آموزشکده توانا
57.9K subscribers
30.1K photos
36.3K videos
2.54K files
18.6K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
مادربزرگ‌های #اجاره‌ای

شما درباره ایده این سازمان مردم نهاد روسی که #مادربزرگان اجاره‌ای برای کودکان پیدا می‌کند چه نظری دارید؟ فکر می‌کنید همنشینی #خردسالان با #زنان و #مردان #کهنسال چه اثراتی داشته باشد؟

چند هفته پیش گزارشی درباره‌ی سازمان مردم‌نهادی در روسیه خواندم که #مادربزرگ اجاره می‌هد. پیرزنانی هستند تنها که حوصله‌شان سر می‌رود، حقوق بازنشستگی و پس‌انداز ته‌جیب کفاف مخارج‌شان را نمی‌دهد، از بچه‌ها و نوه‌های خود دورند. بچه‌های کوچکی هم هستند که از لذت داشتن مادربزرگ محروم‌اند یا مادربزرگ آن‌ها ساکن شهر و کشور دیگری است... و شمایی که ترجیح می‌دهید به‌جای یک #پرستار #کودک جوان و کم‌تجربه، زنی باتجربه از کودک‌تان مراقبت کند و به او #مهربانی مادربزرگانه بورزد. این گروه نقطه‌ی اتصال و خدمات‌شان با کلی استقبال مواجه است. امروز خواندم حالا در شهر نیویورک، در یکی از محله‌های هیپسترنشین شهر که بیشتر اهالی جوان‌اند، خدمات مشابه‌ای این‌بار برای کرایه کردن مادر و ساعتی وقت‌گذرانی به عادت خانه‌ی مادری راه افتاده است.
زنی ۶۳ساله می‌گوید از وقتی به این محله اسباب‌کشی کرد، می‌دید که جوانان دوست دارند با او درددل کنند، از او مشورت و نصیحت مادرانه می‌خواهند، فنجانی چای تازه‌دم و ساندویچ خانگی او را بخورند و از ترس‌ها و نگرانی‌ها و مشکلات رابطه بگویند یا خیلی ساده فیلمی و سریالی را با هم تماشا کنند. او حالا سازمانی دارد که با ساعتی ۴۰ دلار می‌توان مادری کرایه کرد و با او مثل مادری که شاید از تو دور است، شاید دیگر زنده نیست، شاید هیچ‌وقت نداشتی، اوقات خوش و آرام به‌سر کرد. چیزهای زیادی در جهان پوست می‌اندازد و تغییر می‌کند و تهی از معنا می‌شود. اما انگار نیاز به امن خانواده و #عشق و #آرامش بی‌شرط از آن جنس که فقط در چاردیواری امن خانه‌های والدین و پدربزرگ و مادربزرگ‌ها یافت می‌شود، تجربه‌ی آن #هوش_عاطفی غریب که فقط در بساط آن‌ها پیدا می‌شود، یکی از آن‌ها نیست و چه خوب...

برگرفته از صفحه فیس‌بوک فرناز سیفی
@Tavaana_Tavaanatech
طراوت کودکی‌ام را با چین‌های کهنسالی‌ات قسمت می‌کنم

اینجا خانه سالمندان «سنت وینست» در شهر سیاتل امریکا است. بیش از چهارصد پیرمرد و پیرزن کهنسال در این خانه زندگی می‌کنند. گروه سنی که خطر انزوا و کناره‌گیری از اجتماع آنها را تهدید می‌کند. #انزوا و #تنهایی که قرار است به ابتکار یکی از سازمان‌های مردمی به نام «مرکز یادگیری بین‌ نسلی» تغییر کند. خانه سالمندان «سنت وینست» میزبان کودکان ۳ تا ۵ ساله‌ای است که شادی‌ها و طراوات کودکی‌شان را با پدر و مادربزرگ‌ها به اشتراک می‌گذارنند.

ایده‌ای که صدها #کهنسال را از تنهایی بیرون آورده و به کودکان رفتار با گروه‌های سنی #سالخورده را از سنین پایین آموزش می‌دهد. کودکان با حضور مستمر و برنامه‌ریزی شده در این خانه به‌تدریج با مفهوم #سالخوردگی و پیر شدن آشنا می‌شوند. کودکانی که با معلولان نشست و برخاست می‌کنند و ترس از #معلولیت را کنار می‌گذارند. هدف از این برنامه #آموزش #عشق و دوست داشتن و توجه به یکدیگر بدون پیش شرط و حد و اندازه است. حتی قرار است از حرکت #زیبا و #تاثیرگذار مرکز یادگیری بین‌نسلی به زودی مستندی تهیه شده و در سطحی وسیع‌تر پخش شود.

در برنامه این مرکز کودکان همراه پدر و مادربزرگ‌ها #موسیقی گوش می‌دهند، می‌رقصند، بازی می‌کنند، داستان می‌خوانند و ساعاتی را به صرف غذا می‌گذرانند. کودکان نه تنها با مفهوم خانواده گسترده به غیر از پدر و مادر آشنا می‌شوند که طبیعت پیرشدن را از سنین پایین می‌پذیرند. تمام تلاش گردانندگان مرکز این است که فضا را شبیه به محیط گرم خانه کنند و حس #باارزش بودن به #کودکان و #خردسالان ببخشند.

طبق آمارهای به دست آمده تقریبا ۴۳ درصد #کهنسالان انزوای اجتماعی را تجربه می‌کنند. موضوعی که روح انسان را سریع‌تر تحلیل برده و سبب مرگ زودرس می‌شود.

درباره سالمندان ایرانی بخوانید: https://tavaana.org/fa/Seniors_day

عکس های بیشتر را در فیسبوک توانا ببینید.
وقتی اسلحه‌فروشان، تفنگ به دست مادربزرگ شنل قرمزی می‌دهند

هر کودکی به‌ویژه در کشورهای غربی قصه شنل قرمزی و مادربزرگش را می‌شناسد. در روایت جدید این قصه که با حمایت لابی اسلحه‌فروشان آمریکایی منتشر شده مادربزرگ اسلحه به دست می‌گیرد تا از خود در برابر گرگ دفاع کند.

قصه "شنل قرمزی" از مشهورترین قصه‌های جهان است. این قصه قدیمی آلمانی درباره دختری کوچک و گرگی است که می‌خواهد دختر و مادربزرگش را بخورد.
اما مدتی است که روایت جدیدی از این قصه منتشر شده است؛ روایتی که می‌گوید شنل قرمزی و مادربزرگش اسلحه داشته‌اند:
«گرگ در حالی که دهانش را باز کرده بود مدام نزدیک‌تر می‌آمد، اما ناگهان سر جایش ایستاد. با گوش‌های بزرگش صدایی آشنا را شنید که صدای کشیدن ضامن اسلحه بود. با چشم‌های بزرگش دید که مادربزرگ یک تفنگ ساچمه‌زنی را به طرفش نشانه گرفته است. مادربزرگ گفت: "فکر نمی‌کنم امروز کسی بتواند مرا بخورد و تو هم دیگر هرگز نمی‌توانی کسی را بخوری." چقدر گرگ متنفر بود از اینکه خانواده‌ها می‌دانستند چگونه از خودشان حفاظت کنند.»

"آملیا هامیلتون" این روایت از قصه "شنل قرمزی" را نوشته و با پشتیبانی "انجمن ملی سلاح" (NRA) منتشر کرده است. "انجمن ملی سلاح" سازمانی آمریکایی است که هدفش ترویج مالکیت سلاح‌های گرم و آموزش نحوه استفاده از آن در آمریکاست.
کسانی که برای تشدید قوانین خرید و فروش سلاح مبارزه می‌کنند با وحشت نسبت به انتشار روایت یاد شده از "شنل قرمزی" واکنش نشان داده‌اند.

"کارزار برادی برای جلوگیری از خشونت مسلحانه" عمل "انجمن ملی سلاح" را "نفرت‌انگیز و غیراخلاقی" و در خدمت بازاریابی دانسته است.
این سازمان غیرانتفاعی که برای کنترل سلاح و علیه #خشونت مسلحانه فعالیت می‌کند، در رابطه با روایت جدید از "شنل قرمزی" گفت: «قصه با واقعیت خشن تفاوت دارد؛ در واقعیت هر روز حدود ۵۰ کودک و نوجوان در آمریکا بر اثر شلیک گلوله زخمی یا کشته می‌شوند.»

اما هامیلتون که علاوه بر "شنل قرمزی یک تفنگ دارد"، قصه "هانسل و گرتل یک تفنگ دارند" را هم نوشته، می‌گوید که آنچه برای او مهم است امنیت است.
هامیلتون می‌گوید: «هانسل و گرتل می‌دانند که نباید به خانه جادوگر که از شیرینی ساخته شده دست بزنند و خودشان را از هر وضعیت خطرناکی که در قصه اتفاق می‌افتد و بسیار خشونت‌بار است کنار می‌کشند.»

"هانسل و گرتل" هم یک قصه قدیمی با منشأ آلمانی است که روایتگر ماجرای گم شدن یک برادر و خواهر به نام هانسل و گرتل است که در جنگل به خانه‌ای ساخته شده از کیک و آب نبات می‌رسند و به دست جادوگر صاحب خانه زندانی می‌شوند.

شلیکی صورت نمی‌گیرد

البته در روایت‌های جدید دو قصه قدیمی یاد شده شلیکی صورت نمی‌گیرد. در پایان داستان "هانسل و گرتل" کلانتر می‌آید و جادوگر را دستگیر و زندانی می‌کند. در داستان "شنل قرمزی" هم شکارچی داستان از #گرگ مراقبت می‌کند که دست و پایش را #شنل_قرمزی و مادربزرگش زنجیر کرده‌اند.
با این حال "کارزار برادی" معتقد است که "انجمن ملی سلاح" چنان دچار سقوط اخلاقی شده که تلاش می‌کند به دست جوانترین اعضای جامعه هم سلاح بسپارد.
اما هامیلتون در برابر این انتقاد گفته است که به نظر او هانسل و گرتل #کودک نیستند بلکه نوجوان‌اند، زیرا به اندازه کافی بالغ بوده‌اند که بتوانند با هم به جنگل بروند.
با وجود بحث یاد شده، مخاطب اصلی قصه‌ها، قصه‌هایی که در آن‌ها #اسلحه هم استفاده شده، به طور معمول #خردسالان هستند. بدین ترتیب روی سخن "انجمن ملی سلاح" #کودکان کم سن و سال‌اند.
هنوز قصه‌های زیادی هستند که می‌توانند به همین ترتیب بازنویسی شوند. هامیلتون اعلام کرده که در ماه مه (دو ماه دیگر) روایت جدیدی از قصه "سه خوک کوچولو" را منتشر خواهد کرد.
منبع:دویچه‌وله

@Tavaana_TavaanaTech