آموزشکده توانا
61.6K subscribers
27.8K photos
34.8K videos
2.53K files
18K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
حکومت #شلاق: گرفتن زهر چشم و عادت دادن مردم به شکنجه
http://bit.ly/1srmBYN
...از دستاوردهای مهم حکومت پهلوی در حوزه‌ی قضا حذف شلاق به عنوان یک شکنجه‌ی قرون وسطایی بود. در آن دوره تنبیه بدنی از نهادهای انتظامی و امنیتی و حتی مدارس حذف نشده بود اما نه حکومت و نه جامعه شلاق را به عنوان یک #مجازات می‌پذیرفت. کسانی که هنوز معتقدند مردم ایران سزاوار جمهوری اسلامی و مجازات‌های خشن آن هستند باید توضیح دهند که چگونه همین مردم به تدریج شلاق را کنار گذاشتند و در ادبیات جاری سیاسی و اجتماعی آن را به حاشیه راندند. مجازات‌های بدنی خشن در دوران انقلاب به فرهنگ سیاسی و اجتماعی مردم ایران وارد شد. در دوران انقلاب غیر از روحانیون بقیه برای مجازات سیاسیون و "طاغوتی‌ها" خواستار شلاق زدن آنها نمی‌شدند اما از اعدام انقلابی سخن می‌گفتند؛ وقتی اعدام بر سر زبان‌ها بیفتد دیگر شلاق و قطع دست و پا و انگشتان به راحتی برای عموم هضم می‌شود....
وفور شلاق
در قانون مجازات اسلامی مصوب سال ۹۲، ۳۹ بار از شلاق (۳ تا ۱۰۰ ضربه) یاد شده است. در این قانون شلاق هم عرض با حبس و مجازات نقدی یکی از مجازات‌های اصلی است. قانونگزاران برای کاهش تعداد زندانیان شلاق را به مجازات بدیل برای بسیاری از مجازات‌ها تعیین کرده‌اند. شلاق چنان که در قانون مجازات اسلامی آمده مجازات فقراست چون در اکثر موارد افراد یا قاضی (بر اساس وضعیت محکوم) می‌توانند مجازات نقدی یا شلاق را متحمل شوند. کسانی که تمکن مالی ندارند طبعاً مجبورند #مجازات شلاق را تحمل کنند و کسانی که تمکن مالی دارند با رضایت جریمه را می‌پردازند تا #شکنجه نشوند.
مدافعان و مخالفان شلاق
سه دسته نهاد مدافع جدی تنبیه بدنی بوده‌اند: نهادهای دینی، نهادهای نظامی و حکومت‌های اقتدارگرا و تمامیت خواه. تنها وجه صدور حکم شلاق زهر چشم گرفتن و اعلام قدرت است چون اگر جریمه‌ی نقدی با جبران خسارت یا قصاص با عضو در برابر عضو یا نفس در برابر نفس توجیه می‌شود شلاق هیچ کدام از این توجهیات را ندارد. نهادهای دینی و نظامی و سیاسی تنها می‌خواهند نشان دهند که قدرت مستقر هستند و تخلف از دستورات آنها هزینه دارد...
بیشترین خورندگان شلاق
کسانی که بیشترین شلاق‌ها را در ایران می‌خورند جوانان، کارگران، زنان و اقلیت‌های دینی و قومی هستند. این چهار قشر واجد سه ویژگی مشترک هستند:
۱) از لحاظ قدرت مالی کمترین بنیه را دارند و نمی‌توانند احکام شلاق خود را با پرداخت رشوه یا بدل مجازات بخرند؛
۲) کمترین دسترسی به قدرت سیاسی را دارند؛ و
۳) فاصله‌ی آنان با سبک زندگی قشر حاکم بیش از دیگر اقشار (مثل بازاریان یا معلمان یا کارکنان دولت) است.
مقاله مجید محمدی را در رادیوفردا بخوانید: http://bit.ly/1srmBYN
کارتون از #‏مانانیستانی منتشر شده در رادیوفردا

@Tavaana_TavaanaTech
‏روایتی هولناک از شلاق‌خوردن به خاطر حجاب

‏- «رویا حشمتی» نوشته:
‏امروز صبح از اجرای احکام تماس گرفتن برای اجرای حکم ۷۴ ضربه شلاقم با وکیلم تماس گرفتم و با هم رفتیم دادسرای ناحیه ۷ از گیت ورودی رد شدیم و حجابم رو برداشتم رفتیم شعبه ی ۱ اجرای احکام.

‏کارمند شعبه گفت: «روسریت رو سرت کن که دردسر نشه»
‏گفتم: «اومدم بابت همین شلاقم رو بزنید سر نمی‌کنم»
‏تماس گرفتن و مامور اجرای حکم اومد بالا گفت: «حجابت رو سرت کن و دنبالم بیا»
‏گفتم: «سر نمی‌کنم گفت پس که نمی‌کنی؟ جوری شلاقت رو بزنم که بفهمی کجایی برات یه پرونده ی جدید هم باز می‌کنم هفتاد و چهارتای دیگه‌م مهمونمون باشی». باز سر نکردم.

‏رفتیم پایین چند تا پسر دیگه رو بابت شرب خمر آورده بودن مرد با تحکم تکرار کرد: «مگه نمیگم سر کن؟» نکردم دو تا زن چادری اومدن و روسری رو کشیدن رو سرم باز درش آوردم و این کار چند بار تکرار شد بهم از پشت دستبند زدن و روسری رو کشیدن رو سرم رفتیم طبقه‌ی زیر همکف یه اتاق بود ته پارکینگ قاضی و مامور اجرای حکم و زن چادری کنارم وایساده بودن.
‏ زن هی آه می‌کشید و می‌گفت: «میدونم میدونم»
‏قاضی معمم تو روم خندید یاد مرد خنزر پنزری بوف کور افتادم روم رو ازش برگردوندم.

‏در آهنی رو باز کردن دیوارای اتاق سیمانی بود به تخت ته اتاقک بود که جای دستبند و پابند آهنی دو طرف تخت بود به وسیله‌ی آهنی شبیه پایه‌ی بوم نقاشی کمی این طرفتر بود.
‏یه اتاق شکنجه‌ی قرون وسطایی بود.

‏قاضی پرسید: «خانم حالت خوبه؟ مشکلی نداری؟»
‏انگار که وجود نداره جوابش رو ندادم گفت: «خانم با شمام» باز جواب ندادم.
‏مرد اجرای حکم گفت: «پالتوت رو در بیار»
‏پالتو و روسریم رو از پایه‌ی بوم شکنجه آویزون کردم گفت: «روسریت رو سر کن»
‏گفتم: «نمیکنم. قرآنت رو بذار زیر بغلت و بزن»
‏زن اومد و گفت: «خواهش می‌کنم لجبازی نکن» و شال رو کشید رو سرم.
‏قاضی گفت: «خیلی محکم نزن»
‏مردک شروع کرد به زدن شونه‌هام کتفم پشتم باسنم رونم ساق پام باز از نو تعداد ضربه ها رو نشمردم زیر لب می‌خوندم به‌نام زن به‌نام زندگی دریده شد لباس بردگی شب سیاه ما سحر شود تمام تازیانه ها تبر شود.

‏تموم شد اومدیم بیرون نذاشتم فکر کنن حتی دردم اومده حقیرتر از این حرفان رفتیم بالا پیش قاضی اجرای حکم دم در روسریم رو در آوردم زن گفت: «خواهش می‌کنم سرت کن» سرم نکردم و باز کشید رو سرم توی اتاق قاضی.
‏اضی گفت: «ما خودمون خوشحال نیستیم از این قضیه ولی حکمه و باید اجرا بشه» جوابش رو ندادم.
‏ گفت: «اگر میخواید طور دیگه‌ای زندگی کنید می‌تونید خارج از کشور باشید»
‏گفتم: «این کشور برای همه‌ست»
‏گفت: «بله ولی باید قانون رو رعایت کرد»
‏گفتم: «قانون کار خودش رو بکنه ما به مقاومت‌مون ادامه میدیم» از اتاق اومدیم بیرون و باز روسریم رو انداختم.

‏‌ #مجازات_شلاق⁩ ‌ #حجاب_اجباری⁩ ‌ #رویا_حشمتی⁩ ‌ #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech