آموزشکده توانا
50.9K subscribers
36.8K photos
39.7K videos
2.56K files
20.7K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
مطلب احمدیان و خشایار سفیدی، دو زندانی سیاسی محبوس در زندان تهران بزرگ، در واکنش به اعدام (قتل حکومتی) مهدی حسنی و بهروز احسانی (که در دوره‌ای در زندان اوین با آن‌ها هم‌بند بودند)، بیانیه‌ای به شرح زیر صادر کردند:

«اعدام دو زندانی سیاسی بهروز احسانی و مهدی حسنی در شرایطی انجام شد که جامعه ی ایرانی از حکمرانی ناکارآمد ظالمانه و غاصبانه ی جمهوری اسلامی از طرفی و تجاوز نظامی اسرائیل و آمریکا به ایران از طرف دیگر عمیقا زخم خورده و آسیب دیده است.

در چنین شرایطی اجرای این احکام و همچنین صدور احکام اعدام جدید هیچ توجیهی جز اعمال سرکوب و ارعاب جامعه برای پیشگیری از آغاز اعتراضات مردمی ندارد.

جمهوری اسلامی که پس از گذشت چهل و هفت سال از آغاز خود در عرصه‌های گوناگون سیاسی اقتصادی روابط بین الملل و از همه مهمتر فرهنگی و البته مبانی نظری با بن بست کامل مواجه شده به باور ما تلاش دارد با صدور و اجرای احکام اعدام در راستای پروژه‌ی سرکوب مخالفین، فروپاشی و سقوط حتمی خود را به تعویق بیندازد.

ما به عنوان شهروند و زندانی سیاسی بار دیگر به تمامی احکام اعدام اعتراض کرده و ضمن ابراز نگرانی از سرنوشت کسانی که هنوز زیر حکم اعدام هستند، نسبت به تبعات این احکام که همانا تعمیق نفرت و کینه و گسلهای اجتماعی و همچنین امتداد و گسترش زنجیره ی خشونت است هشدار می دهیم.

#زن_زندگی_آزادی ادامه دارد ....

مطلب احمدیان

خشایار سفیدی

پنجم مرداد ماه ۱۴۰۴»


#خشایار_سفیدی #مطلب_احمدیان #مهدی_حسنی #بهروز_احسانی #بیانیه #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
👍25💔9🕊43
گلرخ ایرایی از زندان قرچک: چه سخت جان شدیم ما

«خبر آمد.
از آن‌جا.
از آنان.
پیراهن‌شان پاکیزه بود و خم بر ابرو نداشتند...»

صبح پنج مرداد ۱۴۰۴ خبر قتل حکومتی دو زندانی سیاسی در زیرنویس شبکه خبر اعلام شد. بچه‌ها زیر تلویزیون قرنطینه زندان قرچک به خط شده بودند. کسی را یارای سخن گفتن نبود. اندوهی جمع را فراگرفته بود. چشم‌ها تر می‌شدند و نگاه‌ها مبهوت مانده بود. کمی بعد در اخبار تکمیلی اسامی مهدی و بهروز به زیرنویس خبر اضافه شد. مهدی حسنی و بهروز احسانی.
نه دیده بودیمشان و نه صدایشان را شنیده بودیم. اما چه خویشی و قرابتی بین‌مان شکل گرفته بود. گویی پاره‌های تن‌مان سربه‌دار شده بودند و به واقع نیز چنین بود. در ماه‌های اخیر به کرات نام‌شان را همراه با شعارها و سرودهای‌مان در «سه‌شنبه‌های نه اعدام» فریاد کرده بودیم و هر بار به همراه دیگر خویشان و رفقای در اسارت سرکوب و زیر حکم مرگ مرورشان کرده بودیم. حالا سربه‌دار شده بودند و اندوه نبودن‌شان سینه را از خشم و کینه مالامال می‌کرد. با خود زمزمه می‌کردیم
«می‌دانیم ایستادگی کردند و صبوری...» از این حجم از توحش در حیرت بودیم. اگرچه دیر آشنا بود.
نیروی سرکوب همبندیان بهروز و مهدی را با ضرب‌وشتم و با غل و زنجیر ربوده بودند. سعید ماسوری نماد مقاومت و ایستادگی را پس از ۲۵ سال حبس بی‌وقفه به زندانی دیگر منتقل کرده بودند و بهروز و مهدی را به قتل‌گاه برده بودند. چه سخت جان شدیم ما.
تا شب غبار اندوه از چهره و بغض از نگاه زدودیم و بر ریشخندهای گزنده انگشت‌شمار همبندیان دریده‌چشم که جان را می‌خراشید نیز غلبه کردیم. دست در دست هم سرود مقاومت سر دادیم و یاد آن سربه‌داران را گرامی داشتیم. آنان که تا آخرین دم، جان کلام «ناظم حکمت» را زیسته بودند.
«می‌دانم که پوزخندزنان می‌نگریستند خصم را. خم بر ابرو نداشتند...»
یادشان گرامی و مسیر آزادگی‌شان  پر رهرو.

گلرخ ایرایی
زندان قرچک
مرداد ۱۴۰۴

#بهروز_احسانی
#مهدی_حسنی
#نه_به_اعدام
#کارزار_سه‌شنبه‌های_نه_به_اعدام
#زندان_قزلحصار
#بیانیه #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
27💔21👍4🕊2🥰1