Forwarded from گفتوشنود
محمد نوریزاد، از طرفداران سابق و مخالفان امروز رژیم جمهوری اسلامی با انتشار مقاله «بوسه بر پای یک بهایی کوچک» در ۲۴ تیرماه ۱۳۹۲ و شرح دیدار خود از آرتین، فرزند یک زوج زندانی بهایی، برگ جدیدی را در فعالیتهای مدنی در دفاع از حقوق بهاییان گشود. هدف اولیه فعالان حقوق اقلیتها در این راستا، متوقف ساختن «برخوردهای تند و توفانی با اندیشههای مغایر» از جمله آیین بهاییت و پیروان آن است. نوریزاد با انتشار مقاله «جنجال یک بوسه نابهنگام» در تاریخ ۲۸ تیرماه ۹۲ در وبسایت خود در پاسخ به جنجالها و اعتراضات نسبت به اقدام خود، بیان میدارد که این برخوردها «در این سالهای دراز، بیش از آن که نگرانی روحانیان ما را از انحراف مسلمین به نمایش بگذارد، نشانگر این است که روحانیان ما در همه ادوار تاریخ، حیاتشان را در دست به یقه شدن با یک دشمن اعتقادی یافتهاند. و این دست به یقه شدن، برای روحانیان ما یک "نیاز" حتمی و حیاتی برای بقای خودشان بوده و هست.»
در این راستا، آزادی زندانیان بهایی که صرفا به دلیل عقاید مذهبی خود در زندان به سر میبرند و شناسایی حق تحصیل برای جوانان بهایی از خواستههای اولیه این اقدامات است. دیدار از خانواده زندانیان و جوانان محروم از تحصیل، با هدف "اظهار شرمندگی" و نوعی تبری جستن از اقدامات حکومت اسلامی در تضییع حقوق بهاییان به یکی از فعالیتهای محوری فعالان حقوق بهاییان تبدیل شده است. نوریزاد که به همراه جمعی از فعالان سیاسی و مدنی از جمله آیتالله معصومی تهرانی، عیسی سحرخیز، نسرین ستوده، و نرگس محمدی در ششمین سالگرد دستگیری مدیران جامعه بهایی در اردیبهشت ۱۳۹۳ شرکت داشت، بیان نمود که «هر کدام از ما به خاطر رنجی که این عزیزان به خاطر اعتقادشان متحمل می شوند باید به گونه ای اظهار شرمندگی کنیم.»
ارتقای همزیستی مسالمتآمیز میان پیروان ادیان مختلف در ایران و پرهیز از تعصبات کور مذهبی از دیگر اهداف اصلی است. بر این اساس، آیتالله عبدالحمید معصومی تهرانی، روحانی سرشناس و نواندیش شیعی، ضمن تقدیر و اعلام حمایت از اقدام نوریزاد، اقدام وی را «شكل نمادين سخن از انساندوستی و احترام به انسانيت انسان» بدون توجه به دين و مذهب و نژاد و مليت قلمداد نمود.
#رواداری #گفتگو #همزیستی #حقوق_اقلیت #آزادی_دینی #رواداری #گفتگو_توانا #محمد_نوریزاد
@Tavaana_TavaanaTech
در این راستا، آزادی زندانیان بهایی که صرفا به دلیل عقاید مذهبی خود در زندان به سر میبرند و شناسایی حق تحصیل برای جوانان بهایی از خواستههای اولیه این اقدامات است. دیدار از خانواده زندانیان و جوانان محروم از تحصیل، با هدف "اظهار شرمندگی" و نوعی تبری جستن از اقدامات حکومت اسلامی در تضییع حقوق بهاییان به یکی از فعالیتهای محوری فعالان حقوق بهاییان تبدیل شده است. نوریزاد که به همراه جمعی از فعالان سیاسی و مدنی از جمله آیتالله معصومی تهرانی، عیسی سحرخیز، نسرین ستوده، و نرگس محمدی در ششمین سالگرد دستگیری مدیران جامعه بهایی در اردیبهشت ۱۳۹۳ شرکت داشت، بیان نمود که «هر کدام از ما به خاطر رنجی که این عزیزان به خاطر اعتقادشان متحمل می شوند باید به گونه ای اظهار شرمندگی کنیم.»
ارتقای همزیستی مسالمتآمیز میان پیروان ادیان مختلف در ایران و پرهیز از تعصبات کور مذهبی از دیگر اهداف اصلی است. بر این اساس، آیتالله عبدالحمید معصومی تهرانی، روحانی سرشناس و نواندیش شیعی، ضمن تقدیر و اعلام حمایت از اقدام نوریزاد، اقدام وی را «شكل نمادين سخن از انساندوستی و احترام به انسانيت انسان» بدون توجه به دين و مذهب و نژاد و مليت قلمداد نمود.
#رواداری #گفتگو #همزیستی #حقوق_اقلیت #آزادی_دینی #رواداری #گفتگو_توانا #محمد_نوریزاد
@Tavaana_TavaanaTech
سعید ملکپور، زندانی سیاسی سابق که توانست در یازدهمین سال حبس خود در یک مرخصی کوتاه فرار کند و جان به در ببرد، از تجربه مواجهه خود با قاضی مقیسه که اخیرا کشته شد، چنین نوشت:
«زمانی که انفرادی بودم وقتی برای چندمین بار به تمدید حکم بازداشت موقت خودم اعتراض کردم من رو بردند پیش مقیسه، در راه راننده اطلاعات سپاه بهم گفت که میبریمت پیش قاضی پرونده، برای اولین بار که من رو دید بدون هیچ دلیلی شروع کرد داد و فریاد و فحش دادن به من، گفت امکان نداره بگذاره من زنده از انفرادی بیرون بیام.
چند ماه بعد به بند عمومی منتقل شدم، مقیسه من رو به اعدام محکوم کرد و ...
الان من زنده ام و آزاد اون مردک فحاش و بد دهان و فاسد مرده، همه ما میمیریم ولی احتمال اینکه بعد مردن من پشت سرم مثل مقیسه کارناوال شادی راه بیفته خیلی خیلی کمتره.»
ـ لازم به ذکر است، محمد مقیسه، در دادگاه بدوی، سعید ملکپور را به اعدام محکوم کرده بود!
تجربه سعید ملکپور یادآور عمق بیعدالتیای است که نظام قضایی جمهوری اسلامی با تکیه بر افرادی چون محمد مقیسه بر مردم تحمیل کرده است. قاضیای که نه تنها در جایگاه قانونمداری و انصاف قرار نگرفت، بلکه خود نماد خشونت، توهین و بیحرمتی شد. رفتار او نشان میدهد چگونه قدرت در غیاب نظارت و اخلاق، به ابزاری برای سرکوب و تحقیر انسانها تبدیل میشود. اما این روایت یک تضاد عمیق را نیز آشکار میکند: فردی که به بیرحمی و فساد شهرت داشت، اکنون از میان رفته است، در حالی که صدای افرادی چون سعید ملکپور همچنان زنده است و روایتگر ظلمی است که بر آنان رفته.
از کشتهشدگان و آسیبدیدگان توسط مقیسه و امثالهم نام نیک بر جای مانده و درباره مقیسه همه شاهدیم که چه لعن و نفرینهایی میشنویم و از مرگ او چقدر ابراز خوشحالی دیدهایم.
#سعید_ملکپور #محمد_مقیسه #نه_به_جمهورى_اسلامى
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«زمانی که انفرادی بودم وقتی برای چندمین بار به تمدید حکم بازداشت موقت خودم اعتراض کردم من رو بردند پیش مقیسه، در راه راننده اطلاعات سپاه بهم گفت که میبریمت پیش قاضی پرونده، برای اولین بار که من رو دید بدون هیچ دلیلی شروع کرد داد و فریاد و فحش دادن به من، گفت امکان نداره بگذاره من زنده از انفرادی بیرون بیام.
چند ماه بعد به بند عمومی منتقل شدم، مقیسه من رو به اعدام محکوم کرد و ...
الان من زنده ام و آزاد اون مردک فحاش و بد دهان و فاسد مرده، همه ما میمیریم ولی احتمال اینکه بعد مردن من پشت سرم مثل مقیسه کارناوال شادی راه بیفته خیلی خیلی کمتره.»
ـ لازم به ذکر است، محمد مقیسه، در دادگاه بدوی، سعید ملکپور را به اعدام محکوم کرده بود!
تجربه سعید ملکپور یادآور عمق بیعدالتیای است که نظام قضایی جمهوری اسلامی با تکیه بر افرادی چون محمد مقیسه بر مردم تحمیل کرده است. قاضیای که نه تنها در جایگاه قانونمداری و انصاف قرار نگرفت، بلکه خود نماد خشونت، توهین و بیحرمتی شد. رفتار او نشان میدهد چگونه قدرت در غیاب نظارت و اخلاق، به ابزاری برای سرکوب و تحقیر انسانها تبدیل میشود. اما این روایت یک تضاد عمیق را نیز آشکار میکند: فردی که به بیرحمی و فساد شهرت داشت، اکنون از میان رفته است، در حالی که صدای افرادی چون سعید ملکپور همچنان زنده است و روایتگر ظلمی است که بر آنان رفته.
از کشتهشدگان و آسیبدیدگان توسط مقیسه و امثالهم نام نیک بر جای مانده و درباره مقیسه همه شاهدیم که چه لعن و نفرینهایی میشنویم و از مرگ او چقدر ابراز خوشحالی دیدهایم.
#سعید_ملکپور #محمد_مقیسه #نه_به_جمهورى_اسلامى
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech