نشر سایه سخن
9.72K subscribers
13K photos
4.74K videos
270 files
3.77K links


📚📚کتابخانه ای همراه؛
همراه با شما تا هنر زندگی🌹🌹

خرید کتاب:
⬇️⬇️⬇️⬇️
www.sayehsokhan.com

📚ثبت سفارش مستقیم کتاب در دایرکت اینستاگرام:
👇👇👇👇
https://b2n.ir/s05391

آدرس: خ 12فروردین، کوچه بهشت آیین، پ 19 همکف
تلفن:66496410
Download Telegram
#از_شما

محمل گفتار/ محمد دهدشتی

🔹آغاز عصرِ بدون هوشنگ ابتهاج(سایه) به ایران و ایرانیان تسلیت باد.

یکی از آخرین سیمرغان اسطوره‌‌‌ای فرهنگ ایران به آسمان پرواز کرد تا از این به بعد نه در سایه او، که با میراث و خاطره‌اش دلخوش باشیم.
سایه در اوجِ ستیغِ سوزنده‌ی آفتابِ ایران از سر ما رفت، هنگامی که بیش از همیشه به غنودن در سایه‌سار او نیاز داشتیم.
پیر پرنیان‌پوشِ دیار ما با تصحیح دیوان حافظ‌اش، غزلیات‌اش، برنامه گل‌هایش، شجریان‌اش، ارغوانش و بسیاری نمودهای زیبا و آثار ماندگار دیگرش در تاریخ و فرهنگ ایران جاودانه شد؛ اما دریغ و درد برای ایرانیان، عاشقان این دیار، و برای شعر و موسیقی و ادب ایران زمین که باید بعد از حدود ۷۰ سال، زندگی بدون سایه را تجربه کنند.
قلم و دانش و اندوه کسی چون من یارای بر دوش کشیدن و بیانِ این غمِ طاقت‌فرسا و حسرت عظیم را ندارد، پس نخست از احمد شاملوی بزرگ برای بیان فراقِ سایه و آن‌گاه با غزلی از خودِ او یاری می‌طلبیم تا زبان حال ما و نسل‌های آتی در سوگ فرّ و همایی باشد که انسانیت، عشق، موسیقی و آرامش برای‌مان به ارمغان آورد.

▪️مرگ او شهری است که ویران می‌شود، نه فرو نشستن بامی
باغی است که تاراج می‌شود، نه فرو نشستن گُلی

چلچراغی است که در هم می‌شکند، نه فرو مردن شمعی
و
سنگری است که تسلیم می‌شود نه از پای در افتادن مبارزی.

احمد شاملو(۱۳۰۴_۱۳۷۹)

▪️ بارها در فراق بزرگانی مانند شجریان از این غزل سایه گفتیم و اکنون چه سخت است بازگوکننده آن برای این پیر پرنیان‌پوش باشیم.


بیایید، بیایید که جان دل ما رفت.
بگریید، بگریید که آن خنده گشا رفت

برین خاک بیفتید که آن لاله فرو ریخت
بر این باغ بگریید که آن سرو فرا رفت

در این غم بنشینید که غمخوار سفر کرد
در این درد بمانید که امید دوا رفت

دگر شمع میارید که این جمع پراکند
دگر عود مسوزید کزین بزم صفا رفت

لب جام مبوسید که آن ساقی ما خُفت
رگ چنگ ببُرید که آن نغمه‌سرا رفت

رُخ حُسن مجویید که آن آینه بشکست
گل عشق مبویید که آن بوی وفا رفت

نوای نی او بود که سوز غزلم داد
غزل باز مخوانید که نی سوخت، نوا رفت

از این چشمه منوشید که پُر خون جگر گشت
بر آن تشنه بگویید که آن آب بقا رفت

سر راه نشستیم و نشستیم و شب افتاد
بپرسید، بپرسید که آن ماه کجا رفت

زهی سایه اقبال کزو بر سر ما بود
سر و سایه مخواهید که آن فرّ هما رفت

هوشنگ ابتهاج(سایه) ۱۳۰۶ ایران_۱۴۰۱ آلمان

سایه‌ی ماندگار ایران ما:
از تو برای همه لحظاتی که به ما ایرانیان در سختی‌ها و غم‌های زندگی آرامش دادی و در کنارمان بودی، سپاسگزاریم.
یادت تا همیشه در قلب هر ایرانی، هر دوستدار فرهنگ ایران، و هر انسانِ عاشق شعر و موسیقی در هر گوشه‌ی جهان پایدار و جاودان خواهد بود.


۱۹ مرداد ماه ۱۴۰۱/
روزی که سایه پر کشید.

با سپاس فراوان از دوست نازنین و فرهیخته
#استاد_محمد_دهدشتی

@mgmahmel
🆔 @Sayehsokhan
#از_شما

محمل گفتار/محمد دهدشتی

سلام دوستان
وقت شما بخیر و آگاهی و آرامش

🔹تلنگری به اندیشه


▪️معنای زندگی

فیلسوف یونانی دکتر پاپادروس در پایان کلاس درسش با این پرسش سخنرانی خود را به پايان رساند :
آیا كسی پرسشى دارد؟
یکی از شاگردانش به نام رابرت فولگام*_نویسنده مشهور_ در بین حضار بود و پرسید:
جناب دكتر پاپادروس معنی زندگی چیست؟
بعضی از دانش‌جویان خندیدند.
اما پاپادروس، دانش‌جویان خودرا به سکوت دعوت كرد، سپس كیف بغلی خود را از جیبش درآورد، داخل آن را گشت و آینه‌ی گرد و كوچکی را بیرون آورد و گفت:
موقعی كه بچه بودم جنگ بود، ما بسیار فقیر بودیم و در یک روستای دورافتاده زندگی می‌كردیم ، روزی در كنار جاده چند تکه آینه‌ی شکسته، از لاشه یک موتورسیکلت آلمانی پیدا كردم. بزرگترین تکه‌ی آن را برداشتم و با ساییدن آن به سنگ، گِردش كردم.
همین آینه‌ای كه حالا در دست من است و ملاحظه می‌كنید. سپس به‌عنوان یک اسباب‌بازی شروع كردم به بازی با آن و بازتاباندن نور خورشید به هر سوراخ و سنبه و درز و شکاف كمد و صندوقخانه و تاریکترین جاهایی كه نور خورشید به آنها نمی‌رسید. از اینكه با كمک این آینه می‌توانستم ظلمانی‌ترین نقاط در اجسام و مکان‌های مختلف را نورانی كنم به‌قدری شیفته و مجذوب شده بودم كه وصفش مشکل است.
در واقع، بازتاباندن نور به تاریکترین نقاط اطرافم، بازی روزانه‌ی من شده بود. آینه را نگه داشتم و در دوران بعدیِ زندگی نیز هر وقت كه بیکار می‌شدم آن را از جیبم در می‌آوردم و به بازی همیشگی خود ادامه می‌دادم.
بزرگ كه شدم دریافتم این كار یک بازی كودكانه نبود، بلکه "استعاره‌ای" بر كارهایی بود كه احتمال داشت بتوانم در زندگی خود انجام دهم.
بعدها دریافتم كه من، خودِ نور و یا منبع آن نیستم، بلکه "نور و به عبارت دیگر، حقیقت، درک و دانش جایی دیگر است و تنها در صورتی تاریکترین نقاط عالم را نورانی خواهد كرد كه من بازتابش دهم."
من تکه‌ای از آینه‌ای هستم كه از طرح و شکل واقعی آن آگاهى چندان درستی ندارم. با وجود این، هرچه كه هستم، می‌توانم نور را به تاریکترین نقاط عالم، به سیاهترین نقاط ذهن انسانها منعکس كنم و "سبب تغییر بعضی چیزها در برخی از انسانها گردم". شاید دیگران نیز متوجه این كار شوند و همین كار را انجام دهند. به‌طور دقیق این همان چیزی است كه من به دنبال آن هستم.
این معنی زندگی من است."

دکتر پس از پایان درس، آینه را به دقت دوباره در دست گرفت و به كمک ستونی از نور آفتاب كه از پنجره به داخل سالن می‌تابید، پرتویی از آن را به صورتم و به دستهایم كه روی صندلی به هم گره خورده بودند، تاباند و گفت :
"به جایی که تاریک و ظلمانی است، نور ببریم.
به جایی که امید نیست، امید ببریم.
به جایی که دروغ هست، راستی ببریم.
به جایی که ظلم هست، عدالت ببریم.
به جایی که کدورت هست، مهر ببریم .
به جایی که جنگ هست، صلح ببریم .
و ….
این معنای زندگیست".

*رابرت فولگام(۱۹۳۷_ ) Robert Fulghum، نویسنده آمریکایی که یکی از کتاب‌های او شهرت جهانی دارد و به فارسی هم ترجمه شده است:
هر چه را واقعا نیاز داشتم بدانم در کودکستان آموختم/رابرت فولگام؛ ترجمه شیرین نوروی._تهران: نیریز؛ ۱۳۸۰؛ ۱۸۸ ص.

#دکتر_پاپادروس
#رابرت_فولگام
#معنای_زندگی
#کتاب_هر_چه_را_واقعا_نیاز_داشتم_بدانم
#محمل_گفتار
#محمد_دهدشتی

با سپاس فراوان از دوست نازنین #استاد_محمد_دهدشتی گرامی

@mgmahmel
🆔 @Sayehsokhan
#از_شما

محمل گفتار/محمد دهدشتی

🔹گزیده‌ کتابشناسی محمد مصدق، نهضت ملی شدن نفت ایران و کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲

آن‌چه تقدیم شما می‌شود گزیده‌ای از صدها کتاب به نگارش درآمده در این زمینه به فارسی و دیگر زبان‌ها، در داخل و خارج از کشور، با نگاه به جنبه‌های گوناگون موضوع، و با انگیزه‌ها و رویکردهای گوناگون و بعضن متضاد است که توسط اینجانب انتخاب شده‌اند‌.

▪️خواب آشفته نفت/محمد علی موحد._ تهران: کارنامه؛ ۴ جلد؛ ۱۳۸۲_۱۳۸۵.(ج. ۱و ۲: دکتر مصدق و نهضت ملی شدن نفت؛ ج.۳: از کودتای ۲۸ مرداد تا سقوط زاهدی. "از قرارداد دارسی تا سقوط رضاشاه" بعدها بعنوان ج.۴ کتاب در نظر گرفته شد). مهم‌ترین کتاب در باره این موضوع.
▪️کودتای ۲۸ مرداد: سازمان سیا و ریشه‌های روابط ایران و آمریکا در عصر مدرن/یرواند آبراهاميان؛ ترجمه محمد ابراهیم فتاحی._ تهران: نشر نی؛ ویرایش ۲؛ چاپ ۱۳؛ ۱۴۰۰؛ ۳۲۸ ص.( چند ترجمه دارد).
▪️بحران نفت در ایران: از ناسیونالیسم تا کودتا/ یرواند آبراهاميان؛ ترجمه محمد ابراهیم فتاحی._تهران: نشر نی؛ ۱۴۰۰؛ ۲۹۰ ص.
▪️آشوب: مطالعه‌ای در زندگی و شخصیت دکتر محمد مصدق/احمد بنی جمالی‌_ تهران: نشر نی؛ ۱۳۸۷؛ ۳۹۶ ص.
▪️ایران بین دو انقلاب: از مشروطه تا انقلاب اسلامی/ یرواند آبراهاميان؛ مترجمان کاظم فیروزمند و دیگران._ تهران: نشر مرکز؛ چاپ۲۶؛ ۱۴۰۰؛ ۵۷۲ ص.
▪️مصدق و کودتا/مارک گازیوروسکی، مالکوم برن؛ ترجمه علی مرشدزاده._ تهران: قصیده‌سرا؛ ویرایش ۲؛ ۱۳۹۷؛ ۵۳۴ ص.
▪️مصدق و مبارزه برای قدرت در ایران/محمد علی(همایون) کاتوزیان._ تهران: مرکز؛ چاپ ۵؛ ۱۳۹۹؛ ۲۱۳ ص.
▪️اسناد نفت و جنبش ملی شدن نفت ایران/تنظیم تورج اتحادیه._ تهران: فرزان روز؛ ۱۳۹۹؛ ۵۵۸ ص.
▪️اسناد سخن می‌گویند: مجموعه ۵۰۷ سند سری آمریکا و انگلستان در دوران نهضت ملی ایران/ معرفی استاد از فخرالدین عظیمی؛ پژوهش و برگردان احمد علی رجائی._ تهران: قلم؛ ۲ جلد(۱۶۸۲ ص.)؛ ۱۳۸۲.
▪️جنبش ملی شدن صنعت نفت ایران و کودتای ۲۸ مرداد(به ضمیمه سه گزارش)/غلامرضا نجاتی_ تهران: شرکت انتشار؛ ویرایش ۴؛ ۱۳۷۸؛ ۶۶۴ ص.
▪️خاطرات و تألمات مصدق/به قلم محمد مصدق؛ با مقدمه غلامحسین مصدق؛ به کوشش ایرج افشار._ تهران: علمی؛ ۱۳۶۵؛ ۲ جلد در یک مجلد(۴۱۶ ص.).
▪️تاریخ سیاسی ۲۵ ساله ایران(از کودتا تا انقلاب)/غلامرضا نجاتی._تهران: رسا؛ ۱۳۷۱؛ ۲ جلد( بهترین کتاب برای شناخت دقیق گروه‌ها و تحولات این دوران)
▪️نگاهی به کارنامه سیاسی دکتر محمد مصدق/ جلال متینی._ تهران: کتاب‌سرا؛ ۱۳۸۷؛ ۵۶۰ ص.
▪️مصدق، نفت، ناسیونالیسم ایرانی/گردآورنده جیمز بیل، ویلیام لویس؛ مترجمان عبدالرضا هوشنگ مهدوی، کاوه بیات._ تهران: میزان؛ ۱۳۹۲؛ ۴۶۴ ص.
▪️تقریرات مصدق در زندان درباره حوادث زندگی خویش/ یادداشت جلیل بزرگمهر؛ به کوشش ایرج افشار._تهران: سخن؛ ۱۳۹۹، ۲۵۳ ص.
▪️در کنار پدرم مصدق/خاطرات دکتر غلامحسین مصدق؛ تهیه و تنظیم غلامرضا نجاتی._تهران: رسا؛ ویرایش ۲؛ ۱۳۹۲؛ ۱۵۶ ص.
▪️همه مردان شاه: کودتای ۲۸ مرداد و../استیون کینزر؛ ترجمه شهریار خواجگان._تهران: اختران؛ ۱۳۹۳؛ ۳۶۷ ص.

#ملی_شدن_نفت_کتابشناسی
#کودتای_۲۸_مرداد_کتابشناسی
#محمد_مصدق_کتابشناسی
#محمل_گفتار
#محمد_دهدشتی

با سپاس فراوان از دوست نازنین
#استاد_محمد_دهدشتی گرامی

@mgmahmel
🆔 @Sayehsokhan
#از_شما

محمل گفتار/محمد دهدشتی

سلام دوستان
صبح‌تان بخیر و آگاهی و آرامش

🔹تلنگری به اندیشه

▪️تعریف شادی در فرهنگ‌های مختلف، متفاوت است

همه می‌دانند که شادترین مردمان جهان کجا زندگی می‌کنند. در چند سال گذشته فنلاند رتبۀ یک بوده و در میان جمعی از دیگر کشورهای اروپای شمالی، که همگی جزو شادترین کشورها هستند، در صدر قرار داشته است. از آنجایی که این کشورهای اروپای شمالی به راز شادی پی برده‌اند بقیۀ ماها وسوسه می‌شویم که از عادات آن‌ها تقلید کنیم. اگر ما هم مانند فنلاندی‌ها هر روز کمی در جنگل راه برویم یا در آب یخ شنا کنیم‌  همه چیز روبه‌راه می‌شود؟ آرتور بروکس می‌گوید ماجرا به این سادگی‌ها نیست.*

*برگرفته از کانال تلگرامی ترجمان
  
   ادامۀ مطلب را در لینک زیر بخوانید:
https://tarjomaan.com/neveshtar/10638/

🔹آن‌چه تحت عنوان تلنگری به اندیشه تقدیم می‌شود؛ ضرورتن به معنای قبول یا رد آن توسط اینجانب نیست. بلکه صرفن برای آگاهی و اندیشه درباره دیدگاه دیگران در حوزه‌های هستی‌شناسی، انسان، خدا، جامعه، زندگی، اخلاق، حکمرانی و...است.

