Forwarded from گفتوشنود
الیسا و مارسلا
معرفی فیلم
(برمبنای داستانی واقعی)
«راهبهها خود را زنان خداوند میدانند و هر کدام تلاش میکنند سوگلی سلطان باشند؛ اما سلطانی در کار نیست!…»
این را الیسا به مارسلا میگوید. مارسلا پرسیده بود زندگی در این مدرسه با راهبهها چطور است؟ الیسا که چند سالی بزرگتر است و در مدرسه بیشتر سابقه دارد، میگوید این زنها همه ناراضیاند. همه خود را همسران خداوند میدانند و سعی میکنند سوگلی سلطان باشند اما سلطانی در کار نیست.
مارسلا که متوجه زبان استعاری الیسا شده است، با تردید میپرسد: تو به خدا اعتقاد نداری؟ پاسخ الیسا قاطع است: من به کشیشها و راهبهها اعتقادی ندارم. نه به مریم باکره و نه به روحالقدس! من به خدا اعتقادی ندارم!
اما فیلم الیسا و مارسلا (Elisa y Marcela) درباره دو دختر جوان است که در ۱۹۰۱ عاشق یکدیگر میشوند و علیرغم ممنوعیت ازدواج میان همجنسها در اسپانیا و اغلب کشورهای جهان آن روزگار، با یکدیگر ازدواج میکنند. الیسا و مارسلا برای اولین بار در مدرسهای که هر دو در آن تحصیل میکردند در شهر لا کورونیا در منطقه گالیسیا واقع در شمال غربی اسپانیا با هم آشنا شدند. آنها هر دو به عنوان دانشآموز در این مدرسه مذهبی بودند و در آنجا بود که دوستی و سپس رابطه عاطفی میان آنها شکل گرفت. این رابطه در نهایت به ازدواج آنها منجر شد، ازدواجی که به دلیل شرایط خاص آن دوره و جامعه، مجبور شدند آن را با جعل هویت توسط الیسا انجام دهند.
الیسا، سیبیل میگذارد و لباس مردانه میپوشد و نام خود را با جعل مدارک به ماریو تغییر میدهد. این عمل زنانهپوشی و (یا) مردانهپوشی، transvestism نامیده میشود. ترانسوستیسم، که تاریخاً به آن «پوشیدن لباسهای جنس مخالف» گفته میشود، شامل پوشیدن لباسهایی است که سنتاً با جنس مخالف مرتبط هستند. این اصطلاح اغلب از دیگر رفتارهای مرتبط با هویت جنسیتی، مانند تراجنسیتی، متمایز میشود، زیرا ترانسوستیسم به طور خاص به عمل پوشیدن لباسهای جنس مخالف مربوط میشود، اغلب بدون تمایل به تغییر دائمی هویت جنسیتی خود…
برای مطالعهی ادامهی یادداشت به صفحهی گفتوشنود مراجعه کنید:
https://dialog.tavaana.org/elisa-y-marcela/
#مارجینال #مارجینالیسم #حاشیه #حاشیه_نشینی #رواداری #گفتگو #دگرباشی #دگرباشی_جنسی
@dialogue1402
معرفی فیلم
(برمبنای داستانی واقعی)
«راهبهها خود را زنان خداوند میدانند و هر کدام تلاش میکنند سوگلی سلطان باشند؛ اما سلطانی در کار نیست!…»
این را الیسا به مارسلا میگوید. مارسلا پرسیده بود زندگی در این مدرسه با راهبهها چطور است؟ الیسا که چند سالی بزرگتر است و در مدرسه بیشتر سابقه دارد، میگوید این زنها همه ناراضیاند. همه خود را همسران خداوند میدانند و سعی میکنند سوگلی سلطان باشند اما سلطانی در کار نیست.
مارسلا که متوجه زبان استعاری الیسا شده است، با تردید میپرسد: تو به خدا اعتقاد نداری؟ پاسخ الیسا قاطع است: من به کشیشها و راهبهها اعتقادی ندارم. نه به مریم باکره و نه به روحالقدس! من به خدا اعتقادی ندارم!
اما فیلم الیسا و مارسلا (Elisa y Marcela) درباره دو دختر جوان است که در ۱۹۰۱ عاشق یکدیگر میشوند و علیرغم ممنوعیت ازدواج میان همجنسها در اسپانیا و اغلب کشورهای جهان آن روزگار، با یکدیگر ازدواج میکنند. الیسا و مارسلا برای اولین بار در مدرسهای که هر دو در آن تحصیل میکردند در شهر لا کورونیا در منطقه گالیسیا واقع در شمال غربی اسپانیا با هم آشنا شدند. آنها هر دو به عنوان دانشآموز در این مدرسه مذهبی بودند و در آنجا بود که دوستی و سپس رابطه عاطفی میان آنها شکل گرفت. این رابطه در نهایت به ازدواج آنها منجر شد، ازدواجی که به دلیل شرایط خاص آن دوره و جامعه، مجبور شدند آن را با جعل هویت توسط الیسا انجام دهند.
الیسا، سیبیل میگذارد و لباس مردانه میپوشد و نام خود را با جعل مدارک به ماریو تغییر میدهد. این عمل زنانهپوشی و (یا) مردانهپوشی، transvestism نامیده میشود. ترانسوستیسم، که تاریخاً به آن «پوشیدن لباسهای جنس مخالف» گفته میشود، شامل پوشیدن لباسهایی است که سنتاً با جنس مخالف مرتبط هستند. این اصطلاح اغلب از دیگر رفتارهای مرتبط با هویت جنسیتی، مانند تراجنسیتی، متمایز میشود، زیرا ترانسوستیسم به طور خاص به عمل پوشیدن لباسهای جنس مخالف مربوط میشود، اغلب بدون تمایل به تغییر دائمی هویت جنسیتی خود…
برای مطالعهی ادامهی یادداشت به صفحهی گفتوشنود مراجعه کنید:
https://dialog.tavaana.org/elisa-y-marcela/
#مارجینال #مارجینالیسم #حاشیه #حاشیه_نشینی #رواداری #گفتگو #دگرباشی #دگرباشی_جنسی
@dialogue1402
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ویدیویی از یکی از برنامههای رسانه آزاد، در شبکههای اجتماعی منتشر شده که در آن دکتر مصطفی مهرآیین، جامعهشناس، عملکرد ادعاهای و ایدئولوژیک حکومت در دفاع از مستضعفین را نقد میکند. او با طرح پرسشی بنیادین، تلاش میکند تناقضهای موجود در این نوع رویکردها را آشکار کند.
وی میگوید: اگر یک نظام ادعای دفاع از مستضعفین را دارد، باید بررسی کرد که آیا این ادعاها به اهداف خود وفادار ماندهاند یا خیر. مهرآیین تأکید میکند که نقد باید «درونماندگار» باشد، به این معنا که باید دید یک اندیشه یا شیوه عمل تا چه حد به آرمانها و اهداف خود پایبند است و آیا در عمل، علیه خودش عمل نمیکند.
او با طرح مثالهایی از عملکرد رژیم، میپرسد: آیا ممکن است حکومتی به نام دفاع از مستضعفین، خود خالق مستضعفین باشد؟ آیا میشود در چنین جامعهای ۲۰ میلیون حاشیهنشین وجود داشته باشد و بیش از ۶۰ میلیون نفر زیر خط فقر زندگی کنند؟
مهرآیین به شیوههای حکمرانی، نظمبخشی اقتصادی، و ایدهپردازی سیاسی اشاره میکند و میگوید: اگر این شیوهها به جای کاهش ظلم، باعث ایجاد فقر و گسترش بیعدالتی شوند، چگونه میتوان آن را در راستای دفاع از مستضعفین دانست؟
او در نهایت این پرسش را مطرح میکند که چگونه یک نظام میتواند مدعی مبارزه با ظلم و دفاع از محرومان باشد، در حالی که نتایج عملی آن چیزی جز گسترش فقر و افزایش نابرابری نیست. این تناقض بنیادین به اعتقاد مهرآیین، نیازمند بازاندیشی و نقدی جدی است.
نظر شما چیست؟
#فقر_فساد_گرونی #خط_فقر #حاشیه_نشینی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
وی میگوید: اگر یک نظام ادعای دفاع از مستضعفین را دارد، باید بررسی کرد که آیا این ادعاها به اهداف خود وفادار ماندهاند یا خیر. مهرآیین تأکید میکند که نقد باید «درونماندگار» باشد، به این معنا که باید دید یک اندیشه یا شیوه عمل تا چه حد به آرمانها و اهداف خود پایبند است و آیا در عمل، علیه خودش عمل نمیکند.
او با طرح مثالهایی از عملکرد رژیم، میپرسد: آیا ممکن است حکومتی به نام دفاع از مستضعفین، خود خالق مستضعفین باشد؟ آیا میشود در چنین جامعهای ۲۰ میلیون حاشیهنشین وجود داشته باشد و بیش از ۶۰ میلیون نفر زیر خط فقر زندگی کنند؟
مهرآیین به شیوههای حکمرانی، نظمبخشی اقتصادی، و ایدهپردازی سیاسی اشاره میکند و میگوید: اگر این شیوهها به جای کاهش ظلم، باعث ایجاد فقر و گسترش بیعدالتی شوند، چگونه میتوان آن را در راستای دفاع از مستضعفین دانست؟
او در نهایت این پرسش را مطرح میکند که چگونه یک نظام میتواند مدعی مبارزه با ظلم و دفاع از محرومان باشد، در حالی که نتایج عملی آن چیزی جز گسترش فقر و افزایش نابرابری نیست. این تناقض بنیادین به اعتقاد مهرآیین، نیازمند بازاندیشی و نقدی جدی است.
نظر شما چیست؟
#فقر_فساد_گرونی #خط_فقر #حاشیه_نشینی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
عدالت اجتماعی و گذار عادلانه به آیندهای پایدار
۲۰ فوریه بهعنوان روز جهانی عدالت اجتماعی نامگذاری شده تا توجه جهانیان را به اهمیت برابری، کاهش فقر، و حمایت از گروههای آسیبپذیر جلب کند. سازمان ملل از سال ۲۰۰۷ این روز را به رسمیت شناخته و هر سال بر جنبهای خاص از عدالت اجتماعی تمرکز میکند.
شعار سال ۲۰۲۵: "تقویت گذار عادلانه برای آیندهای پایدار" تأکید دارد که حرکت به سمت اقتصادهای کمکربن نباید به بهای فقر، بیکاری و نابرابری تمام شود. گذار عادلانه یعنی همزمان با کاهش مصرف سوختهای فسیلی، باید حمایتهای اجتماعی، آموزش مهارتهای سبز و ایجاد فرصتهای اقتصادی برای جوامع آسیبپذیر در نظر گرفته شود.
سازمان بینالمللی کار (ILO) در گزارش "چشمانداز اشتغال و عدالت اجتماعی ۲۰۲۵" اعلام کرده که رشد اقتصادی جهان کند شده و نرخ بیکاری جهانی در حدود ۵ درصد باقی مانده است، اما بیکاری جوانان همچنان بالاست (۱۲.۶ درصد). کشورهای کمدرآمد بیشترین فشار را متحمل شدهاند و بسیاری از کارگران در بخشهای غیررسمی با دستمزد پایین فعالیت میکنند.
عدالت اجتماعی در ایران؛ بحرانهای زیستمحیطی و اقتصادی
در ایران، که از بالاترین نرخ آلودگی هوا، فرسایش خاک، بیکاری، تورم و کاهش ارزش پول ملی رنج میبرد، عدالت اجتماعی به یک آرمان دستنیافتنی تبدیل شده است. سیاستهای نادرست اقتصادی، فساد سیستماتیک و سرکوب اجتماعی، مردم را از حق زندگی شایسته محروم کرده است.
حکومت جمهوری اسلامی نهتنها در مسیر توسعه پایدار گام برنداشته، بلکه با تخریب منابع طبیعی، سرکوب اعتراضات کارگری و نبود حمایتهای اجتماعی، عدالت را بیش از پیش از دسترس مردم خارج کرده است. دستیابی به عدالت اجتماعی در ایران تنها با گذر از این حکومت استبدادی ممکن خواهد شد. یک نظام پاسخگو و دموکراتیک میتواند آیندهای را بسازد که در آن توسعه پایدار، حقوق برابر، و رفاه اقتصادی برای همه فراهم باشد.
#عدالت_اجتماعی #توسعه_پایدار #محیط_زیست #حقوق_برابر #بیکاری #حاشیه_نشینی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
۲۰ فوریه بهعنوان روز جهانی عدالت اجتماعی نامگذاری شده تا توجه جهانیان را به اهمیت برابری، کاهش فقر، و حمایت از گروههای آسیبپذیر جلب کند. سازمان ملل از سال ۲۰۰۷ این روز را به رسمیت شناخته و هر سال بر جنبهای خاص از عدالت اجتماعی تمرکز میکند.
شعار سال ۲۰۲۵: "تقویت گذار عادلانه برای آیندهای پایدار" تأکید دارد که حرکت به سمت اقتصادهای کمکربن نباید به بهای فقر، بیکاری و نابرابری تمام شود. گذار عادلانه یعنی همزمان با کاهش مصرف سوختهای فسیلی، باید حمایتهای اجتماعی، آموزش مهارتهای سبز و ایجاد فرصتهای اقتصادی برای جوامع آسیبپذیر در نظر گرفته شود.
سازمان بینالمللی کار (ILO) در گزارش "چشمانداز اشتغال و عدالت اجتماعی ۲۰۲۵" اعلام کرده که رشد اقتصادی جهان کند شده و نرخ بیکاری جهانی در حدود ۵ درصد باقی مانده است، اما بیکاری جوانان همچنان بالاست (۱۲.۶ درصد). کشورهای کمدرآمد بیشترین فشار را متحمل شدهاند و بسیاری از کارگران در بخشهای غیررسمی با دستمزد پایین فعالیت میکنند.
عدالت اجتماعی در ایران؛ بحرانهای زیستمحیطی و اقتصادی
در ایران، که از بالاترین نرخ آلودگی هوا، فرسایش خاک، بیکاری، تورم و کاهش ارزش پول ملی رنج میبرد، عدالت اجتماعی به یک آرمان دستنیافتنی تبدیل شده است. سیاستهای نادرست اقتصادی، فساد سیستماتیک و سرکوب اجتماعی، مردم را از حق زندگی شایسته محروم کرده است.
حکومت جمهوری اسلامی نهتنها در مسیر توسعه پایدار گام برنداشته، بلکه با تخریب منابع طبیعی، سرکوب اعتراضات کارگری و نبود حمایتهای اجتماعی، عدالت را بیش از پیش از دسترس مردم خارج کرده است. دستیابی به عدالت اجتماعی در ایران تنها با گذر از این حکومت استبدادی ممکن خواهد شد. یک نظام پاسخگو و دموکراتیک میتواند آیندهای را بسازد که در آن توسعه پایدار، حقوق برابر، و رفاه اقتصادی برای همه فراهم باشد.
#عدالت_اجتماعی #توسعه_پایدار #محیط_زیست #حقوق_برابر #بیکاری #حاشیه_نشینی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech