آموزشکده توانا
56K subscribers
31.6K photos
37.2K videos
2.55K files
19.1K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
حنانه، دختری که زندگی‌اش را دزدیدند

هفدهم بهمن ۱۳۷۸، روزی بود که یک زندگی جدید در خانواده‌ای لبریز از امید و آرزو آغاز شد. پدر و مادری که با عشق، دختری را در آغوش گرفتند که قرار بود روشنی خانه‌شان باشد، امید روزهایشان، و شادی سال‌های آینده‌شان. حنانه که آمد، با خودش خنده و نور آورد. چشمانش پر از زندگی بود، صدایش نوید آینده‌ای زیبا می‌داد، و پاهای کوچکش، در مسیر بلند زندگی، قدم به قدم پیش رفت، تا روزی که دیگر اجازه‌ی برداشتن هیچ قدمی را به او ندادند.

بیست‌ودو سال، شبانه‌روز برایش تلاش کردند. تب‌های کودکی‌اش را با بی‌خوابی‌های شبانه‌شان فرو نشاندند، هر خنده‌اش دلشان را قرص می‌کرد، هر قدمش را افتخاری برای خود می‌دانستند. او را بزرگ کردند، از کودکی به نوجوانی، و از نوجوانی به دختری جوان، که پر از شور زندگی بود. حنانه، درست وقتی که شکوفه داده بود، وقتی که خانواده‌اش می‌خواستند ثمره‌ی سال‌ها تلاش و عشقشان را در لبخندهای زیبایش ببینند، وقتی که آینده‌ای سراسر امید و شادی را در پیش داشت، در یک لحظه، در یک چشم برهم زدن، با گلوله‌های سرکوبگری وحشی جانش را گرفتند.

پدر و مادرش، که سال‌ها برای هر لحظه‌ی بودنش از جان مایه گذاشته بودند، در یک روز، تمام دنیایشان را از دست دادند. بیست‌ودو سال تلاش، بیست‌ودو سال رؤیا، بیست‌ودو سال زندگی، در برابر چشم‌هایشان پرپر شد. او دیگر نبود، نه در خانه، نه در خیابان‌های شهر، نه در عکس‌های آینده‌ای که قرار بود پر از شادی باشد.

حنانه، دختری که باید این روزها را در کنار خانواده و همسرش جشن می‌گرفت، حالا تنها در قاب عکس‌ها زندگی می‌کند. عروسی که لباس سپیدش، کفن شد. تولدی که به جای کیک و شمع، حالا با غم و اندوه به یاد آورده می‌شود.

این جنایت، فقط یک زندگی را نگرفت؛ قلب هزاران نفر را شکست. اما حنانه، فقط در قاب یک خاطره باقی نمی‌ماند. او زنده است، در فریادهایی که عدالت را می‌جویند، در چشمانی که هرگز خیانت و ظلم را فراموش نخواهند کرد.

حنانه جاودانه شد، اما درد نبودنش هرگز کهنه نخواهد شد.

ویدیو از استوری معصومه آذری، مادر حنانه

#حنانه_کیا #عروس_ایران #نه_به_جمهورى_اسلامى #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا


@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
هفدهم بهمن ۱۳۷۸، خانوادهٔ کیا در نوشهر با تولد دختری به نام حنانه، غرق در شادی و امید شدند. پدر و مادرش با عشق و تلاش، او را پرورش دادند و هر لحظه از رشد و پیشرفتش را نظاره‌گر بودند. حنانه در کنار خواهرش هلیا، روزهای کودکی و نوجوانی را سپری کرد و پیوندی عمیق و ناگسستنی با او داشت.

در ۲۲ سالگی، حنانه با امیر کیا نامزد شد و در آستانهٔ شروع زندگی مشترکشان بودند. اما در ۳۰ شهریور ۱۴۰۱، در جریان اعتراضات مردمی، حنانه هدف گلولهٔ نیروهای امنیتی قرار گرفت و جان باخت. گفته می‌شود که او در لحظات پایانی زندگی‌اش گفته بود: «تو رو خدا نذارید بمیرم، دو هفته دیگه عروسیمه».

پس از این جنایت، خانوادهٔ حنانه، از جمله پدر، مادر، خواهر و نامزدش، با فشارها و تهدیدهای امنیتی مواجه شدند و حتی مدتی بازداشت شدند

امروز، در سالروز تولد حنانه، یاد و خاطرهٔ او در دل خانواده، دوستان و همهٔ کسانی که برای آزادی و عدالت تلاش می‌کنند، زنده است. حنانه نمادی از جوانانی است که با آرزوهای بزرگ، قربانی سرکوب و بی‌عدالتی شدند.


#حنانه_کیا #عروس_ایران #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا


@Tavaana_TavaanaTech
جاویدنام حنانه کیا در سالروز تولد فرزندش نوشت:

امروز ۱۷ بهمن است، روزی که همیشه با شوق برای تهیه کیک و تدارک جشن تولدت تلاش می‌کردی. امسال باید شمع ۲۵ سالگیت را فوت می‌کردی…

کاش امسال هم بودی. قشنگم، تولدت در آسمان‌ها مبارک.

موج‌های سوگ در این روزهای خاص، بار دیگر با سیلی واقعیت یادمان می‌آورند که دیگر در کنار ما نیستی.

زیبای من، گاهی صبرم از نبودنت لبریز می‌شود…
با پر کشیدنت، تکه‌ای از قلبم برای همیشه با تو به خاک سپرده شد.


#حنانه_کیا #عروس_ایران #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
معصومه آذری، مادر جاویدنام حنانه کیا، ضمن انتشار این ویدیو نوشت:

«گل زیبا روی من، حنانه جان
۲۵ سال از به دنیا آمدنت، از آن سپیده دمی که با چشمان درشت و زیبا به این دنیای فانی پا نهادی گذشت،
اکنون تو نیستی وهمچنان در ۲۲ سالگیت مانده ای و من با خاطراتت روزها و شبها را سپری میکنم
و دلتنگ روزای خوشی هستم که باهم در کنار خانواده‌ی چهار نفره‌مان می‌گذراندیم۰ چه زود گذشت خوشی‌هامان، حال که تو را در کنارمان نداریم، دخترم،خداوند مهربان را در آغوش خود داریم و هر لحظه از غم دوریت به او پناه می‌بریم واز او طلب صبر و آرامش می‌کنیم همانا خداوند صابران را مورد لطف و عنایت خود قرار می‌دهد.
حنانه قشنگمم، تولد ۲۵ سالگیت در آسمان‌ها کنار زیباترین خالق هستی شاد باش عزیز مادررر 💔🕊»

#حنانه_کیا
#عروس_ایران
#مادران_دادخواه
#علیه_فراموشی
#یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech