جریانهای سیاسی و لزوم حمایت از محاکمه جنایتکاران
قتلعام زندانیان سیاسی در سال ۶۷ یک جنایت سیستماتیک و کاملا رسمی و حکومتی بود که به هیچ عنوان نمیتوان آن را تنها به بخشی از نظام و یا گروهی از مقامات و نیروهای خودسر و ... منتسب کرد.
این کشتار با دستور کاملا شفاف و صریح خمینی و همکاری و مساعدت قوا و نهادهای حکومتی به بیرحمانهترین شکل ممکن انجام گرفت و حتی بانیان آن و اعضای هیئت مرگ هم به مناصب بالای حکومتی رسیدند که نمونه آنها ابراهیم رییسی است.
منزوی بودن حکومت و بستن درها به روی تعامل با نظام بینالملل، جنایتکاران را در حاشیه امن قرار دادهبود و تصور مجازات و اجرای عدالت را از ذهن و خیال آنها زدودهبود.
اما دستگیری و محاکمه حمید نوری که در آن قتلعام با عنوان دادیار ناظر زندان گوهردشت کرج در این جنایت دست داشته، رشتههای جانیان را پنبه کرد و خیال خام فرار از عدالت را از آنان دور کرد.
اینگونه محاکمات که باید مورد حمایت همه افراد و جریانهای سیاسی قرار گیرد، علاوه بر آرامش خانوادههای قربانیان، باعث ایجاد وحشت و سست شدن اراده کشتار و سرکوب در نیروهای حکومت و در نهادهای امنیتی هم خواهدشد و این به نفع جنبش دموکراسیخواهی در ایران خواهد بود و روند فروپاشی سیستم سرکوب و ایستادن عوامل حکومت در کنار مردم را تسریع خواهدکرد.
#دادگاه_نوری #ابراهیم_رئیسی #مصطفی_پورمحمدی #مرتضی_اشراقی #حسینعلی_نیری #مقیسه #صلواتی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
قتلعام زندانیان سیاسی در سال ۶۷ یک جنایت سیستماتیک و کاملا رسمی و حکومتی بود که به هیچ عنوان نمیتوان آن را تنها به بخشی از نظام و یا گروهی از مقامات و نیروهای خودسر و ... منتسب کرد.
این کشتار با دستور کاملا شفاف و صریح خمینی و همکاری و مساعدت قوا و نهادهای حکومتی به بیرحمانهترین شکل ممکن انجام گرفت و حتی بانیان آن و اعضای هیئت مرگ هم به مناصب بالای حکومتی رسیدند که نمونه آنها ابراهیم رییسی است.
منزوی بودن حکومت و بستن درها به روی تعامل با نظام بینالملل، جنایتکاران را در حاشیه امن قرار دادهبود و تصور مجازات و اجرای عدالت را از ذهن و خیال آنها زدودهبود.
اما دستگیری و محاکمه حمید نوری که در آن قتلعام با عنوان دادیار ناظر زندان گوهردشت کرج در این جنایت دست داشته، رشتههای جانیان را پنبه کرد و خیال خام فرار از عدالت را از آنان دور کرد.
اینگونه محاکمات که باید مورد حمایت همه افراد و جریانهای سیاسی قرار گیرد، علاوه بر آرامش خانوادههای قربانیان، باعث ایجاد وحشت و سست شدن اراده کشتار و سرکوب در نیروهای حکومت و در نهادهای امنیتی هم خواهدشد و این به نفع جنبش دموکراسیخواهی در ایران خواهد بود و روند فروپاشی سیستم سرکوب و ایستادن عوامل حکومت در کنار مردم را تسریع خواهدکرد.
#دادگاه_نوری #ابراهیم_رئیسی #مصطفی_پورمحمدی #مرتضی_اشراقی #حسینعلی_نیری #مقیسه #صلواتی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Telegraph
جریانهای سیاسی و لزوم حمایت از محاکمه جنایتکاران
جریانهای سیاسی و لزوم حمایت از محاکمه جنایتکاران قتلعام زندانیان سیاسی در سال ۶۷ یک جنایت سیستماتیک و کاملا رسمی و حکومتی بود که به هیچ عنوان نمیتوان آن را تنها به بخشی از نظام و یا گروهی از مقامات و نیروهای خودسر و ... منتسب کرد. این کشتار با دستور کاملا…
کشته شدن قضات بدنام جمهوری اسلامی واکنشهای زیادی در شبکههای اجتماعی در پی داشته است. بسیاری از زندانیان سیاسی سابق در حال نوشتن تجربه خود از مواجهه با این قضات هستند.
آتنا دائمی، فعال حقوق بشر و زندانی سیاسی سابق نوشت:
«از زمستان سال ۹۳ تاکنون هرگز نتوانستم آن دادگاههای ده دقیقهای کذایی را فراموش کنم!
با هر خبر اعدام، با هر خبر دادگاه با اضطراب و استرس به آن روزها برگشتم! به فحشهایی که شنیدم، به آروغهای پیدرپی او در میانه فحشهایش! به چهره ۱۲ زندانی عقیدتی کُرد که حکم اعدامشان را در روز دادگاهم برای بار دوم به آنها ابلاغ کردند که شکنجهام کنند. به صدای اذانی که پخش میشد و به سجده کردن دستهجمعیِ آن زندانیان که با دستبند و پابند به یکدیگر بسته شده بودند! به لبخند کثیف مسئول دفترش مجتبی که به آن ۱۲ زندانی با خنده میگفت «حاجی گفته شب عیدی بهتون رحم کنیم، بعد از عید سر همتون رو میزنیم» و زدند!
به خشم و نفرت و انزجاری که در آن لحظات داشتم.
به ۱۴ سال حبسی که برایم صادر کرد و به لحظهای که گفت « هرزه فاحشه تو مخالف اعدام و حکم خدایی؟ ایشالا باباتُ بکشن ببینم چه کار میکنی، قاتلش رو قصاص میکنی یا نه؟»
از سال ۹۳ تاکنون نه فراموش کردم و نه بخشیدم!
از سال ۹۳ تاکنون با رویای محاکمه او و دیگر جنایتکاران خودم را آرام کردم…
و امروز وقتی خبر مرگش را شنیدم جوری همه چیز برایم زنده شد که گویی همین حالا در دفتر #مقیسه (ناصریان) در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب با دستبند سرد آهنی بر دستانم ایستادهام و مجتبی با نیشخند نگاهم میکند!»
آتنا همچنین نوشت:
«خوشحالم که به درک واصل شدند آن هم نه توسط کسانی که آنها را به بهانه برهم زدن امنیت، به مرگ و حبس محکوم میکردند، بلکه توسط کارمندان خودشان!
خوشحالم که از تعداد جلادان کم شد، اما غمگینم که هنوز با بقای جمهوری اسلامی جلادانی چون صلواتی، افشاری، عموزاد و… پشت میز قضاوت نشستهاند و حکم مرگ و حبس دیگران را امضا میکنند.
غمگینم که فرصت محاکمه آنها از بین رفت و حتی مرگشان التیامی بر زخمهای ما نیست…
آرزویم نابودی جمهوری اسلامی و محاکمه تک تک عاملان و آمران جنایتهاست… »
#محمد_مفیسه #آتنا_دائمی #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
آتنا دائمی، فعال حقوق بشر و زندانی سیاسی سابق نوشت:
«از زمستان سال ۹۳ تاکنون هرگز نتوانستم آن دادگاههای ده دقیقهای کذایی را فراموش کنم!
با هر خبر اعدام، با هر خبر دادگاه با اضطراب و استرس به آن روزها برگشتم! به فحشهایی که شنیدم، به آروغهای پیدرپی او در میانه فحشهایش! به چهره ۱۲ زندانی عقیدتی کُرد که حکم اعدامشان را در روز دادگاهم برای بار دوم به آنها ابلاغ کردند که شکنجهام کنند. به صدای اذانی که پخش میشد و به سجده کردن دستهجمعیِ آن زندانیان که با دستبند و پابند به یکدیگر بسته شده بودند! به لبخند کثیف مسئول دفترش مجتبی که به آن ۱۲ زندانی با خنده میگفت «حاجی گفته شب عیدی بهتون رحم کنیم، بعد از عید سر همتون رو میزنیم» و زدند!
به خشم و نفرت و انزجاری که در آن لحظات داشتم.
به ۱۴ سال حبسی که برایم صادر کرد و به لحظهای که گفت « هرزه فاحشه تو مخالف اعدام و حکم خدایی؟ ایشالا باباتُ بکشن ببینم چه کار میکنی، قاتلش رو قصاص میکنی یا نه؟»
از سال ۹۳ تاکنون نه فراموش کردم و نه بخشیدم!
از سال ۹۳ تاکنون با رویای محاکمه او و دیگر جنایتکاران خودم را آرام کردم…
و امروز وقتی خبر مرگش را شنیدم جوری همه چیز برایم زنده شد که گویی همین حالا در دفتر #مقیسه (ناصریان) در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب با دستبند سرد آهنی بر دستانم ایستادهام و مجتبی با نیشخند نگاهم میکند!»
آتنا همچنین نوشت:
«خوشحالم که به درک واصل شدند آن هم نه توسط کسانی که آنها را به بهانه برهم زدن امنیت، به مرگ و حبس محکوم میکردند، بلکه توسط کارمندان خودشان!
خوشحالم که از تعداد جلادان کم شد، اما غمگینم که هنوز با بقای جمهوری اسلامی جلادانی چون صلواتی، افشاری، عموزاد و… پشت میز قضاوت نشستهاند و حکم مرگ و حبس دیگران را امضا میکنند.
غمگینم که فرصت محاکمه آنها از بین رفت و حتی مرگشان التیامی بر زخمهای ما نیست…
آرزویم نابودی جمهوری اسلامی و محاکمه تک تک عاملان و آمران جنایتهاست… »
#محمد_مفیسه #آتنا_دائمی #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from گفتوشنود
عرفان ثابتی، پژوهشگر جامعهشناسی دین و فلسفه، در واکنش به کشته شدن دو قاضی بدنام جمهوری اسلامی در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «علی رازینی، در دورۀ ۱۳۶۳-۱۳۶۰ به سرکوب بهائیان مشهد مشغول بود.»
آقای ثابتی افزود: «مهندس فیروز پردل، در ٨ آبان ۱۳۶۳ پس از یک سال حبس و شکنجه با حکم رازینی اعدام شد. خانوادۀ مهندس پردل سه روز از اعدام او بیخبر بودند و پنج روز طول کشید تا پیکر او را تحویل گرفتند و زیر نظر چند پاسدار به خاک سپردند.»
روز شنبه در تیراندازی مقابل کاخ دادگستری، سه قاضی دیوان عالی کشور هدف تیراندازی قرار گرفتند که دو نفر کشته و یکی مجروح شد. محمد مقیسه و علی رازینی قضاتی بودند که پیشتر قاضی دادگاه انقلاب بودند کشته شدند.
این دو قضات بدنامی بوده که به قاضی مرگ معروف بودند و در طی مدت مسئولیت خود احکام سنگین و فراقانونی فراوانی علیه زندانیان سیاسی و عقیدتی صادر کردند.
#بهائیان_ایران #بهائی #داستان_ما_یکیست #مقیسه #رازینی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
عرفان ثابتی، پژوهشگر جامعهشناسی دین و فلسفه، در واکنش به کشته شدن دو قاضی بدنام جمهوری اسلامی در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «علی رازینی، در دورۀ ۱۳۶۳-۱۳۶۰ به سرکوب بهائیان مشهد مشغول بود.»
آقای ثابتی افزود: «مهندس فیروز پردل، در ٨ آبان ۱۳۶۳ پس از یک سال حبس و شکنجه با حکم رازینی اعدام شد. خانوادۀ مهندس پردل سه روز از اعدام او بیخبر بودند و پنج روز طول کشید تا پیکر او را تحویل گرفتند و زیر نظر چند پاسدار به خاک سپردند.»
روز شنبه در تیراندازی مقابل کاخ دادگستری، سه قاضی دیوان عالی کشور هدف تیراندازی قرار گرفتند که دو نفر کشته و یکی مجروح شد. محمد مقیسه و علی رازینی قضاتی بودند که پیشتر قاضی دادگاه انقلاب بودند کشته شدند.
این دو قضات بدنامی بوده که به قاضی مرگ معروف بودند و در طی مدت مسئولیت خود احکام سنگین و فراقانونی فراوانی علیه زندانیان سیاسی و عقیدتی صادر کردند.
#بهائیان_ایران #بهائی #داستان_ما_یکیست #مقیسه #رازینی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402