-«شلوغش نکنین! طوری نیست!»
-«اییییی غیرقابل تحمله»!
نظر خودتان درباره این کارتون را برای ما بنویسید.
طرحی از مانا نیستانی
#همجنسگرایی #ستم #دگرباشی #بی_تفاوت_نباشیم #جمهوری_اسلامی
@Tavaana_TavaanaTech
-«اییییی غیرقابل تحمله»!
نظر خودتان درباره این کارتون را برای ما بنویسید.
طرحی از مانا نیستانی
#همجنسگرایی #ستم #دگرباشی #بی_تفاوت_نباشیم #جمهوری_اسلامی
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شهریار و روبرت، زوج همجنسگرای ایرانی - آمریکایی، در ویدئوی ارسالی خود برای تلویزیون ایران اینترنشنال از تجربه خود سخن میگویند؛ از زندگی خود به عنوان یک زوج همجنسگرا.
.
دگرباشان جنسی در ایران در وضعیت بسیار ناخوشایندی بسر میبرند و عملا جرئت ابراز گرایش جنسی خود را ندارند. برای اینکه بتوانیم تصوری از وضعیت بد آنان بدست آوریم تصور کنید که شما یک مرد دگرجنسگرا باشید و شما را مجبور کنند علیرغم علاقه به زنان، با یک مرد ازدواج کنید.
.
به حقوق همجنسگرایان احترام بگذاریم.
از تلویزیون ایران اینترنشنال
#همجنسگرایی #ستم #دگرباشی #بی_تفاوت_نباشیم #جمهوری_اسلامی
@Tavaana_TavaanaTech
.
دگرباشان جنسی در ایران در وضعیت بسیار ناخوشایندی بسر میبرند و عملا جرئت ابراز گرایش جنسی خود را ندارند. برای اینکه بتوانیم تصوری از وضعیت بد آنان بدست آوریم تصور کنید که شما یک مرد دگرجنسگرا باشید و شما را مجبور کنند علیرغم علاقه به زنان، با یک مرد ازدواج کنید.
.
به حقوق همجنسگرایان احترام بگذاریم.
از تلویزیون ایران اینترنشنال
#همجنسگرایی #ستم #دگرباشی #بی_تفاوت_نباشیم #جمهوری_اسلامی
@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from گفتوشنود
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
هویت دینی و جبر جغرافیایی
پژوهشگر ترک در این ویدئو خطاب به مخاطبان خود میگوید که هویت دینی شما، محصول جاییست که در آن متولد شدید. یادآوری اینکه هویت دینی در واقع یک میراث است که عموماً از نسلهای گذشته به ارث میرسد، طبیعتاً باید باطلالسحر تعصبات دینی به نفع حقوق انسانی باشد.
آن کس که به این واقعیت آشکار فروتنانه تسلیم باشد، هرگز به هویت دینی خود به عنوان یک دستاورد نگاه نمیکند؛ هویتهای «دیگر» را تحقیر نمیکند و به ویژه، حقوق انسانی آنها را تحتالشعاع هویت دینی آنها قرار نمیدهد.
به اعتقاد شما، چه چیز باعث میشود که به خانهی یک «دیگری» حمله کنند، اموالش را مصادره نمایند، کودکانش را بیازارند و سالها حبس و تعقیب و تعزیر علیه انسانها اعمال کنند؟! آیا چنین کسانی در بهترین حالت، جاهل نیستند!؟
#رواداری #دیگری #دگردینی #دگرباشی #حق_بشر #مدارا #گفتگو #جبر_جغرافیایی
@dialogue1402
پژوهشگر ترک در این ویدئو خطاب به مخاطبان خود میگوید که هویت دینی شما، محصول جاییست که در آن متولد شدید. یادآوری اینکه هویت دینی در واقع یک میراث است که عموماً از نسلهای گذشته به ارث میرسد، طبیعتاً باید باطلالسحر تعصبات دینی به نفع حقوق انسانی باشد.
آن کس که به این واقعیت آشکار فروتنانه تسلیم باشد، هرگز به هویت دینی خود به عنوان یک دستاورد نگاه نمیکند؛ هویتهای «دیگر» را تحقیر نمیکند و به ویژه، حقوق انسانی آنها را تحتالشعاع هویت دینی آنها قرار نمیدهد.
به اعتقاد شما، چه چیز باعث میشود که به خانهی یک «دیگری» حمله کنند، اموالش را مصادره نمایند، کودکانش را بیازارند و سالها حبس و تعقیب و تعزیر علیه انسانها اعمال کنند؟! آیا چنین کسانی در بهترین حالت، جاهل نیستند!؟
#رواداری #دیگری #دگردینی #دگرباشی #حق_بشر #مدارا #گفتگو #جبر_جغرافیایی
@dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
زیگموند فروید
فیلسوف و روانپزشک
«این اتفاقی غیرقابل فهم نیست که رویای ژرمنی تسلط بر جهان، برای تکمیل کردن خود به یهودستیزی نیاز داشت. همچنین میتوان فهمید که چرا در فرهنگ کمونیستی جدیدی که در روسیه بنا میشود، تعقیب بورژواها از نظر روانی پشتیبانی میشود. آدمی با نگرانی از خود میپرسد که وقتی بورژوازی ریشهکن شد، شوراها به چه کاری دست خواهند زد؟»
فروید در کتاب مشهور خود با نام «تمدن و ملالتهای آن»، به این واقعیت جامعهشناختی میپردازد که جمعیتها برای حفظ انسجام درونی خود، یک دیگری دشمن میسازند تا ضمن آنکه خشم و انزجار خود را بر سر آن دیگری خالی کنند، اتحاد خود را هم تضمین کرده باشند. این کتاب نسبتاً کمحجم که با نامهای دیگری مانند «ناخوشایندیهای فرهنگ» هم به فارسی ترجمه شده است، اولبار در ۱۹۳۰ میلادی منتشر شد. در این سال، حزب ناسیونالسوسیالیست آلمان به رهبری هیتلر با قوت فعالیت میکرد و سه سال بعد توانست قدرت را در آلمان به دست بگیرد.
حکومت اتحاد جماهیر شوروی که حکومتی با ایدئولوژی کمونیستی بود و به لحاظ ساختار سیاسی، از ایدهی حکومت شورایی پیروی میکرد، دشمن «خلقهای مستضعف» و «پرولتاریاری جهانی» (کارگران جهان) را سرمایهداران یا بورژواها مینامید. در نقلی که از فروید شده، او یادآوری میکند که خلق یک دشمن برای این نظام سیاسی، «از نظر روانی» پشتیبانی میشود؛ در این معنا که صرفنظر از استدلالهایی که یک کمونیست در مورد ساختار طبقاتی جوامع و نقش «منفی» بورژوا دارد، باید دانست که نظام حاکم، برای حفظ پایگاه اجتماعی خود، به خلق یک دشمن نیاز دارد.
درست به همین علت است که پرسش نگرانکنندهی بعدی پیش میآید: بورژواها یا سرمایهداران را با لغو مالکیت خصوصی میتوان از بین برد. اما نیاز روانشناختی و سیاسی به حفظ انسجام درونی، اقتضاء خلق دشمن دیگری در درون یا بیرون مرزها دارد! جالب اینجاست که ژرمنها هم نیاز مشابهی داشتند! جنگ آلمان هیتلری با شوروی کمونیست، از این منظر، و با استفاده از کلمات خمینی، نمیتوانست برای هر دو نظام تمامیتخواه، چیزی جز «برکت» باشد! از این منظر، جملات فروید در این کتاب میتواند به نوعی پیشنگری وقوع جنگ جهانی دوم قلمداد شود.
در اپیزود اول دیگرینامه با نام «آن دیگری بزرگ»، به موضوع دیگریسازی از «یهودی» در جوامع مسیحی و مسلمان پرداختیم. برای دسترسی به این اپیزود از لینک زیر استفاده کنید:
https://dialog.tavaana.org/podcast_others_1/
#دیگری_نامه #یهودستیزی #دیگری #دگراندیشی #دگرباشی #دگردینی #زیگموند_فروید
@Dialogue1402
فیلسوف و روانپزشک
«این اتفاقی غیرقابل فهم نیست که رویای ژرمنی تسلط بر جهان، برای تکمیل کردن خود به یهودستیزی نیاز داشت. همچنین میتوان فهمید که چرا در فرهنگ کمونیستی جدیدی که در روسیه بنا میشود، تعقیب بورژواها از نظر روانی پشتیبانی میشود. آدمی با نگرانی از خود میپرسد که وقتی بورژوازی ریشهکن شد، شوراها به چه کاری دست خواهند زد؟»
فروید در کتاب مشهور خود با نام «تمدن و ملالتهای آن»، به این واقعیت جامعهشناختی میپردازد که جمعیتها برای حفظ انسجام درونی خود، یک دیگری دشمن میسازند تا ضمن آنکه خشم و انزجار خود را بر سر آن دیگری خالی کنند، اتحاد خود را هم تضمین کرده باشند. این کتاب نسبتاً کمحجم که با نامهای دیگری مانند «ناخوشایندیهای فرهنگ» هم به فارسی ترجمه شده است، اولبار در ۱۹۳۰ میلادی منتشر شد. در این سال، حزب ناسیونالسوسیالیست آلمان به رهبری هیتلر با قوت فعالیت میکرد و سه سال بعد توانست قدرت را در آلمان به دست بگیرد.
حکومت اتحاد جماهیر شوروی که حکومتی با ایدئولوژی کمونیستی بود و به لحاظ ساختار سیاسی، از ایدهی حکومت شورایی پیروی میکرد، دشمن «خلقهای مستضعف» و «پرولتاریاری جهانی» (کارگران جهان) را سرمایهداران یا بورژواها مینامید. در نقلی که از فروید شده، او یادآوری میکند که خلق یک دشمن برای این نظام سیاسی، «از نظر روانی» پشتیبانی میشود؛ در این معنا که صرفنظر از استدلالهایی که یک کمونیست در مورد ساختار طبقاتی جوامع و نقش «منفی» بورژوا دارد، باید دانست که نظام حاکم، برای حفظ پایگاه اجتماعی خود، به خلق یک دشمن نیاز دارد.
درست به همین علت است که پرسش نگرانکنندهی بعدی پیش میآید: بورژواها یا سرمایهداران را با لغو مالکیت خصوصی میتوان از بین برد. اما نیاز روانشناختی و سیاسی به حفظ انسجام درونی، اقتضاء خلق دشمن دیگری در درون یا بیرون مرزها دارد! جالب اینجاست که ژرمنها هم نیاز مشابهی داشتند! جنگ آلمان هیتلری با شوروی کمونیست، از این منظر، و با استفاده از کلمات خمینی، نمیتوانست برای هر دو نظام تمامیتخواه، چیزی جز «برکت» باشد! از این منظر، جملات فروید در این کتاب میتواند به نوعی پیشنگری وقوع جنگ جهانی دوم قلمداد شود.
در اپیزود اول دیگرینامه با نام «آن دیگری بزرگ»، به موضوع دیگریسازی از «یهودی» در جوامع مسیحی و مسلمان پرداختیم. برای دسترسی به این اپیزود از لینک زیر استفاده کنید:
https://dialog.tavaana.org/podcast_others_1/
#دیگری_نامه #یهودستیزی #دیگری #دگراندیشی #دگرباشی #دگردینی #زیگموند_فروید
@Dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
زیگموند فروید
فیلسوف و روانپزشک
«این اتفاقی غیرقابل فهم نیست که رویای ژرمنی تسلط بر جهان، برای تکمیل کردن خود به یهودستیزی نیاز داشت. همچنین میتوان فهمید که چرا در فرهنگ کمونیستی جدیدی که در روسیه بنا میشود، تعقیب بورژواها از نظر روانی پشتیبانی میشود. آدمی با نگرانی از خود میپرسد که وقتی بورژوازی ریشهکن شد، شوراها به چه کاری دست خواهند زد؟»
فروید در کتاب مشهور خود با نام «تمدن و ملالتهای آن»، به این واقعیت جامعهشناختی میپردازد که جمعیتها برای حفظ انسجام درونی خود، یک دیگری دشمن میسازند تا ضمن آنکه خشم و انزجار خود را بر سر آن دیگری خالی کنند، اتحاد خود را هم تضمین کرده باشند. این کتاب نسبتاً کمحجم که با نامهای دیگری مانند «ناخوشایندیهای فرهنگ» هم به فارسی ترجمه شده است، اولبار در ۱۹۳۰ میلادی منتشر شد. در این سال، حزب ناسیونالسوسیالیست آلمان به رهبری هیتلر با قوت فعالیت میکرد و سه سال بعد توانست قدرت را در آلمان به دست بگیرد.
حکومت اتحاد جماهیر شوروی که حکومتی با ایدئولوژی کمونیستی بود و به لحاظ ساختار سیاسی، از ایدهی حکومت شورایی پیروی میکرد، دشمن «خلقهای مستضعف» و «پرولتاریاری جهانی» (کارگران جهان) را سرمایهداران یا بورژواها مینامید. در نقلی که از فروید شده، او یادآوری میکند که خلق یک دشمن برای این نظام سیاسی، «از نظر روانی» پشتیبانی میشود؛ در این معنا که صرفنظر از استدلالهایی که یک کمونیست در مورد ساختار طبقاتی جوامع و نقش «منفی» بورژوا دارد، باید دانست که نظام حاکم، برای حفظ پایگاه اجتماعی خود، به خلق یک دشمن نیاز دارد.
درست به همین علت است که پرسش نگرانکنندهی بعدی پیش میآید: بورژواها یا سرمایهداران را با لغو مالکیت خصوصی میتوان از بین برد. اما نیاز روانشناختی و سیاسی به حفظ انسجام درونی، اقتضاء خلق دشمن دیگری در درون یا بیرون مرزها دارد! جالب اینجاست که ژرمنها هم نیاز مشابهی داشتند! جنگ آلمان هیتلری با شوروی کمونیست، از این منظر، و با استفاده از کلمات خمینی، نمیتوانست برای هر دو نظام تمامیتخواه، چیزی جز «برکت» باشد! از این منظر، جملات فروید در این کتاب میتواند به نوعی پیشنگری وقوع جنگ جهانی دوم قلمداد شود.
در اپیزود اول دیگرینامه با نام «آن دیگری بزرگ»، به موضوع دیگریسازی از «یهودی» در جوامع مسیحی و مسلمان پرداختیم. برای دسترسی به این اپیزود از لینک زیر استفاده کنید:
https://dialog.tavaana.org/podcast_others_1/
#دیگری_نامه #یهودستیزی #دیگری #دگراندیشی #دگرباشی #دگردینی #زیگموند_فروید
@Dialogue1402
فیلسوف و روانپزشک
«این اتفاقی غیرقابل فهم نیست که رویای ژرمنی تسلط بر جهان، برای تکمیل کردن خود به یهودستیزی نیاز داشت. همچنین میتوان فهمید که چرا در فرهنگ کمونیستی جدیدی که در روسیه بنا میشود، تعقیب بورژواها از نظر روانی پشتیبانی میشود. آدمی با نگرانی از خود میپرسد که وقتی بورژوازی ریشهکن شد، شوراها به چه کاری دست خواهند زد؟»
فروید در کتاب مشهور خود با نام «تمدن و ملالتهای آن»، به این واقعیت جامعهشناختی میپردازد که جمعیتها برای حفظ انسجام درونی خود، یک دیگری دشمن میسازند تا ضمن آنکه خشم و انزجار خود را بر سر آن دیگری خالی کنند، اتحاد خود را هم تضمین کرده باشند. این کتاب نسبتاً کمحجم که با نامهای دیگری مانند «ناخوشایندیهای فرهنگ» هم به فارسی ترجمه شده است، اولبار در ۱۹۳۰ میلادی منتشر شد. در این سال، حزب ناسیونالسوسیالیست آلمان به رهبری هیتلر با قوت فعالیت میکرد و سه سال بعد توانست قدرت را در آلمان به دست بگیرد.
حکومت اتحاد جماهیر شوروی که حکومتی با ایدئولوژی کمونیستی بود و به لحاظ ساختار سیاسی، از ایدهی حکومت شورایی پیروی میکرد، دشمن «خلقهای مستضعف» و «پرولتاریاری جهانی» (کارگران جهان) را سرمایهداران یا بورژواها مینامید. در نقلی که از فروید شده، او یادآوری میکند که خلق یک دشمن برای این نظام سیاسی، «از نظر روانی» پشتیبانی میشود؛ در این معنا که صرفنظر از استدلالهایی که یک کمونیست در مورد ساختار طبقاتی جوامع و نقش «منفی» بورژوا دارد، باید دانست که نظام حاکم، برای حفظ پایگاه اجتماعی خود، به خلق یک دشمن نیاز دارد.
درست به همین علت است که پرسش نگرانکنندهی بعدی پیش میآید: بورژواها یا سرمایهداران را با لغو مالکیت خصوصی میتوان از بین برد. اما نیاز روانشناختی و سیاسی به حفظ انسجام درونی، اقتضاء خلق دشمن دیگری در درون یا بیرون مرزها دارد! جالب اینجاست که ژرمنها هم نیاز مشابهی داشتند! جنگ آلمان هیتلری با شوروی کمونیست، از این منظر، و با استفاده از کلمات خمینی، نمیتوانست برای هر دو نظام تمامیتخواه، چیزی جز «برکت» باشد! از این منظر، جملات فروید در این کتاب میتواند به نوعی پیشنگری وقوع جنگ جهانی دوم قلمداد شود.
در اپیزود اول دیگرینامه با نام «آن دیگری بزرگ»، به موضوع دیگریسازی از «یهودی» در جوامع مسیحی و مسلمان پرداختیم. برای دسترسی به این اپیزود از لینک زیر استفاده کنید:
https://dialog.tavaana.org/podcast_others_1/
#دیگری_نامه #یهودستیزی #دیگری #دگراندیشی #دگرباشی #دگردینی #زیگموند_فروید
@Dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
«پرتره بانویی در آتش»
معرفی فیلم
در گزارش کوتاهی که مرحوم نجف دریابندری از دیدارش با برتراند راسل، فیلسوف مشهور انگلستان، نوشته بود، نکته هوشمندانهای بود؛ اینکه راسل گفته بود: همیشه یک فرهنگ مسلط در دوران اوج خودش، با آنچه که از خردهفرهنگهای مارجینال (حاشیه) میگیرد، غنیتر میشود؛ او به عنوان نمونهی بارز اشاره کرده بود که موزیک در ایالات متحده، با آنچه که سیاهان آفریقاییتبار تولید میکنند، غنیتر میشود.
فیلم پرتره بانویی در آتش (Portrait of a Lady on Fire) که ماجرای عشق نامتعارفی را میان دو زن روایت میکند، مانند اغلب داستانهایی از این دست، داستانهای عاشقانه جهان را غنیتر میکنند.
این داستان عاشقانه را چنان تماشا خواهید کرد که تو گویی کاملا تازه است! همان یک قصه عشق که حافظ اعتقاد داشت از هر زبان که بشنوی، نامکرر است و تازه جلوه میکند، اینجا گویی واقعا تازه شده است؛ واقعا نامکرر شده است! نه به جهت آنکه «غم عشق» همواره مشتاقانی دارد، بلکه به این جهت که فرم قصه، انگاری تازه شده باشد. علتش هم چیزی جز این نیست که اکنون گروههای بزرگ اجتماعی که آنها را به اصطلاح queer میخوانند قصههای کهن بشری را حال و هوای تازهای بخشیدهاند. مثالی دیگر از غنیشدن فرهنگ حاکم بر کلانشهرهای بزرگ، توسط گروههای حاشیهنشین جامعه…
یکی از آن شگردهای سینمایی که سکانسی از فیلم را تکاندهنده کرده است، لحظهای ست که کنار آتش جمع شدهاند و ناگهان همهچیز لطیف میشود! چهره مردم برمیگردد! نگاهها عمیقتر و لبها ترانهخوان میشود. درست در این صحنه که انگاری با پویاسازی تابلوهای نقاشی مواجهیم، نگاه دو چهره اصلی داستان با هم گره میخورد و چنان عمیق میشود، که درنمییابند دامن یکی از آنها آتش گرفته است. فیلم نام خود را از این صحنه میگیرد. این آتشِ به دامن سرایت کرده، نقطهی اوج درام است…
برای مطالعهی ادامهی این یادداشت به صفحهی گفتوشنود مراجعه کنید:
https://dialog.tavaana.org/portrait-of-a-lady-on-fire/
هفدهم می، روز بینالمللی مبارزه با ترس (فوبیا) از دگرباشی جنسیتیست. تیم پژوهشی گفتوشنود، به همهی علاقهمندان روایتهای عاشقانه، و همچنین به علاقهمندان به مطالعات کوییر و گروههای حاشیهای اجتماعی، تماشای این فیلم را توصیه میکند.
#دگرباشی_جنسی #دگرباشی_جنسیتی #دگرباشی #حاشیه #حاشیه_نشینی #مارجینال #مارجینالیسم #مدارا #رواداری
@Dialogue1402
معرفی فیلم
در گزارش کوتاهی که مرحوم نجف دریابندری از دیدارش با برتراند راسل، فیلسوف مشهور انگلستان، نوشته بود، نکته هوشمندانهای بود؛ اینکه راسل گفته بود: همیشه یک فرهنگ مسلط در دوران اوج خودش، با آنچه که از خردهفرهنگهای مارجینال (حاشیه) میگیرد، غنیتر میشود؛ او به عنوان نمونهی بارز اشاره کرده بود که موزیک در ایالات متحده، با آنچه که سیاهان آفریقاییتبار تولید میکنند، غنیتر میشود.
فیلم پرتره بانویی در آتش (Portrait of a Lady on Fire) که ماجرای عشق نامتعارفی را میان دو زن روایت میکند، مانند اغلب داستانهایی از این دست، داستانهای عاشقانه جهان را غنیتر میکنند.
این داستان عاشقانه را چنان تماشا خواهید کرد که تو گویی کاملا تازه است! همان یک قصه عشق که حافظ اعتقاد داشت از هر زبان که بشنوی، نامکرر است و تازه جلوه میکند، اینجا گویی واقعا تازه شده است؛ واقعا نامکرر شده است! نه به جهت آنکه «غم عشق» همواره مشتاقانی دارد، بلکه به این جهت که فرم قصه، انگاری تازه شده باشد. علتش هم چیزی جز این نیست که اکنون گروههای بزرگ اجتماعی که آنها را به اصطلاح queer میخوانند قصههای کهن بشری را حال و هوای تازهای بخشیدهاند. مثالی دیگر از غنیشدن فرهنگ حاکم بر کلانشهرهای بزرگ، توسط گروههای حاشیهنشین جامعه…
یکی از آن شگردهای سینمایی که سکانسی از فیلم را تکاندهنده کرده است، لحظهای ست که کنار آتش جمع شدهاند و ناگهان همهچیز لطیف میشود! چهره مردم برمیگردد! نگاهها عمیقتر و لبها ترانهخوان میشود. درست در این صحنه که انگاری با پویاسازی تابلوهای نقاشی مواجهیم، نگاه دو چهره اصلی داستان با هم گره میخورد و چنان عمیق میشود، که درنمییابند دامن یکی از آنها آتش گرفته است. فیلم نام خود را از این صحنه میگیرد. این آتشِ به دامن سرایت کرده، نقطهی اوج درام است…
برای مطالعهی ادامهی این یادداشت به صفحهی گفتوشنود مراجعه کنید:
https://dialog.tavaana.org/portrait-of-a-lady-on-fire/
هفدهم می، روز بینالمللی مبارزه با ترس (فوبیا) از دگرباشی جنسیتیست. تیم پژوهشی گفتوشنود، به همهی علاقهمندان روایتهای عاشقانه، و همچنین به علاقهمندان به مطالعات کوییر و گروههای حاشیهای اجتماعی، تماشای این فیلم را توصیه میکند.
#دگرباشی_جنسی #دگرباشی_جنسیتی #دگرباشی #حاشیه #حاشیه_نشینی #مارجینال #مارجینالیسم #مدارا #رواداری
@Dialogue1402