آموزشکده توانا
57.9K subscribers
30.1K photos
36.3K videos
2.54K files
18.6K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
تصویری از مزار جاویدنام جواد روحی
روستای کلیکان آمل

ارسالی مخاطبان توانا

«درود توانا.
الان که این عکس رو می‌فرستم تازه از سر خاک جاوید نام جواد روحی برمی‌گردم.
سکوت بود وغم و سردی خاک»

جواد روحی ۳۵‌ساله، لیسانس حقوق و اهل یکی از روستاهای آمل بود. جواد از جمله سه متهم پرونده آتش‌سوزی یک کیوسک پلیس راهنمایی و رانندگی در ۳۰ شهریور ۱۴۰۱ در ‎نوشهر بود.
او دی ماه سال گذشته توسط دادگاه انقلاب ‎ساری به اتهامات افساد‌فی‌الارض، محاربه و ارتداد به سه بار اعدام محکوم شده بود.

دیوان عالی کشور در خرداد ماه هر سه حکم اعدام او را رد و پرونده را برای رسیدگی مجدد به شعبه هم‌عرض ارجاع داده بود.

دادگاه انقلاب ساری اما عامدانه و با وجود آگاهی نسبت به شرایط جسمانی و روانی وخیم او از آزادی جواد به قید وثیقه خودداری کرد.

جواد در دوران بازداشت تحت شکنجه و آزارهای جسمی و روانی شدیدی قرار داشت.

زمانی که جواد روحی بعد از چند روز بازجویی اولیه به بازداشتگاه «شهید کاظمی ساری» متعلق به اطلاعات سپاه واقع در زندان تیرکلای این شهر، منتقل شد «از شدت شکنجه و ترس، اختیار ادرارش را از دست داده بود و قدرت تکلم هم نداشت». نهاد بازداشت‌کننده جواد روحی اطلاعات سپاه بود و طی روزهای بعد از آن، و در همان بازداشتگاه بارها و بارها بازجویی شد. بر اثر فشارهای بازجویی در روزهای اول توان حرکت خود را هم از دست داده بود و با توجه به عدم کنترل ادرار، شرایط برای سایر هم‌سلولی‌هایش هم غیرقابل تحمل شده بود و از این رو بار دیگر او را به انفرادی منتقل کردند. در جریان این بازجویی‌ها یکی از شب‌ها وضعیت او چنان وخیم شد که جواد روحی را عریان به میان کریدور بند منتقل کرده و برای کنترل علایم حیاتی دکتر را همانجا بالای سر او بردند.
جواد روحی بعد از مدتی در سلول خود دچار وسواس شده و لااقل روزی ده‌بار به حمام می‌رفت و می‌گفت که این کار به او آرامش می‌دهد.»

#جواد_روحی #آمل #مهسا_امینی #نه_فراموش_میکنیم_نه_میبخشیم
#یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
امروز زادروز عرفان رضایی است، جوانی که قرار بود امروز بیست و دو سالگی‌اش را جشن بگیرد، ولی جنایتکاران نگذاشتند. عرفان جوان دلاوری بود که باید درباره شرح شجاعت او داستان‌ها نوشت. او در صف اول حضور یافته و الهام‌بخش سایر مبارزان بود. وقتی عکس خامنه‌ای را پاره می‌کرد، غزاله چلاوی هم آن پایین بین جمعیت حضور داشت و اشک شوق می‌ریخت. عرفان برای تغییر آمده بود و با جان و دل ایستاده بود. امثال عرفان، غزاله، محسن مالمیر، جواد روحی، محمد حسن‌زاده، شهریار محمدی، نیکا شاکرمی و سایر جوانان دلیر میهن آمذه بودند تا کار را تمام کنند. بلی برای تمام کردن کار نیاز به شهامتی از جنس شهامت این عزیزان داریم.
مادر عرفان چندی پیش نوشته بود:
«من اما با افتخار می‌گویم ...
عرفانم به عمد از سفر طبیعت‌گردی، زودتر از‌ موعد برگشت و در جواب منعِ مادربزرگش، از شرکت در این اعتراضات  گفت : ( چرا نرم؟ اتفاقا صف اول میرم!)

و پسر من در صف اول جلوی مردم ایستاد.
پسرم از بیلبورد برای پاره‌کردن عکس (او) بالا رفت.
ضربه‌ای که برای پاره کردنش به تصویر زد ... صدایش...
صدایش ‌‌‌..
گوش‌نوازترین صدای این روزهاست وقتی برای هزارمین بار کلیپش را می‌بینم . _ آخ کسی که فیلمش را گرفتی .‌‌...آرزو می‌کنم تنت سالم و روزگار بر وقف مرادت باشد ‌._

بعد جلوی صف به سمت ماشین ضد اعتراضات (به گفته خودشان ضد شورش) حمله کرد. روی ماشینِ  در حال حرکت پرید ...
_ آخ فیلمبردار ‌..آخ فیلمبردار .‌‌..دستانت را بوسه باران می‌کنم ‌...._ »

روایت است که در ساعات آخر زندگی، عرفان پرچم ایران را روی شانه‌اش حمل می‌کرد. آری او برای ایران و برای آزادی جنگید و جانش را نثار کرد.
مادرش را منع کرده‌اند که برای زادروز او بر سر مزارش حاضر شود، ولی یاد عرفان در دل میلیون‌ها ایرانی زنده است و شرح شهامتش در کتاب‌های درسی ایران پس از پیروزی خواهد آمد. او الهام‌بخش جوانان بسیاری است که پای در راه می‌گذارند. عرفان بذر شد و هزاران دلاور خواهد رویاند و سرانجام نور بر ظلمت پیروز خواهد شد و نقش برجسته عرفان و عرفان‌ها در پیروزی از خاطر نخواهد رفت.

- عرفان رضایی، معترض ۲۱ ساله، روز ۳۰ شهریور در آمل هدف گلوله سرکوبگران قرار گرفت و کشته شد.


#عرفان_رضایی #آمل #یادمون_نمیره #نه_فراموش_میکنیم_نه_میبخشیم #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
شش روز مانده به سالگرد قتل حکومتی مهسا امینی

جمهوری اسلامی، از همه‌چیز می‌ترسد، حتی از قبرستان!

با نزدیک شدن سالگرد قتل حکومتی مهساامینی، علاوه بر افزایش بازداشت معترضان و بستگان کشته‌شدگان در خیزش انقلابی ۱۴۰۱، اقداماتی از جمله نصب دوربین‌های امنیتی، دیوارکشی اماکن دولتی و بستن آرامستان‌ها شدت پیدا کرده است.

نصب دوربین در ورودی آرامستان «آیچی»سقز و خیابان‌های پر تردد سنندج، بستن ورودی آرامستان مهاباد، دیوارکشی اطراف ساختمان فرمانداری #آمل، شهرداری سیرجان و ساختمان حفاظت اطلاعات رشت از جمله این اقدامات امنیتی است که در شبکه‌های اجتماعی منتشر شده‌ است.
پیش از این تلاش کردند تا در بوکان دسترسی به مزار جان‌باختگان راه آزادی را سخت کنند. در اراک اطراف مزار مهرشاد شهیدی را به همین منظور تغییر دادند، در آمل جلوی مزار جاویدنام غزاله چلابی دیوار کشیدند!

فکر می‌کنند با این کارها بقای حکومتشان بیشتر می‌شود؟ فکر می‌کنند عدم رضایت مردم کاهش می‌یابد؟ فکر می‌کنند می‌توانند جلوی طغیان مردم را بگیرند؟

باید ببینیم و تعریف کنیم. ...

#مهسا_امینی #زن_زندگی_آزادی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
ویدیوهایی منتشرنشده از روز ۳۰ شهریور آمل به دست ما رسیده است.
تصاویری از روز با شکوهی که مردم آمل شهر نیروهای سرکوبگر را به عقب رانده و فراری دادند.
پیشتر تصاویر دیگری از این روز منتشر کرده‌ایم که نشان می‌داد مردم عکس خمینی و خامنه‌ای را پایین کشیدند و پاره کردند و روی خودروی زرهی ضدشورش می.پرند و آن‌ها را به عقب می‌رانند.

این قدرت مردم متحد است که رژیم را ترسانده است و خواب از چشمان دیکتاتور ربوده است.

سی شهریور همان روزی است که غزاله چلابی و عرفان رضایی در آمل کشته شدند ...
اما چیزی نمانده بود که شهر سقوط کند.

