This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
یادنامهای برای سارو قهرمانی: جانباخته در راه آزادی
سارو قهرمانی، جوانی ۲۴ ساله از شهر سنندج، فرزند محمد و مادری دلسوز که او را «عشق مادر» میخواند، یکی از هزاران قربانی سرکوب وحشیانهی حکومت جمهوری اسلامی است. او متولد ۹ خرداد ۱۳۷۲ بود و در ۲۲ دیماه ۱۳۹۶ در اثر شکنجه در بازداشتگاه اطلاعات سنندج جان خود را از دست داد.
سارو در نوجوانی به اتهام هواداری از کومله زندانی شده بود، پلی بعد از دو سال تحمل حبس آزاد شده بود.
سارو مردی پرامید بود که با نامزد خود تصمیم به ازدواج داشت و زندگی سادهاش را با کار در رستوران در تهران سپری میکرد.
در دیماه ۱۳۹۶، اعتراضات سراسری علیه استبداد آغاز شد و سارو نیز به صف مردم معترض پیوست. در ۱۲ دیماه همان سال، نیروهای امنیتی او را بازداشت و به بازداشتگاه اطلاعات سنندج منتقل کردند. آنجا، شکنجههای بیرحمانهای به او تحمیل شد که تاب نیاورد و زیر فشار جان باخت.
ماموران امنیتی به خانوادهی سارو خبر دادند که او در یک «درگیری مسلحانه» کشته شده است، اما هیچ سند و مدرکی برای این ادعا ارائه نکردند. بدن بیجان او که آثار ضرب و شتم وحشتناک بر آن نمایان بود، بدون امکان کالبدشکافی رسمی، به خاک سپرده شد. خاکسپاری او در قطعهی ۳ بهشت محمدی سنندج، در حضور پدر و مادرش و نیروهای امنیتی، با تحقیر و بیاحترامی کامل انجام شد. اجازه برگزاری مراسم ختم نیز از خانوادهاش گرفته شد، و فضای خانهی آنها تحت کنترل و تهدید نیروهای اطلاعاتی قرار گرفت.
حکومت از پدر سارو اعتراف اجباری گرفت تا روایت آنها را تایید کند و شهادت دروغ بدهد، در حالی که گروه کومله اعلام کرد که او هیچ ارتباط تشکیلاتیای با آنها نداشت. بسیاری از افراد گفتند اگر سارو در درگیری کشته شده بود و عضو کومله بود، پیکرش را به خانواده تحویل نمیداند، مثل همه افرادی که چنان وضعیتی داشتند.
مادر سارو، با شجاعت و دلی خونین، در اینستاگرام به عنوان «سارو قلب مادر»، عکسها و یادگارهای او را منتشر کرد تا صدای فرزندش خاموش نشود.
داستان زندگی و جانباختن سارو قهرمانی، داستانی از جنایت، سرکوب، و ایستادگی است.
#سارو_قهرمانی #مادران_دادخواه
#علیه_فراموشی #مهسا_امینی #سنندج #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
سارو قهرمانی، جوانی ۲۴ ساله از شهر سنندج، فرزند محمد و مادری دلسوز که او را «عشق مادر» میخواند، یکی از هزاران قربانی سرکوب وحشیانهی حکومت جمهوری اسلامی است. او متولد ۹ خرداد ۱۳۷۲ بود و در ۲۲ دیماه ۱۳۹۶ در اثر شکنجه در بازداشتگاه اطلاعات سنندج جان خود را از دست داد.
سارو در نوجوانی به اتهام هواداری از کومله زندانی شده بود، پلی بعد از دو سال تحمل حبس آزاد شده بود.
سارو مردی پرامید بود که با نامزد خود تصمیم به ازدواج داشت و زندگی سادهاش را با کار در رستوران در تهران سپری میکرد.
در دیماه ۱۳۹۶، اعتراضات سراسری علیه استبداد آغاز شد و سارو نیز به صف مردم معترض پیوست. در ۱۲ دیماه همان سال، نیروهای امنیتی او را بازداشت و به بازداشتگاه اطلاعات سنندج منتقل کردند. آنجا، شکنجههای بیرحمانهای به او تحمیل شد که تاب نیاورد و زیر فشار جان باخت.
ماموران امنیتی به خانوادهی سارو خبر دادند که او در یک «درگیری مسلحانه» کشته شده است، اما هیچ سند و مدرکی برای این ادعا ارائه نکردند. بدن بیجان او که آثار ضرب و شتم وحشتناک بر آن نمایان بود، بدون امکان کالبدشکافی رسمی، به خاک سپرده شد. خاکسپاری او در قطعهی ۳ بهشت محمدی سنندج، در حضور پدر و مادرش و نیروهای امنیتی، با تحقیر و بیاحترامی کامل انجام شد. اجازه برگزاری مراسم ختم نیز از خانوادهاش گرفته شد، و فضای خانهی آنها تحت کنترل و تهدید نیروهای اطلاعاتی قرار گرفت.
حکومت از پدر سارو اعتراف اجباری گرفت تا روایت آنها را تایید کند و شهادت دروغ بدهد، در حالی که گروه کومله اعلام کرد که او هیچ ارتباط تشکیلاتیای با آنها نداشت. بسیاری از افراد گفتند اگر سارو در درگیری کشته شده بود و عضو کومله بود، پیکرش را به خانواده تحویل نمیداند، مثل همه افرادی که چنان وضعیتی داشتند.
مادر سارو، با شجاعت و دلی خونین، در اینستاگرام به عنوان «سارو قلب مادر»، عکسها و یادگارهای او را منتشر کرد تا صدای فرزندش خاموش نشود.
داستان زندگی و جانباختن سارو قهرمانی، داستانی از جنایت، سرکوب، و ایستادگی است.
#سارو_قهرمانی #مادران_دادخواه
#علیه_فراموشی #مهسا_امینی #سنندج #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
مادران میدان مایو در آرژانتین: نمونهای الهامبخش از دادخواهی
در دوران حکومت نظامی دیکتاتوری خورخه ویدلا در آرژانتین (۱۹۷۶–۱۹۸۳)، بیش از ۳۰ هزار نفر به بهانه مقابله با مخالفان حکومت ربوده و ناپدید شدند. این قربانیان که اغلب دانشجویان، روزنامهنگاران، کارگران و فعالان سیاسی بودند، به مکانهای نامعلومی منتقل و پس از شکنجه، کشته شدند.
در این شرایط خفقانآور، مادران میدان مایو در ۳۰ آوریل ۱۹۷۷، با شجاعت تمام در میدان مرکزی شهر بوئنوسآیرس جمع شدند. این زنان، که فرزندان خود را در جریان «جنگ کثیف» از دست داده بودند، با به تن کردن روسریهای سفید که نماد پاکی و معصومیت قربانیان بود، سکوت جامعه بینالمللی و مردم آرژانتین را شکستند. روسریهای سفید، نمادی از کهنههای قنداق نوزادان بود که مادران آن را به نشانه فرزندان ربودهشده بر سر داشتند.
آنها هر هفته در همین میدان تجمع کرده و با حمل عکسهای فرزندانشان، از حکومت خواستار پاسخگویی در مورد سرنوشت عزیزانشان شدند. این تجمعات با وجود تهدیدها و سرکوب شدید پلیس ادامه یافت و به مرور، نه تنها در آرژانتین، بلکه در سطح بینالمللی به نمادی از مبارزه مسالمتآمیز برای عدالت تبدیل شد.
مبارزات مادران میدان مایو تأثیر عمیقی بر جامعه گذاشت. آنها به دادخواهی محدود نشدند، بلکه خواهان افشای سازوکارهای سرکوب و نقض حقوق بشر توسط حکومت شدند. فشارهای بینالمللی ناشی از فعالیت این مادران، باعث شد پس از سقوط حکومت نظامی، بسیاری از مقامات دیکتاتوری محاکمه و مجازات شوند.
این مادران همچنان به فعالیت خود ادامه میدهند و در سالهای اخیر، علاوه بر دادخواهی برای فرزندان خود، به دفاع از حقوق بشر در آرژانتین و سایر نقاط جهان پرداختهاند.
اهمیت این تجربه برای مادران دادخواه ایران
تجربه مادران میدان مایو، الگویی الهامبخش برای مبارزات مشابه در جهان، از جمله ایران، است. اتحاد، پایداری، و تأکید بر عدالتخواهی، ابزارهایی قدرتمند برای مقابله با سرکوب است. مادران دادخواه در ایران، با الهام از این جنبش، میتوانند صدای مظلومان را جهانی کنند و با ادامه مبارزات خود، امید به تحقق عدالت را زنده نگه دارند.
این مطالعه موردی را در سایت آموزشکده توانا بخوانید:
https://tavaana.org/mothers_of_the_plaza/
#مادران_دادخواه #مطالعه_موردی #مادران_میدان_مایو #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
در دوران حکومت نظامی دیکتاتوری خورخه ویدلا در آرژانتین (۱۹۷۶–۱۹۸۳)، بیش از ۳۰ هزار نفر به بهانه مقابله با مخالفان حکومت ربوده و ناپدید شدند. این قربانیان که اغلب دانشجویان، روزنامهنگاران، کارگران و فعالان سیاسی بودند، به مکانهای نامعلومی منتقل و پس از شکنجه، کشته شدند.
در این شرایط خفقانآور، مادران میدان مایو در ۳۰ آوریل ۱۹۷۷، با شجاعت تمام در میدان مرکزی شهر بوئنوسآیرس جمع شدند. این زنان، که فرزندان خود را در جریان «جنگ کثیف» از دست داده بودند، با به تن کردن روسریهای سفید که نماد پاکی و معصومیت قربانیان بود، سکوت جامعه بینالمللی و مردم آرژانتین را شکستند. روسریهای سفید، نمادی از کهنههای قنداق نوزادان بود که مادران آن را به نشانه فرزندان ربودهشده بر سر داشتند.
آنها هر هفته در همین میدان تجمع کرده و با حمل عکسهای فرزندانشان، از حکومت خواستار پاسخگویی در مورد سرنوشت عزیزانشان شدند. این تجمعات با وجود تهدیدها و سرکوب شدید پلیس ادامه یافت و به مرور، نه تنها در آرژانتین، بلکه در سطح بینالمللی به نمادی از مبارزه مسالمتآمیز برای عدالت تبدیل شد.
مبارزات مادران میدان مایو تأثیر عمیقی بر جامعه گذاشت. آنها به دادخواهی محدود نشدند، بلکه خواهان افشای سازوکارهای سرکوب و نقض حقوق بشر توسط حکومت شدند. فشارهای بینالمللی ناشی از فعالیت این مادران، باعث شد پس از سقوط حکومت نظامی، بسیاری از مقامات دیکتاتوری محاکمه و مجازات شوند.
این مادران همچنان به فعالیت خود ادامه میدهند و در سالهای اخیر، علاوه بر دادخواهی برای فرزندان خود، به دفاع از حقوق بشر در آرژانتین و سایر نقاط جهان پرداختهاند.
اهمیت این تجربه برای مادران دادخواه ایران
تجربه مادران میدان مایو، الگویی الهامبخش برای مبارزات مشابه در جهان، از جمله ایران، است. اتحاد، پایداری، و تأکید بر عدالتخواهی، ابزارهایی قدرتمند برای مقابله با سرکوب است. مادران دادخواه در ایران، با الهام از این جنبش، میتوانند صدای مظلومان را جهانی کنند و با ادامه مبارزات خود، امید به تحقق عدالت را زنده نگه دارند.
این مطالعه موردی را در سایت آموزشکده توانا بخوانید:
https://tavaana.org/mothers_of_the_plaza/
#مادران_دادخواه #مطالعه_موردی #مادران_میدان_مایو #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech