امروز ۲۶ آبان است، سالروز بازداشتشدن صالح میرهاشمی، یکی از بچههای اصفهان، یکی از بچههای ایران، که بیگناه اعدام شد.
یک منبع نزدیک به خانواده میرهاشمی میگوید: «صالح در محله خانه اصفهان که بیشتر آشنا و فامیلش هم در آن محل بودند، بزرگ شد و بیشتر افراد این منطقه او را میشناختند.
در این محله بود که شب ۲۵ آبان اعتراض مردمی شروع شد و سه نفر از بسیج و فرمانده فراحا به طور نامشخصی کشته شدند. (بعدها فایل لو رفته پلیس گواه بر این بود که آنها توسط نیروهای خودی حکومتی در یک درگیری کشته شدند، اما دادگاه به آن فایل توجهی نکرد.)»
این منبع اضافه میکند: «اولین کسی که دستگیر شد، یکی از جوانان کشتیگیر بود که از اقوام صالح هم بود، ماموران توانستند در بازجویی او لیستی از جوانانی که در آن محل حضور داشتند به دست بیاورن کد و بعد آنها را یکی یکی بازداشت کردند.
صالح ۲۶ آبان، در راه رفتن به شمال ایران بازداشت شد، خانوادهاش از او کاملا بیخبر بودند تا اینکه در تلویزیون لحظه دستگیریاش پخش شد و به عنوان «تروریست خانه اصفهان» معرفی شد، این در حالی بود که هنوز هیچ بازجوییای هم نشده بود، ولی در بدو بازداشت به او انگ زدند و از تلویزیون هم پخش کردند، این سناریویی بود که آن شب چیده بودند تا جوانان بیگناهی را به جای عاملان اصلی واقعه بنشانند.
خانواده صالح، تا ۴۷ روز هیچ خبری از او نداشتند، نتوانستند وکیل معرفی کنند و مرحله تحقیقات (بازجویی) بدون دسترسی به وکیل سپری شد.»
او میگوید، «انطور که اطلاع یافتم، تنها یک هفته پیش از برگزاری دادگاه، به خانواده صالح اجازه ملاقات دادند، اما چه ملاقاتی؟ دور تا دورشان مامور و ضبط و دوربین بود و اجازه صحبت راجع به پرونده را نداشتند.
پیش از برگزاری دادگاه سه شب نگذاشته بودند که صالح بخوابد و او در روز اول دادگاه صالح گیج و منگ بود و نتونست از خودش دفاع کند، برای او دو بار اعدام صادر کردند، بدون هیچ مدرکی و پرونده فقط به اجباری اجباری خودش و اعتراف بقیه متهمین (که دو تا از آنها از اقوام صالح بودند) مبتنی بود.
صالح چند بار طی ۴۷ روزی که در اداره اطلاعات بازجویی میشد، اعدام مصنوعی شد و با شوکر برقی مورد ضرب و شتم قرار گرفت، تهدید شد که به خانوادهاش آسیب میرسد و او را مجبور به نوشتن سناریوی بازجویان و اعتراف اجباری کردند. اینها را صالح در ملاقات با ترس و لرز گفت و بیان کرد که "آنجا آخر دنیاست، بیرون که آمدم همه چیز را تعریف میکنم"، ولی او نیامد و قسمت زیادی از آنچه بر او رفت، ناگفته ماند.»
بعد از صدور حکم دیوان عالی کشور، ده روز بیشتر طول نکشید که با عجله این حکم در شب تعطیل جمعه با حضور تعداد بسیاری از نیروهای اطلاعاتی اجرا شود و اجازه ندادند که اعاده دادرسی ثبت شود.
این فرد نزدیک به خانواده صالح میگوید، «خانواده صالح در طی بازداشت او به شدت تحت فشار بودند، خواهر کوچک صالح، که خیلی پیگیر کار او بود، مورد تهدید واقع شد، پلاک خودروی او را کندند و در دادگاه تهدیدش کردند که اگر به پیگیری ادامه بدهی عواقب بدی در انتظارت خواهد بود و از او تعهد گرفتند.
بازجویان و نیروهای امنیتی خانواده صالح را ترسانده بودند که اگر در خصوص او اطلاعرسانی کنید، این موضوع به ضررش تمام خواهد شد.
بازجویان هر روز به همسر صالح زنگ میزدند، ...... (در این قسمت این فرد نزدیک خانواده صالح گفت اجازه ندارم بیشتر شرح دهم)»
«خانوادهای که تجربه نداشتند، ترسیده بودند، در عمرشان با چنین وضعیتی مواجه نشده و ندیده بودند و نمیدانستند که باید چه اقداماتی انجام دهند و تا به خودشان بیایند، دیدند که صالح اعدام شد! و زندگیشان انگار که طوفانی آن را در هم کوبیده باشد، ویران شد.
صالح جوانی بود که به عنوان یک ورزشکار بامرام و باغیرت مطرح بود. حکومت برای خاموش کردن اعتراضات نیاز داشت چنین شخص مطرحی را بکشد، تا بقیه را بترساند.
صالح در بازجوییها با وجود فشار زیاد علیه هیچکس حرف نزد و خواسته بازجویان را برآورده نکرد، اما بر اساس اعترافات دروغ و تحت فشار چند تن از بازداشتشدگان که اکنون آزاد هستند، حکم اعدام گرفت و توسط حکومت به قتل رسید و امروز مادر و همسرش غمگین یادش را بر سر مزارش گرامی میدارند.»
#صالح_میرهاشمی #خانه_اصفهان #بچه_های_اصفهان #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
یک منبع نزدیک به خانواده میرهاشمی میگوید: «صالح در محله خانه اصفهان که بیشتر آشنا و فامیلش هم در آن محل بودند، بزرگ شد و بیشتر افراد این منطقه او را میشناختند.
در این محله بود که شب ۲۵ آبان اعتراض مردمی شروع شد و سه نفر از بسیج و فرمانده فراحا به طور نامشخصی کشته شدند. (بعدها فایل لو رفته پلیس گواه بر این بود که آنها توسط نیروهای خودی حکومتی در یک درگیری کشته شدند، اما دادگاه به آن فایل توجهی نکرد.)»
این منبع اضافه میکند: «اولین کسی که دستگیر شد، یکی از جوانان کشتیگیر بود که از اقوام صالح هم بود، ماموران توانستند در بازجویی او لیستی از جوانانی که در آن محل حضور داشتند به دست بیاورن کد و بعد آنها را یکی یکی بازداشت کردند.
صالح ۲۶ آبان، در راه رفتن به شمال ایران بازداشت شد، خانوادهاش از او کاملا بیخبر بودند تا اینکه در تلویزیون لحظه دستگیریاش پخش شد و به عنوان «تروریست خانه اصفهان» معرفی شد، این در حالی بود که هنوز هیچ بازجوییای هم نشده بود، ولی در بدو بازداشت به او انگ زدند و از تلویزیون هم پخش کردند، این سناریویی بود که آن شب چیده بودند تا جوانان بیگناهی را به جای عاملان اصلی واقعه بنشانند.
خانواده صالح، تا ۴۷ روز هیچ خبری از او نداشتند، نتوانستند وکیل معرفی کنند و مرحله تحقیقات (بازجویی) بدون دسترسی به وکیل سپری شد.»
او میگوید، «انطور که اطلاع یافتم، تنها یک هفته پیش از برگزاری دادگاه، به خانواده صالح اجازه ملاقات دادند، اما چه ملاقاتی؟ دور تا دورشان مامور و ضبط و دوربین بود و اجازه صحبت راجع به پرونده را نداشتند.
پیش از برگزاری دادگاه سه شب نگذاشته بودند که صالح بخوابد و او در روز اول دادگاه صالح گیج و منگ بود و نتونست از خودش دفاع کند، برای او دو بار اعدام صادر کردند، بدون هیچ مدرکی و پرونده فقط به اجباری اجباری خودش و اعتراف بقیه متهمین (که دو تا از آنها از اقوام صالح بودند) مبتنی بود.
صالح چند بار طی ۴۷ روزی که در اداره اطلاعات بازجویی میشد، اعدام مصنوعی شد و با شوکر برقی مورد ضرب و شتم قرار گرفت، تهدید شد که به خانوادهاش آسیب میرسد و او را مجبور به نوشتن سناریوی بازجویان و اعتراف اجباری کردند. اینها را صالح در ملاقات با ترس و لرز گفت و بیان کرد که "آنجا آخر دنیاست، بیرون که آمدم همه چیز را تعریف میکنم"، ولی او نیامد و قسمت زیادی از آنچه بر او رفت، ناگفته ماند.»
بعد از صدور حکم دیوان عالی کشور، ده روز بیشتر طول نکشید که با عجله این حکم در شب تعطیل جمعه با حضور تعداد بسیاری از نیروهای اطلاعاتی اجرا شود و اجازه ندادند که اعاده دادرسی ثبت شود.
این فرد نزدیک به خانواده صالح میگوید، «خانواده صالح در طی بازداشت او به شدت تحت فشار بودند، خواهر کوچک صالح، که خیلی پیگیر کار او بود، مورد تهدید واقع شد، پلاک خودروی او را کندند و در دادگاه تهدیدش کردند که اگر به پیگیری ادامه بدهی عواقب بدی در انتظارت خواهد بود و از او تعهد گرفتند.
بازجویان و نیروهای امنیتی خانواده صالح را ترسانده بودند که اگر در خصوص او اطلاعرسانی کنید، این موضوع به ضررش تمام خواهد شد.
بازجویان هر روز به همسر صالح زنگ میزدند، ...... (در این قسمت این فرد نزدیک خانواده صالح گفت اجازه ندارم بیشتر شرح دهم)»
«خانوادهای که تجربه نداشتند، ترسیده بودند، در عمرشان با چنین وضعیتی مواجه نشده و ندیده بودند و نمیدانستند که باید چه اقداماتی انجام دهند و تا به خودشان بیایند، دیدند که صالح اعدام شد! و زندگیشان انگار که طوفانی آن را در هم کوبیده باشد، ویران شد.
صالح جوانی بود که به عنوان یک ورزشکار بامرام و باغیرت مطرح بود. حکومت برای خاموش کردن اعتراضات نیاز داشت چنین شخص مطرحی را بکشد، تا بقیه را بترساند.
صالح در بازجوییها با وجود فشار زیاد علیه هیچکس حرف نزد و خواسته بازجویان را برآورده نکرد، اما بر اساس اعترافات دروغ و تحت فشار چند تن از بازداشتشدگان که اکنون آزاد هستند، حکم اعدام گرفت و توسط حکومت به قتل رسید و امروز مادر و همسرش غمگین یادش را بر سر مزارش گرامی میدارند.»
#صالح_میرهاشمی #خانه_اصفهان #بچه_های_اصفهان #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech