📚 واژه‌پرداز وُرد 📚
4.07K subscribers
710 photos
438 videos
85 files
1.01K links
📚 سید مسعود هاشمی نجفی
📚 ویراستار فنی (صوری) و صفحه‌آرای وُرد
📚 سابقهٔ کار: انتشارات جهاد دانشگاهی مشهد
.
‏‌‏📚‏تماس: ‎@WordPardaz

‌‏🌐‏ گروه پرسش‌وپاسخ وُردِ سید مسعود حسینی:
جهت دریافت لینک به روبات کمک‌آموزشی گروه مراجعه کنید.
🆔 @Masoudhosseini_Bot
Download Telegram
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM

✳️ پرش سریع به هر جای سند با میانبر

🔹وقتی داری تو یه سند طولانی کار می‌کنی (مثلاً ۵۰ صفحه)، به‌جای اسکرول کردن یا گشتن دنبال یه بخش خاص، این کار رو بکن:

🔸کلیدهای Ctrl + G رو بزن (یا F5 هم تو بعضی نسخه‌ها کار می‌کنه).
یه پنجره باز می‌شه که می‌تونی شماره‌صفحه رو وارد کنی (مثلاً 42) و مستقیم بری اون‌جا.

📌حالا نکتهٔ مهمش: تو همون پنجره، می‌تونی به‌جای شماره‌صفحه، چیزای دیگه هم بنویسی:

🔸%50 رو بزن؛ می‌ره وسط سند (۵۰ درصدش).

🔸کلمهٔ S3 رو بزن؛ می‌ره به بخش سوم (Section 3)، اگه سندت بخش‌بندی‌ شده باشه.

🔸حروف p10l5 رو بزن، می‌ره به صفحه 10، خط 5.

این ترفند برای کسانی که با گزارش‌های بلند یا پایان‌نامه کار می‌کنن عالیه، چون دیگه لازم نیست وقت تلف کنی تا یه جا رو پیدا کنی!

▫️برگرفته از: ‎@IT_24

| #میانبر | #پیمایش_سند |

🆔 @VajehPardaz ‎|#واژه‌پرداز🔹
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🎁پیشنهاد ویژه نوروزی
دورهٔ ویدئویی اثربخش‌نویسی
از چیستی کپی‌رایتینگ تا خلق پیام‌های ماندگار

در ۶ ساعت آموزش و تمرین، قلم تبلیغ‌نویسی خود را تیز کنید!

با ارائهٔ مدرک بین‌المللی پایان دوره.

قیمت عادی: ۱,۲۹۰,۰۰۰
قیمت عیدانه: ۴۰۰,۰۰۰ تومان
(تا ۷ فروردین ۱۴۰۴)

🔥با کد تخفیف mohtavazist بخرید
👇👇👇
https://isoa.ir/academy/?p=2258127

#آموزش
#کپی_رایتینگ

🌱@Content_Life | محتوازیست✍️
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
گپ‌وگفت
محمدرضا شعبانعلی و عادل طالبی
🎙فایل صوتیِ کم‌حجم (نسخهٔ باکیفیت)

💥 استاد محمدرضا شعبانعلی و گپ و گفت عیدانه

🔘 یادگیری و یاددادن
🔘 هاب بودن و هاب شدن
🔘 کوچک بودن و کوچ ماندن و کوچک نگه‌داشتن
🔘 توهم کارآفرینی
🔘 کارمند بودن و کارآفرینی
🔘 چه کسانی درباره کارآفرینی حرف می‌زنند؟
🔘 در خدمت و خیانت VCها
🔘 سرمایه‌گذاری در استارتاپ‌ها
🔘 راز بقا در اکوسیستم استارتاپی
🔘 رهبری یا مدیریت؟
🔘 چرا همایش نه؟
🔘 ارزش‌آفرینی در فضای آنلاین
🔘 آموزش آنلاین یا آموزش در فضای فیزیکی؟
🔘 تپسی، اسنپ، دیجی‌کالا و بحث اصالت.
🔘 وقتی انتخاب‌های تو شبیه انتخاب‌های دیگران است، به جایی می‌رسی که دیگران رسیده‌اند، یعنی به هیچ‌جا...
🔘 اگر همه یک تجویز می‌کنند، شاید تجویز نادرستی باشد.
🔘 هرگاه به پاسخ همه شک کردم، بعداً خوشحال شدم.

🔘 فضای دیجیتال، خیلی شبیه به شهر بازی پینوکیو است... حواسمان باشد به خر تبدیل نشویم.

🌷 هدیه نوروزی کانال کار و کسب. با همدیگر، از همدیگر، بیشتر و بیشتر یاد می‌گیریم.

☑️ @kar_kasb

بازنشر: 🔹#واژه‌پرداز|‎🆔 @VajehPardaz
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM

✳️ چطور صفحه‌کلیدمون رو مثل روز اولش تمیز کنیم؟ ⌨️


▫️برگرفته از: یوتایپ

بازنشر: 🔹#واژه‌پرداز|‎🆔 @VajehPardaz
📚آغاز ثبت‌نام هشتمین دورۀ جامع نگارش و ویرایش
▫️برخط (آنلاین)

🔹 آغاز دوره: ۶ اردیبهشت ۱۴۰۴
🔸 ۱۳۰ جلسه
🔹 روزهای زوج
🔸 هر روز ۲ جلسه | ۱۶ تا ۱۷:۳۰ و ۱۸ تا ۱۹:۳۰
@Gahnevise
💬 برای ثبت‌نام و دریافت اطلاعات تکمیلی در تلگرام یا واتس‌اپ یا بله به شمارۀ ۰۹۳۹۶۵۴۴۷۹۸ پیام بدهید.
@anjomanvirastaran
🔹پایان سرایش شاهنامه، آغاز پاسداری از زبان ملی

▫️نویسنده: #علیرضا_حیدری
🌐 کانال تلگرام: زین قند پارسی| ‎ @Qande_Parsi

▫️روزنامهٔ خراسان ۱۴۰۳/۱۲/۲۵

بنابر آنچه از خود شاهنامه و گفته فردوسی برمی‌آید، بیست و پنجم اسفند را باید روز پایان سرایش شاهنامه دانست. با پایان سرایش شاهنامه، درواقع راهی تازه پیش روی ایران بزرگ قرار گرفت؛ راهی که هم هویت ایرانی در گنجینه‌ای یکپارچه در دسترس تاریخ و آیندگان گذاشته شد و هم زبان فارسی که در خطر حذف شدن بود، جانی تازه گرفت تا جایی که توانست ز باد و ز باران بی‌گزند بماند.

اگر نیک بنگریم، این تمدن و هویت ملی و فرهنگ و تاریخ ایرانی بر پایه زبان فارسی پایدار مانده است؛ ازاین‌رو، دستاورد زنده نگه داشتن زبان فارسی مهم‌ترین میراث فردوسی است که پایه تمدنی را قرص و محکم کرد و صدالبته که مانایی این هویت جز به پایندگی زبان فارسی ممکن نیست. باید باور داشت که هویت با ویران شدن زبان از بین می‌رود؛ پس تا شاهنامه هست، زبان فارسی هم زنده خواهد ماند و اگر در پاسداشت زبان فارسی کوتاهی صورت گیرد، بنای گذشتۀ پرشکوه هم ترک برمی‌دارد.

بیست و پنجم اسفند، روز پایان سرایش شاهنامه نیست که درواقع روز آغاز سرایش زبان و فرهنگ و منش و تاریخ ایرانی است. به‌ظاهر فردوسی به کارش پایان داد، اما در اصل پنجره‌ای گشود به آینده و افقی روشن را پیش چشم ما باز کرد.

چه این بیت «بسی رنج بردم در این سال سی/ عجم زنده کردم بدین پارسی» از فردوسی باشد، چه نباشد و چه این رنج، بیست‌و‌پنج‌ساله بوده یا سی‌و‌پنج‌ساله، مهم این است که حکیم توس، به‌خوبی دریافته بود که باید کاری کرد کارستان.

پاسخ به این پرسش که چرا باید از زبان فارسی پاسداری کنیم و چرا فردوسی برای زنده ماندن این زبان خود را به آب‌وآتش زد و آن رنج را به جان خرید، این بود که او می‌دانست زبان، پایه و بنیان فرهنگ است و ادامۀ فرهنگ و منش ایرانی، جز به ماندگاری زبان فارسی ممکن نخواهد بود. کاری که فردوسی کرد، درکنار بازتاباندن تاریخ ایران و فرهنگ نیاکانی ما و انبوهی از خرده‌فرهنگ‌هایی که در دل شاهنامه آمده است، هویت دادن به زبان فارسی و جان بخشیدن به آن بود و شاید این گفتۀ دکتر خالقی مطلق ـ که عمر خود را برای تصحیح معتبرترین نسخۀ شاهنامۀ فردوسی سپری کردـ، جان کلام باشد که: «ما ملیت خودمان را مدیون زبان فارسی هستیم و زبان فارسی را نیز تا اندازۀ زیادی مدیون شاهنامۀ فردوسی.»

او به فرزانگی دریافته بود که این فرهنگ و تاریخ بر دوش زبان ایستاده است و اگر زبان فارسی آسیب بیند و بمیرد، هیچ نشانی از آن در تاریخ و فرهنگ نخواهد ماند. او به نیکی دریافته بود که ماندگاری ایران در مفهومی گسترده، با حفظ زبان فارسی ممکن است و همه اقوام و گویش‌های ایرانی در این سپهر فرهنگی قرار دارند و با حفظ گویش و زبان خود، در دنیای فرهنگی و تاریخی بزرگتری به نام تاریخ و فرهنگ و زبان فارسی جای دارند و در سایۀ این موهبت «همزبانی» پیوندی درازنا با تاریخ خواهند داشت.

هویت ما در زمین زبان فارسی بالیده و رشد کرده است و در کشاکش‌های تاریخی، این زبان فارسی بوده که، چون خونی در مویرگ‌های ایران جاری بوده و حیات و زندگی را معنا بخشیده است. فردوسی خود هم این دیدگاه را داشت که با این زبان و این سخن و واژه و کلام، هدفی جز رستگاری ایرانیان و بلکه انسان نداشت:
جهان کرده‌ام از سخن، چون بهشت
از این بیش تخم سخن کس نکشت

به همین دلیل است که شاهنامه را باید فراتر از یک منظومه دید و آن را تجلی‌گاه ملیت، وحدت و اخلاق انسانی به‌شمار آورد. این زبان توانست پس از فردوسی، ظرفیت‌های فراوان فرهنگی را بیافریند و چه در نثر و چه در شعر و چه دانش و علم، فصلی درخشان را رقم بزند. به‌راستی درخشندگی علم و دانش و ادبیات پس از فردوسی را باید مدیون پایه‌ریزی فرهنگی و احیای زبان فارسی به دست این پیر فرزانه توس دانست.

🆔 @VajehPardaz ‎|#واژه‌پرداز🔹
Forwarded from Videomarketing(+AI)
🆘با یک وبینار رایگان اورژانسی چطورین؟

در مورد مدل دیپ ریسرچ جمنای که به پلن رایگانش اضافه شده اینجا نوشتم. دیدم خیلی حیفه که هرچه زودتر از امکانات جدید این مدل جمنای باخبر نشید چون در بعضی چیزها زمان مهمه

ساعتش رو هم گذاشتم ۲۱ تا ۲۲ که احتمال برخوردش با بدو بدوهای آخر سال کمتر باشه

در این وبینار روش استفاده خودم از مدل دیپ ریسرچ جمنای برای تولید محتوا طی چند ماه گذشته رو میگم

جمنای بخاطر گوگلی بودنش مزایای جانبی هم داره که در وبینار توضیح میدم.

امیدوارم مثل همیشه همراهم باشین:
🟢https://eseminar.tv/wb155686
زمان: دوشنبه ۲۷ اسفند ساعت ۲۱ الی ۲۲

از ایده‌‌ها به دیده‌‌ها برسیم
🔤Videomarketing(+AI)
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM

✳️ کم‌حجم‌سازی ویدئو با نرم‌افزار هندبریک (HandBrake)

← مشاهدهٔ ویدئوی حجیم اولیه (۳۳۲ مگابایت)
← مشاهدهٔ ویدئوی کم‌حجم‌شده (۱۳٫۶ مگابایت)

📤 برای دانلود نسخهٔ ۶۴بیتی، اینجا و اینجا؛ برای نسخهٔ پرتابل، اینجا و اینجا؛ و نسخهٔ ۳۲بیتی، اینجا را ببینید.

‌‌‌| #هندبریک | #کم‌حجم‌سازی_ویدئو | #فشرده‌سازی_ویدئو |#HandBrake|

🆔 @VajehPardaz ‎|#واژه‌پرداز🔹

سرانجام نسخهٔ جدید و متن‌باز افزونهٔ مرورگر «فونت‌آرا» را با عشق به تمامی ایرانیان و فارسی‌زبانان جهان تقدیم می‌کنم.🥰

با استفاده از این افزونه می‌تونید فونت تمامی سایت‌ها رو به «فونت دلخواه» خود یا «فونت‌های زیبای پیش‌فرض» تغییر بدید.

جا داره همین‌جا یادی کنم از زنده‌یاد «#صابر_راستی‌کردار»، خالق «#فونت_وزیر» که مشوّق من برای این کار بود. برای شادی روحش، فاتحه‌ای بخونید…
همیشه با خودم فکر می‌کنم که بعد از من چه چیزی از من به جا می‌مونه؟ و آرزوم اینه که شبیه به صابر، چیزهای خوبی از خودم به جا بذارم تا بتونم در یاد انسان‌ها همواره زنده بمونم.🕊

فونت‌آرا به‌صورت کاملاً رسمی و تأییدشده روی کروم‌استور و بقیه مارکت‌ها وجود داره و می‌تونید از طریق لینک زیر و یا گوگل کردن FontAra به همه‌شون دسترسی داشته باشید:
https://mimalef70.github.io/fontara/

این نکته رو باید بگم که نسخهٔ جدید فونت‌آرا با زحمت و تلاش تیم توسعه‌دهندگان محصول جدیدمون mu.chat ساخته شده و یه‌جورایی «موچت» اسپانسر این به‌روزرسانی بوده است. خواستم همین‌جا از موچت و بچه‌هایی که زحمت کشیدن برای این به‌روزرسانی، تشکر ویژه کنم.

همچنین، ما دست تک‌تکِ توسعه‌دهنده‌هایی رو می‌بوسیم که دوست دارن در بهتر شدن فونت‌آرا مشارکت داشته باشن. در حال حاضر، برنامه داریم تا نسخه‌ای رو برای همهٔ زبان‌ها توسعه بدیم و تنظیمات پیشرفته‌ای رو برای کاربرانی که نیاز بیشتری دارن، فراهم کنیم. لینک گیت‌هاب:
https://github.com/mimalef70/fontara

و در آخر باید بگم بعد از ۷ سالی که از تولد نسخهٔ اول فونت‌آرا می‌گذره، در حال حاضر حدود ۳۰ هزار کاربر و حامی داره که من به داشتن تک‌تک‌شون افتخار می‌کنم. اگر دوست داشتید، از این محصول حمایت کنید؛ کافیه با معرفی اون در شبکه‌های اجتماعی و… به بقیه کمک کنید تا اون‌ها هم مانند شما اینترنت و وب رو زیباتر ببینن.

پیروز باشید 🚀

مصطفی الهیاری - Ai With Mos
@AiWithMos

بازنشر: 🔹#واژه‌پرداز|‎🆔 @VajehPardaz
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM

🎥 ترجمهٔ مقالات و صفحات آنلاین از انگلیسی به فارسی تنها با یک کلیک داخل مرورگر کروم
▫️منبع:
SkillVid

همراه با معرفی:
🔻افزونهٔ راست‌به‌چپ‌نویسی (LTR-RTL)
📥 فایل آفلاین

🔻افزونهٔ فونت‌آرا (FontARA)
📥 فایل آفلاین
🔹در این ویدئو از ابزار ساده‌ای استفاده می‌کنیم که توسط آن می‌توانید هر صفحه‌ای از هر وب‌سایتی را از هر زبانی به فارسی، تنها با یک کلیک ترجمه کنید.
این ابزار که داخل مرورگر گوگل‌کروم گنجانده شده از سرویس گوگل‌ترنسلیت استفاده می‌کند و در حال حاضر این سرویسِ گوگل بسیار خوب می‌تواند متون انگلیسی و فرانسوی و آلمانی را به فارسی ترجمه کند. البته این ترجمه صرفاً محدود به همین زبان‌ها نیست و حتی زبان‌های چینی و ژاپنی هم قابل ترجمه کردن به فارسی است.

📌 #میانبر افزونهٔ راست‌به‌چپ‌نویسی (LTR-RTL) :
‏Ctrl+Shift+H ←‏ تغییر به RTL
‏Ctrl+Shift+E ← تغییر به‏ ‏LTR

|#ترجمه|#گوگل‌ترنسلیت|#افزونه|#افزونه_کروم|#افزونه_راست‌به‌چپ‌نویسی|#راست‌به‌چپ‌نویسی|#LTR_RTL|‏#RTL|‏#FontARA|‏#افزونه_فونت‌آرا|#فونت‌آرا|

🆔 @VajehPardaz ‎|#واژه‌پرداز🔹

🖋 به‌تازگی «وزن کلمات» را دیدم و دلم نیامد نگویم که سال‌هاست وقتی درگیر و دار تلاش‌ها و تکاپوهای به‌ظاهر فرهنگی گرفتار غبار بیهودگی، بی‌سرانجامی و خستگی می‌شوم، چهره‌هایی در ذهنم می‌درخشند که به‌گمانم از سود و سرانجام گذر کرده‌ بودند و کار فکری و فرهنگی را رها از توجه و تحسین دیگران، و به دور از هیاهو، پیش می‌بردند و پیش می‌بردند بی‌آنکه رمقی از دست بدهند.

ماهیان آب‌های عمیق با همهٔ‌ کارسازی‌شان خود را در اقیانوس فرهنگ این سرزمین چیزی به حساب نمی‌آوردند. کوتاه قدم برمی‌داشتند. خشت‌خشت می‌ساختند. تکیه‌گاه داشتند و افق، هزار سال هم اگر عمر می‌کردند هنوز تلّی از کارهای نکرده پیشِ رویشان بود. برای من یکی از آنان، زنده‌یاد ابوالحسن نجفی است. زبان‌شناس، محقق، مترجم و فرهنگ‌نویسی که وقتی من به دنیا آمدم هفت دهه از عمرش می‌گذشت و دو دهه پس از آن درگذشت.

فرزند او، شبلی،‌ بعد از سی‌سال دوری و سکوت از او و زبان او در سال‌های پایانی عمرش بازگشته و می‌کوشد پدر را دوباره کشف کند، در مستندی به نام «وزن کلمات». در مستند او فرصتی می‌یابیم تا گوشه‌هایی از ابوالحسن نجفی را بخوانیم و تمام آن ویژگی‌هایی را که برشمردیم، در لحظاتی بی‌اندازه معمولی تماشا کنیم. نکتهٔ مهم این است که شبلی پدرش را نه در مقام فرهیخته‌ای نام‌آشنا بلکه همچون مردی معمولی می‌بیند و حتی متحیر است که چرا مادرش گاهی به او می‌گفته تو شبیه پدرت آدم بزرگی نشدی. البته پدر می‌گوید هرگز آدم بزرگی نبوده، فقط کوشش کرده.

شرم پدر حتی در برابر دوربین پسر حکایت غریبی است از نسلی که با کوله‌باری از کارِ مؤثر با حیرتی نجیبانه می‌گویند: «خیال می‌کنن که داری از من فیلم می‌گیری من تحفه‌ای هستم.» یاد جمله‌ای از رمان کوتاه ایو سیمون، یک مرد معمولی، می‌افتم: «من فرزند تو هستم و این را از یاد برده بودم». شبلی می‌خواهد همچون سیمون به یاد بیاورد و حاصل کارش تصویر بی‌تکلفی است که ابوالحسن نجفی را ساده می‌بیند. سخنان دیگران او را به حق بالا و بالا می‌برند اما نگاه صادقانهٔ فرزند او را همچون یک کارگر معمولی می‌بیند و البته پدر هم در شکل‌گیری این تصور شریک است. و چه‌قدر درست. کارگر فرهنگ نه هیچ لقب دهان‌پرکن دیگری.

بله... احتمالاً بازهم اگر زندگی را چنان سخت گرفتم که ناله‌ام بلند شد، یا از زمین ‌و زمان طلب‌کار شدم، یا فریب خوردم که به مقصدی رسیدم، پیرمرد را به یاد خواهم آورد در میان تلّی از کتاب‌ها که به جانش بسته است. پیرمرد را در هزارسالگی؛ جایی در میان آب‌های عمیق.

#ابوالحسن_نجفی #وزن_کلمات

🔹 علی قاسمی منفرد ‎ @DastNevis_Gh

بازنشر: 🔹#واژه‌پرداز|‎🆔 @VajehPardaz
🔅 از سِنِجان تا فلات ایران!

داستان گنجور

✍️ مسعود قربانی

#مهدی_سلیمانیه پژوهشی را پیش گرفته که در آن نهادهایِ فرهنگیِ مردمیِ بعد از انقلاب را مورد بررسی قرار می‌دهد.

در این پژوهش سه ملاک اساسی مورد تأکید است:

• فعالیت نهادی در حوزه‌ی فرهنگ،

• استقلال از ساختار حاکمیتی،

• تداوم فعالیت.

این پژوهش با کتاب‌فروشی امام مشهد و بانی‌اش، رضا رجب‌زاده، آغاز و در دومین ایستگاه به وب‌سایت ادبی گنجور و ایده‌پرداز و سازنده‌اش #حمیدرضا_محمدی رسیده است.

🔅 سلیمانیه کتابش را ادای دینی به کسانی می‌داند که بی‌چشم‌داشت و گمنام چیزی به فرهنگ این دیار افزوده‌اند. انتخاب‌های او می‌توانند کتاب‌فروشی‌ای در یک شهر کوچک، آموزشگاهی هنری یا جمعی تأثیرگذار که ادب و هنر را محور گفتگوهای خویش قرار داده‌اند، باشند. او در دسته‌بندی هفت‌گانه‌ای که برای کار پژوهشی‌اش ارائه داده، در نظر دارد حداقل یک نمونه را برای تحلیل جامعه‌شناسانه برگزیند.

اما پرداختن به گنجور، همچنان که برای نویسنده و خیلی از ما چنین بوده، از بس که آشنا است، کمی غریب می‌آید!

سال‌هاست که سایت گنجور در هر جستجویی در حوزه‌ی ادب و شعر، اولین بازوی کمکی و راهنمای کاوش‌گر بوده است؛ بدون آن‌که کنجکاو شویم داستان شکل‌گیری‌اش چه بوده و چگونه متولد و بدین‌جا رسیده است! حالا سلیمانیه بی هیچ سفارشی و بی‌آن‌که بخواهد تبلیغ کسی را کند، می‌خواهد داستان این شبه‌نهاد مؤثر در زندگی روزانه‌ی فارسی‌زبانان را تعریف کند:

🔅 سلیمانیه در پسرِ ساکتِ سِنِجان به زندگی عجیب حمیدرضا محمدی که از اراک و منطقه‌ای که حالا جزئی از آن شده، به نام سِنجان آغاز می‌کند.

حمیدرضای ساکتی که قهرمان زندگی‌اش ناپدریِ دست‌فروش او است؛ به‌واسطه‌ی فهم شهودی بالای سیدکمال، خواندنی فراتر از کتاب و درس را در برنامه‌ی زندگی خود می‌گزیند و با ایثار پدر و مادر و آرامشی که در محیط خانه داشته، دو متضاد را، یکی حمیدرضای خجالتی و گوشه‌گیر و دیگری حمیدرضای با اعتمادبه‌نفس و جسور، به آشتی یکدیگر می‌آورد واین‌چنین سنگ‌بنای کارهای بزرگ آینده را می‌گذارد!

شعر که تنهایی می‌طلبد، درفضای دل‌انگیز سنجان در دل حمیدرضا جوانه می‌زند و جستجوگری و خلقِ راه‌های نو در مدرسه و خاطراتی شگرف از رفتارهای برخی معلمان، چراغِ راهش می‌شود.

جنگ و پایان دلهره‌آفرینش در اراک؛ کتاب‌خانه‌ی کوچک سنجان؛ مذهبی که انگار کارکردش تنها برای او تعزیه و تمرین سرایش شعر بود؛ مدرسه‌ی نمونه‌ای که کلاسِ متفاوت کامپیوترش در آن روزها از همه جا برایش عجیب و خواستنی‌تر بود... همه و همه به دانشگاه و اصفهان و رشته‌ی نرم‌افزار می‌رساندش.

«برنامه‌نویسی، چیزی بود که او را برمی‌انگیخت. شور و شوق را در وجودش زنده می‌کرد» (ص۶۰) و به او قدرت می‌داد! اما در آن روزگار برنامه‌نویسی بازاری نداشت و حمیدرضا محمدی نیز آرایشگری نبود که بخواهد تنها به اصلاح سر خود بپردازد! او در دنیای واقعی و چالش‌هایش پیِ کاری بود؛ کارستان!

اداره‌ی گاز اراک و چندین کار خلاقانه، ثبت و راه‌اندازی ناتمام شرکتی خصوصی و نهایتاً عزیمت به تهران، «شهر حباب‌های تنهایی» (ص۶۸) در بیست‌وشش‌سالگی و کار در شرکت‌های مختلف و از همه مهم‌تر برداشتن قدم‌های کوچک در همان حباب تنهایی! که در ابتدا «انگار یک بازیگوشیِ محوِ مبهمِ بلندپروازانه» (ص۷۳) بیش نبود و تنها می‌توانست عطشِ علاقه‌اش به ادبیات و دانشِ تخصصی‌اش را به هم برساند؛
گنجور را آفرید.

«حمیدرضا انگار حالا جایی را پیدا کرده بود که تقاطع گذشته و آینده‌اش بود. جایی که در حال، پسرک سِنِجانی، در کُنج اتاقش، درازکش، شعرهای فارسی را با صدای درگلوافتاده، روخوانی می‌کند و آن‌سوتر، حمیدرضای برنامه‌نویس، در سکوت، همان اشعار را به کدهایی بدل می‌کند که می‌چرخند و بالا می‌روند...حالا انگار صدای شعرخواندن‌هایش از گوشه‌ی اتاق خانه‌ی روستایی‌شان در سنجان داشت بلند و بلندتر می‌شد..» (ص۷۷)

حمیدرضا جنگجوی هیچ رسالت بزرگی نبود: «گنجور بیش از همه یک سفر دلپذیر شخصی بود..باعث می‌شد ادامه دهد..باعث می‌شد نبُرَد» (ص۷۸)

«گنجور پروژه‌ای نبود که حمیدرضا از اول نقشه‌ی آن را چیده باشد.گنجور راه بود.» (ص۸۶) و از همه مهم‌تر مخاطب اصلی‌اش خودش بود!
مسابقه‌ای نداشت، کیسه‌ای هم برایش ندوخته بود..
ولی وقتی کار استوارتر شد، مخاطبان دیگر همچون خودش علاقه‌مندانه به گنجور رجوع کردند و تعاملی فعالانه را آغاز کردند.

«این یک جامعه بود که داشت آرام‌آرام، یک همسرایی و بازاندیشی جمعی به میراث خود را تمرین می‌کرد»(ص۷۹)

همان‌ها در کنار روحیه‌ی مسالمت‌جوی محمدی وقتی گنجور مدتی فیلتر شد، بی‌سلاح وب‌سایتشان را آزاد کردند و در جنگیدنی بدون جنگ، رهایش ساختند..

حالا گنجور در آستانه‌ی بیست‌سالگی، حداقل مهمان یک تن از شش فارسی‌زبان است و در او می‌توان قدرت نادیده‌انگاشته‌شده‌ی بی‌نهایتْ کوچک‌ها را حس کرد.
Forwarded from واج‌نوشت
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM

نشستِ «درست و غلط در زبان»
عصرِ پنجشنبه، ۱۶ اسفندِ ۱۴۰۳
‏در کتاب‌فروشیِ «فرهنگانِ پاسداران»
‏به همتِ گروهِ «ویرایش‌پژوهان» وَ
‏با همکاریِ «انجمنِ صنفیِ ویراستاران»
‏برگزار شد.
‏ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
‏اتفاقِ خوشایندی که این نشست را
‏در مقایسه با هر نشستِ دیگری
‏در نظرِ برگزارکنندگانِ نشست متمایز کرد
‏حضورِ دهه‌هشتادیانِ اهلِ‌مطالعه وَ
‏تقدیر از آن‌ها بود؛
‏چراکه در این دوره‌وزمانه
‏تعدادِ این عزیزان
به‌اندازۀ انگشتانِ دست است.
‏همچنین از خانم دکتر خلیلی‌پور سپاسگزاریم که
‏با ‏قبولِ زحمت
‏در صحنه حضور یافتند و
‏مراسمِ تجلیل از آن عزیزان را
‌‏مدیریت کردند.
‏همگیِ ویرایش‌پژوهانی‌ها و
‏انجمنِ‌صنفی‌ها و
‏فرهنگانِ‌پاسدارانی‌ها
‏خسته نباشند.
🌹👏❤️
‏ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#ویرایش‌پژوهان
#ویرایش_پژوهان
#انجمن_صنفی_ویراستاران
#واج‌نوشت #واج_نوشت