آموزشکده توانا
57.8K subscribers
30.1K photos
36.3K videos
2.54K files
18.6K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
«دل من» با صدای عماد رام

به بهانه سالروز تولد صدای جاودان موسیقی ایرانی

عماد رام یازدهم اسفندماه ۱۳۰۹ در شهر ساری به دنیا آمد. او خواننده و نوازنده‌ی خوش‌صدا و خوش‌ذوق بود. او از کودکی به موسیقی علاقه‌مند بود به شکلی که از فرط علاقه‌اش به سار فلوت، نی‌های خود را سوراخ می‌کرد و در آن‌ها می‌دمید و صدای خوشی ایجاد می‌کرد. با همه‌ی علاقه‌اش به #موسیقی او در سال ۱۳۲۲ به #تئاتر روی آورد اما در پشت پرده می‌خواند و فلوت می زد.

عماد رام در سال ۱۳۳۵ به تهران آمد و به اداره‌ی هنرهای زیبا رفت و نت آموخت. مدرک تحصیلی رام لیسانس از دانش‌سرای کشاورزی بود.

#عمادرام از سال ۱۳۵۰ به سرپرستی یکی از ارکسترهای #فرهنگ و #هنر منصوب شد.
او در سال ۱۳۴۲ با خانمی به نام فلور ازدواج کرد که حاصل این ازدواج سه فرزند به نام‌های گویا، آهنگ و #ملودی است.

هم‌زمان با پیروزی انقلاب اسلامی عماد رام نیز با مشکل مواجه شد. عماد رام وقتی شنید که روح‌الله خمینی در پاسخ به خبرنگاری که از او در مورد احساسش هنگام ورود به کشور پرسیده بود از کلمه‌ی «هیچ» استفاده کرده است گفته بود:« با «هیچ» نمی‌توان ایران را ساخت و به ایران و ایرانی خدمت کرد.» او گروهی به نام «طنین صدا» به راه انداخت و در آن ترانه‌های با اشعار حماسی و ملی ساخت. اولین آهنگ در این مجموعه «ایران ایران» بود که با #فلوت به زیبایی اجرا شده است.

این نوارها تا هفت شماره ادامه داشت تا این‌که #عماد_رام در سال ۱۳۶۰ بازداشت و روانه زندان شد و دو ماه در #زندان ماند و هشتاد ضربه #شلاق خورد. او پس از #آزادی از زندان نیز به فعالیت‌های هنری خود ادامه داد. او به تهیه برنامه برای #کودکان پرداخت و داستان‌ های قدیمی مانند خاله سوسکه، کدو قلقلی و ماهی سیاه کوچولو را به صورت برنامه‌های آهنگین تهیه و پخش کرد که مورد استقبال فراوانی قرار گرفت. بار دیگر برای بازداشتش به خانه‌اش هجوم بردند که او خانه نبود و پس از آن مجبور به ترک کشور شد. او پس از خروج از کشور به «شورای ملی مقاومت» پیوست.

«فرنگیس»، «بهار من»، «دل من» و «تنهایی» از قطعات معروف و محبوب او هستند.
عماد رام در سال ۱۳۸۲ بر اثر سرطان در آلمان درگذشت.
https://goo.gl/qSCGPj

@Tavaana_TavaanaTech
زادروز محمدعلی فردین ِ سلطان قلب‌ها

محمدعلی فردین از پس از انقلاب اسلامی دیگر نتوانست در فیلمی بازی کند چرا که هیچ گاه اجازه‌ی کار نیافت و حکومت برآمده از انقلاب اسلامی او را برای همیشه خانه‌نشین کرد. او پس از انقلاب بارها به دادگاه انقلاب فراخوانده شد و برخلاف خواست قلبی‌اش از کار هنری بازماند که این امر همیشه در دلش اندوه به جای گذاشت. فردین در گفت‌وگویی ویدئویی در اعتراضی به این منع‌شدن از کار پس از انقلاب چنین می‌گوید: «همیشه این سئوال بود که چرا باید بال‌های ما قیچی بشه؟! کار ما کار هنری‌ست کار ذوقی‌ست، یک کسی که بیست‌وهشت سال، سی‌سال در این قسمت کار هنری و ذوقی کار کرده یک مرتبه بال‌هاشو بچینند و یا دست و پاشو قطع کنند اون‌هم در جمهوری‌اسلامی به نظر من انصاف نیست. ماها هرکدوم اون تعداد انگشت‌شماری که در این سینما بودیم در واقع تاریخ سینما هستیم، هیچ‌کس نمیتونه اسم ما رو پاک بکنه، چون در قلب یک‌یک این مردم نوشته شده اسامی ما و به هر صورت حق داریم که بگیم در این سینما سهمی داشته‌ایم.»

فردین پس از انقلاب از ایران نرفت. او پیش از انقلاب و در سال ۱۳۳۷ سینمایی به نام «نیاگارا»، با ۹۶۰ صندلی به هم‌راه رحمان گلزار تاسیس کرد که پس از انقلاب نام این سی‌نما را به سینما جمهوری تغییر دادند و در مقطعی این سینما را علی حاتمی، کارگردان سینما و فردین با هم اداره می‌کنند.

در سال ۱۳۸۷این سینما دچار آتش‌سوزی می‌شود که پس از تحقیقات آتش‌نشانی تهران آتش‌سوزی، عمدی شناخته می‌شود. خسارت به سینما بیش از ۳۰۰ تا ۵۲۰ میلیون تومان برآورد می‌شود. برخی از رسانه‌ها در آن زمان این آتش‌سوزی را کار نیروهای بسیج دانستند. چندی قبل از آتش‌سوزی، لیلا حاتمی که مادرش مالک نیمی از این سینما نیز است در سخنرانی‌ای از محمد خاتمی دفاع می‌کند و برخی این آتش‌سوزی را به این دلیل می‌دانستند. پیش از این نیز بارها ماموران به این #سینما رفته بودند و عکس‌های محمدعلی فردین و دیگر هنرپیشه‌های قدیمی را از در و دیوار کنده بودند. پس از انقلاب سه‌دانگ از این سینما توسط ستاد اجرایی فرمان امام از محمدعلی فردین گرفته شده و به اصطلاح مصادره می‌شود.

#محمدعلی_فردین در ۱۳۰۹ در تهران به دنیا آمد و در ۱۸ فروردین ۱۳۷۹ در تهران درگذشت. او هنرپیشه‌ی سی‌نما بود که در زمان بازی‌گری‌اش در ایران به شهرت و محبوبیت بسیاری رسید. پدرش علی‌گل #فردین کارمند اداره تسلیحات و از بازی‌گران #تئاتر بود که به هم‌راه تقی ظهوری کارهای مولیر را اجرا می‌کرد. فردین دوران ابتدایی را در دبستان ترقی در خیابان شهباز تهران سپری کرد و دوران متوسطه را در دبیرستان آذر در خیابان شاه‌آباد به پایان برد. او ۱۹ سال سن داشت که با مهری خمارلو ازدواج کرد و تا پایان عمر با هم‌سرش زندگی گذراند که حاصل این ازدواج چهار فرزند است. فردین در سن ۱۶ سالگی به ورزش‌هایی مانند فوتبال، ژیمناستیک و شنا روی آورد اما سرانجام به ورزش کشتی علاقه‌مند شد. او برای آموزش کشتی به باشگاه رفت و به یادگیری فنون #کشتی پرداخت.

بیش‌تر بخوانید:
https://goo.gl/1piQbl

@Tavaana_TavaanaTech
سالگرد درگذشت سید علی نصر پدر تئاتر نوین ایران

تئاتر مدرن اروپایی در زمان ناصرالدین‌شاه پا به این دیار گذاشت. شاید تا پیش از سفرهای سه‌گانه‌ی این چهارمین پادشاه خاندان قاجار، تئاتر ایران چیزی جز تعزیه و نمایش‌های کوچه‌بازاری نبود. روحوضی نمونه‌ای از تئاتر ایران تا پیش از ناصرالدین‌شاه بود. چیزی که در کارهای دلقک مشهور عصر ناصری، کریم شیره‌ای متبلور بود. کریم شیره‌ای از رعایت بسیاری از آداب در دربار معاف بود و می‌توانست هر چه می‌خواهد بگوید و شاه از این بداهه‌گویی‌های کریم شیره‌ای دچار مسرت می‌شد. پس از سفر ناصرالدین شاه به فرنگ و دیدارش از سالن‌های تئاتر و اپراها،این هنر شاه را مفتون خویش ساخت.

او پس از بازگشت از سفر اروپا دستور داد سالنی برای تئاتر در تهران ساخته شود تا نمایش‌هایی مانند آن‌چه او در بلاد فرنگ دیده بود در آن اجرا شود و این‌چنین شد که ناصرالدین‌شاه اولین کسی بود که به شکل‌گیری تئاتر در ایران کمک کرد. تئاترهای متعددی در این دوره پدید آمد و هنرپیشه‌هایی نیز پرورش یافتند. نخستین این‌ها تئاتر فرهنگ بود که در عمارت مسعودیه به نمایش در می‌آمد. عمارت مسعودیه در میدان بهارستان تهران واقع شده بود که به دستور مسعود میرزا مشهور به ظل‌السلطان، فرزند ناصرالدین‌شاه در زمینی به وسعت ۴ هزار متر مربع ساخته شده بود که بعدها وزارت فرهنگ شد.

سید علی نصر کسی که به اولقب پدر تئاتر ایران داده‌اند نیز از همین‌جا برآمد. سیدعلی نصر سیاست‌مدار، نمایش‌نامه‌نویس و نویسنده و مترجم بود. او فرزند نصرالاطباء کاشانی بود که در سال ۱۲۷۴ در تهران دیده به جهان گشود. او تحصیلات خود را در مدارس شرف، علمیه و آلیانس فرانسه به پایان رساند و بعدها به معلمی زبان فرانسه و هم‌چنین ریاضی در همان مدرسه منصوب شد. علی نصر پست‌های دولتی بسیاری نیز به دست آورد.نصر در سال ۱۳۱۵ به حکم‌رانی مازنداران رسید و حدود سه سال در مازنداران استان‌دار بود. در سال ۱۳۱۸ به معاونت علی منصور، وزیر پیشه و هنر برگزیده شد و زمانی که منصور نخست‌وزیر شد، نصر کفالت وزارت پیشه و هنر را عهده‌دار شد.

پس از شهریور ۱۳۲۰ مدتی به معاونت وزارت کشور برگزیده شد. او در سال ۱۳۲۵ در یکی از کابینه‌های احمد قوام وزیر پست و تلگراف شد و هم‌چنین سفیر کبیر ایران در چین و هند و نیز نماینده‌ی ایران در سازمان ملل. او برای آموختن تئاتر به اروپا رفت و پس از بازگشت از این سفر کمدی ایران را به سبک تئاتر اروپایی تاسیس کرد.

او برای بسط تئاتر در ایران هنرستان ِ هنرپیشگی را نیز بنیان نهاد و اساسا این تلاش‌های مجدانه‌ی #نصر سبب شد که به درستی او را پدر تئاتر ایران لقب دهند.

مسجد جامعی در خبری که در تاریخ دوم اسفندماه ۱۳۹۲ در خبرگزاری ایسنا منتشر شد چنین می‌گوید: «این بنا - تئاتر نصر- که مالکیت آن در اختیار کمیته امام خمینی است پس از مدتی در اختیار مرکز‌ هنرهای نمایشی قرار گرفت تا دست‌اندرکاران بتوانند با سامان‌دهی فضا به انجام کارهای نمایشی در این مرکز #تئاتر اقدام کنند. مدتی بعد جهاد دانشگاهی نیز خود را شریک بازسازی این مکان و انجام اقدامات هنری کرد اما متاسفانه به دلایل نامعلوم و پس از مدتی این پروژه متوقف شد و وضعیت ساختمان #تئاترنصر به حالت کنونی درآمده است.

بیش‌تر بخوانید:
https://goo.gl/CQNDRq

@Tavaana_TavaanaTech