آموزشکده توانا
50.9K subscribers
36.8K photos
39.7K videos
2.56K files
20.7K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«سلام توانا، این ویدیو مربوط به آغوش مهربانی در بحبوحه انقلاب ۱۴۰۱ است. ببینید وقتی که آغوش برای هم باز می‌کردند هیچکس از دیگری از باور و عقایدش نمی‌پرسید، هنوز هم همین است، مردم وقتی در کنار هم هستند و جلوی ظلم ظالمان می‌ایستند از دین و باور و تعلقات قومی و زبانی و ... همدیگر سؤال نمی‌کنند. آنچه آن‌ها را پیوند می‌دهد همان برای‌های بی‌شمار غیر تکراری است که مهم‌ترینشان برای آزادی و برای عدالت و برای ایران است.»


#مهسا_امینی #آغوش_مهربانی #همبستگی #اتحاد_رمز_پیروزی #زن_زندگی_آبادی #مرد_میهن_آبادی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
«هیچ»
کاری از مهران ضرابی

بین دو تا نقطه
تقدیر تکراری
یا انتخاب هیچ
یا هیچ اجباری
دیروزها تاول
بوی زمان مسموم
امروز ناامید
فردای نامعلوم
یک سینه فریادن
لب‌ها که‌خاموشن
مرگو سر بازار مجانی میفروشن
مجانی میفروشن مرگ رو سر بازار میفروشن

مشت‌ها پر از نفرت
زخم‌ها پر از باروت
انگار یک شهرو
کردن توی تابوت
روزها همه پوکه
شب‌ها همه پوچه
اونی که می‌تونه
از اینجا می‌کوچه
یک سینه فریادن
لب‌ها که‌خاموشن
مرگو سر بازار مجانی میفروشن
مجانی میفروشن مرگ رو سر بازار میفروشن

#هنر_اعتراض #مهسا_امینی #زن_زندگی_آبادی #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا


@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مهدی ببرنژاد، جوانی ۲۲ ساله از دیار قوچان، در قلب خانواده‌ای ساده و صمیمی رشد کرد. او که فرزند صمد و بیگزاده بود، با روحی پرشور و دلی سرشار از عشق به آزادی، زندگی را تجربه می‌کرد. از کودکی پرجنب‌وجوش بود، با خنده‌هایی که فضای خانه را گرم می‌کرد. در جوانی، آرام‌تر شد، اما شجاعتش چون شعله‌ای خاموش‌نشدنی در وجودش می‌درخشید. مهدی عاشق ورزش بود؛ کشتی، که از کودکی با آن مانوس شده بود، و بدنسازی، که هر روز به آن می‌پرداخت، بخشی از هویتش بودند. موسیقی رپ، به‌ویژه آثار پوتک، روحش را نوازش می‌کرد و در تنها پست اینستاگرامش، با جمله‌ای عمیق و پراحساس نوشت: «ما در رنج هستیم و بودن رنج‌آور است.» این کلمات، آینه‌ای از درد و امید درونی‌اش بودند. مهدی، که تازه از خدمت سربازی بازگشته و در کنکور پذیرفته شده بود، رویای دانشجویی را در سر می‌پروراند. اما سرنوشت، او را به سوی میدان مبارزه برای عدالت کشاند. در شامگاه ۳۰ شهریور ۱۴۰۱، در جریان اعتراضات سراسری به مرگ مهسا امینی، مهدی در خیابان‌های قوچان ایستاد، بی‌هراس از گلوله‌های سرکوبگران. او تا آخرین لحظه، با دلی پر از جرأت، در برابر ظلم مقاومت کرد. گلوله‌ای که از پشت به لگنش اصابت کرد، نه‌تنها جسمش را زخمی کرد، بلکه قلب خانواده و دوستانش را نیز به درد آورد. در بیمارستان موسی‌بن جعفر، تلاش برای نجاتش بی‌نتیجه ماند؛ مأموران امنیتی مانع عمل جراحی شدند و مهدی، در میان اشک‌های یارانش، پر کشید. پیکر مهدی پس از سه روز، با فشارهای امنیتی، به خانواده‌اش تحویل داده شد. مراسم خاکسپاری‌اش در روستای نیاکان، تحت نظارت سنگین مأموران، با حضور اندک نزدیکان برگزار شد. مادرش، که مهدی به او وابستگی عمیقی داشت، از آن روز در سوگ ابدی فرو رفت، با خاطراتی که هر لحظه او را به یاد پسر شجاعش می‌اندازد. مهدی ببرنژاد، نمادی از مقاومت و شجاعت، در قلب قوچان و ایران جاودانه شد؛ جوانی که برای آزادی جان داد و نامش چون ستاره‌ای در آسمان اعتراضات ۱۴۰۱ می‌درخشد.

متن نوشته سیامک اعظمی

#مهدی_ببرنژاد #دادخواهی #قوچان #زن_زندگی_آبادی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
💔322