#آمل #علیه_فراموشی #مردم_متحد #اتحاد_رمز_پیروزی #تکثیر_شهامت #مهسا_امینی #عرفان_رضایی #غزاله_چلابی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
فرزانه برزه‌کار، مادر جاویدنام عرفان خزابی، ضمن انتشار این ویدیو نوشت:

«عرفانم
حتی اگر روزی نتوانم در این صفحه مجازی اسمت را فریاد بزنم
حتی اگر هزاران دوربین بر مزارت نصب کنند
جلوی زائرانت را بگیرند، جلوی سالگرد و تولدت را بگیرند
دنیا چشم از تو برنمی‌دارد
دنیا آن پسر شجاع و بی باک که جلوی هزاران دوربین و اسلحه و نیرو قدعلم کرد را فراموش نمی‌کند.
دنیا آن پسر شجاعی که گفت من جلوتر از همه حقم را فریاد میزنم
و جلوتر از همه سینه سپر کرده بود را فراموش نمی‌کند.
دنیا آن پسری که حرفش حرف بود را فراموش نمی‌کند.
دنیا اولین اولین بلاگردان وطن در شهر آمل را فراموش نمی‌کند.
دنیا عرفان و میدان هفده شهریور آمل را فراموش نمی‌کند.
تو مظهر پاکی ونماینده رشادت و فداکاری هستی
نیاز به مهر و امضا نیست
تو در دل‌ها، تو در یادها و افکار مردمت حک شدی.
تو زنده هستی و زنده می‌مانی.
مرگ تنها توانست از تو گودالی پرکند.»


- عرفان رضایی، معترض ۲۱ ساله، روز ۳۰ شهریور در آمل هدف گلوله سرکوبگران قرار گرفت و کشته شد. عرفان در صف اول مبارزان بود، همان جوانی که شجاعانه روی ماشین قوای سرکوبگر پرید، همان که رفت بالای بیلبورد و عکس خامنه‌ای را پاره کرد، شهامت و دلاوری مثال زدنی عرفان را مگر می‌توان فراموش کرد؟ عرفان سرمشق بسیاری از جوانان شده است.


#عرفان_رضایی #آمل #یادمون_نمیره #دادخواهی #نه_فراموش_میکنیم_نه_میبخشیم #یاری_مدنی_توانا


@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
زادروز سینا لوح‌موسوی؛ نوجوان ۱۶ ساله‌ای که در جریان خیزش انقلابی ۱۴۰۱، روز ۳۰ شهریور ماه با گلوله سرکوبگران در شهر آمل کشته شد

آخرین روز تابستان است، سینا که عاشق و دلداده فوتبال است، پس از تمرین همراه با دوستانش در حال برگشت به خانه است که شلوغی‌های خیابان او را به سمت خود می‌کشد. روبروی فرمانداری آمل، ماموران به سمت جمعیت حمله می‌کنند و به سوی‌شان شلیک می‌کنند. مردم پراکنده شده هر کدام به‌سویی می‌روند. در این میان تیری جنگی به زیر بغل سینا می‌خورد و او غرق در خون روی زمین می‌افتد. روی زمین افتاده و کوله‌پشتی تازه‌اش که مادرش براش خریده غرق خون می‌شود. خون تمام پیراهنش و تنش را سرخ سرخ می‌کند و جان شیرینش را از دست می‌دهد.

پیکر بی جان سینا را در قبرستان امام‌زاده ابراهیم آمل به خاک می‌سپارند.

مادر سینا در این فایل صوتی از دلتنگی‌هایش می‌گوید و به پسر قهرمانش افتخار می‌کند.

#سینا_لوح_موسوی #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم #آمل #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
در اولین ساعات سال ۱۴۰۳، تعدادی از هموطنان بر سر مزار جاویدنام غزاله چلابی حاضر شدند و آنجا را گلباران کردند.

در روز ۳۰ شهریور ۱۴۰۱، در حالی که در خیابان فیلم می‌گرفت، ناگهان، گلوله‌ای به سمت غزاله چلابی شلیک شد و بر زمین افتاد. تلفنش هنوز در دستش بود و در حال ضبط تصویر مردمی که بهت‌زده و حیران بالای سر غزاله جمع شده بودند و فریاد می‌زدند: «یکی رو کشتند.»

غزاله چلابی، ۳۳ ساله، فارغ‌التحصیل رشته‌ «امور بانکی» و حسابدار یک شرکت خصوصی بود. او عاشق سفر‌های هیچهایکی و طبیعت‌گردی بود و همیشه رمان‌های تازه را دنبال می‌کرد، با همه مهربان بود و برای شنیدن حرف‌های آدم‌های اطرافش گوشی شنوا داشت. غزاله از سگ‌های بیمار و گرسنه‌ خیابانی حمایت می‌کرد و چند سالی بود که هر جمعه ساعت چهار صبح راهی یکی از کوه‌های اطراف آمل می‌شد. علَم‌کوه و دماوند و خیلی از قله‌های معروف ایران را فتح کرده بود و هر روز می‌دوید که برای کوهنوردی آماده باشد. غزاله یکی از همان زن‌هایی بود که در سال‌های اخیر هرجا که می‌توانست روسری‌اش را برمی‌داشت.

غزاله پس از اصابت تیر، پنج روز در کما بود. چنانکه خاله‌اش می‌گوید یک گلوله‌ی جنگی به پیشانی‌‌اش شلیک شده بود، پیشانی‌اش را سوراخ کرده بود و به حالت انفجار از سرش بیرون رفته بود. طوری که پشت سرش به اندازه یک نارنگی سوراخ شده بود. دکترهایش گفته بودند بصل‌‌النخاعش آسیب ندیده بود و برای همین با اینکه دچار مرگ مغزی شده بود اما حرکات غیرارادی بدنش مثل تپش قلب و عملکرد شُش‌ها ادامه داشت. غزاله می‌خواست که در صورت مرگ مغزی اعضای بدنش اهدا شود. دوبار هم در سال‌های گذشته کارت‌های اهدای عضو را پر کرده بود. وقتی که دکترها اعلام کردند راهی برای زنده نگه‌داشتنش نیست، هنوز ۹ عضو بدنش سالم بود و می‌شد که برای پیوند به دیگران اهدا شود. اما نهادهای امنیتی اجازه این کار را ندادند.

#غزاله_چلابی #آمل #نوروز #نوروز۱۴۰۳ #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
فرزانه برزه‌کار، مادر جاویدنام عرفان رضایی، تولد فرزندش را بر سر مزار او جشن گرفت.

او ضمن انتشار این ویدیو نوشت:

«عرفانم ؛نامت همیشه زنده است
برای تویی که خواهان عدالت و برابری بودی

۱۴۰۳/۶/۱۱ تولد بیست و سه سالگی‌ات در عرفانیه»


- عرفان رضایی، معترض ۲۱ ساله، روز ۳۰ شهریور در آمل هدف گلوله سرکوبگران قرار گرفت و کشته شد. عرفان در صف اول مبارزان بود، همان جوانی که شجاعانه روی ماشین قوای سرکوبگر پرید، همان که رفت بالای بیلبورد و عکس خامنه‌ای را پاره کرد، شهامت و دلاوری مثال زدنی عرفان را مگر می‌توان فراموش کرد؟ عرفان سرمشق بسیاری از جوانان شده است.


#عرفان_رضایی #آمل #یادمون_نمیره #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا

📱 Tavaana

📱Tavaana

📱Tavaana

📱Tavaana

📱tavaana

📱Beshkan

📱Dialogue

📱tavaana

@Tavaana_TavaanaTech
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
فرزانه برزه‌کار، مادر جاویدنام عرفان رضایی، از جان‌باختگان خیزش انقلابی ۱۴۰@ در شهر امل، ویدیویی را در اینستاگرام منتشر کرده که در آن با اشاره به وسایل باقی‌مانده از فرزندش، می‌گوید: «من هر روز با این خاطره‌ها گریه می‌کنم اما قاتلش در شهر می‌گردد.»
او زیر ویدیو چنین نوشته است: «چراغ ظلم ظالم تا شب محشر نمی‌سوزد، اگر سوزد شبی سوزد، شب دیگر نمی‌سوزد»

- عرفان رضایی، معترض ۲۱ ساله، روز ۳۰ شهریور در آمل هدف گلوله سرکوبگران قرار گرفت و کشته شد. عرفان در صف اول مبارزان بود، همان جوانی که شجاعانه روی ماشین قوای سرکوبگر پرید، همان که رفت بالای بیلبورد و عکس خامنه‌ای را پاره کرد، شهامت و دلاوری مثال زدنی عرفان را مگر می‌توان فراموش کرد؟ عرفان سرمشق بسیاری از جوانان شده است.


#عرفان_رضایی #آمل #یادمون_نمیره #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
همزمان با دومین سالگرد انقلاب مهسا، جمهوری اسلامی خانواده‌های دادخواه را تحت فشار مضاعف قرار داده است. ۱۵۰ نفر از اعضای خانواده‌ جان‌باختگان بازداشت شده‌اند و برای ۲۱ نفر از آنان احکام حبس و شلاق صادر شده است.
جمهوری اسلامی آن‌ها را تهدید می‌کند عزیزان‌شان را به قتل رسانده و اکنون هم دست از آزار و اذیت خانواده‌های دادخواه بر نمی‌دارد.

فرزانه برزه‌کار مادر عرفان رضایی در پیامی نوشته است:

«هنگامی که مرگ با غوغای پریده‌رنگش "عرفان رضایی" و کیان پیر فلک و نیکا شاکرمی و آیدا رستمی و ستاره‌ درخشان کردستان و به قول مادر ژینا، آن زیبای عالم‌تاب را ربود، پرسش اساسی آن است؟ آن فرزندان کوچک گرم خاک و آن فرزندان خورشید هنگامی که مرگ آنان را در ربود به چه فکر و اندیشه می‌کردند؟
این پرسش را مثل همه‌ مادران و پدران جنبش زن زندگی آزادی و والدین فرزندانی که در دهه‌ ۶۰ جگرگوشه‌های‌شان در زندان‌های بی‌نام‌ونشان به کام مرگ رفتند تا همچنان قربانی بگیرند.
ژینا خورشید بی‌بدیل کوهستان این ماه عالم‌تاب با همه‌ آن زیبارویان و زیباسیرتان جنبش زن زندگی آزادی می‌خواستند آزادی را که اکسیر روح انسان است با نثار جان‌شان و با افشاندن خون گرم‌شان برای خود و مردم‌شان به ارمغان آورند.
اما قیمت آزادی بسیار گران‌بها و بدون قیمت است. مثل لطف بدون قیمت زندگی. بهای آن شوربختانه معادل خون آدمی‌ست هنگامی که بر جان قاتلان لرزه بر می‌افکند.
ما هر چه را که باید از دست داده باشیم از دست داده‌ایم.
من فرزانه برزه‌کار، مادر عرفان رضایی، جان‌باخته راه آزادی، و دیگر مادران دادخواه در نابسامانی جامعه‌ درهم‌شکسته‌شده با تیغ استبداد و نابلدی حکومتی ناتوان در برآوردن نیازهای اساسی ملت از نان و مسکن و رفاه تا آزادی گوهر گران‌بهای روح آدمی، جملگی قربانیان و جان‌باختگان ستم و بیداد بی‌کفایتی هستیم.
جاده ناهموار با اتومبیل‌هایی که ارابه مرگ هستند به همراه مردمی که متجاوز به حقوق یکدیگر و قانون‌شکن و تباه‌کننده نظم و رعایت حقوق عمومی هستند و حکومتی که منشا قتل و اقتداری پوشالی با مشت آهنین است، جملگی قاتلین و کشندگان فرزندان ما هستند.
قربانیان تصادفات جاده‌ای با جوانانی که در خیابان‌ها مطالبه‌ آزادی کرده‌اند. به همراه کارگران گرسنه و بدون تامین اجتماعی و آینده و جوانان بیکار و زنان که سال‌ها در بی‌حقوقی کامل هستند به همراه قیود و پیش‌داوری‌ها و قوانین ارتجاعی و سرکوب‌گر با دولتی که اقتدار در ذات او به همراه کلید زندان و قضاتی که عمله‌ مرگ دیگران برای آن که اثبات نمایند در عدالت‌شان شائبه‌ای نیست، گردن محکوم را می‌زنند، جملگی سیمای جامعه‌ای مبتنی بر اقتدار و تبعیضات و ستم طبقاتی هستند که راه بر آزادی و تابش خورشید برابری و دادگری بسته‌اند.
این روزها به عرفان رضایی و کیان پیرفلک و نیکا شاکرمی و صدها جوان زیبا و برومند و رعنا فکر می‌کنیم که در لحطه ربایش مرگ با غوغای پریده‌رنگ فریاد می زدند:
نمی‌خواهیم نمی‌خواهیم
که بمیریم
ایمان داریم روزی خورشید آزادی از چشمان عاشق آنان و از گور پاکیزه‌ آنان طلوع خواهد کرد
تردید نداریم .. دیر است و دور نیست .. و سرزمین بلا دیده‌ ما پر از عدل و داد خواهد شد.»
عرفان رضایی، معترض ۲۱ ساله، روز ۳۰ شهریور در آمل هدف گلوله سرکوبگران قرار گرفت و کشته شد. عرفان در صف اول مبارزان بود، همان جوانی که شجاعانه روی ماشین قوای سرکوبگر پرید، همان که رفت بالای بیلبورد و عکس خامنه‌ای را پاره کرد، شهامت و دلاوری مثال زدنی عرفان را مگر می‌توان فراموش کرد؟ عرفان سرمشق بسیاری از جوانان شده است.


