راه حل عجیب فدراسیون کاراته؛ برادر ناپدید شد، خواهر را اخراج کردند
آویشن باقری از تیم ملی کاراته اخراج شد!
یکی از مسئولین فدراسون کاراته گفته است که در تلافی ناپدید شدن کاراتهکای پیشین تیم ملی ایران در پاریس، خواهرش دیگر در تیم ملی جایی نخواهد داشت.
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از میزان، اخیرا یکی از مسئولان فدراسیون اعلام کرده با ناپدید شدن آروین باقری، آویشن باقری خواهرملی پوش او نیز دیگر جایی در تیم ملی نخواهد داشت و در مجموع با این اتفاق خانواده باقری ضرر کردهاند.
آروین باقری کاپیتان سابق تیم ملی کاراته جوانان با دعوتنامه ای که از فدراسیون جهانی دریافت کرد برای حضور در لیگ جهانی پاریس از سوی فدراسیون کاراته معرفی شد و روادیدش را دریافت کرد. اما نام وی در لیست ۹ نفره مورد حمایت فدراسیون کاراته نبود و او با هزینه شخصی همچون برخی دیگر از کاراتهکاها راهی فرانسه شد.
گفته می شود کاراته کاها برای افزایش امتیازات رنکینگ جهانی در مسابقات #کاراته وان پاریس شرکت کردند که فدراسیون یک روز مانده به اعزام، از کاراته کاها #وثیقه و چکی به عنوان #ضمانت دریافت کرد.
با این حال باقری به محض رسیدن به فرودگاه پاریس ناپدید شد تا نخستین حاشیه فدراسیون طباطبایی رقم بخورد. فدراسیونی که با حواشی مختلف چند ماه قبل علیرضا سمندر رئیسش را کنار گذاشت و سیدحسن طباطبایی را به عنوان سرپرست انتخاب کرد.
گفته می شود که این #ورزشکار به کشور فرانسه #پناهنده شده است.
منبع: هرانا
#گروکشی #انتقام
@Tavaana_TavaanaTech
آویشن باقری از تیم ملی کاراته اخراج شد!
یکی از مسئولین فدراسون کاراته گفته است که در تلافی ناپدید شدن کاراتهکای پیشین تیم ملی ایران در پاریس، خواهرش دیگر در تیم ملی جایی نخواهد داشت.
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از میزان، اخیرا یکی از مسئولان فدراسیون اعلام کرده با ناپدید شدن آروین باقری، آویشن باقری خواهرملی پوش او نیز دیگر جایی در تیم ملی نخواهد داشت و در مجموع با این اتفاق خانواده باقری ضرر کردهاند.
آروین باقری کاپیتان سابق تیم ملی کاراته جوانان با دعوتنامه ای که از فدراسیون جهانی دریافت کرد برای حضور در لیگ جهانی پاریس از سوی فدراسیون کاراته معرفی شد و روادیدش را دریافت کرد. اما نام وی در لیست ۹ نفره مورد حمایت فدراسیون کاراته نبود و او با هزینه شخصی همچون برخی دیگر از کاراتهکاها راهی فرانسه شد.
گفته می شود کاراته کاها برای افزایش امتیازات رنکینگ جهانی در مسابقات #کاراته وان پاریس شرکت کردند که فدراسیون یک روز مانده به اعزام، از کاراته کاها #وثیقه و چکی به عنوان #ضمانت دریافت کرد.
با این حال باقری به محض رسیدن به فرودگاه پاریس ناپدید شد تا نخستین حاشیه فدراسیون طباطبایی رقم بخورد. فدراسیونی که با حواشی مختلف چند ماه قبل علیرضا سمندر رئیسش را کنار گذاشت و سیدحسن طباطبایی را به عنوان سرپرست انتخاب کرد.
گفته می شود که این #ورزشکار به کشور فرانسه #پناهنده شده است.
منبع: هرانا
#گروکشی #انتقام
@Tavaana_TavaanaTech
همه پناهندهها اینجوری نیستند لطفا با من دست بدید
حسام الدین توکلی،کارگردان #تئاتر، چند روز پیش پرفورمنسی در شهر یولیچ آلمان داشته و عکسهایی از آن را برای رادیو فردا ارسال داشته است.
در متن این #پرفورمنس آمده است:«من یک پناهجوی ایرانی مسلمان هستم، بابت رفتاری که بعضی از پناهجوها در زیباترین شب سالتون انجام دادن از شما مردم آلمان #عذرخواهی میکنم، اگر فکر میکنی که همه پناهندهها اینجوری نیستند لطفا با من دست بدید!»
منبع: رادیو فردا
#پناهنده
@Tavaana_TavaanaTech
حسام الدین توکلی،کارگردان #تئاتر، چند روز پیش پرفورمنسی در شهر یولیچ آلمان داشته و عکسهایی از آن را برای رادیو فردا ارسال داشته است.
در متن این #پرفورمنس آمده است:«من یک پناهجوی ایرانی مسلمان هستم، بابت رفتاری که بعضی از پناهجوها در زیباترین شب سالتون انجام دادن از شما مردم آلمان #عذرخواهی میکنم، اگر فکر میکنی که همه پناهندهها اینجوری نیستند لطفا با من دست بدید!»
منبع: رادیو فردا
#پناهنده
@Tavaana_TavaanaTech
جرج کلونی در دیدار با #پناهحویان: ما صد سال پیش در آمریکا پناهنده بودیم
bit.ly/1S798NF
جرج کلونی ستاره سینما به همراه همسر لبنانی تبار خود که وکیل برجسته حقوق بشر است با تعدادی از پناهجویان در شهر برلین دیدار و گفتوگو کرد.
وی در این دیدار گفت: «اجداد من ایرلندی هستند. ما صد سال پیش در آمریکا پناهنده بودیم. ایرلندی ها مدتهای طولانی در آمریکا پذیرفته نمی شدند و با آنها بدرفتاری می شد. حال در آمریکا مردم یاد گرفته اند تا این ایده ها را بپذیرند. کشور ما، کشور #پناهنده ها است ولی اخیرا، گویی گذشته خودمان را فراموش کرده ایم. آمدن به اینجا و گفتگو با شما، برای یادآوری این نکته که ما از کجا آمدیم بسیار مهم است، ما هم پناهجو بودیم. درست مثل شما.»
یک زن پناهجوی #سوری در این دیدار گفت: «بمباران ها از حد تصور خارج بود و از دو طرف تیراندازی می شد. گوشه ای نشستم و آماده مردن بودم. بچه هایم می لرزیدند. بغلشان کردم و گفتم نمی خواهم با ترس و وحشت کشته شویم. مرگ، مرگ است. به آنها گفتم آروزیم این بود که با گلوله کشته شوم نه تکه تکه. اگر خدا بخواهد.»
یک مرد #پناهجو با اشاره به بدی وضعیت در #سوریه گفت: «نمی توانستیم از خانه بیرون بیاییم. مثل جهنم بود. باید پناه می گرفتیم و با سرعت می دویدیم. با وجود تیراندازی و تک تیراندازها وضع غیرقابل تحمل شده بود.» مرد جوان دیگری افزود: «من دو ماه و ۲۱ روز در یک زندان سیاسی زندانی بودم. با وسایل الکتریکی و داغ شکنجه شدم.»
#جرج_کلونی در پایان این دیدار گفت: «ما ادعا می کنیم دنیای متمدن هستیم و همیشه وقتی تراژدی ها به آخر می رسد می گوییم اگر می دانستیم کاری می کریدم. واقعیت این است که فراموش کرده ایم که این مردم بی دلیل خانه و کشور خود را ترک نکرده اند. این مردم به دلیل یک تراژدی اسفناک کشورشان را ترک کردند. اینها کسانی هستند که زندگی معمولی شان نابود شده و از بین رفته است. حرف زدن از آمار انسانی تکان دهنده کار ساده ای نیست. اما به سادگی مورد بی اعتنایی قرار می گیرد. ولی به سختی می توان تصویر کودکی در حال گریه کردن را نادیده گرفت، وقتی مادرش به او می گوید آرزو می کند با گلوله بمیرد.»
Euronews Persian
@Tavaana_TavaanaTech
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
bit.ly/1S798NF
جرج کلونی ستاره سینما به همراه همسر لبنانی تبار خود که وکیل برجسته حقوق بشر است با تعدادی از پناهجویان در شهر برلین دیدار و گفتوگو کرد.
وی در این دیدار گفت: «اجداد من ایرلندی هستند. ما صد سال پیش در آمریکا پناهنده بودیم. ایرلندی ها مدتهای طولانی در آمریکا پذیرفته نمی شدند و با آنها بدرفتاری می شد. حال در آمریکا مردم یاد گرفته اند تا این ایده ها را بپذیرند. کشور ما، کشور #پناهنده ها است ولی اخیرا، گویی گذشته خودمان را فراموش کرده ایم. آمدن به اینجا و گفتگو با شما، برای یادآوری این نکته که ما از کجا آمدیم بسیار مهم است، ما هم پناهجو بودیم. درست مثل شما.»
یک زن پناهجوی #سوری در این دیدار گفت: «بمباران ها از حد تصور خارج بود و از دو طرف تیراندازی می شد. گوشه ای نشستم و آماده مردن بودم. بچه هایم می لرزیدند. بغلشان کردم و گفتم نمی خواهم با ترس و وحشت کشته شویم. مرگ، مرگ است. به آنها گفتم آروزیم این بود که با گلوله کشته شوم نه تکه تکه. اگر خدا بخواهد.»
یک مرد #پناهجو با اشاره به بدی وضعیت در #سوریه گفت: «نمی توانستیم از خانه بیرون بیاییم. مثل جهنم بود. باید پناه می گرفتیم و با سرعت می دویدیم. با وجود تیراندازی و تک تیراندازها وضع غیرقابل تحمل شده بود.» مرد جوان دیگری افزود: «من دو ماه و ۲۱ روز در یک زندان سیاسی زندانی بودم. با وسایل الکتریکی و داغ شکنجه شدم.»
#جرج_کلونی در پایان این دیدار گفت: «ما ادعا می کنیم دنیای متمدن هستیم و همیشه وقتی تراژدی ها به آخر می رسد می گوییم اگر می دانستیم کاری می کریدم. واقعیت این است که فراموش کرده ایم که این مردم بی دلیل خانه و کشور خود را ترک نکرده اند. این مردم به دلیل یک تراژدی اسفناک کشورشان را ترک کردند. اینها کسانی هستند که زندگی معمولی شان نابود شده و از بین رفته است. حرف زدن از آمار انسانی تکان دهنده کار ساده ای نیست. اما به سادگی مورد بی اعتنایی قرار می گیرد. ولی به سختی می توان تصویر کودکی در حال گریه کردن را نادیده گرفت، وقتی مادرش به او می گوید آرزو می کند با گلوله بمیرد.»
Euronews Persian
@Tavaana_TavaanaTech
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
euronews
جرج کلونی و همسرش با خانواده پناهجویان در برلین دیدار کردند
جرج کلونی ستاره سینما از شهرت و نفوذ خود برای کارهای انساندوستانه بهره می برد. او در جریان افتتاحیه فیلم تازه خود به نام «درود بر سزار» در جشنواره
زادروز مرضیه، هنرمندی به یادماندنی
خدیجه مرتضایی، ملقب به اشرافالسادات که با نام هنری «مرضیه» شناخته میشود اول فروردین ۱۳۰۳ در تهران و در خانوادهای اهل هنر دیده به جهان گشود.
مرضیه هیچگاه گمان نداشت که بخواهد آوازهخوان بشود و تصورش این بود که به رشتههای دیگر هنری روی بیاورد. نه ساله بود که صدای زن ِ پدرش او را به عالم آوازهخوانی کشاند. مرضیه میگوید: «تا وقتی که سرنوشت کار خودش را کرد و خودش را در قالب یک مرد ادیب و #موسیقیدان یعنی مرحوم «حشمت دفتر راد» بر سر راه من قرار داد. با هر تصنیفی که این استاد به من میآموخت احساس میکردم خودم را پیدا میکنم.»
پدر مرضیه روحانی بود و مادرش نوازندهی تار و زن ِ پدر پیانیست. مرضیه در مورد پدر میگوید: «پدر من به دنبال حقیقت بود ولی خیلی زود سراب را دیده و لباس روحانیت را به دور انداخته بود.» مرضیه در مورد پدرش و نگاه پدر به تحصیل دختران میگوید: «در زمانی که خانوادههای ایرانی به ندرت فرزندان دخترشان را برای تحصیل علم میفرستادند پدر من با وجودی که یک فرد روحانی بود؛ مرا تشویق به آموزش تحصیلات مرسوم زمان نمود. وقتی که من آغاز به خواندن کردم خواننده شدن برای #زنان خیلی غیر عادی بود و در عین حال یک #خواننده در آن زمان باید هم دانش مدرسهای میداشت و هم دانش کلاسیک موسیقی و هم چنین یک صدای خوب. در ضمن استادان موسیقی زیادی باید صدای او را تأئید میکردند و همچنین تئوری موسیقی را باید بخوبی میدانست. من سالهای زیادی را به آموختن در زیر نظر استادان بزرگ موسیقی ایرانی گذراندم پیش از اینکه شروع به خواندن کنم.»
او در حدود هزار آواز و #ترانه خواند که بر غنای #موسیقی ایران بسیار افزود. پس از انقلاب اسلامی تا سال ۱۳۷۳ مرضیه در ایران ماند اما در سال ۱۳۷۳ از ایران رفت و به فرانسه #پناهنده شد. #مرضیه در فرانسه به «شورای ملی مقاومت» پیوست و در سفرهای مختلف خود کنسرتهای مختلفی برگزار کرد و همواره از باور سیاسی و گروهی خود دفاع کرد. بعد از انقلاب مرضیه گوشهی عزلت گزید و تنها در خلوت خود سه تار مینواخت. احمد احرار روزنامهنگار در مورد مرضیه میگوید: «مرضیه، زندگیاش، عشقاش، همه چیزش هنرش و خوانندگیاش بود. او مانند طوطیای که دهاناش را ببندند و نتواند ادای سخن بکند، یا بلبلی که نتواند #آواز بخواند، آن محیط را نتوانست تحمل کند و #مهاجرت کرد.
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/mSZ7xa
ترانهی «سنگ خارا» با شعری از معینی کرمانشاهی و آهنگسازی تجویدی تقدیم میشود به همراهان توانا.
این ترانه در کنسرت لندن اجرا شده است.
@Tavaana_TavaanaTech
خدیجه مرتضایی، ملقب به اشرافالسادات که با نام هنری «مرضیه» شناخته میشود اول فروردین ۱۳۰۳ در تهران و در خانوادهای اهل هنر دیده به جهان گشود.
مرضیه هیچگاه گمان نداشت که بخواهد آوازهخوان بشود و تصورش این بود که به رشتههای دیگر هنری روی بیاورد. نه ساله بود که صدای زن ِ پدرش او را به عالم آوازهخوانی کشاند. مرضیه میگوید: «تا وقتی که سرنوشت کار خودش را کرد و خودش را در قالب یک مرد ادیب و #موسیقیدان یعنی مرحوم «حشمت دفتر راد» بر سر راه من قرار داد. با هر تصنیفی که این استاد به من میآموخت احساس میکردم خودم را پیدا میکنم.»
