کشته شدن قضات بدنام جمهوری اسلامی واکنشهای زیادی در شبکههای اجتماعی در پی داشته است. بسیاری از زندانیان سیاسی سابق در حال نوشتن تجربه خود از مواجهه با این قضات هستند.
آتنا دائمی، فعال حقوق بشر و زندانی سیاسی سابق نوشت:
«از زمستان سال ۹۳ تاکنون هرگز نتوانستم آن دادگاههای ده دقیقهای کذایی را فراموش کنم!
با هر خبر اعدام، با هر خبر دادگاه با اضطراب و استرس به آن روزها برگشتم! به فحشهایی که شنیدم، به آروغهای پیدرپی او در میانه فحشهایش! به چهره ۱۲ زندانی عقیدتی کُرد که حکم اعدامشان را در روز دادگاهم برای بار دوم به آنها ابلاغ کردند که شکنجهام کنند. به صدای اذانی که پخش میشد و به سجده کردن دستهجمعیِ آن زندانیان که با دستبند و پابند به یکدیگر بسته شده بودند! به لبخند کثیف مسئول دفترش مجتبی که به آن ۱۲ زندانی با خنده میگفت «حاجی گفته شب عیدی بهتون رحم کنیم، بعد از عید سر همتون رو میزنیم» و زدند!
به خشم و نفرت و انزجاری که در آن لحظات داشتم.
به ۱۴ سال حبسی که برایم صادر کرد و به لحظهای که گفت « هرزه فاحشه تو مخالف اعدام و حکم خدایی؟ ایشالا باباتُ بکشن ببینم چه کار میکنی، قاتلش رو قصاص میکنی یا نه؟»
از سال ۹۳ تاکنون نه فراموش کردم و نه بخشیدم!
از سال ۹۳ تاکنون با رویای محاکمه او و دیگر جنایتکاران خودم را آرام کردم…
و امروز وقتی خبر مرگش را شنیدم جوری همه چیز برایم زنده شد که گویی همین حالا در دفتر #مقیسه (ناصریان) در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب با دستبند سرد آهنی بر دستانم ایستادهام و مجتبی با نیشخند نگاهم میکند!»
آتنا همچنین نوشت:
«خوشحالم که به درک واصل شدند آن هم نه توسط کسانی که آنها را به بهانه برهم زدن امنیت، به مرگ و حبس محکوم میکردند، بلکه توسط کارمندان خودشان!
خوشحالم که از تعداد جلادان کم شد، اما غمگینم که هنوز با بقای جمهوری اسلامی جلادانی چون صلواتی، افشاری، عموزاد و… پشت میز قضاوت نشستهاند و حکم مرگ و حبس دیگران را امضا میکنند.
غمگینم که فرصت محاکمه آنها از بین رفت و حتی مرگشان التیامی بر زخمهای ما نیست…
آرزویم نابودی جمهوری اسلامی و محاکمه تک تک عاملان و آمران جنایتهاست… »
#محمد_مفیسه #آتنا_دائمی #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
آتنا دائمی، فعال حقوق بشر و زندانی سیاسی سابق نوشت:
«از زمستان سال ۹۳ تاکنون هرگز نتوانستم آن دادگاههای ده دقیقهای کذایی را فراموش کنم!
با هر خبر اعدام، با هر خبر دادگاه با اضطراب و استرس به آن روزها برگشتم! به فحشهایی که شنیدم، به آروغهای پیدرپی او در میانه فحشهایش! به چهره ۱۲ زندانی عقیدتی کُرد که حکم اعدامشان را در روز دادگاهم برای بار دوم به آنها ابلاغ کردند که شکنجهام کنند. به صدای اذانی که پخش میشد و به سجده کردن دستهجمعیِ آن زندانیان که با دستبند و پابند به یکدیگر بسته شده بودند! به لبخند کثیف مسئول دفترش مجتبی که به آن ۱۲ زندانی با خنده میگفت «حاجی گفته شب عیدی بهتون رحم کنیم، بعد از عید سر همتون رو میزنیم» و زدند!
به خشم و نفرت و انزجاری که در آن لحظات داشتم.
به ۱۴ سال حبسی که برایم صادر کرد و به لحظهای که گفت « هرزه فاحشه تو مخالف اعدام و حکم خدایی؟ ایشالا باباتُ بکشن ببینم چه کار میکنی، قاتلش رو قصاص میکنی یا نه؟»
از سال ۹۳ تاکنون نه فراموش کردم و نه بخشیدم!
از سال ۹۳ تاکنون با رویای محاکمه او و دیگر جنایتکاران خودم را آرام کردم…
و امروز وقتی خبر مرگش را شنیدم جوری همه چیز برایم زنده شد که گویی همین حالا در دفتر #مقیسه (ناصریان) در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب با دستبند سرد آهنی بر دستانم ایستادهام و مجتبی با نیشخند نگاهم میکند!»
آتنا همچنین نوشت:
«خوشحالم که به درک واصل شدند آن هم نه توسط کسانی که آنها را به بهانه برهم زدن امنیت، به مرگ و حبس محکوم میکردند، بلکه توسط کارمندان خودشان!
خوشحالم که از تعداد جلادان کم شد، اما غمگینم که هنوز با بقای جمهوری اسلامی جلادانی چون صلواتی، افشاری، عموزاد و… پشت میز قضاوت نشستهاند و حکم مرگ و حبس دیگران را امضا میکنند.
غمگینم که فرصت محاکمه آنها از بین رفت و حتی مرگشان التیامی بر زخمهای ما نیست…
آرزویم نابودی جمهوری اسلامی و محاکمه تک تک عاملان و آمران جنایتهاست… »
#محمد_مفیسه #آتنا_دائمی #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech