آموزشکده توانا
61.6K subscribers
27.8K photos
34.8K videos
2.53K files
18K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
سال‌گرد درگذشت عباس یمینی‌شریف، نغمه‌سرای کودکان

«به دست خود درختی می‌نشانم
به پایش جوی آبی می‌كشانم
كمی تخم چمن بر روی خاكش
برای یادگاری می‌فشانم
درختم كم‌كم آرد برگ و باری
بسازد بر سر خود شاخساری
چمن روید در آن‌جا سبز و خرم
شود زیر درختم سبزه‌زاری
به تابستان كه گرما رو نماید
درختم چتر خود را می‌گشاید
خنک می‌سازد آن‌جا را ز سایه
دل هر رهگذر را می‌رباید»

شعر بالا را بسیاری‌ها شنیده‌ایم و شاید وقتی آن را می‌خوانیم خاطرات خوش کودکی و مدرسه مقابل دیدگانمان رژه برود. این شعر از «عباس یمینی شریف» است؛ آموزگار، مدیر مدرسه و نویسنده‌ی ایرانی ادبیات کودکان. عباس یمینی شریف، اول خردادماه ۱۲۹۸ در محله‌ی پامنار تهران به دنیا آمد.

شاید بتوان به راستی بر این امر صحه نهاد که در نیم قرن اخیر میلیون‌ها کودک ایرانی اشعار و نوشته‌های او را خوانده‌اند. یمینی‌شریف یکی از پرکارترین نویسندگان و شاعران کودکان در جهان بوده است. او بیش از ۳۰ کتاب در این حوزه منتشر ساخت. اولین کتاب یمینی‌شریف «آواز فرشتگان» نام داشت که در سال ۱۳۲۵ منتشر شد و آخرین کتاب‌های این نویسنده‌ی کودکان، «جدال در پرتگاه توچال» و «فارسی‌ زبان ایرانیان» در سال ۱۳۶۸ و چندی قبل از مرگ او به چاپ رسید. #یمینی‌شریف با در نظر گرفتن روحیات و خلقیات کودکان در قالب شعر و با زبانی ساده و آهنگین آن‌چه باید کودکان بیاموزند را به آن‌ها می‌آموخت.

احسان یارشاطر:
«اگر کودکان و نوآموزان می‌خواستند از به‌ترین شاعری که می‌شناسند، مجسمه‌ای بریزند، از شاعری که عمری را وقف خدمت به تربیت آن‌ها کرده، آن شاعر، فروغ فرخزاد یا شاملو یا نیما نبود، سعدی یا پروین یا ایرج یا بهار هم نبود. آن شاعر یمینی‌شریف بود و هست.»
توران میرهادی، استاد #ادبیات کودکان، نویسنده و متخصص #آموزش و پرورش که سابقه‌ی دوستی و هم‌کاری‌اش با یمینی‌شریف به سال ۱۳۴۴ بازمی‌گردد چنین می‌گوید: «عباس یمینی شریف در مدرسه و مكتب درس خوانده است و با ابعاد اندیشه‌های خاص و عام، نو و كهنه آشناست. محیط #پرورش او خیلی زود او را با افكار ضد ظلم آشنا می‌كند و چنین است كه ۵۰ سال از ۷۰ سال زندگی پربار خود را وقف كودكان و #نوجوانان، یعنی بی‌دفاع‌ترین و مظلوم‌ترین افراد كشورمان می‌كند و تا لحظه‌های پایان زندگی حتی زمانی كه به مرگ می‌اندیشد، ابتدا به #كودكان فكر می‌كند: من نغمه‌سرای كودكانم»

اعتقاد او به همین نیاز به دگرگونی، موجب شد که به تالیف کتاب کلاس اول ابتدایی به نام «دارا و آذر» که سال‌ها در مدارس تدریس می‌شد بپردازد. در سال ۱۳۲۱ اولین شعری که برای کودکان سروده بود را در مجله‌ی «نونهالان» منتشر کرد. او در سال ۱۳۲۳ با ابراهیم بنی‌احمد مجله‌ای به نام «بازی کودکان» را منتشر ساخت. اشعار عباس یمینی شریف در سال ۱۳۲۴ وارد کتاب‌های درسی دوره‌ی ابتدایی ایران شد.

او در آخرین دو بیتی که در روزهای واپسین عمر خود و برای حک شدن بر سنگ مزار سروده است می‌گوید:
من نغمه‌سرای کودکانم
شادست ز مهرشان روانم
عباس یمینی شریفم
گیرید ز کودکان نشانم

کسی این شعر را فراموش کرده است؟
«من یار مهربانم
دانا و خوش زبانم
گویم سخن فراوان
با آنکه بی زبانم
پندت دهم فراوان
من یار پند دانم
من دوستی هنرمند
با سود و بی زیانم
از من مباش غافل
من یار مهربانم»

بیش‌تر بخوانید:
http://bit.ly/1Q1WLPR

#توانا

@Tavaana_TavaanaTech
"راستي تا به حال از خودمان پرسيده ايم "اينجا" ي ما كجاست؟اينكه چه شود تا جان بر كف دست،گلوله پيش رويمان و باتوم از پس مان به خيابانها دل ببنديم وتا رسيدن به خواسته هايمان دلتنگ خانه نشويم.پرسيده ايم خودسوزي يك كارگر نقطه ي جوش ماست يا چسبيدن روده هاي يك دانشجو به كمرش؟"مبادا"يمان شش سال عقاب بلا بيان است يا سي و هشت سال درد پريودوار و خونريزي؟
پرسيده ايم كِي به "اينجا"يمان ميرسد در برابر حكومتي كه ما را به "آنجا"يش هم حساب نميكند؟
گويا براي رسيدن از"آنجا" به"اينجا" بايد مُرد به درازاي عمر نوح و صبورانه زنده شد به عمق صبر ايوب.
از خودم بگويم!
بغض #پلاسكو هنوز دوروبر گلويم پرسه ميزند،چشمهايم براي #كولبران هر از چندي خيس مي شود،ويراني خانه هاي #سيستان حتي لوستر خانه مان را هم نلرزاند،خفگي #اهواز گاهي نفسم را به درد مي آورد،با سوختن #كودكان_كار تنم چندباري گُر گرفت،درد #حصر شش ساله هرچه پيش تر ميرود بي حس تر ميشود و
.
اما هيچ كدام اينها مرا به"اينجا"يم نرساند!تازه از آن نوع "اينجا"هايي كه در اين فضاي بي خطر و بدون كمترين هزينه با گمان واهي تاثيرگذاري بر روند تباهي،چيزي بنويسم.
حالا اما آنچه نتوانستم نگويم از"ماندانا"ست.
دختر دو سال و نيمه #اسماعيل_عبدي.امروز چند ساعتي ميهمان كوچك خانه مان بود.زباني شيرين و در برقراري ارتباط به اندازه اي گرم كه پا بر روي هرگونه روابط نسبي ميگذارد.امروز ماندانا روح مرا نيشگون گرفت كه بگويم"اينجا"ي نوشتن در فضاي مجازي براي من اين نوع وقيحانه از بي عدالتي در سرزمين مدعيان عدل علي است.عبدي از زيباترين روزهاي بودن با دخترش محروم است فقط براي خواستن حقوق مكفي براي آموزگاران، دخترش پدر را ندارد تا اينچنين پرشكوه دلبري كند برايش تنها به اين خاطر كه اين پدر آنچه وظيفه و حق همه ماست را به جا آورد:"فرياد بيدادگري"
قوه ي قضاييه اي فاسد كه استقلال را با ليواني آب قورت داده وعدالت را قي كرده،قوانيني دكوري كه نويسندگان و مجريانش را ابايي ازنقضشان نيست،رئيس قوه اي انتصابي كه عقده هايش را هفتاد بار نام بردن از او در قانوني ٦٩٩ماده اي هم باز نميكند.
در اين خرابه ي خشك،تقدس و مصونيت آقايان،دومينو گونه ازبالا تا پايين،پيامبر و وحي مُنزلش را به لنگ انداختن ميكشاند.
و ما همچنان ازانقلاب هراسانيم واصلاحاتمان چهاردهه در نازايي طي ميكند.
طبل رسوايي حاكمان گوش هايمان را كَر كرده و ناشنوايي زبانمان را بُريده.
كاش طوفان هاي توييتري خيابان ها را دوره ميكرد واين خس و خاشاك دو چشم اين جماعت ظالم را باز و از خواب خدمت بيدار ميكرد.
لعنت به اين "كاش"..."

متن و ویدئو از مهسا، یکی از همراهان توانا
goo.gl/zLghvU

اسماعیل عبدی، آموزگار مدرسه
http://bit.ly/2fTH6ZD
زندان در ایران: جایی که نه خدا هست نه قانون
http://bit.ly/2j0rDrL
حقوق زندانی
http://bit.ly/1XC6UrO
حقوق زندانیان
http://bit.ly/2fayaO8

https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