#شادی_کشورها
#ترجمان
#محمل_گفتار
#محمد_دهدشتی

با سپاس فراوان از دوست نازنین
#استاد_محمد_دهدشتی گرامی

@mgmahmel
🆔 @Sayehsokhan
#از_شما

محمل گفتار/محمد دهدشتی

سلام دوستان
صبح‌تان بخیر و آگاهی و آرامش


🔹تلنگری به اندیشه

▪️پ.ن. نگارنده:
وقتی از آگاهی می‌گوییم، از چه می‌گوییم؟.
تفاوت بین یک انسان آگاه با یک انسان ناآگاه در تعداد و کیفیت سلول‌های مغزی آن‌ها است یا در تربیت، کسب دانش، انگیزه و غیره؟.
در صورت جواب مثبت به بخش دوم، دوباره این سوال پیش می‌آید که مثلن ریشه عاملی به نام انگیزه در کجاست؟
به طور کلی آگاهی منشاء زیست شناختی دارد یا در جایی خارج از جسم انسان؟
آیا سلول‌ها فقط مخزن آگاهی هستند که با صدمه مغزی به آن‌ها، اطلاعات انسان هم از بین می‌روند یا نقشی بنیادین در دریافت و آنالیز دانش انسان داشته و ریشه همه اندیشه‌ها و رفتارهای ما را هم شکل می‌دهند؟
به عبارت ساده‌تر یک انسانِ آگاه سلول‌های مغزی بیشتر و مناسب‌تری دارد که او را کمک می‌کند تا آگاه‌تر شود یا منشاء آن در جایی فراتر بافت فیزیکی مغز است؟.
خلاصه این‌که:
  یک انسانِ خوب بودن با همه ویژگی‌های متعارف مانند راستگویی، اخلاق‌مداری، مثبت‌اندیشی و غیره به معنای آن است که سلول‌های مغزی بیشتر و بهتری از یک انسان دروغگو، بدکردار و خودخواه دارد؟
نهایت این‌که حتا می‌توانیم اقدام و انگیزه یک قاتل را با نوع و تعداد سلول‌های مغزی او توجیه کنیم یا همه این‌ها منشاء در جای دیگری خارج از سلول‌ها دارد که اراده و اختیار ما را می‌سازد و ما را در قبال کارهای‌مان مسئول می‌کند؟
همه آن‌چه گفته شد بستگی به نوع نگاه ما از کارکرد و جایگاه مغز در ادراکات انسانی دارد.
فیلسوفان، متالهین، متکلمین، زیست شناسان و روان‌شناسان هر یک پاسخ متفاوتی برای این سوالات دارند؛ و چگونگی همین پاسخ‌هاست که مسئولیت انسان در قبال اعمال خود در برابر وجدان، خدا، جامعه، علم و غیره را تعیین می‌کند.
آیا ممکن است روزی باور عمومی به این‌جا برسد که داوری در باره هر آن‌چه را که امروز مجرمانه، زشت ، گناه افراد می‌دانیم و در حوزه حقوق یا دین بررسی می‌کنیم؛ بر عهده زیست شناسان و روان‌شناسان و پزشکان بگذاریم؟

▪️هر چند این کلیپ درآمدی بسیار کوتاه به موضوع بسیار گسترده و مهم آگاهی است، ولی توصیه می‌کنم کسانی که علاقمند به چگونگی کارکرد مغز درباره درک، دریافت، تجزیه و تحلیل  "همه چیز" هستند، آن را چند بار ببینند(مانند خودِ نگارنده).

🔹آن‌چه تحت عنوان تلنگری به اندیشه تقدیم می‌شود؛ ضرورتن به معنای قبول یا رد آن توسط اینجانب نیست. بلکه صرفن برای آگاهی و اندیشه درباره دیدگاه دیگران در حوزه‌های هستی‌شناسی، انسان، خدا، جامعه، زندگی، اخلاق، حکمرانی و...است.

#آگاهی
#محمل_گفتار
#محمد_دهدشتی

با سپاس فراوان از دوست نازنین
#استاد_محمد_دهدشتی گرامی

@mgmahmel
@https://chat.whatsapp.com/LnlsWcgWAtk10r97qddJN4
🆔 @Sayehsokhan
#از شما


وقتی جایی زلزله‌ای با ریشتر بالا می‌آید، هر کسی، با هر درک و شعور و سواد و گرایش عقیدتی و سیاسی و....، آشکارا می‌بیند که تلفات انسانی و مادی زلزله چیست؛ همه چیز یا ویران شده یا در حال ویرانی است، نیازی به استدلال و توضیح و توجه‌دادن ندارد، کسی منکر آن نیست، همگان_ و البته هر کس با مسئولیت و اختیار و آگاهی بالاتر، بیشتر _ نگران می‌شوند، به فکر چاره می‌افتند، به کمک می‌شتابند، همه امکانات را بسیج می‌‌کنند، حالت فوق‌العاده اعلام می‌‌کنند و هر تلاشی صورت می‌پذیرد تا هر چه زودتر وضعیت به حال عادی باز گشته، سایه التهاب و اضطراب و تاامنی و مرگ از جامعه دور شود و....؛
چون هر انسانی در آن شرایط می‌داند که هر دقیقه تاخیر در اتخاذ تصمیم مناسب و به موقع چه خطرات عظیمی‌ در پیش دارد. به ویژه که همیشه امکان پس‌لرزه‌ها هم است.(مانند زلزله اخیر ترکیه).
  🔹 باور کنیم که مدت‌هاست در ایران به دلیل اتخاذ سیاست‌های غلط در حوزه‌های اقتصاد و فرهنگ و جامعه و روابط خارجی و....، زلزله‌ای اجتماعی_سیاسی با ریشتر بالا اتفاق افتاده، همه ما زیر آوار ماندهایم و هر لحظه کشور به نابودی نزدیک‌تر و نزدیک‌تر می‌شود؛
در این شرایط آن‌ها که مسئولیت و اختیار دارند از خود سلب مسئولیت می‌کنند، "دیگران" را مقصر می‌دانند، "خودی‌ها" را از هر گونه اشتباه یا خطایی مبرا می‌کنند، کتمانش می‌کنند، تقدیر خداوند می‌دانند، نوید کمک‌رسانی در فرداها را می‌دهند، یا حتا تفسیری خوشایند و مفید و ضروری از آن ارائه می‌کنند؛
و بنابراین در حالی‌که هیچکس به فکر آواربرداری نیست، میلیون‌ها نفر در حال سختی و زجرکشیدن و جان‌دادن هستند، ثانیه به ثانیه تعداد تلفات انسانی و اقتصادی بیشتر می‌‌شود، به شکل تصاعد هندسی هر روز بر حجم آوارها اضافه می‌شود و احتمال نجات زنده‌ماندگان کمتر.

  مرگی محتوم و دردناک و خاموش در انتظار ماست. مگر این‌که هر چه زودتر تغییری مثبت، اساسی، همه جانبه، عاقلانه و واقع‌گرایانه صورت گیرد.
دریغ و حسرت و افسوس برای ایران زیبا و ایرانیان نجیب.

با سپاس فراوان از دوست نازنین
#استاد_محمد_دهدشتی_عزیز

🆔 @Sayehsokhan
#از_شما

سلام دوستان
وقت شما بخیر و آگاهی و امید

🔹تلنگری به اندیشه

▪️جمله‌ای کلیدی برای فرهیختگی فردی و اجتماعی


"مبلغی که بابت خرید کتاب می‌پردازیم،
به مراتب پایین‌تر از هزینه‌هایی است که در آینده بابت نخواندن آن پرداخت خواهیم کرد ...!"

پس نوشت نگارنده:
همه ما بارها و بارها درباره اهمیت کتاب خواندن _کتاب به منزله‌ی نمادِ هر گونه ابزار و شیوه دریافت "آگاهی هدفمند و برنامه‌ریزی شده"_ بسیار شنیده و خوانده‌ایم.
اما برای شخص من تاثیر و نفوذ جمله زیر _  هنگامی که امروز صبح آن را در کانال تلگرامی انتشارات سایه‌سخن دیدم _ چنان تکان دهنده بود که گویی در سن ۶۵ سالگی و بعد از عمری مطالعه _ به درک تازه‌ای از اهمیت کتاب خواندن رسیده و بهتر فهمیدم که چرا "باید" کتاب بخوانم.
شاید باور نکنید که تصمیم دارم ان‌شالله از امروز به بعد زمان، هزینه و تمرکز بیشتری به کتاب خواندن اختصاص داده و کتاب در زندگی‌ام جایگاه مهم‌‌تری خواهد داشته باشد. زیرا حالا خوب می‌دانم که در غیر اینصورت فردا خودم، عزیزان‌ام، اطرافیان‌ام و جامعه‌ام چنان مجبور به پرداخت غرامت هنگفت و همه جانبه‌ی اقتصادی، روانی، انسانی، فرهنگی و سیاسی خواهیم بود که قیمت و زمان صرف‌شده امروز برای خرید و مطالعه کتاب در برابر آن هیچ است. همان‌طور که در همه دوران‌های تاریخ ایران به اندازه کافی کتاب نخواندیم، اندیشه نورزیدیم، آگاه نشدیم، ساده‌لوحانه با رویدادها برخورد کردیم و به اجبار خسارات سنگین آن‌ را هم با جان و مال و خاک و آبرو و فرهنگ و تمدن و اعتبار خود و کشورمان پرداختیم.
بیائید دقایقی با خود بیندیشیم و به دو پرسش اساسی زیر از خود پاسخ دهیم:
۱_ آیا مفهوم جمله بالا را قبول داریم؟
۲_در صورت پاسخ مثبت به پرسش اول، از این به بعد تغییری عملی در برنامه‌ روزانه خود برای مطالعه بیشتر انجام خواهیم داد یا خیر؟.

#کتاب
#مطالعه
#انتشارات_سایه_سخن
#محمل_گفتار
#محمد_دهدشتی

          ۲۲/اسفند/۱۴۰۱

با سپاس فراوان از دوست نازنین
#استاد_محمد_دهدشتی_عزیز

@mgmahmel
🆔 @Sayehsokhan
محمل گفتار/محمد دهدشتی

سلام دوستان
وقت شما بخیر و امید و آگاهی

🔹تلنگری به اندیشه

▪️با خوش‌رقصی دیوانه‌اش کرده‌اید!*

اعلیحضرت[پهلوی دوم] شروع کردند به فرمایشات حکیمانه که: «انقلابی که ما در ایران کردیم لنین در شوروی، مائو در چین و کاسترو در کوبا نکردند، در ایران ما زمین را به روستاییان دادیم، فئودال‌ها را خلع ید کردیم، بی‌آن‌که از دماغ کسی خون بیاید»، سپس رو کرد به دکتر [پرویز ناتل]خانلری(۱) که: «من شنیده‌ام شما علاوه بر استادی در زبان و ادبیات فارسی و فرهنگِ ایرانی صاحب نظریات و افکاری در زمینهٔ مسائل اجتماعی ایران هستید. به‌نظرِ شما نباید این افکار ما تئوریزه شود و در دانشگاه‌های ایران و جهان تدریس شود؟» دکتر خانلری درماند که چه بگوید، گفت: «به‌گمان این خدمتگزار این افکار باید در کمیته‌های تخصصی بررسی شود و صاحب‌نظران اقدام کنند.» ظاهراً اعلیحضرت از این حرف خوشش نیامد و رو کرد به من که: «آقای [دکتر محمود] صناعی(۲) من شنیده‌ام که شما علاوه بر دانش تخصصی خود، در دانشگاه لندن، شاگرد هارولد لسکی(۳) بوده‌اید. این‌کاری که ما در ایران کردیم، لنین در شوروی، مائو در چین، کاسترو در کوبا...به‌نظرِ شما نباید این افکار تئوریزه و تدریس شود؟» گفتم: «همانطور که آقای خانلری به عرض مبارک رساندند این افکار باید در کمیته‌های تخصصی بررسی شود و تصمیم گرفته شود.» شاه ظاهراً از این جواب‌ها خوشش نمی‌آمد. منتظر جواب مقدر و در انتظار تأیید و تکریم بود. نوبت که به دکتر باهری(۴) رسید، گفت: «چاکر از دوستان خود در عجبم که چرا فرمایشات مبارک را موکول به کمیته و کمیسیون می‌کنند. اَظهر مِن‌الشمس است که همهٔ نظریات اعلیحضرت هر‌چه زودتر باید به زبان‌های مختلف ترجمه شود و در دانشگاه‌های جهان تدریس شود.» اعلیحضرت از پاسخ باهری بسیار خوشحال و خشنود شد. با لبخند قهوه‌اش را نوشید و گفت: «بله، من هم این‌جور خیال می‌کنم. آقایان مرخص‌اند.»
موقع خروج از کاخ، باهری ملامت‌کنان به دکتر خانلری گفت: «مگر سرت به تنت سنگینی می‌کند؟ "باید بررسی شود" یعنی چه؟ باید همین جواب را می‌دادی که من دادم.» و پاسخ دکتر خانلری این بود که: «همین خوش‌رقصی‌ها را می‌کنید که دیوانه‌اش کرده‌اید!».
       یادها و دیدارها/ ایرج پارسی‌نژاد._ تهران، فرهنگ نشر‌ نو، صص. ۲۱۰_۲۱۱.
      * برگرفته از کانال تلگرامی جامعه‌شناسی


  🔹پی نوشت‌های نگارنده:

(۱): پرویز ناتل خانلری(۱۲۹۲_۱۳۶۹) زبان‌شناس، مترجم، نویسنده، شاعر، منتقد ادبی و سیاستمدار ایرانی.
خانلری از دانشگاه تهران موفق به اخذ دکترای زبان و ادبیات فارسی شد و یکی از معروف‌ترین و موثرترین چهره‌های فرهنگی معاصر ایران است. او علاوه بر تألیف و تصحیح و ترجمه ده‌ها کتاب به ویژه در باره زبان و ادبیات فارسی؛ مجله مشهور ادبی سخن(۱۳۲۲_۱۳۵۷) و موسسه پژوهشی و انتشاراتی بنیاد فرهنگ ایران را بنیاد نهاد، و نقش مهمی در پیشبرد فرهنگ عمومی و آموزشی کشور داست. دکتر خانلری مدتی وزیر فرهنگ بود، بعد از انقلاب به زندان افتاد و در سال‌های عمرش با تنگدستی زندگی کرد. شعر معروف عقاب از اوست.
همسر وی زهرا کیا(خانلری) نیز از پژوهشگران و نویسندگان برجسته در زمینه زبان و ادبیات فارسی بود.

(۲): محمود صناعی(۱۲۹۸_۱۳۶۴) روان‌شناس، استاد دانشگاه، پژوهشگر ادبی، نویسنده و مترجم ایرانی.
صناعی در انگلستان دکترای روان‌شناسی گرفت و یکی از اولین بنیان‌گذاران این رشته در ایران بود.

(۳): هارولد لاسکی(۱۸۹۳_ ۱۹۵۰) Harold J. Laski. اقتصاددان، سیاستمدار، رهبر حزب کارگر، استاد دانشگاه و نویسنده انگلیسی.
اندیشه‌های لاسکی تاثیر زیادی روی توسعه دموکراسی در جهان داشت. کتاب‌ مهم او به نام "سیر آزادی در اروپا" توسط مقدم مراغه‌ای به فارسی ترجمه شده است.
برای نگارنده جالب است که محمد رضا پهلوی لاسکی را می‌شناخت و به جایگاه علمی او آگاهی داشت.

(۴): محمد باهری(۱۲۹۷_۱۳۸۶) حقوقدان، نویسنده و سیاستمدار ایرانی.
باهری از دانشگاه سوربن فرانسه دکترای حقوق گرفت و با رویگردانی از گرایشات چپ‌گرایانه خویش، به خدمات دولتی پیوست. باهری به سرعت وارد حلقه نزدیک به اعلم و شاه شد، در کابینه‌های گوناگون وزیر بود، در حزب مردم و رستاخیز نقش فعالی داشت و تا آخر عمر از حامیان جدی تداوم نظام شاهنشاهی بود.

#محمد_رضا_پهلوی
#پارسی_نژاد_ایرج
#پرویز_ناتل_خانلری
#محمود_صناعی
#هارولد_لاسکی
#محمد_باهری
#کتاب_یادها_و_دیدارها
#محمل_گفتار
#محمد_دهدشتی


با سپاس فراوان از دوست نازنین
#استاد_محمد_دهدشتی_عزیز
                            

@mgmahmel
🆔 @Sayehsokhan
#از_شما

محمل گفتار/محمد دهدشتی

🔹آگاهی برای تغییر

▪️یونسکو: سواد در جهان امروز به معنای توانایی تغییر است.

عنوان مجموعه جدید کانال محمل گفتار را از چهارمین (آخرین) تعریف یونسکو(۲۰۲۰) از سواد برگرفته‌ام:
"با سوادی توانایی تغییر(chang) است و با سواد به کسی گفته می‌شود که بتواند با آگاهی‌ها و دانستنی‌های خویش تغییری(مثبت) در روند زندگی خود و دیگران ایجاد کند".
تعاریف سه‌گانه قبلی یونسکو از سواد به ترتیب عبارت بودند از:
اول(اواسط سده ۲۰ م.):
سواد خواندن و نوشتن.
دوم(اواخر سده ۲۰ م.):
تسلط به یک زبان خارجی و توانایی استفاده از رایانه.
سوم(دهه دوم سده ۲۱ م.):
در این تعریف با سوادی مفهوم جدیدی پیدا کرد و شامل ۱۲ مهارت اساسی مانند سواد عاطفی، مالی، رسانه‌ای و غیره برای زندگی در جامعه مدرن شد.
اما در جدیدترین تعریف صرف داشتن اطلاعات با سوادی محسوب نمی‌شود، بلکه "آگاهی معطوف به عمل برای تغییر" مصداق با سوادی است.
این دقیقن همان مفهوم عنوان مجموعه جدید محمل گفتار است: "آگاهی برای تغییر".
با این وصف آیا من و جمع بزرگی از مردم ایران حتا به فرض برخورداری از مدارک علمی بالا، مطالعه صدها کتاب و اطلاعات بسیار ذهنی، در قیاس با حوامعی که تعریف یونسکو را ملاک با سوادی قرار می‌دهند، با سوادیم یا بی‌سواد؟، نتیجه این تفاوت کجا خود را نشان خواهد داد؟. و ده‌ها پرسش دیگر.
امیدوارم هر یک از ما صادقانه و بدون خودفریبی به این سوال جواب دهیم.

#یونسکو_تعریف_سواد
#باسوادی_تعریف_یونسکو
#محمل_گفتار
#محمد_دهدشتی

                  ۲۰/اردیبهشت/۱۴۰۲


با سپاس فراوان از دوست نازنین
#استاد_محمد_دهدشتی_عزیز

@mgmahmel
@ Sayehsokhan
#از_شما

محمل گفتار/ محمد دهدشتی

🔹آگاهی برای تغییر

▪️اهل قلم و ناشرین برای خوانندگان‌ کتاب‌ها جایگاه و احترام بیشتری قائل شوند.

*متن زیر به همه نویسندگان، مترجمین و ناشرینِ حرفه‌ای، مسئولیت‌پذیر و کاربلدی تقدیم می‌شود که با همه مشکلات نهایت تلاش خود را برای ارائه بهترین‌ها کتاب‌ها به خوانندگان انجام می‌دهند.

▪️در ایران به ندرت انگیزه، فرصت، ابزار، راهکار و اراده‌ای برای تعامل و ارتباط سازنده بین دو رکن اصلی نشر کتاب، یعنی اهل قلم(نویسنده، مترجم، مصحح) و ناشر با رکن سوم آن(خوانندگان) وجود دارد. پس از انتشار و پخش کتاب‌ها، تقریبن تنها بازخورد خوانندگان در خرید یا عدم خرید آن‌ها مشخص می‌‌شود، و تنها در موارد اندکی اهل قلم و ناشرین می‌توانند به انتقادات، پیشنهادات و دیگر نقطه نظرات خوانندگان دسترسی یابند.
در چنین شرایطی ایجاب می‌کند که نویسنده یا مترجم و ناشر به جز از جنبه محتوایی، از نظر ساختاری و فیزیکی نیز آثاری عرضه کند که تا حد امکان متناسب با استانداردهای " کتاب خوب" باشد.
▪️بر اساس آن‌چه گفته شد اینجانب همیشه از دوستانی که در حوزه تألیف، ترجمه و نشر کتاب‌ فعالیت می‌کنند، مصرانه خواهش یا تقاضا کرده‌ام که "همه ایده‌های منجر به تولید محتوایی و ساختاری کتاب‌ها را در پیشگفتار یا مقدمه آن‌ها با خوانندگان‌شان در میان بگذارند".
ناشر، نویسنده، مترجم، ویراستار، مصحح و..."باید خود را به جای خواننده گذاشته، از زاویه دید او به کتاب نگاه کرده، پرسش‌ها و ابهامات احتمالی خوانندگان را حدس زده و پیشاپیش به آن‌ها جواب دهد". 

خواننده "حق دارد انگیزه‌ و عامل اصلی تألیف یا ترجمه اثر، ویژگی‌های مهم، تفاوت آن با آثار مشابه، مباحث کلیدی، شیوه پژوهش و ویراستاری و تدوین، محدودیت‌های علمی و اقتصادی و فنی و سیاسی، روش کمی و کیفی ترجمه،  مشخصات نویسنده و کتاب(به ویژه درآثار ترجمه شده)، حذف و اضافات متن ترجمه شده با متن اصلی، شیوه استناد به منابع، و هر آن‌چه را که در کتاب اعمال شده و نشده، بداند".

▪️نگارنده بارها و بارها با ناشرین، نویسندگان، مترجمین و ویراستارهایی برخورد کرده‌ است که در پاسخ به چرایی یا چگونگی شیوه کار یا اشکال و ضعف در محتوا و ساختار _ مانند "عدم وجود واژه‌نامه تخصصی، نمایه، تفکیک دقیق میان یاداشت‌های مولف با مترجم، یکسان‌سازی اختصارات و ارجاعات"، یا حذف مواردی از متن اصلی در ترجمه، عدم توضیح درباره گزینش برابرهای فارسی، و حتا نبود مقدمه و پیشگفتار کتاب‌ها _ توجیه کرده‌اند که:
" هزینه‌بر بود، قیمت پشت جلد کتاب بالا می‌رفت، آگاهی نداشتیم، مهم نیست، زمان زیادی می‌گرفت، دسترسی به کارشناسان خبره نداشتیم، ارشاد اجازه نداد، ناشر یا نویسنده یا مترجم همکاری نکرد، و غیره".

▪️این امر نه تنها از نظر اخلاق پژوهش، معرفی دقیق اثر توسط آفریننده، اعتماد و احترام به خوانندگان، گسترش فرهنگ پژوهش، آشنایی خوانندگان با روش کار نویسنده و مترجم و ناشر، نشان‌دادن راهکارها و مشکلات تولید کتاب، ایجاد تفاهم و درک مشترک علمی و اجتماعی بین ناشر و نویسنده(مترجم) با خواننده، فروش بیشتر کتاب و برخی جنبه‌های دیگر مهم است؛ بلکه اصولن برای فهم کامل‌تر و دقیق‌‌تر کتاب _ به مثابه هدف غایی از تولید آن _ ضرورت قطعی و بی چون و چرا دارد. یا به عبارت ساده‌تر آن‌چه گفته شد یک پیشنهاد انتزاعی و لوکس نیست، شرطی لازم برای تالیف، ترجمه، تدوین و تولید هر کتاب است، و البته برای کتاب‌های پژوهشی بیشتر.
در این‌باره گفتنی و شنیدنی بسیار است.

#ایران_کتاب_تولید
#کتاب_تولید_ایران
#ناشرین_ایران
#محمل_گفتار
#محمد_دهدشتی

با سپاس فراوان از دوست نازنین
#استاد_محمد_دهدشتی_عزیز

@mgmahmel
🆔 @Sayehsokhab
#از_شما

محمل گفتار/محمد دهدشتی

🔹آگاهی برای تغییر

▪️سانسور و سکوت/امبرتو اکو*

از نظر من دو نوع سانسور وجود دارد:
از طریق سکوت و از طریق ایجاد سر و صدا.
در گذشته ورقه‌های سانسور دستور می‌دادند:
"برای احتراز از تحریک انحرافات درباره آن‌ها سکوت کنید".

فرهنگ سانسور امروز می‌گوید:
"برای احتراز از صحبت درباره انحرافات از سایر امور به تفصیل صحبت کنید".

سر و صدا خود تبدیل به یک پوشش می‌شود. ایده‌ئولوژی سانسور از طریق ایجاد سر و صدا انجام می‌گیرد. همان ایده‌ای که می‌گوید:
"زمانی که کسی نمی‌داند چه بگوید، باید پر حرفی کند".
در جهان امروز اینترنت بدون انگیزه سانسور، بیشترین سر و صدا را بدون ارائه‌ی اطلاعات مفید تولید می‌کند. به‌طور دقیق‌تر نخست اطلاعاتی دریافت می‌کنیم، ولی نمی‌دانیم آیا قابل اعتماد است یا نه؟. سپس به جستجوی آن اطلاعات می‌پردازیم. پژوهشگران و دانشگاهیان بعد از دقایقی به نتیجه مورد نظر می‌رسند، اما اکثر افراد ساعت‌ها در سایت‌های گوناگون مانند پورنوگرافی و غیره گیرمی‌افتند.

بنابراين ایجاد سر و صدا می‌تواند به دلیل سانسوری آگاهانه و عمدی باشد. مانند کاری که در رسانه‌ها با ایجاد جنجال و آبروریزی‌های سیاسی رخ می‌دهد.
این کار گاهی از حیطه ارتباطات می‌گذرد و یک "روان‌شناسی و اخلاق سر و صدا" ایجاد می‌کند، زیرا کسانی هستند که بدون سر و صدا نمی‌توانند زندگی کنند. این نیاز جدی به سر و صدا، همانند نیاز به مواد مخدر است، "راهی برای عدم تمرکز بر آن‌چه واقعن اهمیت دارد، یعنی بازگشت به درون خویش".

یکی از مسائل اخلاقی که امروزه با آن رو به رو هستیم، چگونگی "بازگشت به سکوت" است.
یکی از موارد مهم مطالعه‌ی دقیق‌تر نشانه‌شناسی**، عملکرد سکوت در وجوه گوناگون ارتباطات است.
اعم از نشانه‌شناسی‌های خودداری مانند سکوت در تئاتر و سکوت در مباحث سیاسی، یا به سخن دیگر درنگ و مکث‌های طولانی، مانند سکوت به منظور ایجاد بلاتکلیفی، سکوت به مثابه تهدید، سکوت به نشانه‌ی رضا، سکوت به مثابه‌ی نفی و سکوت در موسیقی.

        فاشیسم ابدی: یادداشت‌ها و مصاحبه‌ها/امبرتو اکو؛ انتخاب و ترجمه غلامرضا امامی._ تهران: نشر گویا؛ ۱۴۰۱؛ ۳۶۳ ص.
(برگرفته از یادداشت سانسور و سکوت: صص ۷۵_ ۸۱).
هر چند ساختار ترجمه فارسی کتاب به نظرم ایراد دارد، ولی مانند همه آثار اکو خواندنی، جذاب و مفید است.
*درباره جایگاه کم‌نظیر و بسیار تاثیرگذار امبرتو اکو(۱۹۳۲_ ۲۰۱۶) بر جهان معاصر به ویژه در زمینه کتاب‌شناسی، نشانه‌شناسی، رمان و تاریخ قرون وسطی فراوان گفته شده است. نگارنده نیز خود را بسیار مدیون امبرتو اکو دانسته و وظیفه‌ی خود می‌‌داند او را چنان‌که شایسته است، به دیگران نیز معرفی کند. بنابراین تعجب نکنید اگر هم در گذشته و هم در آینده از این اسطوره جهان معاصر زیاد یاد می‌کنم.

**انشالله به زودی فرسته‌ای درباره نشانه‌شناسی تقدیم خواهد شد.

#سانسور
#سکوت_نشانه‌شناسی
#امبرتو_اکو
#کتاب_فاشیسم_ابدی
#محمل_گفتار
#محمد_دهدشت
     ۱۹/خرداد/۱۴۰۲

با سپاس فراوان از دوست نازنین
#استاد_محمد_دهدشتی_عزیز

@mgmahmel
🆔 @Sayehsokhan