تصاویری برای توانا ارسال شده است که محل اصابت گلوله به بدن مهران بصیرتوانا را نشان می‌دهد.
روز ۲۵ آبان ۱۴۰۱ مهران بصیر توانا در شهر صومعه‌سرا در استان گیلان، موقعی که برای نجات یک زن سینه سپر کرد، مورد اصابت تیر جنگی ماموران قرار گرفت.
مهران بصیرتوانا ۲۹ ساله بود، قرار بود به زودی ازدواج کند و تلاش داشت تا مغازه کلوچه‌پزی خودش را راه بیندازد. او جوانی ورزشکار و پر تلاش بود.
خانواده او بارها درخواست کرده‌اند تا فیلم دوربین‌های محل تیرخوردن مهران منتشر شود، اما رژیم از این کار طفره رفته است.
در پاسخ به دادخواهی خانواده‌اش، آن‌ها را احضار و تهدید و بازداشت کرده‌اند.
پدر مهران بیمار بوده است و چشم امید مادر مهران به او بود. مادری که هنگام کشته شدن فرزندش در سفر کربلا بود و آرزو داشت فرزندش را داماد کند، حالا با بیماری دست و پنجه نرم می‌کند و چند بار در بیمارستان بستری شده است.
وقتی مهران را به بیمارستان منتقل کردند، تحت عمل جراحی قرار گرفت، حالش رو به بهبود بود، اما معلوم نیست در ساعاتی که خانواده‌اش را به زور از بیمارستان بیرون کردند، چه اتفاقی افتاد که او سکته کرد و جانش را از دست داد.
در حالی که مدارک و شواهد (افراد زیادی صحنه تیراندازی را دیده‌اند) حاکی از تیرخوردن مهران است، اما نیروهای حکومتی بالکل تیرخوردن این جوان با غیرت و با شرف را انکار می‌کنند!! انکار کردن واقعیت‌ها از صفات بارز رژیم جمهوری اسلامی است!
#مهران_بصیرتوانا #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
روز ۲۵ آبان ۱۴۰۱ مهران بصیر توانا در شهر صومعه‌سرا در استان گیلان، موقعی که برای نجات یک زن سینه سپر کرد، مورد اصابت تیر جنگی ماموران قرار گرفت.
مهران بصیرتوانا ۲۹ ساله بود، قرار بود به زودی ازدواج کند و تلاش داشت تا مغازه کلوچه‌پزی خودش را راه بیندازد. او جوانی ورزشکار و پر تلاش بود.
خانواده او بارها درخواست کرده‌اند تا فیلم دوربین‌های محل تیرخوردن مهران منتشر شود، اما رژیم از این کار طفره رفته است.
در پاسخ به دادخواهی خانواده‌اش، آن‌ها را احضار و تهدید و بازداشت کرده‌اند.
پدر مهران بیمار بوده است و چشم امید مادر مهران به او بود. مادری که هنگام کشته شدن فرزندش در سفر کربلا بود و آرزو داشت فرزندش را داماد کند، حالا با بیماری دست و پنجه نرم می‌کند و چند بار در بیمارستان بستری شده است.
وقتی مهران را به بیمارستان منتقل کردند، تحت عمل جراحی قرار گرفت، حالش رو به بهبود بود، اما معلوم نیست در ساعاتی که خانواده‌اش را به زور از بیمارستان بیرون کردند، چه اتفاقی افتاد که او سکته کرد و جانش را از دست داد.
در حالی که مدارک و شواهد (افراد زیادی صحنه تیراندازی را دیده‌اند) حاکی از تیرخوردن مهران است، اما نیروهای حکومتی بالکل تیرخوردن این جوان با غیرت و با شرف را انکار می‌کنند!! انکار کردن واقعیت‌ها از صفات بارز رژیم جمهوری اسلامی است!
#مهران_بصیرتوانا #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
ویدیوهای منتشر‌شده نشان می‌دهند روز جمعه سوم آذر‌ماه، مراسم سالگرد جاویدنام مهران بصیر توانا، جانباخته خیزش انقلابی ۱۴۰۱، بر سر مزار او در فومن توسط خانواده‌اش برگزار شد و جمع کثیری از مردم در این مراسم شرکت کردند.
- روز ۲۵ آبان ۱۴۰۱ مهران بصیر توانا در شهر صومعه‌سرا در استان گیلان، موقعی که برای نجات یک زن سینه سپر کرد، مورد اصابت تیر جنگی ماموران قرار گرفت.
مهران بصیرتوانا ۲۹ ساله بود، قرار بود به زودی ازدواج کند و تلاش داشت تا مغازه کلوچه‌پزی خودش را راه بیندازد. او جوانی ورزشکار و پر تلاش بود.
خانواده او بارها درخواست کرده‌اند تا فیلم دوربین‌های محل تیرخوردن مهران منتشر شود، اما رژیم از این کار طفره رفته است.
در پاسخ به دادخواهی خانواده‌اش، آن‌ها را احضار و تهدید و بازداشت کرده‌اند.
پدر مهران بیمار بوده است و چشم امید مادر مهران به او بود. مادری که هنگام کشته شدن فرزندش در سفر کربلا بود و آرزو داشت فرزندش را داماد کند، حالا با بیماری دست و پنجه نرم می‌کند و چند بار در بیمارستان بستری شده است.
وقتی مهران را به بیمارستان منتقل کردند، تحت عمل جراحی قرار گرفت، حالش رو به بهبود بود، اما معلوم نیست در ساعاتی که خانواده‌اش را به زور از بیمارستان بیرون کردند، چه اتفاقی افتاد که او سکته کرد و جانش را از دست داد.
در حالی که مدارک و شواهد (افراد زیادی صحنه تیراندازی را دیده‌اند) حاکی از تیرخوردن مهران است، اما نیروهای حکومتی بالکل تیرخوردن این جوان با غیرت و با شرف را انکار می‌کنند!! انکار کردن واقعیت‌ها از صفات بارز رژیم جمهوری اسلامی است!
#مهران_بصیرتوانا #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
- روز ۲۵ آبان ۱۴۰۱ مهران بصیر توانا در شهر صومعه‌سرا در استان گیلان، موقعی که برای نجات یک زن سینه سپر کرد، مورد اصابت تیر جنگی ماموران قرار گرفت.
مهران بصیرتوانا ۲۹ ساله بود، قرار بود به زودی ازدواج کند و تلاش داشت تا مغازه کلوچه‌پزی خودش را راه بیندازد. او جوانی ورزشکار و پر تلاش بود.
خانواده او بارها درخواست کرده‌اند تا فیلم دوربین‌های محل تیرخوردن مهران منتشر شود، اما رژیم از این کار طفره رفته است.
در پاسخ به دادخواهی خانواده‌اش، آن‌ها را احضار و تهدید و بازداشت کرده‌اند.
پدر مهران بیمار بوده است و چشم امید مادر مهران به او بود. مادری که هنگام کشته شدن فرزندش در سفر کربلا بود و آرزو داشت فرزندش را داماد کند، حالا با بیماری دست و پنجه نرم می‌کند و چند بار در بیمارستان بستری شده است.
وقتی مهران را به بیمارستان منتقل کردند، تحت عمل جراحی قرار گرفت، حالش رو به بهبود بود، اما معلوم نیست در ساعاتی که خانواده‌اش را به زور از بیمارستان بیرون کردند، چه اتفاقی افتاد که او سکته کرد و جانش را از دست داد.
در حالی که مدارک و شواهد (افراد زیادی صحنه تیراندازی را دیده‌اند) حاکی از تیرخوردن مهران است، اما نیروهای حکومتی بالکل تیرخوردن این جوان با غیرت و با شرف را انکار می‌کنند!! انکار کردن واقعیت‌ها از صفات بارز رژیم جمهوری اسلامی است!
#مهران_بصیرتوانا #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
خواهر جاویدنام مهران بصیر توانا، ضمن انتشار این تصاویر نوشت:
«یلدای شما چه رنگی است؟
سبز است؟ زرد یا نارنجی؟ سفید چی؟
یلدای شما هر رنگی داشته باشد خوش باشید.
ولی وقت باز کردن کتاب حافظ،
به یاد یلدای خونین ِ مادرم باشید .....
و به یاد #یلدا_آقا_فضلی
آخر می‌دانید ما خانواده‌های داغدار، یک روز یلدایمان رنگین‌کمانی بود.
همه رنگ توی یلداهای ما بود...
_درست مثل رنگین کمان #کیان_پیرفلک _
حالا اما یلدایمان فقط یک رنگ دارد.
رنگ خون است.
رنگ خونی که از تن ِ تیر خورده برادرم ریخت.
و از تن کیان ِ ۹ ساله.
یلدای ما سرخ است .
به سرخی رنگ زیرین ِ پرچم وطنم.
که سبزی‌اش را از جان ما بازماندگان
و سپیدی‌اش را از روح پاک کشته‌شده‌هایمان وام می‌گیرد.
یلدای ما سرخ است،
به سرخی زبانم توی این روزها که می‌دانم سر ِ سبز ِ مرا بر باد می‌دهد.
یلداهای شما رنگین کمانی باد، به یاد ِ کیان.
امسال دوست ندارم هموطنانم یلداهایشان را ممنوع کنند مثل سال گذشته .
اتفاقا دوست دارم شادی همه هموطنانمان را.
چاره‌ای نیست. یلدای ما فقط همین یک رنگ را یادش است.
تن برادرم را شرحه شرحه کردند.
این یلدا یا یلدای بعد،
خداوند دل‌هایشان را بر عزای عزیزانشان بنشاند.
تا زندگی‌شان بی‌رنگ شود.
نه به رنگ رنگ‌های رنگین‌کمان باشد نه به رنگ پرچم وطنم
و نه به رنگ خون.
زندگی‌شان تا همیشه رنگ‌و بوی مرگ را بدهد.»
#دادخواهی #یلدا_بی_یلدا #یلداآقافضلی #یلدا_آقافضلی
#کیان_پیر_فلک #کیان_پیرفلک #مهران_بصیرتوانا #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«یلدای شما چه رنگی است؟
سبز است؟ زرد یا نارنجی؟ سفید چی؟
یلدای شما هر رنگی داشته باشد خوش باشید.
ولی وقت باز کردن کتاب حافظ،
به یاد یلدای خونین ِ مادرم باشید .....
و به یاد #یلدا_آقا_فضلی
آخر می‌دانید ما خانواده‌های داغدار، یک روز یلدایمان رنگین‌کمانی بود.
همه رنگ توی یلداهای ما بود...
_درست مثل رنگین کمان #کیان_پیرفلک _
حالا اما یلدایمان فقط یک رنگ دارد.
رنگ خون است.
رنگ خونی که از تن ِ تیر خورده برادرم ریخت.
و از تن کیان ِ ۹ ساله.
یلدای ما سرخ است .
به سرخی رنگ زیرین ِ پرچم وطنم.
که سبزی‌اش را از جان ما بازماندگان
و سپیدی‌اش را از روح پاک کشته‌شده‌هایمان وام می‌گیرد.
یلدای ما سرخ است،
به سرخی زبانم توی این روزها که می‌دانم سر ِ سبز ِ مرا بر باد می‌دهد.
یلداهای شما رنگین کمانی باد، به یاد ِ کیان.
امسال دوست ندارم هموطنانم یلداهایشان را ممنوع کنند مثل سال گذشته .
اتفاقا دوست دارم شادی همه هموطنانمان را.
چاره‌ای نیست. یلدای ما فقط همین یک رنگ را یادش است.
تن برادرم را شرحه شرحه کردند.
این یلدا یا یلدای بعد،
خداوند دل‌هایشان را بر عزای عزیزانشان بنشاند.
تا زندگی‌شان بی‌رنگ شود.
نه به رنگ رنگ‌های رنگین‌کمان باشد نه به رنگ پرچم وطنم
و نه به رنگ خون.
زندگی‌شان تا همیشه رنگ‌و بوی مرگ را بدهد.»
#دادخواهی #یلدا_بی_یلدا #یلداآقافضلی #یلدا_آقافضلی
#کیان_پیر_فلک #کیان_پیرفلک #مهران_بصیرتوانا #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
خواهر جاویدنام مهران بصیرتوانا، این ویدیو را منتشر کرد و نوشت:
«پنج شنبه آخر عید ۱۴۰۲
وای وای وای . وای وای وای
دلم هوایت را کرده تو نیستی،
من با سنگ قبرت چه حرف‌ها دارم که روی دلم سنگینی می‌کند.
عزیز سفر کرده ام نو بهارت مبارک مهربونم.
از این بار دگر، دردت در مغزم شروع شد.
گمان میکنم که قلبم از بین رفته است.
وقتی آنگونه رفتی، از ته قلبم آه شدم.
زمانهایی که جلوی بقیه نشسته‌ام...
، نگاه میکنم، گاهی در حرفم،
گاهی ساکتم، بغض میکنم،
یکم خوبم ،یکم بدم، یکم در گیرم، یکم خالی‌ام،
...در مغزم مرگ رخ داده است.
فکر میکنم زندگی ما دیگر برای غمگین‌بودن مناسب است.
این حالی که هست، توی کلمات جا دادنی نیست.
دلم حریف درد و اندوه فراوان نیست.
و روزی همه چیز ، تند و سریع و حالا آرام آرام روبه ویرانی می‌رود.»
- روز ۲۵ آبان ۱۴۰۱ مهران بصیر توانا در شهر صومعه‌سرا در استان گیلان، موقعی که برای نجات یک زن سینه سپر کرد، مورد اصابت تیر جنگی ماموران قرار گرفت.
مهران بصیرتوانا ۲۹ ساله بود، قرار بود به زودی ازدواج کند و تلاش داشت تا مغازه کلوچه‌پزی خودش را راه بیندازد. او جوانی ورزشکار و پر تلاش بود.
خانواده او بارها درخواست کرده‌اند تا فیلم دوربین‌های محل تیرخوردن مهران منتشر شود، اما رژیم از این کار طفره رفته است.
در پاسخ به دادخواهی خانواده‌اش، آن‌ها را احضار و تهدید و بازداشت کرده‌اند.
پدر مهران بیمار بوده است و چشم امید مادر مهران به او بود. مادری که هنگام کشته شدن فرزندش در سفر کربلا بود و آرزو داشت فرزندش را داماد کند، حالا با بیماری دست و پنجه نرم می‌کند و چند بار در بیمارستان بستری شده است.
وقتی مهران را به بیمارستان منتقل کردند، تحت عمل جراحی قرار گرفت، حالش رو به بهبود بود، اما معلوم نیست در ساعاتی که خانواده‌اش را به زور از بیمارستان بیرون کردند، چه اتفاقی افتاد که او سکته کرد و جانش را از دست داد.
در حالی که مدارک و شواهد (افراد زیادی صحنه تیراندازی را دیده‌اند) حاکی از تیرخوردن مهران است، اما نیروهای حکومتی بالکل تیرخوردن این جوان با غیرت و با شرف را انکار می‌کنند!! انکار کردن واقعیت‌ها از صفات بارز رژیم جمهوری اسلامی است!
#مهران_بصیرتوانا #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«پنج شنبه آخر عید ۱۴۰۲
وای وای وای . وای وای وای
دلم هوایت را کرده تو نیستی،
من با سنگ قبرت چه حرف‌ها دارم که روی دلم سنگینی می‌کند.
عزیز سفر کرده ام نو بهارت مبارک مهربونم.
از این بار دگر، دردت در مغزم شروع شد.
گمان میکنم که قلبم از بین رفته است.
وقتی آنگونه رفتی، از ته قلبم آه شدم.
زمانهایی که جلوی بقیه نشسته‌ام...
، نگاه میکنم، گاهی در حرفم،
گاهی ساکتم، بغض میکنم،
یکم خوبم ،یکم بدم، یکم در گیرم، یکم خالی‌ام،
...در مغزم مرگ رخ داده است.
فکر میکنم زندگی ما دیگر برای غمگین‌بودن مناسب است.
این حالی که هست، توی کلمات جا دادنی نیست.
دلم حریف درد و اندوه فراوان نیست.
و روزی همه چیز ، تند و سریع و حالا آرام آرام روبه ویرانی می‌رود.»
- روز ۲۵ آبان ۱۴۰۱ مهران بصیر توانا در شهر صومعه‌سرا در استان گیلان، موقعی که برای نجات یک زن سینه سپر کرد، مورد اصابت تیر جنگی ماموران قرار گرفت.
مهران بصیرتوانا ۲۹ ساله بود، قرار بود به زودی ازدواج کند و تلاش داشت تا مغازه کلوچه‌پزی خودش را راه بیندازد. او جوانی ورزشکار و پر تلاش بود.
خانواده او بارها درخواست کرده‌اند تا فیلم دوربین‌های محل تیرخوردن مهران منتشر شود، اما رژیم از این کار طفره رفته است.
در پاسخ به دادخواهی خانواده‌اش، آن‌ها را احضار و تهدید و بازداشت کرده‌اند.
پدر مهران بیمار بوده است و چشم امید مادر مهران به او بود. مادری که هنگام کشته شدن فرزندش در سفر کربلا بود و آرزو داشت فرزندش را داماد کند، حالا با بیماری دست و پنجه نرم می‌کند و چند بار در بیمارستان بستری شده است.
وقتی مهران را به بیمارستان منتقل کردند، تحت عمل جراحی قرار گرفت، حالش رو به بهبود بود، اما معلوم نیست در ساعاتی که خانواده‌اش را به زور از بیمارستان بیرون کردند، چه اتفاقی افتاد که او سکته کرد و جانش را از دست داد.
در حالی که مدارک و شواهد (افراد زیادی صحنه تیراندازی را دیده‌اند) حاکی از تیرخوردن مهران است، اما نیروهای حکومتی بالکل تیرخوردن این جوان با غیرت و با شرف را انکار می‌کنند!! انکار کردن واقعیت‌ها از صفات بارز رژیم جمهوری اسلامی است!
#مهران_بصیرتوانا #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
خانواده امیرمهدی فرخی‌پور، نه تنها زادروز فرزندشان که زادروز سایر جان‌باختگان راه آزادی همچون نیکا شاکرمی، خدانور لجه‌ای و مهران بصیر توانا را نیز گرامی داشتند.
«امیرمهدی عزیز دلم تولد بیست سالگیت بدون حضور تو برگزار شد😔
۱۰ مهر تولد چهار عزیز قهرمانه»
#امیرمهدی_فرخی_پور
#نیکا_شاکرمی
#خدانور_لجه_ای
#مهران_بصیرتوانا
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«امیرمهدی عزیز دلم تولد بیست سالگیت بدون حضور تو برگزار شد😔
۱۰ مهر تولد چهار عزیز قهرمانه»
#امیرمهدی_فرخی_پور
#نیکا_شاکرمی
#خدانور_لجه_ای
#مهران_بصیرتوانا
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
💔33🕊3👍2
خواهر جاویدنام مهران بصیرتوانا، روایتی هولناک از ایستگاه ایست بازرسی منتشر کرد.
تهدید و ارعاب هموطنانمان و تیراندازی‌های بی‌ضابطه به سوی شهروندان تاکنون باعث قتل دست‌کم ۶ نفر از هموطنانمان شده است. یک خانواده در خمین دو جوان در همدان از دردناک‌ترین این حوادث بوده‌اند.
این روایت هولناک را با هم بخوانیم:
«درود به همه دوستان
دیشب در تاریخ ۳۱ تیر ۱۴۰۴ ساعت حدودا ۱۱ شب نزدیک ورودی شهر صومعه‌سرا که منزل بستگانم همونجاس، ایست بازرسی گذاشته بودن.
راه بسته بود و ماشین‌ها رو به لاین چپ جهت خروج از بازرسی هدایت میکردن. من و دخترم تنها بودیم داخل ماشین. به مامور گفتم خونه بستگانم همین بغله و من باید از سمت راست برم.
بهم گفتن برو
حدود دویست متر جلوتر زدم سمت شانه‌خاکی که خونه بستگانم بود
يهو یه پسربچه شاید ۱۸ ساله با نقاب که کل صورت رو پوشونده بود و اسلحه اومد سمت ماشین و اومد سمت شاگرد که دخترم نشسته بود و اسلحه رو گرفت بالا
من وقتی به دخترم نگاه کردم دیدم دختر ۷ ساله من از ترس خشک شده و به اون پسر زل زده
یکی دوتاشون اومدن جلو و گفتم مگه مشکلی پیش اومده من گفتم خونه بستگانم اینجاس
که گفتن برو و مشکلی نیس
به خاطر ترسیدن رومیسا سعی کردم آروم باشم و اومدم داخل کوچه
اما متاسفانه وقتی رفتیم داخل خونه حال دخترم بد شد و می‌گفت مامان فکر کردم می‌خواد منو بکشه که سعی کردم آرومش کنم
و کل دیشب رو دختر من توی خواب داد زده و گریه کرده من این موضوع رو پیگیری میکنم و باید بهم توضیح بده چطور ماشینی که خودش توقف کرده اومده سمت خاکی و راننده خانوم هس و یه دختر بچه کنارش نشسته اسلحه رو می‌گیری بالا و میای سمت دختر بچه
مگه خودت ناموس نداری
چطور به زن و بچه مردم بدون دلیل اسلحه نشون میدی
می‌خوای چی رو ثابت کنی
قدرتت رو
چرا باید دست هر کسی اسلحه دادکه بیاد و با اسلحه تهدید کنه بدون دلیل و مدرک؟»
تجربه شما از این ایستگاه‌های ایست‌بازرسی چیست؟
#یاری_مدنی_توانا #نه_به_جمهوری_اسلامی #مهران_بصیرتوانا
@Tavaana_TavaanaTech
تهدید و ارعاب هموطنانمان و تیراندازی‌های بی‌ضابطه به سوی شهروندان تاکنون باعث قتل دست‌کم ۶ نفر از هموطنانمان شده است. یک خانواده در خمین دو جوان در همدان از دردناک‌ترین این حوادث بوده‌اند.
این روایت هولناک را با هم بخوانیم:
«درود به همه دوستان
دیشب در تاریخ ۳۱ تیر ۱۴۰۴ ساعت حدودا ۱۱ شب نزدیک ورودی شهر صومعه‌سرا که منزل بستگانم همونجاس، ایست بازرسی گذاشته بودن.
راه بسته بود و ماشین‌ها رو به لاین چپ جهت خروج از بازرسی هدایت میکردن. من و دخترم تنها بودیم داخل ماشین. به مامور گفتم خونه بستگانم همین بغله و من باید از سمت راست برم.
بهم گفتن برو
حدود دویست متر جلوتر زدم سمت شانه‌خاکی که خونه بستگانم بود
يهو یه پسربچه شاید ۱۸ ساله با نقاب که کل صورت رو پوشونده بود و اسلحه اومد سمت ماشین و اومد سمت شاگرد که دخترم نشسته بود و اسلحه رو گرفت بالا
من وقتی به دخترم نگاه کردم دیدم دختر ۷ ساله من از ترس خشک شده و به اون پسر زل زده
یکی دوتاشون اومدن جلو و گفتم مگه مشکلی پیش اومده من گفتم خونه بستگانم اینجاس
که گفتن برو و مشکلی نیس
به خاطر ترسیدن رومیسا سعی کردم آروم باشم و اومدم داخل کوچه
اما متاسفانه وقتی رفتیم داخل خونه حال دخترم بد شد و می‌گفت مامان فکر کردم می‌خواد منو بکشه که سعی کردم آرومش کنم
و کل دیشب رو دختر من توی خواب داد زده و گریه کرده من این موضوع رو پیگیری میکنم و باید بهم توضیح بده چطور ماشینی که خودش توقف کرده اومده سمت خاکی و راننده خانوم هس و یه دختر بچه کنارش نشسته اسلحه رو می‌گیری بالا و میای سمت دختر بچه
مگه خودت ناموس نداری
چطور به زن و بچه مردم بدون دلیل اسلحه نشون میدی
می‌خوای چی رو ثابت کنی
قدرتت رو
چرا باید دست هر کسی اسلحه دادکه بیاد و با اسلحه تهدید کنه بدون دلیل و مدرک؟»
تجربه شما از این ایستگاه‌های ایست‌بازرسی چیست؟
#یاری_مدنی_توانا #نه_به_جمهوری_اسلامی #مهران_بصیرتوانا
@Tavaana_TavaanaTech
👍34💔14❤4