بیانیه هنرمندان ایران در حمایت از دانشجویان دانشگاه هنر
بیش از ۶۰۰ هنرمند، نویسنده، استاد دانشگاه، منتقد، نمایشگاه گردان و دیگر اعضای جامعه هنری ایران در بیانیهای مشترک از اعتراضهای دانشجویان هنر پشتیبانی کرده و هرگونه بازداشت، اعمال خشونت، سرکوب، تهدیدهای حکومتی علیه دانشجویان را به شدت محکوم کرده و نوشتند: «ما همصدا با یکدیگر و بدون کوچکترین تردید پشتیبانی بی چون وچرای خود را از دانشجویان هنر اعلام میکنیم.»
در میان امضاکنندگان این بیانیه نام شخصیتهای هنری و فرهنگی شناختهشده ایرانی از جمله بهرام بیضایی، بابک احمدی، زر امیرابراهیمی، شبنم طلوعی، مژده شمسایی، رویین پاکباز، حمید امجد، میترا تبریزیان، پرستو فروهر، شادی قدیریان، هنگامه گلستان، پریوش گنجی، جواد مجابی، طلا مدنی، نصرتالله مسلمیان، منوچهر معتبر، نیکزاد نجومی، پگاه آهنگرانی و شیرین نشاط به چشم میخورد.
دانشجویان دانشگاه هنر از ابتدای آغاز اعتراضهای سراسری در ایران با حمایت از مردم از حضور در کلاسها خودداری کرده و در اعتصاب هستند.
#مهسا_امینی #یاری_مدنی_توانا #انقلاب_ملی #بهرام_بیضایی
@Tavaana_TavaanaTech
بیانیه هنرمندان ایران در حمایت از دانشجویان دانشگاه هنر
بیش از ۶۰۰ هنرمند، نویسنده، استاد دانشگاه، منتقد، نمایشگاه گردان و دیگر اعضای جامعه هنری ایران در بیانیهای مشترک از اعتراضهای دانشجویان هنر پشتیبانی کرده و هرگونه بازداشت، اعمال خشونت، سرکوب، تهدیدهای حکومتی علیه دانشجویان را به شدت محکوم کرده و نوشتند: «ما همصدا با یکدیگر و بدون کوچکترین تردید پشتیبانی بی چون وچرای خود را از دانشجویان هنر اعلام میکنیم.»
در میان امضاکنندگان این بیانیه نام شخصیتهای هنری و فرهنگی شناختهشده ایرانی از جمله بهرام بیضایی، بابک احمدی، زر امیرابراهیمی، شبنم طلوعی، مژده شمسایی، رویین پاکباز، حمید امجد، میترا تبریزیان، پرستو فروهر، شادی قدیریان، هنگامه گلستان، پریوش گنجی، جواد مجابی، طلا مدنی، نصرتالله مسلمیان، منوچهر معتبر، نیکزاد نجومی، پگاه آهنگرانی و شیرین نشاط به چشم میخورد.
دانشجویان دانشگاه هنر از ابتدای آغاز اعتراضهای سراسری در ایران با حمایت از مردم از حضور در کلاسها خودداری کرده و در اعتصاب هستند.
#مهسا_امینی #یاری_مدنی_توانا #انقلاب_ملی #بهرام_بیضایی
@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from گفتوشنود
بهرام دهقانی تفتی فرزند نخستین اسقف ایرانی کلیسای انگلیکن یعنی اسقف حسن دهقانی تفتی بود.
پس از انقلاب اسلامی کلیسای انگلیکن در ایران غیرقانونی اعلام شد و جمهوری اسلامی فشارها را بر این کلیسا افزایش داد. ارسطو سیاح دیگر اسقف این کلیسا در ایران در شیراز به قتل رسید. شخص حسن دهقانی تفتی نیز در اتاق خود ترور شد اما این ترور ناکام ماند.
جمهوری اسلامی تلاش بسیار میورزید اموال این کلیسا را مصادره کند اما حسن دهقانی تفتی مقابل این درخواست مقاومت میکرد.
در وبسایت «ماده ۱۸» درباره این فشارها آمده است: «تأسیس چندین مدرسه، نخستین نهاد برای آموزش نابینایان در ایران و دستکم دو بیمارستان، بخشی از فعالیت های کلیسای انگلیکن در ایران محسوب می شود».
بهرام فرزند حسن دهقانی تفتی ۲۴ ساله بود. در دانشگاه آکسفورد درس خوانده بود و در ایران استاد دانشگاه در دانشکده دماوند بود. او از دانشگاه جرجتاون آمریکا نیز فوق لیسانس اقتصاد گرفته بود.
پس از اینکه فشارها بر اسقف حسن دهقانی پاسخگو نبود و پس از اینکه او برای یک کنفرانس در قبرس از ایران خارج شد، غارتگران و متعصبان مذهبی جمهوری اسلامی سراغ فرزند او رفتند که همان روزها قصد سفر به انگلستان را داشت. اما بهرام توسط جمهوری اسلامی ممنوعالخروج شد.
خود اسقف حسن دهقانی بعدا نوشت: «در همان روزها بود که بهرام را که میخواست برای مراسم عروسی دخترمان سوسن به انگلیس برود، ممنوعالخروج کردند و به او گفتند تنها در صورتی میتواند از کشورخارج شود که من اموال کلیسا را به آنها بدهم».
بهرام که از سفر به انگلستان نومید شده بود به تدریس در دانشکده دماوند بازگشت اما روزی از روزهای بهار ۱۳۵۹ در حالیکه از دماوند به تهران باز میگشت چند تن اتوموبیل او را متوقف کردند و این جوان را به بیابانهای خلوت اطراف تهران در نزدیکی زندان اوین بردند و با شلیک گلوله او را کشتند.
به گزارش وبسایت ماده ۱۸: «نوجوان ۱۴ ساله ای که از دور شاهد ماجرا بود افرادی را دیده بود که قبل از شلیک گلوله با آقای دهقانی تفتی حرف میزدند و بعد از شلیک به او، از صحنه متواری شدند».
بهرام دهقانی تفتی، قربانی تعصب مذهبی و غارتگری بود.
#گفتگو_توانا #کلیسای_انگلیکن #بهرام_دهقانی_تفتی
پس از انقلاب اسلامی کلیسای انگلیکن در ایران غیرقانونی اعلام شد و جمهوری اسلامی فشارها را بر این کلیسا افزایش داد. ارسطو سیاح دیگر اسقف این کلیسا در ایران در شیراز به قتل رسید. شخص حسن دهقانی تفتی نیز در اتاق خود ترور شد اما این ترور ناکام ماند.
جمهوری اسلامی تلاش بسیار میورزید اموال این کلیسا را مصادره کند اما حسن دهقانی تفتی مقابل این درخواست مقاومت میکرد.
در وبسایت «ماده ۱۸» درباره این فشارها آمده است: «تأسیس چندین مدرسه، نخستین نهاد برای آموزش نابینایان در ایران و دستکم دو بیمارستان، بخشی از فعالیت های کلیسای انگلیکن در ایران محسوب می شود».
بهرام فرزند حسن دهقانی تفتی ۲۴ ساله بود. در دانشگاه آکسفورد درس خوانده بود و در ایران استاد دانشگاه در دانشکده دماوند بود. او از دانشگاه جرجتاون آمریکا نیز فوق لیسانس اقتصاد گرفته بود.
پس از اینکه فشارها بر اسقف حسن دهقانی پاسخگو نبود و پس از اینکه او برای یک کنفرانس در قبرس از ایران خارج شد، غارتگران و متعصبان مذهبی جمهوری اسلامی سراغ فرزند او رفتند که همان روزها قصد سفر به انگلستان را داشت. اما بهرام توسط جمهوری اسلامی ممنوعالخروج شد.
خود اسقف حسن دهقانی بعدا نوشت: «در همان روزها بود که بهرام را که میخواست برای مراسم عروسی دخترمان سوسن به انگلیس برود، ممنوعالخروج کردند و به او گفتند تنها در صورتی میتواند از کشورخارج شود که من اموال کلیسا را به آنها بدهم».
بهرام که از سفر به انگلستان نومید شده بود به تدریس در دانشکده دماوند بازگشت اما روزی از روزهای بهار ۱۳۵۹ در حالیکه از دماوند به تهران باز میگشت چند تن اتوموبیل او را متوقف کردند و این جوان را به بیابانهای خلوت اطراف تهران در نزدیکی زندان اوین بردند و با شلیک گلوله او را کشتند.
به گزارش وبسایت ماده ۱۸: «نوجوان ۱۴ ساله ای که از دور شاهد ماجرا بود افرادی را دیده بود که قبل از شلیک گلوله با آقای دهقانی تفتی حرف میزدند و بعد از شلیک به او، از صحنه متواری شدند».
بهرام دهقانی تفتی، قربانی تعصب مذهبی و غارتگری بود.
#گفتگو_توانا #کلیسای_انگلیکن #بهرام_دهقانی_تفتی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#مادر_ایران_ز_جا_برخاسته
#بهرام_بیضایی
مردمِ خوشباورِ پنجاه و هفت
غرقهى اميّد و گيج سهم نفت،
حقِّ نسلِ بعد رفت از يادشان
بشنويد اين روزها فريادشان:
باطل است آن رأى بر نشناخته
كز خدا و دين چه دكّان ساخته!
رأى بر نيّاتِ پنهان داشته
بيرق خُودمحورى افراشته!
.
هَموطن برخيز و فريادى برآر
خون به خون جوشيده در اين كارزار!
مادرِ ايران زِ جا برخاسته
كشورش را از دَدان پس خواسته!
كشورِ اشغالىِ ايرانزمين
كِى شود آزاد از اين آياتِ كين!
.
پيشْبندِ كاوه روشن كرد راه
روسرىْسوزانِ مَه، شد اين پگاه!
وين درختِ گيسوى جاندادگان
بيرق پيروزى آزادگان!
بردهى اين بىوطنها نيستيم
روز فردا گفت خواهد كيستيم!
مُهر باطل بر نظام الظالمين
كَنده باد اين ريشه از روى زمين!
.
بخشهایی از شعر بهرام بیضایی در حمایت از اعتراضات سراسری مردم ایران
.
#اعتصابات_سراسری #مهسا_امینی #هنر_اعتراض
#آرمیتا_گراوند #نیکا_شاکرمی
#mahsaamini #انقلاب_ملی
#زن_زندگی_آزادی
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
#بهرام_بیضایی
مردمِ خوشباورِ پنجاه و هفت
غرقهى اميّد و گيج سهم نفت،
حقِّ نسلِ بعد رفت از يادشان
بشنويد اين روزها فريادشان:
باطل است آن رأى بر نشناخته
كز خدا و دين چه دكّان ساخته!
رأى بر نيّاتِ پنهان داشته
بيرق خُودمحورى افراشته!
.
هَموطن برخيز و فريادى برآر
خون به خون جوشيده در اين كارزار!
مادرِ ايران زِ جا برخاسته
كشورش را از دَدان پس خواسته!
كشورِ اشغالىِ ايرانزمين
كِى شود آزاد از اين آياتِ كين!
.
پيشْبندِ كاوه روشن كرد راه
روسرىْسوزانِ مَه، شد اين پگاه!
وين درختِ گيسوى جاندادگان
بيرق پيروزى آزادگان!
بردهى اين بىوطنها نيستيم
روز فردا گفت خواهد كيستيم!
مُهر باطل بر نظام الظالمين
كَنده باد اين ريشه از روى زمين!
.
بخشهایی از شعر بهرام بیضایی در حمایت از اعتراضات سراسری مردم ایران
.
#اعتصابات_سراسری #مهسا_امینی #هنر_اعتراض
#آرمیتا_گراوند #نیکا_شاکرمی
#mahsaamini #انقلاب_ملی
#زن_زندگی_آزادی
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
سینمای ایران، سینمای سوخته
ناصر تقوایی: «امیدوارم بتوانم با فیلم نساختنم به سهم خودم باعث سقوط این سینما شوم، شاید با فروریزی آن چیز تازهای از نو در بیاید. این سینمایی نیست که نسل من و پیش از ما و حتی نسل باهوش بعد از ما میخواستند. این سینما دفن شده است. کوشش کنیم با فروریزی آن نهال تازهای جان بگیرد.»
سازنده کاربر ناشناس «مبارز آزادی»
از صفحه حسین رونقی
@Hosseinronaghi
#محمدعلی_فردین #سوسن_تسلیمی #ناصر_تقوایی #بهرام_بیضایی #جعفر_پناهی #محمد_رسول_اف #پرویز_صیاد #سینمای_ایران #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
ناصر تقوایی: «امیدوارم بتوانم با فیلم نساختنم به سهم خودم باعث سقوط این سینما شوم، شاید با فروریزی آن چیز تازهای از نو در بیاید. این سینمایی نیست که نسل من و پیش از ما و حتی نسل باهوش بعد از ما میخواستند. این سینما دفن شده است. کوشش کنیم با فروریزی آن نهال تازهای جان بگیرد.»
سازنده کاربر ناشناس «مبارز آزادی»
از صفحه حسین رونقی
@Hosseinronaghi
#محمدعلی_فردین #سوسن_تسلیمی #ناصر_تقوایی #بهرام_بیضایی #جعفر_پناهی #محمد_رسول_اف #پرویز_صیاد #سینمای_ایران #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
امروز زادروز بهرام بیضایی، نویسنده، پژوهشگر و کارگردان شهیر ایرانی است. او سال ۱۴۰۱ در حمایت از خیزش انقلابی مردم ایران قطعه شعری را سروده بود.
مردمِ خوشباورِ پنجاه و هفت
غرقهى اميّد و گيج سهم نفت،
حقِّ نسلِ بعد رفت از يادشان
بشنويد اين روزها فريادشان:
باطل است آن رأى بر نشناخته
كز خدا و دين چه دكّان ساخته!
رأى بر نيّاتِ پنهان داشته
بيرق خُودمحورى افراشته!
آنچه از فرداى آن دانسته شد
خودپرستى تا برون از سايه شد!
تلخ آمد آهِ نادانستگان
پا به زنجيرى گرانتر بستگان!
خُدعه و تبعيض و غارت گشت دين
لال شد يكباره اَرحَمْ راحمين!
وين عبادت تا عبوديّت كشيد
بَرده جز زنجير خود چيزى نديد!
سهم ما شد داعش و القاعده
مُفتيان بردند صدها فايده!
بشنويد اكنون در اين آتشفشان
اى نمانَد از ستمكاران نشان!
باطل است آن رأىِ ناميمونِ زشت
نسل ما رأى دگر خواهد نوشت!
هَموطن برخيز و فريادى برآر
خون به خون جوشيده در اين كارزار!
مادرِ ايران زِ جا برخاسته
كشورش را از دَدان پس خواسته!
كشورِ اشغالىِ ايرانزمين
كِى شود آزاد از اين آياتِ كين!
خُدعه بس، غارت بس و سيلِ دروغ
بس حراجِ كشورت با بانگ و بوق!
بشكند دستى كه دستى را شكست
بُگسلد بندى كه خواهد دست بست!
هان پدر جنگ تو با فرزند توست
يادگير از وى دُرُست از نادُرُست!
بَركن از گردن نشان بندگى
درشكن تاریک با تابندگى!
پيشْبندِ كاوه روشن كرد راه
روسرىْسوزانِ مَه، شد اين پگاه!
وين درختِ گيسوى جاندادگان
بيرق پيروزى آزادگان!
بردهى اين بىوطنها نيستيم
روز فردا گفت خواهد كيستيم!
مُهر باطل بر نظام الظالمين
كَنده باد اين ريشه از روى زمين!
بهرام بیضایی کارگردان سینما و تئاتر و نمایشنامه نویس و فیلمنامهنویس و پژوهشگر ایرانی در پنجم دیماه ۱۳۱۷ در تهران دیده به جهان گشود.
برخی از آثار این کارگردان بزرگ توسط جمهوری اسلامی توقیف شدند و برخی پس از چند سال اجازه انتشار یافتند. آقای بیضایی همواره نگاهی انتقادآمیز نسبت به حکومت داشته و به همین دلیل با محدودیتهای بسیار مواجه شد. او محقق و استاد دانشگاه بود، اما سال ۱۳۶۲ از دانشگاه تهران اخراج شد.
شهریور ۸۹ بیضایی به دعوت مرکز پژوهشهای ایرانشناسی دانشگاه استنفورد آمریکا، ایران را همراه خانواده ترک کرد و از آن زمان در کنار پژوهش و تدریس در این دانشگاه، چند نمایش را روی صحنه برده است.
#یاری_مدنی_توانا #بهرام_بیضایی
@Tavaana_TavaanaTech
مردمِ خوشباورِ پنجاه و هفت
غرقهى اميّد و گيج سهم نفت،
حقِّ نسلِ بعد رفت از يادشان
بشنويد اين روزها فريادشان:
باطل است آن رأى بر نشناخته
كز خدا و دين چه دكّان ساخته!
رأى بر نيّاتِ پنهان داشته
بيرق خُودمحورى افراشته!
آنچه از فرداى آن دانسته شد
خودپرستى تا برون از سايه شد!
تلخ آمد آهِ نادانستگان
پا به زنجيرى گرانتر بستگان!
خُدعه و تبعيض و غارت گشت دين
لال شد يكباره اَرحَمْ راحمين!
وين عبادت تا عبوديّت كشيد
بَرده جز زنجير خود چيزى نديد!
سهم ما شد داعش و القاعده
مُفتيان بردند صدها فايده!
بشنويد اكنون در اين آتشفشان
اى نمانَد از ستمكاران نشان!
باطل است آن رأىِ ناميمونِ زشت
نسل ما رأى دگر خواهد نوشت!
هَموطن برخيز و فريادى برآر
خون به خون جوشيده در اين كارزار!
مادرِ ايران زِ جا برخاسته
كشورش را از دَدان پس خواسته!
كشورِ اشغالىِ ايرانزمين
كِى شود آزاد از اين آياتِ كين!
خُدعه بس، غارت بس و سيلِ دروغ
بس حراجِ كشورت با بانگ و بوق!
بشكند دستى كه دستى را شكست
بُگسلد بندى كه خواهد دست بست!
هان پدر جنگ تو با فرزند توست
يادگير از وى دُرُست از نادُرُست!
بَركن از گردن نشان بندگى
درشكن تاریک با تابندگى!
پيشْبندِ كاوه روشن كرد راه
روسرىْسوزانِ مَه، شد اين پگاه!
وين درختِ گيسوى جاندادگان
بيرق پيروزى آزادگان!
بردهى اين بىوطنها نيستيم
روز فردا گفت خواهد كيستيم!
مُهر باطل بر نظام الظالمين
كَنده باد اين ريشه از روى زمين!
بهرام بیضایی کارگردان سینما و تئاتر و نمایشنامه نویس و فیلمنامهنویس و پژوهشگر ایرانی در پنجم دیماه ۱۳۱۷ در تهران دیده به جهان گشود.
برخی از آثار این کارگردان بزرگ توسط جمهوری اسلامی توقیف شدند و برخی پس از چند سال اجازه انتشار یافتند. آقای بیضایی همواره نگاهی انتقادآمیز نسبت به حکومت داشته و به همین دلیل با محدودیتهای بسیار مواجه شد. او محقق و استاد دانشگاه بود، اما سال ۱۳۶۲ از دانشگاه تهران اخراج شد.
شهریور ۸۹ بیضایی به دعوت مرکز پژوهشهای ایرانشناسی دانشگاه استنفورد آمریکا، ایران را همراه خانواده ترک کرد و از آن زمان در کنار پژوهش و تدریس در این دانشگاه، چند نمایش را روی صحنه برده است.
#یاری_مدنی_توانا #بهرام_بیضایی
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#مادر_ایران_ز_جا_برخاسته
#بهرام_بیضایی
مردمِ خوشباورِ پنجاه و هفت
غرقهى اميّد و گيج سهم نفت،
حقِّ نسلِ بعد رفت از يادشان
بشنويد اين روزها فريادشان:
باطل است آن رأى بر نشناخته
كز خدا و دين چه دكّان ساخته!
رأى بر نيّاتِ پنهان داشته
بيرق خُودمحورى افراشته!
.
هَموطن برخيز و فريادى برآر
خون به خون جوشيده در اين كارزار!
مادرِ ايران زِ جا برخاسته
كشورش را از دَدان پس خواسته!
كشورِ اشغالىِ ايرانزمين
كِى شود آزاد از اين آياتِ كين!
.
پيشْبندِ كاوه روشن كرد راه
روسرىْسوزانِ مَه، شد اين پگاه!
وين درختِ گيسوى جاندادگان
بيرق پيروزى آزادگان!
بردهى اين بىوطنها نيستيم
روز فردا گفت خواهد كيستيم!
مُهر باطل بر نظام الظالمين
كَنده باد اين ريشه از روى زمين!
.
بخشهایی از شعر بهرام بیضایی در حمایت از خیزش انقلابی مردم ایران در سال ۱۴۰۱
.
امروز زادروز بهرام بیضایی است. این کارگردان و نمایشنامهنویس نامدار ایرانی امروز ۸۵ ساله شده است.
#بهرام_بیضایی
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#مهسا_امینی
#ژینا_امینی
#mahsaamini
#زن_زندگی_آزادی
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
#مادر_ایران_ز_جا_برخاسته
#بهرام_بیضایی
مردمِ خوشباورِ پنجاه و هفت
غرقهى اميّد و گيج سهم نفت،
حقِّ نسلِ بعد رفت از يادشان
بشنويد اين روزها فريادشان:
باطل است آن رأى بر نشناخته
كز خدا و دين چه دكّان ساخته!
رأى بر نيّاتِ پنهان داشته
بيرق خُودمحورى افراشته!
.
هَموطن برخيز و فريادى برآر
خون به خون جوشيده در اين كارزار!
مادرِ ايران زِ جا برخاسته
كشورش را از دَدان پس خواسته!
كشورِ اشغالىِ ايرانزمين
كِى شود آزاد از اين آياتِ كين!
.
پيشْبندِ كاوه روشن كرد راه
روسرىْسوزانِ مَه، شد اين پگاه!
وين درختِ گيسوى جاندادگان
بيرق پيروزى آزادگان!
بردهى اين بىوطنها نيستيم
روز فردا گفت خواهد كيستيم!
مُهر باطل بر نظام الظالمين
كَنده باد اين ريشه از روى زمين!
.
بخشهایی از شعر بهرام بیضایی در حمایت از خیزش انقلابی مردم ایران در سال ۱۴۰۱
.
امروز زادروز بهرام بیضایی است. این کارگردان و نمایشنامهنویس نامدار ایرانی امروز ۸۵ ساله شده است.
#بهرام_بیضایی
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#مهسا_امینی
#ژینا_امینی
#mahsaamini
#زن_زندگی_آزادی
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#مادر_ایران_ز_جا_برخاسته
#بهرام_بیضایی
مردمِ خوشباورِ پنجاه و هفت
غرقهى اميّد و گيج سهم نفت،
حقِّ نسلِ بعد رفت از يادشان
بشنويد اين روزها فريادشان:
باطل است آن رأى بر نشناخته
كز خدا و دين چه دكّان ساخته!
رأى بر نيّاتِ پنهان داشته
بيرق خُودمحورى افراشته!
.
هَموطن برخيز و فريادى برآر
خون به خون جوشيده در اين كارزار!
مادرِ ايران زِ جا برخاسته
كشورش را از دَدان پس خواسته!
كشورِ اشغالىِ ايرانزمين
كِى شود آزاد از اين آياتِ كين!
.
پيشْبندِ كاوه روشن كرد راه
روسرىْسوزانِ مَه، شد اين پگاه!
وين درختِ گيسوى جاندادگان
بيرق پيروزى آزادگان!
بردهى اين بىوطنها نيستيم
روز فردا گفت خواهد كيستيم!
مُهر باطل بر نظام الظالمين
كَنده باد اين ريشه از روى زمين!
.
بخشهایی از شعر بهرام بیضایی در حمایت از خیزش انقلابی مردم ایران
.
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#مهسا_امینی
#ژینا_امینی
#مهساامینی
#mahsaamini
#زن_زندگی_آزادی
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
#بهرام_بیضایی
مردمِ خوشباورِ پنجاه و هفت
غرقهى اميّد و گيج سهم نفت،
حقِّ نسلِ بعد رفت از يادشان
بشنويد اين روزها فريادشان:
باطل است آن رأى بر نشناخته
كز خدا و دين چه دكّان ساخته!
رأى بر نيّاتِ پنهان داشته
بيرق خُودمحورى افراشته!
.
هَموطن برخيز و فريادى برآر
خون به خون جوشيده در اين كارزار!
مادرِ ايران زِ جا برخاسته
كشورش را از دَدان پس خواسته!
كشورِ اشغالىِ ايرانزمين
كِى شود آزاد از اين آياتِ كين!
.
پيشْبندِ كاوه روشن كرد راه
روسرىْسوزانِ مَه، شد اين پگاه!
وين درختِ گيسوى جاندادگان
بيرق پيروزى آزادگان!
بردهى اين بىوطنها نيستيم
روز فردا گفت خواهد كيستيم!
مُهر باطل بر نظام الظالمين
كَنده باد اين ريشه از روى زمين!
.
بخشهایی از شعر بهرام بیضایی در حمایت از خیزش انقلابی مردم ایران
.
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#مهسا_امینی
#ژینا_امینی
#مهساامینی
#mahsaamini
#زن_زندگی_آزادی
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
خبر قتل اعضای خانواده توسط جوانی که در کودکی شاهد قتل ناموسی خواهر بزرگترش تنها به خاطر صحبت با یک پسر بود، خبری تکان دهنده و قابل تامل بود، اعضای ذکور خانواده در ۱۲ سالگی بهرام خواهرش را کشتند و او شاهدش بود، شاید خواستند به او درس «غیرت»!، «ناموسپرستی»! و «مردانگی» بدهند! بقیه اعضای خانواده هم از جنایت خبر داشتند.... بهرام اما ده سال بعد از آن واقعه رفتار دیگری کرد، باوری ارتجاعی و قتل در ده سال پیش قربانیان تازهای در سالها بعد گرفت. دکتر رضا احمدی، روانپزشک، متنی درباره این قتل و تاثیر این تروما بر روان یک کودک ۱۲ ساله نوشته است.
«بهرامهای زخمی
پسری دوازده ساله در اوج احساس غرور و همه توانی با صحنه کتکخوردن خواهر بزرگترش توسط پدر و برادران بزرگتر مواجه میشود، که میگویند توی دختر بدلیل حرفزدن با دوست پسر شایسته مجازات مرگ هستی و برادر دوازده سالهای که بخود میگوید چرا مرگ؟ و باید کاری کنم اما نمیتواند و پرونده قطور #قتل_ناموسی ورق دیگری میخورد. نوجوان دوازده ساله وحشتزده از مرگ خواهر می خواهد فریاد بزند، اما میترسد که او نیز ناتوان باشد و به ورطه نابودی بلغزد. روزها و شبها با خود فکر میکند، چرا کشتند؟ من چقدر بیعرضه و ناتوان بودم که جلوی مرگ خواهرم را نتوانستم بگیرم. اگر فلان کار را میکردم، الان خواهرم زنده بود و من خیلی برادر بدی هستم.
هر روز صحنه مرگ بصورت زنده از جلوی چشمانش گذر میکند، گویی هر لحظه، آنرا زندگی می کند، می خوابد که شاید از آن خلاصی یابد، اما کابوسها را پایانی نیست و کابوسی که در آن خواهر قربانی شده، فریاد کمک سر میدهد و برادری که میگوید، نمیتوانم، نمیشود، شرمندهام، گناهکارم، مرا ببخش و اینگونه از خواب میپرد و در بیداری هم باز این تکرارهای ناتمام.
پسر نوجوان بشدت تحت فشار است و از این همه احساس ناتوانی و درماندگی دردش میگیرد و گاه دوست دارد، دردش را، زخمش را، سفره دلش را جایی امن بگشاید، اما میترسد که نکند آبرویم برود که تو چکاره بودی که گذاشتی خواهرت را بکشند و یا اینکه اگر حرفی بزنم و به گوش بابا و برادران برسد، تنبیهی ویرانگر را باید تجربه کنم، بنابراین از دردش نمیگوید که نکند شرمگین و خجالتزده و عامل بیآبرویی خانواده شود، از طرفی هم میترسد و خود این ترس هم دوباره خجالتزدهاش میکند که تو بخاطر ترس و نجات خودت از حق خواهرت دفاع نمیکنی.
سالها این همه درد و زخم را بروز نمیدهد، با کسی صحبت نمیکند تا اینکه درد او را از پای میاندازد، بی حس و کرخت میکند که دیگر تاب و توانی برای دست و پنجه نرمکردن با این همه درد و احساسات ناخوشایند ندارد. مدتی در این کرختی میماند با درس،مدرسه، دانشگاه، شغل، بی حسی و کرختی هیجانی از این احساسات مقداری فاصله میگیرد، اما بالاخره در بیست و دو سالگی از این کرختی و بیحسی خسته میشود و میخواهد احساس گیرکردن و فریزشدن در دوازده سالگی را بدرد. گویی بیحسی هم درمان نبود، دیگر زندگی روزمره را حس نمیکند و میخواهد این کرختی و بیحسی را پاره کند تا خود و زندگی را حس کند، اما با گذر زمانی طولانی و سدکردن راه بروز احساساتش، قیمت این پارگی و دریدن سهمگین شده و حاصلش باز شدن سد بند ده ساله خشم تلنبار شده از احساس استیصال، ناتوانی، آدم بد بودن، گناه، سرزنش، شرمندگی و خجالت است که دیگر بهمنی پرخاشگر و ویرانگر شده، که هر آنچه در مسیر است را با خود به کام نابودی میبرد.
بیایید فرض کنیم که این سناریو میتواند داستان #بهرام ، بیست و دوساله، دانش آموخته دانشگاه فرهنگیان، معلم پیشه، اهل فاریاب و شاهد ترومای «قتل ناموسی» باشد، که اگر اینگونه باشد، یعنی بهرامها آموزش ندیدهاند که حق دارند، در محیطی امن از احساسات ناخوشایند خود بگویند، از احساساتی دردناک بگویند که قابل انکار نیست و اگر دیده و شنیده شود بسان گلوله برفی آب میشود، اما اگر دیده و شنیده نشود میتواند تبدیل به بهمنی ویرانگر و مخرب شود.
تروماهایی از این دست به اشکال مختلف رو به افزایش است و نقش مهم حاکمیت را باید گوشزد کرد. زمانی که حاکمیت نه تنها جانباختگان و آسیبدیدگان اعتراضات را به رسمیت نمیشناسد، بلکه موانعی در مسیر سوگواری، دیده شدن زخم و همدلی جمعی برای آنها ایجاد میکند، شاید مشکلی سیاسی را به زیر فرش میراند، اما مانع از ترمیم روانی کافی برای بازماندگان تروما میشود....»
ادامه را اینجا بخوانید:
#تروما #قتل_ناموسی #یاری_مدنی_توانا
«بهرامهای زخمی
پسری دوازده ساله در اوج احساس غرور و همه توانی با صحنه کتکخوردن خواهر بزرگترش توسط پدر و برادران بزرگتر مواجه میشود، که میگویند توی دختر بدلیل حرفزدن با دوست پسر شایسته مجازات مرگ هستی و برادر دوازده سالهای که بخود میگوید چرا مرگ؟ و باید کاری کنم اما نمیتواند و پرونده قطور #قتل_ناموسی ورق دیگری میخورد. نوجوان دوازده ساله وحشتزده از مرگ خواهر می خواهد فریاد بزند، اما میترسد که او نیز ناتوان باشد و به ورطه نابودی بلغزد. روزها و شبها با خود فکر میکند، چرا کشتند؟ من چقدر بیعرضه و ناتوان بودم که جلوی مرگ خواهرم را نتوانستم بگیرم. اگر فلان کار را میکردم، الان خواهرم زنده بود و من خیلی برادر بدی هستم.
هر روز صحنه مرگ بصورت زنده از جلوی چشمانش گذر میکند، گویی هر لحظه، آنرا زندگی می کند، می خوابد که شاید از آن خلاصی یابد، اما کابوسها را پایانی نیست و کابوسی که در آن خواهر قربانی شده، فریاد کمک سر میدهد و برادری که میگوید، نمیتوانم، نمیشود، شرمندهام، گناهکارم، مرا ببخش و اینگونه از خواب میپرد و در بیداری هم باز این تکرارهای ناتمام.
پسر نوجوان بشدت تحت فشار است و از این همه احساس ناتوانی و درماندگی دردش میگیرد و گاه دوست دارد، دردش را، زخمش را، سفره دلش را جایی امن بگشاید، اما میترسد که نکند آبرویم برود که تو چکاره بودی که گذاشتی خواهرت را بکشند و یا اینکه اگر حرفی بزنم و به گوش بابا و برادران برسد، تنبیهی ویرانگر را باید تجربه کنم، بنابراین از دردش نمیگوید که نکند شرمگین و خجالتزده و عامل بیآبرویی خانواده شود، از طرفی هم میترسد و خود این ترس هم دوباره خجالتزدهاش میکند که تو بخاطر ترس و نجات خودت از حق خواهرت دفاع نمیکنی.
سالها این همه درد و زخم را بروز نمیدهد، با کسی صحبت نمیکند تا اینکه درد او را از پای میاندازد، بی حس و کرخت میکند که دیگر تاب و توانی برای دست و پنجه نرمکردن با این همه درد و احساسات ناخوشایند ندارد. مدتی در این کرختی میماند با درس،مدرسه، دانشگاه، شغل، بی حسی و کرختی هیجانی از این احساسات مقداری فاصله میگیرد، اما بالاخره در بیست و دو سالگی از این کرختی و بیحسی خسته میشود و میخواهد احساس گیرکردن و فریزشدن در دوازده سالگی را بدرد. گویی بیحسی هم درمان نبود، دیگر زندگی روزمره را حس نمیکند و میخواهد این کرختی و بیحسی را پاره کند تا خود و زندگی را حس کند، اما با گذر زمانی طولانی و سدکردن راه بروز احساساتش، قیمت این پارگی و دریدن سهمگین شده و حاصلش باز شدن سد بند ده ساله خشم تلنبار شده از احساس استیصال، ناتوانی، آدم بد بودن، گناه، سرزنش، شرمندگی و خجالت است که دیگر بهمنی پرخاشگر و ویرانگر شده، که هر آنچه در مسیر است را با خود به کام نابودی میبرد.
بیایید فرض کنیم که این سناریو میتواند داستان #بهرام ، بیست و دوساله، دانش آموخته دانشگاه فرهنگیان، معلم پیشه، اهل فاریاب و شاهد ترومای «قتل ناموسی» باشد، که اگر اینگونه باشد، یعنی بهرامها آموزش ندیدهاند که حق دارند، در محیطی امن از احساسات ناخوشایند خود بگویند، از احساساتی دردناک بگویند که قابل انکار نیست و اگر دیده و شنیده شود بسان گلوله برفی آب میشود، اما اگر دیده و شنیده نشود میتواند تبدیل به بهمنی ویرانگر و مخرب شود.
تروماهایی از این دست به اشکال مختلف رو به افزایش است و نقش مهم حاکمیت را باید گوشزد کرد. زمانی که حاکمیت نه تنها جانباختگان و آسیبدیدگان اعتراضات را به رسمیت نمیشناسد، بلکه موانعی در مسیر سوگواری، دیده شدن زخم و همدلی جمعی برای آنها ایجاد میکند، شاید مشکلی سیاسی را به زیر فرش میراند، اما مانع از ترمیم روانی کافی برای بازماندگان تروما میشود....»
ادامه را اینجا بخوانید:
#تروما #قتل_ناموسی #یاری_مدنی_توانا
Telegraph
بهرام های زخمی
خبر قتل اعضای خانواده توسط جوانی که در کودکی شاهد قتل ناموسی خواهر بزرگترش تنها به خاطر صحبت با یک پسر بود، خبری تکان دهنده و قابل تامل بود، اعضای ذکور خانواده در ۱۲ سالگی بهرام خواهرش را کشتند و او شاهدش بود، شاید خواستند به او درس «غیرت»!، «ناموسپرستی»!…
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شاهنامه را بخوانید!
شاهنامه بزرگترین کتاب سیاسی است که در این مملکت نوشته شده است و نشان میدهد که چگونه هر بار کسانی میآیند و وعدهای میدهند برای بهبود جهان، عدالت و... و کمکم این قدرت فاسد و تبدیل به چه گندی میشود. و این تکرار و تکرار میشود و تا اکنون و امروز هم تکرار شده و میشود.
@beyzaiebahram
#بهرام_بیضایی #شاهنامه #دیباچه_نوین_شاهنامه #سهراب_کشی #سیاوش_خوانی #مرگ_یزدگرد #بیضایی #وعده #فقر_فساد_گرونی #استبداد #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
شاهنامه بزرگترین کتاب سیاسی است که در این مملکت نوشته شده است و نشان میدهد که چگونه هر بار کسانی میآیند و وعدهای میدهند برای بهبود جهان، عدالت و... و کمکم این قدرت فاسد و تبدیل به چه گندی میشود. و این تکرار و تکرار میشود و تا اکنون و امروز هم تکرار شده و میشود.
@beyzaiebahram
#بهرام_بیضایی #شاهنامه #دیباچه_نوین_شاهنامه #سهراب_کشی #سیاوش_خوانی #مرگ_یزدگرد #بیضایی #وعده #فقر_فساد_گرونی #استبداد #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from گفتوشنود
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
وزیر آموزش و پرورش اخیراً اعلام کرده که اولویت این وزارتخانه نماز است. اما آیا واقعاً مشکلات گسترده و حیرتانگیز آموزش و پرورش ایران در این نکته قابل تعریف و خلاصه است؟
فقط در زمینهی مربوط به خود معلمان، مشکلاتی چون حقوق پایین، عدم امنیت شغلی و شرایط نامناسب کاری معلمان در سخنان وزیر نادیده گرفته میشوند و به مسائلی پرداخته میشوند که ریاکاری مستتر در آن مشام هر فرد آزادهای را میآزارد.
وزارت آموزش و پرورش به جای سوءاستفاده از مذهب برای منحرف کردن توجهها از مشکلات واقعی، باید روی حل بحرانهای اصلی این سیستم تمرکز کند.
ضمن اینکه در بخشی دیگر از سخنان، این وزیر با رویکردی توهینآمیز اشاره کرد که معلمان بایستی «شناسنامه اخلاقی» داشته باشند!
در اینجا جناب بهرام یعقوبی، دبیر باسابقهی تبریزی که به زور بازنشسته شده است، به درستی اشاره میکند که کاش این «شناسنامه اخلاقی» برای افرادی چون این وزیر صادر میشد.
معلم و دانشآموز ایرانی نیاز به وزیری دارد که اولویتهای واقعی آموزش و پرورش را درک کند، نه اینکه از مذهب برای سرپوش گذاشتن بر ناکارآمدیها استفاده کند.
#گفتگو_توانا #حقوق_معلمان #بهرام_یعقوبی
@Dislogue1402
فقط در زمینهی مربوط به خود معلمان، مشکلاتی چون حقوق پایین، عدم امنیت شغلی و شرایط نامناسب کاری معلمان در سخنان وزیر نادیده گرفته میشوند و به مسائلی پرداخته میشوند که ریاکاری مستتر در آن مشام هر فرد آزادهای را میآزارد.
وزارت آموزش و پرورش به جای سوءاستفاده از مذهب برای منحرف کردن توجهها از مشکلات واقعی، باید روی حل بحرانهای اصلی این سیستم تمرکز کند.
ضمن اینکه در بخشی دیگر از سخنان، این وزیر با رویکردی توهینآمیز اشاره کرد که معلمان بایستی «شناسنامه اخلاقی» داشته باشند!
در اینجا جناب بهرام یعقوبی، دبیر باسابقهی تبریزی که به زور بازنشسته شده است، به درستی اشاره میکند که کاش این «شناسنامه اخلاقی» برای افرادی چون این وزیر صادر میشد.
معلم و دانشآموز ایرانی نیاز به وزیری دارد که اولویتهای واقعی آموزش و پرورش را درک کند، نه اینکه از مذهب برای سرپوش گذاشتن بر ناکارآمدیها استفاده کند.
#گفتگو_توانا #حقوق_معلمان #بهرام_یعقوبی
@Dislogue1402
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#مادر_ایران_ز_جا_برخاسته
#بهرام_بیضایی
مردمِ خوشباورِ پنجاه و هفت
غرقهى اميّد و گيج سهم نفت،
حقِّ نسلِ بعد رفت از يادشان
بشنويد اين روزها فريادشان:
باطل است آن رأى بر نشناخته
كز خدا و دين چه دكّان ساخته!
رأى بر نيّاتِ پنهان داشته
بيرق خُودمحورى افراشته!
.
هَموطن برخيز و فريادى برآر
خون به خون جوشيده در اين كارزار!
مادرِ ايران زِ جا برخاسته
كشورش را از دَدان پس خواسته!
كشورِ اشغالىِ ايرانزمين
كِى شود آزاد از اين آياتِ كين!
.
پيشْبندِ كاوه روشن كرد راه
روسرىْسوزانِ مَه، شد اين پگاه!
وين درختِ گيسوى جاندادگان
بيرق پيروزى آزادگان!
بردهى اين بىوطنها نيستيم
روز فردا گفت خواهد كيستيم!
مُهر باطل بر نظام الظالمين
كَنده باد اين ريشه از روى زمين!
.
بخشهایی از شعر بهرام بیضایی در حمایت از خیزش انقلابی مردم ایران
.
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#مهسا_امینی
#ژینا_امینی
#مهساامینی
#mahsaamini
#زن_زندگی_آزادی
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
#بهرام_بیضایی
مردمِ خوشباورِ پنجاه و هفت
غرقهى اميّد و گيج سهم نفت،
حقِّ نسلِ بعد رفت از يادشان
بشنويد اين روزها فريادشان:
باطل است آن رأى بر نشناخته
كز خدا و دين چه دكّان ساخته!
رأى بر نيّاتِ پنهان داشته
بيرق خُودمحورى افراشته!
.
هَموطن برخيز و فريادى برآر
خون به خون جوشيده در اين كارزار!
مادرِ ايران زِ جا برخاسته
كشورش را از دَدان پس خواسته!
كشورِ اشغالىِ ايرانزمين
كِى شود آزاد از اين آياتِ كين!
.
پيشْبندِ كاوه روشن كرد راه
روسرىْسوزانِ مَه، شد اين پگاه!
وين درختِ گيسوى جاندادگان
بيرق پيروزى آزادگان!
بردهى اين بىوطنها نيستيم
روز فردا گفت خواهد كيستيم!
مُهر باطل بر نظام الظالمين
كَنده باد اين ريشه از روى زمين!
.
بخشهایی از شعر بهرام بیضایی در حمایت از خیزش انقلابی مردم ایران
.
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#مهسا_امینی
#ژینا_امینی
#مهساامینی
#mahsaamini
#زن_زندگی_آزادی
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
زادروز بهرام بیضایی هنرمند در تبعید
ورق بزنید
امروز ۵ دیماه زادروز بهرام بیضایی ست. بهرام بیضایی کارگردان سینما و تئاتر و نمایشنامهنویس و فیلمنامهنویس و پژوهشگر ایرانی است که ۵ دیماه ۱۳۱۷ در تهران چشم به جهان گشود.
او یکی از پایهگذاران و از اعضای اصلی کانون نویسندگان ایران در سال ۱۳۴۷ بود که در سال ۱۳۵۷ از آن کنارهگیری کرد، اما همچنان به تدریس در دانشگاه ادامه داد تا اینکه در سال ۱۳۶۰ پس از بیست سال کار دولتی از دانشگاه تهران اخراج شد.
بیضایی چه پیش و چه پس از ۵۷ فیلمسازی بوده که همواره در مسیر هنری خود با دستاندازهای بسیار از جانب حکومت مواجه بوده است. از کارهای ماندگار او میتوان به رگبار، چریکهتارا، باشو غریبه کوچک و مرگ یزدگرد اشاره کرد.
بیضایی در عرصه تئاتر هم جایگاه ویژه و کارنامه درخشانی دارد به طوری که به او لقب «مرد شماره یک تئاتر ایران» را دادهاند.
بیضایی در سال ۱۳۸۴ نمایش «مجلس شبیه در ذکر مصایب استاد ماکان و همسرش مهندس رخشید فرزین» را در سالن اصلی تاتر شهر به روی صحنه برد که با استقبال عمومی بسیار مواجه شد. این نمایش گوشهچشمی هم داشت به قتلهای زنجیرهای در ایران.
بهرام بیضایی سال ۱۳۸۹ به دعوت عباس میلانی و برنامه مطالعات ایرانشناسی به استنفورد رفت و در دانشگاه استتنفورد مشغول به تدریس شد؛ علاوهبراین، او سه نمایش موفق جانا و بلادور، گزارش ارداویراف و طربنامه را هم روی صحنه برده است.
در روزهای اخیر اخباری مبنی بر بیماری این نویسنده و هنرمند منتشر شده که آرزوی سلامتی و بهروزی برای ایشان داریم و از شما همراهان دعوت میکنیم درباره بهرام بیضایی در این لینک بیشتر بخوانید:
https://tavaana.org/bahram-beyzaei/
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#بهرام_بیضایی
#تئاتر
@Tavaana_TavaanaTech
ورق بزنید
امروز ۵ دیماه زادروز بهرام بیضایی ست. بهرام بیضایی کارگردان سینما و تئاتر و نمایشنامهنویس و فیلمنامهنویس و پژوهشگر ایرانی است که ۵ دیماه ۱۳۱۷ در تهران چشم به جهان گشود.
او یکی از پایهگذاران و از اعضای اصلی کانون نویسندگان ایران در سال ۱۳۴۷ بود که در سال ۱۳۵۷ از آن کنارهگیری کرد، اما همچنان به تدریس در دانشگاه ادامه داد تا اینکه در سال ۱۳۶۰ پس از بیست سال کار دولتی از دانشگاه تهران اخراج شد.
بیضایی چه پیش و چه پس از ۵۷ فیلمسازی بوده که همواره در مسیر هنری خود با دستاندازهای بسیار از جانب حکومت مواجه بوده است. از کارهای ماندگار او میتوان به رگبار، چریکهتارا، باشو غریبه کوچک و مرگ یزدگرد اشاره کرد.
بیضایی در عرصه تئاتر هم جایگاه ویژه و کارنامه درخشانی دارد به طوری که به او لقب «مرد شماره یک تئاتر ایران» را دادهاند.
بیضایی در سال ۱۳۸۴ نمایش «مجلس شبیه در ذکر مصایب استاد ماکان و همسرش مهندس رخشید فرزین» را در سالن اصلی تاتر شهر به روی صحنه برد که با استقبال عمومی بسیار مواجه شد. این نمایش گوشهچشمی هم داشت به قتلهای زنجیرهای در ایران.
بهرام بیضایی سال ۱۳۸۹ به دعوت عباس میلانی و برنامه مطالعات ایرانشناسی به استنفورد رفت و در دانشگاه استتنفورد مشغول به تدریس شد؛ علاوهبراین، او سه نمایش موفق جانا و بلادور، گزارش ارداویراف و طربنامه را هم روی صحنه برده است.
در روزهای اخیر اخباری مبنی بر بیماری این نویسنده و هنرمند منتشر شده که آرزوی سلامتی و بهروزی برای ایشان داریم و از شما همراهان دعوت میکنیم درباره بهرام بیضایی در این لینک بیشتر بخوانید:
https://tavaana.org/bahram-beyzaei/
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#بهرام_بیضایی
#تئاتر
@Tavaana_TavaanaTech