خبرگزای هرانا ـ محمد #نوریزاد، داود نعمتی، زرتشت (اسماعیل) احمدی راغب و چند تن دیگر از #فعالان_مدنی صبح امروز در تهران بازداشت شدند.
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از رادیو زمانه، گفته میشود که هشت نفر پیش از تجمع امروز دستگیر شدهاند که “داود نعمتی” و “زرتشت احمدی راغب”، فعالان مدنی و سیاسی، در میان دستگیر شدهها هستند.
جمعی از خانوادههای زندانیان سیاسی و مدافعان حقوقبشر، روزهای دوشنبه در مقابل دفتر لاستیک دنا در میدان ونک تهران، نبش خیابان گاندی، گرد هم جمع میشوند. آنها روزهای شنبه هم با تجمع در مقابل زندان #اوین، خواستار #آزادی زندانیان سیاسی میشوند.
تعدادی از فعالان #سیاسی و مدنی معترض که در این تجمعات شرکت میکنند، صبح روز شنبه ۳۰ آبان، در مقابل زندان اوین بازداشت و به بازداشتگاههای مختلفی منتقل شدند.
هاشم زینالی، پدر سعید زینالی، دانشجویی که از ۱۸ تیر ۷۸ مفقود شده است، سیمین عیوضزاده، مادر امید علیشناس، زندانی سیاسی، رضا ملک، زندانی سیاسی سابق، محسن شجاع و تعدادی از شاگردان محمدعلی طاهری، بنیانگذار عرفان حلقه در میان کسانی بودند که روز شنبه بازداشت شدند.
محمد نوریزاد، در آخرین نوشتهای که در صفحه فیسبوک خود منتشر کرده، شرحی از نحوه حضور نیروهای امنیتی و بازداشتهای روز شنبه داده و به دستگیری شش نفر در مقابل زندان اوین اشاره کرده است. این بازداشتها در پی «هجوم» پلیس و نیروهای امنیتی به تجمع «گروهی از خانوادههای زندانیان سیاسی» صورت گرفته است.
در این شرح واقعه آمده است که پدر سعید زینالی در زندان اوین مورد «ضرب و جرح» قرار گرفته و رضا ملک، همراه محسن شجاع نیز در این زندان نگهداری میشوند.
نوریزاد در گزارش خود از وقایع روز شنبه نوشته است که به ازای هر یک از معترضان حاضر در مقابل زندان اوین، «پنج مامور پلیس» حضور داشته است: “امروز اطراف اوین را مأموران نیروی انتظامی و مأموران لباس شخصی پر کرده بودند … تا رفتیم به سمت ورودیِ اوین، لباس شخصیهای کمین کرده در زیر پل هجوم آوردند که: برگردید. و هل دادند و پوستر یکی از خانمهای جوان را کشیدند جوری که او به زمین افتاد و جیغ کشید.”
او همچنین نوشته است: “خانم علیشناس و چند تن از شاگردان آقای طاهری را به زندان قرچک ورامین فرستادند. کاش یکی از آن همه مأمور، مسئولی بود و سخن ما میشنید”. یادم نمیرود این سخن آقای زینالی را که همین امروز میگفت: “ما با هرکی که برخورد میکنیم و مشکلمان را با او در میان میگذاریم”، میگوید: “من اختیاری از خودم ندارم”. و گفت: “من ماندهام کیست در این میان که اختیار با اوست”، به وی گفتم: “در یک نظام هردمبیل، اوضاع همینجور است. آن بالایی که همه سرنخ ها را به سرانگشتان خود بند کرده، هیچ شخصیتی و هیچ هویتی و هیچ انتخابی و هیچ اختیاری برای دیگران قائل نمیشود. جوری که همه برای هر کاری باید دست بالا ببرند و از وی اجازه بگیرند.”
@Tavaana_Tavaanatech
#زندان #اعتراض #سیاسی #حقوق_بشر
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از رادیو زمانه، گفته میشود که هشت نفر پیش از تجمع امروز دستگیر شدهاند که “داود نعمتی” و “زرتشت احمدی راغب”، فعالان مدنی و سیاسی، در میان دستگیر شدهها هستند.
جمعی از خانوادههای زندانیان سیاسی و مدافعان حقوقبشر، روزهای دوشنبه در مقابل دفتر لاستیک دنا در میدان ونک تهران، نبش خیابان گاندی، گرد هم جمع میشوند. آنها روزهای شنبه هم با تجمع در مقابل زندان #اوین، خواستار #آزادی زندانیان سیاسی میشوند.
تعدادی از فعالان #سیاسی و مدنی معترض که در این تجمعات شرکت میکنند، صبح روز شنبه ۳۰ آبان، در مقابل زندان اوین بازداشت و به بازداشتگاههای مختلفی منتقل شدند.
