Forwarded from گفتوشنود
عبدالله جوادی آملی، مرجع تقلید شیعه با بیان اینکه «اسرائیل به هیچ چیز پایبند نیست»، گفت: «نباید از دعا، زیارت، ناله، توسل و رفتن به حرمها غافل شویم زیرا آنچه بساط این رژیم را برمیچیند، همین دعاهاست.»
او افزود امروز دعا و توسل، قویترین سلاح ما در برابر دشمنانی چون اسرائیل است.
‼️وقتی افرادی چون جوادی آملی با چنین نگاههای غیرواقعگرایانه و ماورایی در رأس مدیریت کشور قرار میگیرند، سیاستورزی به جای تحلیل عقلانی، دیپلماسی، و تصمیمگیری مبتنی بر منافع ملی، تبدیل به مراسم دعا و توسل میشود.
تصور آنها از امر سیاسی، نه مواجهه هوشمندانه با تهدیدها و فرصتها، بلکه پناه بردن به نیایش و زیارت است؛ گویی کشورداری را با زهدخانه اشتباه گرفتهاند.
این نوع نگاه، شهروندان را از امنیت، رفاه، و توسعه محروم کرده و سرمایههای انسانی و ملی را به پای توهمات ایدئولوژیک قربانی میکند؛ زیرا به جای برنامهریزی، عقلانیت و پاسخگویی، نسخهای از انفعال و خرافه را بهعنوان راهحل ارائه میدهد.
#جوادی_آملی #حکومت_فقهی #خرافه_گرایی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
عبدالله جوادی آملی، مرجع تقلید شیعه با بیان اینکه «اسرائیل به هیچ چیز پایبند نیست»، گفت: «نباید از دعا، زیارت، ناله، توسل و رفتن به حرمها غافل شویم زیرا آنچه بساط این رژیم را برمیچیند، همین دعاهاست.»
او افزود امروز دعا و توسل، قویترین سلاح ما در برابر دشمنانی چون اسرائیل است.
‼️وقتی افرادی چون جوادی آملی با چنین نگاههای غیرواقعگرایانه و ماورایی در رأس مدیریت کشور قرار میگیرند، سیاستورزی به جای تحلیل عقلانی، دیپلماسی، و تصمیمگیری مبتنی بر منافع ملی، تبدیل به مراسم دعا و توسل میشود.
تصور آنها از امر سیاسی، نه مواجهه هوشمندانه با تهدیدها و فرصتها، بلکه پناه بردن به نیایش و زیارت است؛ گویی کشورداری را با زهدخانه اشتباه گرفتهاند.
این نوع نگاه، شهروندان را از امنیت، رفاه، و توسعه محروم کرده و سرمایههای انسانی و ملی را به پای توهمات ایدئولوژیک قربانی میکند؛ زیرا به جای برنامهریزی، عقلانیت و پاسخگویی، نسخهای از انفعال و خرافه را بهعنوان راهحل ارائه میدهد.
#جوادی_آملی #حکومت_فقهی #خرافه_گرایی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
کارل ساگان (Carl Sagan)، اخترشناس، کیهانشناس و نویسندهی علمی برجسته، با نگاهی علمی، شکگرایانه و در عین حال شاعرانه به جهان هستی مینگریست. او یکی از مدافعان سرسخت روش علمی و تفکر نقادانه بود و باور داشت که حقیقت باید از مسیر تجربه، شواهد و آزمایش عبور کند، نه از ایمان یا سنت. ساگان به جای آنکه مستقیماً دین را دشمن علم بداند، بیشتر نگران آن بود که باورهای دینی غیرقابل اثبات، مانع کنجکاوی علمی و درک واقعگرایانه از کیهان شوند.
در آثارش، از جمله کتاب معروف «جهانی آکنده از شیاطین» (The Demon-Haunted World)، ساگان به نقد باورهای خرافی، ادعاهای ماوراءالطبیعه و روایتهای غیرعلمی از خدا و دین میپردازد. او مینویسد که بسیاری از این روایتها، پاسخهای سادهانگارانه به پرسشهای عمیق انسان دربارهی هستیاند، در حالی که علم، هرچند دشوارتر، اما راهی قابل اعتمادتر برای رسیدن به حقیقت ارائه میدهد. ساگان دین را به عنوان پدیدهای فرهنگی و روانی میفهمید که میتواند هم نیرویی برای تسلیبخشی باشد و هم ابزاری برای کنترل.
با این حال، ساگان برخوردی خصمانه با دین نداشت؛ او حتی در آثارش، جنبههایی از حس شگفتی و احترام نسبت به رمز و رازهای کیهان را به نمایش میگذارد که شباهتهایی با حس دینی دارد. به باور او، علم نه تنها با دین در تضاد نیست، بلکه میتواند جایگزینی خردمندانه و فروتنانه برای روایتهای دینی باشد؛ روایتی که به جای «پاسخهای قطعی»، با «پرسشهای بیپایان» زنده است. نگاه ساگان به خدا، بیشتر یک پرسش باز و یک استعارهی شاعرانه بود تا یک واقعیت اثباتپذیر.
#کارل_ساگان #تفکر_انتقادی #شک_گرایی #نقد_دین #خرافه #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
در آثارش، از جمله کتاب معروف «جهانی آکنده از شیاطین» (The Demon-Haunted World)، ساگان به نقد باورهای خرافی، ادعاهای ماوراءالطبیعه و روایتهای غیرعلمی از خدا و دین میپردازد. او مینویسد که بسیاری از این روایتها، پاسخهای سادهانگارانه به پرسشهای عمیق انسان دربارهی هستیاند، در حالی که علم، هرچند دشوارتر، اما راهی قابل اعتمادتر برای رسیدن به حقیقت ارائه میدهد. ساگان دین را به عنوان پدیدهای فرهنگی و روانی میفهمید که میتواند هم نیرویی برای تسلیبخشی باشد و هم ابزاری برای کنترل.
با این حال، ساگان برخوردی خصمانه با دین نداشت؛ او حتی در آثارش، جنبههایی از حس شگفتی و احترام نسبت به رمز و رازهای کیهان را به نمایش میگذارد که شباهتهایی با حس دینی دارد. به باور او، علم نه تنها با دین در تضاد نیست، بلکه میتواند جایگزینی خردمندانه و فروتنانه برای روایتهای دینی باشد؛ روایتی که به جای «پاسخهای قطعی»، با «پرسشهای بیپایان» زنده است. نگاه ساگان به خدا، بیشتر یک پرسش باز و یک استعارهی شاعرانه بود تا یک واقعیت اثباتپذیر.
#کارل_ساگان #تفکر_انتقادی #شک_گرایی #نقد_دین #خرافه #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
ذهنیت فرقهای و مفهوم «وجدان»
چگونه ایمانِ فرقهای، وجدان را از بین میبرد؟
در فاجعهها، گاه واکنشهایی دیده میشود که پرسشهایی جدی دربارهی ماهیت تربیت و وجدان انسانی برمیانگیزد. در حالی که زندگی انسانهای بیگناه در انفجاری ویرانگر نابود شده، برخی «مؤمنان» با شادی از یافتن نیمهای سوخته از یک قرآن در میان آوار سخن میگویند؛ گویی پیروزیای بهدست آمده است.
سؤال اینجاست:
«آیا این افراد از داشتن وجدانی سالم و بالغ بهرهمند هستند؟»
«آیا دین، از این افراد انسانهایی با پندار، گفتار، یا کردار نیک ساخته است؟»
یا آنکه تربیتی فرقهمحور و ایدئولوژیک، آنها را نسبت به رنج انسانها بیاعتنا ساخته و نگاهشان را به جستجوی نشانههایی برای اثبات برتری خودشان محدود کرده است؟
آلبرت بندورا روانشناس کانادایی، در نظریهی «فاصلهگیری اخلاقی» نشان میدهد که چگونه گروهها میتوانند اعضای خود را به جایی برسانند که رنج دیگران را بیاهمیت یا حتی قابل توجیه ببینند. در چنین فضایی، فرد به جای همدلی با قربانیان، به دنبال نشانههایی برای اثبات باورهای خود میگردد.
از سوی دیگر، اروینگ جانیس، پژوهشگر آمریکایی در تحلیل پدیدهی «تفکر گروهی» توضیح میدهد که چگونه در گروههای خاصی، افراد برای حفظ همبستگی درونی، از نقد و تفکر مستقل دست میکشند و حتی اعمال نادرست را فضیلت میپندارند. در نتیجه، صدای وجدان خاموش میشود و حقیقت قربانی وفاداری کورکورانه میگردد.
وجدان سالم، نخستین آموزگار انسان در برابر رنج دیگران است. اما تربیتی که انسان را به ابزاری برای پیروزیهای خیالی بدل کند، هم همدلی و هم مسئولیت اخلاقی را از میان میبرد.
بازسازی انسانیت، از بازسازی وجدان آغاز میشود — وجدانی که پیش از جستجوی نشانهها، رنج انسانها را میبیند.
#فرقه_گرایی #ذهنیت_فرقه_ای #حکومت_ایدولوژیک #شیعه_گری #وجدان #ایمان #خرافه #گفتگو_توانا
@dialogue1402
ذهنیت فرقهای و مفهوم «وجدان»
چگونه ایمانِ فرقهای، وجدان را از بین میبرد؟
در فاجعهها، گاه واکنشهایی دیده میشود که پرسشهایی جدی دربارهی ماهیت تربیت و وجدان انسانی برمیانگیزد. در حالی که زندگی انسانهای بیگناه در انفجاری ویرانگر نابود شده، برخی «مؤمنان» با شادی از یافتن نیمهای سوخته از یک قرآن در میان آوار سخن میگویند؛ گویی پیروزیای بهدست آمده است.
سؤال اینجاست:
«آیا این افراد از داشتن وجدانی سالم و بالغ بهرهمند هستند؟»
«آیا دین، از این افراد انسانهایی با پندار، گفتار، یا کردار نیک ساخته است؟»
یا آنکه تربیتی فرقهمحور و ایدئولوژیک، آنها را نسبت به رنج انسانها بیاعتنا ساخته و نگاهشان را به جستجوی نشانههایی برای اثبات برتری خودشان محدود کرده است؟
آلبرت بندورا روانشناس کانادایی، در نظریهی «فاصلهگیری اخلاقی» نشان میدهد که چگونه گروهها میتوانند اعضای خود را به جایی برسانند که رنج دیگران را بیاهمیت یا حتی قابل توجیه ببینند. در چنین فضایی، فرد به جای همدلی با قربانیان، به دنبال نشانههایی برای اثبات باورهای خود میگردد.
از سوی دیگر، اروینگ جانیس، پژوهشگر آمریکایی در تحلیل پدیدهی «تفکر گروهی» توضیح میدهد که چگونه در گروههای خاصی، افراد برای حفظ همبستگی درونی، از نقد و تفکر مستقل دست میکشند و حتی اعمال نادرست را فضیلت میپندارند. در نتیجه، صدای وجدان خاموش میشود و حقیقت قربانی وفاداری کورکورانه میگردد.
وجدان سالم، نخستین آموزگار انسان در برابر رنج دیگران است. اما تربیتی که انسان را به ابزاری برای پیروزیهای خیالی بدل کند، هم همدلی و هم مسئولیت اخلاقی را از میان میبرد.
بازسازی انسانیت، از بازسازی وجدان آغاز میشود — وجدانی که پیش از جستجوی نشانهها، رنج انسانها را میبیند.
#فرقه_گرایی #ذهنیت_فرقه_ای #حکومت_ایدولوژیک #شیعه_گری #وجدان #ایمان #خرافه #گفتگو_توانا
@dialogue1402