This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
برادر #ساسان_قربانی نوشته است که ساسان بسیار پسر زحمتکشی بود، قوی بود، ورزشکار بود و روحیه شادی داشت. در کارگاه آهنگری سخت کار میکرد و همیشه دست افراد نیازمند را میگرفت و در غم و شادی، کمک حال دیگران بود.تازه توانسته بودند با برادرش یک خانه بسازند و قرار بوده با اتمام خانه برای ساسان بروند خواستگاری. سامان میگوید که آرزوی خانهاش و حنابندانش به دل همه ماند.
سیام شهریور، همزمان با اعتراضات مردمی در رضوانشهر، سامان و ساسان با هم بودند و ساسان تلاش میکرده بچههای دبیرستانی را از میان شلیک گاز اشکآور و گلوله دور کند. نیروهای بسیج از بالای کلانتری به مردم شلیک میکردند. ساسان متوجه میشود یک نفر تیر خورده و میرود که به او کمک کند که با تیر جنگی به ران سمت راستش شلیک میکنند و او روی زمین میافتد.
سامان میخواهد برادرش را به بیمارستان برساند
اما مأموران آنها را به کلانتری منتقل میکنند. سامان میگوید برادرم خونریزی دارد و باید به بیمارستان منتقل شود که بسیجیها با باتوم به جان او میافتند و او را کتک میزنند و همزمان ساسان روی زمین افتاده بوده و از او خون میرفته. بعد از مدتی سامان بالاخره موفق میشود ساسان را به بیمارستان شهدای رضوانشهر برساند. او نیاز به خون داشته و بسیاری با گروه خونی مناسب داوطلب اهدای خون به او بودند. اما بیمارستان قبول نمیکند و ساسان با آمبولانس بدون کنترل خونریزی به بیمارستان پورسینای رشت منتقل میشود و در آنجا به آنها اعلام میکنند ساسان فوت شده است. در گواهی فوت نوشته شده که علت مرگ، برخورد جسم پرتابی شتابدار است.
سامان مینویسد با عدم رسیدگی به ساسان به عمد برادرم را کشتند.
فردای آنروز با هزار منت و تعهد جنازه را تحویل میگیرند در حالی دفن میشود که تمام بدن شکافته شده بوده و بخیه داشته. به آنها میگویند ساسان نیاز به کالبد شکافی داشته است. درحالی زخم تنها در ران سمت راست او بوده.
سامان نوشته است که که خانهام خراب شد با قتل تنها برادرم.
ویدیو از صفحه برادر ساسان
saman_qorbani.pv
متن از صفحه نغمه جاه
naghmehjah
#womanlifefreedom
#زن_زندگی_آزادی
#irgcterrorists
#آزادی
#ایران #مهسا_امینی #اتحاد_رمز_پیروزی
#همبستگی_برای_سرنگونی #انقلاب_ملی #برای_آزادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
برادر #ساسان_قربانی نوشته است که ساسان بسیار پسر زحمتکشی بود، قوی بود، ورزشکار بود و روحیه شادی داشت. در کارگاه آهنگری سخت کار میکرد و همیشه دست افراد نیازمند را میگرفت و در غم و شادی، کمک حال دیگران بود.تازه توانسته بودند با برادرش یک خانه بسازند و قرار بوده با اتمام خانه برای ساسان بروند خواستگاری. سامان میگوید که آرزوی خانهاش و حنابندانش به دل همه ماند.
سیام شهریور، همزمان با اعتراضات مردمی در رضوانشهر، سامان و ساسان با هم بودند و ساسان تلاش میکرده بچههای دبیرستانی را از میان شلیک گاز اشکآور و گلوله دور کند. نیروهای بسیج از بالای کلانتری به مردم شلیک میکردند. ساسان متوجه میشود یک نفر تیر خورده و میرود که به او کمک کند که با تیر جنگی به ران سمت راستش شلیک میکنند و او روی زمین میافتد.
سامان میخواهد برادرش را به بیمارستان برساند
اما مأموران آنها را به کلانتری منتقل میکنند. سامان میگوید برادرم خونریزی دارد و باید به بیمارستان منتقل شود که بسیجیها با باتوم به جان او میافتند و او را کتک میزنند و همزمان ساسان روی زمین افتاده بوده و از او خون میرفته. بعد از مدتی سامان بالاخره موفق میشود ساسان را به بیمارستان شهدای رضوانشهر برساند. او نیاز به خون داشته و بسیاری با گروه خونی مناسب داوطلب اهدای خون به او بودند. اما بیمارستان قبول نمیکند و ساسان با آمبولانس بدون کنترل خونریزی به بیمارستان پورسینای رشت منتقل میشود و در آنجا به آنها اعلام میکنند ساسان فوت شده است. در گواهی فوت نوشته شده که علت مرگ، برخورد جسم پرتابی شتابدار است.
سامان مینویسد با عدم رسیدگی به ساسان به عمد برادرم را کشتند.
فردای آنروز با هزار منت و تعهد جنازه را تحویل میگیرند در حالی دفن میشود که تمام بدن شکافته شده بوده و بخیه داشته. به آنها میگویند ساسان نیاز به کالبد شکافی داشته است. درحالی زخم تنها در ران سمت راست او بوده.
سامان نوشته است که که خانهام خراب شد با قتل تنها برادرم.
ویدیو از صفحه برادر ساسان
saman_qorbani.pv
متن از صفحه نغمه جاه
naghmehjah
#womanlifefreedom
#زن_زندگی_آزادی
#irgcterrorists
#آزادی
#ایران #مهسا_امینی #اتحاد_رمز_پیروزی
#همبستگی_برای_سرنگونی #انقلاب_ملی #برای_آزادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech