نقاشیهای #کودکان #ناشنوا بر تن مدلهای لباس
گاهی به تنها چیزی که نیاز داریم کمی #خلاقیت برای اشتغال اقشار مختلف جامعه است. افرادی با ناتوانیها اما استعدادهای لازم تا حضور و نمایشی از #ارزش خودشان در جامعه داشته باشند. به همین منظور جنتیان مینگا، سردبیر مجله «لیوینگ آلبانیا» در همکاری با طراح مد «میرلا نرس» دست به کاری #خلاقانه و نو زدند تا نقاشیهای کودکان ناشنوا را بر روی محصولاتی چون #لباس، #کیف و #چتر چاپ کنند و مردم را تشویق به خرید این اقلام کنند.
میرلا نقاشیهای #زیبا و #رنگارنگ #ناشنوایان را بر روی #پشم و #ابریشم چاپ کرده است و از مدلهای مشهور لباس تیرانا خواسته در یک نمایش گسترده لباسها را بر تن کنند. ستارههای مد کشور آلبانیا دست در دست ناشنوایان در این برنامه شرکت کردند و همان طور که در عکسها میبینید هر مدل با طراح ناشنوای خود به روی سن آمده است. در این برنامه «امینا گانمولژ» ستاره سابق مجله مشهور "VOGUE" به عنوان تصویر اصلی قرار گرفته است. همچنین برخی از مشهورترین مدلها و #ستارگان این کشور در برنامه حضور پیدا کردهاند.
نمایش طرحهای لباس کودکان ناشنوا با حمایت سفارت سوئیس در این کشور و UNDP برگزار شده است. مناسبت این برنامه روز جهانی معلولان بوده و با استقبال خوبی مواجه شده است. حاصل کار کودکان ناشنوا بر روی لباسها نیز #حیرتانگیز و #باورنکردنی است.
چه ایدههایی به ذهن شما برای #اشتغال #معلولان در جامعه میرسد؟ چطور میتوان استعدادهای آنها را #رشد داد؟
برای مطالعه درباره معلولان و تغییر #فرهنگ معلولیت به #کتابخانه #توانا مراجعه کنید:
جسمیت و قدرت: مباحثی در #معلولیت و #تحول اجتماعی نوشته سعید سبزیان:
https://goo.gl/Iy4LFH
@Tavaana_TavaanaTech
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
گاهی به تنها چیزی که نیاز داریم کمی #خلاقیت برای اشتغال اقشار مختلف جامعه است. افرادی با ناتوانیها اما استعدادهای لازم تا حضور و نمایشی از #ارزش خودشان در جامعه داشته باشند. به همین منظور جنتیان مینگا، سردبیر مجله «لیوینگ آلبانیا» در همکاری با طراح مد «میرلا نرس» دست به کاری #خلاقانه و نو زدند تا نقاشیهای کودکان ناشنوا را بر روی محصولاتی چون #لباس، #کیف و #چتر چاپ کنند و مردم را تشویق به خرید این اقلام کنند.
میرلا نقاشیهای #زیبا و #رنگارنگ #ناشنوایان را بر روی #پشم و #ابریشم چاپ کرده است و از مدلهای مشهور لباس تیرانا خواسته در یک نمایش گسترده لباسها را بر تن کنند. ستارههای مد کشور آلبانیا دست در دست ناشنوایان در این برنامه شرکت کردند و همان طور که در عکسها میبینید هر مدل با طراح ناشنوای خود به روی سن آمده است. در این برنامه «امینا گانمولژ» ستاره سابق مجله مشهور "VOGUE" به عنوان تصویر اصلی قرار گرفته است. همچنین برخی از مشهورترین مدلها و #ستارگان این کشور در برنامه حضور پیدا کردهاند.
نمایش طرحهای لباس کودکان ناشنوا با حمایت سفارت سوئیس در این کشور و UNDP برگزار شده است. مناسبت این برنامه روز جهانی معلولان بوده و با استقبال خوبی مواجه شده است. حاصل کار کودکان ناشنوا بر روی لباسها نیز #حیرتانگیز و #باورنکردنی است.
چه ایدههایی به ذهن شما برای #اشتغال #معلولان در جامعه میرسد؟ چطور میتوان استعدادهای آنها را #رشد داد؟
برای مطالعه درباره معلولان و تغییر #فرهنگ معلولیت به #کتابخانه #توانا مراجعه کنید:
جسمیت و قدرت: مباحثی در #معلولیت و #تحول اجتماعی نوشته سعید سبزیان:
https://goo.gl/Iy4LFH
@Tavaana_TavaanaTech
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
وقتی ما برندهایم که دیگران برنده باشند
انجمن #حامی، سازمانی #مردم_نهاد و داوطلبانه است که بر پایه اعتماد عمومی و جذب کمکهای نقدی، معنوی و #بشردوستانه #نیکوکاران و حمایت نیروهای متخصص با تکیه بر همراهان بومی تلاش میکند تا ضمن ساخت، بازسازی، توسعه و تجهیز فضاهای آموزشی و فرهنگی و همچنین #نظارت و پشتیبانی و #ارتقاء دائم آنها در مناطق بسیار دور افتاده و محروم امکان #تحصیل، رشد فرهنگی و ارتقاء سطح کیفی #آموزش را برای #کودکان و #نوجوانان این مناطق فراهم آورد و دسترسی آنها را به فرصتهای مناسب برای #رشد آموزشی و فرهنگی و بروز توانائیهای شخصی میسیر ساخته و از استعدادهای این مناطق در جهت ارتقاء #فرهنگ و ایجاد #زیرساخت جامعهای سالم و #کارآمد توانمند نماید.
#برنده_برنده
انجمن حامی : http://goo.gl/WqJ9rg
@Tavaana_Tavaanatech
انجمن #حامی، سازمانی #مردم_نهاد و داوطلبانه است که بر پایه اعتماد عمومی و جذب کمکهای نقدی، معنوی و #بشردوستانه #نیکوکاران و حمایت نیروهای متخصص با تکیه بر همراهان بومی تلاش میکند تا ضمن ساخت، بازسازی، توسعه و تجهیز فضاهای آموزشی و فرهنگی و همچنین #نظارت و پشتیبانی و #ارتقاء دائم آنها در مناطق بسیار دور افتاده و محروم امکان #تحصیل، رشد فرهنگی و ارتقاء سطح کیفی #آموزش را برای #کودکان و #نوجوانان این مناطق فراهم آورد و دسترسی آنها را به فرصتهای مناسب برای #رشد آموزشی و فرهنگی و بروز توانائیهای شخصی میسیر ساخته و از استعدادهای این مناطق در جهت ارتقاء #فرهنگ و ایجاد #زیرساخت جامعهای سالم و #کارآمد توانمند نماید.
#برنده_برنده
انجمن حامی : http://goo.gl/WqJ9rg
@Tavaana_Tavaanatech
www.hamiassociation.org
درباره ما | انجمن حامی
معرفی انجمن مردمی حامی ، انجمن حمایت از ساخت و توسعه فضاهای آموزشی و فرهنگی
درآمد سرانه امسال ایرانیان ۷۶ درصد کمتر از ۴۰ سال پیش است
دوران طلایی درآمد سرانه ایرانیها در سال ۱۳۵۵ است که میزان آن با توجه به قیمتهای کنونی بیش از ۲۳ میلیون تومان برآورد میشود. بنا به گزارش اقتصاد نیوز درآمد سرانه امسال حدود ۳/ ۱۳ میلیون تومان ارزیابی میشود.
سایت اقتصاد نیوز در گزارشی به بررسی درآمد سرانه ایرانیان در سالهای گذشته پرداخته است. در این گزارش با اشاره به یک مقایسه آماری آمده است: «درآمد سرانه ایرانیها باید ۲۵ درصد رشد کند تا به سطح سال ۱۳۹۰ برسد.» اما این ارزیابی تمام واقعیت نیست بنا به این گزارش درآمد سرانه ایرانیها باید "رشدی۷۶ درصدی" داشته باشد تا به "سطح سال ۱۳۵۵" یعنی دو سال پیش از انقلاب ضدسلطنتی برسد.
