خانواده‌های دادخواه پدر یلدا آقافضلی را تنها نگذاشتند.
حکومت اجازه برگزاری مراسم سالگرد برای یلدا را به خانواده‌اش نداد. اما خانواده‌های جاویدنامان شهریار محمدی، جواد حیدری، سپهر اعظمی و عرفان خزایی، با حضور در منزل مهرداد آقافضلی، یاد یلدا را گرامی داشتند.

خانواده‌های دادخواه، همدل و از یک خانواده هستند و هوای هم را دارند.

#یلدا_آقاقضلی #شهریار_محمدى #عرفان_خزايی #سپهر_اعظمی
#جواد_حيدری #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech

اسرین محمدی، خواهر جاویدنام شهریار محمدی بازداشت شد

بنا بر گزارش دریافتی، خانواده جاویدنام شهریار محمدی در صدد بودند تا برای جان‌باختگان راه آزادی، از جمله شهریار محمدی مراسمی سالگرد مسالمت‌آمیز و بدون حاشیه برگزار کنند.

بنا بر این گزارش امروز ۲۴ آبان ۱۴۰۲، فردی که قرار بود بنر مراسم را آماده کند، با نیروهای رژیم همکاری کرده و در داخل مغازه او اسرین محمدی با هجوم نیروهای حکومتی بازداشت شده است. چند خانم و بیش از ده نفر لباس شخصی که چهره خود را پوشانده بودند وارد مغازه شدند. خودروهای آن‌ها نمره ارومیه بود.
مادر شهریار محمدی توانست از یک پنجره خارج شود، وگرنه او هم بازداشت می‌شد.
به گفته منبع گزارش، اسرین محمدی، متولد ۱۳۷۱ است. او به شدت بیمار است. دختری بسیار مهربان و دلسوز که بعد از کشته شدن برادرش حال خوبی ندارد و دارو مصرف می‌کند و چندین بار در این مدت نزدیک بود جانش را از دست بدهد.

اسرین محمدی با هماهنگی قبلی صاحب مغازه به نام آقای آرام و نیروهای حکومتی بازداشت شد. با توجه به وضعیت سلامتی اسرین محمدی خانواده و دوستان او بسیار نگران هستند.

- شهریار محمدی از جان‌باختگان بوکان است. او دوست و رفیق نزدیک جاویدنام محمد حسن‌زاده بود و یک روز پس از کشته‌شدن محمد، او هم کشته شد و به رفیقش پیوست. شهریار شب تا صبح کنار پیکر رفیقش بیدار مانده بود و محافظت کرد که پیکر محمد دست عوامل رژیم نیفتد. این کار او شهریار را به عنوان اسوه و الگوی رفاقت و معرفت معرفی کرد.

#اسرین_محمدی #شهریار_محمدى #بوکان #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech

میلاد محمدی، برادر جاویدنام شهریار محمدی، ضمن انتشار تصاویری که در آن‌ها صدای مادرش بعد از ربودن دخترش شنیده می‌شود، درباره بازداشت اسرین محمدی نوشت:
‌
«امروز صبح بعد چند ماه خواهرم اسرین محمدی به بوکان برگشت و می‌خواست مراسم کوچیک برای سالگرد برادرم بگیرد.
همراه با مادرم چند روز بود از آقای آرام که مغازه‌اش بوکان بالای چهارراه امام جمعه است و بنر چاپ میکنه چند روز بود سعی می‌کرد بهونه بیاره تا خواهرم شخصا به مغازه بره امروز هم از صبح چند بار خواهرم رو میکشوند مغازه خودش تا ساعتی مغازه خلوت شد و منطقه و همش چشمش به بیرون بود آقای آرام که خیانت کرد به دختری که مریض است به شدت حاله بدی دارد این دختر بعد شهادت شهریار تا مرز مرگ رفته بود و الان هم دارو های زیادی داره که باید مصرف کنه آقای آرام و وقتی که یک لحظه خارج میشه و وارد میشه دوباره دو خانم نظامی و پنج لباس شخصی و بلافاصله ۱۰نفر از لباس های نیرو های ویژه لباس مشکی و صورتشون کاملا مخفی خواهرم رو ربودند.
و مادرم را زخمی کردند و از شیشه پرت شده بود بیرون اسرین محمدی واقعا دلسوز همه بود و دختر بسیار مهربان بود من رو با گلوله زدند آواره شدم برادرم را کشتند مادرم را زخمی کردند و الان خواهر مریضم را بیرحمانه بردند.»


- شهریار محمدی از جان‌باختگان بوکان است. او دوست و رفیق نزدیک جاویدنام محمد حسن‌زاده بود و یک روز پس از کشته‌شدن محمد، او هم کشته شد و به رفیقش پیوست. شهریار شب تا صبح کنار پیکر رفیقش بیدار مانده بود و محافظت کرد که پیکر محمد دست عوامل رژیم نیفتد. این کار او شهریار را به عنوان اسوه و الگوی رفاقت و معرفت معرفی کرد.

#اسرین_محمدی #شهریار_محمدى #بوکان #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech

سالگرد کشته‌شدن محمد حسن‌زاده، دوست صمیمی شهریار محمدی، دو معترض که به رفاقت معنی تازه‌ای دادند.

شهریار محمدی پس از نجات پیکر محمد حسن‌زاده، از دست ماموران امنیتی، بالای سر او نشست، تا زمان خاک‌سپاری برسد.

او از هنگامی که خبر قتل مهسا امینی را شنید، آرام و قرار نداشت. نمی‌توانست این ظلم آشکار را بپذیرد و سکوت پیشه کند. با آنکه همه چیز داشت، خانه، زندگی خوب، پدر و مادر و خواهر، نامزد و عشق زمینی که قرار  بود با او ازدواج کند و زندگی تشکیل دهد. اما همه را رها کرد.

محمد با نحوه حضورش به همه درس استقامت، شرافت و شجاعت داد.
از اولین روز در اعتراضات شرکت کرد و دوستانش را هم تشویق بە حضور در اعتراضات می‌کرد.
به گفته دوستانش، محمد می‌گفت «باخودم فکر می‌کنم اگە این بی‌وجدان‌ها با دو تا خواهران خودم چنین کاری می‌کردند...، مهسا هم جای خواهر خودم بود.»

شب ۲۹ شهریور ۳ گلولە پینت بال بە کمر و ساق پا و رانش خورد. اما او دست بردار نبود. شب  ۳۰ شهریور دوبارە بە اعتراضات رفت و در دفاع مشروع مقابل ماموران، سرو گردن و دستش آتش گرفت. ماموران از فرصت استفادە کردند و با اسلحه ساچمه‌ای به صورت او شلیک کردند که یکی از ساچمه‌ها به چشم چپ او اصابت کرد و آسیب جدی زد.
روز بعد خانواده او را به بیمارستان نیکوکاری تبریز بردند و تحت درمان قرار گرفت. اما به دلیل جو امنیتی او را تهران منتقل بردند.
حدود سه هفته در تهران چند عمل جراحی روی چشمش انجام می‌شود. بینایی به چشمش باز نمی‌گردد، اما محمد حسن‌زاده با همان وضعیت باز به خیابان می‌رفت و در اعتراضات شرکت می‌کرد. به دوستانت می‌گفت «حتی اگر دو‌چشمم را از دست دادم دست مرا بگیرید و ببرید.»

محمد برای شرکت در مراسم چهلم مهسا امینی به سقز  می‌رود. در آبان ماه برای یکی از عمل‌ها دوباره به تهران برمی‌گردد، اما عمل او به تاریخ دیگری موکول می‌شود.

فراخوان ۲۴ تا ۲۶ آبان بود که محمد آن را استوری می‌کند و خود را به بوکان شهر زادگاهش می‌رساند.

در ۲۵ آبان ماه او در آخربن استوری اینستاگرامش می‌نویسد «شاید امروز روز آخر زندگیم باشد برای خوشبختی ملت» و «ما سرانجام شبی با بدن‌های بە خون غلطیدە دست در دست خدا بر مزار نجس و نحس شما می‌رقصیم...»

عصر روز ۲۵ آبان ماه به خیابان می‌رود و در چهار راه شهرداری بوکان کشته می‌شود.

#شهریار_محمدى #محمد_حسن_زاده #بوکان #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech

روز گذشته، برنامه‌ای با عنوان «دادخواهی، امتداد مبارزه، روایت خانواده‌های جانباختگان جنبش زن، زندگی، آزادی» در دانشگاه تورنتو برگزار شد. یکی از سخنرانان این برنامه میلاد محمدی، برادر جانباخته‌ی راه آزادی «شهریار محمدی»، بود.
میلاد خود از مبارزانی بود که در جریان خیزش انقلابی ۱۴۰۱ مجروح شده بود.
این ویدیو سخنرانی میلاد است. او از ضرورت اتحاد، همدلی، ایثار و از خودگذشتگی برای پیروزی سخن می‌گوید.

#شهریار_محمدى #میلاد_محمدی #بوکان #زن_زندگی_آزادی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech

ویدیویی از رقصیدن جاویدنام شهریار محمدی، از جان‌باختگان خیزش انقلابی در شهر بوکان

- شهریار محمدی از جان‌باختگان بوکان است. او عاشق زندگی بود، عاشق شادی و آزادی. شهریار از مبارزان و فعالان انقلابی و لیدر خیزش انقلابی در شهر بوکان بود. شهریار محمدی دوست و رفیق نزدیک جاویدنام محمد حسن‌زاده بود و یک روز پس از کشته‌شدن محمد، او هم کشته شد و به رفیقش پیوست. شهریار شب تا صبح کنار پیکر رفیقش بیدار مانده بود و محافظت کرد که پیکر محمد دست عوامل رژیم نیفتد. این کار او شهریار را به عنوان اسوه و الگوی رفاقت و معرفت معرفی کرد.

#شهریار_محمدى #بوکان #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech