آموزشکده توانا
61.6K subscribers
27.8K photos
34.8K videos
2.53K files
18K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
[در سال ۱۳۸۸] علی #خامنه_ای «که هم قلبش وصل بود و هم پروردگار به او سعه صدر، ظرفیت، عاطفه‌، نظر بلندی داده، حاضر نشدند مشکل را نظامی حل کنند بلکه منتظر بصیرت بودند.»

آیا از سعه صدر رهبر جمهوری اسلامی بود که با ماشین از روی #شهرام_فرج_زاده رد شدند، فاجعه #کهریزک را رقم زدند، با گلوله به سینه #ندا_آقاسلطان زدند و #سهراب_اعرابی، #اشکان_سهرابی، #کیانوش_آسا، #فاطمه_سمسارپور، #شبنم_سهرابی، #رامین_رمضانی، #امیر_جوادی_فر و بسیاری دیگر را کشتند؟

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«با قلبی شکسته و بغض در گلو می‌نویسم. مثل اینکه یک زخم چرکین قدیمی دوباره زخم باز کرده باشه، با مرگ #جواد_روحی💔 به تمام این چهره ها نگاه کنید. همشون بعد از دستگیری به دست جمهوری اسلامی زیر شکنجه کشته شدن، یا چند روز بعد از آزادی از زندان. تمام چهره ها را به خاطر بسپارید. تعداد خیلی بیشتر از این‌ها هست، بعضی هاشون حتی تصویر ندارن، بعضی هاشون هنوز گمنام هستن. ولی همه رو به خاطر بسپارید. ما به همه‌ی این اسامی‌ها، نگاه‌ها و چهره‌ها برای دادخواهی نیاز داریم. آن روز دیر نیست. پس به خاطر بسپار...»

متن و ویدیو از پرنیان مکاری
parniyanmok

#بکتاش_آبتین #مهسا_امینی #نیکا_شاکرمی #بهنام_محجوبی #زهرا_کاظمی #ستار_بهشتی #سعید_زینالی #کاووس_سید_امامی #زهرا_بنی_یعقوب #هدی_صابر #شاهین_ناصری #امیر_جوادی_فر #سیدشهاب_ابطحی_زاده #خسرو_جمالی_فر #طالب_بساطی_وند #هادی_عطار_زاده #خسرو_جمالی_فر #امیرحسین_حاتمی #سارو_قهرمانی #شادمان_احمدی #عاطفه_نعامی #یلدا_آقافضلی #محمد_الکنانی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
«جهت یادآوری برای آنهایی که خس و خاشاک گویان را فراموش کردند

وقتی اسم شخص پلید محمود احمدی‌نژاد در ذهنم می‌پیچه ناخداگاه به یاد چهره‌ی زیبای امیر جوادیفر می‌افتم که در هنگام دستگیری تمام بدنش زیر شکنجه‌ها و ضربه‌های باتون و پوتین ضحاکان خورد شده بود، به یاد روزی می‌افتم که امیر زخم‌هایش عفونت کرده بود و همش نگران این بود که چرا یکی از چشم‌های زیبایش نمی ‌بیند! گفتن واقعیت برای من بسیار سخت بود که بگویم برادر عزیزم، امیر جان! متأسفانه یکی از چشم‌هایت را از دست داده‌ای، به یاد شب‌های سوزان جهنم کهریزک می‌افتم که امیر از شدت درد و تب با صدای بلند همش ناله می‌کرد و از مادرش که قبلاً فوت کرده بود چشم‌هایش را می‌خواست، به یاد آخرین روز حضورمان در جهنمی به نام کهریزک می‌افتم که سرهنگ کمیجانی رئیس بازداشتگاه کهریزک با پوتین بر سر و صورت بدن بی جان امیر می‌کوبید تا از زیر سایه بیرون بیایید و روی آسفالت داغ و زیر گرمای خورشید بشیند و در آخر به یاد روزی می‌افتم که امیر مظلوم با لب‌های تشنه در راه انتقال کهریزک به اوین در حسرت یک قطره آب مرتب خون بالا آورد و نابآورانه با ما وداع کرد و به سوی مادرش شتافت.

امیر جانم ! یاد و خاطره‌ات تا همیشه در قلبم زنده و گرامیست.💔😞🕊️🌱💔»

از صفحه اینستاگرام مسعود علی‌زاده از جان‌به‌دربردگان جنایت کهریزک


#جنایت_کهریزک_فراموش_نخواهد_شد
#امیر_جوادی_فر
#محمد_کامرانی
#محسن_روح_الامینی
#رامین_پوراندرجانی
#رامین_آقازاده_قهرمانی
#احمد_نجاتی_کارگر
#ندا_آقاسلطان
#سهراب_اعرابی
#اشکان_سهرابی
#مصطفی_کریم_بیگی
#علی_حسن_پور
#علیرضا_صبوری
#هجده_تیر
#بازداشتگاه_کهریزک
#علیه_فراموشی
#انتخابات۸۸
#محمود_احمدی_نژاد
#رای_بی_رای
#سیرک_انتخابات
#یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
«امروز نوزدهم خرداد ماه، زادروز #رامین_پوراندرجانی پزشک مظلوم کهریزک است.

رامین پوراندرجانی؛ پزشکی بود که شرافت و وجدان را هرگز به دیکتاتور نفروخت! مرگ رامین پوراندرجانی نه مسمومیت غذایی بود و نه خودکشی بلکه مسئولان رده بالای نیروی انتظامی و امنیتی او را کشتند تا جنایت‌هایشان در بازداشتگاه کهریزک از زبان رامین برملا نشود.

رامین پور اندرجانی پزشکی که مظلومانه کشته شد. انسانی که به زور در بازداشتگاه کهریزک بود و شاهد جنایات آنجا، صدایش را بریدند تا صحبت از بسیاری از ناگفته‌ها نکند. تا صحبت از نبض گرفتن‌ها با پوتین نکند. تا صحبت از گونی ‌های سفید رنگ نکند. رامین تو را کشتند و خانواده‌ات را داغدار کردند، فقط به آن دلیل که شاهد فجایع بودی... آری، در کشور ما ایران شاهد باشی هم مجرمی، تو مجرم به آنی که زیر بار زور نرفتی و دست خود را به جنایات آنجا آلوده نکردی و هرگز زیر برگه مننژیت را امضا نکردی، برگه‌ای که از سوی سعید مرتضوی دادستان پیشین تهران، سرتیپ عزیزالله رجب‌زاده فرمانده نیروی انتظامی پیشین تهران و سرهنگ کمیجانی رئیس بازداشتگاه کهریزک تهیه شده بود تا بگویند کشته‌شدگان کهریزک بر اثر ضرب و شتم و شکنجه کشته نشدند بلکه آنها بر اثر بیماری مننژیت فوت کردند.

رامین جان ؛ تو را از این دنیا گرفتند ولی نمی‌توانند از یاد ملت بگیرند، یاد تا همیشه برای زنده و گرامی‌ست!.

تولدت در آسمان‌ها مبارک مرد بزرگ.🌹🌹»

از اینستاگرام مسعود علیزاده، از بازماندگان کهریزک
masoudalizadeh___

روایت قتل حکومتی رامین پوراندرجانی را در لینک زیر بخوانید:

https://tinyurl.com/3webxk4p

رامین پوراندرجانی، جان بر سر قسم
https://tavaana.org/ramin_pourandarjani/

#جنایت_کهریزک_فراموش_نخواهد_شد
#رامین_پوراندرجانی
#امیر_جوادی_فر
#محمد_کامرانی
#محسن_روح_لامینی
#احمد_نجاتی_کارگر
#رامین_آقازاده_قهرمانی
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#علیه_فراموشی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
«پانزده سال گذشت ! تابستان ۸۸ و آن ماهِ تیر

ماه تیری که در اوج ناباورانه طعم تلخ زندان ، شکنجه و مرگ انسانیت را تجربه کردم. پانزده سال گذشت ! تابستان ۸۸ و آن ماهِ تیر ، روزهای بلندش کوتاه می شد در امتداد شکنجه تن‌هامان . زیر آن آفتاب سوزان، پای برهنه بر سطحِ سیاه داغ، چهار دست و پا بر آسفالتی که گداخته بود، می‌رفتیم .. می‌رفتیم.. در میان حصارهای بلند کهریزک دیگر تابی نمانده بود، صدای شکستن استخوان یاران به گوش می‌رسید، هوشی نمانده بود در زیر تابشی که ما را بی‌تاب کرده بود.انگار زمان ایستاده بود، خورشید مرده بود ! روز شب می‌شد و شب آنقدر بلند، که روشنی‌های تیر، تار می‌شد. هر ماه تیری که می‌رسد، شب ناله‌های امیر برایم زنده می‌شود که از مادرش چشم‌هایش را می‌خواست، تصویر لب‌های خشک و تشنه‌اش وقتی که ناباورانه با ما وداع کرد، هر ماه تیر که می‌رسد، تنم دوباره از تب آن کابوس تیره می سوزد.. تو یادت هست محسن ! لباست را درآوردی و مرا با آن باد می‌زدی ! محسن؛ هنوز تنم می‌سوزد ، هنوز ! زخم‌هایت بزرگ و بزرگ تر می شد و تو ایستاده‌تر، حیرانم از آن همه ایستادگی ! چه سربلند زندگان را ترک گفتی!

من ماه تیر را دوست ندارم، آخر یاد دستهای بسته ی محمد می‌افتم ، از آنجا که می‌آمدیم، در اوین، از ما جدا شد. ما در اوین بودیم و او در بیمارستانی ، با دست‌های زنجیر شده بر تخت، در آنجا جهنم کهریزک را می‌گویم! او مدام نگران بود و بی‌قرار، انگار چند روزی به آزمون کنکورش نمانده بود. بعداً خبر قبولیش را شنیدم، البته نه در کنکور، شنیدم در آزمون دیگری پذیرفته شد.

از تمام آن روزهای سرد و سیاه ، از آن روزی که دوباره در روزنگارمان، یادآور تلخی و سیاهی شد. از آن هجده ِ تیر ده سال گذشته بود و هنوز چیزی تمام نشده بود که دوباره روز بد دیگری آغاز شد، هجده ِ تیری دیگر خون‌های ریخته و پایمال شده‌ی هجده تیر ۷۸ و مادری که از آن سال تا به امروز سعیدش ( #سعید_زینالی ) را هنوز جستجو می‌کند! و دوباره هجده تیری دیگر و زخم های من همه از این روز است از این روز ! هر ماه تیری که از راه می‌رسد، دوباره باز تنم می لرزد از یادِ آن همه، از دیدن زخم‌های مانده بر تنم پانزده سال گذشت ! و هنوز مانده بر تنم، مانده بر قلبم، زخم‌های آن ماه تیرگی.»
.

✍️ مسعود علیزاده

#محسن_روح_الامینی
#امیر_جوادی_فر
#محمد_کامرانی
#رامین_آقازاده_قهرمانی
#احمد_نجاتی_کارگر
#رامین_پوراندرجانی
#سعید_زینالی
#رای_بی_رای
#نه_به_جمهورى_اسلامى #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech