این سوسن است که میخواند
در اردیبهشت به دنیا آمد و در هوای لطیف اردیبهشتی هم بار سفر بست و رفت. ماه و سال تولدش دقیق مشخص نیست؛ اردیبهشت ۱۳۱۹ یا اردیبهشت ۱۳۲۳. هر چه هست اما تاریخ مرگش معلوم است، چهاردهم اردیبهشتماه ۱۳۸۳.
گلاندام طاهرخانی با نام هنری سوسن در شهر لسآنجلس و در شرایط نامناسب اقتصادی و در فقر درگذشت. سوسن در شهر قصر شیرین در استان کرمانشاه دیده به جهان گشود.
او تنها پنج سال داشت که پدر و مادرش را از دست داد. او پس از این واقعه به تهران میآید و در منزل عمهاش شروع به زندگی میکند. #سوسن تنها دوازده سال سن داشت که #خوانندگی را آغاز کرد. ..
او به #مستمندان نیز بسیار کمک میکرد. هزینهی تحصیل چندین دانشآموز و دانشجوی بیبضاعت را میداد که بعدها افراد موفقی در سراسر جهان شدند. پیش از انقلاب سوسن در ساخت بیمارستانی در شهر قصر شیرین مشارکت داشت که با حمایت مالی او ساخته شد که محلیها این بیمارستان را به نام او میشناسند.
انقلاب که شد دیگر جایی برای خوانندگی #زنان نماند. سوسن اما در ایران ماند. او در سالهای سیاه دهه شصت دو بار بازداشت شد و به دلیل #آوازخوانی در مراسمهای خصوصی به #شلاق محکوم شد و تعهد داد که دیگر خوانندگی نکند. او پس از مدتی مجبور شد که از ایران بگریزد و از طریق کوه به ترکیه و از آنجا به انگلستان برود. او پس از انگلستان به آمریکا رفت و در شهر لسآنجلس ساکن شد. او که زمانی درآمد خوبی داشت و بسیار دستو دلباز بود و به #فقرا کمک میکرد خود در شرایط مالی بسیار بد و تنهایی گرفتار آمد. سوسن بر اثر حادثهای دست راستش شکست اما برای درمان آن اقدامی نکرد. پس از مدتی دست شکسته بسیار آزارش داد و در یک عمل جراحی هشت ساعته مورد درمان قرار گرفت اما او پس از مدتی سکته میکند.
مهدی ذکایی، سردبیر مجله جوانان در لسآنجلس، آخرین روزهای زندگی سوسن را اینگونه توصیف میکند: «بعد از سکته سه روزی هم حال سوسن خوب بود. من خودم ديروز صبح ( ۳ ماه مه ۱۴ارديبهشت) باهاش تلفنی صحبت کردم . ولی بعد از ظهر ساعت دو و پانزده دقيقه قلبش میايسته و دکترها هم کاری نم تونن انجام بدن و در بيمارستان فوت می کنه...تأسف آوره که به شما بگم که سوسن در اين شش ماه گذشته به همراه اسبابش در گاراژ خانه يکی از دوستانش در لسآنجلس زندگی میکرد ولی دراين يک ماه آخر دوستانش آپارتمان کوچکی رو براش فراهم کرده بودن و سوسن تازه به اونجا اسباب کشی کرده بود.» در سالهای آخر زندگی، سوسن در کاباره رستورانهای ایرانی، گاهی برنامه اجرا میکرد و اواخر عمر، شرکت ترانه به سوسن پیشنهاد میکند که مجانا آهنگهای جدیدی را برای سوسن ضبط کنند که عمر او کفاف نمیدهد.
سوسن در سراسر ایران شناخته میشود. او میگوید که ترانهی معروف «سفر» در دو میلیون نسخه ضبط و پخش شده است. سوسن با اینکه خوانندهی به اصطلاح کوچه و بازاری بود اما علاقهمندانش تنها در حد مردم کوچه و بازار نماند بلکه برخی از روشنفکران زمانه نیز صدایش را میشنیدند و دربارهی کارهای او سخن میگفتند. منصور اوجی، شاعر اهل شیراز که فلسفه هم خوانده است شعری دارد با نام «این سوسن است که میخواند». او در بخشی از این شعر میسراید:
اتراقگاه ما را جارو کنید
آبی بر آن بپاشید
این سوسن است که میخواند،
شبهای اضطراب را
بر درههای برف
زیر هزار خنجر
این سوسن است که میخواند.
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/jR0V2J
@TavaanaTavaanaTech
در اردیبهشت به دنیا آمد و در هوای لطیف اردیبهشتی هم بار سفر بست و رفت. ماه و سال تولدش دقیق مشخص نیست؛ اردیبهشت ۱۳۱۹ یا اردیبهشت ۱۳۲۳. هر چه هست اما تاریخ مرگش معلوم است، چهاردهم اردیبهشتماه ۱۳۸۳.
گلاندام طاهرخانی با نام هنری سوسن در شهر لسآنجلس و در شرایط نامناسب اقتصادی و در فقر درگذشت. سوسن در شهر قصر شیرین در استان کرمانشاه دیده به جهان گشود.
او تنها پنج سال داشت که پدر و مادرش را از دست داد. او پس از این واقعه به تهران میآید و در منزل عمهاش شروع به زندگی میکند. #سوسن تنها دوازده سال سن داشت که #خوانندگی را آغاز کرد. ..
او به #مستمندان نیز بسیار کمک میکرد. هزینهی تحصیل چندین دانشآموز و دانشجوی بیبضاعت را میداد که بعدها افراد موفقی در سراسر جهان شدند. پیش از انقلاب سوسن در ساخت بیمارستانی در شهر قصر شیرین مشارکت داشت که با حمایت مالی او ساخته شد که محلیها این بیمارستان را به نام او میشناسند.
انقلاب که شد دیگر جایی برای خوانندگی #زنان نماند. سوسن اما در ایران ماند. او در سالهای سیاه دهه شصت دو بار بازداشت شد و به دلیل #آوازخوانی در مراسمهای خصوصی به #شلاق محکوم شد و تعهد داد که دیگر خوانندگی نکند. او پس از مدتی مجبور شد که از ایران بگریزد و از طریق کوه به ترکیه و از آنجا به انگلستان برود. او پس از انگلستان به آمریکا رفت و در شهر لسآنجلس ساکن شد. او که زمانی درآمد خوبی داشت و بسیار دستو دلباز بود و به #فقرا کمک میکرد خود در شرایط مالی بسیار بد و تنهایی گرفتار آمد. سوسن بر اثر حادثهای دست راستش شکست اما برای درمان آن اقدامی نکرد. پس از مدتی دست شکسته بسیار آزارش داد و در یک عمل جراحی هشت ساعته مورد درمان قرار گرفت اما او پس از مدتی سکته میکند.
مهدی ذکایی، سردبیر مجله جوانان در لسآنجلس، آخرین روزهای زندگی سوسن را اینگونه توصیف میکند: «بعد از سکته سه روزی هم حال سوسن خوب بود. من خودم ديروز صبح ( ۳ ماه مه ۱۴ارديبهشت) باهاش تلفنی صحبت کردم . ولی بعد از ظهر ساعت دو و پانزده دقيقه قلبش میايسته و دکترها هم کاری نم تونن انجام بدن و در بيمارستان فوت می کنه...تأسف آوره که به شما بگم که سوسن در اين شش ماه گذشته به همراه اسبابش در گاراژ خانه يکی از دوستانش در لسآنجلس زندگی میکرد ولی دراين يک ماه آخر دوستانش آپارتمان کوچکی رو براش فراهم کرده بودن و سوسن تازه به اونجا اسباب کشی کرده بود.» در سالهای آخر زندگی، سوسن در کاباره رستورانهای ایرانی، گاهی برنامه اجرا میکرد و اواخر عمر، شرکت ترانه به سوسن پیشنهاد میکند که مجانا آهنگهای جدیدی را برای سوسن ضبط کنند که عمر او کفاف نمیدهد.
سوسن در سراسر ایران شناخته میشود. او میگوید که ترانهی معروف «سفر» در دو میلیون نسخه ضبط و پخش شده است. سوسن با اینکه خوانندهی به اصطلاح کوچه و بازاری بود اما علاقهمندانش تنها در حد مردم کوچه و بازار نماند بلکه برخی از روشنفکران زمانه نیز صدایش را میشنیدند و دربارهی کارهای او سخن میگفتند. منصور اوجی، شاعر اهل شیراز که فلسفه هم خوانده است شعری دارد با نام «این سوسن است که میخواند». او در بخشی از این شعر میسراید:
اتراقگاه ما را جارو کنید
آبی بر آن بپاشید
این سوسن است که میخواند،
شبهای اضطراب را
بر درههای برف
زیر هزار خنجر
این سوسن است که میخواند.
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/jR0V2J
@TavaanaTavaanaTech
Tavaana
این سوسن است که میخواند
توانا- در اردیبهشت به دنیا آمد و در هوای لطیف اردیبهشتی هم بار سفر بست و رفت. ماه و سال تولدش دقیق مشخص نیست. اردیبهشت ۱۳۱۹ یا اردیبهشت ۱۳۲۳. هر چه هست اما تاریخ مرگش مشخص است، چهاردهم اردیبهشتماه ۱۳۸۳. گلاندام طاهرخانی با نام هنری سوسن در شهر لسآنجلس…
سوسن تسلیمی، هنرمندی که نمیتوانست بدود پرواز کرد
goo.gl/quDxcS
به بهانهی شصتوهفتمین زادروز سوسن تسلیمی
سوسن تسلیمی میگوید حتا در برخی از فیلمها باید دویدنی اختراع میکرد که سانسور نشود چرا که شحنهگان سانسور معتقد بودند دویدن زنان میتواند برجستگی زنان را به گونهای برجسته سازد که مردان بیننده اغوا بشوند و به گناه بیفتند.
سوسن تسلیمی در گفتوگویی در مورد بازی در فیلم «باشو غریبه کوچک» میگوید: «فيزيک و مختصات جسمانی يک زن هميشه ايراد داشت و دارد. آن زمان مسئله بود و الان هم هست دويدن زن، حرکت کردن زن، هميشه اين سئوال را ايجاد می کند که «وقتی زنها می دوند اندامشان تکان می خورد و اين باعث می شود که تماشاچی مرد دچار هيجاناتی شود که درست نيست ايجاد اين احساسات»، من چون دو فيلم توقيفی داشتم پشت سرم، چريکه تارا و مرگ يزدگرد، نمیخواستم اين فيلم هم توقيف شود.»
عرصه بر هنرمایی ِ هنرمند سرشناس ایرانی، سوسن تسلیمی تنگ شد و او برای همیشه صحنهی نمایش در ایران را ترک کرد. هر چند حافظ چندین قرن پیش گفته بود که «آسمان کشتی ارباب هنر میشکند/ تکیه آن به که بر این بحر معلق نکنیم» اما قصه همان قصهی پرغصهی ارباب هنر بود و نمایندگان خودخواندهی آسمان که کشتی ارباب هنر را واژگون میپسندند. در کنار این هنرستیزی اگر زنستیزی تاریخی فرهنگ مردسالار را قرار بدهیم میتوانیم به درک درستی از شرایط هنرمند توانایی چون «سوسن تسلیمی» در ظل یک نظام مذهبی ایدئولوژیک مردسالار برسیم.
سوسن تسلیمی میگوید که مادرش نیز اهل هنر و تئاتر بوده است.
سوسن تسلیمی در مورد مشکلاتی که بر سر راه زنان هنرمند در ایران وجود دارد میگوید:
«در سینمای ایران یا باید خواهر کسی باشی، یا همسرش، یا مادرش و یا دخترش. به محض اینکه در سینمای ایران، یک زن به طور مستقل حضور پیدا کند، اشکال پیدا میکند. نقش اول، یک نقشی که فعال است و داستان را جلو میبرد، یک مسایل و مشکلاتی پیدا میکند. این اتفاق افتاده است. ما فیلمسازانی را داریم چه خانمهای فیلمساز و چه آقایان فیلمسازی که نقش زن را اصلی و محوری کردهاند و الان هم بیشتر رویش صحبت میشود، ولی محدودیتها همیشه دست و پا گیر است.»
سوسن تسلیمی در کشور سوئد نیز خوش درخشید. سوسن تسلیمی بعد از مدتی در کشور سوئد عضو شورای یازده نفره مشاوران فرهنگی در امور تئاتر در وزارت فرهنگ سوئد شد. او همچنین در سینما نیز جزو هیئت مدیره نظارت بر سینما شد. سوسن تسلیمی همینطور در سوئد عضو هیئت مدیره مدرسه عالی بازیگری استکهلم و همینطور عضو هیئت مدیره انستیتیو فرهنگ سوئد در دیگر کشورها شد.
سوسن تسلیمی هجدهم بهمنماه ۱۳۲۸ در شهر رشت به دنیا آمد.
بیشتر بخوانید:
http://bit.ly/2kIpkwE
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
goo.gl/quDxcS
به بهانهی شصتوهفتمین زادروز سوسن تسلیمی
سوسن تسلیمی میگوید حتا در برخی از فیلمها باید دویدنی اختراع میکرد که سانسور نشود چرا که شحنهگان سانسور معتقد بودند دویدن زنان میتواند برجستگی زنان را به گونهای برجسته سازد که مردان بیننده اغوا بشوند و به گناه بیفتند.
سوسن تسلیمی در گفتوگویی در مورد بازی در فیلم «باشو غریبه کوچک» میگوید: «فيزيک و مختصات جسمانی يک زن هميشه ايراد داشت و دارد. آن زمان مسئله بود و الان هم هست دويدن زن، حرکت کردن زن، هميشه اين سئوال را ايجاد می کند که «وقتی زنها می دوند اندامشان تکان می خورد و اين باعث می شود که تماشاچی مرد دچار هيجاناتی شود که درست نيست ايجاد اين احساسات»، من چون دو فيلم توقيفی داشتم پشت سرم، چريکه تارا و مرگ يزدگرد، نمیخواستم اين فيلم هم توقيف شود.»
عرصه بر هنرمایی ِ هنرمند سرشناس ایرانی، سوسن تسلیمی تنگ شد و او برای همیشه صحنهی نمایش در ایران را ترک کرد. هر چند حافظ چندین قرن پیش گفته بود که «آسمان کشتی ارباب هنر میشکند/ تکیه آن به که بر این بحر معلق نکنیم» اما قصه همان قصهی پرغصهی ارباب هنر بود و نمایندگان خودخواندهی آسمان که کشتی ارباب هنر را واژگون میپسندند. در کنار این هنرستیزی اگر زنستیزی تاریخی فرهنگ مردسالار را قرار بدهیم میتوانیم به درک درستی از شرایط هنرمند توانایی چون «سوسن تسلیمی» در ظل یک نظام مذهبی ایدئولوژیک مردسالار برسیم.
سوسن تسلیمی میگوید که مادرش نیز اهل هنر و تئاتر بوده است.
سوسن تسلیمی در مورد مشکلاتی که بر سر راه زنان هنرمند در ایران وجود دارد میگوید:
«در سینمای ایران یا باید خواهر کسی باشی، یا همسرش، یا مادرش و یا دخترش. به محض اینکه در سینمای ایران، یک زن به طور مستقل حضور پیدا کند، اشکال پیدا میکند. نقش اول، یک نقشی که فعال است و داستان را جلو میبرد، یک مسایل و مشکلاتی پیدا میکند. این اتفاق افتاده است. ما فیلمسازانی را داریم چه خانمهای فیلمساز و چه آقایان فیلمسازی که نقش زن را اصلی و محوری کردهاند و الان هم بیشتر رویش صحبت میشود، ولی محدودیتها همیشه دست و پا گیر است.»
سوسن تسلیمی در کشور سوئد نیز خوش درخشید. سوسن تسلیمی بعد از مدتی در کشور سوئد عضو شورای یازده نفره مشاوران فرهنگی در امور تئاتر در وزارت فرهنگ سوئد شد. او همچنین در سینما نیز جزو هیئت مدیره نظارت بر سینما شد. سوسن تسلیمی همینطور در سوئد عضو هیئت مدیره مدرسه عالی بازیگری استکهلم و همینطور عضو هیئت مدیره انستیتیو فرهنگ سوئد در دیگر کشورها شد.
سوسن تسلیمی هجدهم بهمنماه ۱۳۲۸ در شهر رشت به دنیا آمد.
بیشتر بخوانید:
http://bit.ly/2kIpkwE
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. سوسن تسلیمی، هنرمندی که نمیتوانست بدود پرواز کرد . به بهانهی شصتوهفتمین زادروز سوسن تسلیمی #سوسن_تسلیمی میگوید حتا در برخی از فیلمها باید دویدنی اختراع میکرد که #سانسور نشود چرا که شحنهگان سانسور معتقد بودند دویدن #زنان میتواند برجستگی زنان را به…
#سوسن_رشیدی دخترعشایرکرمانشاهی وقهرمان کیک بوکسینگ ایران:به پدرم میگفتند نگذار دخترت به باشگاه برود،ما غیرت داریم و زن نباید ورزش کند/ایرنا
زنانه جنگیدن در میادین ورزشی
bit.ly/2dd2wOn
زنانه جنگیدن در میادین ورزشی
bit.ly/2dd2wOn
این سوسن است که میخواند
bit.ly/2jsL39G
در اردیبهشت به دنیا آمد و در هوای لطیف اردیبهشتی هم بار سفر بست و رفت. ماه و سال تولدش دقیق مشخص نیست؛ اردیبهشت ۱۳۱۹ یا اردیبهشت ۱۳۲۳. هر چه هست اما تاریخ مرگش معلوم است، چهاردهم اردیبهشتماه ۱۳۸۳.
گلاندام طاهرخانی با نام هنری سوسن در شهر لسآنجلس و در شرایط نامناسب اقتصادی و در فقر درگذشت.
سوسن با اینکه خوانندهی به اصطلاح کوچه و بازاری بود اما علاقهمندانش تنها در حد مردم کوچه و بازار نماند بلکه برخی از روشنفکران زمانه نیز صدایش را میشنیدند و دربارهی کارهای او سخن میگفتند. منصور اوجی، شاعر اهل شیراز که فلسفه هم خوانده است شعری دارد با نام «این سوسن است که میخواند». او در بخشی از این شعر میسراید:
اتراقگاه ما را جارو کنید
آبی بر آن بپاشید
این سوسن است که میخواند،
شبهای اضطراب را
بر درههای برف
زیر هزار خنجر
این سوسن است که میخواند.
محمدعلی سپانلو، که به او شاعر تهران لقب دادهاند در منظومهای از صدای «حلقائی زخمداری» سخن میگوید که در شهر میچرخد و تصنیفهای سیاسی میخواند. عباس پهلوان، سردبیر مجلهی فردوسی میگوید در آن سالها ما بر روی مجله تنها عکسهای سیاسی میگذاشتیم و سوسن از نادر افرادی بود که از دنیای ترانه روی جلد ما آمد. او میگوید: «یکی از ترانههای او را با مضمون سیاسی آمیخته کردیم و عکسش را گذاشتیم روی جلد...»
او به مستمندان نیز بسیار کمک میکرد. هزینهی تحصیل چندین دانشآموز و دانشجوی بیبضاعت را میداد که بعدها افراد موفقی در سراسر جهان شدند. پیش از انقلاب سوسن در ساخت بیمارستانی در شهر قصر شیرین مشارکت داشت که با حمایت مالی او ساخته شد که محلیها این بیمارستان را به نام او میشناسند. انقلاب که شد دیگر جایی برای خوانندگی زنان نماند. سوسن اما در ایران ماند. او در سالهای سیاه دهه شصت دو بار بازداشت شد و به دلیل آوازخوانی در مراسمهای خصوصی به شلاق محکوم شد و تعهد داد که دیگر خوانندگی نکند. او پس از مدتی مجبور شد که از ایران بگریزد و از طریق کوه به ترکیه و از آنجا به انگلستان برود. او پس از انگلستان به آمریکا رفت و در شهر لسآنجلس ساکن شد. شرایط مالی سوسن بسیار بد بود. او که زمانی درآمد خوبی داشت و بسیار دستو دلباز بود و به فقرا کمک میکرد خود در شرایط مالی بسیار بد و تنهایی گرفتار آمد.
بیشتر بخوانید:
http://bit.ly/2cMLkz1
ویدئو: قسمتی از فیلم سینمایی پنجره
#سوسن #آواز_زنان #خوانندگی
@Tavaana_TavaanaTech
bit.ly/2jsL39G
در اردیبهشت به دنیا آمد و در هوای لطیف اردیبهشتی هم بار سفر بست و رفت. ماه و سال تولدش دقیق مشخص نیست؛ اردیبهشت ۱۳۱۹ یا اردیبهشت ۱۳۲۳. هر چه هست اما تاریخ مرگش معلوم است، چهاردهم اردیبهشتماه ۱۳۸۳.
گلاندام طاهرخانی با نام هنری سوسن در شهر لسآنجلس و در شرایط نامناسب اقتصادی و در فقر درگذشت.
سوسن با اینکه خوانندهی به اصطلاح کوچه و بازاری بود اما علاقهمندانش تنها در حد مردم کوچه و بازار نماند بلکه برخی از روشنفکران زمانه نیز صدایش را میشنیدند و دربارهی کارهای او سخن میگفتند. منصور اوجی، شاعر اهل شیراز که فلسفه هم خوانده است شعری دارد با نام «این سوسن است که میخواند». او در بخشی از این شعر میسراید:
اتراقگاه ما را جارو کنید
آبی بر آن بپاشید
این سوسن است که میخواند،
شبهای اضطراب را
بر درههای برف
زیر هزار خنجر
این سوسن است که میخواند.
محمدعلی سپانلو، که به او شاعر تهران لقب دادهاند در منظومهای از صدای «حلقائی زخمداری» سخن میگوید که در شهر میچرخد و تصنیفهای سیاسی میخواند. عباس پهلوان، سردبیر مجلهی فردوسی میگوید در آن سالها ما بر روی مجله تنها عکسهای سیاسی میگذاشتیم و سوسن از نادر افرادی بود که از دنیای ترانه روی جلد ما آمد. او میگوید: «یکی از ترانههای او را با مضمون سیاسی آمیخته کردیم و عکسش را گذاشتیم روی جلد...»
او به مستمندان نیز بسیار کمک میکرد. هزینهی تحصیل چندین دانشآموز و دانشجوی بیبضاعت را میداد که بعدها افراد موفقی در سراسر جهان شدند. پیش از انقلاب سوسن در ساخت بیمارستانی در شهر قصر شیرین مشارکت داشت که با حمایت مالی او ساخته شد که محلیها این بیمارستان را به نام او میشناسند. انقلاب که شد دیگر جایی برای خوانندگی زنان نماند. سوسن اما در ایران ماند. او در سالهای سیاه دهه شصت دو بار بازداشت شد و به دلیل آوازخوانی در مراسمهای خصوصی به شلاق محکوم شد و تعهد داد که دیگر خوانندگی نکند. او پس از مدتی مجبور شد که از ایران بگریزد و از طریق کوه به ترکیه و از آنجا به انگلستان برود. او پس از انگلستان به آمریکا رفت و در شهر لسآنجلس ساکن شد. شرایط مالی سوسن بسیار بد بود. او که زمانی درآمد خوبی داشت و بسیار دستو دلباز بود و به فقرا کمک میکرد خود در شرایط مالی بسیار بد و تنهایی گرفتار آمد.
بیشتر بخوانید:
http://bit.ly/2cMLkz1
ویدئو: قسمتی از فیلم سینمایی پنجره
#سوسن #آواز_زنان #خوانندگی
@Tavaana_TavaanaTech
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. این سوسن است که میخواند . در اردیبهشت به دنیا آمد و در هوای لطیف اردیبهشتی هم بار سفر بست و رفت. ماه و سال تولدش دقیق مشخص نیست؛ اردیبهشت ۱۳۱۹ یا اردیبهشت ۱۳۲۳. هر چه هست اما تاریخ مرگش معلوم است، چهاردهم اردیبهشتماه ۱۳۸۳. گلاندام طاهرخانی با نام هنری…
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
نظر #سوسن_تسلیمی در خصوص عشق به همجنس و #همجنسگراستیزی و تغییر شکل خانواده
او میگوید دگرباشستیزی یا دگرباشهراسی ناشی از نداشتن اطلاعات و آگاهی است و ما از اینکه کسی مثل خودمان نیست میهراسیم.
این بازیگر مهاجر میگوید من در مواجهه با یک خانم همجنسگرا فکر نمیکنم که او میخواهد با من رابطهای عاشقانه داشته باشد.
خانم تسلیمی همچنین قائل به تغییر و تنوع شکل خانواده در دنیای امروز است، او ساختار زبان را در شکلدهی افکار موثر میداند و میگوید باید در ادبیاتمان تغییر به وجود آوریم و به جای اینکه بگوئیم "زن گرفت" یا "شوهر کرد" بگوئیم "ازدواج کرد".
او عشق را اصل و بنمایهی زندگی میداند و بر این اساس از تنوع شکلهای خانواده در دنیای امروز سخن میگوید. خانوادهای که میتواند حاصل ازدواج مرد با مرد، زن با زن و زن با مرد باشد و لزوما هدف آن فرزندآوری نباشد.
شما در مورد این سخنان چه میاندیشید؟
#عشق_عشقه
حمایتگری از حقوق دگرباشان
https://goo.gl/zkbVCk
سوسن تسلیمی، هنرمندی که نمیتوانست بدود پرواز کرد
https://tavaana.org/fa/Susan_Taslimi
@Tavaana_TavaanaTech
او میگوید دگرباشستیزی یا دگرباشهراسی ناشی از نداشتن اطلاعات و آگاهی است و ما از اینکه کسی مثل خودمان نیست میهراسیم.
این بازیگر مهاجر میگوید من در مواجهه با یک خانم همجنسگرا فکر نمیکنم که او میخواهد با من رابطهای عاشقانه داشته باشد.
خانم تسلیمی همچنین قائل به تغییر و تنوع شکل خانواده در دنیای امروز است، او ساختار زبان را در شکلدهی افکار موثر میداند و میگوید باید در ادبیاتمان تغییر به وجود آوریم و به جای اینکه بگوئیم "زن گرفت" یا "شوهر کرد" بگوئیم "ازدواج کرد".
او عشق را اصل و بنمایهی زندگی میداند و بر این اساس از تنوع شکلهای خانواده در دنیای امروز سخن میگوید. خانوادهای که میتواند حاصل ازدواج مرد با مرد، زن با زن و زن با مرد باشد و لزوما هدف آن فرزندآوری نباشد.
شما در مورد این سخنان چه میاندیشید؟
#عشق_عشقه
حمایتگری از حقوق دگرباشان
https://goo.gl/zkbVCk
سوسن تسلیمی، هنرمندی که نمیتوانست بدود پرواز کرد
https://tavaana.org/fa/Susan_Taslimi
@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from آموزشکده توانا
این سوسن است که میخواند
bit.ly/2jsL39G
در اردیبهشت به دنیا آمد و در هوای لطیف اردیبهشتی هم بار سفر بست و رفت. ماه و سال تولدش دقیق مشخص نیست؛ اردیبهشت ۱۳۱۹ یا اردیبهشت ۱۳۲۳. هر چه هست اما تاریخ مرگش معلوم است، چهاردهم اردیبهشتماه ۱۳۸۳.
گلاندام طاهرخانی با نام هنری سوسن در شهر لسآنجلس و در شرایط نامناسب اقتصادی و در فقر درگذشت.
سوسن با اینکه خوانندهی به اصطلاح کوچه و بازاری بود اما علاقهمندانش تنها در حد مردم کوچه و بازار نماند بلکه برخی از روشنفکران زمانه نیز صدایش را میشنیدند و دربارهی کارهای او سخن میگفتند. منصور اوجی، شاعر اهل شیراز که فلسفه هم خوانده است شعری دارد با نام «این سوسن است که میخواند». او در بخشی از این شعر میسراید:
اتراقگاه ما را جارو کنید
آبی بر آن بپاشید
این سوسن است که میخواند،
شبهای اضطراب را
بر درههای برف
زیر هزار خنجر
این سوسن است که میخواند.
محمدعلی سپانلو، که به او شاعر تهران لقب دادهاند در منظومهای از صدای «حلقائی زخمداری» سخن میگوید که در شهر میچرخد و تصنیفهای سیاسی میخواند. عباس پهلوان، سردبیر مجلهی فردوسی میگوید در آن سالها ما بر روی مجله تنها عکسهای سیاسی میگذاشتیم و سوسن از نادر افرادی بود که از دنیای ترانه روی جلد ما آمد. او میگوید: «یکی از ترانههای او را با مضمون سیاسی آمیخته کردیم و عکسش را گذاشتیم روی جلد...»
او به مستمندان نیز بسیار کمک میکرد. هزینهی تحصیل چندین دانشآموز و دانشجوی بیبضاعت را میداد که بعدها افراد موفقی در سراسر جهان شدند. پیش از انقلاب سوسن در ساخت بیمارستانی در شهر قصر شیرین مشارکت داشت که با حمایت مالی او ساخته شد که محلیها این بیمارستان را به نام او میشناسند. انقلاب که شد دیگر جایی برای خوانندگی زنان نماند. سوسن اما در ایران ماند. او در سالهای سیاه دهه شصت دو بار بازداشت شد و به دلیل آوازخوانی در مراسمهای خصوصی به شلاق محکوم شد و تعهد داد که دیگر خوانندگی نکند. او پس از مدتی مجبور شد که از ایران بگریزد و از طریق کوه به ترکیه و از آنجا به انگلستان برود. او پس از انگلستان به آمریکا رفت و در شهر لسآنجلس ساکن شد. شرایط مالی سوسن بسیار بد بود. او که زمانی درآمد خوبی داشت و بسیار دستو دلباز بود و به فقرا کمک میکرد خود در شرایط مالی بسیار بد و تنهایی گرفتار آمد.
بیشتر بخوانید:
http://bit.ly/2cMLkz1
ویدئو: قسمتی از فیلم سینمایی پنجره
#سوسن #آواز_زنان #خوانندگی
@Tavaana_TavaanaTech
bit.ly/2jsL39G
در اردیبهشت به دنیا آمد و در هوای لطیف اردیبهشتی هم بار سفر بست و رفت. ماه و سال تولدش دقیق مشخص نیست؛ اردیبهشت ۱۳۱۹ یا اردیبهشت ۱۳۲۳. هر چه هست اما تاریخ مرگش معلوم است، چهاردهم اردیبهشتماه ۱۳۸۳.
گلاندام طاهرخانی با نام هنری سوسن در شهر لسآنجلس و در شرایط نامناسب اقتصادی و در فقر درگذشت.
سوسن با اینکه خوانندهی به اصطلاح کوچه و بازاری بود اما علاقهمندانش تنها در حد مردم کوچه و بازار نماند بلکه برخی از روشنفکران زمانه نیز صدایش را میشنیدند و دربارهی کارهای او سخن میگفتند. منصور اوجی، شاعر اهل شیراز که فلسفه هم خوانده است شعری دارد با نام «این سوسن است که میخواند». او در بخشی از این شعر میسراید:
اتراقگاه ما را جارو کنید
آبی بر آن بپاشید
این سوسن است که میخواند،
شبهای اضطراب را
بر درههای برف
زیر هزار خنجر
این سوسن است که میخواند.
محمدعلی سپانلو، که به او شاعر تهران لقب دادهاند در منظومهای از صدای «حلقائی زخمداری» سخن میگوید که در شهر میچرخد و تصنیفهای سیاسی میخواند. عباس پهلوان، سردبیر مجلهی فردوسی میگوید در آن سالها ما بر روی مجله تنها عکسهای سیاسی میگذاشتیم و سوسن از نادر افرادی بود که از دنیای ترانه روی جلد ما آمد. او میگوید: «یکی از ترانههای او را با مضمون سیاسی آمیخته کردیم و عکسش را گذاشتیم روی جلد...»
او به مستمندان نیز بسیار کمک میکرد. هزینهی تحصیل چندین دانشآموز و دانشجوی بیبضاعت را میداد که بعدها افراد موفقی در سراسر جهان شدند. پیش از انقلاب سوسن در ساخت بیمارستانی در شهر قصر شیرین مشارکت داشت که با حمایت مالی او ساخته شد که محلیها این بیمارستان را به نام او میشناسند. انقلاب که شد دیگر جایی برای خوانندگی زنان نماند. سوسن اما در ایران ماند. او در سالهای سیاه دهه شصت دو بار بازداشت شد و به دلیل آوازخوانی در مراسمهای خصوصی به شلاق محکوم شد و تعهد داد که دیگر خوانندگی نکند. او پس از مدتی مجبور شد که از ایران بگریزد و از طریق کوه به ترکیه و از آنجا به انگلستان برود. او پس از انگلستان به آمریکا رفت و در شهر لسآنجلس ساکن شد. شرایط مالی سوسن بسیار بد بود. او که زمانی درآمد خوبی داشت و بسیار دستو دلباز بود و به فقرا کمک میکرد خود در شرایط مالی بسیار بد و تنهایی گرفتار آمد.
بیشتر بخوانید:
http://bit.ly/2cMLkz1
ویدئو: قسمتی از فیلم سینمایی پنجره
#سوسن #آواز_زنان #خوانندگی
@Tavaana_TavaanaTech
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. این سوسن است که میخواند . در اردیبهشت به دنیا آمد و در هوای لطیف اردیبهشتی هم بار سفر بست و رفت. ماه و سال تولدش دقیق مشخص نیست؛ اردیبهشت ۱۳۱۹ یا اردیبهشت ۱۳۲۳. هر چه هست اما تاریخ مرگش معلوم است، چهاردهم اردیبهشتماه ۱۳۸۳. گلاندام طاهرخانی با نام هنری…
امروز ۱۸ بهمنماه زادروز سوسن تسلیمی است.
پس از انقلاب ۵۷ چنان عرصه بر هنرنمایی این هنرمند سرشناس ایرانی، تنگ شد که او برای همیشه صحنه نمایش در ایران را ترک کرد.
در کنار این هنرستیزی اگر زنستیزی تاریخی فرهنگ مردسالار را قرار بدهیم، میتوانیم به درک درستی از شرایط هنرمند توانایی چون «سوسن تسلیمی» در ظل یک نظام مذهبی ایدئولوژیک مردسالار برسیم.
سوسن در عرصه بازیگری در تنگنای فراوان بود و همین مشکلات و تنگناها موجب شد که وطن بر دوش بگذارد و بار سفر ببندد و برای همیشه خانه مادری-پدری را ترک کند.
«حتی در برخی از فیلمها باید دویدنی اختراع میکرد که سانسور نشود؛ چراکه شحنهگان سانسور معتقد بودند دویدن زنان میتواند برجستگی زنان را به گونهای برجسته سازد که مردان بیننده اغوا بشوند و به گناه بیفتند. سوسن تسلیمی در گفتوگویی درباره بازی در فیلم «باشو غریبه کوچک» میگوید: «فيزيک و مختصات جسمانی يک زن هميشه ايراد داشت و دارد.»
https://tavaana.org/fa/Susan_Taslimi
#سوسن_تسلیمی #سینما #توانا #پروفایل
@Tavaana_TavaanaTech
پس از انقلاب ۵۷ چنان عرصه بر هنرنمایی این هنرمند سرشناس ایرانی، تنگ شد که او برای همیشه صحنه نمایش در ایران را ترک کرد.
در کنار این هنرستیزی اگر زنستیزی تاریخی فرهنگ مردسالار را قرار بدهیم، میتوانیم به درک درستی از شرایط هنرمند توانایی چون «سوسن تسلیمی» در ظل یک نظام مذهبی ایدئولوژیک مردسالار برسیم.
سوسن در عرصه بازیگری در تنگنای فراوان بود و همین مشکلات و تنگناها موجب شد که وطن بر دوش بگذارد و بار سفر ببندد و برای همیشه خانه مادری-پدری را ترک کند.
«حتی در برخی از فیلمها باید دویدنی اختراع میکرد که سانسور نشود؛ چراکه شحنهگان سانسور معتقد بودند دویدن زنان میتواند برجستگی زنان را به گونهای برجسته سازد که مردان بیننده اغوا بشوند و به گناه بیفتند. سوسن تسلیمی در گفتوگویی درباره بازی در فیلم «باشو غریبه کوچک» میگوید: «فيزيک و مختصات جسمانی يک زن هميشه ايراد داشت و دارد.»
https://tavaana.org/fa/Susan_Taslimi
#سوسن_تسلیمی #سینما #توانا #پروفایل
@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from آموزشکده توانا
این سوسن است که میخواند
bit.ly/2jsL39G
در اردیبهشت به دنیا آمد و در هوای لطیف اردیبهشتی هم بار سفر بست و رفت. ماه و سال تولدش دقیق مشخص نیست؛ اردیبهشت ۱۳۱۹ یا اردیبهشت ۱۳۲۳. هر چه هست اما تاریخ مرگش معلوم است، چهاردهم اردیبهشتماه ۱۳۸۳.
گلاندام طاهرخانی با نام هنری سوسن در شهر لسآنجلس و در شرایط نامناسب اقتصادی و در فقر درگذشت.
سوسن با اینکه خوانندهی به اصطلاح کوچه و بازاری بود اما علاقهمندانش تنها در حد مردم کوچه و بازار نماند بلکه برخی از روشنفکران زمانه نیز صدایش را میشنیدند و دربارهی کارهای او سخن میگفتند. منصور اوجی، شاعر اهل شیراز که فلسفه هم خوانده است شعری دارد با نام «این سوسن است که میخواند». او در بخشی از این شعر میسراید:
اتراقگاه ما را جارو کنید
آبی بر آن بپاشید
این سوسن است که میخواند،
شبهای اضطراب را
بر درههای برف
زیر هزار خنجر
این سوسن است که میخواند.
محمدعلی سپانلو، که به او شاعر تهران لقب دادهاند در منظومهای از صدای «حلقائی زخمداری» سخن میگوید که در شهر میچرخد و تصنیفهای سیاسی میخواند. عباس پهلوان، سردبیر مجلهی فردوسی میگوید در آن سالها ما بر روی مجله تنها عکسهای سیاسی میگذاشتیم و سوسن از نادر افرادی بود که از دنیای ترانه روی جلد ما آمد. او میگوید: «یکی از ترانههای او را با مضمون سیاسی آمیخته کردیم و عکسش را گذاشتیم روی جلد...»
او به مستمندان نیز بسیار کمک میکرد. هزینهی تحصیل چندین دانشآموز و دانشجوی بیبضاعت را میداد که بعدها افراد موفقی در سراسر جهان شدند. پیش از انقلاب سوسن در ساخت بیمارستانی در شهر قصر شیرین مشارکت داشت که با حمایت مالی او ساخته شد که محلیها این بیمارستان را به نام او میشناسند. انقلاب که شد دیگر جایی برای خوانندگی زنان نماند. سوسن اما در ایران ماند. او در سالهای سیاه دهه شصت دو بار بازداشت شد و به دلیل آوازخوانی در مراسمهای خصوصی به شلاق محکوم شد و تعهد داد که دیگر خوانندگی نکند. او پس از مدتی مجبور شد که از ایران بگریزد و از طریق کوه به ترکیه و از آنجا به انگلستان برود. او پس از انگلستان به آمریکا رفت و در شهر لسآنجلس ساکن شد. شرایط مالی سوسن بسیار بد بود. او که زمانی درآمد خوبی داشت و بسیار دستو دلباز بود و به فقرا کمک میکرد خود در شرایط مالی بسیار بد و تنهایی گرفتار آمد.
بیشتر بخوانید:
http://bit.ly/2cMLkz1
ویدئو: قسمتی از فیلم سینمایی پنجره
#سوسن #آواز_زنان #خوانندگی
@Tavaana_TavaanaTech
bit.ly/2jsL39G
در اردیبهشت به دنیا آمد و در هوای لطیف اردیبهشتی هم بار سفر بست و رفت. ماه و سال تولدش دقیق مشخص نیست؛ اردیبهشت ۱۳۱۹ یا اردیبهشت ۱۳۲۳. هر چه هست اما تاریخ مرگش معلوم است، چهاردهم اردیبهشتماه ۱۳۸۳.
گلاندام طاهرخانی با نام هنری سوسن در شهر لسآنجلس و در شرایط نامناسب اقتصادی و در فقر درگذشت.
سوسن با اینکه خوانندهی به اصطلاح کوچه و بازاری بود اما علاقهمندانش تنها در حد مردم کوچه و بازار نماند بلکه برخی از روشنفکران زمانه نیز صدایش را میشنیدند و دربارهی کارهای او سخن میگفتند. منصور اوجی، شاعر اهل شیراز که فلسفه هم خوانده است شعری دارد با نام «این سوسن است که میخواند». او در بخشی از این شعر میسراید:
اتراقگاه ما را جارو کنید
آبی بر آن بپاشید
این سوسن است که میخواند،
شبهای اضطراب را
بر درههای برف
زیر هزار خنجر
این سوسن است که میخواند.
محمدعلی سپانلو، که به او شاعر تهران لقب دادهاند در منظومهای از صدای «حلقائی زخمداری» سخن میگوید که در شهر میچرخد و تصنیفهای سیاسی میخواند. عباس پهلوان، سردبیر مجلهی فردوسی میگوید در آن سالها ما بر روی مجله تنها عکسهای سیاسی میگذاشتیم و سوسن از نادر افرادی بود که از دنیای ترانه روی جلد ما آمد. او میگوید: «یکی از ترانههای او را با مضمون سیاسی آمیخته کردیم و عکسش را گذاشتیم روی جلد...»
او به مستمندان نیز بسیار کمک میکرد. هزینهی تحصیل چندین دانشآموز و دانشجوی بیبضاعت را میداد که بعدها افراد موفقی در سراسر جهان شدند. پیش از انقلاب سوسن در ساخت بیمارستانی در شهر قصر شیرین مشارکت داشت که با حمایت مالی او ساخته شد که محلیها این بیمارستان را به نام او میشناسند. انقلاب که شد دیگر جایی برای خوانندگی زنان نماند. سوسن اما در ایران ماند. او در سالهای سیاه دهه شصت دو بار بازداشت شد و به دلیل آوازخوانی در مراسمهای خصوصی به شلاق محکوم شد و تعهد داد که دیگر خوانندگی نکند. او پس از مدتی مجبور شد که از ایران بگریزد و از طریق کوه به ترکیه و از آنجا به انگلستان برود. او پس از انگلستان به آمریکا رفت و در شهر لسآنجلس ساکن شد. شرایط مالی سوسن بسیار بد بود. او که زمانی درآمد خوبی داشت و بسیار دستو دلباز بود و به فقرا کمک میکرد خود در شرایط مالی بسیار بد و تنهایی گرفتار آمد.
بیشتر بخوانید:
http://bit.ly/2cMLkz1
ویدئو: قسمتی از فیلم سینمایی پنجره
#سوسن #آواز_زنان #خوانندگی
@Tavaana_TavaanaTech
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. این سوسن است که میخواند . در اردیبهشت به دنیا آمد و در هوای لطیف اردیبهشتی هم بار سفر بست و رفت. ماه و سال تولدش دقیق مشخص نیست؛ اردیبهشت ۱۳۱۹ یا اردیبهشت ۱۳۲۳. هر چه هست اما تاریخ مرگش معلوم است، چهاردهم اردیبهشتماه ۱۳۸۳. گلاندام طاهرخانی با نام هنری…
Forwarded from آموزشکده توانا
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
نظر #سوسن_تسلیمی در خصوص عشق به همجنس و #همجنسگراستیزی و تغییر شکل خانواده
او میگوید دگرباشستیزی یا دگرباشهراسی ناشی از نداشتن اطلاعات و آگاهی است و ما از اینکه کسی مثل خودمان نیست میهراسیم.
این بازیگر مهاجر میگوید من در مواجهه با یک خانم همجنسگرا فکر نمیکنم که او میخواهد با من رابطهای عاشقانه داشته باشد.
خانم تسلیمی همچنین قائل به تغییر و تنوع شکل خانواده در دنیای امروز است، او ساختار زبان را در شکلدهی افکار موثر میداند و میگوید باید در ادبیاتمان تغییر به وجود آوریم و به جای اینکه بگوئیم "زن گرفت" یا "شوهر کرد" بگوئیم "ازدواج کرد".
او عشق را اصل و بنمایهی زندگی میداند و بر این اساس از تنوع شکلهای خانواده در دنیای امروز سخن میگوید. خانوادهای که میتواند حاصل ازدواج مرد با مرد، زن با زن و زن با مرد باشد و لزوما هدف آن فرزندآوری نباشد.
شما در مورد این سخنان چه میاندیشید؟
#عشق_عشقه
حمایتگری از حقوق دگرباشان
https://goo.gl/zkbVCk
سوسن تسلیمی، هنرمندی که نمیتوانست بدود پرواز کرد
https://tavaana.org/fa/Susan_Taslimi
@Tavaana_TavaanaTech
او میگوید دگرباشستیزی یا دگرباشهراسی ناشی از نداشتن اطلاعات و آگاهی است و ما از اینکه کسی مثل خودمان نیست میهراسیم.
این بازیگر مهاجر میگوید من در مواجهه با یک خانم همجنسگرا فکر نمیکنم که او میخواهد با من رابطهای عاشقانه داشته باشد.
خانم تسلیمی همچنین قائل به تغییر و تنوع شکل خانواده در دنیای امروز است، او ساختار زبان را در شکلدهی افکار موثر میداند و میگوید باید در ادبیاتمان تغییر به وجود آوریم و به جای اینکه بگوئیم "زن گرفت" یا "شوهر کرد" بگوئیم "ازدواج کرد".
او عشق را اصل و بنمایهی زندگی میداند و بر این اساس از تنوع شکلهای خانواده در دنیای امروز سخن میگوید. خانوادهای که میتواند حاصل ازدواج مرد با مرد، زن با زن و زن با مرد باشد و لزوما هدف آن فرزندآوری نباشد.
شما در مورد این سخنان چه میاندیشید؟
#عشق_عشقه
حمایتگری از حقوق دگرباشان
https://goo.gl/zkbVCk
سوسن تسلیمی، هنرمندی که نمیتوانست بدود پرواز کرد
https://tavaana.org/fa/Susan_Taslimi
@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from آموزشکده توانا
این سوسن است که میخواند
bit.ly/2jsL39G
در اردیبهشت به دنیا آمد و در هوای لطیف اردیبهشتی هم بار سفر بست و رفت. ماه و سال تولدش دقیق مشخص نیست؛ اردیبهشت ۱۳۱۹ یا اردیبهشت ۱۳۲۳. هر چه هست اما تاریخ مرگش معلوم است، چهاردهم اردیبهشتماه ۱۳۸۳.
گلاندام طاهرخانی با نام هنری سوسن در شهر لسآنجلس و در شرایط نامناسب اقتصادی و در فقر درگذشت.
سوسن با اینکه خوانندهی به اصطلاح کوچه و بازاری بود اما علاقهمندانش تنها در حد مردم کوچه و بازار نماند بلکه برخی از روشنفکران زمانه نیز صدایش را میشنیدند و دربارهی کارهای او سخن میگفتند. منصور اوجی، شاعر اهل شیراز که فلسفه هم خوانده است شعری دارد با نام «این سوسن است که میخواند». او در بخشی از این شعر میسراید:
اتراقگاه ما را جارو کنید
آبی بر آن بپاشید
این سوسن است که میخواند،
شبهای اضطراب را
بر درههای برف
زیر هزار خنجر
این سوسن است که میخواند.
محمدعلی سپانلو، که به او شاعر تهران لقب دادهاند در منظومهای از صدای «حلقائی زخمداری» سخن میگوید که در شهر میچرخد و تصنیفهای سیاسی میخواند. عباس پهلوان، سردبیر مجلهی فردوسی میگوید در آن سالها ما بر روی مجله تنها عکسهای سیاسی میگذاشتیم و سوسن از نادر افرادی بود که از دنیای ترانه روی جلد ما آمد. او میگوید: «یکی از ترانههای او را با مضمون سیاسی آمیخته کردیم و عکسش را گذاشتیم روی جلد...»
او به مستمندان نیز بسیار کمک میکرد. هزینهی تحصیل چندین دانشآموز و دانشجوی بیبضاعت را میداد که بعدها افراد موفقی در سراسر جهان شدند. پیش از انقلاب سوسن در ساخت بیمارستانی در شهر قصر شیرین مشارکت داشت که با حمایت مالی او ساخته شد که محلیها این بیمارستان را به نام او میشناسند. انقلاب که شد دیگر جایی برای خوانندگی زنان نماند. سوسن اما در ایران ماند. او در سالهای سیاه دهه شصت دو بار بازداشت شد و به دلیل آوازخوانی در مراسمهای خصوصی به شلاق محکوم شد و تعهد داد که دیگر خوانندگی نکند. او پس از مدتی مجبور شد که از ایران بگریزد و از طریق کوه به ترکیه و از آنجا به انگلستان برود. او پس از انگلستان به آمریکا رفت و در شهر لسآنجلس ساکن شد. شرایط مالی سوسن بسیار بد بود. او که زمانی درآمد خوبی داشت و بسیار دستو دلباز بود و به فقرا کمک میکرد خود در شرایط مالی بسیار بد و تنهایی گرفتار آمد.
بیشتر بخوانید:
http://bit.ly/2cMLkz1
ویدئو: قسمتی از فیلم سینمایی پنجره
#سوسن #آواز_زنان #خوانندگی
@Tavaana_TavaanaTech
bit.ly/2jsL39G
در اردیبهشت به دنیا آمد و در هوای لطیف اردیبهشتی هم بار سفر بست و رفت. ماه و سال تولدش دقیق مشخص نیست؛ اردیبهشت ۱۳۱۹ یا اردیبهشت ۱۳۲۳. هر چه هست اما تاریخ مرگش معلوم است، چهاردهم اردیبهشتماه ۱۳۸۳.
گلاندام طاهرخانی با نام هنری سوسن در شهر لسآنجلس و در شرایط نامناسب اقتصادی و در فقر درگذشت.
سوسن با اینکه خوانندهی به اصطلاح کوچه و بازاری بود اما علاقهمندانش تنها در حد مردم کوچه و بازار نماند بلکه برخی از روشنفکران زمانه نیز صدایش را میشنیدند و دربارهی کارهای او سخن میگفتند. منصور اوجی، شاعر اهل شیراز که فلسفه هم خوانده است شعری دارد با نام «این سوسن است که میخواند». او در بخشی از این شعر میسراید:
اتراقگاه ما را جارو کنید
آبی بر آن بپاشید
این سوسن است که میخواند،
شبهای اضطراب را
بر درههای برف
زیر هزار خنجر
این سوسن است که میخواند.
محمدعلی سپانلو، که به او شاعر تهران لقب دادهاند در منظومهای از صدای «حلقائی زخمداری» سخن میگوید که در شهر میچرخد و تصنیفهای سیاسی میخواند. عباس پهلوان، سردبیر مجلهی فردوسی میگوید در آن سالها ما بر روی مجله تنها عکسهای سیاسی میگذاشتیم و سوسن از نادر افرادی بود که از دنیای ترانه روی جلد ما آمد. او میگوید: «یکی از ترانههای او را با مضمون سیاسی آمیخته کردیم و عکسش را گذاشتیم روی جلد...»
او به مستمندان نیز بسیار کمک میکرد. هزینهی تحصیل چندین دانشآموز و دانشجوی بیبضاعت را میداد که بعدها افراد موفقی در سراسر جهان شدند. پیش از انقلاب سوسن در ساخت بیمارستانی در شهر قصر شیرین مشارکت داشت که با حمایت مالی او ساخته شد که محلیها این بیمارستان را به نام او میشناسند. انقلاب که شد دیگر جایی برای خوانندگی زنان نماند. سوسن اما در ایران ماند. او در سالهای سیاه دهه شصت دو بار بازداشت شد و به دلیل آوازخوانی در مراسمهای خصوصی به شلاق محکوم شد و تعهد داد که دیگر خوانندگی نکند. او پس از مدتی مجبور شد که از ایران بگریزد و از طریق کوه به ترکیه و از آنجا به انگلستان برود. او پس از انگلستان به آمریکا رفت و در شهر لسآنجلس ساکن شد. شرایط مالی سوسن بسیار بد بود. او که زمانی درآمد خوبی داشت و بسیار دستو دلباز بود و به فقرا کمک میکرد خود در شرایط مالی بسیار بد و تنهایی گرفتار آمد.
بیشتر بخوانید:
http://bit.ly/2cMLkz1
ویدئو: قسمتی از فیلم سینمایی پنجره
#سوسن #آواز_زنان #خوانندگی
@Tavaana_TavaanaTech
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. این سوسن است که میخواند . در اردیبهشت به دنیا آمد و در هوای لطیف اردیبهشتی هم بار سفر بست و رفت. ماه و سال تولدش دقیق مشخص نیست؛ اردیبهشت ۱۳۱۹ یا اردیبهشت ۱۳۲۳. هر چه هست اما تاریخ مرگش معلوم است، چهاردهم اردیبهشتماه ۱۳۸۳. گلاندام طاهرخانی با نام هنری…
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
یک ویدئوی زیبا از فیلم فریاد با هنرنمایی سوسن و اکبر مشکین
یاد هر دو گرامی باد
.
پیش از انقلاب سوسن در ساخت بیمارستانی در شهر قصر شیرین مشارکت داشت که با حمایت مالی او ساخته شد که محلیها این بیمارستان را به نام او میشناسند. انقلاب که شد دیگر جایی برای خوانندگی زنان نماند. سوسن اما در ایران ماند. او در سالهای سیاه دهه شصت دو بار بازداشت شد و به دلیل آوازخوانی در مراسمهای خصوصی به شلاق محکوم شد و تعهد داد که دیگر خوانندگی نکند. او پس از مدتی مجبور شد که از ایران بگریزد..
دربارهی سوسن بیشتر بخوانید:
این سوسن است که میخواند
http://bit.ly/2cMLkz1
#صدای_زن #سوسن #جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
یاد هر دو گرامی باد
.
پیش از انقلاب سوسن در ساخت بیمارستانی در شهر قصر شیرین مشارکت داشت که با حمایت مالی او ساخته شد که محلیها این بیمارستان را به نام او میشناسند. انقلاب که شد دیگر جایی برای خوانندگی زنان نماند. سوسن اما در ایران ماند. او در سالهای سیاه دهه شصت دو بار بازداشت شد و به دلیل آوازخوانی در مراسمهای خصوصی به شلاق محکوم شد و تعهد داد که دیگر خوانندگی نکند. او پس از مدتی مجبور شد که از ایران بگریزد..
دربارهی سوسن بیشتر بخوانید:
این سوسن است که میخواند
http://bit.ly/2cMLkz1
#صدای_زن #سوسن #جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
جمهوری اسلامی که با سوزاندن سینماها بر سر کار آمد، با شروع حیات خود تلاش کرد تا از این ابزار مدرن برای ترویج ایدیولوژی و سبک زندگی مطلوب خود استفاده کند. سانسور، تحریف واقعیت، ممیزی، گزینش، ممنوعالکاری سینماگران مستقل و آزاداندیش در این سالها رواج یافت. بودجهها به سوی سینماگرانی روانه شد که تابع خواستههای حکومت بودند و بدین طریق عامل جباریت شدند.
در این ویدیو سخنان برخی سینماگران نامدار که تلاش کردهاند در برابر استبداد ایستادگی کنند و هزینهاش را با مننوعالکاری، تبعید و زندانیشدن دادهاند، مشاهده میکنید.
ویدیو از جوکرنژاد
@jokernejad
#سینمای_ایران #نظام_ایدئولوژیک #جعفر_پناهی #محمذ_رسول_اف #ناصر_تقوایی #بهرام_بیضایی #سوسن_تسلیمی #پرویز_صیاد #محمدعلی_فردین #سانسور #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
در این ویدیو سخنان برخی سینماگران نامدار که تلاش کردهاند در برابر استبداد ایستادگی کنند و هزینهاش را با مننوعالکاری، تبعید و زندانیشدن دادهاند، مشاهده میکنید.
ویدیو از جوکرنژاد
@jokernejad
#سینمای_ایران #نظام_ایدئولوژیک #جعفر_پناهی #محمذ_رسول_اف #ناصر_تقوایی #بهرام_بیضایی #سوسن_تسلیمی #پرویز_صیاد #محمدعلی_فردین #سانسور #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
سینمای ایران، سینمای سوخته
ناصر تقوایی: «امیدوارم بتوانم با فیلم نساختنم به سهم خودم باعث سقوط این سینما شوم، شاید با فروریزی آن چیز تازهای از نو در بیاید. این سینمایی نیست که نسل من و پیش از ما و حتی نسل باهوش بعد از ما میخواستند. این سینما دفن شده است. کوشش کنیم با فروریزی آن نهال تازهای جان بگیرد.»
سازنده کاربر ناشناس «مبارز آزادی»
از صفحه حسین رونقی
@Hosseinronaghi
#محمدعلی_فردین #سوسن_تسلیمی #ناصر_تقوایی #بهرام_بیضایی #جعفر_پناهی #محمد_رسول_اف #پرویز_صیاد #سینمای_ایران #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
ناصر تقوایی: «امیدوارم بتوانم با فیلم نساختنم به سهم خودم باعث سقوط این سینما شوم، شاید با فروریزی آن چیز تازهای از نو در بیاید. این سینمایی نیست که نسل من و پیش از ما و حتی نسل باهوش بعد از ما میخواستند. این سینما دفن شده است. کوشش کنیم با فروریزی آن نهال تازهای جان بگیرد.»
سازنده کاربر ناشناس «مبارز آزادی»
از صفحه حسین رونقی
@Hosseinronaghi
#محمدعلی_فردین #سوسن_تسلیمی #ناصر_تقوایی #بهرام_بیضایی #جعفر_پناهی #محمد_رسول_اف #پرویز_صیاد #سینمای_ایران #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech