امروز در برلین مراسم یادبود و دادخواهی جمشید شارمهد برگزار شد و پیکر ایشان به خانوادهاش تحویل داده شد.
غزاله شارمهد در بیانیه تکاندهندهای گفت: «زبانش را در آوردند که باهاش حرف میزد، حنجرهاش را در آوردند که صدایش بود، قلبش را بیرون آوردند…»
دولت آلمان کماکان از اعلام نتیجه کالبد شکافی طفره میرود .
جمهوری اسلامی ابتدا اعلام کرد #جنشید_شارمهد را اعدامکرده است اما پس از واکنشها به اعدام او مجددا اعلام کرد وی پیش از اعدام در زندان به مرگ عادی از دنیا رفته است.
جمشید شارمهد که بود؟
شارمهد، رئیس رادیو «تندر»، در تابستان سال ۱۳۹۹ در جریان سفری به امارات متحده عربی در دوبی توسط ماموران حکومت ایران ربوده و به این کشور منتقل شد. دخترش می گوید او در مسیر پرواز از فرانکفورت به بمبئی بود که ربوده شد.
“تندر” نام رسانه گروه “انجمن پادشاهی ایران” در لسآنجلس است که حکومت ایران از آن به عنوان یک “گروه تروریستی” یاد میکند.
حکم جمشید شارمهد در روندی ناعادلانه تایید شد در حالی که تمام روند دادرسی جمشید شارمهد بدون دسترسی به حق دفاع و بهرهمندی از وکیل مدافع صورت گرفته بود.
غزاله، دختر جمشید، چندی پیش در گفتوگویی پیش از اعدام پدرش گفته بود که پدرش از زمان بازداشت در انفرادی نگه داشته میشود و در تمام مدت از داشتن وکیل محروم بوده است.
به گفته او: «وکیل تسخیری پدرم برای خواندن پرونده او ۲۵۰ هزار دلار درخواست کرد.»
غزاله شارمهد میگوید: «از آنجا که ما قادر به تامین این پول نبودیم، وکیل تسخیری گفت با توجه به اینکه پرونده پدرتان ۱۵ جلد است، من در دادگاه جز نشستن کنار پدر شما و سکوت کار دیگری نمیتوانم انجام بدهم.»
او با بیان اینکه اجازه ورود وکیل انتخابی را به پرونده ندادهاند، گفت: «ما وکیل خود را معرفی کردیم اما قاضی دادگاه او را هفتهها در راهروی دادگاه معطل کرد و به اتاقش اجازه ورود نداد.»
او اضافه کرد: «وکیل تسخیری پدرم، پیشتر وکیل روحالله زم، زندانی اعدام شده بوده است.»
غزاله افزوده بود: «پدرم به شدت تحت شکنجه است او یکبار به ما گفت، نمیدانم شب و روز چه موقع است و قرصهای شبم را چه موقع به من میدهند و این کنایه از روشنبودن مداوم چراغهای انفرادی دارد.»
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
غزاله شارمهد در بیانیه تکاندهندهای گفت: «زبانش را در آوردند که باهاش حرف میزد، حنجرهاش را در آوردند که صدایش بود، قلبش را بیرون آوردند…»
دولت آلمان کماکان از اعلام نتیجه کالبد شکافی طفره میرود .
جمهوری اسلامی ابتدا اعلام کرد #جنشید_شارمهد را اعدامکرده است اما پس از واکنشها به اعدام او مجددا اعلام کرد وی پیش از اعدام در زندان به مرگ عادی از دنیا رفته است.
جمشید شارمهد که بود؟
شارمهد، رئیس رادیو «تندر»، در تابستان سال ۱۳۹۹ در جریان سفری به امارات متحده عربی در دوبی توسط ماموران حکومت ایران ربوده و به این کشور منتقل شد. دخترش می گوید او در مسیر پرواز از فرانکفورت به بمبئی بود که ربوده شد.
“تندر” نام رسانه گروه “انجمن پادشاهی ایران” در لسآنجلس است که حکومت ایران از آن به عنوان یک “گروه تروریستی” یاد میکند.
حکم جمشید شارمهد در روندی ناعادلانه تایید شد در حالی که تمام روند دادرسی جمشید شارمهد بدون دسترسی به حق دفاع و بهرهمندی از وکیل مدافع صورت گرفته بود.
غزاله، دختر جمشید، چندی پیش در گفتوگویی پیش از اعدام پدرش گفته بود که پدرش از زمان بازداشت در انفرادی نگه داشته میشود و در تمام مدت از داشتن وکیل محروم بوده است.
به گفته او: «وکیل تسخیری پدرم برای خواندن پرونده او ۲۵۰ هزار دلار درخواست کرد.»
غزاله شارمهد میگوید: «از آنجا که ما قادر به تامین این پول نبودیم، وکیل تسخیری گفت با توجه به اینکه پرونده پدرتان ۱۵ جلد است، من در دادگاه جز نشستن کنار پدر شما و سکوت کار دیگری نمیتوانم انجام بدهم.»
او با بیان اینکه اجازه ورود وکیل انتخابی را به پرونده ندادهاند، گفت: «ما وکیل خود را معرفی کردیم اما قاضی دادگاه او را هفتهها در راهروی دادگاه معطل کرد و به اتاقش اجازه ورود نداد.»
او اضافه کرد: «وکیل تسخیری پدرم، پیشتر وکیل روحالله زم، زندانی اعدام شده بوده است.»
غزاله افزوده بود: «پدرم به شدت تحت شکنجه است او یکبار به ما گفت، نمیدانم شب و روز چه موقع است و قرصهای شبم را چه موقع به من میدهند و این کنایه از روشنبودن مداوم چراغهای انفرادی دارد.»
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
🤬4👍2❤1🔥1
برادر زندانیان #فاطمه_سپهری و #محمدحسین_سپهری در صفحه اجتماعی ایکس خبر داده است : شرایط دشوار بند پنج زندان وکیلآباد باعث شده فاطمه سپهری اعلام کند که از تاریخ هجده فروردین هزار و چهارصدوچهار از تماس تلفنی روزانه با خانواده، ملاقات کابینی هفتگی و اعزام به مراکز درمانی امتناع خواهد کرد.
پنجرههای بند از سال هزار و چهارصدویک با آجر مسدود شدهاند و از پانزده آذر سال گذشته، همزمان با سقوط بشار اسد و به دستور علی خامنهای، درِ بند نیز بسته شده است. در نتیجه، هیچگونه تهویه هوایی در این فضا وجود ندارد.
زندانیان حتی برای رفتوآمدهای ساده، مانند رفتن به فروشگاه، بهداری یا سایر بخشهای داخلی زندان، تنها با همراهی نگهبان اجازه خروج دارند. این محدودیتها بهوضوح تلاشی برای افزایش انزوا و تضعیف روحیهی آنان است.
به دلیل عدم انجام تعمیرات مناسب و سپردن بازسازی به افراد فاقد صلاحیت و دانش فنی، سیستم فاضلاب و سیفونهای سرویسهای بهداشتی دچار اختلالاند. بوی تعفن شدید فضای بند را پر کرده و هوای آلوده و سنگین، نفس کشیدن را برای زندانیان دشوار کرده است.»
وی اضافه کرده است:«خواهرم که از بیماری قلبی رنج میبرد، در شرایطی فاقد حداقلهای انسانی و بهداشتی نگهداری میشود؛ وضعیتی که ادامه آن، سلامت و حتی جان او را بهشدت تهدید میکند.
