«بهزاد یزدانپناه، آسیبدیده قطع نخاع عاشورا خونین هشتاد و هشت را فراموش نکنیم، بهزاد به شوق رسيدن به آزادی و با اميدها در دل به ميان مردم خروشان رفت، اما تير سنگدلان يزيدی بر پيكرش نشست.
بهزاد به دلیل اصابت تیر جنگی به ستون فقراتش در عاشورای خونین هشتاد و هشت ( زیر پل کالج ) برای همیشه قادر به راه رفتن نیست.گلوله از نخاعش عبور کرده و یک سانتیمتر مانده به قلبش آرام گرفته است. نه از سمت نخاع میشود عمل کرد و نه از ناحیه سینهاش، زیرا ممکن است به قلب نازنین بهزاد آسیبی برسد. گلوله ۱۳ سال است که در عمق سینهاش آرام گرفته است. قلب مهربانش ۱۳ ساله از آن مهمان ناخوانده پرستاری میکند، همان مهمان ناخواندهای که ظالمان در سینهاش به جا گذاشتند. اگر ویلچیر او را نبینید امکان ندارد تصور کنید او قطع نخاع شده است. بهزاد انسان بزرگ و بینظیری است.
چندین سال این بزرگ مرد تاریخ را میشناسم، نه این که بخواهم به او روحیه بدهم و او را بزرگ کنم، بهزاد واقعا انسان بی نظیر و مهربانی است و این را مدیون روح بزرگش و پدر و مادر فداکارش میدانم. به قول دوستانش اگر ويلچير او را نبينيد امکان ندارد تصور کنيد او قطع نخاع شده است.
برادر عزیزم بهزاد جان، تا همیشه برای ما عزیزی و به تو قول میدهیم انتقام تیری که همچنان در نزدیکی قلبت است را از این حکومت آدمکش و دیکتاتور بگیریم، همان تیر لعنتی که باعث شد دیگر نتوانی راه بروی، همیشه بهت افتخار میکنیم برادر قهرمانم.✌️❤️🌺❤️🌺❤️»
از صفحه مسعود علیزاده
masoudalizadeh___
byazdanpanah66
#زن_زندگی_آزادی #مهساامینی #بهزاد_یزدان_پناه
#عاشورای۸۸ #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
بهزاد به دلیل اصابت تیر جنگی به ستون فقراتش در عاشورای خونین هشتاد و هشت ( زیر پل کالج ) برای همیشه قادر به راه رفتن نیست.گلوله از نخاعش عبور کرده و یک سانتیمتر مانده به قلبش آرام گرفته است. نه از سمت نخاع میشود عمل کرد و نه از ناحیه سینهاش، زیرا ممکن است به قلب نازنین بهزاد آسیبی برسد. گلوله ۱۳ سال است که در عمق سینهاش آرام گرفته است. قلب مهربانش ۱۳ ساله از آن مهمان ناخوانده پرستاری میکند، همان مهمان ناخواندهای که ظالمان در سینهاش به جا گذاشتند. اگر ویلچیر او را نبینید امکان ندارد تصور کنید او قطع نخاع شده است. بهزاد انسان بزرگ و بینظیری است.
چندین سال این بزرگ مرد تاریخ را میشناسم، نه این که بخواهم به او روحیه بدهم و او را بزرگ کنم، بهزاد واقعا انسان بی نظیر و مهربانی است و این را مدیون روح بزرگش و پدر و مادر فداکارش میدانم. به قول دوستانش اگر ويلچير او را نبينيد امکان ندارد تصور کنيد او قطع نخاع شده است.
برادر عزیزم بهزاد جان، تا همیشه برای ما عزیزی و به تو قول میدهیم انتقام تیری که همچنان در نزدیکی قلبت است را از این حکومت آدمکش و دیکتاتور بگیریم، همان تیر لعنتی که باعث شد دیگر نتوانی راه بروی، همیشه بهت افتخار میکنیم برادر قهرمانم.✌️❤️🌺❤️🌺❤️»
از صفحه مسعود علیزاده
masoudalizadeh___
byazdanpanah66
#زن_زندگی_آزادی #مهساامینی #بهزاد_یزدان_پناه
#عاشورای۸۸ #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
جزییات تازه از یکی از آسیب دیدگان قطع نخاعی هشتاد و هشت
وحید ایرانی مقدم، آسیب دیده قطع نخاعی بیست و پنج خرداد هشتاد و هشت را فراموش نکنیم و به یادش باشیم.
وحید به شوق رسيدن به آزادي ایران و با اميدها در دلش به ميان مردم خروشان در اعتراضات ۲۵ خرداد ۱۳۸۸ شرکت کرد، اما متأسفانه تير جنگی سنگدلان در نزدیکی قلبش نشست و او قطع نخاع شد.
وحید عزیز به دلیل اصابت گلوله جنگی مزدوران سرکوبگر امنیتی به ستون فقراتش در روز ۲۵ خرداد ۸۸ جلوی پایگاه بسیج مقداد برای همیشه قادر به راه رفتن نیست. گلوله از نخاع وحید عبور کرده و یک سانتیمتر مانده به قلبش آرام گرفته است. متأسفانه نه از سمت نخاع میشود عمل کرد و نه از ناحیهی سینهاش، زیرا ممکن است به قلب وحید آسیب برسد. گلوله ۱۵ سال است که در عمق سینهاش آرام گرفته است و قلب مهربان وحید ۱۵ سال است که از مهمانی ناخوانده پرستاری میکند، همان مهمان ناخواندهای که یزیدیان زمانه با بیرحمی تمام در سینهاش به جا گذاشتند.
اگر ویلچیر وحید را نبینید امکان ندارد تصور کنید که او هم مانند بهزاد یزدانپناه آسیب دیده نخاعی عاشورای ۸۸، قطع نخاع شده است. وحید نازنین انسان بزرگ و بینظیری است و من از همان سال ۸۸ این انسان شجاع را میشناسم، نه این که بخواهم به او روحیه بدهم و او را بزرگ کنم، وحید واقعا انسان بینظیر و مهربانی است و خوشحالم که بعد از گذشت چندین سال توانستم او را پیدا کنیم و از دوباره با هم در ارتباط باشیم.
وحید جان، تا همیشه برای ما مردم ایران عزیزی و بهت قول میدهیم انتقام تیری که تو را قطع نخاع کرده را از این حکومت دیکتاتوری علی خامنهای پس بگیریم، همان تیر لعنتی که باعث شد دیگر نتوانی راه بروی، همیشه به وجودت افتخار میکنیم برادر شجاع و قهرمانم.
لطفا صدای آسیب دیدگان گمنام راه آزادی وطن باشیم.»
📝مسعود علیزاده
#وحید_ایرانی_مقدم
#بهزاد_یزدان_پناه
#۲۵خرداد_۸۸
#عاشورا_خونین_۸۸
#علیه_فراموشی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
وحید ایرانی مقدم، آسیب دیده قطع نخاعی بیست و پنج خرداد هشتاد و هشت را فراموش نکنیم و به یادش باشیم.
وحید به شوق رسيدن به آزادي ایران و با اميدها در دلش به ميان مردم خروشان در اعتراضات ۲۵ خرداد ۱۳۸۸ شرکت کرد، اما متأسفانه تير جنگی سنگدلان در نزدیکی قلبش نشست و او قطع نخاع شد.
وحید عزیز به دلیل اصابت گلوله جنگی مزدوران سرکوبگر امنیتی به ستون فقراتش در روز ۲۵ خرداد ۸۸ جلوی پایگاه بسیج مقداد برای همیشه قادر به راه رفتن نیست. گلوله از نخاع وحید عبور کرده و یک سانتیمتر مانده به قلبش آرام گرفته است. متأسفانه نه از سمت نخاع میشود عمل کرد و نه از ناحیهی سینهاش، زیرا ممکن است به قلب وحید آسیب برسد. گلوله ۱۵ سال است که در عمق سینهاش آرام گرفته است و قلب مهربان وحید ۱۵ سال است که از مهمانی ناخوانده پرستاری میکند، همان مهمان ناخواندهای که یزیدیان زمانه با بیرحمی تمام در سینهاش به جا گذاشتند.
اگر ویلچیر وحید را نبینید امکان ندارد تصور کنید که او هم مانند بهزاد یزدانپناه آسیب دیده نخاعی عاشورای ۸۸، قطع نخاع شده است. وحید نازنین انسان بزرگ و بینظیری است و من از همان سال ۸۸ این انسان شجاع را میشناسم، نه این که بخواهم به او روحیه بدهم و او را بزرگ کنم، وحید واقعا انسان بینظیر و مهربانی است و خوشحالم که بعد از گذشت چندین سال توانستم او را پیدا کنیم و از دوباره با هم در ارتباط باشیم.
وحید جان، تا همیشه برای ما مردم ایران عزیزی و بهت قول میدهیم انتقام تیری که تو را قطع نخاع کرده را از این حکومت دیکتاتوری علی خامنهای پس بگیریم، همان تیر لعنتی که باعث شد دیگر نتوانی راه بروی، همیشه به وجودت افتخار میکنیم برادر شجاع و قهرمانم.
لطفا صدای آسیب دیدگان گمنام راه آزادی وطن باشیم.»
📝مسعود علیزاده
#وحید_ایرانی_مقدم
#بهزاد_یزدان_پناه
#۲۵خرداد_۸۸
#عاشورا_خونین_۸۸
#علیه_فراموشی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
💔64👍9❤1
برای قهرمانان بی ادعا قطع نخاعی وطنم مینویسم
میخواهم از قهرمانان شجاع بی ادعا وطنم یاد کنم، قهرمانانی که متأسفانه رسانه ها کمتر از آنها یاد میکنند ، برادران شجاعی که توسط مامورین امنیتی و انتظامی در اعتراضات مردمی جنبش سبز در سال ۱۳۸۸ به توسط شلیک گلوله جنگی نیروهای امنیتی و انتظامی قطع نخاع شدند.
وحید و بهزاد مثل هزاران جوان دیگر به شوق آزادی کشورشان و با امیدها در دلشان به خیابان رفتند ولی سهم آنها از آزادی گلوله جنگی سنگدلان یزیدیان زمانه بود که در نزدیکی قلبشان آرام نشست. وحید و بهزاد عزیز پانزده سال است که نمیتوانند مثل من و شما روی پاهایشان راه بروند و همچنین پانزده سال است که مهمان ناخوانده ای ( تیر جنگی ) در نزدیکی قلبشان آرام گرفته است ، همان مهمان ناخوانده ای که یزیدیان زمانه با بی رحمی تمام در سینه شأن بجا گذاشتند و قلب مهربانشان پانزده سال است که از آن مهمان ناخوانده مراقب میکند. باور کنید اگر ویلچر وحید و بهزاد نازنین را نبینید اصلأ امکان ندارد تصور کنید که آنها قطع نخاع هستند.
وحید ایرانی مقدم در روز ۲۵ خرداد ۸۸ روبروی پایگاه بسیج مقداد مورد اصابت گلوله جنگی قرار گرفت و بهزاد یزدانپناه هم در روز عاشورا ۸۸ زیر پل کالج مورد اصابت گلوله جنگی قرار گرفت، اصابت گلولهای که باعث شد این دو عزیز شجاع دیگر نتوانند راه بروند. متأسفانه به گفته پزشکان نه میشود از سمت نخاع عملشون کرد و نه از ناحیه سینهشان، زیرا ممکن است به قلب مهربان آنها آسیبی برسد.
وحید و بهزاد عزیزم : تا همیشه برای ما مردم ایران قابل احترام هستید و ما به شما قهرمانان راه آزادی وطن قول میدهیم انتقام تیری که شما را قطع نخاع کرد را از رژیم سرکوبگر و جنایتکار جمهوری اسلامی پس بگیریم، همان تیر لعنتی که باعث شد دیگر نتوانید راه بروید، به وجودتان افتخار میکنم برادران شجاع و قهرمانم. ♥️♥️
لطفا صدای بهزاد یزدانپناه و وحید ایرانی مقدم باشید و این عزیزان را فراموش نکنید.»
از صفحه مسعود علیزاده
#وحید_ایرانی_مقدم #بهزاد_یزدان_پناه #۲۵خرداد_۸۸ #عاشورا_خونین_۸۸ #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
میخواهم از قهرمانان شجاع بی ادعا وطنم یاد کنم، قهرمانانی که متأسفانه رسانه ها کمتر از آنها یاد میکنند ، برادران شجاعی که توسط مامورین امنیتی و انتظامی در اعتراضات مردمی جنبش سبز در سال ۱۳۸۸ به توسط شلیک گلوله جنگی نیروهای امنیتی و انتظامی قطع نخاع شدند.
وحید و بهزاد مثل هزاران جوان دیگر به شوق آزادی کشورشان و با امیدها در دلشان به خیابان رفتند ولی سهم آنها از آزادی گلوله جنگی سنگدلان یزیدیان زمانه بود که در نزدیکی قلبشان آرام نشست. وحید و بهزاد عزیز پانزده سال است که نمیتوانند مثل من و شما روی پاهایشان راه بروند و همچنین پانزده سال است که مهمان ناخوانده ای ( تیر جنگی ) در نزدیکی قلبشان آرام گرفته است ، همان مهمان ناخوانده ای که یزیدیان زمانه با بی رحمی تمام در سینه شأن بجا گذاشتند و قلب مهربانشان پانزده سال است که از آن مهمان ناخوانده مراقب میکند. باور کنید اگر ویلچر وحید و بهزاد نازنین را نبینید اصلأ امکان ندارد تصور کنید که آنها قطع نخاع هستند.
وحید ایرانی مقدم در روز ۲۵ خرداد ۸۸ روبروی پایگاه بسیج مقداد مورد اصابت گلوله جنگی قرار گرفت و بهزاد یزدانپناه هم در روز عاشورا ۸۸ زیر پل کالج مورد اصابت گلوله جنگی قرار گرفت، اصابت گلولهای که باعث شد این دو عزیز شجاع دیگر نتوانند راه بروند. متأسفانه به گفته پزشکان نه میشود از سمت نخاع عملشون کرد و نه از ناحیه سینهشان، زیرا ممکن است به قلب مهربان آنها آسیبی برسد.
وحید و بهزاد عزیزم : تا همیشه برای ما مردم ایران قابل احترام هستید و ما به شما قهرمانان راه آزادی وطن قول میدهیم انتقام تیری که شما را قطع نخاع کرد را از رژیم سرکوبگر و جنایتکار جمهوری اسلامی پس بگیریم، همان تیر لعنتی که باعث شد دیگر نتوانید راه بروید، به وجودتان افتخار میکنم برادران شجاع و قهرمانم. ♥️♥️
لطفا صدای بهزاد یزدانپناه و وحید ایرانی مقدم باشید و این عزیزان را فراموش نکنید.»
از صفحه مسعود علیزاده
#وحید_ایرانی_مقدم #بهزاد_یزدان_پناه #۲۵خرداد_۸۸ #عاشورا_خونین_۸۸ #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
💔67❤8👍6
پانزدهمین سالگرد عاشورای خونین ۶ دی ۱۳۸۸ را گرامی میداریم.
به یاد بهزاد یزدانپناه، قهرمان بیادعای وطن، که در راه آزادی ایران و همراه با امید به آیندهای روشن، در میان خروش مردم به خیابان آمد. اما تیر جنگی مزدوران سرکوبگر، به ستون فقراتش اصابت کرد و زندگی او را برای همیشه تغییر داد. آن گلوله لعنتی، یک سانتیمتر مانده به قلب مهربانش آرام گرفت و از آن روز بهزاد عزیز را به ویلچر نشاند.
بهزاد یزدانپناه نماد مقاومت و شجاعت است. او با روحیهای بزرگ و قلبی سرشار از امید، ۱۵ سال است که در برابر زخمهای یزیدیان زمانه ایستادگی کرده است. پدر و مادر فداکار او نیز، ستونهای استوار این مقاومت هستند.
برادر عزیزم، بهزاد جان، ما مردم ایران به شجاعت و بزرگی تو افتخار میکنیم. به تو قول میدهیم که روزی حق تو و همه قربانیان این سرزمین را از این حکومت دیکتاتوری خواهیم گرفت.
یاد تو برای همیشه زنده است و صدای مظلومیتت در قلب ما جاودانه خواهد ماند.
✌️❤️
📝 مسعود علیزاده
masoudalizadeh___
#بهزاد_یزدان_پناه
#عاشورا_۸۸_را_فراموش_نمیکنیم
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#نه_به_جمهورى_اسلامى #یاری_مدنی_توانا
byazdanpanah66
@Tavaana_TavaanaTech
به یاد بهزاد یزدانپناه، قهرمان بیادعای وطن، که در راه آزادی ایران و همراه با امید به آیندهای روشن، در میان خروش مردم به خیابان آمد. اما تیر جنگی مزدوران سرکوبگر، به ستون فقراتش اصابت کرد و زندگی او را برای همیشه تغییر داد. آن گلوله لعنتی، یک سانتیمتر مانده به قلب مهربانش آرام گرفت و از آن روز بهزاد عزیز را به ویلچر نشاند.
بهزاد یزدانپناه نماد مقاومت و شجاعت است. او با روحیهای بزرگ و قلبی سرشار از امید، ۱۵ سال است که در برابر زخمهای یزیدیان زمانه ایستادگی کرده است. پدر و مادر فداکار او نیز، ستونهای استوار این مقاومت هستند.
برادر عزیزم، بهزاد جان، ما مردم ایران به شجاعت و بزرگی تو افتخار میکنیم. به تو قول میدهیم که روزی حق تو و همه قربانیان این سرزمین را از این حکومت دیکتاتوری خواهیم گرفت.
یاد تو برای همیشه زنده است و صدای مظلومیتت در قلب ما جاودانه خواهد ماند.
✌️❤️
📝 مسعود علیزاده
masoudalizadeh___
#بهزاد_یزدان_پناه
#عاشورا_۸۸_را_فراموش_نمیکنیم
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#نه_به_جمهورى_اسلامى #یاری_مدنی_توانا
byazdanpanah66
@Tavaana_TavaanaTech
❤41💔16👍9
«قلبی که شانزده سال است گلولهای از ظلم را در خود حمل میکند، صدایی از اعماق زخم: شانزده سالگی عاشورای بهزاد یزدان پناه
شانزدهمین سالگرد عاشورای خونین ۱۳۸۸ را گرامی میداریم.
به یاد بهزاد یزدانپناه، قهرمان خاموش و آزادهی وطن، که در عاشورای خونین ششم دیماه ۸۸، با تنی پرامید و دلی پرشوق برای آزادی ایران، به دل امواج خروشان مردم زد و اما تیری از قلب ظلم، به فاصلهای تنها یک سانت از قلب مهربانش، در سینهاش جا خوش کرد و برای همیشه، پلههای زندگی را با ویلچری از جنس استقامت طی کرد.
عاشورای ۸۸ ، زیر پل کالج، بهزاد تنها با آرزوی دیدن طلوع آزادی آمده بود، اما گلولهای جنگی مزدوران رژیم جمهوری اسلامی در نزدیکی قلبش آرام گرفت و نخاعش را درید...
پزشکان درمانش را غیرممکن دانستند؛ نه از سمت نخاع راهی بود، نه از ناحیهی سینهاش، چرا که جان شیرینش به خطر میافتاد. و حالا شانزده سال است که قلبی مهربان، بیوقفه و بیادعا، از آن گلولهی ناحق پرستاری میکند گویی وجدان زخمی یک ملت در آن سینه به تپش افتاده است.
اما اگر ویلچر بهزاد را نبینی، باور نمیکنی که قامتش شکسته است. لبخندش، نگاهش، صدایش، همه هنوز استوار است. او قامت خم نکرد، حتی اگر پاهایش دیگر توان رفتن نداشتند.
من افتخار آشنایی با این مرد بزرگ را از سال ۸۸، از طریق بانوی صبور، پروین فهیمی (مادر سهراب اعرابی شهید جنبش سبز) پیدا کردم. و هر لحظهی این شناخت، برای من درسی از مقاومت، بزرگی، و مهربانی بوده است. او بزرگ است، نه برای آنکه زخمی شد، بلکه برای آنکه پس از زخم هم انسان ماند. دلش لبریز از عشق به ایران ماند و لبخندش را از مردمش دریغ نکرد.
برادر عزیزم، بهزاد جان!
تو برای ما نماد ایستادگی هستی، تو قهرمانی بیادعا هستی که نه در میدان جنگ، بلکه در میدان مردم بودن، جان دادی و هنوز ایستادهای.
به تو قول میدهیم، روزی حق تو و تمام آسیب دیدگان و جانباختگان این سرزمین را از چنگال ظلم پس خواهیم گرفت. قول میدهیم آن تیر ناپاک را، که پیکرت را زمینگیر کرد، در دادگاه تاریخ از سینهات بیرون بکشیم نه با تیغ بلکه با عدالت.
ما به تو افتخار میکنیم.
به صبوریات، به ایمانات، به لبخند بیادعایت، و به آن قلب پر امیدی که هنوز میتپد، با مهمانی سنگین در سینهاش.
صدای مظلومیت، شجاعت و صبوریِ بهزاد یزدانپناه باشیم.
او نه تنها یک نام، که یک راه است... یک وجدان بیدار برای ملت»
✍️ مسعود علیزاده
masoudalizadeh___
byazdanpanah66
#عاشورای_خونین_۸۸
#بهزاد_یزدان_پناه
#علیه_فراموشی
#برای_آزادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
شانزدهمین سالگرد عاشورای خونین ۱۳۸۸ را گرامی میداریم.
به یاد بهزاد یزدانپناه، قهرمان خاموش و آزادهی وطن، که در عاشورای خونین ششم دیماه ۸۸، با تنی پرامید و دلی پرشوق برای آزادی ایران، به دل امواج خروشان مردم زد و اما تیری از قلب ظلم، به فاصلهای تنها یک سانت از قلب مهربانش، در سینهاش جا خوش کرد و برای همیشه، پلههای زندگی را با ویلچری از جنس استقامت طی کرد.
عاشورای ۸۸ ، زیر پل کالج، بهزاد تنها با آرزوی دیدن طلوع آزادی آمده بود، اما گلولهای جنگی مزدوران رژیم جمهوری اسلامی در نزدیکی قلبش آرام گرفت و نخاعش را درید...
پزشکان درمانش را غیرممکن دانستند؛ نه از سمت نخاع راهی بود، نه از ناحیهی سینهاش، چرا که جان شیرینش به خطر میافتاد. و حالا شانزده سال است که قلبی مهربان، بیوقفه و بیادعا، از آن گلولهی ناحق پرستاری میکند گویی وجدان زخمی یک ملت در آن سینه به تپش افتاده است.
اما اگر ویلچر بهزاد را نبینی، باور نمیکنی که قامتش شکسته است. لبخندش، نگاهش، صدایش، همه هنوز استوار است. او قامت خم نکرد، حتی اگر پاهایش دیگر توان رفتن نداشتند.
من افتخار آشنایی با این مرد بزرگ را از سال ۸۸، از طریق بانوی صبور، پروین فهیمی (مادر سهراب اعرابی شهید جنبش سبز) پیدا کردم. و هر لحظهی این شناخت، برای من درسی از مقاومت، بزرگی، و مهربانی بوده است. او بزرگ است، نه برای آنکه زخمی شد، بلکه برای آنکه پس از زخم هم انسان ماند. دلش لبریز از عشق به ایران ماند و لبخندش را از مردمش دریغ نکرد.
برادر عزیزم، بهزاد جان!
تو برای ما نماد ایستادگی هستی، تو قهرمانی بیادعا هستی که نه در میدان جنگ، بلکه در میدان مردم بودن، جان دادی و هنوز ایستادهای.
به تو قول میدهیم، روزی حق تو و تمام آسیب دیدگان و جانباختگان این سرزمین را از چنگال ظلم پس خواهیم گرفت. قول میدهیم آن تیر ناپاک را، که پیکرت را زمینگیر کرد، در دادگاه تاریخ از سینهات بیرون بکشیم نه با تیغ بلکه با عدالت.
ما به تو افتخار میکنیم.
به صبوریات، به ایمانات، به لبخند بیادعایت، و به آن قلب پر امیدی که هنوز میتپد، با مهمانی سنگین در سینهاش.
صدای مظلومیت، شجاعت و صبوریِ بهزاد یزدانپناه باشیم.
او نه تنها یک نام، که یک راه است... یک وجدان بیدار برای ملت»
✍️ مسعود علیزاده
masoudalizadeh___
byazdanpanah66
#عاشورای_خونین_۸۸
#بهزاد_یزدان_پناه
#علیه_فراموشی
#برای_آزادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
💔52❤15🕊9
بهزاد یزدانپناه؛ وقتی اراده از پاها قویتر است
وقتی اراده از پاها قویتر میشود و امید از دل هر زخم سر برمیآورد نامی به یادمان میماند: بهزاد یزدانپناه؛ مردی که شانزده سال است گلولهای از ظلم را در نزدیکی قلبش حمل میکند، اما هنوز قلبش میتپد، نفسش گرم است و ارادهاش پولادین.
در قاب عکسی که پیش روست مردی نشسته است که جهان را ایستاده نگاه میکند. بهزاد، در میان میلههای باشگاه با لباس ورزشی و عرقی بر پیشانی و بدنی ورزیده میدرخشد. نوری در چشمانش هست که از ایمان برمیخیزد. او بر ویلچر نشسته اما هر حرکت بازوانش هر تلاشش گواه آن است که انسان را نمیتوان از حرکت بازداشت.
بهزاد در عاشورای ۱۳۸۸ ، زیر پل کالج تنها با آرزوی دیدن طلوع آزادی وطن به میدان آمده بود، اما گلولهای جنگی مزدوران رژیم جمهوری اسلامی در نزدیکی قلبش آرام گرفت و نخاعش را درید.. پزشکان درمانش را غیرممکن دانستند؛ نه از سمت نخاع راهی بود نه از ناحیهی سینهاش، زیرا جانش به خطر میافتاد. همچنین پزشکان گفتند: او هرگز نخواهد ایستاد.اما شانزده سال است که او هنوز ایستاده است ؛ نه بر پاهایش بلکه بر اراده و ایمانش. بهزاد شجاع و قهرمان به ما آموخت که قدرت در پاها نیست، در دل است. بلکه ایستادن فقط به قامت نیست بلکه به اراده است.
بهزاد یزدانپناه، زخمی از تاریخ و نمادی از امید امروز است.
او لبخند میزند، تمرین میکند، و با هر دم خود میگوید:
من را نشاندند، اما نتوانستند از رفتن بازدارند.
برای حمایت از بهزاد یزدانپناه، نماد استقامت، ایمان و آزادی ❤️ بگذارید تا بداند در این راه تنها نیست.بهزاد، نامت یادآور ایستادگی در برابر تاریکی است و ما مردم ایران، در کنارت ایستادهایم ، با قلبهایی واحد و ارادهای شکستناپذیر.به امید روزی که تو را بر سکوی افتخار ببینیم، همانگونه که شایستهی قهرمانان حقیقی این سرزمین هستی؛ با مدالی بر گردن و لبخندی از جنس آزادی و پیروزی.
همچنین تو به ما یاد دادی که حتی در بند میتوان آزاد بود و بر روی ویلچر میتوان جهان را تکان داد و ایستاده آزادی را فریاد زد.
✍️مسعود علیزاده
#عاشورا_خونین_۸۸
#بهزاد_یزدان_پناه
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
وقتی اراده از پاها قویتر میشود و امید از دل هر زخم سر برمیآورد نامی به یادمان میماند: بهزاد یزدانپناه؛ مردی که شانزده سال است گلولهای از ظلم را در نزدیکی قلبش حمل میکند، اما هنوز قلبش میتپد، نفسش گرم است و ارادهاش پولادین.
در قاب عکسی که پیش روست مردی نشسته است که جهان را ایستاده نگاه میکند. بهزاد، در میان میلههای باشگاه با لباس ورزشی و عرقی بر پیشانی و بدنی ورزیده میدرخشد. نوری در چشمانش هست که از ایمان برمیخیزد. او بر ویلچر نشسته اما هر حرکت بازوانش هر تلاشش گواه آن است که انسان را نمیتوان از حرکت بازداشت.
بهزاد در عاشورای ۱۳۸۸ ، زیر پل کالج تنها با آرزوی دیدن طلوع آزادی وطن به میدان آمده بود، اما گلولهای جنگی مزدوران رژیم جمهوری اسلامی در نزدیکی قلبش آرام گرفت و نخاعش را درید.. پزشکان درمانش را غیرممکن دانستند؛ نه از سمت نخاع راهی بود نه از ناحیهی سینهاش، زیرا جانش به خطر میافتاد. همچنین پزشکان گفتند: او هرگز نخواهد ایستاد.اما شانزده سال است که او هنوز ایستاده است ؛ نه بر پاهایش بلکه بر اراده و ایمانش. بهزاد شجاع و قهرمان به ما آموخت که قدرت در پاها نیست، در دل است. بلکه ایستادن فقط به قامت نیست بلکه به اراده است.
بهزاد یزدانپناه، زخمی از تاریخ و نمادی از امید امروز است.
او لبخند میزند، تمرین میکند، و با هر دم خود میگوید:
من را نشاندند، اما نتوانستند از رفتن بازدارند.
برای حمایت از بهزاد یزدانپناه، نماد استقامت، ایمان و آزادی ❤️ بگذارید تا بداند در این راه تنها نیست.بهزاد، نامت یادآور ایستادگی در برابر تاریکی است و ما مردم ایران، در کنارت ایستادهایم ، با قلبهایی واحد و ارادهای شکستناپذیر.به امید روزی که تو را بر سکوی افتخار ببینیم، همانگونه که شایستهی قهرمانان حقیقی این سرزمین هستی؛ با مدالی بر گردن و لبخندی از جنس آزادی و پیروزی.
همچنین تو به ما یاد دادی که حتی در بند میتوان آزاد بود و بر روی ویلچر میتوان جهان را تکان داد و ایستاده آزادی را فریاد زد.
✍️مسعود علیزاده
#عاشورا_خونین_۸۸
#بهزاد_یزدان_پناه
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
❤46