این گزارش نه بر اساس تحلیل صرف کارشناسان و گمانهزنیهای غیرواقعی اقتصاددانان، بلکه بر اساس آمارهای نهادهای رسمی کشور نگارش شده است. بنا به این گزارش، آمار درآمد ملی از سال ۱۳۳۸ تا ۱۳۹۲ و همچنین آمار جمعیتی ایران از سال ۱۳۴۶ تا کنون وجود دارد و با محاسبه میانگین رشد سالانه جمعیت و تغییرات جمعیتی در سالهای میان دو سرشماری میتوان میزان جمعیت را برای هر سال تعیین کرد.
در این گزارش با استفاده از محاسبات متداول نهادهای رسمی میزان رشد اقتصادی در سال گذشته بطور "خوشبینانه" ۳ درصد و در سال کنونی یک درصد در نظر گرفته است. کارشناسان مستقل میزان رشد اقتصادی ایران در سالهای ۹۳ و ۹۴ را کمتر از این ارقام، حتی نزدیک به صفر تخمین زدهاند.
نسبت #رشد اقتصادی، #شاخص #تورم و میزان جمعیت نشان میدهد که در شش دهه اخیر کمترین درآمد سرانه مربوط به شروع آمارگیری یعنی سال ۱۳۳۸ بوده که در آن سال هر ایرانی به طور متوسط بر حسب قیمتهای کنونی حدود ۳/ ۳ میلیون تومان درآمد داشته است.
گزارش تصریح میکند که در دهههای ۴۰ و ۵۰ با افزایش درآمدهای نفتی و توسعه صنعتی در ایران درآمد سرانه شتابی چشمگیر داشته و در سال ۱۳۵۵ درآمد سرانه متوسط (بر اساس قیمتهای کنونی) حدود ۴/ ۲۳ میلیون تومان بوده است.
این بدین معناست که از سال ۱۳۸۸ تا ۱۳۵۵ یعنی در طی ۱۷ سال درآمد سرانه ایرانیها هفت برابر شده است. به عبارتی دیگر درآمد سرانه بهطور متوسط سالانه ۴۱ درصد رشد داشته است. رشد جمعیتی نیز بهطور متوسط حدود ۵/ ۹ درصد بوده است.
اما #درآمد ملی #ایران از سال ۱۳۵۵ با کاهش روبرو شد. افزایش #جمعیت در سالهای پس از انقلاب، بهویژه پس از #جنگ میزان درآمد #سرانه را بطرز بارزی "کوچک" کرد.
روند "کوچکشدن" #درآمدسرانه در سال ۱۳۶۷ به کمترین میزان خود یعنی ۱/ ۵ میلیون تومان (بر اساس قیمتهای کنونی) رسید. در دوران پس از جنگ این میزان به تدریج افزایش یافت و در سال ۱۳۷۶ به میزان ۹/ ۸ میلیون تومان و در سال ۱۳۸۴ به رقم ۶/ ۱۳ میلیون تومان رسید.
بهرغم افزایش درآمدهای نفتی در نیمه دوم دهه ۸۰ رشد درآمد سرانه در بالاترین سطح خود مربوط به سال ۱۳۹۰ است که رقم محاسبهشده حدود ۶/ ۱۶ میلیون تومان است. پس از آن باز درآمد سرانه سیری نزولی را طی کرده است. بنا به این گزارش با توجه به پیامد #تحریم و کاهش بهای #نفت "بعید است که میزان درآمد سرانه از ۳/ ۱۳ میلیون تومان فراتر رود."
در نتیجهگیری اجمالی گزارش تصریح شده است که برای بازگشت به "عصر طلایی" سال ۱۳۵۵ باید درآمد سرانه ایرانی ۷۶ درصد رشد بکند.
منبع: دویچهوله
@Tavaana_TavaanaTech
دوران طلایی درآمد سرانه ایرانیها در سال ۱۳۵۵ است که میزان آن با توجه به قیمتهای کنونی بیش از ۲۳ میلیون تومان برآورد میشود. بنا به گزارش اقتصاد نیوز درآمد سرانه امسال حدود ۳/ ۱۳ میلیون تومان ارزیابی میشود.
سایت اقتصاد نیوز در گزارشی به بررسی درآمد سرانه ایرانیان در سالهای گذشته پرداخته است. در این گزارش با اشاره به یک مقایسه آماری آمده است: «درآمد سرانه ایرانیها باید ۲۵ درصد رشد کند تا به سطح سال ۱۳۹۰ برسد.» اما این ارزیابی تمام واقعیت نیست بنا به این گزارش درآمد سرانه ایرانیها باید "رشدی۷۶ درصدی" داشته باشد تا به "سطح سال ۱۳۵۵" یعنی دو سال پیش از انقلاب ضدسلطنتی برسد.
این گزارش نه بر اساس تحلیل صرف کارشناسان و گمانهزنیهای غیرواقعی اقتصاددانان، بلکه بر اساس آمارهای نهادهای رسمی کشور نگارش شده است. بنا به این گزارش، آمار درآمد ملی از سال ۱۳۳۸ تا ۱۳۹۲ و همچنین آمار جمعیتی ایران از سال ۱۳۴۶ تا کنون وجود دارد و با محاسبه میانگین رشد سالانه جمعیت و تغییرات جمعیتی در سالهای میان دو سرشماری میتوان میزان جمعیت را برای هر سال تعیین کرد.
در این گزارش با استفاده از محاسبات متداول نهادهای رسمی میزان رشد اقتصادی در سال گذشته بطور "خوشبینانه" ۳ درصد و در سال کنونی یک درصد در نظر گرفته است. کارشناسان مستقل میزان رشد اقتصادی ایران در سالهای ۹۳ و ۹۴ را کمتر از این ارقام، حتی نزدیک به صفر تخمین زدهاند.
نسبت #رشد اقتصادی، #شاخص #تورم و میزان جمعیت نشان میدهد که در شش دهه اخیر کمترین درآمد سرانه مربوط به شروع آمارگیری یعنی سال ۱۳۳۸ بوده که در آن سال هر ایرانی به طور متوسط بر حسب قیمتهای کنونی حدود ۳/ ۳ میلیون تومان درآمد داشته است.
گزارش تصریح میکند که در دهههای ۴۰ و ۵۰ با افزایش درآمدهای نفتی و توسعه صنعتی در ایران درآمد سرانه شتابی چشمگیر داشته و در سال ۱۳۵۵ درآمد سرانه متوسط (بر اساس قیمتهای کنونی) حدود ۴/ ۲۳ میلیون تومان بوده است.
این بدین معناست که از سال ۱۳۸۸ تا ۱۳۵۵ یعنی در طی ۱۷ سال درآمد سرانه ایرانیها هفت برابر شده است. به عبارتی دیگر درآمد سرانه بهطور متوسط سالانه ۴۱ درصد رشد داشته است. رشد جمعیتی نیز بهطور متوسط حدود ۵/ ۹ درصد بوده است.
اما #درآمد ملی #ایران از سال ۱۳۵۵ با کاهش روبرو شد. افزایش #جمعیت در سالهای پس از انقلاب، بهویژه پس از #جنگ میزان درآمد #سرانه را بطرز بارزی "کوچک" کرد.
روند "کوچکشدن" #درآمدسرانه در سال ۱۳۶۷ به کمترین میزان خود یعنی ۱/ ۵ میلیون تومان (بر اساس قیمتهای کنونی) رسید. در دوران پس از جنگ این میزان به تدریج افزایش یافت و در سال ۱۳۷۶ به میزان ۹/ ۸ میلیون تومان و در سال ۱۳۸۴ به رقم ۶/ ۱۳ میلیون تومان رسید.
بهرغم افزایش درآمدهای نفتی در نیمه دوم دهه ۸۰ رشد درآمد سرانه در بالاترین سطح خود مربوط به سال ۱۳۹۰ است که رقم محاسبهشده حدود ۶/ ۱۶ میلیون تومان است. پس از آن باز درآمد سرانه سیری نزولی را طی کرده است. بنا به این گزارش با توجه به پیامد #تحریم و کاهش بهای #نفت "بعید است که میزان درآمد سرانه از ۳/ ۱۳ میلیون تومان فراتر رود."
در نتیجهگیری اجمالی گزارش تصریح شده است که برای بازگشت به "عصر طلایی" سال ۱۳۵۵ باید درآمد سرانه ایرانی ۷۶ درصد رشد بکند.
منبع: دویچهوله
@Tavaana_TavaanaTech
"کالبد ترس"
فردی که به اندازه حقوق دریافتی اش کار می کند و هدفی جز این در زندگی ندارد اگر رو به روی آیینه باایستد و خودش را ببیند می تواند بزرگترین دشمن پیروزی و عامل #شکست هایش را شناسایی کند: «خودش»
اگر کسی معنای ترس را بداند و در جستجوی مصداق های آن در زندگی باشد به درستی درمیابد که انسان چیزی جز ترس های بزرگ نیست. ترس از دست دادن.فراموش شدن. تنها ماندن. ترک شدن. ترس از آنکه دیگر کسی ما را دوست نداشته باشد. ترس از این باور که به اندازه کافی خوب نیستیم. ترس از شکست خوردن در روابط. ترس از دست دادن دارایی های مالی، ترس از مجردماندن، ترس از عدم #موفقیت در تحصیلات. ترس از بچه دار نشدن، ترس از یادنگرفتن مفاهیم در کلاس زبان، ترس ها و بازهم ترس ها و ترس ها ...
زندگی ما در میان ترس هایمان محصور شده است. ترس یگانه نیرویی ست که می تواند #عمیق تر از هر کنشی خوشبختی ما را مختل کند. ما حتی ترس از خوشبختی داریم. زمانی که اتفاقی خوب برایمان رقم می خورد به آن شک می کنیم. آن را #غیرواقعی و دروغ تلقی می کنیم. از آن دور می شویم. اضطرابِ حاصل از خوشبختی تمام وجود ما را می گیرد. اگر شریک و همراهی را میابیم که زیادی خوب است بلاشک او را دروغ میدانیم. تصور می کنیم حالا که همه چیز بلب میلمان پیش می رود ما در غفلت هستیم. منتظر می مانیم تا یک جایی برزخی را که منتظرش هستیم شروع شود. این #اضطراب و ترس آنقدر قویتر از حقیقتِ بیرونی عمل می کند تا همه چیز خراب شود و ناخودآگاه ما به نتیجه مطلوب برسد. زمانی که همه چیز خراب شد بر تَلی از #افسردگی می نشینیم و باخیال راحت به خود می گوییم:« دیدی همه چیز دروغ بود!»
ما #دروغ را خلق می کنیم. پیش آگهی ما #ترس است و این ترس بررفتار ما چنان #تاثیر می گذارد که همه چیز را در بیرون به ویرانه تبدیل می کند. مردِ خوب به ما خیانت می کند. همکارِ خوب ما را دور می زند. قراردادِ خوب، بسته نمی شود. مغازه خوب، راه نمی افتد.
در این میان اما هستند کسانی که منتقد درونی خود آن هم با دشنه زهرآلود نیستند. وقتی به #کارنامه موفقیتشان نگاه می کنیم همه چیز معمولی ست. تنها آنچه موجب موفقیت آنها شده است «نترسیدن» است
در جمع دوستانتان موضوعی را اینچنین مطرح کنید:
«می خواهم یک نجاری باز کنم» عکس العمل آنها چه خواهد بود؟ چهره تک تک دوستان، خانواده و اطرافیانتان را به خاطر آورید و تصور کنید این موضوع را با آنها در میان گذاشتید. تمام پاسخ هایی که همه ما خواهیم شنید مشابه یکدیگر است. یا ما را #دیوانه می دانند. یا تحقیرمان می کنند. یا #مسخره مان می کنند و در بهترین حالت ممکن می گویند موفق باشی و توی دلشان دعا می کنند زودتر سرعقل بیاییم. دیگران به دنیا آمده اند که نگذارند ما به رویاهایمان برسیم.
