آموزشکده توانا
53.6K subscribers
33.5K photos
38.5K videos
2.55K files
19.8K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
🔆 آبادسازی بیابان‌ها و ویرانه‌سازی آبادی‌ها

کوکب بداغی پگاه، معلم و فعال صنفی ایذه

در سرزمین‌هایی که روزی خاک خشک و بیابان بر گستره‌ی آسمان سایه انداخته بود، دو دست تقدیر از مسیرهای جداگانه آغاز شد. یکی از آن‌ها، که از ابتدا درگیر سرنوشتی گمراه بود، تصمیم گرفت تا از جیب خاک، باغی بسازد؛ باغی که نه به دانه‌های تصادفی، بلکه به دستانی آگاه و تدبیر شده نیاز داشت. دستانی که به‌جای جنگیدن با آفتاب و خاک، به ترمیم و کاشت مشغول بودند. درختانی از جنس نوآوری و سازندگی شکوفه زدند و میوه‌هایشان نه تنها برای مردمان خود، بلکه برای جهانیان سودمند شد.
اما در سمت دیگر، داستان متفاوتی در جریان بود. در این سرزمین، به‌جای باغ، ویرانه‌ای از سیاست‌های ناشیانه بر جای ماند. درختان این خاک نه از دانه‌های امید، بلکه از سیاست‌های معیوبی کاشته شدند که هیچ‌گاه نه برگی به بار آوردند و نه سایه‌ای به مردم دادند. این سرزمین که از همان ابتدا می‌توانست چشمه‌ی حیات شود، در راه گمراهی افتاد و تبدیل به مکانی شد که گرد و غبار، حتی در دل شب، از آن به مشام می‌رسید.
و #ما_میدانیم_مقصر_کیست
چه اتفاقی افتاد؟ چرا در همین دنیای خاکی، یکی از سرزمین‌ها توانست بیابان‌های خود را به بهشتی سبز تبدیل کند و دیگری در همان خاک، به‌جای درخت‌های ثمربخش، درختان بی‌ثمر از سیاست‌های نابه‌جا کاشت؟ چرا یکی به‌جای نبرد با زمین، به پرورش آن پرداخت و دیگری به‌جای خاک، در پی درگیری با باد و آسمان افتاد؟
و #ما_میدانیم_مقصر_کیست
در سرزمین نخست، باران بر درختان آن بارید، اما در سرزمین دوم، تنها خاکستری از تخریب بر جا ماند. درختان آن‌جا به‌جای میوه دادن، خود به دانه‌های تندباد تبدیل شدند. جایی که می‌شد آینده‌ای پُر از شکوفایی ساخت، به تباهی و فساد کشیده شد. سرزمینی که به‌راحتی می‌توانست درختان صنعت و علم و رفاه بکارد، به‌جای آن، درختان خشک و زردی رویید که تنها بوی جنگ و رنج را در هوا پراکندند.
و #ما_میدانیم_مقصر_کیست
آیا وقت آن نرسیده که این سرزمین به خود بیاید؟ آیا هنوز می‌توان دست در خاکش فرو برد و از آن‌چه که به جا مانده، آینده‌ای نو ساخت؟ مگر نه این است که درختانِ از بین‌رفته، هنوز می‌توانند روزی دوباره به زمین بازگردند اگر دستانی درست، به خاک برسند؟
در سرزمین اول، حتی درختانی که روزی کاشته شد، برگ‌هایشان همچنان سبز است و سایه‌ای از آن‌ها بر سر مردمانشان می‌افتد؛ درختانی که هیچ‌گاه از کار افتاده نشدند و همچنان در مسیر رشد قرار دارند. اما در سرزمین دوم، درختانی که روزی به نام سیاست‌های فریبنده و جنگ‌طلبانه کاشته شد، هم‌اکنون درختان مرده‌ای هستند که سایه‌ای جز سیاهی و خشونت برای مردم به ارمغان نیاوردند.
و #ما_میدانیم_مقصر_کیست
ما خوب می‌دانیم مقصر کیست. کسانی که درختان سازنده را از ریشه بریدند و به‌جای آن، دانه‌های تباهی را کاشتند. کسانی که به‌جای چشم دوختن به آسمان روشن آینده، چشمان خود را در تاریکی جنگ‌ها گم کردند. کسانی که درختانی از جنس ترس و خشونت کاشتند و به آن‌ها امید رشد دادند، غافل از این‌که هیچ درختی از خشونت نمی‌روید.
آیا هنوز فرصتی برای تغییر باقی است؟ آیا هنوز در دل این خاک، بذرهایی از امید و آبادانی می‌تواند رشد کند؟ شاید تنها چیزی که این سرزمین نیاز دارد، دست‌هایی است که به‌جای درگیری با باد، در پی کاشتن درختان آینده باشند. شاید آن وقت است که درختان سازنده، سر از خاک بیرون آورده و درختان خشونت و تباهی را برای همیشه از ریشه خواهند کند.
امروز مردم این سرزمین باید به یاد آورند: وقتی که بیابان می‌تواند با تدبیر و همت تبدیل به سرزمین سبز شود، ویرانه‌ها نیز با اتحاد و اراده‌ی مردم بازسازی خواهند شد. دست‌هایشان اگر به‌هم پیوند بخورد و در مسیری درست گام بردارند، می‌توانند سرزمینشان را آباد کنند و آینده‌ای روشن بسازند.
#ما_میدانیم_مقصر_کیست
اما این را نیز می‌دانیم که این سرزمین به مردم تعلق دارد؛ با اتحاد‌ و همدلی می‌توانند آن را از نو بسازند.


#کوکب_بداغی_پگاه #ایران #عربستان_سعودی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
کوکب بداغی، معلم و فعال صنفی اهل ایذه، تصویری از حضور جعفر پناهی بر سر مزار جاویدنام کیان پیرفلک منتشر کرد و نوشت:

«ایران، سرزمین آفتاب و آزادگی، امروز بیش از همیشه نیازمند فرزندان فرهیخته و دلسوز خویش است. سخنان جعفر پناهی پژواکی است از ژرفای جان یک ملت؛ ملتی که در تار و پود تاریخ، با همه سختی‌ها، ایستاده، جنگیده و شکوه آفریده است.

ما وارثان کوروش و فردوسی، حافظ و خیامیم؛ فرزندانی از تبار نور، که هیچ زنجیری را بر جان و اندیشه نمی‌پذیرند. امروز، در میانه تلاطم‌ها، صدای همدلی چون آوایی مقدس برمی‌خیزد:

باید دست در دست نهیم، دل‌ها را از غبار کینه بشوییم و برای آبادی ایران، یکپارچه و استوار برخیزیم.

این سرزمین، با پیشینه‌ای هزاران ساله، سزاست که بر ستون‌های آزادی، داد و خرد بنا شود؛ و این مهم جز با یگانگی دل‌ها، گذر از مرزهای اختلاف و برگزیدن راه مهر و همبستگی، شدنی نیست.

اکنون زمان برخاستن است؛ نه برای یک فرد، نه برای یک گروه، که برای ایران.
برای پرچمی که در باد غرور می‌رقصد، برای زبانی که شعر و شکوه می‌زاید، برای مردمی که سزاوار زندگی در سایه‌ی آزادی‌اند.

به‌پا خیزیم، ایرانی بمانیم، ایرانی بیندیشیم، و ایرانی بسازیم.

ایرانِ سربلند، هم‌میهنان پاک‌دل، این پیروزی فروزان را که بر تارک فرهنگ و هنر ما درخشید، از جان و دل تبریک می‌گویم. باشد که این چراغ فروزنده، راه آزادی و خرد را روشن‌تر سازد و همگان را به هم‌گرایی و همدلی فراخواند.»


تصاویر بعدی در شبکه‌های اجتماعی از حضور جعفر پناهی در کنار خانواده کیان پیرفلک و فعالان مدنی منتشر شده است.

#جعفر_پناهی #همبستگی #کوکب_بداغی #جشنواره_فیلم_کن #یاری_مدنی_توانا


@Tavaana_TavaanaTech