فراخوان اقدام فوری:جان وسلامت زنان حامله،مادران شیرده وکودکان،ازجمله خانم #سعدا_خدیرزاده و دخترش،در زندانهای ایران در خطر جدی است.
موسسه کودکان زندانیان خواستار اقدام فوری برای حفاظت ازجان وسلامت دهها زن حامله وشیرده ومادران وکودکان نوزاد وخردسال در بندهای زنان زندانهای ایران است.
#سعدا_خدیرزاده که تقریبا تمام دوران بارداریاش در بند زنان زندان ارومیه بوده، ۴۰ روز پیش فرزندش را به دنیا آورد و اکنون بر اساس آخرین گزارش سازمان حقوق بشری سازمان حقوق بشری هنگاو از محل بخیه خونریزی دارد و دختر ۴۰ روزهاش نیز به «حساسیت ناشناخته و اسهال» دچار شده است.
#جای_کودکان_زندان_نیست
حدود ۳۰ زن حامله ومادر زندانی وکودکان در #زندان_قرچک_ورامین ودهها زن حامله،شیرده ومادر-کودک دربندهای زنان زندانهای آمل،عادلآباد شیراز،سپیداراهواز،وکیلآبادمشهد،اصفهان،کرمانشاه،کچویی البرز وسایر زندانها درشرایط نامناسب بهداشتی وایمنی هستند و جان وسلامتشان درمعرض خطرجدی است.
موسسه کودکان زندانیان ضمن فراخواندن فعالان سیاسی،حقوق بشری،رسانههاوشهروندان دراستفاده ازتمام ابزارها ازجمله پیوستن به کارزار سازمان عفو بینالملل برای آزادی #سعدا_خدیرزاده
https://www.amnesty.org/en/documents/mde13/5827/2022/en/
و واداشتن ایران به تامین امنیت وسلامت کودکان ومادران زندانی،ازمقامات قضایی ایران میخواهد:
• آزادی فوری وبدون قیدوشرط #سعدا_خدریزاده ونوزادش
• فراهم کردن امکان عادلانه ودردسترس استفاده زنان حامله وشیرده ازمجازاتهای جایگزین
• فراهم کردن امکانات رایگان وبرابر برای زندانیان دردسترسی به خدمات درمانی و امکانات ویژه بهداشتی/سلامتی برای تمام زنان،زنان حامله ومادران شیرده
• رعایت بهداشت درزندانهابه خصوص برای زنان حامله،شیرده وکودکان
• اجرای برنامههای علمی نگهداری اززنان حامله ومادران-کودکان درمحلی بهداشتی باغذا وآب سالم،آموزش مبتنی برسن،آموزش مادروپرسنل،کاملا مجزا اززندانها
• زمینهسازی تحقیق مستقل ازوضع زنان حامله،مادر/کودک دربندهای زنان
از اینستاگرام حامد فرمند
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
موسسه کودکان زندانیان خواستار اقدام فوری برای حفاظت ازجان وسلامت دهها زن حامله وشیرده ومادران وکودکان نوزاد وخردسال در بندهای زنان زندانهای ایران است.
#سعدا_خدیرزاده که تقریبا تمام دوران بارداریاش در بند زنان زندان ارومیه بوده، ۴۰ روز پیش فرزندش را به دنیا آورد و اکنون بر اساس آخرین گزارش سازمان حقوق بشری سازمان حقوق بشری هنگاو از محل بخیه خونریزی دارد و دختر ۴۰ روزهاش نیز به «حساسیت ناشناخته و اسهال» دچار شده است.
#جای_کودکان_زندان_نیست
حدود ۳۰ زن حامله ومادر زندانی وکودکان در #زندان_قرچک_ورامین ودهها زن حامله،شیرده ومادر-کودک دربندهای زنان زندانهای آمل،عادلآباد شیراز،سپیداراهواز،وکیلآبادمشهد،اصفهان،کرمانشاه،کچویی البرز وسایر زندانها درشرایط نامناسب بهداشتی وایمنی هستند و جان وسلامتشان درمعرض خطرجدی است.
موسسه کودکان زندانیان ضمن فراخواندن فعالان سیاسی،حقوق بشری،رسانههاوشهروندان دراستفاده ازتمام ابزارها ازجمله پیوستن به کارزار سازمان عفو بینالملل برای آزادی #سعدا_خدیرزاده
https://www.amnesty.org/en/documents/mde13/5827/2022/en/
و واداشتن ایران به تامین امنیت وسلامت کودکان ومادران زندانی،ازمقامات قضایی ایران میخواهد:
• آزادی فوری وبدون قیدوشرط #سعدا_خدریزاده ونوزادش
• فراهم کردن امکان عادلانه ودردسترس استفاده زنان حامله وشیرده ازمجازاتهای جایگزین
• فراهم کردن امکانات رایگان وبرابر برای زندانیان دردسترسی به خدمات درمانی و امکانات ویژه بهداشتی/سلامتی برای تمام زنان،زنان حامله ومادران شیرده
• رعایت بهداشت درزندانهابه خصوص برای زنان حامله،شیرده وکودکان
• اجرای برنامههای علمی نگهداری اززنان حامله ومادران-کودکان درمحلی بهداشتی باغذا وآب سالم،آموزش مبتنی برسن،آموزش مادروپرسنل،کاملا مجزا اززندانها
• زمینهسازی تحقیق مستقل ازوضع زنان حامله،مادر/کودک دربندهای زنان
از اینستاگرام حامد فرمند
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
اخیرا، زندانیان سیاسی زن از زندان قرچک به زندان اوین منتقل شدهاند. تا هنگامی که زندانیان سیاسی در این زندان بودند، شرایط غیر انسانی این زندان اطلاعرسانی میشد. عالیه مطلبزاده و نرگس محمدی طی بیانیهای ضمن تشریح وضعیت این زندان و دفاع از حقوق انسانی زندانیان محبوس در زندان قرچک، خواستار تعطیلی زندان قرچک شدهاند.
این پیام توسط آموزشکده توانا بازخوانی شده است.
#یاری_مدنی_توانا #بیانیه #زندان_قرچک
@Tavaana_TavaanaTech
این پیام توسط آموزشکده توانا بازخوانی شده است.
#یاری_مدنی_توانا #بیانیه #زندان_قرچک
@Tavaana_TavaanaTech
زندان قرچک ورامین به یکی از تاریکترین نمادهای نقض سیستماتیک حقوق بشر در جمهوری اسلامی ایران تبدیل شده است. این زندان که ساختمان آن در ابتدا بهعنوان مرغداری طراحی شده بود، امروز به مکانی غیرانسانی برای نگهداری زنان زندانی، از جمله زندانیان سیاسی، تبدیل شده است.
در زندان قرچک، زنان در فضایی بسیار کوچک، بدون تهویه و نور کافی نگهداری میشوند. آب شرب ناسالم، کیفیت پایین غذا، نبود خدمات بهداشتی و درمانی مناسب، و رفتارهای تحقیرآمیز و جنسیتزده، بخشی از رنج روزمره زندانیان است. این زندان نهتنها محیطی مملو از خشونت و سوءاستفاده است، بلکه به واسطهی تراکم جمعیت بسیار بالا و کمبود امکانات اولیه، بسیاری از زندانیان حتی از جای خواب محروماند و «کفخواب» شمرده میشوند.
مژگان اینانلو، کارگردان، نویسنده و مستندساز که در پی حمایت از اعتراضات سراسری «زن، زندگی، آزادی»، بازداشت و برای مدتی به این زندان منتقل شد، به سازمان حقوق بشر ایران گفت: «پشت آنها یک در آهنی بود که هفت صبح باز و پنج بعدازظهر قفل. تنها راه هوا همان در آهنی بود، در زمانهایی که باز میشد. وقتی بسته بود، به اندازه دو عدس روی این در آهنی سوراخ وجود داشت. من میرفتم از این سوراخها آسمان را نگاه میکردم.»
یکی از زندانیان از وفور حشرات موذی، از جمله سوسک خبر داد که در هر فرصتی به مواد غذایی حمله میکنند. بر مبنای روایت زندانیان، مکان نگهداری آنها غیر از حشرات موذی، جایگاه تردد موش، سمندر، مارمولک، آبدزدک و حتی رتیل سمی است.
آب زندان قابل شرب نیست و اگر جوشانده و تصفیه نشود، عامل بیماریهای مختلف گوارشی و کلیوی میشود. زندانیان سیاسی که مدتی به این زندان تبعید شده بودند، میگویند این آب حتی برای استحمام نیز کیفیت مناسبی ندارد.
زندان زنان قرچک ورامین تنها محدود به حضور زنان نیست. در این زندان کودکان تا دوسالگی همراه با مادران زندانی خود زندگی میکنند، کودکانی که تحمل شرایط سخت و ناگوار زندان برای آنها دشوار است و چون مدتی طولانی هیچ مردی را ندیدهاند، پس از خروج از زندان، با دیدن مردان «وحشت میکنند»
سازمان حقوق بشر ایران
۱. تعطیلی فوری زندان قرچک،
۲. تضمین حقوق زنان و کودکان زندانی
۳. ایجاد نظارت مستقل را پیشنهاد میکند.
#زندان_قرچک #زن_زندگی_آزادی
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
@Tavaana_TavaanaTech
در زندان قرچک، زنان در فضایی بسیار کوچک، بدون تهویه و نور کافی نگهداری میشوند. آب شرب ناسالم، کیفیت پایین غذا، نبود خدمات بهداشتی و درمانی مناسب، و رفتارهای تحقیرآمیز و جنسیتزده، بخشی از رنج روزمره زندانیان است. این زندان نهتنها محیطی مملو از خشونت و سوءاستفاده است، بلکه به واسطهی تراکم جمعیت بسیار بالا و کمبود امکانات اولیه، بسیاری از زندانیان حتی از جای خواب محروماند و «کفخواب» شمرده میشوند.
مژگان اینانلو، کارگردان، نویسنده و مستندساز که در پی حمایت از اعتراضات سراسری «زن، زندگی، آزادی»، بازداشت و برای مدتی به این زندان منتقل شد، به سازمان حقوق بشر ایران گفت: «پشت آنها یک در آهنی بود که هفت صبح باز و پنج بعدازظهر قفل. تنها راه هوا همان در آهنی بود، در زمانهایی که باز میشد. وقتی بسته بود، به اندازه دو عدس روی این در آهنی سوراخ وجود داشت. من میرفتم از این سوراخها آسمان را نگاه میکردم.»
یکی از زندانیان از وفور حشرات موذی، از جمله سوسک خبر داد که در هر فرصتی به مواد غذایی حمله میکنند. بر مبنای روایت زندانیان، مکان نگهداری آنها غیر از حشرات موذی، جایگاه تردد موش، سمندر، مارمولک، آبدزدک و حتی رتیل سمی است.
آب زندان قابل شرب نیست و اگر جوشانده و تصفیه نشود، عامل بیماریهای مختلف گوارشی و کلیوی میشود. زندانیان سیاسی که مدتی به این زندان تبعید شده بودند، میگویند این آب حتی برای استحمام نیز کیفیت مناسبی ندارد.
زندان زنان قرچک ورامین تنها محدود به حضور زنان نیست. در این زندان کودکان تا دوسالگی همراه با مادران زندانی خود زندگی میکنند، کودکانی که تحمل شرایط سخت و ناگوار زندان برای آنها دشوار است و چون مدتی طولانی هیچ مردی را ندیدهاند، پس از خروج از زندان، با دیدن مردان «وحشت میکنند»
سازمان حقوق بشر ایران
۱. تعطیلی فوری زندان قرچک،
۲. تضمین حقوق زنان و کودکان زندانی
۳. ایجاد نظارت مستقل را پیشنهاد میکند.
#زندان_قرچک #زن_زندگی_آزادی
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
@Tavaana_TavaanaTech
فریب در زندان قرچک؛ نمایشی برای بازرسها و حقیقتی تلخ برای بازداشتشدگان
روایت یک زندانی سیاسی سابق
روایت دست اول از زندان قرچک که به تازگی به دست ما رسیده، تصویر تکاندهندهای از سرکوب، خشونت و فریبکاری نظام جمهوری اسلامی را آشکار میکند. این روایت، از لحظه دستگیری در میدان انقلاب تا انتقال به زندان قرچک، نه تنها ظلم سیستماتیک و فشار روحی و جسمی علیه معترضان زن را شرح میدهد، بلکه بهخوبی نشان میدهد چگونه مقامات با ترفندهایی مانند نمایشهای موقت و تغییرات سطحی تلاش میکنند چهره واقعی این زندان مخوف را پنهان کنند.
یکی از بازداشت شدگان خیزش انقلابی ۱۴۰۱ روایت کرده است که مسئولان زندان، موقعی که در اثر افشاگریهای زندانیان و درز کردن شرایط ناگوار زندان به بیرون و رسانهها، تحت فشار قرار گرفتند، چگونه با ظاهرسازی برای بازرسان، تلاش کردند تا حقیقت را پنهان کنند.
متن این گزارش به شرح زیر است:
«۲۵ آذر بود که در میدان انقلاب توسط نیروی انتظامی (تعداد زیادی زن و مرد) زنها با عینک دودی و مقنعه و مانتو و شلوار بودند و هر کسی را که مقاومت میکرد را با کتک و لگد چند نفره، به داخل ون پرتاب میکردند. به یاد دارم دختر ۱۶ سالهای که با دوستش و با فریاد «زن، زندگی، آزادی» و گریه و فریاد را پرتاب کردند. به قدری با این بچه با خشونت رفتار کردند که من به یکی از آنها که بیشتر فحاشی میکرد، گفتم از ابروهایت (مدل شیطانی رنگ کرده) شناساییات کردم. مراقب خودت باش!!
از آنجا، علیرغم همه دروغهایی که میگفتند، (کمی پایینتر آزادتان میکنیم) ما را به یک پادگان در افسریه انتقال دادند. خیلی اتفاقها افتاد که در مجال دیگری بازگویی میکنم. حدود ۷۰۰ یا بیشتر، زن بودیم و شاید حدود ۲۰۰ نفر مرد!
مردان را با کتک در حالی که لباسهایشان را روی سرشان کشیده بودند، به سالن دیگری هدایت کردند و زنها را در نماز خانه و خوابگاه سربازان جای دادند. تقریبا ۴۰ ساعت بدون این که بدانیم چه خواهد شد، در محوطه ماندیم. ماموران قدرت نداشتند با زنها مقابله کنند، چون دقیقا همان مامور زنی که گفته بودم با فحاشی برای جمعکردن زنها در داخل خوابگاه آمده بود را به دستگیرشدگان داخل کشیدند و حسابی کتکش زدند. پس از آن دیگر جرأت نزدیک شدن به ما را نداشتند. روز دوم غروب، چند مثلا قاضی هر کدام از ما را دیدند و با سلیقه خودشان حکم آزادی یا زندان دادند.
وقتی نامم را بردند، گفتند که این اسامی آزادند اما با بیرون آمدن ما دستهایمان را با تسمه به یکدیگر بستند و در یک اتوبوس که همه صندلی هایش جمع شده بود و پنجره نداشت و فقط از درز کوچکی که بین صفحههای فلزی وجود داشت میشد فهمید که به خارج از شهر میرویم. در نهایت ما را به زندان قرچک یا همان زندان زنان شهر ری انتقال دادند. در بدو ورود ما را بررسی پزشکی و روانی میکردند و بعد باید درون یک اتاق جلوی یک خانم لخت میشدیم و مینشستیم و بر روی زانو بلند میشدیم که چیزی را وارد نکرده باشیم.»
نویسنده پس از شرح درباره وضعیت زندان و بازدید تیم بازرسی مینویسد:
«متوجه شدیم که تعداد دیگری از دستگیرشدگان همان روز، در ورزشگاه زندان در شرایط بسیار بدی نگهداری میشدند و جالب این بود که این بخش اصلاً به بازرسین نشان داده نشده بود.
بعد از آزادی خبرهایی شنیدم که شوکه شدم. ظاهراً قبل از ماجرای زندانیشدن ما، یک صدای ضبطشده از زندان قرچک بیرون آمده بود که از شرایط وحشتناک بندهای قرچک و بند قرنطینه، خونهای شتکزده، کثیفی زیاد و رفتار بد نگهبانان گزارش داده بود. ضمن این که هفته قبل از آن، تعدادی از زنان یک بند را به آتش کشیده بودند.
رئیس زندان برای این که بتواند این خبرها را خنثی کند، قبل از دستگیری ما، با توجه به این که مطمئن بود تعدادی به آنجا منتقل میشوند، تغییراتی را داده بود که ما فریب بخوریم و بعد از آزادی، از ویژگیهای این زندان تعریف کنیم. نه قبل و نه بعد از آن روز، هرگز نشنیدم که ملحفه تمیز و سفید به هیچ زندانیای داده باشند. باید از پارچههای سفید و نو میفهمیدیم که فریب خوردهایم. ما خیلی خام بودیم و باید میدانستیم که جمهوری اسلامی بر اساس دروغ پایهریزی شده است.
این روزها که گزارش دیگری از آن روزهای زندان منتشر شده، بر خودم واجب دانستم که به همه بگویم چه بر ما گذشت. هنوز برخی از ما حکمهای سنگینی داریم. یکی از ما را روز دستگیری آنقدر زده بودند که در سرش سه ناحیه خون لخته شده بود و سکته مغزی کرده و اکنون تحت درمان است. دوست دیگری را آنقدر زده بودند که پایش آسیب دیده بود و مجبور شدیم شلوار جینش را پاره کنیم که مشکلی پیش نیاید.»
گزارش کامل را در لینک زیر بخوانید:
https://tavaana.org/deception-qarchak-prison/
#زندان_قرچک #زندان_زنان_قرچک #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
روایت یک زندانی سیاسی سابق
روایت دست اول از زندان قرچک که به تازگی به دست ما رسیده، تصویر تکاندهندهای از سرکوب، خشونت و فریبکاری نظام جمهوری اسلامی را آشکار میکند. این روایت، از لحظه دستگیری در میدان انقلاب تا انتقال به زندان قرچک، نه تنها ظلم سیستماتیک و فشار روحی و جسمی علیه معترضان زن را شرح میدهد، بلکه بهخوبی نشان میدهد چگونه مقامات با ترفندهایی مانند نمایشهای موقت و تغییرات سطحی تلاش میکنند چهره واقعی این زندان مخوف را پنهان کنند.
یکی از بازداشت شدگان خیزش انقلابی ۱۴۰۱ روایت کرده است که مسئولان زندان، موقعی که در اثر افشاگریهای زندانیان و درز کردن شرایط ناگوار زندان به بیرون و رسانهها، تحت فشار قرار گرفتند، چگونه با ظاهرسازی برای بازرسان، تلاش کردند تا حقیقت را پنهان کنند.
متن این گزارش به شرح زیر است:
«۲۵ آذر بود که در میدان انقلاب توسط نیروی انتظامی (تعداد زیادی زن و مرد) زنها با عینک دودی و مقنعه و مانتو و شلوار بودند و هر کسی را که مقاومت میکرد را با کتک و لگد چند نفره، به داخل ون پرتاب میکردند. به یاد دارم دختر ۱۶ سالهای که با دوستش و با فریاد «زن، زندگی، آزادی» و گریه و فریاد را پرتاب کردند. به قدری با این بچه با خشونت رفتار کردند که من به یکی از آنها که بیشتر فحاشی میکرد، گفتم از ابروهایت (مدل شیطانی رنگ کرده) شناساییات کردم. مراقب خودت باش!!
از آنجا، علیرغم همه دروغهایی که میگفتند، (کمی پایینتر آزادتان میکنیم) ما را به یک پادگان در افسریه انتقال دادند. خیلی اتفاقها افتاد که در مجال دیگری بازگویی میکنم. حدود ۷۰۰ یا بیشتر، زن بودیم و شاید حدود ۲۰۰ نفر مرد!
مردان را با کتک در حالی که لباسهایشان را روی سرشان کشیده بودند، به سالن دیگری هدایت کردند و زنها را در نماز خانه و خوابگاه سربازان جای دادند. تقریبا ۴۰ ساعت بدون این که بدانیم چه خواهد شد، در محوطه ماندیم. ماموران قدرت نداشتند با زنها مقابله کنند، چون دقیقا همان مامور زنی که گفته بودم با فحاشی برای جمعکردن زنها در داخل خوابگاه آمده بود را به دستگیرشدگان داخل کشیدند و حسابی کتکش زدند. پس از آن دیگر جرأت نزدیک شدن به ما را نداشتند. روز دوم غروب، چند مثلا قاضی هر کدام از ما را دیدند و با سلیقه خودشان حکم آزادی یا زندان دادند.
وقتی نامم را بردند، گفتند که این اسامی آزادند اما با بیرون آمدن ما دستهایمان را با تسمه به یکدیگر بستند و در یک اتوبوس که همه صندلی هایش جمع شده بود و پنجره نداشت و فقط از درز کوچکی که بین صفحههای فلزی وجود داشت میشد فهمید که به خارج از شهر میرویم. در نهایت ما را به زندان قرچک یا همان زندان زنان شهر ری انتقال دادند. در بدو ورود ما را بررسی پزشکی و روانی میکردند و بعد باید درون یک اتاق جلوی یک خانم لخت میشدیم و مینشستیم و بر روی زانو بلند میشدیم که چیزی را وارد نکرده باشیم.»
نویسنده پس از شرح درباره وضعیت زندان و بازدید تیم بازرسی مینویسد:
«متوجه شدیم که تعداد دیگری از دستگیرشدگان همان روز، در ورزشگاه زندان در شرایط بسیار بدی نگهداری میشدند و جالب این بود که این بخش اصلاً به بازرسین نشان داده نشده بود.
بعد از آزادی خبرهایی شنیدم که شوکه شدم. ظاهراً قبل از ماجرای زندانیشدن ما، یک صدای ضبطشده از زندان قرچک بیرون آمده بود که از شرایط وحشتناک بندهای قرچک و بند قرنطینه، خونهای شتکزده، کثیفی زیاد و رفتار بد نگهبانان گزارش داده بود. ضمن این که هفته قبل از آن، تعدادی از زنان یک بند را به آتش کشیده بودند.
رئیس زندان برای این که بتواند این خبرها را خنثی کند، قبل از دستگیری ما، با توجه به این که مطمئن بود تعدادی به آنجا منتقل میشوند، تغییراتی را داده بود که ما فریب بخوریم و بعد از آزادی، از ویژگیهای این زندان تعریف کنیم. نه قبل و نه بعد از آن روز، هرگز نشنیدم که ملحفه تمیز و سفید به هیچ زندانیای داده باشند. باید از پارچههای سفید و نو میفهمیدیم که فریب خوردهایم. ما خیلی خام بودیم و باید میدانستیم که جمهوری اسلامی بر اساس دروغ پایهریزی شده است.
این روزها که گزارش دیگری از آن روزهای زندان منتشر شده، بر خودم واجب دانستم که به همه بگویم چه بر ما گذشت. هنوز برخی از ما حکمهای سنگینی داریم. یکی از ما را روز دستگیری آنقدر زده بودند که در سرش سه ناحیه خون لخته شده بود و سکته مغزی کرده و اکنون تحت درمان است. دوست دیگری را آنقدر زده بودند که پایش آسیب دیده بود و مجبور شدیم شلوار جینش را پاره کنیم که مشکلی پیش نیاید.»
گزارش کامل را در لینک زیر بخوانید:
https://tavaana.org/deception-qarchak-prison/
#زندان_قرچک #زندان_زنان_قرچک #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech