اعلام نگرانی احمدرضا حائری فعال حقوقبشر زندانی از توافق حاکمیت بر قربانی کردن زندانیان پس از حادثه ترور در دیوانعالی
ازطریق اخبار صداوسیمای جمهوری اسلامی مطلع شدم که درخصوص حادثه روز گذشته دیوان عالی کشور، آقای مسعود پزشکیان گفتهاند: «... بیشک راه و مسیر روشن این قضات پرتلاش و باسابقه دیوان عالی کشور که همه عمر خود را وقف تحقق مقابله با جرایم گوناگون علیه امنیت ملی و دفاع از حقوق ملت کردند، با قوت تداوم خواهد یافت و خللی در روند اجرای عدالت در کشور ایجاد نخواهد شد.»
آقای پزشکیان خود بهخوبی مستحضر هستند که، بنا بر آموختههای دینی ما «عدالت پایه و اساس مملکتداری است» و اگر در چند دهه گذشته عدالتی در کار بود و حقوق ملت مندرج در فصل سوم همین قانون اساسی رعایت میشد، دیگر کار به اینجا نمیرسید که اکثریت از ساختار سیاسی موجود ناامید شده و از آن گذر کرده و ایشان با رأی یکچهارم ایرانیان «رئیسجمهور» نام بگیرند.
اینجانب که پس از کودتای انتخاباتی ۸۸ بسیاری از دوستان و اعضای خانوادهام، توسط قاضی مقیسه بهدلیل دفاع از حقوق ملت و حقوق بشر محاکمه شدند، شهادت میدهم که آنچه پزشکیان «راه روشن» میخواندش، چیزی جز «برگزاری دادگاههایی چند دقیقهای و هتاکی و فحاشی به متهمان و خانوادههای آنان و در آخر تأیید خواسته ضابط امنیتی و صدور احکام ناعادلانه و بدون پشتوانه حقوقی» نبوده است.
پرواضح است که بهعنوان مدافع حقوقبشر و اصل «عدالت انتقالی» در زمان گذار به دموکراسی، هر نوع خشونتی را محکوم میکنم؛ اما این واقعیت را هم در نظر میگیرم که این حاکمیت است که آغازگر خشونت و بهرهبردار اصلی از آن است، چه بهصورت سرکوب خشونتبار اعتراضات خیابانی مردم و چه خشونت حکومتی بیشرمانهای که در قالب صدور و اجرای احکام گسترده اعدام و زندانهای طولانیمدت برای زندانیان سیاسی و غیرسیاسی صورت میگیرد و مهمتر از همه با گسترش بیسابقه فقر در جامعه ایرانی و پیامدهای ناگوار آن!
پس از حادثه دیروز، نگرانی اینجانب برای زندانیان زیر حکم اعدام صدچندان شده و با خواندن اظهاراتی چون اظهارات مورد اشاره از سوی آقای پزشکیان، این نگرانی بیشتر شده است؛ نگرانی از اینکه مدعیان وفاق در دولت با قوه قضائیه و نهادهای امنیتی "توافق" کنند بر سر قربانی کردن زندانیان و به بهانه "امنیت" حق زندگی زندانیان را به تاراج برند.
اکنون که چند هزار زندانی جرائمی چون مواد مخدر در معرض خطر اعدام هستند و در کنار آن دستکم ۶۰ زندانی سیاسی با نام و قطعاً دهها نفر گمنام نیز در معرض خطر اعدام هستند، آنهم بدون برخورداری از حق دادرسی منصفانه و با طی مسیرهایی که پزشکیان «روشن» مینامدش و ما بر اساس تجربه نزدیک آن را «تاریک» دیدهایم.
در هفتههای اخیر شاهد موج فزایندهای از مخالفت اقشار و گروههای مختلف جامعه با احکام اعدام بودهایم و شاید حتی بخشی از صاحبان باندها و محافل قدرت هم برای تسهیل در روند مذاکره با غرب، برای تأخیر در اجرای احکام اعدامها تذکراتی میدادند؛ اما اکنون دستگاه اعدامدرمانی حاکمیت و باورمندان به «النصر بالرعب» در نهادهای امنیتی، فرصت "جولان" دارند، و چه کسانی دمدستتر از زندانیان برای انتقامجویی!؟
چهبسا با اوجگیری اعتراضات علیه اعدام در روزها و هفتههای اخیر، آن بخش «آتشبهاختیار» نیازمند چنین حادثهای بودند که با موج رو به افزایش علیه اعدام در جامعه مقابله کرده و زمینه استفاده از این ابزار سرکوب را برای زندانیان سیاسی نیز چون دیگر زندانیان فراهم بیاورند. وگرنه همه میدانند جنبش دموکراسیخواه و دادخواهی در ایران مبتنی بر اصل خشونتپرهیزی و عدالت انتقالی است.
این ترورها که در چند سال اخیر سابقه دارد و هیچ گروه سیاسی در اپوزیسیون مسئولیت آن را بر عهده نگرفته است، اگر با ذرهای تعقل در آن نگریسته شود، نشانه شکاف عمیق میان حاکمیت با مردم و خشم و عصیان انباشته میان اکثریتی از مردم است که سیاستهای چند دهساله حاکمیت آنها را گرفتار فقر و فلاکت کرده و در مقابل اعتراض مسالمتآمیز نیز جز مشت آهنین و همان برخوردی که در کمال تأسف کسانی چون پزشکیان "راه روشن!" توصیفش میکنند، نمیبینند.
اینجانب به مقامات مختلف جمهوری اسلامی در خصوص سوءاستفاده از حادثه دیوان عالی و نقض حقوق زندانیان زیر حکم اعدام هشدار جدی میدهم و از همه نهادها و سازمانهای مدافع حقوقبشر، اصحاب رسانه و عموم مردم میخواهم با دقت بیشتری وضعیت زندانیان بهخصوص زندانیان زیر احکام غیرانسانی اعدام را رصد کنند و مانع از بهرهبرداری دستگاه اعدامدرمانی استبداد حاکم از موضوع ترور اخیر برای تسریع در نقض "حق زندگی" زندانیان سیاسی و غیرسیاسی شوند.
احمدرضا حائری
عضو کارزار سهشنبههای نه به اعدام
زندان قزلحصار
۳۰ بهمن ۱۴۰۳
#بیانبه #احمدرضا_حائری #نه_به_اعدام #محمد_مقیسه #علی_رازینی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
ازطریق اخبار صداوسیمای جمهوری اسلامی مطلع شدم که درخصوص حادثه روز گذشته دیوان عالی کشور، آقای مسعود پزشکیان گفتهاند: «... بیشک راه و مسیر روشن این قضات پرتلاش و باسابقه دیوان عالی کشور که همه عمر خود را وقف تحقق مقابله با جرایم گوناگون علیه امنیت ملی و دفاع از حقوق ملت کردند، با قوت تداوم خواهد یافت و خللی در روند اجرای عدالت در کشور ایجاد نخواهد شد.»
آقای پزشکیان خود بهخوبی مستحضر هستند که، بنا بر آموختههای دینی ما «عدالت پایه و اساس مملکتداری است» و اگر در چند دهه گذشته عدالتی در کار بود و حقوق ملت مندرج در فصل سوم همین قانون اساسی رعایت میشد، دیگر کار به اینجا نمیرسید که اکثریت از ساختار سیاسی موجود ناامید شده و از آن گذر کرده و ایشان با رأی یکچهارم ایرانیان «رئیسجمهور» نام بگیرند.
اینجانب که پس از کودتای انتخاباتی ۸۸ بسیاری از دوستان و اعضای خانوادهام، توسط قاضی مقیسه بهدلیل دفاع از حقوق ملت و حقوق بشر محاکمه شدند، شهادت میدهم که آنچه پزشکیان «راه روشن» میخواندش، چیزی جز «برگزاری دادگاههایی چند دقیقهای و هتاکی و فحاشی به متهمان و خانوادههای آنان و در آخر تأیید خواسته ضابط امنیتی و صدور احکام ناعادلانه و بدون پشتوانه حقوقی» نبوده است.
پرواضح است که بهعنوان مدافع حقوقبشر و اصل «عدالت انتقالی» در زمان گذار به دموکراسی، هر نوع خشونتی را محکوم میکنم؛ اما این واقعیت را هم در نظر میگیرم که این حاکمیت است که آغازگر خشونت و بهرهبردار اصلی از آن است، چه بهصورت سرکوب خشونتبار اعتراضات خیابانی مردم و چه خشونت حکومتی بیشرمانهای که در قالب صدور و اجرای احکام گسترده اعدام و زندانهای طولانیمدت برای زندانیان سیاسی و غیرسیاسی صورت میگیرد و مهمتر از همه با گسترش بیسابقه فقر در جامعه ایرانی و پیامدهای ناگوار آن!
پس از حادثه دیروز، نگرانی اینجانب برای زندانیان زیر حکم اعدام صدچندان شده و با خواندن اظهاراتی چون اظهارات مورد اشاره از سوی آقای پزشکیان، این نگرانی بیشتر شده است؛ نگرانی از اینکه مدعیان وفاق در دولت با قوه قضائیه و نهادهای امنیتی "توافق" کنند بر سر قربانی کردن زندانیان و به بهانه "امنیت" حق زندگی زندانیان را به تاراج برند.
اکنون که چند هزار زندانی جرائمی چون مواد مخدر در معرض خطر اعدام هستند و در کنار آن دستکم ۶۰ زندانی سیاسی با نام و قطعاً دهها نفر گمنام نیز در معرض خطر اعدام هستند، آنهم بدون برخورداری از حق دادرسی منصفانه و با طی مسیرهایی که پزشکیان «روشن» مینامدش و ما بر اساس تجربه نزدیک آن را «تاریک» دیدهایم.
در هفتههای اخیر شاهد موج فزایندهای از مخالفت اقشار و گروههای مختلف جامعه با احکام اعدام بودهایم و شاید حتی بخشی از صاحبان باندها و محافل قدرت هم برای تسهیل در روند مذاکره با غرب، برای تأخیر در اجرای احکام اعدامها تذکراتی میدادند؛ اما اکنون دستگاه اعدامدرمانی حاکمیت و باورمندان به «النصر بالرعب» در نهادهای امنیتی، فرصت "جولان" دارند، و چه کسانی دمدستتر از زندانیان برای انتقامجویی!؟
چهبسا با اوجگیری اعتراضات علیه اعدام در روزها و هفتههای اخیر، آن بخش «آتشبهاختیار» نیازمند چنین حادثهای بودند که با موج رو به افزایش علیه اعدام در جامعه مقابله کرده و زمینه استفاده از این ابزار سرکوب را برای زندانیان سیاسی نیز چون دیگر زندانیان فراهم بیاورند. وگرنه همه میدانند جنبش دموکراسیخواه و دادخواهی در ایران مبتنی بر اصل خشونتپرهیزی و عدالت انتقالی است.
این ترورها که در چند سال اخیر سابقه دارد و هیچ گروه سیاسی در اپوزیسیون مسئولیت آن را بر عهده نگرفته است، اگر با ذرهای تعقل در آن نگریسته شود، نشانه شکاف عمیق میان حاکمیت با مردم و خشم و عصیان انباشته میان اکثریتی از مردم است که سیاستهای چند دهساله حاکمیت آنها را گرفتار فقر و فلاکت کرده و در مقابل اعتراض مسالمتآمیز نیز جز مشت آهنین و همان برخوردی که در کمال تأسف کسانی چون پزشکیان "راه روشن!" توصیفش میکنند، نمیبینند.
اینجانب به مقامات مختلف جمهوری اسلامی در خصوص سوءاستفاده از حادثه دیوان عالی و نقض حقوق زندانیان زیر حکم اعدام هشدار جدی میدهم و از همه نهادها و سازمانهای مدافع حقوقبشر، اصحاب رسانه و عموم مردم میخواهم با دقت بیشتری وضعیت زندانیان بهخصوص زندانیان زیر احکام غیرانسانی اعدام را رصد کنند و مانع از بهرهبرداری دستگاه اعدامدرمانی استبداد حاکم از موضوع ترور اخیر برای تسریع در نقض "حق زندگی" زندانیان سیاسی و غیرسیاسی شوند.
احمدرضا حائری
عضو کارزار سهشنبههای نه به اعدام
زندان قزلحصار
۳۰ بهمن ۱۴۰۳
#بیانبه #احمدرضا_حائری #نه_به_اعدام #محمد_مقیسه #علی_رازینی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
۳۴۰۰ نفر از هنرمندان، نویسندگان، شاعران، روزنامهنگاران، فعالان سیاسی و مدنی، وکلا و شهروندان با امضای بیانیهای نسبت به صدور حکم اعدام علیه پخشان عزیزی، مددکار اجتماعی کرد، اعتراض کردند.
در این بیانیه آمده است:
«هیچ جامعهای با ریختن خون انسانها عادلانهتر نخواهد شد.»
امضاکنندگان این بیانیه همچنین در ضرورت مخالفت با اعدام نوشتهاند:
«در مسیر عدالت هیچ جایی برای کلمه اعدام وجود ندارد.»
در این بیانیه درباره پخشان عزیزی آمده است:
«پخشان عزیزی انسانی از میانِ مردم ماست؛ از جنس دردها، آرزوها و امیدهای ما؛ اعدام پخشان عزیزی، زخمی بر وجدان ما خواهد بود که هرگز التیام نخواهد یافت.»
در میان امضاکنندگان از جمله نام آتنا دائمی، احمد رافت، اسماعیل بخشی، اسماعیل عبدی، الهام مدرسی، الهه توکلیان، امیر رئیسیان، اکبر محمدی، باربد گلشیری، پرستو فروهر، پروین اردلان، تهمینه میلانی، جعفر پناهی، حسن اعتمادی، حسن نایبهاشم، سپیده رشنو، شبنم فرشادجو و شعله پاکروان دیده میشود.
پخشان عزیزی، فارغالتحصیل مددکاری اجتماعی از دانشگاه علامه طباطبایی، اولین بار در سال ۱۳۸۸ به دلیل شرکت در تجمع اعتراضی دانشجویان کرد علیه اعدامهای سیاسی بازداشت شد.
او سالها بهعنوان مددکار اجتماعی در اردوگاه آوارگان جنگی در منطقه کردستان عراق و سوریه فعالیت کرد.
مردادماه سال ۱۴۰۲، عزیزی توسط نیروهای وزارت اطلاعات در تهران بازداشت شد و بیش از ۴ ماه در بند ۲۰۹ زندان اوین نگهداری شد. در این مدت، او از حق دسترسی به وکیل محروم بود و تحت فشار و شکنجه برای اعترافات اجباری قرار گرفت.
او در نامهای از زندان فاش کرد: «تحت شکنجههای شدید قرار داشته و بارها اعدام مصنوعی شده است.»
در مرداد ۱۴۰۳، شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب اسلامی تهران او را به اتهام «بغی» و «عضویت در گروههای معارض» به اعدام و ۴ سال حبس تعزیری محکوم کرد. با وجود درخواست فرجامخواهی، دیوان عالی کشور در دیماه ۱۴۰۳ این حکم را تایید کرد.
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#نه_به_اعدام
#پخشان_عزیزی
@Tavaana_TavaanaTech
در این بیانیه آمده است:
«هیچ جامعهای با ریختن خون انسانها عادلانهتر نخواهد شد.»
امضاکنندگان این بیانیه همچنین در ضرورت مخالفت با اعدام نوشتهاند:
«در مسیر عدالت هیچ جایی برای کلمه اعدام وجود ندارد.»
در این بیانیه درباره پخشان عزیزی آمده است:
«پخشان عزیزی انسانی از میانِ مردم ماست؛ از جنس دردها، آرزوها و امیدهای ما؛ اعدام پخشان عزیزی، زخمی بر وجدان ما خواهد بود که هرگز التیام نخواهد یافت.»
در میان امضاکنندگان از جمله نام آتنا دائمی، احمد رافت، اسماعیل بخشی، اسماعیل عبدی، الهام مدرسی، الهه توکلیان، امیر رئیسیان، اکبر محمدی، باربد گلشیری، پرستو فروهر، پروین اردلان، تهمینه میلانی، جعفر پناهی، حسن اعتمادی، حسن نایبهاشم، سپیده رشنو، شبنم فرشادجو و شعله پاکروان دیده میشود.
پخشان عزیزی، فارغالتحصیل مددکاری اجتماعی از دانشگاه علامه طباطبایی، اولین بار در سال ۱۳۸۸ به دلیل شرکت در تجمع اعتراضی دانشجویان کرد علیه اعدامهای سیاسی بازداشت شد.
او سالها بهعنوان مددکار اجتماعی در اردوگاه آوارگان جنگی در منطقه کردستان عراق و سوریه فعالیت کرد.
مردادماه سال ۱۴۰۲، عزیزی توسط نیروهای وزارت اطلاعات در تهران بازداشت شد و بیش از ۴ ماه در بند ۲۰۹ زندان اوین نگهداری شد. در این مدت، او از حق دسترسی به وکیل محروم بود و تحت فشار و شکنجه برای اعترافات اجباری قرار گرفت.
او در نامهای از زندان فاش کرد: «تحت شکنجههای شدید قرار داشته و بارها اعدام مصنوعی شده است.»
در مرداد ۱۴۰۳، شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب اسلامی تهران او را به اتهام «بغی» و «عضویت در گروههای معارض» به اعدام و ۴ سال حبس تعزیری محکوم کرد. با وجود درخواست فرجامخواهی، دیوان عالی کشور در دیماه ۱۴۰۳ این حکم را تایید کرد.
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#نه_به_اعدام
#پخشان_عزیزی
@Tavaana_TavaanaTech