آموزشکده توانا
56.7K subscribers
31.1K photos
36.9K videos
2.54K files
18.9K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
فریبا اسدی؛ شکنجه مضاعف یک زندانی زن

طی سال‌های اخیر و با برجسته‌شدن گرایش‌های پادشاهی‌خواهانه در ایران، زندانیان پادشاهی‌خواه نیز افزایش پیدا کرده‌اند که غالب آنان جوان نیز هستند.
طی چندسال اخیر در خیابان‌های ایران شعارهای پادشاهی‌خواهانه یا پهلوی‌دوستانه دست بالا را داشته‌اند.
یکی از این زندانیان زن جوانی به نام فریبا اسدی است. زنی که در زندان بسیار بدنام قرچک ورامین دوران حبس خود را می‌گذراند و اخیرا در زمستان ۱۴۰۰ به علت اعتصاب غذا در اعتراض به عدم رعایت اصل تفکیک جرائم نام او به صورت محدود در برخی رسانه‌های حقوق بشری بازتاب یافت ولی واقعیت این است این دست افراد اگرچه زندانی سیاسی هستند ولی صدای‌شان بازتاب خاصی ندارد. بر این اساس بازتاب صدای زندانیان گمنام ضرورت بیش‌تری دارد.
فریبا اسدی در آغاز همراه با چند چهره جوان ولی گمنام دیگر به اتهام «تبلیغ علیه نظام» و «عضویت در گروه‌های مخالف نظام» در بهمن ۹۹ بازداشت شد.

درباره او بیشتر بخوانید:

https://tavaana.org/fa/FaribaAsadi

#یاری_حقوقی_توانا #فریبا_اسدی #زندانی_سیاسی #زندان_زنان_قرچک

@Tavaana_TavaanaTech
نرگس محمدی و عالیه مطلب‌زاده، فعالان مدنی محبوس در زندان قرچک از وضعیت ناگوار این زندان خبر داده‌اند.

آن‌ها می‌گویند که «در چند هفته گذشته مقامات مختلف قضایی از ریاست قوه قضائیه جمهوری اسلامی تا ریاست سازمان زندان‌های کشور و بسیار مقامات ریز و درشت از زندان زنان قرچک بازدید داشته‌اند و همه‌شان از رعایت حقوق انسانی زندانیان و رافت اسلامی داده سخن کرده اند، اما متاسفانه وضعیت زندانیان و زندان هرگز بهتر که نشده بلکه بسیار بدتر هم شده است.
سه روز است چاه‌های فاضلاب زندان زنان قرچک به تمام بندها و حیاط بندها سرریز شده است و در این گرمای شدید کویری که همیشه همراه آلاینده‌های مختلف شیمیایی خطرناک فضای آنجا را مسموم می‌کند، اینبار بوی تعفن شدید وحشرات موذی را هم به جان بیش از هزار زن زندانی در بندهای مختلف انداخته است.
هوای سمی و آلوده زندان قرچک همه زندانیان را در معرض خطر ابتلا به انواع بیماری ها قرار داده است.»

صدرا عبداللهی همسر عالیه مطلب‌زاده می‌گوید «وضعیت تنفسی و جسمی بعضی از زندانیان با بیماری‌های پیشینی از جمله #عالیه_مطلب_زاده و #نرگس_محمدی به شدت نگران کننده است.»

بنا به اطلاعات رسیده «با سرریز شدن فاضلاب زندان و گسترش حشرات موذی در محیط زندان گزش حشرات موذی باعث بروز انواع بیماریهای عفونی و مسری شده است.

متاسفانه علیرغم پیگیری زندانیان در این سه روز، هیچ اقدام عاجل و موثری از طرف مسئولان زندان و سازمان زندان های کشور و مقامات قضایی برای حل این مشکل نشده است.
اما به نظر وضعیت در زندان زنان قرچک اینروزها حتی بدتر از این بحث هاست؛ فیلترها و سیستم فرسوده تسویه آب زندان دوباره از کار افتاده است. کیفیت و عرضه غذا به زندانیان و محدودیت های اعمال شده برای تهیه مواد غذایی و خوراکی و دارویی و خدمات پزشکی از بیرون به خاطر مخالفت‌های مسئولان زندان شرایط را برای زندانیان بدتر از قبل کرده است.
با این وضعیت به نظر زنان زندانی در فرچک به شکل سیستماتیک و فرسایشی از سه عنصر حیاتی نیاز انسانی (آب ، هوا و غذا سالم) محروم هستند. آنجا جان و سلامتی همه زندانیان در خطر است.
سوال این است؛ آیا واقعا #زندان_زنان_قرچک_ورامین شکنجه‌گاه زندانیان زن است!؟»

#نرگس_محمدی #عالیه_مطلب_زاده
#زندان_زنان_قرچک_ورامین #جمهوری_اسلامی
#ایران #شکنجه #تهدید #بیانیه #یاری_حقوقی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
فریب در زندان قرچک؛ نمایشی برای بازرس‌ها و حقیقتی تلخ برای بازداشت‌شدگان

روایت یک زندانی سیاسی سابق

روایت دست اول از زندان قرچک که به تازگی به دست ما رسیده، تصویر تکان‌دهنده‌ای از سرکوب، خشونت و فریبکاری نظام جمهوری اسلامی را آشکار می‌کند. این روایت، از لحظه دستگیری در میدان انقلاب تا انتقال به زندان قرچک، نه تنها ظلم سیستماتیک و فشار روحی و جسمی علیه معترضان زن را شرح می‌دهد، بلکه به‌خوبی نشان می‌دهد چگونه مقامات با ترفندهایی مانند نمایش‌های موقت و تغییرات سطحی تلاش می‌کنند چهره واقعی این زندان مخوف را پنهان کنند.
یکی از بازداشت شدگان خیزش انقلابی ۱۴۰۱ روایت کرده است که مسئولان زندان، موقعی که در اثر افشاگری‌های زندانیان و درز کردن شرایط ناگوار زندان به بیرون و رسانه‌ها، تحت فشار قرار گرفتند، چگونه با ظاهرسازی برای بازرسان، تلاش کردند تا حقیقت را پنهان کنند.

متن این گزارش به شرح زیر است:

«۲۵ آذر بود که در میدان انقلاب توسط نیروی انتظامی (تعداد زیادی زن و مرد) زنها با عینک دودی و مقنعه و مانتو و شلوار بودند و هر کسی را که مقاومت می‌کرد را با کتک و لگد چند نفره، به داخل ون پرتاب می‌کردند. به یاد دارم دختر ۱۶ ساله‌ای که با دوستش و با فریاد «زن، زندگی، آزادی» و گریه و فریاد را پرتاب کردند. به قدری با این بچه با خشونت رفتار کردند که من به یکی از آن‌ها که بیشتر فحاشی می‌کرد، گفتم از ابروهایت (مدل شیطانی رنگ کرده) شناسایی‌ات کردم. مراقب خودت باش!!
از آن‌جا، علیرغم همه دروغ‌هایی که می‌گفتند، (کمی پایین‌تر آزادتان می‌کنیم) ما را به یک پادگان در افسریه انتقال دادند. خیلی اتفاق‌ها افتاد که در مجال دیگری بازگویی می‌کنم. حدود ۷۰۰ یا بیشتر، زن بودیم و شاید حدود ۲۰۰ نفر مرد!
مردان را با کتک در حالی که لباس‌هایشان را روی سرشان کشیده بودند، به سالن دیگری هدایت کردند و زن‌ها را در نماز خانه و خوابگاه سربازان جای دادند. تقریبا ۴۰ ساعت بدون این که بدانیم چه خواهد شد، در محوطه ماندیم. ماموران قدرت نداشتند با زن‌ها مقابله کنند، چون دقیقا همان مامور زنی که گفته بودم با فحاشی برای جمع‌کردن زن‌ها در داخل خوابگاه آمده بود را به دستگیرشدگان داخل کشیدند و حسابی کتکش زدند. پس از آن دیگر جرأت نزدیک شدن به ما را نداشتند. روز دوم غروب، چند مثلا قاضی هر کدام از ما را دیدند و با سلیقه خودشان حکم آزادی یا زندان دادند.

وقتی نامم را بردند، گفتند که این اسامی آزادند اما با بیرون آمدن ما دست‌هایمان را با تسمه به یکدیگر بستند و در یک اتوبوس که همه صندلی هایش جمع شده بود و پنجره نداشت و فقط از درز کوچکی که بین صفحه‌های فلزی وجود داشت می‌شد فهمید که به خارج از شهر می‌رویم. در نهایت ما را به زندان قرچک یا همان زندان زنان شهر ری انتقال دادند. در بدو ورود ما را بررسی پزشکی و روانی می‌کردند و بعد باید درون یک اتاق جلوی یک خانم لخت می‌شدیم و می‌نشستیم و بر روی زانو بلند می‌شدیم که چیزی را وارد نکرده باشیم.»

نویسنده پس از شرح درباره وضعیت زندان و بازدید تیم بازرسی می‌نویسد:

«متوجه شدیم که تعداد دیگری از دستگیرشدگان همان روز، در ورزشگاه زندان در شرایط بسیار بدی نگهداری می‌شدند و جالب این بود که این بخش اصلاً به بازرسین نشان داده نشده بود.

بعد از آزادی خبرهایی شنیدم که شوکه شدم. ظاهراً قبل از ماجرای زندانی‌شدن ما، یک صدای ضبط‌شده از زندان قرچک بیرون آمده بود که از شرایط وحشتناک بندهای قرچک و بند قرنطینه، خون‌های شتک‌زده، کثیفی زیاد و رفتار بد نگهبانان گزارش داده بود. ضمن این که هفته قبل از آن، تعدادی از زنان یک بند را به آتش کشیده بودند.

رئیس زندان برای این که بتواند این خبرها را خنثی کند، قبل از دستگیری ما، با توجه به این که مطمئن بود تعدادی به آنجا منتقل می‌شوند، تغییراتی را داده بود که ما فریب بخوریم و بعد از آزادی، از ویژگی‌های این زندان تعریف کنیم. نه قبل و نه بعد از آن روز، هرگز نشنیدم که ملحفه تمیز و سفید به هیچ زندانی‌ای داده باشند. باید از پارچه‌های سفید و نو می‌فهمیدیم که فریب خورده‌ایم. ما خیلی خام بودیم و باید می‌دانستیم که جمهوری اسلامی بر اساس دروغ پایه‌ریزی شده است.

این روزها که گزارش دیگری از آن روزهای زندان منتشر شده، بر خودم واجب دانستم که به همه بگویم چه بر ما گذشت. هنوز برخی از ما حکم‌های سنگینی داریم. یکی از ما را روز دستگیری آن‌قدر زده بودند که در سرش سه ناحیه خون لخته شده بود و سکته مغزی کرده و اکنون تحت درمان است. دوست دیگری را آن‌قدر زده بودند که پایش آسیب دیده بود و مجبور شدیم شلوار جینش را پاره کنیم که مشکلی پیش نیاید.»

گزارش کامل را در لینک زیر بخوانید:
https://tavaana.org/deception-qarchak-prison/

#زندان_قرچک #زندان_زنان_قرچک #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech