سبب لذت و خشنودی ما شود یا کار اجباری است که ما برای برآوردن نیازهای ضروریمان مجبوریم تن به آن بدهیم. آلن دو باتن این موضوع را در کتاب "خوشیها و مصائب کار" بیشتر باز میکند و نظرات فیلسوفان برجستهای چون امانوئل کانت، کارل مارکس و ویلیام جیمز را به زندگی شغلی ما وارد میکند.
در فصل بعدی کتاب (در باب رفتن به باغ وحش) آلن دو باتن نگاه چارلز داروین و دزموند موریس را عاریه میگیرد و به جامعه و روابط انسانی با نگاه زیستی تکاملی مینگرد.
در فصل دیگر کتاب (در باب افسون اماکن پر ملال) آلن دو باتن درباره زادگاهش (زوریخ) سخن میگوید و به بهانه این موضوع دیدگاه "گوستاو فلوبر" را پیش میکشد که از زیبایی و تمیزی و نظم زادگاه خود (روئن فرانسه) خسته شده بود و با سفر به شرق و شمال آفریقا از شلختگی، کثیفی و در هم تنیدگی انسان و حیوان لذت برده بود. ماجرای نگاه و سفر گوستاو فلوبر نیز در فصلی از کتاب "هنر سیر و سفر" آلن دو باتن بیشتر باز شده است.
این کتاب آلن دو باتن نیز با ترجمه گلی امامی توسط انتشارات نیلوفر به فارسی منتشر شده است.
کتاب کوچک "در باب مشاهده و ادراک" شما را با نگاه فیلسوفانه آلن دو باتن به جزئیات تکراری زندگی روزمره آشنا میکند و مقدمهای خواهد شد برای خواندن آثار مفصل او.
فایلهای صوتی گفتوگو راجع به این کتاب که در سال ۱۳۹۶ در نگارخانهی آریا در تهران برگزار شده در کانال پادکستهای دکتر سرگلزایی قرار گرفت:
https://t.me/drsargolzaeipodcast/1047?single
🆔 @Sayehsokhan
🍃🌺🍃
یک دوست خوب شما را همان اندازه دوست میدارد که خودتان به خودتان عشق میورزید.
دوستان خوب، بیآنکه در حرفهایشان تملقی در کار باشد، تمام دغدغهشان این است که مشکلات حل و فصل شوند. آنان هیچ اشکالی در این نمیبینند که به شکلی نامتعارف از نقاط قوت ما تعریف کنند و بر آنها تأکید کنند. بسیار آزارنده است که وقتی دچار مشکلات میشویم چه ساده نقاط قوتمان را فراموش میکنیم و آنها را نمیبینیم. اما دوست خوب در چنین دامی نمیافتد؛ آنان میتوانند دشواریها را تصدیق کنند، ولی در عین حال خاطرهٔ فضایل و شایستگیهای ما را نیز در ذهن داشته باشند. دوست خوب دلسوز ما است. وقتی شکست میخوریم، که تردیدی نیست برای همگان چنین چیزی پیش میآید، آنان ما را درک میکنند و با والاطبعی در مصیبتها همراهیمان میکنند.
#آلن_دوباتن
🆔 @Sayehsokhan
یک دوست خوب شما را همان اندازه دوست میدارد که خودتان به خودتان عشق میورزید.
دوستان خوب، بیآنکه در حرفهایشان تملقی در کار باشد، تمام دغدغهشان این است که مشکلات حل و فصل شوند. آنان هیچ اشکالی در این نمیبینند که به شکلی نامتعارف از نقاط قوت ما تعریف کنند و بر آنها تأکید کنند. بسیار آزارنده است که وقتی دچار مشکلات میشویم چه ساده نقاط قوتمان را فراموش میکنیم و آنها را نمیبینیم. اما دوست خوب در چنین دامی نمیافتد؛ آنان میتوانند دشواریها را تصدیق کنند، ولی در عین حال خاطرهٔ فضایل و شایستگیهای ما را نیز در ذهن داشته باشند. دوست خوب دلسوز ما است. وقتی شکست میخوریم، که تردیدی نیست برای همگان چنین چیزی پیش میآید، آنان ما را درک میکنند و با والاطبعی در مصیبتها همراهیمان میکنند.
#آلن_دوباتن
🆔 @Sayehsokhan
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
آیا میتوان از اخبار دوری کرد؟
دکتر #مجتبی_شکوری درباره کتابهای "اخبار را دنبال نکنید" اثر #رولف_دابلی و "اخبار، راهنمای کاربر" از #آلن_دوباتن و موضوع اخبار توضیحاتی را در برنامه #کتاب_باز میگویند.
🆔 @sayehsokhan
دکتر #مجتبی_شکوری درباره کتابهای "اخبار را دنبال نکنید" اثر #رولف_دابلی و "اخبار، راهنمای کاربر" از #آلن_دوباتن و موضوع اخبار توضیحاتی را در برنامه #کتاب_باز میگویند.
🆔 @sayehsokhan
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#آلن_دوباتن در این ویدیو درباره اهمیت پیادهسازی ایدهها صحبت میکند و اظهار میکند دنیای امروز، علاوه بر ایدهپردازی و نظریهپردازی به اجراگران خبره هم نیاز دارد.
🆔 @sayehsokhan
🆔 @sayehsokhan