پدر مرضیه روحانی بود و مادرش نوازندهی تار و زن ِ پدر پیانیست. مرضیه در مورد پدر میگوید: «پدر من به دنبال حقیقت بود ولی خیلی زود سراب را دیده و لباس روحانیت را به دور انداخته بود.» مرضیه در مورد پدرش و نگاه پدر به تحصیل دختران میگوید: «در زمانی که خانوادههای ایرانی به ندرت فرزندان دخترشان را برای تحصیل علم میفرستادند پدر من با وجودی که یک فرد روحانی بود؛ مرا تشویق به آموزش تحصیلات مرسوم زمان نمود. وقتی که من آغاز به خواندن کردم خواننده شدن برای #زنان خیلی غیر عادی بود و در عین حال یک #خواننده در آن زمان باید هم دانش مدرسهای میداشت و هم دانش کلاسیک موسیقی و هم چنین یک صدای خوب. در ضمن استادان موسیقی زیادی باید صدای او را تأئید میکردند و همچنین تئوری موسیقی را باید بخوبی میدانست. من سالهای زیادی را به آموختن در زیر نظر استادان بزرگ موسیقی ایرانی گذراندم پیش از اینکه شروع به خواندن کنم.»
او در حدود هزار آواز و #ترانه خواند که بر غنای #موسیقی ایران بسیار افزود. پس از انقلاب اسلامی تا سال ۱۳۷۳ مرضیه در ایران ماند اما در سال ۱۳۷۳ از ایران رفت و به فرانسه #پناهنده شد. #مرضیه در فرانسه به «شورای ملی مقاومت» پیوست و در سفرهای مختلف خود کنسرتهای مختلفی برگزار کرد و همواره از باور سیاسی و گروهی خود دفاع کرد. بعد از انقلاب مرضیه گوشهی عزلت گزید و تنها در خلوت خود سه تار مینواخت. احمد احرار روزنامهنگار در مورد مرضیه میگوید: «مرضیه، زندگیاش، عشقاش، همه چیزش هنرش و خوانندگیاش بود. او مانند طوطیای که دهاناش را ببندند و نتواند ادای سخن بکند، یا بلبلی که نتواند #آواز بخواند، آن محیط را نتوانست تحمل کند و #مهاجرت کرد.
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/mSZ7xa
ترانهی «سنگ خارا» با شعری از معینی کرمانشاهی و آهنگسازی تجویدی تقدیم میشود به همراهان توانا.
این ترانه در کنسرت لندن اجرا شده است.
@Tavaana_TavaanaTech
حق میهماننوازی را بهجا آوريم
نمیدانم شما ماجرای تلخي را كه براي دختربچه مهاجر سرزمين افغانستان اتفاق افتاده شنيدهايد يا نه؟ تجربیاتی که در زمینه تهیه آثاری چون «زندان زنان» داشتم این نکته را به من یادآوری میکند که بدترین شکل خشونتی که یک انسان میتواند به انسان دیگری روا دارد، #تجاوز جنسی است و قطعا این پرونده به دلیل رخدادن چنین میزان خشونتی، در دادگاههای عالی بررسی خواهد شد اما وظيفه ما ایرانیها در برابر میهمانانِ جنگزدهمان چه خواهد شد؟
شهروندان کشور افغانستان سالهاست که میهمان ما ایرانیها هستند اما در همین سالها، گاهي شاهد بودهایم که حق میهماننوازی را زیر پا گذاشتهایم و به شکلی به حیات آنها تجاوز اجتماعی کردهایم. آنها در جامعه ما پذیرفته نشدهاند، اجبارا به حاشیه شهرهای شلوغ پناه بردهاند و با اینکه زبانمان یکی است، هنوز با آنها پیمان دوستی نبستهایم. اگرچه توقع داریم ورود هر ایرانی #پناهنده و مهاجری به اروپا، ارج نهاده شود و با او شبیه به شهروندان درجهیک برخورد کنند، اما از پذیرش مردم جنگزده افغانستان در زندگی روزمره خود طفره رفتهایم، مهر «افغانیبودن» به پیشانی آنها زدهایم و یادمان رفته واردآوردن اینهمه فشار روحی چه آیندهای برای #مهاجران #افغانستان در ایران رقم خواهد زد. در طول این سالها چند مطالعه جامع و اساسی پیرامون وضعیت روحی، روانی و اجتماعی این گروه انجام دادهایم؟ چقدر آنها که بخشی از فرهنگ بزرگ فارسیزبانان جهان هستند را دوست داشتهایم و چون شهروندی عادی در جامعه ایران با آنها برخورد کردهایم که حالا در برابر چنین خبر تلخی، خودمان را به آنراه میزنیم؟
افغانستانيهاي حاضر در ایران، آوارگان اجباری یک جنگ ناخواسته هستند، آنها دردشان را پیش همزبانهایشان آوردهاند بلکه تسلایی بیابند، پس جمعهای برادری را گسترش دهید، نگذارید خشونتهایی اینچنین، بارقه خشونتهای متقابل را شعلهور کند، انسان را بشناسیم، «انسان، بسی انسان را» و فارغ از رنگ و نژاد و مذهب و زبان، یکدیگر را دوست بداریم. رفتارهای ما بهعنوان میزبان #شهروندان #مهاجر #افغان، آینهای برای رفتارهای فردای میهمانانمان خواهد بود.
منیژه حکمت، کارگردان سینما
روزنامه شرق
@Tavaana_TavaanaTech
نمیدانم شما ماجرای تلخي را كه براي دختربچه مهاجر سرزمين افغانستان اتفاق افتاده شنيدهايد يا نه؟ تجربیاتی که در زمینه تهیه آثاری چون «زندان زنان» داشتم این نکته را به من یادآوری میکند که بدترین شکل خشونتی که یک انسان میتواند به انسان دیگری روا دارد، #تجاوز جنسی است و قطعا این پرونده به دلیل رخدادن چنین میزان خشونتی، در دادگاههای عالی بررسی خواهد شد اما وظيفه ما ایرانیها در برابر میهمانانِ جنگزدهمان چه خواهد شد؟
شهروندان کشور افغانستان سالهاست که میهمان ما ایرانیها هستند اما در همین سالها، گاهي شاهد بودهایم که حق میهماننوازی را زیر پا گذاشتهایم و به شکلی به حیات آنها تجاوز اجتماعی کردهایم. آنها در جامعه ما پذیرفته نشدهاند، اجبارا به حاشیه شهرهای شلوغ پناه بردهاند و با اینکه زبانمان یکی است، هنوز با آنها پیمان دوستی نبستهایم. اگرچه توقع داریم ورود هر ایرانی #پناهنده و مهاجری به اروپا، ارج نهاده شود و با او شبیه به شهروندان درجهیک برخورد کنند، اما از پذیرش مردم جنگزده افغانستان در زندگی روزمره خود طفره رفتهایم، مهر «افغانیبودن» به پیشانی آنها زدهایم و یادمان رفته واردآوردن اینهمه فشار روحی چه آیندهای برای #مهاجران #افغانستان در ایران رقم خواهد زد. در طول این سالها چند مطالعه جامع و اساسی پیرامون وضعیت روحی، روانی و اجتماعی این گروه انجام دادهایم؟ چقدر آنها که بخشی از فرهنگ بزرگ فارسیزبانان جهان هستند را دوست داشتهایم و چون شهروندی عادی در جامعه ایران با آنها برخورد کردهایم که حالا در برابر چنین خبر تلخی، خودمان را به آنراه میزنیم؟
افغانستانيهاي حاضر در ایران، آوارگان اجباری یک جنگ ناخواسته هستند، آنها دردشان را پیش همزبانهایشان آوردهاند بلکه تسلایی بیابند، پس جمعهای برادری را گسترش دهید، نگذارید خشونتهایی اینچنین، بارقه خشونتهای متقابل را شعلهور کند، انسان را بشناسیم، «انسان، بسی انسان را» و فارغ از رنگ و نژاد و مذهب و زبان، یکدیگر را دوست بداریم. رفتارهای ما بهعنوان میزبان #شهروندان #مهاجر #افغان، آینهای برای رفتارهای فردای میهمانانمان خواهد بود.
منیژه حکمت، کارگردان سینما
روزنامه شرق
@Tavaana_TavaanaTech