ترس رویاهای ما را می کشد. ما می ترسیم که نجار بشویم. چون می ترسیم که موفق نشویم. می ترسیم اگر موفق شدیم اطرافیانمان ما را قبول نداشته باشند و ما را ترک کنند. می ترسیم اگر با مردی آشنا شدیم شغل ما برای او عجیب باشد و با ما نماند. می ترسیم نتوانیم اجاره مغازه را بدهیم. می ترسیم مشتری های کافی نداشته باشیم. می ترسیم درآمدمان آنقدر زیاد نباشد که مخارجمان را بدهد. می ترسیم وقتی در شغلمان #شکست خوردیم سایرین ما را #شماتت کنند. این سیکل باطل تا ثریا دیوار #اعتماد و #باور به خود را در ما کج می کند. ما تصور می کنیم تنها یک راه برای فرار از این ترس ها وجود دارد. «هیچ کاری انجام ندادن» آن وقت همه ما را دوست خواهند داشت. ترس سیاهچاله زندگی ست.
صبح صفحه این خانم های #نجار را توی اینستاگرام پیدا کردم. چهره خندان و دست های پرتوانشان برای مدتی من را مجذوب خود کرد. حتی آلودگی هوا را فراموش کردم چون بوی #چوب پیچیده بود توی دهلیز رویاهایی که فراموششان کرده ام. .همه ما زن هایی که تا الان از جایمان تکان نخوردیم در درونمان فرشته های توانایی را محبوس کرده ایم که با بوی عطر چوب و دنیای پر از رنگ دکان #نجاری و یا هر #شغل دیگری، می تواند جان بگیرد. #رشد کند. قد بکشد. کافی ست نترسیم. کافی ست رویاهایمان را باور کنیم.
بهار مهرجو http://on.fb.me/1UamKYn
تلگرام استوديو آن : http://bit.ly/1mjOIpB
صفحه اینستاگرام این عزیزان در اینستاگرام توانا، تگ شده است.
فردی که به اندازه حقوق دریافتی اش کار می کند و هدفی جز این در زندگی ندارد اگر رو به روی آیینه باایستد و خودش را ببیند می تواند بزرگترین دشمن پیروزی و عامل #شکست هایش را شناسایی کند: «خودش»
اگر کسی معنای ترس را بداند و در جستجوی مصداق های آن در زندگی باشد به درستی درمیابد که انسان چیزی جز ترس های بزرگ نیست. ترس از دست دادن.فراموش شدن. تنها ماندن. ترک شدن. ترس از آنکه دیگر کسی ما را دوست نداشته باشد. ترس از این باور که به اندازه کافی خوب نیستیم. ترس از شکست خوردن در روابط. ترس از دست دادن دارایی های مالی، ترس از مجردماندن، ترس از عدم #موفقیت در تحصیلات. ترس از بچه دار نشدن، ترس از یادنگرفتن مفاهیم در کلاس زبان، ترس ها و بازهم ترس ها و ترس ها ...
زندگی ما در میان ترس هایمان محصور شده است. ترس یگانه نیرویی ست که می تواند #عمیق تر از هر کنشی خوشبختی ما را مختل کند. ما حتی ترس از خوشبختی داریم. زمانی که اتفاقی خوب برایمان رقم می خورد به آن شک می کنیم. آن را #غیرواقعی و دروغ تلقی می کنیم. از آن دور می شویم. اضطرابِ حاصل از خوشبختی تمام وجود ما را می گیرد. اگر شریک و همراهی را میابیم که زیادی خوب است بلاشک او را دروغ میدانیم. تصور می کنیم حالا که همه چیز بلب میلمان پیش می رود ما در غفلت هستیم. منتظر می مانیم تا یک جایی برزخی را که منتظرش هستیم شروع شود. این #اضطراب و ترس آنقدر قویتر از حقیقتِ بیرونی عمل می کند تا همه چیز خراب شود و ناخودآگاه ما به نتیجه مطلوب برسد. زمانی که همه چیز خراب شد بر تَلی از #افسردگی می نشینیم و باخیال راحت به خود می گوییم:« دیدی همه چیز دروغ بود!»
ما #دروغ را خلق می کنیم. پیش آگهی ما #ترس است و این ترس بررفتار ما چنان #تاثیر می گذارد که همه چیز را در بیرون به ویرانه تبدیل می کند. مردِ خوب به ما خیانت می کند. همکارِ خوب ما را دور می زند. قراردادِ خوب، بسته نمی شود. مغازه خوب، راه نمی افتد.
در این میان اما هستند کسانی که منتقد درونی خود آن هم با دشنه زهرآلود نیستند. وقتی به #کارنامه موفقیتشان نگاه می کنیم همه چیز معمولی ست. تنها آنچه موجب موفقیت آنها شده است «نترسیدن» است
در جمع دوستانتان موضوعی را اینچنین مطرح کنید:
«می خواهم یک نجاری باز کنم» عکس العمل آنها چه خواهد بود؟ چهره تک تک دوستان، خانواده و اطرافیانتان را به خاطر آورید و تصور کنید این موضوع را با آنها در میان گذاشتید. تمام پاسخ هایی که همه ما خواهیم شنید مشابه یکدیگر است. یا ما را #دیوانه می دانند. یا تحقیرمان می کنند. یا #مسخره مان می کنند و در بهترین حالت ممکن می گویند موفق باشی و توی دلشان دعا می کنند زودتر سرعقل بیاییم. دیگران به دنیا آمده اند که نگذارند ما به رویاهایمان برسیم.
ترس رویاهای ما را می کشد. ما می ترسیم که نجار بشویم. چون می ترسیم که موفق نشویم. می ترسیم اگر موفق شدیم اطرافیانمان ما را قبول نداشته باشند و ما را ترک کنند. می ترسیم اگر با مردی آشنا شدیم شغل ما برای او عجیب باشد و با ما نماند. می ترسیم نتوانیم اجاره مغازه را بدهیم. می ترسیم مشتری های کافی نداشته باشیم. می ترسیم درآمدمان آنقدر زیاد نباشد که مخارجمان را بدهد. می ترسیم وقتی در شغلمان #شکست خوردیم سایرین ما را #شماتت کنند. این سیکل باطل تا ثریا دیوار #اعتماد و #باور به خود را در ما کج می کند. ما تصور می کنیم تنها یک راه برای فرار از این ترس ها وجود دارد. «هیچ کاری انجام ندادن» آن وقت همه ما را دوست خواهند داشت. ترس سیاهچاله زندگی ست.
صبح صفحه این خانم های #نجار را توی اینستاگرام پیدا کردم. چهره خندان و دست های پرتوانشان برای مدتی من را مجذوب خود کرد. حتی آلودگی هوا را فراموش کردم چون بوی #چوب پیچیده بود توی دهلیز رویاهایی که فراموششان کرده ام. .همه ما زن هایی که تا الان از جایمان تکان نخوردیم در درونمان فرشته های توانایی را محبوس کرده ایم که با بوی عطر چوب و دنیای پر از رنگ دکان #نجاری و یا هر #شغل دیگری، می تواند جان بگیرد. #رشد کند. قد بکشد. کافی ست نترسیم. کافی ست رویاهایمان را باور کنیم.
بهار مهرجو http://on.fb.me/1UamKYn
تلگرام استوديو آن : http://bit.ly/1mjOIpB
صفحه اینستاگرام این عزیزان در اینستاگرام توانا، تگ شده است.
Facebook
بهاره مهرجویی
"کالبد ترس" فردی که به اندازه حقوق دریافتی اش کار می کند و هدفی جز این در زندگی ندارد اگر رو به روی آیینه باایستد و خودش را ببیند می تواند بزرگترین دشمن پیروزی و عامل شکست هایش را شناسایی کند: «خودش»