Forwarded from گفتوشنود
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بازنشر از شبکههای اجتماعی
ویدئویی از یک شهروند محجبه در شبکههای اجتماعی منتشر و پر بازدید شده که در آن ویدئو این فرد با معرفی خود بعنوان یک ایرانی مسلمان و معتقد وفادار به اسلام و ائمه، رهبر جمهوری اسلامی را خطاب قرار داده و میگويد:
شما میخواستید اسلام را برای مردم ایران بیاورید، اما ما پیش از شما هم مسلمان بودیم .
شما تنها کاری که توانستید بکنید رسیدگی به مردم لبنان و عراق و فلسطین و از بین بردن دین و دنیای مردم ایران بود، شهامت داشته باشید و بپذيريد که در این راه شکست خوردید.
#اسلام #حکومت_دینی #دین_حکومتی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
بازنشر از شبکههای اجتماعی
ویدئویی از یک شهروند محجبه در شبکههای اجتماعی منتشر و پر بازدید شده که در آن ویدئو این فرد با معرفی خود بعنوان یک ایرانی مسلمان و معتقد وفادار به اسلام و ائمه، رهبر جمهوری اسلامی را خطاب قرار داده و میگويد:
شما میخواستید اسلام را برای مردم ایران بیاورید، اما ما پیش از شما هم مسلمان بودیم .
شما تنها کاری که توانستید بکنید رسیدگی به مردم لبنان و عراق و فلسطین و از بین بردن دین و دنیای مردم ایران بود، شهامت داشته باشید و بپذيريد که در این راه شکست خوردید.
#اسلام #حکومت_دینی #دین_حکومتی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
👍42🕊6👌3
Forwarded from گفتوشنود
پیام همراهان
در نظامهای استبدادی، مثل جمهوری اسلامی، روابط انسانی مسموم میشود. ترس دائمی و خودسانسوری جای گفتوگو و اعتماد را میگیرد و افراد برای بقا و ارتقا به زیرآبزنی، چاپلوسی و فرصتطلبی روی میآورند. شایستگی و خلاقیت کنار گذاشته میشوند و فرهنگ ترس و رقابت ناسالم، جامعه را به باتلاقی از بیاعتمادی و فساد اخلاقی میکشاند.
در این فضا، هرچه افراد خود را به رأس قدرت نزدیکتر کنند، از منافع بیشتری برخوردار میشوند. این رقابت ناسالم، مردم و کارمندان را به استفاده از حربههای ایدئولوژیک و برچسبزنی علیه یکدیگر سوق میدهد: برچسبهایی مثل «بیدین»، «ضد ولایت فقیه» یا «ضد انقلاب» ابزارهایی برای حذف رقیب و رسیدن به موقعیت بهتر هستند. افراد حسود یا کمتوان، برای جبران ناتوانی خود، با ریاکاری و تظاهر، رقیبان را به حاشیه میراند.
مثلاً تصور کنید کارمندی که شایسته و توانمند است، بهخاطر رقابت ناسالم و برچسبزنی همکاران، از پروژههای مهم کنار گذاشته میشود و کسی که کمتر توانایی دارد، با چاپلوسی و تملق، جای او را میگیرد. این تجربه نهتنها فرد را خسته و ناامید میکند، بلکه اعتماد او به سیستم را نیز نابود میکند.
انسانها در چنین ساختاری دوپاره میشوند: «خود علنی» مطیع و ترسان، و «خود پنهان» پر از خشم و ناامیدی. این دوگانگی، نسلها را تحت تأثیر قرار میدهد و آینده فرزندان ما را در چرخهای از ترس، فرصتطلبی و برچسبزنی گرفتار میکند.
اما تجربه کشورهای دموکراتیک نشان میدهد که شفافیت، پاسخگویی و رقابت سالم، جای ترس و زیرآبزنی را میگیرد و اعتماد اجتماعی را بازمیگرداند. در این فضا، دیگر کسی نمیتواند برای حذف رقیبش از برچسبهای دینی یا ایدئولوژیک سوءاستفاده کند. شایستگی، خلاقیت و همکاری ارزشمندتر از چاپلوسی و فرصتطلبی هستند.
اگرچه تغییر نظام سیاسی میتواند بزرگترین راه حل باشد، اما حتی در شرایط موجود هم میتوان راهکارهای کوچکتری برای مقاومت و حفظ اعتماد انسانی پیدا کرد: شبکههای اعتماد کوچک، آموزش انتقادی، و حمایت از شایستگان. پرسش این است: چه راهکارهایی میتوانیم در زندگی روزمره خود پیدا کنیم تا از زیرآبزنی و برچسبزنی جلوگیری کنیم؟
افشای این فرهنگ بیمار، یک ضرورت سیاسی و اخلاقی است. تا زمانی که استبداد پابرجاست، ترس، ریاکاری و برچسبزنی نسلها را میبلعد. اما آگاهی، روایتگری و همبستگی اجتماعی میتواند این چرخه را تا حدی بشکند و به فرد و جامعه امید بازگرداند.
تجربه شما از زیستن در فضاهای استبدادی چیست؟
#استبداد #حکومت_مذهبی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
پیام همراهان
در نظامهای استبدادی، مثل جمهوری اسلامی، روابط انسانی مسموم میشود. ترس دائمی و خودسانسوری جای گفتوگو و اعتماد را میگیرد و افراد برای بقا و ارتقا به زیرآبزنی، چاپلوسی و فرصتطلبی روی میآورند. شایستگی و خلاقیت کنار گذاشته میشوند و فرهنگ ترس و رقابت ناسالم، جامعه را به باتلاقی از بیاعتمادی و فساد اخلاقی میکشاند.
در این فضا، هرچه افراد خود را به رأس قدرت نزدیکتر کنند، از منافع بیشتری برخوردار میشوند. این رقابت ناسالم، مردم و کارمندان را به استفاده از حربههای ایدئولوژیک و برچسبزنی علیه یکدیگر سوق میدهد: برچسبهایی مثل «بیدین»، «ضد ولایت فقیه» یا «ضد انقلاب» ابزارهایی برای حذف رقیب و رسیدن به موقعیت بهتر هستند. افراد حسود یا کمتوان، برای جبران ناتوانی خود، با ریاکاری و تظاهر، رقیبان را به حاشیه میراند.
مثلاً تصور کنید کارمندی که شایسته و توانمند است، بهخاطر رقابت ناسالم و برچسبزنی همکاران، از پروژههای مهم کنار گذاشته میشود و کسی که کمتر توانایی دارد، با چاپلوسی و تملق، جای او را میگیرد. این تجربه نهتنها فرد را خسته و ناامید میکند، بلکه اعتماد او به سیستم را نیز نابود میکند.
انسانها در چنین ساختاری دوپاره میشوند: «خود علنی» مطیع و ترسان، و «خود پنهان» پر از خشم و ناامیدی. این دوگانگی، نسلها را تحت تأثیر قرار میدهد و آینده فرزندان ما را در چرخهای از ترس، فرصتطلبی و برچسبزنی گرفتار میکند.
اما تجربه کشورهای دموکراتیک نشان میدهد که شفافیت، پاسخگویی و رقابت سالم، جای ترس و زیرآبزنی را میگیرد و اعتماد اجتماعی را بازمیگرداند. در این فضا، دیگر کسی نمیتواند برای حذف رقیبش از برچسبهای دینی یا ایدئولوژیک سوءاستفاده کند. شایستگی، خلاقیت و همکاری ارزشمندتر از چاپلوسی و فرصتطلبی هستند.
اگرچه تغییر نظام سیاسی میتواند بزرگترین راه حل باشد، اما حتی در شرایط موجود هم میتوان راهکارهای کوچکتری برای مقاومت و حفظ اعتماد انسانی پیدا کرد: شبکههای اعتماد کوچک، آموزش انتقادی، و حمایت از شایستگان. پرسش این است: چه راهکارهایی میتوانیم در زندگی روزمره خود پیدا کنیم تا از زیرآبزنی و برچسبزنی جلوگیری کنیم؟
افشای این فرهنگ بیمار، یک ضرورت سیاسی و اخلاقی است. تا زمانی که استبداد پابرجاست، ترس، ریاکاری و برچسبزنی نسلها را میبلعد. اما آگاهی، روایتگری و همبستگی اجتماعی میتواند این چرخه را تا حدی بشکند و به فرد و جامعه امید بازگرداند.
تجربه شما از زیستن در فضاهای استبدادی چیست؟
#استبداد #حکومت_مذهبی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
🕊11❤1