خانوادهی ما عمیقاً نگران وضعیت جسمی و روحی او هستیم و مسئولیت هرگونه آسیب به سلامت فاطمه سپهری، مستقیماً بر عهدهی نوید طباطبایی (قاضی ناظر زندان)، هادی اسماعیلزادگان (رئیس زندان مرکزی مشهد)، غلامرضا روشان (مدیرکل زندانهای استان خراسان رضوی) و علی خامنهای است»
#فاطمه_سپهری_را_آزاد_کنید
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
پنجرههای بند از سال هزار و چهارصدویک با آجر مسدود شدهاند و از پانزده آذر سال گذشته، همزمان با سقوط بشار اسد و به دستور علی خامنهای، درِ بند نیز بسته شده است. در نتیجه، هیچگونه تهویه هوایی در این فضا وجود ندارد.
زندانیان حتی برای رفتوآمدهای ساده، مانند رفتن به فروشگاه، بهداری یا سایر بخشهای داخلی زندان، تنها با همراهی نگهبان اجازه خروج دارند. این محدودیتها بهوضوح تلاشی برای افزایش انزوا و تضعیف روحیهی آنان است.
به دلیل عدم انجام تعمیرات مناسب و سپردن بازسازی به افراد فاقد صلاحیت و دانش فنی، سیستم فاضلاب و سیفونهای سرویسهای بهداشتی دچار اختلالاند. بوی تعفن شدید فضای بند را پر کرده و هوای آلوده و سنگین، نفس کشیدن را برای زندانیان دشوار کرده است.»
وی اضافه کرده است:«خواهرم که از بیماری قلبی رنج میبرد، در شرایطی فاقد حداقلهای انسانی و بهداشتی نگهداری میشود؛ وضعیتی که ادامه آن، سلامت و حتی جان او را بهشدت تهدید میکند.
خانوادهی ما عمیقاً نگران وضعیت جسمی و روحی او هستیم و مسئولیت هرگونه آسیب به سلامت فاطمه سپهری، مستقیماً بر عهدهی نوید طباطبایی (قاضی ناظر زندان)، هادی اسماعیلزادگان (رئیس زندان مرکزی مشهد)، غلامرضا روشان (مدیرکل زندانهای استان خراسان رضوی) و علی خامنهای است»
#فاطمه_سپهری_را_آزاد_کنید
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
❤8👍1
فرزانه قرهحسنلو، زندانی سیاسی، که دوران حبس خود را در تبعید و در شهر مشهد میگذراند، طی نامهای از شرایط غیرانسانی بند ۵ زندان وکیلآباد از جمله گرمای شدید، نبود تهویه، ممنوعیت تردد، و فشار روانی شدید بر او، فاطمه سپهری و زهرا کهنهکار میگوید.
او در بخشی از این نامه نوشته است: «از ۱۵ آذر (۱۴۰۳)، یعنی بیش از چهار ماه است که درِ این بند بهروی ما بسته شده و تردد کاملاً ممنوع شده است. اکنون با گرم شدن هوا، شرایط بسیار طاقتفرسا و غیرقابل تحمل شده است. گرمای شدید در فضا حاکم است و هیچگونه تهویه مناسبی وجود ندارد. اغلب اوقات نفس کشیدن برایمان دشوار است و بسته بودن در، فشار روانی زیادی به ما وارد کرده است.
با وجود اعتراضهای مکرر در این مدت، هیچ اقدامی برای بهبود وضعیت انجام نشده و شرایط هر روز بدتر میشود.
برای برقراری یک تماس تلفنی، باید از سه در قفلزده عبور کنیم تا به اتاقکی بسیار کوچک و گرم با ابعاد حدود ۲ در ۲ متر برسیم؛ اتاقی بدون هیچگونه تهویه، در شلوغترین و بدترین نقطه زندان، با سر و صدای زیاد. تنها در آنجا میتوانیم با خانوادههایمان تماس بگیریم.
در ابتدا اعلام کرده بودند که درهای تمام بندها بسته خواهند شد، اما در حال حاضر تردد در همه بندها باز است و فقط بند ۵ همچنان بسته مانده. حتی برای خرید یک بطری آب باید مدت زیادی پشت در منتظر بمانیم تا اجازه خروج داده شود.
بارها گفتهایم که اینجا زندان نیست؛ اینجا شبیه اردوگاه اجباری آشویتس نازیهاست. ما بیآنکه جرمی مرتکب شده باشیم، در بدترین شرایط ممکن نگه داشته میشویم.
اگر درِ بند باز نشود، ناچار خواهیم بود که تماسهای تلفنی و ملاقاتها را قطع کنیم و در صورت تداوم این وضعیت، دست به اعتصاب غذا خواهیم زد. زیرا در چنین شرایطی، خوردن یا نخوردن غذا برای ما تفاوتی ندارد. ما در فشار روانی و شرایط غیرانسانی طاقتفرسایی به سر میبریم.
متأسفانه تمام این فشارها فقط بر ما سه نفر—من، فاطمه سپهری و زهرا کهنهکار (سپند آذر)—تحمیل میشود. حتی سایر زندانیان نیز به این رفتار ناعادلانه و تبعیضآمیز اعتراض کردهاند.»
#فرزانه_قره_حسنلو #اخبار_زندانیان_سیاسی_عقیدتی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
او در بخشی از این نامه نوشته است: «از ۱۵ آذر (۱۴۰۳)، یعنی بیش از چهار ماه است که درِ این بند بهروی ما بسته شده و تردد کاملاً ممنوع شده است. اکنون با گرم شدن هوا، شرایط بسیار طاقتفرسا و غیرقابل تحمل شده است. گرمای شدید در فضا حاکم است و هیچگونه تهویه مناسبی وجود ندارد. اغلب اوقات نفس کشیدن برایمان دشوار است و بسته بودن در، فشار روانی زیادی به ما وارد کرده است.
با وجود اعتراضهای مکرر در این مدت، هیچ اقدامی برای بهبود وضعیت انجام نشده و شرایط هر روز بدتر میشود.
برای برقراری یک تماس تلفنی، باید از سه در قفلزده عبور کنیم تا به اتاقکی بسیار کوچک و گرم با ابعاد حدود ۲ در ۲ متر برسیم؛ اتاقی بدون هیچگونه تهویه، در شلوغترین و بدترین نقطه زندان، با سر و صدای زیاد. تنها در آنجا میتوانیم با خانوادههایمان تماس بگیریم.
در ابتدا اعلام کرده بودند که درهای تمام بندها بسته خواهند شد، اما در حال حاضر تردد در همه بندها باز است و فقط بند ۵ همچنان بسته مانده. حتی برای خرید یک بطری آب باید مدت زیادی پشت در منتظر بمانیم تا اجازه خروج داده شود.
بارها گفتهایم که اینجا زندان نیست؛ اینجا شبیه اردوگاه اجباری آشویتس نازیهاست. ما بیآنکه جرمی مرتکب شده باشیم، در بدترین شرایط ممکن نگه داشته میشویم.
اگر درِ بند باز نشود، ناچار خواهیم بود که تماسهای تلفنی و ملاقاتها را قطع کنیم و در صورت تداوم این وضعیت، دست به اعتصاب غذا خواهیم زد. زیرا در چنین شرایطی، خوردن یا نخوردن غذا برای ما تفاوتی ندارد. ما در فشار روانی و شرایط غیرانسانی طاقتفرسایی به سر میبریم.
متأسفانه تمام این فشارها فقط بر ما سه نفر—من، فاطمه سپهری و زهرا کهنهکار (سپند آذر)—تحمیل میشود. حتی سایر زندانیان نیز به این رفتار ناعادلانه و تبعیضآمیز اعتراض کردهاند.»
#فرزانه_قره_حسنلو #اخبار_زندانیان_سیاسی_عقیدتی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
❤7👍1
حامد سلحشور، متولد ۲۲ فروردین ۷۸ ، از ایذه بود. او یکی از قهرمانانی بود که تا آخرین نفس و آخرین قطره خون، زیر سنگینترین و وحشیانهترین شکنجههای مزدوران حکومت ایستاد و در نهایت بر سر عقیدهاش جان داد
حامد آرام و مهربان ، همیشه سرزنده، تمیز و مرتب بود و یکی یکدانه مادرش بود. او نامزد کرده بود و برای آیندهاش آرزوها داشت و میخواست خانوادهاش را خوشبخت کند. با گذشت زمان، حامد سیاسیتر شد و روزهای قبل از کشته شدنش از سیاست حرف میزد و استوریهای سیاسی میگذاشت.
تنها جرم حامد، داشتن فکر سیاسی بود.
روایت قتل و نحوه به خاکسپاری حامد سلحشور فراتر از آنچه که میتوان تصور کرد دردناک است و حزنانگیز. واقعه را که میخوانی اشک ناخودآگاه بر چشمان آدمی جاری میشود.
حامد با پرایدش از اصفهان به ایذه مسافر جابجا میکرد، تا اینکه در جریان خیزش سراسری ۱۴۰۱ در روز ۴ آذرماه بازداشت میشود، ۵ روز میگذرد و خانواده از او خبری به دست نمیآورند، تا اینکه روز ۹ آذرماه به پدر او زنگ میزنند و او را نیمهشب در تاریکی محض در روستای قلعه تل در ۳۰ کیلومتری ایذه دفن میکنند، بدون اینکه پدر و مادر فرزندشان را ببینند و برای آخرینبار با او وداع کنند.
خانواده او با دفنمخفیانه وی و در نقطهای غریب مخالفت میکنند و یک روز بعد، دهم آذر، خانواده این جانباخته شبانه با دوستان واقوام به سر مزارش میروند، پیکر او را از خاک بیرون میکشند ، آنها در کمال حیرت میبینند، حامد را بدون کفن وآداب شرعی و با لباس و کتونی و بصورت مچاله دفنکردهاند و بر روی اوخاک ریختهاند،آنها پیکر حامد را سوار بر صندلی عقب پراید حامد میکنند و در زادگاهش با رعایت تشریفات و رسم و رسوم معمول به خاک میسپارند.
به روایت چند تن از اعضای این خانواده، پیکر #حامد_سلحشور پاره پاره بود: «جای کلیهها بخیه و از زیر گلو تا شکم دوخته شده بود» و «سر و صورتش کاملا له شده بود.» بهگفته همین منابع «او را با لباس و کفش و پیچیده در پلاستیک بصورت مچاله و خمیده انگار که بهگودالی پرت کردهاند » دفن کرده بودند.
حامد ۲۳ ساله که تجربه سالها کار سخت در پروژههای جنوب ایران را داشت و به درخواست مادرش و بهعلت سختی کار به مسافرکشی روی آورده بود،در نهایت با احترام توسط خانواده و دوستانش به خاک سپرده میشود
#دادخواهی #جنایت_علیه_بشریت #علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
حامد آرام و مهربان ، همیشه سرزنده، تمیز و مرتب بود و یکی یکدانه مادرش بود. او نامزد کرده بود و برای آیندهاش آرزوها داشت و میخواست خانوادهاش را خوشبخت کند. با گذشت زمان، حامد سیاسیتر شد و روزهای قبل از کشته شدنش از سیاست حرف میزد و استوریهای سیاسی میگذاشت.
تنها جرم حامد، داشتن فکر سیاسی بود.
روایت قتل و نحوه به خاکسپاری حامد سلحشور فراتر از آنچه که میتوان تصور کرد دردناک است و حزنانگیز. واقعه را که میخوانی اشک ناخودآگاه بر چشمان آدمی جاری میشود.
حامد با پرایدش از اصفهان به ایذه مسافر جابجا میکرد، تا اینکه در جریان خیزش سراسری ۱۴۰۱ در روز ۴ آذرماه بازداشت میشود، ۵ روز میگذرد و خانواده از او خبری به دست نمیآورند، تا اینکه روز ۹ آذرماه به پدر او زنگ میزنند و او را نیمهشب در تاریکی محض در روستای قلعه تل در ۳۰ کیلومتری ایذه دفن میکنند، بدون اینکه پدر و مادر فرزندشان را ببینند و برای آخرینبار با او وداع کنند.
خانواده او با دفنمخفیانه وی و در نقطهای غریب مخالفت میکنند و یک روز بعد، دهم آذر، خانواده این جانباخته شبانه با دوستان واقوام به سر مزارش میروند، پیکر او را از خاک بیرون میکشند ، آنها در کمال حیرت میبینند، حامد را بدون کفن وآداب شرعی و با لباس و کتونی و بصورت مچاله دفنکردهاند و بر روی اوخاک ریختهاند،آنها پیکر حامد را سوار بر صندلی عقب پراید حامد میکنند و در زادگاهش با رعایت تشریفات و رسم و رسوم معمول به خاک میسپارند.
به روایت چند تن از اعضای این خانواده، پیکر #حامد_سلحشور پاره پاره بود: «جای کلیهها بخیه و از زیر گلو تا شکم دوخته شده بود» و «سر و صورتش کاملا له شده بود.» بهگفته همین منابع «او را با لباس و کفش و پیچیده در پلاستیک بصورت مچاله و خمیده انگار که بهگودالی پرت کردهاند » دفن کرده بودند.
حامد ۲۳ ساله که تجربه سالها کار سخت در پروژههای جنوب ایران را داشت و به درخواست مادرش و بهعلت سختی کار به مسافرکشی روی آورده بود،در نهایت با احترام توسط خانواده و دوستانش به خاک سپرده میشود
#دادخواهی #جنایت_علیه_بشریت #علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
👍5❤3
حامد در ماه فروردین به دنیا آمد، دقیقا ۲۳ سال قبل، او با پرایدش از اصفهان به ایذه مسافر جابجا میکرد، تا اینکه در جریان خیزش سراسری ۱۴۰۱ در روز ۴ آذرماه بازداشت میشود، ۵ روز میگذرد و خانواده از او خبری به دست نمیآورند، تا اینکه روز ۹ آذرماه به پدر او زنگ میزنند و او را نیمهشب در تاریکی محض در روستای قلعه تل در ۳۰ کیلومتری ایذه دفن میکنند، بدون اینکه پدر و مادر فرزندشان را ببینند و برای آخرینبار با او وداع کنند.
خانواده او با دفنمخفیانه وی و در نقطهای غریب مخالفت میکنند و یک روز بعد، دهم آذر، خانواده این جانباخته شبانه با دوستان واقوام به سر مزارش میروند، پیکر او را از خاک بیرون میکشند ، آنها در کمال حیرت میبینند، حامد را بدون کفن وآداب شرعی و با لباس و کتونی و بصورت مچاله دفنکردهاند وبر روی اوخاک ریختهاند،، آنها پیکر حامد را سوار بر صندلی عقب پراید حامد میکنند و در زادگاهش با رعایت تشریفات و رسم و رسوم معمول به خاک میسپارند.
به روایت چند تن از اعضای این خانواده، پیکر #حامد_سلحشور پاره پاره بود: «جای کلیهها بخیه و از زیر گلو تا شکم دوخته شده بود» و «سر و صورتش کاملا له شده بود.» بهگفته همین منابع «او را با لباس و کفش و پیچیده در پلاستیک بصورت مچاله و خمیده انگار که بهگودالی پرت کردهاند » دفن کرده بودند.
حامد ۲۳ ساله که تجربه سالها کار سخت در پروژههای جنوب ایران را داشت و به درخواست مادرش و بهعلت سختی کار به مسافرکشی روی آورده بود،در نهایت با احترام توسط خانواده و دوستانش به خاک سپرده میشود
#دادخواهی #جنایت_علیه_بشریت #علیه_فراموشی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤7👍5🕊3🔥1🤬1
فالح الفیاض، رئیس نیروهای الحشد الشعبی روز جمعه ۲۲ فروردین در مراسم تجلیل از افسران دانشکده نظامی عراق اعلام کرد که نیروهای الحشدالشعبی بهزودی سلاحهای خود را تحویل داده و در ارتش عراق ادغام میشوند.
الفیاض گفت: «نیروهای الحشدالشعبی در خط مقدم جنگی بودند که در آن عراق در برابر داعش پیروز شد. امروز ما در مرحله جدیدی از تاریخمان قرار داریم که مرحله ادغام نیروهای الحشدالشعبی به عنوان یک نهاد در نیروهای رسمی عراق است».
بنابر این گزارش شورای وزیران قانون ادغام نیروهای الحشدالشعبی را تصویب کرده و اکنون در انتظار تایید پارلمان است.
بنا به ادعای رئیس این گروه، این قانون شامل ساخت یک دانشکده نظامی برای نیروهای حشدالشعبی میشود.
#شبه_نظامیان_خامنه_ای #حشدالشعبی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
الفیاض گفت: «نیروهای الحشدالشعبی در خط مقدم جنگی بودند که در آن عراق در برابر داعش پیروز شد. امروز ما در مرحله جدیدی از تاریخمان قرار داریم که مرحله ادغام نیروهای الحشدالشعبی به عنوان یک نهاد در نیروهای رسمی عراق است».
بنابر این گزارش شورای وزیران قانون ادغام نیروهای الحشدالشعبی را تصویب کرده و اکنون در انتظار تایید پارلمان است.
بنا به ادعای رئیس این گروه، این قانون شامل ساخت یک دانشکده نظامی برای نیروهای حشدالشعبی میشود.
#شبه_نظامیان_خامنه_ای #حشدالشعبی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
😁5👍2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
از شدت دروغهای رئیس #پلیس_اینترپل_ناجا در مورد قتل #غلامرضا_منصوری در و دیوار و پرچم تکان میخورد!
واقعا اون پرچمها چرا وسط مصاحبه یکهو تکون میخورند و حرکت میکنند؟
#نیروی_انتظامی #نیروی_افتضاحی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
واقعا اون پرچمها چرا وسط مصاحبه یکهو تکون میخورند و حرکت میکنند؟
#نیروی_انتظامی #نیروی_افتضاحی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
😁10🤔2❤1
محمدجواد محقق یزدی، روحانی شیعه ساکن قم، برای اجرای حکم هفت سال زندان و خلع لباس دائم احضار شد. این حکم به دلیل انتقاد از نظام و اتهام حمایت از اسرائیل صادر شده است.
بر اساس گزارش رسانههای داخلی روز پنجشنبه ۲۱ فروردین، #محمدجواد_محقق_یزدی ، روحانی قمی برای اجرای محکومیت خود به شعبه اجرای احکام فراخوانده شد. حکم بدوی او شامل چهار سال زندان بابت حمایت از اسرائیل، یک سال برای تبلیغ علیه نظام، دو سال بابت اتهام توهین به رهبران جمهوری اسلامی و خلع لباس دائم بود که مورد تأیید قرار گرفت.
محقق یزدی پیشتر نیز به دلیل انتقاد از احکام محاربه و فساد برخی مقامات جنجالساز شده بود.
او در مهر ۱۴۰۳، پس از سخنرانیهایی علیه سیاستهای نظامی و فساد در جمهوری اسلامی بازداشت شد. اظهاراتش درباره حرام بودن حمله به اسرائیل و انتقاد از رهبر جمهوری اسلامی به اتهاماتش دامن زد.
#اخبار_زندانیان_سیاسی_عقیدتی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
بر اساس گزارش رسانههای داخلی روز پنجشنبه ۲۱ فروردین، #محمدجواد_محقق_یزدی ، روحانی قمی برای اجرای محکومیت خود به شعبه اجرای احکام فراخوانده شد. حکم بدوی او شامل چهار سال زندان بابت حمایت از اسرائیل، یک سال برای تبلیغ علیه نظام، دو سال بابت اتهام توهین به رهبران جمهوری اسلامی و خلع لباس دائم بود که مورد تأیید قرار گرفت.
محقق یزدی پیشتر نیز به دلیل انتقاد از احکام محاربه و فساد برخی مقامات جنجالساز شده بود.
او در مهر ۱۴۰۳، پس از سخنرانیهایی علیه سیاستهای نظامی و فساد در جمهوری اسلامی بازداشت شد. اظهاراتش درباره حرام بودن حمله به اسرائیل و انتقاد از رهبر جمهوری اسلامی به اتهاماتش دامن زد.
#اخبار_زندانیان_سیاسی_عقیدتی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
👍4🤬3
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
محمد جواد محقق یزدی: هر وقت آقا راه افتاد منم دنبالش میرم! آقا چهار تا پسر داره هر وقت خودش با پسراش رفت من هم پشت سرشون تا کاخ سفید هم می روم.
او به دلیل این اظهارات وسخنرانی اکنون به حمایت از اسرائیل و توهین به رهبری و… محکومشده و ضمن خلع لباس دائمی باید هفت سال را در زندان سپری کند.
#محمدجواد_محقق_یزدی از روحانیون طراز اول اهل تشیع و ساکن قم و دارای درجه مرجعیت است، طبق شرع و حتی قوانین جمهوری اسلامی اظهار نظر مراجع هرگز تخلف و جرم محسوب نخواهد شد.
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
او به دلیل این اظهارات وسخنرانی اکنون به حمایت از اسرائیل و توهین به رهبری و… محکومشده و ضمن خلع لباس دائمی باید هفت سال را در زندان سپری کند.
#محمدجواد_محقق_یزدی از روحانیون طراز اول اهل تشیع و ساکن قم و دارای درجه مرجعیت است، طبق شرع و حتی قوانین جمهوری اسلامی اظهار نظر مراجع هرگز تخلف و جرم محسوب نخواهد شد.
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
👏10😁6
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
حالا شایعاتی پیچیده که او در بلگراد دیده شده ،آخرین روزهای #غلامرضا_منصوری چگونه گذشته است؟
#معمای_غلامرضامنصوری
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍5
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
چهار سال از انتشار خبر مرگ مشکوک #قاضی_منصوری میگذرد، مرگی مشکوک که همچنان هالهای از ابهام در دورش است.
حالا شایعاتی پیچیده که او در بلگراد دیده شده ،همزمان سند اختصاصی از فساد رئیس دفتر رئیسی منتشر شده که براساس ابلاغیه خامنهای، دستور ساخت ویلا در کلاک لواسان را داده است. سندی که هم باعث حذف فیزیکی قاضی #غلامرضا_منصوری شد هم اکبر طبری را آزاد کرد.
اگرچه حالا باز خبر زنده بودن منصوری منتشر شده.
#معمای_غلامرضامنصوری
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
حالا شایعاتی پیچیده که او در بلگراد دیده شده ،همزمان سند اختصاصی از فساد رئیس دفتر رئیسی منتشر شده که براساس ابلاغیه خامنهای، دستور ساخت ویلا در کلاک لواسان را داده است. سندی که هم باعث حذف فیزیکی قاضی #غلامرضا_منصوری شد هم اکبر طبری را آزاد کرد.
اگرچه حالا باز خبر زنده بودن منصوری منتشر شده.
#معمای_غلامرضامنصوری
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
👍3
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
محمود علیزاده طباطبایی، وکیل خانواده قاضی منصوری، میگوید «یک زن» در رومانی همراه وی بوده و همچنان «ابهامات زیادی» در این پرونده وجود دارد.
به گزارش ایلنا، علیزاده طباطبایی شایعه همراهی یک زن با غلامرضا منصوری در رومانی را تائید کرده و گفت: «این موضوع صد در صد صحت دارد، در این لایحه اسم این خانم ذکر شده است تا از ایشان نیز کسب اطلاع شود.»
این وکیل دادگستری با این حال به هویت این زن و نوع رابطه وی با غلامرضا منصوری اشاره نکرده و اظهار داشته از علت همراهی این زن از آلمان تا رومانی با مرحوم منصوری بیاطلاعیم و #قوه_قضائیه نیز تاکنون رسیدگی جدیای به ابن موضوع نکرده است.
لازم به یادآوری است منصوری از قضات امنیتی #جمهوری_اسلامی ظاهرا برای درمان و مداوای سرطان خود به آلمان سفر کرده بود ، در همین اثنا نام وی به اتهام فساد مالی در پرونده #اکبرطبری به میان آمد، #قاضی_منصوری از خود فیلمی منتشر نمود که اعلام کرد به محض برداشته شدن #محدودیتهای_کرونایی به ایران بازخواهد گشت، حتی از مسیر رفتن خود به سمت سفارت ایران در آلمان (فرانکفورت) نیز فیلمی منتشر کرد اما یک هفته بعد جسد وی در هتلی در رومانی کشف و اعلام شد وی خودکشی کرده است.
گفته میشود یک زن در نقش #پرستوی_امنیتی با اغوای وی او را از آلمان که ضریب امنیتی بالایی دارد به رومانی کشانده و در آنجا وی را کشتهاند، از سوی دیگر عدهای همچنان اعتقاد دارند وی زنده است و کشته نشده است، برادر وی در شناسایی جسد وی و ابعاد جسد تشکیک ایجاد کرد و در نهایت بدون شناسایی خانواده وی توسط #قوه_قضاییه دفن شد.
#قتلهای_امنیتی #قاضی_منصوری_زنده_است
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍3
#تصویرجنگ / لحظه شهادت سرباز وظیفه #نیروی_زمینی_ارتش هنگام برخورد خمپاره در مناطق نبرد جبهه جنوب.
مجموعاً ۳۶۹۶۵ نفر از سربازان ارتش در خطوط نبرد به شهادت رسیدند که بیش از نود درصد مربوط به جبهه جنوب بودند که مستقیما با ارتش عراق درگیر بودند.
در دوران هشت سال #جنگ_ایران_عراق بیش از ۳.۵میلیون رزمنده به جبههها اعزام شدند؛ از این تعداد دو میلیون نفر رزمنده هستند که سابقه حضور در جبههها را داشتهاند و مابقی سربازان وظیفه و یا کادر ارتش بودهاند که از این میان ۶۰ هزار رزمنده سرباز در طول جنگ به شهادت رسیدند.
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
مجموعاً ۳۶۹۶۵ نفر از سربازان ارتش در خطوط نبرد به شهادت رسیدند که بیش از نود درصد مربوط به جبهه جنوب بودند که مستقیما با ارتش عراق درگیر بودند.
در دوران هشت سال #جنگ_ایران_عراق بیش از ۳.۵میلیون رزمنده به جبههها اعزام شدند؛ از این تعداد دو میلیون نفر رزمنده هستند که سابقه حضور در جبههها را داشتهاند و مابقی سربازان وظیفه و یا کادر ارتش بودهاند که از این میان ۶۰ هزار رزمنده سرباز در طول جنگ به شهادت رسیدند.
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
❤12👍1🔥1🕊1
#شناسایی_شد: میلاد مریدی عضو گردان اطلاعاتی و امنیتی ۰۶ امامحسین سپاه محمد رسول الله تهران بزرگ .
ساکن رودهن
تلفن: 09361131160
#شناسایی_مزدوران ادامه دارد
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
ساکن رودهن
تلفن: 09361131160
#شناسایی_مزدوران ادامه دارد
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
🤬8👍2
از سلسله روایات #جمهوری_اشباح ، روایت ۵۴/روزنامه جمهوری اسلامی،سه شنبه ۱۳۶۰/۶/۱۰:
روابط عمومی نخست وزیری اعلام میدارد : نفر سومی که دیروز توسط
مردم تهران تشییع و به خاک سپرده شده است، متعلق به #مسعود_کشمیری دبیر شورای امنیت نبوده و نام این شهید تشییع شده، سید عبدالحسین دفتریـان مـدیر کـل امور مالی نخستوزیری بوده است.
روابـط عمـومی نخـست وزیـری در ادامـه ایـن مطلـب افـزود: شـهید #عبدالحسین_دفتریان ، بههنگام وقوع حادثه در آسانسور بوده اسـت، کـه در همانجا بعلت قطع برق و بازماندن آسانسور در بین راه و همچنین وارد شدن دود غلیظ،به داخل کابین خفه شده است و متأسفانه امکان نجات ایشان در فاصلهای کوتاه، مـؤثر نبـوده اسـت.
براساس همین گزارش پیکر شهید مسعود کشمیری در واقعه انفجار متلاشی شده بود، که قسمتهای بدست آمده نیز همراه سه شهید دیگـر بـه خـاک سـپرده شـده است.
شهید سیدعبدالحسین دفتریان، از اواخر دی مـاه ۵۹ بـه سـمت مـدیر کـل امورمالی نخست وزیری منصوب و تا لحظه شهادت نیز در این مسئولیت باقی بوده است. از شهید دفتریان، سه فرزند به جای مانده است که بترتیب سه، هفت، و ده ساله هستند.
[در این اطلاعیه رسمی که سندی غیرقابل انکار میباشد، بـه دروغ نـه تنهـا مسعود کشمیری بهعنوان شهید اعلام میگردد، بلکه پس از افشای کذب بودن، بر دفن قسمتهای بدسـت آمده از جـسد وی بـه همـراه سـه شـهید دیگرتأکیـد میگردد ...نکته عجیب دیگر اینکه مطابق قسمت اول اطلاعیه: دفتریان در اثر خفگی در آسانسور کشته شده و نه سوختگی. پس پیکـر او از ابتـدا قابـل تـشخیص هویت بوده، پس چگونه او را با مسعود کشمیری اشتباه گرفتـه بودنـد؟، چرا همچنان نخست وزیری کشمیری را یکی از شهدای #انفجار_نخست_وزیری میداند؟ ]
ادامه دارد…
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
روابط عمومی نخست وزیری اعلام میدارد : نفر سومی که دیروز توسط
مردم تهران تشییع و به خاک سپرده شده است، متعلق به #مسعود_کشمیری دبیر شورای امنیت نبوده و نام این شهید تشییع شده، سید عبدالحسین دفتریـان مـدیر کـل امور مالی نخستوزیری بوده است.
روابـط عمـومی نخـست وزیـری در ادامـه ایـن مطلـب افـزود: شـهید #عبدالحسین_دفتریان ، بههنگام وقوع حادثه در آسانسور بوده اسـت، کـه در همانجا بعلت قطع برق و بازماندن آسانسور در بین راه و همچنین وارد شدن دود غلیظ،به داخل کابین خفه شده است و متأسفانه امکان نجات ایشان در فاصلهای کوتاه، مـؤثر نبـوده اسـت.
براساس همین گزارش پیکر شهید مسعود کشمیری در واقعه انفجار متلاشی شده بود، که قسمتهای بدست آمده نیز همراه سه شهید دیگـر بـه خـاک سـپرده شـده است.
شهید سیدعبدالحسین دفتریان، از اواخر دی مـاه ۵۹ بـه سـمت مـدیر کـل امورمالی نخست وزیری منصوب و تا لحظه شهادت نیز در این مسئولیت باقی بوده است. از شهید دفتریان، سه فرزند به جای مانده است که بترتیب سه، هفت، و ده ساله هستند.
[در این اطلاعیه رسمی که سندی غیرقابل انکار میباشد، بـه دروغ نـه تنهـا مسعود کشمیری بهعنوان شهید اعلام میگردد، بلکه پس از افشای کذب بودن، بر دفن قسمتهای بدسـت آمده از جـسد وی بـه همـراه سـه شـهید دیگرتأکیـد میگردد ...نکته عجیب دیگر اینکه مطابق قسمت اول اطلاعیه: دفتریان در اثر خفگی در آسانسور کشته شده و نه سوختگی. پس پیکـر او از ابتـدا قابـل تـشخیص هویت بوده، پس چگونه او را با مسعود کشمیری اشتباه گرفتـه بودنـد؟، چرا همچنان نخست وزیری کشمیری را یکی از شهدای #انفجار_نخست_وزیری میداند؟ ]
ادامه دارد…
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
👍6
از سلسله روایات #جمهوری_اشباح ؛ روایت۵۵/کتاب پیـشتازان شـهادت در انقـلاب سـوم، شـرح شـهادت عبدالحـسین دفتریان:
وقتی که صدای انفجار را میشنود، بلافاصله برای کمک به برادران نخست وزیری اطاق خود را در طبقه ششم ترک میکند و برای نجات جان سایرین به تلاش میپردازد.آتش تا طبقه چهارم آمده بود و خطر جانی اورا تهدید نمیکرد، برای جمعآوری اسناد و مدارک مهمی که وظیفه حفاظت ازآنها را بهعهده داشت، به اتاق برمیگردد،اسناد، محرمانه و مهم را برمیدارد که به طبقه پایین بیاید، بعلت فـشار غلـیظ دود ناشی از انفجار، که منجر به بسته شدن راهپلهها شده بود، تصمیم گرفت به وسیله آسانسور بـه طبقـه پـایین بیایـدکه جریان برق ساختمان قطع میشود و آسانسور، متوقف میگردد. در این هنگام شهید دست خود را از شکاف آسانسور بیـرون آورده و استمداد میطلبد اما در آن دود نه جای تنفس بود و نه چشم انسان قادر به دیدن بوده، پس از اطفای حریق و شکستن درب آسانسور پیکر شهید عبدالحسین دفتریان را از آسانـسور خـارج نمـوده که با کمال تأسف، پیش از شروع خدمات درمانی، دعوت حق را لبیک گفته.
هفته نامه سروش، شنبه ۱۳۶۱/۸/۶،گفتنیها و پرسشهای همسر شهید دفتریان:
…من روز ۸ شهریور و دبیرستانی که مسئول بودم بعلت کار زیاد به خانه نیامدم و به همین دلیل بچهها را به منزل مادرم فرسـتادم و حـدود سـاعت یک ربع به ۳ بود که به او زنگ زدم و گفتم که من امـروز بـه خانـه نرفتهام و دنبالم بیاید تا با هم به خانه برویم.
مـن سـاعت ۵ آماده شده بودم که وقتی آمد دیگر منتظر نشود دیدم نیامد رفتم به کارهای دیگر مشغول شدم و در ضمن به این طرف و آن طرف هم زنگ میزدم. ضمن اینکه برای یکـی از دوسـتان کـه زنگ زدم گفت میدانی که نخستوزیـری منفجـر شـده و آقـای بـاهنر شـهید شدهاند، من گفتم نه امکان ندارد چون که من حدود یکربع به سه با نخستوزیری صحبت کردم هیچ موضوعی نبود تازه او متوجه شد که شوهر من در نخستوزیری است وقتی شنید دیگر چیزی نگفت و ازقرار معلوم به دیگر دوستان نیز سـفارش کرد که قضیه را برای من نگویند تا من آرام به مسئله پی ببرم.
تا غروب من با هر جا که تماس میگرفتم جواب درستی به مـن نمیدادند و هـر کـس چیـزی میگفت و در اخبار شب هم تلویزیون درست نگفت و اعلام کرد قسمتی از نخست وزیری آتش گرفته.
ادامه دارد…
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
وقتی که صدای انفجار را میشنود، بلافاصله برای کمک به برادران نخست وزیری اطاق خود را در طبقه ششم ترک میکند و برای نجات جان سایرین به تلاش میپردازد.آتش تا طبقه چهارم آمده بود و خطر جانی اورا تهدید نمیکرد، برای جمعآوری اسناد و مدارک مهمی که وظیفه حفاظت ازآنها را بهعهده داشت، به اتاق برمیگردد،اسناد، محرمانه و مهم را برمیدارد که به طبقه پایین بیاید، بعلت فـشار غلـیظ دود ناشی از انفجار، که منجر به بسته شدن راهپلهها شده بود، تصمیم گرفت به وسیله آسانسور بـه طبقـه پـایین بیایـدکه جریان برق ساختمان قطع میشود و آسانسور، متوقف میگردد. در این هنگام شهید دست خود را از شکاف آسانسور بیـرون آورده و استمداد میطلبد اما در آن دود نه جای تنفس بود و نه چشم انسان قادر به دیدن بوده، پس از اطفای حریق و شکستن درب آسانسور پیکر شهید عبدالحسین دفتریان را از آسانـسور خـارج نمـوده که با کمال تأسف، پیش از شروع خدمات درمانی، دعوت حق را لبیک گفته.
هفته نامه سروش، شنبه ۱۳۶۱/۸/۶،گفتنیها و پرسشهای همسر شهید دفتریان:
…من روز ۸ شهریور و دبیرستانی که مسئول بودم بعلت کار زیاد به خانه نیامدم و به همین دلیل بچهها را به منزل مادرم فرسـتادم و حـدود سـاعت یک ربع به ۳ بود که به او زنگ زدم و گفتم که من امـروز بـه خانـه نرفتهام و دنبالم بیاید تا با هم به خانه برویم.
مـن سـاعت ۵ آماده شده بودم که وقتی آمد دیگر منتظر نشود دیدم نیامد رفتم به کارهای دیگر مشغول شدم و در ضمن به این طرف و آن طرف هم زنگ میزدم. ضمن اینکه برای یکـی از دوسـتان کـه زنگ زدم گفت میدانی که نخستوزیـری منفجـر شـده و آقـای بـاهنر شـهید شدهاند، من گفتم نه امکان ندارد چون که من حدود یکربع به سه با نخستوزیری صحبت کردم هیچ موضوعی نبود تازه او متوجه شد که شوهر من در نخستوزیری است وقتی شنید دیگر چیزی نگفت و ازقرار معلوم به دیگر دوستان نیز سـفارش کرد که قضیه را برای من نگویند تا من آرام به مسئله پی ببرم.
تا غروب من با هر جا که تماس میگرفتم جواب درستی به مـن نمیدادند و هـر کـس چیـزی میگفت و در اخبار شب هم تلویزیون درست نگفت و اعلام کرد قسمتی از نخست وزیری آتش گرفته.
ادامه دارد…
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
👍4❤1
از سلسله روایات #جمهوری_اشباح، روایت ۵۶/ کتاب پیـشتازان شـهادت در انقـلاب سـوم، شـرح شـهادت #عبدالحسین_دفتریان و جسد سازی برای #مسعود_کشمیری از زبان همسر دفتریان:
….خلاصه آخر شب بود که من به اتفاق یکی از اقوام به بیمارستان انقلاب رفتم که در آنجا به من گفته شد اسم فرد مورد نظر شما در لیست مجروحین نیست و ما برنامهای نداریم که چیز دیگری بگوییم، شاید مرخص شده باشد،چون عدهای حالت خفگی پیدا کردند که سرپایی معالجه شدند و رفتند.
بهرحال آن شب صبح شد و من دوباره همراه یکی از اقوام به بیمارستان انقلاب رفتیم جمعیت زیاد بـود و کـسی را راه نمیدادند، به یک دوستی رسیدیم از او پرسیدم حال دفتریان چطور است و او با سر علامت داد که شهید شده و بهر حال با اصرار زیاد توانستم بـه سـردخانه بروم و جنازه را به من نشان دادند و من خودم کفن را تا روی سینه کنار زده و نگاه کردم، کمی صورت کبود شده بود و پیکر سالم سالم بود،جنازه را در آمبـولانس گذاشـتند و بردنـد، ولـی اینقدر میدانم که ساعت حدود هشت و چند دقیقهای بود که نام کشمیری را هم به عنوان سومین شهید نام بردند حتی تا ساعت ۲ آنروز هم نام دفتریان بهعنوان شـهید اعلام نشد و فردا بعدازظهر ساعت ۲ نام دفتریان را اعلام کردند معلوم شد که بهرحال شهید اول و دوم و سوم هم کشمیری و چهارم شهید دفتریان بوده ولی چون سه جنازه بیشتر حمل نشد یکی جنازه شهید رجایی و یکی جنازه شهید باهنر که سوخته بودند و غسل نمیخواستند و جنازه کشمیری، ولی جنازه ما تا رفت، شسته شد و دفن کردیم حدود سه بعدازظهر شد و فردای آن روز که من و خانم باهنر و خانم رجائی که قرار گذاشتیم با هم صبح به بهشتزهرا برویم در آنجا متوجه شدم که بعد از جنازه دفتریان جنازه کشمیری دفن شده که این برای مـن سؤال شد که دو تا جنازه که سوخته بود کنار هم دفن شده بود.
مگر نگفتند که کشمیری هم سوخته بود خوب این هم باید سریع دفن میشده. چطور شد که دو تا جنازه سوخته کنار هم بعد از آن جنازهای که سوخته نشده و بعد از آن یک خشتی زدهاند و نوشتهاند کشمیری به هر حال این سؤال برای ما بود. و آرام آرام در اطراف صحبت این بود که کار کـار کـشمیری بـوده و از همـان اول میدانستند که کار کشمیری بوده…
ادامه دارد…
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
….خلاصه آخر شب بود که من به اتفاق یکی از اقوام به بیمارستان انقلاب رفتم که در آنجا به من گفته شد اسم فرد مورد نظر شما در لیست مجروحین نیست و ما برنامهای نداریم که چیز دیگری بگوییم، شاید مرخص شده باشد،چون عدهای حالت خفگی پیدا کردند که سرپایی معالجه شدند و رفتند.
بهرحال آن شب صبح شد و من دوباره همراه یکی از اقوام به بیمارستان انقلاب رفتیم جمعیت زیاد بـود و کـسی را راه نمیدادند، به یک دوستی رسیدیم از او پرسیدم حال دفتریان چطور است و او با سر علامت داد که شهید شده و بهر حال با اصرار زیاد توانستم بـه سـردخانه بروم و جنازه را به من نشان دادند و من خودم کفن را تا روی سینه کنار زده و نگاه کردم، کمی صورت کبود شده بود و پیکر سالم سالم بود،جنازه را در آمبـولانس گذاشـتند و بردنـد، ولـی اینقدر میدانم که ساعت حدود هشت و چند دقیقهای بود که نام کشمیری را هم به عنوان سومین شهید نام بردند حتی تا ساعت ۲ آنروز هم نام دفتریان بهعنوان شـهید اعلام نشد و فردا بعدازظهر ساعت ۲ نام دفتریان را اعلام کردند معلوم شد که بهرحال شهید اول و دوم و سوم هم کشمیری و چهارم شهید دفتریان بوده ولی چون سه جنازه بیشتر حمل نشد یکی جنازه شهید رجایی و یکی جنازه شهید باهنر که سوخته بودند و غسل نمیخواستند و جنازه کشمیری، ولی جنازه ما تا رفت، شسته شد و دفن کردیم حدود سه بعدازظهر شد و فردای آن روز که من و خانم باهنر و خانم رجائی که قرار گذاشتیم با هم صبح به بهشتزهرا برویم در آنجا متوجه شدم که بعد از جنازه دفتریان جنازه کشمیری دفن شده که این برای مـن سؤال شد که دو تا جنازه که سوخته بود کنار هم دفن شده بود.
مگر نگفتند که کشمیری هم سوخته بود خوب این هم باید سریع دفن میشده. چطور شد که دو تا جنازه سوخته کنار هم بعد از آن جنازهای که سوخته نشده و بعد از آن یک خشتی زدهاند و نوشتهاند کشمیری به هر حال این سؤال برای ما بود. و آرام آرام در اطراف صحبت این بود که کار کـار کـشمیری بـوده و از همـان اول میدانستند که کار کشمیری بوده…
ادامه دارد…
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
👍8
از سلسله روایات #جمهوری_اشیاح ؛ روایت۵۷/ ادامه شـرح شـهادت #عبدالحسین_دفتریان و جسد سازی برای #مسعود_کشمیری از زبان همسر دفتریان:
ببینید ما که همجلوی ساختمان مجلس بودیم و هم در بهشت زهرا، آنزمان که نمیدانستیم چه خبره، من خواستم به غسالخانه بروم گفتند نمیشود، بعد رجایی و باهنر که غسل نمیخواستند آوردند و دفن کردند، کشمیری را هم دفن کردند وبعد جنازه دفتریان را آوردند ولی عجیب بود روی تابوت نوشته بود کشمیری ، حالا این آقای وزیر شعار داشت می گفت کشمیری مسلمان با شهداست امروز و… من که حالیام نبود، ولی خواهرم رفت جلو به پاسدارها گفت کشمیری که دفن شده این شهید ماست، که پلاکارد را کندند و آوردند…
ببینید به جهت اینکه وقتی میخواستند جسد آقای باهنر و رجائی را در کیسه بریزند ظاهرا اولین نفر آقای سازگارا بوده کـه میگوید این هم کشمیری و چون ظاهرا اینها تشخیص داده بودند که توطئهای در کار است، و کار کشمیری است اما بروی خودشان نمیآورند تا اینکه بعداً مسائل بیشتر رو شود. به این دلیل من فکر میکنم دولت مصلحت دید که بگوید شهید کشمیری تا همه فکر کنند که او کشته شـده و توطئهگرها به داخل صحنه بیایند.
از همان اول مشخص بود چون میگفتتند از جسد کشمیری ۲۵۰ گرم مانده. بخاطر آنکه اسمی را تو بزنند و خودشان فرار کنند.
کتاب عبور از بحران، خاطرات #اکبر_هاشمی_رفسنجانی: ۹ شهریور ۱۳۶۰ :
از طریق احمد آقا جریانات را به امام گزارش میدادیم. نیمه شـب دیشب، مطمئن شدیم که رئیس جمهور و نخستوزیر شهید شدهاند ...ساعت ده صبح، تشییع جنازه اعلام کردیم. جمعیت عظیمی بـیش از یـک میلیـون جمـع شد. برای جمعیت موجود در مقابل مجلس، عدهای از نمایندگان و وزراء سخنرانی کردند،من هم سخنرانی کردم.
مقداری گوشت سوخته هم در کیسه نایلونیجمع کرده بودنـد؛ بهعنوان فـرد دیگری به نام مسعود کشمیری منشی جلسه (در این باره بعداً مطلب را درست و مفصل مینویسم) جنازهها را به سالن مجلس آوردند، مشاهده کردم. سخت سـوخته بودنـد. آقایان باهنر و رجایی را فقط از دندانهای طلای جلـو دهـان و آسیابـشان، میشد تشخیص داد. علامت دیگری نمانده بود.
ابتدا نمایندگان خیال کردند، این نایلون متعلـق بـه جنـازه آقـای رجـایی است. خیلی متأثر شدند و فریاد میکشیدند! ...با آقای موسوی اردبیلی، برای مشورت خدمت امام رسیدیم. امام از کم احتیاطی، گله کردند...
ادامه دارد…
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
ببینید ما که همجلوی ساختمان مجلس بودیم و هم در بهشت زهرا، آنزمان که نمیدانستیم چه خبره، من خواستم به غسالخانه بروم گفتند نمیشود، بعد رجایی و باهنر که غسل نمیخواستند آوردند و دفن کردند، کشمیری را هم دفن کردند وبعد جنازه دفتریان را آوردند ولی عجیب بود روی تابوت نوشته بود کشمیری ، حالا این آقای وزیر شعار داشت می گفت کشمیری مسلمان با شهداست امروز و… من که حالیام نبود، ولی خواهرم رفت جلو به پاسدارها گفت کشمیری که دفن شده این شهید ماست، که پلاکارد را کندند و آوردند…
ببینید به جهت اینکه وقتی میخواستند جسد آقای باهنر و رجائی را در کیسه بریزند ظاهرا اولین نفر آقای سازگارا بوده کـه میگوید این هم کشمیری و چون ظاهرا اینها تشخیص داده بودند که توطئهای در کار است، و کار کشمیری است اما بروی خودشان نمیآورند تا اینکه بعداً مسائل بیشتر رو شود. به این دلیل من فکر میکنم دولت مصلحت دید که بگوید شهید کشمیری تا همه فکر کنند که او کشته شـده و توطئهگرها به داخل صحنه بیایند.
از همان اول مشخص بود چون میگفتتند از جسد کشمیری ۲۵۰ گرم مانده. بخاطر آنکه اسمی را تو بزنند و خودشان فرار کنند.
کتاب عبور از بحران، خاطرات #اکبر_هاشمی_رفسنجانی: ۹ شهریور ۱۳۶۰ :
از طریق احمد آقا جریانات را به امام گزارش میدادیم. نیمه شـب دیشب، مطمئن شدیم که رئیس جمهور و نخستوزیر شهید شدهاند ...ساعت ده صبح، تشییع جنازه اعلام کردیم. جمعیت عظیمی بـیش از یـک میلیـون جمـع شد. برای جمعیت موجود در مقابل مجلس، عدهای از نمایندگان و وزراء سخنرانی کردند،من هم سخنرانی کردم.
مقداری گوشت سوخته هم در کیسه نایلونیجمع کرده بودنـد؛ بهعنوان فـرد دیگری به نام مسعود کشمیری منشی جلسه (در این باره بعداً مطلب را درست و مفصل مینویسم) جنازهها را به سالن مجلس آوردند، مشاهده کردم. سخت سـوخته بودنـد. آقایان باهنر و رجایی را فقط از دندانهای طلای جلـو دهـان و آسیابـشان، میشد تشخیص داد. علامت دیگری نمانده بود.
ابتدا نمایندگان خیال کردند، این نایلون متعلـق بـه جنـازه آقـای رجـایی است. خیلی متأثر شدند و فریاد میکشیدند! ...با آقای موسوی اردبیلی، برای مشورت خدمت امام رسیدیم. امام از کم احتیاطی، گله کردند...
ادامه دارد…
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
👍3
مونا بختیاری، با انتشار تصویری از وداع مادرش ناهید شیرپیشه با فرزندش، جاویدنام پویا بختیاری، نوشت: «وداع مامان ناهید با پویا امروز مورخ ۱۴۰۴/۱/۲۳
کورسوی امید ما به خاموشی رفت.
مدت کوتاه مرخصی مامان ناهید تمام شد و بانو #ناهید_شیربیشه مقابل اشک چشم و آه دل خانواده با امید آزادی به زندان برگشت. به امید آزادی خانواده بختیاری و همه زندانیان سیاسی به امید آزادی ایران»
ناهید شیرپیشه در تیر ۱۴۰۱ بازداشت و به پنج سال حبس محکوم شد و در زندان زنجان محبوس بوده است. ایشان بدون رعایت اصل تفکیک جرایم در زندان بوده و مدتی پیش دست به خودکشی زده و به سلول انفرادی منتقل شده و اعتصاب غذا کرده بود.
#دادخواهان #سرکوب_دادخواهان #اخبار_زندانیان_سیاسی_عقیدتی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
کورسوی امید ما به خاموشی رفت.
مدت کوتاه مرخصی مامان ناهید تمام شد و بانو #ناهید_شیربیشه مقابل اشک چشم و آه دل خانواده با امید آزادی به زندان برگشت. به امید آزادی خانواده بختیاری و همه زندانیان سیاسی به امید آزادی ایران»
ناهید شیرپیشه در تیر ۱۴۰۱ بازداشت و به پنج سال حبس محکوم شد و در زندان زنجان محبوس بوده است. ایشان بدون رعایت اصل تفکیک جرایم در زندان بوده و مدتی پیش دست به خودکشی زده و به سلول انفرادی منتقل شده و اعتصاب غذا کرده بود.
#دادخواهان #سرکوب_دادخواهان #اخبار_زندانیان_سیاسی_عقیدتی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
❤11🔥1🕊1
پسر رفت، پدر هم رفت…
حالا تنها کسی که مونده، قلب شکستهی صنوبر خانمِ هست.
#خدانور_لجهای
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
حالا تنها کسی که مونده، قلب شکستهی صنوبر خانمِ هست.
#خدانور_لجهای
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
❤18🔥1