آموزشکده توانا
61.6K subscribers
27.8K photos
34.8K videos
2.53K files
18K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
به مناسبت زادروز #احسان_یارشاطر،
مدیر بزرگ‌ترین و جامع‌ترین دانش‌نامه‌ی #ایران‌شناسی

«وطن برای من جایی است که بتوان برای ایران کار کرد، نوشت، منتشر کرد و فرهنگ ایران را بهتر شناساند.»

نام احسان یارشاطر به یک نام دیگر پیوند خورده است، دانش‌نامه‌ی #ایرانیکا. دانش‌نامه‌ی ایرانیکا بزرگ‌ترین و جامع‌ترین پروژه‌های ایرانشناسی است. ایرانیکا دانش‌نامه‌ای است درباره‌ی تاریخ، فرهنگ، هنر و جامعه‌ی ایران که به مدیریت پروفسور احسان یارشاطر و به وسیله‌ی بخش پژوهش‌های ایرانی دانش‌گاه کلمبیا در نیویورک چاپ می‌شود. کار تدوین این دانش‌نامه به سال ۱۳۴۷ برمی‌گردد که این دانش‌نامه به پیش‌نهاد احسان یارشاطر و با بودجه‌ای دو میلیون دلاری شکل گرفت. پس از پیروزی انقلاب اسلامی بودجه‌ی ایرانیکا قطع شد و ادامه‌ی این کار بزرگ به بخش ایرانشناسی دانش‌گاه کلمبیا انتقال یافت. مدیریت این کار سترگ از ابتدا تا هم‌اکنون برعهده‌ی احسان #یارشاطر است. احسان یارشاطر در ۱۴ فروردین ۱۲۹۹ در همدان و در یک خانواده‌ی بهائی به دنیا آمد.آن‌گونه که خود در برنامه‌ی «چمدان» شبکه‌ی بی‌بی‌سی فارسی می‌گوید سن و سال کمی داشت که پدر و مادرش را از دست داد و هزینه تحصیل نداشت.
یارشاطر در نیویورک مرکز «ایرانشناسی» را بنیاد گذاشت و پس از خریدن کتاب‌خانه‌ی شخصی سعید نفیسی آن را به این بنیاد اهدا کرد. کار بر روی ایرانیکا از کارهای بزرگ احسان یارشاطر بود. پس از پیروزی انقلاب اسلامی این کار برای مدتی به دلیل قطع بودجه، متوقف شد. او در این زمان ناچار می‌شود برای تامین مخارج انتشار دانش‌نامه موزه‌ی شخصی هنرهای اسلامی خود را بفروشد که بعضی از این آثار در موزه‌ی متروپولیتن نیوریوک موجود است.
حامیان مالی ایرانیکا، دانش‌گاه کلمبیا و بنیاد ملی علوم انسانی آمریکا هستند. احسان یارشاطر آن‌روزها را این‌گونه به یاد می‌آورد: «از بخت بد من، آن روزها ایام گروگان‌گیری و اشغال سفارت آمریکا بود. در واشنگتن نمی‌شد اسم ایران را آورد. اما چون فکر می‌کردم در دنیا حتما کسان دیگری هم هستند که مانند من معتقدند سیاست نباید در کار علم دخالت کند، جرات کردم و رفتم. همان ابتدا به رئیس بنیاد گفتم که از اوضاع خبر دارم اما این کاری است که می‌خواهم بکنم. او گفت این کار شما از همان دسته کارهایی است که ما اصولا حمایت می‌کنیم، با این حال، شما باید تقاضا و طرحی کامل با جزئیات بیاورید تا در شورای ما بررسی شود. گفتم دفتر کوچک و منشی و دبیری که الان تدارک دیده ام را نمی‌توانم معطل این زمان رسیدگی کنم و نگرانم که اگر آنها را از دست دهم، دیگر نظیرشان را پیدا نکنم. مرد سنجیده‌ای بود. مردانگی کرد. گفت من از بودجه اختصاصی که در اختیارم هست به شما ۱۷ هزار و ۵۰۰ دلار می‌دهم تا شما خودتان را سرپا نگهدارید و ما فرصت بررسی کار شما را پیدا کنیم. همان بودجه در آن ایام دفتر ایرانیکا را حفظ کرد.» این دو بنیاد به مدت ده سال به دانش‌نامه‌ی ایرانیکا کمک کردند اما تداوم کمک مالی پس از این ده سال را منوط به کمک مالی از میان ایرانیان کردند. در این صورت هر دو سازمان در مقابل هر یک دلاری که ایرانی‌ها بدهند، هر کدام یک دلار پرداخت می‌کنند.
بیش‌تر بخوانید:
http://bit.ly/1NCsN3z

@Tavaana_TavaanaTech
منوچهر ستوده، ایرانشناسی با پای پیاده

منوچهر ستوده در ۵ فروردین ۱۳۹۵ بر اثر بیماری عفونت ریه در بیمارستان طالقانی چالوس بستری شد و سرانجام در ۲۰ فروردین ۱۳۹۵ در ۱۰۲ سالگی درگذشت.

علی دهباشی، نویسنده و سردبیر مجله بخارا در مطلبی با عنوان «ایرانشناسی با پای پیاده» در روزنامه‌ی شرق می‌آورد:

«دکتر #منوچهر_ستوده آخرین نماینده نسلی از ایران‌شناسان بود که مجموعه مطالعات و آثارش تنها از راه خواندن #کتاب و مقاله و پژوهش‌های نسل‌های پیشین فراهم نشد؛ بلکه ضمن مطالعه آنچه قبل از او نوشته شده بود، براساس مشاهدات عینی خود دست‌به‌کار نوشتن می‌شد. نخستین اثر ستوده که در سال ١٣٣٢ تحت عنوان «فرهنگ گیلکی» به رشته تحریر درآمد و استاد پورداوود بر آن مقدمه‌ای نوشتند، حاصل دوره معلمی #ستوده در #رشت بود؛ زمانی که در کوچه و بازار راه می‌رفت و فرهنگ #گیلکی را در کنار #فرهنگ مردم آنجا ثبت و ضبط می‌کرد. بعد از آن این شیوه را در تمامی آثارش مدنظر قرار داد و تا آخرین نوشته‌هایش به این روش پایبند بود که به‌عنوان مشتی از خروار آن می‌شود به «فرهنگ کرمانی» و «فرهنگ بِه‌دینان» اشاره کرد. بنا بر این علایق که از همان سال‌های نخستین در این ایران‌شناس برجسته هویدا شده بود، او پای پیاده از تهران رهسپار الموت شد و با توجه به علاقه‌مندی‌ای که به قلای اسماعیله داشت، خود را به بلندی‌های الموت که اسماعیلیه و حسن صباح در آن روزگار گذرانده بودند، رساند و مشاهدات و مطالعاتش را به رشته تحریر درآورد. همان زمان بود که بدیع‌الزمان فروزانفر، استاد او در دانشگاه تهران این مطالعات را با وجود آنکه جنبه #تاریخی و جغرافیای تاریخی داشت، به‌عنوان پایان‌نامه ستوده پذیرفت و چنین اتفاق فرخنده‌ای باعث تشویق ستوده شد که بررسی و مطالعه جغرافیای تاریخی را در دستورکار خود قرار دهد.»

دهباشی می‌نویسد:
«ما #ایران‌شناسی را از دست دادیم که هر صفحه از آثارش، حاصل مکاشفات و مشاهدات عینی خودش بود؛ مردی که تا آخرین ماه‌های عمر طولانی‌اش دست از نوشتن و خواندن برنداشت و هرگز تسلیم وسوسه زندگی در شهر نشد. از افتخاراتش بود که روغن نباتی نخورده است، به سوسیس و کالباس لب نزده و کارش مانند نیاکانش کشاورزی بوده و مکان زندگی‌اش، جایی در ییلاق و قشلاق متوالی میان چالوس و کوشکک لورا در گچسر.

به‌ندرت به شهر مراجعه می‌کرد و به کار اطبا بی‌اعتنا بود. از ره‌آوردهای زندگی‌اش با مردم آموخته بود که چطور فارغ از مصرف قرص و دارو، خود را معالجه کند و یکی از بهترین و مهم‌ترین کوه‌نوردان ایران به شمار می‌رفت. در نوجوانی از تهران تا اردبیل را ١٧روزه رفته بود و منطقه گسترده رشته‌کوه‌های البرز را به‌خوبی می‌شناخت و در اثر گران‌سنگ «البرزنامه» تمام کوه‌های این منطقه را براساس مشاهدات خود بررسی کرده بود. حال که او در میان ما نیست، آثارش، از مهم‌ترین منابع و مراجع هرکسی است که بخواهد درباره تاریخ و جغرافیای تاریخی ایران دست به کار مطالعه شود.»

یادش گرامی


@Tavaana_TavaanaTech
سالگرد درگذشت نادر ابراهیمی، یک عاشقانه‌ی آرام

«اوت توسسه سیز بولماز، ییگیت یازیق سیز؛
آتش، بدون دود نمی‌شود و جوان، بدون گناه» - یک ضرب‌المثل ترکمنی -

«ايمان من به تو
ايمان من به خاک است
ايمان من به رجعت هر شوکتی‌ست
که در تخريب بنای پوسيده‌ی اقتدار ديگران
نهفته است
تو
چون دست‌های من
چون انديشه‌های سوگوار اين روزهای تلخ
و چون تمام يادها
از من جدا نخواهی شد»

نادر ابراهیمی نوشتن را از سن ۱۶ سالگی آغاز کرد. او در سال ۱۳۴۲ اولین کتاب خود با عنوان «خانه‌ای برای شب» را به چاپ رساند که داستان «دشنام» از این مجموعه مورد توجه بسیار واقع شد. ابراهیمی تا سال ۱۳۸۰ علاوه بر نوشتن صدها مقاله‌ی تحقیقی و نقد، بیش از صد کتاب منتشر کرده است که شامل رمان و داستان کوتاه و کتاب‌هایی در حوزه‌ی کتاب کودک و نوجوان، نمایش‌نامه و فیلم‌نامه است.

نادر ابراهیمی چندین فیلم مستند و سینمایی و همین‌طور دو مجموعه‌ی تلویزیونی را نوشته و کارگردانی کرده است. او برای این مجموعه‌ها آهنگ‌ها و ترانه‌هایی نیز ساخته است. ابراهیمی پیش از انقلاب موسسه‌ی غیرانتفاعی #ایران‌شناسی را تاسیس کرد و از سراسر ایران در این حوزه فیلم و عکس و اسلاید تهیه کرد و فقط آن‌ها را بایگانی کرد که پس از انقلاب این مجموعه متوقف شد. ابراهیمی پیش از انقلاب بازداشت نیز شده بود. نادر ابراهمی در زمینه‌ی ادبیات کودکان نیز تلاش کرد.

او و هم‌سرش «موسسه‌ی هم‌گام با کودکان و نوجوانان» را تاسیس کردند که در زمینه‌ی مسایل مربوط به #کودکان و #نوجوانان مبادرت به چاپ و پخش کتاب و نقاشی و عکس و پژوهش می‌کرد. ابراهیمی توانست عنوان «ناشر برگزیده ی آسیا» و «ناشر برگزیده‌ی نخست جهان» را از جشنواره‌های آسیایی و جهانی در تصویرگری #کتاب_کودک از آن ِ خود کند. نادر ابراهیمی در زمینه‌ی ادبیات کودک موفق شد که جایزه‌ی اول براتیسلاو- پای‌تخت اسلوواکی-، جایزه‌ی اول تعلیم و تربیت #یونسکو، جایزه‌ی کتاب برگزیده‌ی سال ایران و چندین جایزه‌ی دیگر را دریافت کند. نادر ابراهیمی هم‌چنین عنوان «نویسنده‌ی برگزیده‌ی #ادبیات_داستانی ۲۰ سال بعد از انقلاب» را به خاطر داستان بلند و هفت‌جلدی « آتش بدون دود» از آن خود کرد.

«آتش بدون دود» علاوه بر این‌که شاید یکی از مهم‌ترین کتاب‌های #نادر_ابراهیمی باشد، نام یکی از سریال‌هایی هم هست که در خاطره‌ی بسیاری‌ها ثبت شده است. این مجموعه از شاخص‌ترین فعالیت‌های سینمایی ابراهیمی است که بر اساس کتاب خودش ساخته شده است. بازی‌گرانی هم‌چون محدعلی کشاورز، اکبر زنجان‌پور و جمشید گرگین در این سریال ایفای نقش می‌کنند. این سریال در مورد زندگی ترکمن‌ها است.

نادر ابراهیمی، ۱۶ خردادماه ۱۳۸۷ در سن ۷۲ سالگی پس از یک دوره‌ی بیماری درگذشت.

بیش‌تر بخوانید:
http://bit.ly/1cCcBDy

@Tavaana_TavaanaTech
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
به مناسبت زادروز #احسان_یارشاطر،
مدیر بزرگ‌ترین و جامع‌ترین دانش‌نامه‌ی #ایران‌شناسی
goo.gl/LquAXA

«وطن برای من جایی است که بتوان برای ایران کار کرد، نوشت، منتشر کرد و فرهنگ ایران را بهتر شناساند.»

نام احسان یارشاطر به یک نام دیگر پیوند خورده است، دانش‌نامه‌ی #ایرانیکا. دانش‌نامه‌ی ایرانیکا بزرگ‌ترین و جامع‌ترین پروژه‌های ایرانشناسی است. ایرانیکا دانش‌نامه‌ای است درباره‌ی تاریخ، فرهنگ، هنر و جامعه‌ی ایران که به مدیریت پروفسور احسان یارشاطر و به وسیله‌ی بخش پژوهش‌های ایرانی دانش‌گاه کلمبیا در نیویورک چاپ می‌شود. کار تدوین این دانش‌نامه به سال ۱۳۴۷ برمی‌گردد که این دانش‌نامه به پیش‌نهاد احسان یارشاطر و با بودجه‌ای دو میلیون دلاری شکل گرفت. پس از پیروزی انقلاب اسلامی بودجه‌ی ایرانیکا قطع شد و ادامه‌ی این کار بزرگ به بخش ایرانشناسی دانش‌گاه کلمبیا انتقال یافت. مدیریت این کار سترگ از ابتدا تا هم‌اکنون برعهده‌ی احسان #یارشاطر است. احسان یارشاطر در ۱۴ فروردین ۱۲۹۹ در همدان و در یک خانواده‌ی بهائی به دنیا آمد.آن‌گونه که خود در برنامه‌ی «چمدان» شبکه‌ی بی‌بی‌سی فارسی می‌گوید سن و سال کمی داشت که پدر و مادرش را از دست داد و هزینه تحصیل نداشت.
یارشاطر در نیویورک مرکز «ایرانشناسی» را بنیاد گذاشت و پس از خریدن کتاب‌خانه‌ی شخصی سعید نفیسی آن را به این بنیاد اهدا کرد. کار بر روی ایرانیکا از کارهای بزرگ احسان یارشاطر بود. پس از پیروزی انقلاب اسلامی این کار برای مدتی به دلیل قطع بودجه، متوقف شد. او در این زمان ناچار می‌شود برای تامین مخارج انتشار دانش‌نامه موزه‌ی شخصی هنرهای اسلامی خود را بفروشد که بعضی از این آثار در موزه‌ی متروپولیتن نیوریوک موجود است.
حامیان مالی ایرانیکا، دانش‌گاه کلمبیا و بنیاد ملی علوم انسانی آمریکا هستند. احسان یارشاطر آن‌روزها را این‌گونه به یاد می‌آورد: «از بخت بد من، آن روزها ایام گروگان‌گیری و اشغال سفارت آمریکا بود. در واشنگتن نمی‌شد اسم ایران را آورد. اما چون فکر می‌کردم در دنیا حتما کسان دیگری هم هستند که مانند من معتقدند سیاست نباید در کار علم دخالت کند، جرات کردم و رفتم. همان ابتدا به رئیس بنیاد گفتم که از اوضاع خبر دارم اما این کاری است که می‌خواهم بکنم. او گفت این کار شما از همان دسته کارهایی است که ما اصولا حمایت می‌کنیم، با این حال، شما باید تقاضا و طرحی کامل با جزئیات بیاورید تا در شورای ما بررسی شود. گفتم دفتر کوچک و منشی و دبیری که الان تدارک دیده ام را نمی‌توانم معطل این زمان رسیدگی کنم و نگرانم که اگر آنها را از دست دهم، دیگر نظیرشان را پیدا نکنم. مرد سنجیده‌ای بود. مردانگی کرد. گفت من از بودجه اختصاصی که در اختیارم هست به شما ۱۷ هزار و ۵۰۰ دلار می‌دهم تا شما خودتان را سرپا نگهدارید و ما فرصت بررسی کار شما را پیدا کنیم. همان بودجه در آن ایام دفتر ایرانیکا را حفظ کرد.» این دو بنیاد به مدت ده سال به دانش‌نامه‌ی ایرانیکا کمک کردند اما تداوم کمک مالی پس از این ده سال را منوط به کمک مالی از میان ایرانیان کردند. در این صورت هر دو سازمان در مقابل هر یک دلاری که ایرانی‌ها بدهند، هر کدام یک دلار پرداخت می‌کنند.
بیش‌تر بخوانید:
http://bit.ly/1NCsN3z

https://t.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
دانشگاه سنت اندروز اسکاتلند، با اهدای دکترای افتخاری ادبیات به بهرام بیضایی، از فعالیت‌های ادبی و نمایشی این نویسنده، پژوهشگر و کارگردان برجسته تئاتر و سینمای ایران تقدیر می‌کند.
goo.gl/VlD5BX

به گزارش ایلنا، گروه ادبیات فارسی دانشکده زبان‌های خارجه و موسسه ایرانشناسی دانشگاه سنت اندروز برنامه ویژه‌ای تدارک دیده‌ است که طی آن بهرام بیضایی به خاطر شش دهه فعالیت مستمر و خلاقانه در حوزه‌های پژوهش نمایش و اساطیر، نمایشنامه نویسی و فیلمسازی، دکترای افتخاری ادبیات دریافت خواهد کرد. این برنامه که به ابتکار سعید طلاجوی (مدیر گروه فارسی) و با همکاری پروفسور علی انصاری (مدیر مؤسسه ایرانشناسی) دانشگاه سنت اندروز برگزار می‌شود، شامل چندین سخنرانی درباره آثار بهرام بیضایی، نمایش نسخه بازسازی شده اولین فیلم بلند او «رگبار» (١٣٥١) و اجرای انفرادی بخش نخست نمایش «شب هزار و یکم» (١٣٨٢) با هنرنمایی مژده شمسایی خواهد بود.

در این برنامه، علاوه بر سخنرانی بیضایی در مورد «ضحاک و جمشید»، سعید طلاجوی در مورد دیالوگ بیضایی با سینمای ایران در فیلم «رگبار»، پرویز جاهد در مور عناصر تریلر جنایی در آثار سینمایی بیضایی با تمرکز بر روی فیلم‌های «کلاغ»، «شاید وقتی دیگر» و «سگ کشی»، مریم قربان کریمی در مورد هویت زنانه در «رگبار»، سعید زیدآبادی‌نژاد در مورد چندزبانی در فیلم «باشو غریبه کوچک»، فرشاد زاهدی در مورد فضا، زمان، بدن‌ها و حافظه در آثار بیضایی، نینا خامسی در مورد بازنمایی جوانان آواره در سینمای ایران، فرشید کاظمی در مورد جنبه‌های شاعرانه و اسطوره‌ای صدای زنانه در سینمای بیضایی، فاطمه خوانسالار در مورد خوانش بومگرایانه از «غریبه و مه»، «چریکه تارا» و «باشو غریبه کوچک»، حمید احیا در مورد زبان و شیوه‌های اجرایی در «طرب نامه» و نیلوفر بیضایی در مورد نبوغ بیضایی و تلاش خستگی ناپذیر او در تئاتر و سینمای ایران سخنرانی خواهند کرد.

بهرام بیضایی که در حال حاضر در دانشگاه استانفورد آمریکا به تحقیق و تدریس مشغول است در طی سال های دوری از ایران، علاوه بر تدریس و به چاپ رسانیدن کتاب «هزار افسان کجاست؟» (١٣٩١) که به ریشه‌های ایرانی «هزار و یک شب» می‌پردازد، دو نمایشنامه «گزارش ارداوریراف» (١٣٩٣) و «طرب نامه» (١٣٩٥-١٣٩٤) را هم به صحنه برده است.

مراسم اهدای دکترای افتخاری به بهرام بیضایی با حضور اساتید برجسته دانشگاه سنت اندروز و به دست رئیس دانشگاه، پروفسور سالی ماپستون، در روز اول تیرماه ١٣٩٦ به انجام خواهد رسید و سخنرانی‌ها و نمایش فیلم که به وسیله سعید طلاجوی برنامه‌ریزی شده است در روزهای دوم و سوم تیرماه اجرا خواهند شد.

درباره بهرام بیضایی بیشتر بخوانید:
http://bit.ly/1xigKmy

@Tavaana_TavaanTech