هاشم زینالی، پدر سعید زینالی، دانشجویی که از ۱۸ تیر ۷۸ مفقود شده است، سیمین عیوضزاده، مادر امید علیشناس، زندانی سیاسی، رضا ملک، زندانی سیاسی سابق، محسن شجاع و تعدادی از شاگردان محمدعلی طاهری، بنیانگذار عرفان حلقه در میان کسانی بودند که روز شنبه بازداشت شدند.
محمد نوریزاد، در آخرین نوشتهای که در صفحه فیسبوک خود منتشر کرده، شرحی از نحوه حضور نیروهای امنیتی و بازداشتهای روز شنبه داده و به دستگیری شش نفر در مقابل زندان اوین اشاره کرده است. این بازداشتها در پی «هجوم» پلیس و نیروهای امنیتی به تجمع «گروهی از خانوادههای زندانیان سیاسی» صورت گرفته است.
در این شرح واقعه آمده است که پدر سعید زینالی در زندان اوین مورد «ضرب و جرح» قرار گرفته و رضا ملک، همراه محسن شجاع نیز در این زندان نگهداری میشوند.
نوریزاد در گزارش خود از وقایع روز شنبه نوشته است که به ازای هر یک از معترضان حاضر در مقابل زندان اوین، «پنج مامور پلیس» حضور داشته است: “امروز اطراف اوین را مأموران نیروی انتظامی و مأموران لباس شخصی پر کرده بودند … تا رفتیم به سمت ورودیِ اوین، لباس شخصیهای کمین کرده در زیر پل هجوم آوردند که: برگردید. و هل دادند و پوستر یکی از خانمهای جوان را کشیدند جوری که او به زمین افتاد و جیغ کشید.”
او همچنین نوشته است: “خانم علیشناس و چند تن از شاگردان آقای طاهری را به زندان قرچک ورامین فرستادند. کاش یکی از آن همه مأمور، مسئولی بود و سخن ما میشنید”. یادم نمیرود این سخن آقای زینالی را که همین امروز میگفت: “ما با هرکی که برخورد میکنیم و مشکلمان را با او در میان میگذاریم”، میگوید: “من اختیاری از خودم ندارم”. و گفت: “من ماندهام کیست در این میان که اختیار با اوست”، به وی گفتم: “در یک نظام هردمبیل، اوضاع همینجور است. آن بالایی که همه سرنخ ها را به سرانگشتان خود بند کرده، هیچ شخصیتی و هیچ هویتی و هیچ انتخابی و هیچ اختیاری برای دیگران قائل نمیشود. جوری که همه برای هر کاری باید دست بالا ببرند و از وی اجازه بگیرند.”
@Tavaana_Tavaanatech
#زندان #اعتراض #سیاسی #حقوق_بشر
«این روزها همهاش به رزا پارکس فکر میکنم که در حمایت از یک دانش آموز ۱۵ ساله دبیرستانی به نام کلودت کالوین حاضر نشد از صندلی خود در یک اتوبوس عمومی در مونتگمری در آلاباما برخیزد تا یک مسافر سفیدپوست روی آن بنشیند. چه خوب که آن روزها فیسبوک و توئیتر و تلگرام نبود وگرنه بقیهی فعالان مدنی و حامیان حقوق رنگینپوستان مجبورش میکردند هفتهی بعد جایش را به یک سفیدپوست بدهد.
چون این کارها اعمال فشار را روی سیاهپوستان بیشتر میکند و ممکن است کلا حق اتوبوس سوار شدن ازشان گرفته شود، یا چه بسا تردد در خیابان مشترک را حتی و اینکه اتفاقا سفیدپوستان هیچ بدشان نمیآید این اتفاق بیفتد،
چون رزا پارکز منشی اداری شعبه مونتگمری انجمن NAACP بود و بر خلاف بیشتر رنگینپوستان (به ویژه زنان) شغل خوبی داشت و به تازگی از نشستی در مرکز هایلندر در تنسی در مورد نافرمانی مدنی با پرهیز از خشونت برگشته بود و حتماُ دوست داشت در آن فضا سری توی سرها درآورد و ارتقاء شأن و رتبه بیابد،
چون سیاهپوستان آفریقا که در اکثریتاند و این مشکلات را ندارند برای سیاهپوستان آمریکا نمیتوانند نسخه بپیچند،
چون اولویت سیاهپوستان نشستن توی اتوبوس نیست و ایستاده مسیر را طی کردن کسی را نکشته و مسئله اصلی برابری دستمزد است و حقوق پایمال شدهی کارگران سیاهپوست که به راحتی اخراج میشوند و حق رأی و حق استفادهی برابر از امکانات تحصیلی و خشونت پلیس و احکام قضایی سختگیرانهتر برای سیاهپوستان و مسافرتهای آزادی برای نحوه اجرای حکم دیوان عالی ایالات متحده و ... و این حرکات رادیکالِ بیفکر و جاهطلبانه جز اینکه راه آن فعالان دیگر را دشوار کند چیزی از پی ندارد.
اما آن روزها تمام فعالان اینهمه رسانه نداشتند و فیسبوک و توئیتر و تلگرام نبود و کسی کاری به سر و شکل و اداهای رزا پارکز نداشت و این شد که رزا پارکز کار خودش را کرد و فردا به شیوهی « من اسپارتاکوس هستم» دیگرانی بودند که وسط آن همه تضییع و فشار علیه حقوق سیاهپوستان این یک «حق نشستن روی صندلی در اتوبوس» را سفت چسبیدند.... خیلیهای دیگر هم در حیطهی فعالیت خودشان سفت پای الویتهای خودشان ایستادند...
این روزها به رزاپارکز فکر میکنم و جنبش آزادیخواهی سیاهپوستان که آنوقتها چقدر خوششانس بودند.»
برگرفته از یک کامنت فیسبوک
goo.gl/bIFBzx
شما چه فکر میکنید؟
نظرتان را در اینستاگرام توانا با ما سهیم شوید.
مطالب مرتبط:
رزا پارکس این بار تسلیم نمیشود
http://bit.ly/2dBbkld
@Tavaana_TavaanaTech
چون این کارها اعمال فشار را روی سیاهپوستان بیشتر میکند و ممکن است کلا حق اتوبوس سوار شدن ازشان گرفته شود، یا چه بسا تردد در خیابان مشترک را حتی و اینکه اتفاقا سفیدپوستان هیچ بدشان نمیآید این اتفاق بیفتد،
چون رزا پارکز منشی اداری شعبه مونتگمری انجمن NAACP بود و بر خلاف بیشتر رنگینپوستان (به ویژه زنان) شغل خوبی داشت و به تازگی از نشستی در مرکز هایلندر در تنسی در مورد نافرمانی مدنی با پرهیز از خشونت برگشته بود و حتماُ دوست داشت در آن فضا سری توی سرها درآورد و ارتقاء شأن و رتبه بیابد،
چون سیاهپوستان آفریقا که در اکثریتاند و این مشکلات را ندارند برای سیاهپوستان آمریکا نمیتوانند نسخه بپیچند،
چون اولویت سیاهپوستان نشستن توی اتوبوس نیست و ایستاده مسیر را طی کردن کسی را نکشته و مسئله اصلی برابری دستمزد است و حقوق پایمال شدهی کارگران سیاهپوست که به راحتی اخراج میشوند و حق رأی و حق استفادهی برابر از امکانات تحصیلی و خشونت پلیس و احکام قضایی سختگیرانهتر برای سیاهپوستان و مسافرتهای آزادی برای نحوه اجرای حکم دیوان عالی ایالات متحده و ... و این حرکات رادیکالِ بیفکر و جاهطلبانه جز اینکه راه آن فعالان دیگر را دشوار کند چیزی از پی ندارد.
اما آن روزها تمام فعالان اینهمه رسانه نداشتند و فیسبوک و توئیتر و تلگرام نبود و کسی کاری به سر و شکل و اداهای رزا پارکز نداشت و این شد که رزا پارکز کار خودش را کرد و فردا به شیوهی « من اسپارتاکوس هستم» دیگرانی بودند که وسط آن همه تضییع و فشار علیه حقوق سیاهپوستان این یک «حق نشستن روی صندلی در اتوبوس» را سفت چسبیدند.... خیلیهای دیگر هم در حیطهی فعالیت خودشان سفت پای الویتهای خودشان ایستادند...
این روزها به رزاپارکز فکر میکنم و جنبش آزادیخواهی سیاهپوستان که آنوقتها چقدر خوششانس بودند.»
برگرفته از یک کامنت فیسبوک
goo.gl/bIFBzx
شما چه فکر میکنید؟
نظرتان را در اینستاگرام توانا با ما سهیم شوید.
مطالب مرتبط:
رزا پارکس این بار تسلیم نمیشود
http://bit.ly/2dBbkld
@Tavaana_TavaanaTech
Instagram
799 Likes, 12 Comments - توانا: آموزشكده جامعه مدنى (@tavaana) on Instagram: “. «این روزها همهاش به #رزا_پارکس فکر میکنم که در حمایت از یک #دانش_آموز ۱۵ ساله دبیرستانی به نام…