#عرفان_رضایی #آمل #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سالگرد جان‌باختن جوان دلاور وطن، عرفان رضایی است. فرزانه برزه‌کار، مادر عرفان ضمن انتشار این ویدیو نوشت:

«امروز یاد آور آن شهریور خونین است
سی شهریور از خاطره ی کسی محو نمی‌شود
دلبندم، من مادرت مادر جفا کشیده‌ی وطن
با همه‌ی دردهای بیشمارم هم پیمان با تو قوی‌تر از همیشه از حصار بی عدالتی‌ها میگذرم و بر زندگی پیروز می‌شوم
روزی خورشید عدالت از چشمان عاشقت و گور پاکیزه ات طلوع خواهد کرد

دومین سالگرد عروج آسمانی ات در کنار مزار پاکت عرفانیه »

erfan_rezaei_navaei

- عرفان رضایی، معترض ۲۱ ساله، روز ۳۰ شهریور در آمل هدف گلوله سرکوبگران قرار گرفت و کشته شد. عرفان در صف اول مبارزان بود، همان جوانی که شجاعانه روی ماشین قوای سرکوبگر پرید، همان که رفت بالای بیلبورد و عکس خامنه‌ای را پاره کرد، شهامت و دلاوری مثال زدنی عرفان را مگر می‌توان فراموش کرد؟ عرفان سرمشق بسیاری از جوانان شده است.


#عرفان_رضایی #آمل #یادمون_نمیره #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
عرفان رضایی، معترض ۲۱ ساله، روز ۳۰ شهریور در آمل هدف گلوله سرکوبگران قرار گرفت و کشته شد. عرفان در صف اول مبارزان بود، همان جوانی که شجاعانه روی ماشین قوای سرکوبگر پرید، همان که رفت بالای بیلبورد و عکس خامنه‌ای را پاره کرد، شهامت و دلاوری مثال زدنی عرفان را مگر می‌توان فراموش کرد؟ عرفان سرمشق بسیاری از جوانان شده است.

این ویدئو، بخشی از دلاوری‌های عرفان پیش از کشته شدنش را نشان می‌دهد، لحظه‌ای که شجاعانه بر روی خودروی زرهی سرکوبگران می‌پرد، لحظه‌ای که عکس خامنه‌ای را پاره می‌کند.

جوان دلیری که به خیابان رفت تا آزاد شود، تا ایران را آزاد کند و تا پای جان بر هدفش ایستاد.


#عرفان_رضایی #آمل #یادمون_نمیره #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سینا لوح‌موسوی؛ نوجوان ۱۶ ساله‌ای که در جریان خیزش انقلابی ۱۴۰۱، روز ۳۰ شهریور ماه با گلوله سرکوبگران در شهر آمل کشته شد

آخرین روز تابستان است، سینا که عاشق و دلداده فوتبال است، پس از تمرین همراه با دوستانش در حال برگشت به خانه است که شلوغی‌های خیابان او را به سمت خود می‌کشد. روبروی فرمانداری آمل، ماموران به سمت جمعیت حمله می‌کنند و به سوی‌شان شلیک می‌کنند. مردم پراکنده شده هر کدام به‌سویی می‌روند. در این میان تیری جنگی به زیر بغل سینا می‌خورد و او غرق در خون روی زمین می‌افتد. روی زمین افتاده و کوله‌پشتی تازه‌اش که مادرش براش خریده غرق خون می‌شود. خون تمام پیراهنش و تنش را سرخ سرخ می‌کند و جان شیرینش را از دست می‌دهد.

پیکر بی جان سینا را در قبرستان امام‌زاده ابراهیم آمل به خاک می‌سپارند.

مادر سینا در این فایل صوتی از دلتنگی‌هایش می‌گوید و به پسر قهرمانش افتخار می‌کند.

#سینا_لوح_موسوی #آمل #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech