نشر سایه سخن
9.72K subscribers
13K photos
4.74K videos
270 files
3.77K links


📚📚کتابخانه ای همراه؛
همراه با شما تا هنر زندگی🌹🌹

خرید کتاب:
⬇️⬇️⬇️⬇️
www.sayehsokhan.com

📚ثبت سفارش مستقیم کتاب در دایرکت اینستاگرام:
👇👇👇👇
https://b2n.ir/s05391

آدرس: خ 12فروردین، کوچه بهشت آیین، پ 19 همکف
تلفن:66496410
Download Telegram
دوستان و عزیزان همراه درود فراوان!
ویسهایی که تحت عناوین مختلف تقدیم حضورتان می شود، کار ارزشمندی است از دوست فرهیخته ما جناب آقای #محمد_دهدشتی که از کانال شخصی ایشان برگرفته شده است.
جناب دهدشتی عزیز در دانشگاه تهران اقتصاد و علوم سیاسی خوانده و در سال های اولیه انقلاب در زمینه سیاست خارجی پژوهش های فراوانی داشته اند. بعدها از آن حیطه خارج شده و با توجه به علاقه فراوان ایشان به شناخت و دسترسی به کتاب ها با استخدام در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران، وظیفه انتخاب کتاب برای این کتابخانه بزرگ را در تمام طول خدمت بر عهده داشته اند. پس از بازنشستگی به کار پژوهش و نگارش پرداخته اند. بعلاوه از حدود نوجوانی تاکنون مطالعات مداومی در رشته هایی مانند تاریخ، علوم سیاسی، اقتصاد، ادیان و مذاهب، جامعه شناسی، هنر، رمان و غیره داشته اند.
برای وجود نازنین این استاد بزرگوار از درگاه خداوند منان صحت وسلامتی آرزومندیم و خرسندیم که بتوانیم از دانش و معلومات ارزشمند ایشان بهره مند باشیم.

🆔 @Sayehsokhan👇👇👇
دوستان و عزیزان همراه درود فراوان!
ویسهایی که تحت عناوین مختلف تقدیم حضورتان می شود، کار ارزشمندی است از دوست فرهیخته ما جناب آقای #محمد_دهدشتی که از کانال شخصی ایشان برگرفته شده است.
جناب دهدشتی عزیز در دانشگاه تهران اقتصاد و علوم سیاسی خوانده و در سال های اولیه انقلاب در زمینه سیاست خارجی پژوهش های فراوانی داشته اند. بعدها از آن حیطه خارج شده و با توجه به علاقه فراوان ایشان به شناخت و دسترسی به کتاب ها با استخدام در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران، وظیفه انتخاب کتاب برای این کتابخانه بزرگ را در تمام طول خدمت بر عهده داشته اند. پس از بازنشستگی به کار پژوهش و نگارش پرداخته اند. بعلاوه از حدود نوجوانی تاکنون مطالعات مداومی در رشته هایی مانند تاریخ، علوم سیاسی، اقتصاد، ادیان و مذاهب، جامعه شناسی، هنر، رمان و غیره داشته اند.
برای وجود نازنین این استاد بزرگوار از درگاه خداوند منان صحت وسلامتی آرزومندیم و خرسندیم که بتوانیم از دانش و معلومات ارزشمند ایشان بهره مند باشیم.

🆔 @Sayehsokhan👇👇👇
دوستان و عزیزان همراه درود فراوان!
ویسهایی که تحت عناوین مختلف تقدیم حضورتان می شود، کار ارزشمندی است از دوست فرهیخته ما جناب آقای #محمد_دهدشتی که از کانال شخصی ایشان برگرفته شده است.
جناب دهدشتی عزیز در دانشگاه تهران اقتصاد و علوم سیاسی خوانده و در سال های اولیه انقلاب در زمینه سیاست خارجی پژوهش های فراوانی داشته اند. بعدها از آن حیطه خارج شده و با توجه به علاقه فراوان ایشان به شناخت و دسترسی به کتاب ها با استخدام در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران، وظیفه انتخاب کتاب برای این کتابخانه بزرگ را در تمام طول خدمت بر عهده داشته اند. پس از بازنشستگی به کار پژوهش و نگارش پرداخته اند. بعلاوه از حدود نوجوانی تاکنون مطالعات مداومی در رشته هایی مانند تاریخ، علوم سیاسی، اقتصاد، ادیان و مذاهب، جامعه شناسی، هنر، رمان و غیره داشته اند.
برای وجود نازنین این استاد بزرگوار از درگاه خداوند منان صحت وسلامتی آرزومندیم و خرسندیم که بتوانیم از دانش و معلومات ارزشمند ایشان بهره مند باشیم.

🆔 @Sayehsokhan👇👇👇
#از_شما

محمل گفتار/محمد دهدشتی

سلام دوستان
وقت شما بخیر و آگاهی و آرامش

🔹تلنگری به اندیشه


▪️معنای زندگی

فیلسوف یونانی دکتر پاپادروس در پایان کلاس درسش با این پرسش سخنرانی خود را به پايان رساند :
آیا كسی پرسشى دارد؟
یکی از شاگردانش به نام رابرت فولگام*_نویسنده مشهور_ در بین حضار بود و پرسید:
جناب دكتر پاپادروس معنی زندگی چیست؟
بعضی از دانش‌جویان خندیدند.
اما پاپادروس، دانش‌جویان خودرا به سکوت دعوت كرد، سپس كیف بغلی خود را از جیبش درآورد، داخل آن را گشت و آینه‌ی گرد و كوچکی را بیرون آورد و گفت:
موقعی كه بچه بودم جنگ بود، ما بسیار فقیر بودیم و در یک روستای دورافتاده زندگی می‌كردیم ، روزی در كنار جاده چند تکه آینه‌ی شکسته، از لاشه یک موتورسیکلت آلمانی پیدا كردم. بزرگترین تکه‌ی آن را برداشتم و با ساییدن آن به سنگ، گِردش كردم.
همین آینه‌ای كه حالا در دست من است و ملاحظه می‌كنید. سپس به‌عنوان یک اسباب‌بازی شروع كردم به بازی با آن و بازتاباندن نور خورشید به هر سوراخ و سنبه و درز و شکاف كمد و صندوقخانه و تاریکترین جاهایی كه نور خورشید به آنها نمی‌رسید. از اینكه با كمک این آینه می‌توانستم ظلمانی‌ترین نقاط در اجسام و مکان‌های مختلف را نورانی كنم به‌قدری شیفته و مجذوب شده بودم كه وصفش مشکل است.
در واقع، بازتاباندن نور به تاریکترین نقاط اطرافم، بازی روزانه‌ی من شده بود. آینه را نگه داشتم و در دوران بعدیِ زندگی نیز هر وقت كه بیکار می‌شدم آن را از جیبم در می‌آوردم و به بازی همیشگی خود ادامه می‌دادم.
بزرگ كه شدم دریافتم این كار یک بازی كودكانه نبود، بلکه "استعاره‌ای" بر كارهایی بود كه احتمال داشت بتوانم در زندگی خود انجام دهم.
بعدها دریافتم كه من، خودِ نور و یا منبع آن نیستم، بلکه "نور و به عبارت دیگر، حقیقت، درک و دانش جایی دیگر است و تنها در صورتی تاریکترین نقاط عالم را نورانی خواهد كرد كه من بازتابش دهم."
من تکه‌ای از آینه‌ای هستم كه از طرح و شکل واقعی آن آگاهى چندان درستی ندارم. با وجود این، هرچه كه هستم، می‌توانم نور را به تاریکترین نقاط عالم، به سیاهترین نقاط ذهن انسانها منعکس كنم و "سبب تغییر بعضی چیزها در برخی از انسانها گردم". شاید دیگران نیز متوجه این كار شوند و همین كار را انجام دهند. به‌طور دقیق این همان چیزی است كه من به دنبال آن هستم.
این معنی زندگی من است."

دکتر پس از پایان درس، آینه را به دقت دوباره در دست گرفت و به كمک ستونی از نور آفتاب كه از پنجره به داخل سالن می‌تابید، پرتویی از آن را به صورتم و به دستهایم كه روی صندلی به هم گره خورده بودند، تاباند و گفت :
"به جایی که تاریک و ظلمانی است، نور ببریم.
به جایی که امید نیست، امید ببریم.
به جایی که دروغ هست، راستی ببریم.
به جایی که ظلم هست، عدالت ببریم.
به جایی که کدورت هست، مهر ببریم .
به جایی که جنگ هست، صلح ببریم .
و ….
این معنای زندگیست".

*رابرت فولگام(۱۹۳۷_ ) Robert Fulghum، نویسنده آمریکایی که یکی از کتاب‌های او شهرت جهانی دارد و به فارسی هم ترجمه شده است:
هر چه را واقعا نیاز داشتم بدانم در کودکستان آموختم/رابرت فولگام؛ ترجمه شیرین نوروی._تهران: نیریز؛ ۱۳۸۰؛ ۱۸۸ ص.

#دکتر_پاپادروس
#رابرت_فولگام
#معنای_زندگی
#کتاب_هر_چه_را_واقعا_نیاز_داشتم_بدانم
#محمل_گفتار
#محمد_دهدشتی

با سپاس فراوان از دوست نازنین #استاد_محمد_دهدشتی گرامی

@mgmahmel
🆔 @Sayehsokhan
#از_شما

محمل گفتار/محمد دهدشتی

🔹گزیده‌ کتابشناسی محمد مصدق، نهضت ملی شدن نفت ایران و کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲

آن‌چه تقدیم شما می‌شود گزیده‌ای از صدها کتاب به نگارش درآمده در این زمینه به فارسی و دیگر زبان‌ها، در داخل و خارج از کشور، با نگاه به جنبه‌های گوناگون موضوع، و با انگیزه‌ها و رویکردهای گوناگون و بعضن متضاد است که توسط اینجانب انتخاب شده‌اند‌.

▪️خواب آشفته نفت/محمد علی موحد._ تهران: کارنامه؛ ۴ جلد؛ ۱۳۸۲_۱۳۸۵.(ج. ۱و ۲: دکتر مصدق و نهضت ملی شدن نفت؛ ج.۳: از کودتای ۲۸ مرداد تا سقوط زاهدی. "از قرارداد دارسی تا سقوط رضاشاه" بعدها بعنوان ج.۴ کتاب در نظر گرفته شد). مهم‌ترین کتاب در باره این موضوع.
▪️کودتای ۲۸ مرداد: سازمان سیا و ریشه‌های روابط ایران و آمریکا در عصر مدرن/یرواند آبراهاميان؛ ترجمه محمد ابراهیم فتاحی._ تهران: نشر نی؛ ویرایش ۲؛ چاپ ۱۳؛ ۱۴۰۰؛ ۳۲۸ ص.( چند ترجمه دارد).
▪️بحران نفت در ایران: از ناسیونالیسم تا کودتا/ یرواند آبراهاميان؛ ترجمه محمد ابراهیم فتاحی._تهران: نشر نی؛ ۱۴۰۰؛ ۲۹۰ ص.
▪️آشوب: مطالعه‌ای در زندگی و شخصیت دکتر محمد مصدق/احمد بنی جمالی‌_ تهران: نشر نی؛ ۱۳۸۷؛ ۳۹۶ ص.
▪️ایران بین دو انقلاب: از مشروطه تا انقلاب اسلامی/ یرواند آبراهاميان؛ مترجمان کاظم فیروزمند و دیگران._ تهران: نشر مرکز؛ چاپ۲۶؛ ۱۴۰۰؛ ۵۷۲ ص.
▪️مصدق و کودتا/مارک گازیوروسکی، مالکوم برن؛ ترجمه علی مرشدزاده._ تهران: قصیده‌سرا؛ ویرایش ۲؛ ۱۳۹۷؛ ۵۳۴ ص.
▪️مصدق و مبارزه برای قدرت در ایران/محمد علی(همایون) کاتوزیان._ تهران: مرکز؛ چاپ ۵؛ ۱۳۹۹؛ ۲۱۳ ص.
▪️اسناد نفت و جنبش ملی شدن نفت ایران/تنظیم تورج اتحادیه._ تهران: فرزان روز؛ ۱۳۹۹؛ ۵۵۸ ص.
▪️اسناد سخن می‌گویند: مجموعه ۵۰۷ سند سری آمریکا و انگلستان در دوران نهضت ملی ایران/ معرفی استاد از فخرالدین عظیمی؛ پژوهش و برگردان احمد علی رجائی._ تهران: قلم؛ ۲ جلد(۱۶۸۲ ص.)؛ ۱۳۸۲.
▪️جنبش ملی شدن صنعت نفت ایران و کودتای ۲۸ مرداد(به ضمیمه سه گزارش)/غلامرضا نجاتی_ تهران: شرکت انتشار؛ ویرایش ۴؛ ۱۳۷۸؛ ۶۶۴ ص.
▪️خاطرات و تألمات مصدق/به قلم محمد مصدق؛ با مقدمه غلامحسین مصدق؛ به کوشش ایرج افشار._ تهران: علمی؛ ۱۳۶۵؛ ۲ جلد در یک مجلد(۴۱۶ ص.).
▪️تاریخ سیاسی ۲۵ ساله ایران(از کودتا تا انقلاب)/غلامرضا نجاتی._تهران: رسا؛ ۱۳۷۱؛ ۲ جلد( بهترین کتاب برای شناخت دقیق گروه‌ها و تحولات این دوران)
▪️نگاهی به کارنامه سیاسی دکتر محمد مصدق/ جلال متینی._ تهران: کتاب‌سرا؛ ۱۳۸۷؛ ۵۶۰ ص.
▪️مصدق، نفت، ناسیونالیسم ایرانی/گردآورنده جیمز بیل، ویلیام لویس؛ مترجمان عبدالرضا هوشنگ مهدوی، کاوه بیات._ تهران: میزان؛ ۱۳۹۲؛ ۴۶۴ ص.
▪️تقریرات مصدق در زندان درباره حوادث زندگی خویش/ یادداشت جلیل بزرگمهر؛ به کوشش ایرج افشار._تهران: سخن؛ ۱۳۹۹، ۲۵۳ ص.
▪️در کنار پدرم مصدق/خاطرات دکتر غلامحسین مصدق؛ تهیه و تنظیم غلامرضا نجاتی._تهران: رسا؛ ویرایش ۲؛ ۱۳۹۲؛ ۱۵۶ ص.
▪️همه مردان شاه: کودتای ۲۸ مرداد و../استیون کینزر؛ ترجمه شهریار خواجگان._تهران: اختران؛ ۱۳۹۳؛ ۳۶۷ ص.

#ملی_شدن_نفت_کتابشناسی
#کودتای_۲۸_مرداد_کتابشناسی
#محمد_مصدق_کتابشناسی
#محمل_گفتار
#محمد_دهدشتی

با سپاس فراوان از دوست نازنین
#استاد_محمد_دهدشتی گرامی

@mgmahmel
🆔 @Sayehsokhan
#از_شما

محمل گفتار/محمد دهدشتی

سلام دوستان
صبح‌تان بخیر و آگاهی و آرامش

🔹تلنگری به اندیشه

▪️تعریف شادی در فرهنگ‌های مختلف، متفاوت است

همه می‌دانند که شادترین مردمان جهان کجا زندگی می‌کنند. در چند سال گذشته فنلاند رتبۀ یک بوده و در میان جمعی از دیگر کشورهای اروپای شمالی، که همگی جزو شادترین کشورها هستند، در صدر قرار داشته است. از آنجایی که این کشورهای اروپای شمالی به راز شادی پی برده‌اند بقیۀ ماها وسوسه می‌شویم که از عادات آن‌ها تقلید کنیم. اگر ما هم مانند فنلاندی‌ها هر روز کمی در جنگل راه برویم یا در آب یخ شنا کنیم‌  همه چیز روبه‌راه می‌شود؟ آرتور بروکس می‌گوید ماجرا به این سادگی‌ها نیست.*

*برگرفته از کانال تلگرامی ترجمان
  
   ادامۀ مطلب را در لینک زیر بخوانید:
https://tarjomaan.com/neveshtar/10638/

🔹آن‌چه تحت عنوان تلنگری به اندیشه تقدیم می‌شود؛ ضرورتن به معنای قبول یا رد آن توسط اینجانب نیست. بلکه صرفن برای آگاهی و اندیشه درباره دیدگاه دیگران در حوزه‌های هستی‌شناسی، انسان، خدا، جامعه، زندگی، اخلاق، حکمرانی و...است.

#شادی_کشورها
#ترجمان
#محمل_گفتار
#محمد_دهدشتی

با سپاس فراوان از دوست نازنین
#استاد_محمد_دهدشتی گرامی

@mgmahmel
🆔 @Sayehsokhan
#از_شما

محمل گفتار/محمد دهدشتی

سلام دوستان
صبح‌تان بخیر و آگاهی و آرامش


🔹تلنگری به اندیشه

▪️پ.ن. نگارنده:
وقتی از آگاهی می‌گوییم، از چه می‌گوییم؟.
تفاوت بین یک انسان آگاه با یک انسان ناآگاه در تعداد و کیفیت سلول‌های مغزی آن‌ها است یا در تربیت، کسب دانش، انگیزه و غیره؟.
در صورت جواب مثبت به بخش دوم، دوباره این سوال پیش می‌آید که مثلن ریشه عاملی به نام انگیزه در کجاست؟
به طور کلی آگاهی منشاء زیست شناختی دارد یا در جایی خارج از جسم انسان؟
آیا سلول‌ها فقط مخزن آگاهی هستند که با صدمه مغزی به آن‌ها، اطلاعات انسان هم از بین می‌روند یا نقشی بنیادین در دریافت و آنالیز دانش انسان داشته و ریشه همه اندیشه‌ها و رفتارهای ما را هم شکل می‌دهند؟
به عبارت ساده‌تر یک انسانِ آگاه سلول‌های مغزی بیشتر و مناسب‌تری دارد که او را کمک می‌کند تا آگاه‌تر شود یا منشاء آن در جایی فراتر بافت فیزیکی مغز است؟.
خلاصه این‌که:
  یک انسانِ خوب بودن با همه ویژگی‌های متعارف مانند راستگویی، اخلاق‌مداری، مثبت‌اندیشی و غیره به معنای آن است که سلول‌های مغزی بیشتر و بهتری از یک انسان دروغگو، بدکردار و خودخواه دارد؟
نهایت این‌که حتا می‌توانیم اقدام و انگیزه یک قاتل را با نوع و تعداد سلول‌های مغزی او توجیه کنیم یا همه این‌ها منشاء در جای دیگری خارج از سلول‌ها دارد که اراده و اختیار ما را می‌سازد و ما را در قبال کارهای‌مان مسئول می‌کند؟
همه آن‌چه گفته شد بستگی به نوع نگاه ما از کارکرد و جایگاه مغز در ادراکات انسانی دارد.
فیلسوفان، متالهین، متکلمین، زیست شناسان و روان‌شناسان هر یک پاسخ متفاوتی برای این سوالات دارند؛ و چگونگی همین پاسخ‌هاست که مسئولیت انسان در قبال اعمال خود در برابر وجدان، خدا، جامعه، علم و غیره را تعیین می‌کند.
آیا ممکن است روزی باور عمومی به این‌جا برسد که داوری در باره هر آن‌چه را که امروز مجرمانه، زشت ، گناه افراد می‌دانیم و در حوزه حقوق یا دین بررسی می‌کنیم؛ بر عهده زیست شناسان و روان‌شناسان و پزشکان بگذاریم؟

▪️هر چند این کلیپ درآمدی بسیار کوتاه به موضوع بسیار گسترده و مهم آگاهی است، ولی توصیه می‌کنم کسانی که علاقمند به چگونگی کارکرد مغز درباره درک، دریافت، تجزیه و تحلیل  "همه چیز" هستند، آن را چند بار ببینند(مانند خودِ نگارنده).

🔹آن‌چه تحت عنوان تلنگری به اندیشه تقدیم می‌شود؛ ضرورتن به معنای قبول یا رد آن توسط اینجانب نیست. بلکه صرفن برای آگاهی و اندیشه درباره دیدگاه دیگران در حوزه‌های هستی‌شناسی، انسان، خدا، جامعه، زندگی، اخلاق، حکمرانی و...است.

#آگاهی
#محمل_گفتار
#محمد_دهدشتی

با سپاس فراوان از دوست نازنین
#استاد_محمد_دهدشتی گرامی

@mgmahmel
@https://chat.whatsapp.com/LnlsWcgWAtk10r97qddJN4
🆔 @Sayehsokhan
       محمل گفتار/محمد دهدشتی

     🔹سروده‌ایی جاودانه و شگفت‌انگیز درباره خودآگاهی و غرور زنانگی از اعماق تاریخ

   ▪️"من آن سکوتم
           که به ادراک نیاید
       و آن اندیشه
          که دمادم به یاد آورده شود.

       من آن آوایم
           که صداهای بی شمار از او زاید
      و آن کلمه(لوگوس)**
           که صورت‌های بسیار پذیرد.                                  

       من بیانِ نام خویشتن‌ام".


پی نوشت نگارنده:
لطفن این متن را بارها بخوانید تا بتوانید حقیقت، صلابت، آزادگی، استقلال، جامعیت، خَرد، اعتماد به نفس، دانش، شعور، خودآگاهی و فریاد زن از "جایگاه خویش در هستی" را، به خوبی متوجه شوید. به نظر خیلی‌ها این قطعه کوتاه در بردارنده نهایت درک یک زن از هویت خویش است.‌ باور به اینکه:
"در من بعنوان یک زن همه جلوه‌های اصلی هستی شامل سکوت، اندیشه، آوا و کلمه(لوگوس) وجود دارد و من به اراده خویش هر لحظه قادر به تجلی آنم. من در همه مکان‌ها و لحظات و جلوه های مادی و معنوی تمام انسان‌ها هستم. من نیرویی مقدس‌ام که زندگی را زایش می‌کنم، پاس می‌دارم و طراوت می‌دهم. من در هر حالت دو روحانی و جسمانی هستی وجود دارم. هر کس به قدر درک خود می‌تواند مرا در سکوتم، اندیشه‌ام، فریادم و جلوه‌هایم ببیند. من هستم، چه مرا ببینید، باور کنید و حقیقت و زیبایی جهان را دریابید؛ و چه دل و دیدگان خود را بر من ببندید و خود را از درک واقعیت هستی محروم کنید. من با انکار شما تحقیر نمی شوم و از بین نمی‌روم، شمایید که می‌خواهید با دست خود جلو تابش آفتاب را بگیرید."


        *این سروده قطعه ای از یک پاپیروس است که جزیی از مجموعه بزرگ و مهمی شامل اناجیل و متون گنوستیک*** بود که در سال ۱۹۴۵ در نُجَع حمّادی در استان قنالی مصر کشف شد.
برگرفته از کتاب:
دختر وزیر: گزارش جنگ هَزاره ها/ نوشته لیلیان همیلتون؛ ترجمه عبدالله محمدی._ تهران، انتشارات عرفان، ۱۳۹۳.

       **لوگوس(logos):
    "کلمه" معادل ناقصی برای لوگوس است. لوگوس در یونانی مبین عقل، اصل حیات و قانون کلی الهی، و واسطه میان ذات نامتناهی و برتر خداوند و ماده پست عالم است.
در انجیل یوحنا معنای لوگوس از عقل به "کلمه" تغییر جهت می دهد:
"در ابتدا کلمه بود و کلمه نزد خدا بود و کلمه خدا بود...". بنابراین در مسحیت لوگوس یا کلمه شخص است ...کلمه الاهی خلاق نجاتبخش، با شخص عیسی یکی می شود و..."
در قرآن کریم(سوره نساء) نیز عیسی مسیح "کلمه" خوانده شده است. ولی قرآن فقط در تسمیه عیسی به کلمه، با مسیحیت همراه است و مفهوم مورد نظر مسیحیان از کلمه را به کلی نفی می کند. در قرآن "کلمه" به معنای "سرنوشت" یا به معنای "کُن=باش" نیز آمده است(اقتباس از دائره المعارف فارسی مصاحب).

***گنوستیسیسم یا مذهب گنوسی(gnossi) از کلمه یونانی گنوسیس به معنای معرفت و شناخت است. و عنوان مجموعه ای از ادیان و مذاهب و نحله های دینی(بیشتر مسیحی) است که در قرون ۲ قبل از میلاد تا ۳ میلادی در مصر، سوریه، فلسطین و بین النهرین وجود داشته و در همه آنها نوعی معرفت باطنی و روحانی و فوق طبیعی وجود دارد که می توان از آن بعنوان کشف و اشراق و شهود برای رستگاری انسان تعبیر کرد.( همان منبع).

#زن_سروده‌ها
#سروده‌ها_زن
#زنانگی_فلسفه
#زن_هستی
#گنوستیسیسم_زنان
#اناجیل_گنوسی
#نجع_حمادی_پاپیروس‌ها
#محمل_گفتار
#محمد_دهدشتی
                        

@mgmahmel
🆔 @Sayehsokhan
🔹تلنگری به اندیشه

▪️چرا دموکراسی؟

*پیش‌نوشت نگارنده: انتخاب چند باره متون گوناگون از یک کتاب و بارگذاری آن‌ها در محمل گفتار شیوه مرسوم و مورد پسند اینجانب نیست. اما به دلیل اهمیت مطالب کتاب "گذار به دموکراسی" از دکتر بشیریه و احتمال عدم دسترسی برخی دوستان به این کتاب، یک متن برگزیده دیگر از آن تقدیم می‌گردد.

🔻مشروعیتِ یک سیستم سیاسی همواره نسبی است، همان‌گونه که وینستون چرچیل نیز در سخنرانی مشهور خود در سال ۱۹۴۷ در مجلس عوام بیان کرد:
"در دنیای پر از شوربختی و گناه ما انواع بسیاری از حکومت‌ها مورد امتحان قرار گرفته و خواهد گرفت. هیچ کس ادعا نمی‌کند که دموکراسی کامل و سراسر عقلانی است. در حقیقت گفته می‌شود که دموکراسی بدترین نوع حکومت است، البته به غیر از حکومت‌هایی که تا به حال مورد امتحان قرار گرفته‌اند".
در چند دهه اخیر تقریبن هر شکل  قابل تصوری از حکومت غیر دموکراتیک همچون پادشاهی مطلقه، دیکتاتوری فردی، حکمرانی نظامی، مستعمره‌داری، فاشیسم، کمونیزم، سوسیالیست تک حزبی، شبه دموکراسی و دموکراسی صوری، مورد امتحان قرار گرفته است. اما مردم بیش از پیش دموکراسی را انتخاب می‌کنند.(صص ۱۴۱_ ۱۴۲).
"..به همین دلیل است که پس از فروپاشی شوروی، دموکراسی بعنوان مطلوب‌ترین شیوه زیست سیاسی مطرح شده است و اینک تقریبن همه نظام‌های سیاسی برای کسب مشروعیت، تداوم حيات و رهایی از فشارهای سیاسی بین‌المللی از برچسب دموکراسی سود می‌جویند و با ایجاد بعضی از نهادهای سیاسی دموکراتیک مانند انتخابات مدعی چنین حقانیت و مشروعیتی هستند. هر چند عملن چیزی با عنوان دموکراسی در بسیاری از این کشورها وجود نداشته، محتوای آن‌ها چندان تفاوتی با رژیم‌های اقتدارگرا ندارد، و تنها از روی تجربه آموخته‌اند که الفاظ مطلوب سیاسی را به نفع خودشان مصادره کنند.
🔻نقدهای دموکراسی
این نقدها به دو دسته تقسیم می‌شوند:
الف_ نقدهای بیرونی(منتقدانی که بدون هواداری از دموکراسی، آن را نقد میکنند).
ب_ نقدهای درونی(از سوی کسانی که خود نسبت به دموکراسی تعلق خاطر دارند اما روند آن را چندان مطلوب نمی‌دانند).
برخی از مهم‌ترین نقدهای درونی در باره دمکراسی عبارتند از:
۱_ کاهش و افول مشارکت سیاسی:
آمارها حاکی از این است که مشارکت مردم جای خود را به بی‌تفاوتی داده است و دموکراسی به میدان عمل تعدادی نخبه محدود می‌شود که هنگام انتخابات افکار عمومی را منطبق با خواست خود شکل می‌دهند.
۲_ برابری و دموکراسی
گسترش فزاینده نابرابری‌های اقتصادی و سیاسی در یک کشور از دیگر نقاط ضعف دموکراسی است. برخی مورد اول را امکان‌پذیر نمی‌دانند، اما تقریبن همگی بر رفع مورد دوم برای ایجاد فرصت برابر برای همگان تاکید می‌کنند.
۳_شهروندی و دموکراسی
محدود بودن مفهوم شهروندی به افراد و عدم توجه به گسترش مفهوم چند فرهنگی در جامعه. در حالی که دموکراسی هم باید شهروندان را از قید و بند برهاند، و هم وابستگی‌های دینی و مذهبی و قومی و نژادی و زبانی و غیره را.
۴_آزادی و دموکراسی
تعریف مرسوم آزادی در دموکراسی‌ها، آزاد بودن همگان در حوزه خصوصی و عدم دخالت دولت در امور شخصی افراد است(آزادی منفی). اما جنبه دیگر و مهم‌تر آزادی به این معناست که افراد بتوانند به صورت فعال علائق جمعی و سیاسی خود را در عرصه عمومی و در اداره جامعه ایفا کنند.(آزادی مثبت). مانند آزادی بیان که نشانه آزادی درونی و وجدانی هم است.
🔻دفاع از دموکراسی
چنان‌که گفته شد دموکراسی‌ها در طول تاریخ با چالش‌ها و نقدهای زیادی روبرو بوده‌اند. با این همه می‌توان از دو جنبه برتری آن را در قیاس با انواع حکومت‌های دیگر اثبات کرد:
الف_ عمل‌گرایی:
کدام یک از انواع حکومت‌های تاریخ مانند استبدادی، پادشاهی، دیکتاتوری، دموکراسی و غیره فجایع و جنایات بیشتری آفریده‌اند؟ یا در قرن بیستم جایگاه دموکراسی با همه عیوب خود در قیاس با فاشیسم، نازیسم، توتالیتاریسم، طالبانیسم و غیره کجاست؟
ب_ ارزش‌های ذاتی یا بنیادین دموکراسی
حسین بشیریه در کتاب "درس‌های دموکراسی برای همه" این توجیهات نظری و تاریخی را در ۷ بند خلاصه کرده است:
۱ : توجیه دموکراسی بر اساس برابری طبیعی انسان‌ها
۲ : ت‌. د. بر اساس اطاعت مردم از قوانینی که خود وضع کرده‌اند.
چ۳ : ت.د. بر اساس عدم امکان کسب معرفت یقینی و قطعی.
۴ : ت. د. بر اساس فایده
۵ : ت.د. بر اساس مصلحت اندیشی انسان‌ها
۶ : ت. د. بر اساس پیوند دموکراسی با صلح‌طلبی
۷ : بر اساس تضمین توسعه اقتصاد سرمایه‌داری".(تلخیص از صص ۲۶۸_ ۲۸۷: مقاله چالش‌ها و فرصت‌های فراروی گذار به دموکراسی/منصور انصاری).

#کتاب_گذار_به_دموکراسی
#حسین_بشیریه
#انتشارات_نگاه_معاصر
#محمل_گفتار
#محمد_دهدشتی

@mgmahmel
🆔 @Sayehsokhan
#از_شما

سلام دوستان
وقت شما بخیر و آگاهی و امید

🔹تلنگری به اندیشه

▪️جمله‌ای کلیدی برای فرهیختگی فردی و اجتماعی


"مبلغی که بابت خرید کتاب می‌پردازیم،
به مراتب پایین‌تر از هزینه‌هایی است که در آینده بابت نخواندن آن پرداخت خواهیم کرد ...!"

پس نوشت نگارنده:
همه ما بارها و بارها درباره اهمیت کتاب خواندن _کتاب به منزله‌ی نمادِ هر گونه ابزار و شیوه دریافت "آگاهی هدفمند و برنامه‌ریزی شده"_ بسیار شنیده و خوانده‌ایم.
اما برای شخص من تاثیر و نفوذ جمله زیر _  هنگامی که امروز صبح آن را در کانال تلگرامی انتشارات سایه‌سخن دیدم _ چنان تکان دهنده بود که گویی در سن ۶۵ سالگی و بعد از عمری مطالعه _ به درک تازه‌ای از اهمیت کتاب خواندن رسیده و بهتر فهمیدم که چرا "باید" کتاب بخوانم.
شاید باور نکنید که تصمیم دارم ان‌شالله از امروز به بعد زمان، هزینه و تمرکز بیشتری به کتاب خواندن اختصاص داده و کتاب در زندگی‌ام جایگاه مهم‌‌تری خواهد داشته باشد. زیرا حالا خوب می‌دانم که در غیر اینصورت فردا خودم، عزیزان‌ام، اطرافیان‌ام و جامعه‌ام چنان مجبور به پرداخت غرامت هنگفت و همه جانبه‌ی اقتصادی، روانی، انسانی، فرهنگی و سیاسی خواهیم بود که قیمت و زمان صرف‌شده امروز برای خرید و مطالعه کتاب در برابر آن هیچ است. همان‌طور که در همه دوران‌های تاریخ ایران به اندازه کافی کتاب نخواندیم، اندیشه نورزیدیم، آگاه نشدیم، ساده‌لوحانه با رویدادها برخورد کردیم و به اجبار خسارات سنگین آن‌ را هم با جان و مال و خاک و آبرو و فرهنگ و تمدن و اعتبار خود و کشورمان پرداختیم.
بیائید دقایقی با خود بیندیشیم و به دو پرسش اساسی زیر از خود پاسخ دهیم:
۱_ آیا مفهوم جمله بالا را قبول داریم؟
۲_در صورت پاسخ مثبت به پرسش اول، از این به بعد تغییری عملی در برنامه‌ روزانه خود برای مطالعه بیشتر انجام خواهیم داد یا خیر؟.

#کتاب
#مطالعه
#انتشارات_سایه_سخن
#محمل_گفتار
#محمد_دهدشتی

          ۲۲/اسفند/۱۴۰۱

با سپاس فراوان از دوست نازنین
#استاد_محمد_دهدشتی_عزیز

@mgmahmel
🆔 @Sayehsokhan
محمل گفتار/محمد دهدشتی

سلام دوستان
وقت شما بخیر و امید و آگاهی

🔹تلنگری به اندیشه

▪️با خوش‌رقصی دیوانه‌اش کرده‌اید!*

اعلیحضرت[پهلوی دوم] شروع کردند به فرمایشات حکیمانه که: «انقلابی که ما در ایران کردیم لنین در شوروی، مائو در چین و کاسترو در کوبا نکردند، در ایران ما زمین را به روستاییان دادیم، فئودال‌ها را خلع ید کردیم، بی‌آن‌که از دماغ کسی خون بیاید»، سپس رو کرد به دکتر [پرویز ناتل]خانلری(۱) که: «من شنیده‌ام شما علاوه بر استادی در زبان و ادبیات فارسی و فرهنگِ ایرانی صاحب نظریات و افکاری در زمینهٔ مسائل اجتماعی ایران هستید. به‌نظرِ شما نباید این افکار ما تئوریزه شود و در دانشگاه‌های ایران و جهان تدریس شود؟» دکتر خانلری درماند که چه بگوید، گفت: «به‌گمان این خدمتگزار این افکار باید در کمیته‌های تخصصی بررسی شود و صاحب‌نظران اقدام کنند.» ظاهراً اعلیحضرت از این حرف خوشش نیامد و رو کرد به من که: «آقای [دکتر محمود] صناعی(۲) من شنیده‌ام که شما علاوه بر دانش تخصصی خود، در دانشگاه لندن، شاگرد هارولد لسکی(۳) بوده‌اید. این‌کاری که ما در ایران کردیم، لنین در شوروی، مائو در چین، کاسترو در کوبا...به‌نظرِ شما نباید این افکار تئوریزه و تدریس شود؟» گفتم: «همانطور که آقای خانلری به عرض مبارک رساندند این افکار باید در کمیته‌های تخصصی بررسی شود و تصمیم گرفته شود.» شاه ظاهراً از این جواب‌ها خوشش نمی‌آمد. منتظر جواب مقدر و در انتظار تأیید و تکریم بود. نوبت که به دکتر باهری(۴) رسید، گفت: «چاکر از دوستان خود در عجبم که چرا فرمایشات مبارک را موکول به کمیته و کمیسیون می‌کنند. اَظهر مِن‌الشمس است که همهٔ نظریات اعلیحضرت هر‌چه زودتر باید به زبان‌های مختلف ترجمه شود و در دانشگاه‌های جهان تدریس شود.» اعلیحضرت از پاسخ باهری بسیار خوشحال و خشنود شد. با لبخند قهوه‌اش را نوشید و گفت: «بله، من هم این‌جور خیال می‌کنم. آقایان مرخص‌اند.»
موقع خروج از کاخ، باهری ملامت‌کنان به دکتر خانلری گفت: «مگر سرت به تنت سنگینی می‌کند؟ "باید بررسی شود" یعنی چه؟ باید همین جواب را می‌دادی که من دادم.» و پاسخ دکتر خانلری این بود که: «همین خوش‌رقصی‌ها را می‌کنید که دیوانه‌اش کرده‌اید!».
       یادها و دیدارها/ ایرج پارسی‌نژاد._ تهران، فرهنگ نشر‌ نو، صص. ۲۱۰_۲۱۱.
      * برگرفته از کانال تلگرامی جامعه‌شناسی


  🔹پی نوشت‌های نگارنده:

(۱): پرویز ناتل خانلری(۱۲۹۲_۱۳۶۹) زبان‌شناس، مترجم، نویسنده، شاعر، منتقد ادبی و سیاستمدار ایرانی.
خانلری از دانشگاه تهران موفق به اخذ دکترای زبان و ادبیات فارسی شد و یکی از معروف‌ترین و موثرترین چهره‌های فرهنگی معاصر ایران است. او علاوه بر تألیف و تصحیح و ترجمه ده‌ها کتاب به ویژه در باره زبان و ادبیات فارسی؛ مجله مشهور ادبی سخن(۱۳۲۲_۱۳۵۷) و موسسه پژوهشی و انتشاراتی بنیاد فرهنگ ایران را بنیاد نهاد، و نقش مهمی در پیشبرد فرهنگ عمومی و آموزشی کشور داست. دکتر خانلری مدتی وزیر فرهنگ بود، بعد از انقلاب به زندان افتاد و در سال‌های عمرش با تنگدستی زندگی کرد. شعر معروف عقاب از اوست.
همسر وی زهرا کیا(خانلری) نیز از پژوهشگران و نویسندگان برجسته در زمینه زبان و ادبیات فارسی بود.

(۲): محمود صناعی(۱۲۹۸_۱۳۶۴) روان‌شناس، استاد دانشگاه، پژوهشگر ادبی، نویسنده و مترجم ایرانی.
صناعی در انگلستان دکترای روان‌شناسی گرفت و یکی از اولین بنیان‌گذاران این رشته در ایران بود.

(۳): هارولد لاسکی(۱۸۹۳_ ۱۹۵۰) Harold J. Laski. اقتصاددان، سیاستمدار، رهبر حزب کارگر، استاد دانشگاه و نویسنده انگلیسی.
اندیشه‌های لاسکی تاثیر زیادی روی توسعه دموکراسی در جهان داشت. کتاب‌ مهم او به نام "سیر آزادی در اروپا" توسط مقدم مراغه‌ای به فارسی ترجمه شده است.
برای نگارنده جالب است که محمد رضا پهلوی لاسکی را می‌شناخت و به جایگاه علمی او آگاهی داشت.

(۴): محمد باهری(۱۲۹۷_۱۳۸۶) حقوقدان، نویسنده و سیاستمدار ایرانی.
باهری از دانشگاه سوربن فرانسه دکترای حقوق گرفت و با رویگردانی از گرایشات چپ‌گرایانه خویش، به خدمات دولتی پیوست. باهری به سرعت وارد حلقه نزدیک به اعلم و شاه شد، در کابینه‌های گوناگون وزیر بود، در حزب مردم و رستاخیز نقش فعالی داشت و تا آخر عمر از حامیان جدی تداوم نظام شاهنشاهی بود.

#محمد_رضا_پهلوی
#پارسی_نژاد_ایرج
#پرویز_ناتل_خانلری
#محمود_صناعی
#هارولد_لاسکی
#محمد_باهری
#کتاب_یادها_و_دیدارها
#محمل_گفتار
#محمد_دهدشتی


با سپاس فراوان از دوست نازنین
#استاد_محمد_دهدشتی_عزیز
                            

@mgmahmel
🆔 @Sayehsokhan
#از_شما

محمل گفتار/محمد دهدشتی

🔹آگاهی برای تغییر

▪️یونسکو: سواد در جهان امروز به معنای توانایی تغییر است.

عنوان مجموعه جدید کانال محمل گفتار را از چهارمین (آخرین) تعریف یونسکو(۲۰۲۰) از سواد برگرفته‌ام:
"با سوادی توانایی تغییر(chang) است و با سواد به کسی گفته می‌شود که بتواند با آگاهی‌ها و دانستنی‌های خویش تغییری(مثبت) در روند زندگی خود و دیگران ایجاد کند".
تعاریف سه‌گانه قبلی یونسکو از سواد به ترتیب عبارت بودند از:
اول(اواسط سده ۲۰ م.):
سواد خواندن و نوشتن.
دوم(اواخر سده ۲۰ م.):
تسلط به یک زبان خارجی و توانایی استفاده از رایانه.
سوم(دهه دوم سده ۲۱ م.):
در این تعریف با سوادی مفهوم جدیدی پیدا کرد و شامل ۱۲ مهارت اساسی مانند سواد عاطفی، مالی، رسانه‌ای و غیره برای زندگی در جامعه مدرن شد.
اما در جدیدترین تعریف صرف داشتن اطلاعات با سوادی محسوب نمی‌شود، بلکه "آگاهی معطوف به عمل برای تغییر" مصداق با سوادی است.
این دقیقن همان مفهوم عنوان مجموعه جدید محمل گفتار است: "آگاهی برای تغییر".
با این وصف آیا من و جمع بزرگی از مردم ایران حتا به فرض برخورداری از مدارک علمی بالا، مطالعه صدها کتاب و اطلاعات بسیار ذهنی، در قیاس با حوامعی که تعریف یونسکو را ملاک با سوادی قرار می‌دهند، با سوادیم یا بی‌سواد؟، نتیجه این تفاوت کجا خود را نشان خواهد داد؟. و ده‌ها پرسش دیگر.
امیدوارم هر یک از ما صادقانه و بدون خودفریبی به این سوال جواب دهیم.

#یونسکو_تعریف_سواد
#باسوادی_تعریف_یونسکو
#محمل_گفتار
#محمد_دهدشتی

                  ۲۰/اردیبهشت/۱۴۰۲


با سپاس فراوان از دوست نازنین
#استاد_محمد_دهدشتی_عزیز

@mgmahmel
@ Sayehsokhan
#از_شما

محمل گفتار/ محمد دهدشتی

🔹آگاهی برای تغییر

▪️اهل قلم و ناشرین برای خوانندگان‌ کتاب‌ها جایگاه و احترام بیشتری قائل شوند.

*متن زیر به همه نویسندگان، مترجمین و ناشرینِ حرفه‌ای، مسئولیت‌پذیر و کاربلدی تقدیم می‌شود که با همه مشکلات نهایت تلاش خود را برای ارائه بهترین‌ها کتاب‌ها به خوانندگان انجام می‌دهند.

▪️در ایران به ندرت انگیزه، فرصت، ابزار، راهکار و اراده‌ای برای تعامل و ارتباط سازنده بین دو رکن اصلی نشر کتاب، یعنی اهل قلم(نویسنده، مترجم، مصحح) و ناشر با رکن سوم آن(خوانندگان) وجود دارد. پس از انتشار و پخش کتاب‌ها، تقریبن تنها بازخورد خوانندگان در خرید یا عدم خرید آن‌ها مشخص می‌‌شود، و تنها در موارد اندکی اهل قلم و ناشرین می‌توانند به انتقادات، پیشنهادات و دیگر نقطه نظرات خوانندگان دسترسی یابند.
در چنین شرایطی ایجاب می‌کند که نویسنده یا مترجم و ناشر به جز از جنبه محتوایی، از نظر ساختاری و فیزیکی نیز آثاری عرضه کند که تا حد امکان متناسب با استانداردهای " کتاب خوب" باشد.
▪️بر اساس آن‌چه گفته شد اینجانب همیشه از دوستانی که در حوزه تألیف، ترجمه و نشر کتاب‌ فعالیت می‌کنند، مصرانه خواهش یا تقاضا کرده‌ام که "همه ایده‌های منجر به تولید محتوایی و ساختاری کتاب‌ها را در پیشگفتار یا مقدمه آن‌ها با خوانندگان‌شان در میان بگذارند".
ناشر، نویسنده، مترجم، ویراستار، مصحح و..."باید خود را به جای خواننده گذاشته، از زاویه دید او به کتاب نگاه کرده، پرسش‌ها و ابهامات احتمالی خوانندگان را حدس زده و پیشاپیش به آن‌ها جواب دهد". 

خواننده "حق دارد انگیزه‌ و عامل اصلی تألیف یا ترجمه اثر، ویژگی‌های مهم، تفاوت آن با آثار مشابه، مباحث کلیدی، شیوه پژوهش و ویراستاری و تدوین، محدودیت‌های علمی و اقتصادی و فنی و سیاسی، روش کمی و کیفی ترجمه،  مشخصات نویسنده و کتاب(به ویژه درآثار ترجمه شده)، حذف و اضافات متن ترجمه شده با متن اصلی، شیوه استناد به منابع، و هر آن‌چه را که در کتاب اعمال شده و نشده، بداند".

▪️نگارنده بارها و بارها با ناشرین، نویسندگان، مترجمین و ویراستارهایی برخورد کرده‌ است که در پاسخ به چرایی یا چگونگی شیوه کار یا اشکال و ضعف در محتوا و ساختار _ مانند "عدم وجود واژه‌نامه تخصصی، نمایه، تفکیک دقیق میان یاداشت‌های مولف با مترجم، یکسان‌سازی اختصارات و ارجاعات"، یا حذف مواردی از متن اصلی در ترجمه، عدم توضیح درباره گزینش برابرهای فارسی، و حتا نبود مقدمه و پیشگفتار کتاب‌ها _ توجیه کرده‌اند که:
" هزینه‌بر بود، قیمت پشت جلد کتاب بالا می‌رفت، آگاهی نداشتیم، مهم نیست، زمان زیادی می‌گرفت، دسترسی به کارشناسان خبره نداشتیم، ارشاد اجازه نداد، ناشر یا نویسنده یا مترجم همکاری نکرد، و غیره".

▪️این امر نه تنها از نظر اخلاق پژوهش، معرفی دقیق اثر توسط آفریننده، اعتماد و احترام به خوانندگان، گسترش فرهنگ پژوهش، آشنایی خوانندگان با روش کار نویسنده و مترجم و ناشر، نشان‌دادن راهکارها و مشکلات تولید کتاب، ایجاد تفاهم و درک مشترک علمی و اجتماعی بین ناشر و نویسنده(مترجم) با خواننده، فروش بیشتر کتاب و برخی جنبه‌های دیگر مهم است؛ بلکه اصولن برای فهم کامل‌تر و دقیق‌‌تر کتاب _ به مثابه هدف غایی از تولید آن _ ضرورت قطعی و بی چون و چرا دارد. یا به عبارت ساده‌تر آن‌چه گفته شد یک پیشنهاد انتزاعی و لوکس نیست، شرطی لازم برای تالیف، ترجمه، تدوین و تولید هر کتاب است، و البته برای کتاب‌های پژوهشی بیشتر.
در این‌باره گفتنی و شنیدنی بسیار است.

#ایران_کتاب_تولید
#کتاب_تولید_ایران
#ناشرین_ایران
#محمل_گفتار
#محمد_دهدشتی

با سپاس فراوان از دوست نازنین
#استاد_محمد_دهدشتی_عزیز

@mgmahmel
🆔 @Sayehsokhab
محمل گفتار/محمد دهدشتی

🔹آگاهی برای تغییر

معرفی و گزیده‌هایی از کتاب: کنش‌گران مرزی( معرفی نویسنده و کتاب)

کنش‌گران مرزی: صد سال نخست، از نسل شوشتری(۱۱۷۰ش) تا نسل فروغی(۱۲۷۰ ش)/مقصود فراستخواه._ تهران: گام‌نو؛ چاپ ۳، ۱۴۰۲؛ ۶۰۲ ص.

پیش نوشت نگارنده:
مقصود فراستخواه(۱۳۳۵ تبریز _ )، جامعه‌شناس، استاد دانشگاه، پژوهشگر و مترجم ایرانی در ۳ حوزه عمده مطالعات اجتماعی، مطالعات دین، و مطالعات علم، آموزش عالی و دانشگاه در ایران است.
فراستخواه در فلسفه و الهیات تحصیل کرد و موفق به اخذ دکترای برنامه‌ریزی توسعه آموزش عالی از دانشگاه شهید بهشتي شد. وی در عین حال موسس میز آینده‌پژوهی در موسسه پژوهش و آموزش عالی نیز است.
دکتر فراستخواه علاوه بر نگارش و ترجمه حدود ۳۰ کتاب، دارای مقالات و گفتگوهای متعددی در حوزه‌های گفته شده و موضوعات پیرامونی آن‌ها است که باعث شده تا او را به یکی از مشهورترین و تاثیرگذارترین پژوهشگران دانشگاهی در زمینه ایران معاصر معرفی کند.
گذشته از ارزش علمی، رفتار و کنش متواضعانه و فوق‌العاده اخلاق‌مدار دکتر فراستخواه از ایشان شخصیتی کم‌نظیر ساخته است.
نگارنده ضمن احترام و ارادت به همه پژوهشگرانِ مستقلِ حوزه اندیشه، تاریخ و جامعه  ایران، بارها به پژوهشگران و علاقمندان به مباحث عمیق‌تر و فراتر از سطوح عمومی، پیشنهاد کرده‌ام که نظریات و کتاب‌های دکتر مقصود فراستخواه را در کنار اساتید دیگری چون مصطفی ملکیان در اولویت مطالعات خود قرار دهند.
طرح نظریه کنش‌گری مرزی در چند سال گذشته، انتشار همین کتاب و دیدگاه‌های گسترده نقادانه‌ی موافق و مخالف درباره آن، باعث شده تا ایشان بسیار بیشتر از گذشته به کانون توجه نخبگان و خوانندگان حرفه‌ای این مباحث تبدیل شود.
لازم به ذکر است که بیشتر آثار دکتر فراستخواه به دلیل رویکرد پژوهشی_دانشگاهی آن‌ها در دانشگاه‌ها تدریس می‌شوند، و به همین دلیل است که شاید برای عموم چندان شناخته شده نباشند. البته به جز کتاب "ما ایرانیان: زمینه‌کاوی تاریخی خلقیات ایرانی/ نشر نی، ۱۳۹۴" که در بین علاقمندان بسیار شناخته شده است، تاکنون ۲۶ بار تجدید چاپ شده و مطالعه آن برای همه ایرانیان قابل درک و ضروری است.

معرفی کتاب:
با افزایش شکاف ملت _ دولت و در شرایط انسداد، که پنجره‌ها برای گفت‌و‌گو بسته می‌شوند، پل‌های ارتباطی از بین می‌روند، دیوارهای بی‌اعتمادی بلندتر، و حوزه‌های مدنی ضعیف‌تر می‌شوند، فضایی از ناامیدی بر اذهان سنگینی و اعتماد به نفس اجتماعی را تهدید می‌کند. اما جامعه‌ی ایرانی از نفس نمی‌افتد. قابلیت‌های تمدنی و فرهنگی سبب می‌شود که عاملان اجتماعی با تنوع بخشیدن به شیوه‌های عمل خود، صورت‌های متفاوتی از کنش‌گری در پیش بگیرند.
کنش‌گری مرزی یکی از این تنوعات و ابتکارات عمل اجتماعی توسط "عاملانی است که پایی در حکومت و پایی در جامعه" دارند، میان "ایوان جامعه و دیوان دولت" تردد می‌کنند و دست به خلاقیت‌های مختلف می‌زنند، فضاهای واسط به وجود می‌آورند، روزنه‌هایی برای گفت‌و‌گو می‌گشایند و برای توسعه و ظرفیت‌سازی جامعه، توانمندسازی می‌کنند‌.
در چنین وضعیتی بیم آن می‌رود که همین کنش‌گران نیز توسط دولت‌ها طرد و به حاشیه رانده شوند؛ یا خود آن‌ها به قدرت و رانت و زیست سیاست چسبندگی پیدا کنند. در آن‌صورت، دوباره تمام دستاورد نسل‌ها در سیاه‌چاله‌های مناقشات فرو می‌رود و امر توسعه و پای‌داری در جامعه هم‌چنان به تعویق می‌افتد.
                 
                              از متن جلد پشت کتاب

پس نوشت نگارنده:
منابع مورد استفاده نویسنده برای این‌ کتاب بیشتر از ۵۰۰ عنوان فارسی و انگلیسی است که می‌تواند مرجع فوق‌العاده‌ای برای شناخت کتاب‌های بیشتر برای خوانندگان باشد. ضمن این‌که مطالب متنوع و پیچیده کتاب با نگارشی نسبتن روان و جذاب عرضه شده، و مباحث مهم متن در جداولی قرار داده شده است تا توجه خوانندگان را معطوف خود کند.
حروفچینی، صفحه‌آرایی، ویراستاری، کتاب‌شناسی، نمایه و صحافی کتاب نیز در سطح قابل قبولی است تا ساختار خوب کتاب نیز هم‌پای ارزش محتوایی آن باشد.

#کتاب_کنش‌گران_مرزی
#مقصود_فراستخواه
#کنش‌گران_مرزی
#محمل_گفتار
#محمد_دهدشتی

                     


@mgmahmel
@https://chat.whatsapp.com/LnlsWcgWAtk10r97qddJN4
🆔 @Sayehsokhan
محمل گفتار/محمد دهدشتی

🔹دکتر ادیب سلطانی چنان‌که من شناختم: خاطراتی از حدود ۱۷ سال(۱۳۷۸_ ۱۳۹۵) همکاری، دیدار و گفت‌وگو*(بخش اول)

دکتر میر شمس‌الدین ادیب سلطانی(۱۳۱۰_ ۱۴۰۲)  برخوردار از دانش، اخلاق، انسانیت، تعهد علمی، و زمینه‌های مثبت دیگری بود که به نظر من او را در میان یکی از ۱۰ (ده) شخصیت برجسته‌ی ایرانی صد سال اخیر همه اقشار _ دانشگاه، سیاست، حوزه، علوم تجربی و مهندسی و پزشکی، فرهنگ و هنر و ادبیات، و غیره _ قرار می‌دهد.
آن‌چه خواهید خواند بخش کوچکی از توصیف شخصیت ایشان از نگاه نگارنده است.
◀️....ِسفید سیما و لاغر اندام با قامتی متوسط بود. چهره‌ای همیشه آرام با لبخندی آشکار یا محو بر لبان خویش داشت. چشمانش روشن و پرسشگر و بسیار تاثیرگذار بود. حرکات و زبان بدنش آرامش و احترام خاصی به مخاطب القاء می‌کرد. لباس‌هایش زیاد و متنوع و معمولن نو نبودند، اما همیشه تمیز و آراسته بود. در تمام طول سال لباس رسمی با کراوات می‌پوشید و از عطر و ادکلن بسیار استفاده می‌کرد.
◀️به جز هنگامی که خواسته مشخصی داشت، سخن نمی‌گفت. هرگز بین صحبت دیگران نمی‌پرید. وقتی دیگران حرف می‌زدند، با دقت گوش می‌داد و پاسخ‌هایش کوتاه، اما فوق‌العاده به جا و مفید بود. چه بسا کسانی سال‌ها با او هم‌نشینی داشتند، اما حتا نمی‌دانستند رشته تحصیلی او چیست، در کجا درس خوانده یا به زبان‌هایی مسلط است. آگاهانه جلو هیچ دوربینی قرار نمی‌گرفت و مطلقن مصاحبه نمی‌کرد. به همین دلیل تا جایی که می‌دانم هیچ مصاحبه‌ای از او وجود ندارد.
◀️هنگامی که با کسی کار داشت، چه در اتاق باز بود و چه بسته، طوری می‌ایستاد که داخل اتاق را نمی‌دید، آهسته دوبار به آرامی در می‌زد و تا اجازه نمی‌گرفت، هرگز وارد اتاق نمی‌شد. به هم دلیل بارها در زدنش را نشنیده بودم و برگشته بود. برای نشستن و صحبت کردن هم اجازه می گرفت. اگر احساس مزاحمت می‌کرد، بلافاصله پوزش می‌خواست و در اولین فرصت شما را تنها می‌گذاشت.
◀️حافظه‌اش کم‌نظیر بود و به فرهنگ و تاریخ شرق و غرب به شکلی باورنکردنی تسلط داشت. این را هم می‌دانم که چندین بار از دانشگاههای معتبر اروپایی پرسش‌هایی درباره ابهامات زبان لاتین یا سانسکریت و غیره از او کرده بودند. ولی با آن همه دانش، به هیچ وجه ادعایی نداشت و تنها در پاسخ به پرسش‌ها، نظر خودش را می‌گفت.
◀️علیرغم این‌که به زبان‌ها و فرهنگ غربی مسلط بود و در آن‌ها رشد کرده بود، علاقه بسیاری به ایران، فرهنگ و تمدن ایرانی داشت، به استفاده از واژگان فارسی معیار و سره _ به قول برخی منتقدانش به شکلی افراطی _ اعتقاد وافر داشت و از این جهت شهره بود. تا جایی که به نظر می‌رسد خیلی‌ها ادیب سلطانی را عمدتن بخاطر ابداع واژگان و برابرهای فارسی سره می‌شناسند.
◀️اما در عین تمام نقدها، برابرهای فارسی زیادی از او به جای مانده که در حال حاضر  کاملن تثبیت شده‌ و متداول هستند، و صدها مورد از این واژگان در کتاب "فرهنگ اصطلاحات فلسفه و علوم اجتماعی" /خانم ماری بریجانیان آمده است.
◀️ادیب سلطانی یک سکولار و اندیشمند انتقادی  تمام عیار بود، اما از تعصب و اصرار درباره باورهایش پرهیز می‌کرد. از زندکی و گذشته خودش سخن نمی‌گفت و به همین دلیل اطلاعات اندکی از او در اختیار است. لذا تنها می‌توان او را در کلیات زیر شناخت:
انسانی خودساخته بود، در جوانی با کتاب‌های خودآموز، انگلیسی‌ و فرانسوی و عربی و تا حدودی روسی را فرا گرفت _ سانسکریت، لاتین، عبری، ایتالیایی، ارمنی، فارسی باستان و یونانی را بعدها آموخت و به همه آن‌ها تسلط کامل داشت _ بعد از اخذ دکترای پزشکی از دانشگاه تهران به اروپا رفت، مدتی روان‌شناسی خواند، اما بعدها تحصیلاتش را در فلسفه و منطق ریاضی دنبال کرد. در دوران دانشجویی جزء فعالین کمیته جوانان حزب توده بود و در قالب هیئتی با نخست‌وزیر وقت ملاقات کرد تا خواسته دانشجویان را با او در میان بگذارد، اما بعدها از حزب توده و فعالیت سیاسی دست کشید. بعد از اخذ دکترا در اروپا به درخواست‌های مکرر دانشگاه‌ها و مراکز علمی و پژوهشی خارجی و داخلی برای تدریس جواب منفی داد، سال‌ها در انتشارات فرانکلین سابق(علمی و فرهنگی امروز) سرویراستار تطبیقی و ادبی بود، ولی به دلیل تفاوت در سبک نگارش، ویراستاری را رها کرد و از آن به بعد تمام‌وقت به پژوهش، نگارش و ترجمه پرداخت.

* این آشنایی و ارتباط در انتشارات امیرکبیرِ دهه‌های ۸۰ و ۹۰ شکل گرفت که علیرغم این‌که تنها سایه‌ای‌ کم‌رنگ از امیرکبیرِ دورانِ مدیریت عبدالرحیم جعفری بود، هنوز هم اندک امکانی برای چاپ آثار نویسندگان و مترجمانی مانند ادیب سلطانی داشت، و هم جایی برای کنش‌گری بزرگانی مانند دکتر مرتضی کاخی و افرادی مثل نگارنده بود.

#میر_شمس‌الدین_ادیب_سلطانی
#محمل_گفتار
#محمد_دهدشتی
                             ۲۲/مهر/۱۴۰۲

@mgmahmel


🆔 @Sayehsokhan
محمل گفتار/محمد دهدشتی

🔹دکتر ادیب سلطانی چنان‌که من شناختم: خاطراتی از حدود ۱۷ سال(۱۳۷۸_ ۱۳۹۵) همکاری، دیدار و گفت‌وگو(بخش دوم)

◀️ترجمه‌ها و تالیف‌های دکتر ادیب سلطانی _ ۹ ترجمه و ۸ تالیف _ برای کسی در حد گستردگی و عمق دانش او بسیار کم است، که علت را باید در وسواس شدید در انتخاب موضوعات و عناوین، ترجمه‌ی امانتدارانه و کامل متن اصلی، به کارگیری گسترده‌ی کلمات فارسی دری و کهن و امروزین در نگارش متون، توضیحات و الحاقات مناسب، حروفچینی، نمونه‌خوانی و صفحه‌آرایی و صحافی و طرح روی جلد مطابق با نظرات وی، و به ویژه ویراستاری بی‌نهایت دقیق و چند باره توسط خود ایشان اشاره کرد.
"پژوهشی درباره مسئله تصمیم در منطق، رساله وین، راهنمای آماده‌سازی کتاب"(تالیف)، و "سنجش خرد ناب، سوگ‌نمایش شاه ریچارد سوم و ارگانون ارسطو"(ترجمه) چند نمونه از این گونه کتاب‌ها هستند.
◀️تحت هیچ شرایطی کار سفارشی نمی‌پذیرفت. از او شنیده بودم که برای ترجمه هر کتاب سال‌های متمادی وقت می‌گذارد و گاهی ترجمه‌اش از یک کتاب را با ۵ ترجمه متفاوت از آن کتاب به زبان‌های دیگر تطبیق می‌دهد. روزی به وی گفتم: آیا بهتر نیست برخی کتاب‌های مهم و کلاسیک میراث بشر را که هنوز به فارسی ترجمه نشده‌اند، ترجمه  و در اختیار علاقمندان قرار دهد؟". پاسخ‌اش این بود که: برای من تعدد آثار مهم نیست، کیفیت و انگیزه مهم است. وقتی مطمئن باشم که از عهده کاری برمی‌آیم، تلاش می‌کنم تا آن را به بهترین شیوه انجام می‌دهم، حتا اگر سال‌های درازی از عمر مرا بگیرد".
◀️یکی دیگر از آرزوهای من این بود که یا خودِ ایشان زندگینامه‌اش را تدوین کند، و یا اجازه دهد که نگارنده یا هر شخص دیگری _ به انتخاب ایشان _ یک مصاحبه شفاهی درباره زندگی، آثار و دیدگاه‌هایش با او برای ثبت در تاریخ انجام دهد. درخواستی که مصرانه ولی با احترام و قدردانی رد کرد، و دلیلش هم این بود که: "دانستن این‌که ادیب سلطانی کی بوده و چکار کرده، مهم نیست و برایم اهمیتی ندارد. مطالب خواندنی‌تر و ضروری‌تر برای مردم بسیار است و اجازه بدهید تا آن‌ها وقت‌شان با مطالعه موضوعات مهم‌تر سپری شود"‌.
◀️ایشان هم‌چنین به دفعات درخواست ملاقات و مصاحبه با دیگران را نپذیرفت، و هرگز علاقه‌ای به معرفی یا رسانه‌ای کردن خود حتا در نشست‌های علمی و بزرگداشت‌ها نشان نمی‌داد. چنان متواضعانه رفتار می‌کرد که اگر کسی او را نمی‌شناخت، هرگز نمی‌‌توانست تصور کند با چه اندیشمند بزرگی طرف است. چنان‌که در مجلس یادبود مرحوم عبدالرحیم جعفری در دائره‌المعارف بزرگ اسلامی، در ردیف آخر نشسته بود و علیرغم اصرار همه ما حتا راضی نشد در عکس دستجمعیِ جلو تریبون حضور یابد.
◀️ماجرای عکس بالا یادبودی از آخرین دیدارم با دکتر ادیب سلطانی در نمایشگاه بین‌المللی کتاب در مصلی تهران(به احتمال بسیار سال ۱۳۹۵) است که با پایانی عالی همراه بود. در آن روز ایشان درخواست کرد که با هم نمایشگاه را ببینیم، امری که مشتاقانه اطاعت کردم. ساعت‌های طولانی غرفه‌ها را دیدیم و فرصتی عالی بود تا سوالات بی‌پایان خودم را از او بپرسم. حوالی ظهر بود که بعد از اندکی استراحت درخواست کرد تا منزلش در کوچه‌های خیابان قنبرزاده همراهی‌اش کنم. در آستانه خروج از سالن شبستان نمایشگاه به ناگاه متوجه شدم آقای دکتر شفیعی کدکنی _ بزرگ‌ترین ایرانی زنده‌ی حوزه فرهنگ و ادب، و به تمام معنا انسانی اخلاق‌گرا _ از روبه‌رو به طرف ما در حرکتند و به آقای ادیب سلطانی خبر دادم.
دیدار صمیمانه و گرم و گفت‌و‌گوی این دو استاد کم‌همتا و فرزانه در حالی که من هم در بین‌شان قرار داشتم، مانند تلاقی دو خورشید تابان بود و یکی از زیباترین و جاودانه‌ترین خاطره‌های عمر مرا رقم زد. این دیدار در حدود ۱۵ دقیقه طول کشید و بعد از خداحافظی، دکتر ادیب سلطانی نکته‌ای قریب به این مضمون درباره استاد شفیعی کدکنی گفتند: اگر ایشان در هر کشور دیگری بود، جایگاه و شهرتش عالمگیر می‌شد، و چه بسا جایزه نوبل می‌گرفت. اما متاسفانه در ایران حتا حکومت هم چنان‌که باید او را بزرگ نمی‌پندارد و ....".
رفتار بزرگ‌منشانه این دو استاد در قبال هم _ چنان‌که در عکس هم هویداست _ درسی برای ما انسان‌های عادی است که از رفتار احترام‌آمیز  اندیشمندان با یکدیگر، علیرغم همه اختلاف‌نظر‌ها پند بگیریم.
◀️از همکاران و دوستان قدیمی و عزیزم در امیرکبیر که سابقه آشنایی بیشتری با دکتر ادیب سلطانی دارند، خواهشمندم نظریات اصلاحی یا تکمیلی خود درباره دو فرسته بالا را برایم ارسال کنند تا در محمل گفتار بارگذاری نمایم.
روانش شاد، یادش گرامی و راهش پایدار باد.

#میر_شمس‌الدین_ادیب_سلطانی
#محمل_گفتار
#محمد_دهدشتی

                            ۲۲/مهر/۱۴۰۲

قسمت اول
@mgmahmel

🆔 @Sayehsokhan