۲۳ سال داشت،در مدرسه تیز هوشان تحصیل کرده بود و در رشته مهندسی مکانیک (ماشین آلات) با رتبه ۷۰ در دانشگاه دولتی قبول شده بود.
یکشنبه ۲۶ آبان ۱۳۹۸ اعتراضات و قیام مردم در شهرقدس( قلعه حسن خان ) استان تهران به اوج خود رسیده بود.
نیروهای سرکوبگر خامنه ای جنایتکار از پشت بام های ساختمان های اطراف به سمت مردم تیراندازی می کردند.
درخیابان عمارت #قلعه_حسن_خان ، نوید در حالی که به گواه دوستانش در حال کمک به خانمی بود که در جوی آب افتاده بود از پشت سر مورد هدف پنج گلوله قرار میگیرد، سه گلوله به گردن و کتف و دو گلوله به سر، او تا رسیدن به بیمارستان جان باخت.
جمهوری آدم کش اسلامی پیکر گلوله باران شده #نوید_بهبودی را با تهدید و گرفتن تعهد از خانواده اش با این شرط که علت مرگ را بیماری اعلام کنند نه اصابت گلوله تحویل دادند.
پیکر نوید اما هرگز به خانوادهاش تحویل داده نشد، آمبولانسنیروی انتظامی پیکرش را به روستایی دورافتاده در استان #گیلان بردند.
۲۹ #آبان_خونین_۹۸ تنها با حضور تعداد سه نفر از خانواده در قبرستان روستای مهویزان درحوالی گوراب زرمیخ از توابع صومعه سرا گیلان به پیکر نوید توسط دو مامور نیروی انتظامی به خاک سپرده شد.
#علیه_فراموشی #دادخواهی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
یکشنبه ۲۶ آبان ۱۳۹۸ اعتراضات و قیام مردم در شهرقدس( قلعه حسن خان ) استان تهران به اوج خود رسیده بود.
نیروهای سرکوبگر خامنه ای جنایتکار از پشت بام های ساختمان های اطراف به سمت مردم تیراندازی می کردند.
درخیابان عمارت #قلعه_حسن_خان ، نوید در حالی که به گواه دوستانش در حال کمک به خانمی بود که در جوی آب افتاده بود از پشت سر مورد هدف پنج گلوله قرار میگیرد، سه گلوله به گردن و کتف و دو گلوله به سر، او تا رسیدن به بیمارستان جان باخت.
جمهوری آدم کش اسلامی پیکر گلوله باران شده #نوید_بهبودی را با تهدید و گرفتن تعهد از خانواده اش با این شرط که علت مرگ را بیماری اعلام کنند نه اصابت گلوله تحویل دادند.
پیکر نوید اما هرگز به خانوادهاش تحویل داده نشد، آمبولانسنیروی انتظامی پیکرش را به روستایی دورافتاده در استان #گیلان بردند.
۲۹ #آبان_خونین_۹۸ تنها با حضور تعداد سه نفر از خانواده در قبرستان روستای مهویزان درحوالی گوراب زرمیخ از توابع صومعه سرا گیلان به پیکر نوید توسط دو مامور نیروی انتظامی به خاک سپرده شد.
#علیه_فراموشی #دادخواهی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
🤬3🔥2
ساسان عیدیوند و #امیرحسین_دادوند هر دو ۱۷ ساله، دو دوست و همکلاسی بودند، و هر دو توسط تک تیراندازهای خامنهای در #آبان_خونین_۹۸ در اصفهان مورد اصابت گلوله قرار گرفتند و کشته شدند.
خانواده #ساسان_عیدی_وند وقتی از پزشکی قانونی درخواست پیکر فرزندشان را میکنند از آنها نامه دادگستری و یا اداره اطلاعات را میخواهند، در مراجعه به دادگستری به آنها میگویند باید ۶۰ ميليون تومان برای پول تیرهایی که بر بدن فرزندشان نشسته بدهند!
خانواده توانایی پرداخت این پول را نداشتند مستأصل به دفتر امام جمعه اصفهان مراجعه میکنند امام جمعه در ازای نامهای که از حکومت شکایتی نداریم مقدمات دفن وی را ترتیب میدهد.
حکومت اما هرگز جسد را به آنها تحویل نمیدهد و میگویند خودمان میآوریم شبانه و بی سرو صدا دفن میکنیم.
او را در قبرستانی دورافتاده دفن میکنند و اطلاع می دهند.
جمهوری اسلامی حتی در حد تحویل دادن جنازه به خانوادهها هم رضایت نداد!
اما امیر حسین، اونیز با شلیک مستقیم به ناحیه سر و شکم توسط تک تیراندازان کشته شد، امیرحسین قهرمان کیک بوکسینگ بود.
خواهرش میگوید: «آن روز با کمرزخمی اومد خونه، صورتش رو تودستام گرفتم، گفتم امیرحسین چکارکردی؟
گفت: آجی چیزیم نیست خوبم،باورم شد، ولی صورتش سرد سرد بود…هر روز دستامو نگاه میکنم نقش صورتش تو دستامه…بزرگ مرد کوچکم کی اینقد بزرگ شدی؟».
بیست ششم آبان بود که با اس ام اس ساسان که :«خیابان شلوغه زود بیا بریم اعتراض»کاپشنش رو میپوشه و میره، خواهرش میخواد مانع بشه، ولی او اطمینان میده و میره.
نرسیده به مدرسه طالقانی خیلی شلوغ شده بود. جلوتر نتونسته بود بره. همراه ساسان در وسط جمعیت بودن که شلیک شروع میشه. ساسان بر زمین میافتد درحالیکه برای نجات دوستش خم میشه که او رو بلند کنه به کمرش شلیک میشه.
ساسان در دم کشته میشه اما امیر حسین را دوستانش با موتور به خانه میارن. از شدت خونریزی نمیتونسته روی پاهاش بایسته. درد همه وجودش را گرفته بود. اما به مادرش میگوید چیزی نیست.
از شدت خون ریزی در خانه بیهوش میشه و خانواده به بیمارستان که میرسانندش اول بستریاش نمیکنند اما دقایقی بعد در اورژانس جان میبازد، طبق معمول پیکر را میدزدند و بالاخره درقبال دریافت ۶۰ میلیون پیکر را به خانواده تحویل میدن و در باغ رضوان اصفهان به خاک سپرده میشه.
#علیه_فراموشی #آبان_پایان_ناپذیر_ایران
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
خانواده #ساسان_عیدی_وند وقتی از پزشکی قانونی درخواست پیکر فرزندشان را میکنند از آنها نامه دادگستری و یا اداره اطلاعات را میخواهند، در مراجعه به دادگستری به آنها میگویند باید ۶۰ ميليون تومان برای پول تیرهایی که بر بدن فرزندشان نشسته بدهند!
خانواده توانایی پرداخت این پول را نداشتند مستأصل به دفتر امام جمعه اصفهان مراجعه میکنند امام جمعه در ازای نامهای که از حکومت شکایتی نداریم مقدمات دفن وی را ترتیب میدهد.
حکومت اما هرگز جسد را به آنها تحویل نمیدهد و میگویند خودمان میآوریم شبانه و بی سرو صدا دفن میکنیم.
او را در قبرستانی دورافتاده دفن میکنند و اطلاع می دهند.
جمهوری اسلامی حتی در حد تحویل دادن جنازه به خانوادهها هم رضایت نداد!
اما امیر حسین، اونیز با شلیک مستقیم به ناحیه سر و شکم توسط تک تیراندازان کشته شد، امیرحسین قهرمان کیک بوکسینگ بود.
خواهرش میگوید: «آن روز با کمرزخمی اومد خونه، صورتش رو تودستام گرفتم، گفتم امیرحسین چکارکردی؟
گفت: آجی چیزیم نیست خوبم،باورم شد، ولی صورتش سرد سرد بود…هر روز دستامو نگاه میکنم نقش صورتش تو دستامه…بزرگ مرد کوچکم کی اینقد بزرگ شدی؟».
بیست ششم آبان بود که با اس ام اس ساسان که :«خیابان شلوغه زود بیا بریم اعتراض»کاپشنش رو میپوشه و میره، خواهرش میخواد مانع بشه، ولی او اطمینان میده و میره.
نرسیده به مدرسه طالقانی خیلی شلوغ شده بود. جلوتر نتونسته بود بره. همراه ساسان در وسط جمعیت بودن که شلیک شروع میشه. ساسان بر زمین میافتد درحالیکه برای نجات دوستش خم میشه که او رو بلند کنه به کمرش شلیک میشه.
ساسان در دم کشته میشه اما امیر حسین را دوستانش با موتور به خانه میارن. از شدت خونریزی نمیتونسته روی پاهاش بایسته. درد همه وجودش را گرفته بود. اما به مادرش میگوید چیزی نیست.
از شدت خون ریزی در خانه بیهوش میشه و خانواده به بیمارستان که میرسانندش اول بستریاش نمیکنند اما دقایقی بعد در اورژانس جان میبازد، طبق معمول پیکر را میدزدند و بالاخره درقبال دریافت ۶۰ میلیون پیکر را به خانواده تحویل میدن و در باغ رضوان اصفهان به خاک سپرده میشه.
#علیه_فراموشی #آبان_پایان_ناپذیر_ایران
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
🤬3🔥1🕊1
مبین عبداللهی متولد ۲۵ اردیبهشت ۷۱ اهل و ساکن روانسر کرمانشاه بود
مبین قهوهخانه داشت و فوق دیپلم حسابداری بود و هفت ماه بود که ازدواج کرده بود.
#مبین_عبدالهی برای کمک به راه اندازی و اجاره قهوهخانه برای یکی از دوستانش به جوانرود رفته بود.
در #آبان_خونین_۹۸ مبین در جوانرود بود روز ۲۶ آبان ۱۳۹۸ حدود ساعت ۴ بعدازظهر بود که سه راه اصلی جوانرود شلوغ شده بود مردم معترض همه جا بودند و نیروهای سپاه به سمت آنها شلیک میکردند.
مبین با تعدادی از دوستانش مقابل پاساژ بود که به طبقه دوم در قهوهخانه رفتند.
از پنجره داشتند بیرون را نگاه میکردند که مامورا هم به سمت پاساژ شلیک کردند ، چهار گلوله به سینه و گردن و قلب مبین اصابت کرد، مغازه دوربین داشت و فیلم آن همان زمان در شبکه های اجتماعی منتشر شد.
مبین تا چند دقیقه بهوش بود و به دوستانش گفت من را تنها نگذارید دوستانش به اورژانس زنگ زدن اما قبل از رسیدن اورژانس مبین جان سپرده بود.
اداره اطلاعات به مغازههای اطراف گفته بود که حق ندارید تصاویر دوربینهایتان را به کسی بدهید. فیلم دوربینها را ازشان گرفته بودند تا فردی که تیراندازی کرده بود مشخص نباشد.
شاهدان صحنه گواهی دادند که آنان که شلیک میکردند نیروهای سپاه بودند و با کلاشینکف را به رگبار بسته بودند.
خانواده مبین اجازه کالبد شکافی به پزشک قانونی ندادند، پدرش گفت مثلا پزشک قانونی میخواهد بگوید پسرتان تیر خورده؟ همه به چشم دیدند که پسرم را با گلوله زدید نیازی به کالبد شکافی نیست. و پیکر مبین را شبانه به زادگاهش منتقل کردند.
اطلاعات سپاه خانواده را تهدید کرد که جنازه را به پزشک قانونی میبرند اما پدر مبین گفت که نمیخواهم جنازه فرزندم را به شما بدهم که کلیه اش را دربیاورید و بفروشید گواهی فوت نمیخواهم.
خانواده مبین مجبور شدند شبانه در حالیکه هوا سرد بود و در قبرستان نه برق بود ونه آب نداشت پیکر فرزندشان را به خاک سپردند…
#علیه_فراموشی #آبان_پایان_ناپذیر_ایران
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
مبین قهوهخانه داشت و فوق دیپلم حسابداری بود و هفت ماه بود که ازدواج کرده بود.
#مبین_عبدالهی برای کمک به راه اندازی و اجاره قهوهخانه برای یکی از دوستانش به جوانرود رفته بود.
در #آبان_خونین_۹۸ مبین در جوانرود بود روز ۲۶ آبان ۱۳۹۸ حدود ساعت ۴ بعدازظهر بود که سه راه اصلی جوانرود شلوغ شده بود مردم معترض همه جا بودند و نیروهای سپاه به سمت آنها شلیک میکردند.
مبین با تعدادی از دوستانش مقابل پاساژ بود که به طبقه دوم در قهوهخانه رفتند.
از پنجره داشتند بیرون را نگاه میکردند که مامورا هم به سمت پاساژ شلیک کردند ، چهار گلوله به سینه و گردن و قلب مبین اصابت کرد، مغازه دوربین داشت و فیلم آن همان زمان در شبکه های اجتماعی منتشر شد.
مبین تا چند دقیقه بهوش بود و به دوستانش گفت من را تنها نگذارید دوستانش به اورژانس زنگ زدن اما قبل از رسیدن اورژانس مبین جان سپرده بود.
اداره اطلاعات به مغازههای اطراف گفته بود که حق ندارید تصاویر دوربینهایتان را به کسی بدهید. فیلم دوربینها را ازشان گرفته بودند تا فردی که تیراندازی کرده بود مشخص نباشد.
شاهدان صحنه گواهی دادند که آنان که شلیک میکردند نیروهای سپاه بودند و با کلاشینکف را به رگبار بسته بودند.
خانواده مبین اجازه کالبد شکافی به پزشک قانونی ندادند، پدرش گفت مثلا پزشک قانونی میخواهد بگوید پسرتان تیر خورده؟ همه به چشم دیدند که پسرم را با گلوله زدید نیازی به کالبد شکافی نیست. و پیکر مبین را شبانه به زادگاهش منتقل کردند.
اطلاعات سپاه خانواده را تهدید کرد که جنازه را به پزشک قانونی میبرند اما پدر مبین گفت که نمیخواهم جنازه فرزندم را به شما بدهم که کلیه اش را دربیاورید و بفروشید گواهی فوت نمیخواهم.
خانواده مبین مجبور شدند شبانه در حالیکه هوا سرد بود و در قبرستان نه برق بود ونه آب نداشت پیکر فرزندشان را به خاک سپردند…
#علیه_فراموشی #آبان_پایان_ناپذیر_ایران
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
🤬3🔥1🕊1
نقدعلی رمضانی، متولد ۱۳ اردیبهشت ۱۳۳۹ در زنجان است، در قاسم آباد اسلامشهر نانوا بود و همزمان با برادرانش در مافین آباد اسلامشهر کشاورزی میکردند.
او که فردی سیاسی و آگاه به مسائل جامعه بود در #اعتراضات_دی_ماه ۱۳۹۶ نیز بازداشت و شش ماه در زندان اوین بسر برده بود، پیش از آن نیز در #شورش_اسلامشهر در دهه ۷۰ نیز به جرم آتش زدن سر در آبرسانی اسلامشهر بازداشت شده بود.
در دومین روز از اعتراضات #آبان_خونین_۹۸ او در مقابل ساختمان شهرداری اسلامشهر در حال کمک به یک جوان زخمی بود که مزدوران سرکوبگر از داخل شهرداری به صورت او شلیک کردند و او در دم به قتل رسید.
دوستانش میگویند آخرین حرفی که زد و بر زمین افتاد مرگ بر خامنهای بود.
مطابق معمول پیکر او را نیروهای امنیتی دزدیدند، خانواده #نقد_علی_رمضانی پس از یک هفته تلاش موفق شدند پیکرش را از سردخانه پزشکی قانونی کهریزک بگیرند، آنها در تلاش بودند تا او را طبق وصیتش در امامزاده عقیل اسلامشهر به خاک بسپارنداما نیروهای امنیتی اجازه دفن او را در قبری که پیش از آن حتی خانوادهاش خریداری کردند ندادند و در نهایت او را در اسلامشهر دارالسلام، قطعه ۲۰، ردیف ۱۷، در کنار محسن جعفر پناه و محمد طاهری دو شهید دیگر آبان خونین ۹۸ به خاک سپرده شد.
نقد علی اگر چه از گمنامان آبان خونین است اما زندگی او نمادی از مقاومت و ایستادگی در برابر ظلم است.
#علیه_فراموشی #آبان_پایان_ناپذیر_ایران
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
او که فردی سیاسی و آگاه به مسائل جامعه بود در #اعتراضات_دی_ماه ۱۳۹۶ نیز بازداشت و شش ماه در زندان اوین بسر برده بود، پیش از آن نیز در #شورش_اسلامشهر در دهه ۷۰ نیز به جرم آتش زدن سر در آبرسانی اسلامشهر بازداشت شده بود.
در دومین روز از اعتراضات #آبان_خونین_۹۸ او در مقابل ساختمان شهرداری اسلامشهر در حال کمک به یک جوان زخمی بود که مزدوران سرکوبگر از داخل شهرداری به صورت او شلیک کردند و او در دم به قتل رسید.
دوستانش میگویند آخرین حرفی که زد و بر زمین افتاد مرگ بر خامنهای بود.
مطابق معمول پیکر او را نیروهای امنیتی دزدیدند، خانواده #نقد_علی_رمضانی پس از یک هفته تلاش موفق شدند پیکرش را از سردخانه پزشکی قانونی کهریزک بگیرند، آنها در تلاش بودند تا او را طبق وصیتش در امامزاده عقیل اسلامشهر به خاک بسپارنداما نیروهای امنیتی اجازه دفن او را در قبری که پیش از آن حتی خانوادهاش خریداری کردند ندادند و در نهایت او را در اسلامشهر دارالسلام، قطعه ۲۰، ردیف ۱۷، در کنار محسن جعفر پناه و محمد طاهری دو شهید دیگر آبان خونین ۹۸ به خاک سپرده شد.
نقد علی اگر چه از گمنامان آبان خونین است اما زندگی او نمادی از مقاومت و ایستادگی در برابر ظلم است.
#علیه_فراموشی #آبان_پایان_ناپذیر_ایران
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
❤2🔥1🕊1
حمید رسولی متولد ۳۰ اردیبهشت ۶۶ اهل کرج و ساکن مهرشهر است.
جوانی آرام بود و فوقدیپلم مکانیک داشت، پس از دریافت مدرک تحصیلی، مدتی در یک شرکت در ارتباط با فنی آسانسور کار میکرد و مدتی دیگر در یک شرکت پلاستیک، یک مدت هم در یک کارخانه ماشینسازی کار میکرد .
اما چند سال بعد، به دلیل شرایط اقتصادی، از کار بیکار شد و شغل خود را از دست داد حمید بار دیگر با بیکاری مواجه شد.
چند سال پیش در یک کوهپیمایی دستهجمعی در کوههای عظیمیه کرج، در مقابل دوربین کانال البرز صداوسیما، علت حضورش در کوه را به بیکاری نسبت داد.
در #آبان_خونین_۹۸ ، روز ۲۶ آبان ۱۳۹۸، #حمید_رسولی جزء معترضانی بود که در حسینآباد مهرشهر کرج تجمع کرده بودند، او دقایقی پیش از به قتل رسیدنش به دوستانش و حاضران گفته بود:«مردم از ما که گذشت ما که تباه شدیم بخاطر فرزندانمان خیابان را ول نکنیم»
ساعتی بعد مزدوران انتظامی با شلیک گلولههای جنگی به سمت معترضان، تلاش میکردند تا مانع گسترش اعتراضات شوند.
حمید در ۴۵متری گلشهر تقاطع کوکب درحالی که همراه با همسرش در اعتراضات شرکت کرده بود با شلیک مستقیم مزدوران جمهوری اسلامی در دم در آغوش همسرش جان سپرد.
خانواده حمید تحت فشارهای امنیتی مجبور شدند پیکر حمید را در قزوین شهر مادریاش به خاک بسپارند.
از خانواده تعهد گرفته شد که در سکوت و بیخبری بدون برگزاری مراسم اینکار انجام شود.
اما صدای دادخواهی آبان ۹۸ تا آزادی ایران بلند است.
#علیه_فراموشی #آبان_پایان_ناپذیر_ایران
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
جوانی آرام بود و فوقدیپلم مکانیک داشت، پس از دریافت مدرک تحصیلی، مدتی در یک شرکت در ارتباط با فنی آسانسور کار میکرد و مدتی دیگر در یک شرکت پلاستیک، یک مدت هم در یک کارخانه ماشینسازی کار میکرد .
اما چند سال بعد، به دلیل شرایط اقتصادی، از کار بیکار شد و شغل خود را از دست داد حمید بار دیگر با بیکاری مواجه شد.
چند سال پیش در یک کوهپیمایی دستهجمعی در کوههای عظیمیه کرج، در مقابل دوربین کانال البرز صداوسیما، علت حضورش در کوه را به بیکاری نسبت داد.
در #آبان_خونین_۹۸ ، روز ۲۶ آبان ۱۳۹۸، #حمید_رسولی جزء معترضانی بود که در حسینآباد مهرشهر کرج تجمع کرده بودند، او دقایقی پیش از به قتل رسیدنش به دوستانش و حاضران گفته بود:«مردم از ما که گذشت ما که تباه شدیم بخاطر فرزندانمان خیابان را ول نکنیم»
ساعتی بعد مزدوران انتظامی با شلیک گلولههای جنگی به سمت معترضان، تلاش میکردند تا مانع گسترش اعتراضات شوند.
حمید در ۴۵متری گلشهر تقاطع کوکب درحالی که همراه با همسرش در اعتراضات شرکت کرده بود با شلیک مستقیم مزدوران جمهوری اسلامی در دم در آغوش همسرش جان سپرد.
خانواده حمید تحت فشارهای امنیتی مجبور شدند پیکر حمید را در قزوین شهر مادریاش به خاک بسپارند.
از خانواده تعهد گرفته شد که در سکوت و بیخبری بدون برگزاری مراسم اینکار انجام شود.
اما صدای دادخواهی آبان ۹۸ تا آزادی ایران بلند است.
#علیه_فراموشی #آبان_پایان_ناپذیر_ایران
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
❤3🔥1
مهرداد دشتی نیا متولد ۱۴ اردیبهشت ۷۱ و اهل بهبهان بود.
او تا مقطع دیپلم به تحصیل ادامه داد سپس به شغل آزاد مشغول شد.
مهرداد همراه با برادرش محمود دشتینیا در یک تره بار غرفه داشتند و با هم مشغول کار بودند.
در دومین روز از اعتراضات #آبان_خونین_۹۸ مهرداد به همراه برادرش محمود به اعتراضات پیوستند.
آنها در فلکه شیراز بودند که نیروهای وابسته به سپاه و بسیج به سمت مردم شلیک کردند.
تک تیراندازان حکومت از بالای پشت بام مسافرخانه محمود دشتی نیا را با گلوله مورد هدف قرار داده و بشهادت رساندند.
#مهرداد_دشتی_نیا وقتی متوجه اصابت گلوله به برادرش محمود شد به سمت برادرش شتافت و فریاد کشید کاکا کاکا ... و همانجا خودش نیز با گلوله تک تیراندازان به شهادت رسید.
دو برادر غرق در خون در کنار هم جاودانه شدند.
پیکر دو برادر قهرمان دو همرزم و دو شهید راه آزادی در روستای اسلام آباد علیای بهبهان در کنار هم به خاک سپرده شد.
مهرداد در آخرین پیام به مادرش گفته بود:
«مادر من هم از همين مردمم، خون من رنگين تر نيست».
او همچنین در یکی از دست نوشته هایش نوشته بود:
«جا نزن! جسورباش…این قانون ارتفاع است.
هرچه بیشتر اوج میگیری باد وباران بی رحم تر میشود ونفس کشیدنت. سختر!
تو اما محکم باش. نه به زمزمهی پرنده های پایین دست توجهی کن، نه به هیاهوی لاشخورهای حسود.
عقاب باش….ارتفاعات بالا جای پرنده های ضعیف نیست.»
#علیه_فراموشی #آبان_پایان_ناپذیر_ایران
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
او تا مقطع دیپلم به تحصیل ادامه داد سپس به شغل آزاد مشغول شد.
مهرداد همراه با برادرش محمود دشتینیا در یک تره بار غرفه داشتند و با هم مشغول کار بودند.
در دومین روز از اعتراضات #آبان_خونین_۹۸ مهرداد به همراه برادرش محمود به اعتراضات پیوستند.
آنها در فلکه شیراز بودند که نیروهای وابسته به سپاه و بسیج به سمت مردم شلیک کردند.
تک تیراندازان حکومت از بالای پشت بام مسافرخانه محمود دشتی نیا را با گلوله مورد هدف قرار داده و بشهادت رساندند.
#مهرداد_دشتی_نیا وقتی متوجه اصابت گلوله به برادرش محمود شد به سمت برادرش شتافت و فریاد کشید کاکا کاکا ... و همانجا خودش نیز با گلوله تک تیراندازان به شهادت رسید.
دو برادر غرق در خون در کنار هم جاودانه شدند.
پیکر دو برادر قهرمان دو همرزم و دو شهید راه آزادی در روستای اسلام آباد علیای بهبهان در کنار هم به خاک سپرده شد.
مهرداد در آخرین پیام به مادرش گفته بود:
«مادر من هم از همين مردمم، خون من رنگين تر نيست».
او همچنین در یکی از دست نوشته هایش نوشته بود:
«جا نزن! جسورباش…این قانون ارتفاع است.
هرچه بیشتر اوج میگیری باد وباران بی رحم تر میشود ونفس کشیدنت. سختر!
تو اما محکم باش. نه به زمزمهی پرنده های پایین دست توجهی کن، نه به هیاهوی لاشخورهای حسود.
عقاب باش….ارتفاعات بالا جای پرنده های ضعیف نیست.»
#علیه_فراموشی #آبان_پایان_ناپذیر_ایران
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
❤2🔥1
رضا حسنوند از جوانان شجاع اهل خرم آباد و اهل شهریار بود، پرستار اورژانس شهریار تهران ، رضا ۲۶ سال داشت و سرپرست خانواده پدر و مادر و سه خواهرش بود.
رضا در جریان اعتراضات #آبان_خونین_۹۸ به خیابان رفت و به مردم کمک میکرد.
سرکوبگران برای مقابله با تظاهرات مردمی از انواع سلاحها استفاده کردند و به سمت مردم شلیک میکردند رضا در صحنه به مجروحین کمک میکرد.
روز ۲۶ آبان ۱۳۹۸ رضا برای کمک به یک خانمی که به پایش گلوله خورده بود با اورژانس شهریار و همکارانش تماس میگیرد او به آنها میگوید خانمی حدودا سی ساله به مچ پایش …
او جملهاش را به پایان نمیبرد، آخی میگوید و بر زمین میافتد.
گلوله به سینه او اصابت کرده بود و در دم جان میسپارد.
همکارانش با آمبولانس به خیابان میآیند پیکر او را با خود میبرند، اما از سپاه شهریار به اورژانس میآیند و پیکر او را با خود میبرند.
همکارانش به خانوادهاش اطلاع میدهند و آنها به سپاه مراجعه میکنند، در ابتدا منکر وجود شخصی با این اسم میشوند، حتی گفته همکارانش در اورژانس را نیز دروغ میخوانند.
اما پس از کلی پیگیری و تلاش خانواده، درخواست ۲۰۰ میلیون پول در قبال تحویل دادن پیکر #رضا_حسنوند میکنند در نهایت با دریافت ۳۰ میلیون توافق میکنند و پیکر را تحویل میدهند.
پدر رضا گفته است :«برگهای به دستم دادند، باید به سردخانه تره بار شهرداری شهریار میرفتم، داخل سالن سردخانه جمعیت زیادی از کشته شدهها بر روی جعبههاچیده شده بود، من طاقت نیاوردم و در آخر برادرم توانست پس از گذشت ۴۰ دقیقه پیکر رضا را از میان جسدهای دیگر پیدا کند…»
پس از تحویل پیکر، خانواده رضا تهدید میشوند که حق برگزاری مراسم تشییع جنازه را ندارند.
خانواده رضا هم شبانه او را در قبرستان فلک الدین خرم آباد دفن می کنند.
پس از بازگشت به خانه، خانواده چند اعلامیه فوت جلوی خانه نصب میکنند و برخی از فامیلهای نزدیک و همکارانش هم برای ابراز همدردی میآیند که مأموران امنیتی به خانۀ آنها حمله میکنند و شروع به ضرب و شتم جمعیت حاضر میکنند، خانواده و فامیل نزدیک رضا و همکارانش هم در مقابل این بیاحترامی و ظلم آشکار، از خودشان دفاع میکنند، در این مراسم چند تن از همکاران و بستگان رضا نیز بازداشت میشوند.
رضا از جمله گمنامان و کشته شدگان مظلوم آبان شهریار است، #صدایش_باشیم .
#علیه_فراموشی #آبان_پایان_ناپذیر_ایران
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
رضا در جریان اعتراضات #آبان_خونین_۹۸ به خیابان رفت و به مردم کمک میکرد.
سرکوبگران برای مقابله با تظاهرات مردمی از انواع سلاحها استفاده کردند و به سمت مردم شلیک میکردند رضا در صحنه به مجروحین کمک میکرد.
روز ۲۶ آبان ۱۳۹۸ رضا برای کمک به یک خانمی که به پایش گلوله خورده بود با اورژانس شهریار و همکارانش تماس میگیرد او به آنها میگوید خانمی حدودا سی ساله به مچ پایش …
او جملهاش را به پایان نمیبرد، آخی میگوید و بر زمین میافتد.
گلوله به سینه او اصابت کرده بود و در دم جان میسپارد.
همکارانش با آمبولانس به خیابان میآیند پیکر او را با خود میبرند، اما از سپاه شهریار به اورژانس میآیند و پیکر او را با خود میبرند.
همکارانش به خانوادهاش اطلاع میدهند و آنها به سپاه مراجعه میکنند، در ابتدا منکر وجود شخصی با این اسم میشوند، حتی گفته همکارانش در اورژانس را نیز دروغ میخوانند.
اما پس از کلی پیگیری و تلاش خانواده، درخواست ۲۰۰ میلیون پول در قبال تحویل دادن پیکر #رضا_حسنوند میکنند در نهایت با دریافت ۳۰ میلیون توافق میکنند و پیکر را تحویل میدهند.
پدر رضا گفته است :«برگهای به دستم دادند، باید به سردخانه تره بار شهرداری شهریار میرفتم، داخل سالن سردخانه جمعیت زیادی از کشته شدهها بر روی جعبههاچیده شده بود، من طاقت نیاوردم و در آخر برادرم توانست پس از گذشت ۴۰ دقیقه پیکر رضا را از میان جسدهای دیگر پیدا کند…»
پس از تحویل پیکر، خانواده رضا تهدید میشوند که حق برگزاری مراسم تشییع جنازه را ندارند.
خانواده رضا هم شبانه او را در قبرستان فلک الدین خرم آباد دفن می کنند.
پس از بازگشت به خانه، خانواده چند اعلامیه فوت جلوی خانه نصب میکنند و برخی از فامیلهای نزدیک و همکارانش هم برای ابراز همدردی میآیند که مأموران امنیتی به خانۀ آنها حمله میکنند و شروع به ضرب و شتم جمعیت حاضر میکنند، خانواده و فامیل نزدیک رضا و همکارانش هم در مقابل این بیاحترامی و ظلم آشکار، از خودشان دفاع میکنند، در این مراسم چند تن از همکاران و بستگان رضا نیز بازداشت میشوند.
رضا از جمله گمنامان و کشته شدگان مظلوم آبان شهریار است، #صدایش_باشیم .
#علیه_فراموشی #آبان_پایان_ناپذیر_ایران
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
❤2🔥1
حسین نیازی در #آبان_خونین_۹۸ جاودانه شد.
#حسین_نیازی اهل پلدختر لرستان و ساکن تهران بود. او در ۲۴ آبان ۱۳۹۸ و در اولین روز از اعتراضات آبان۹۸ علیه گرانی بنزين شرکت کرد که با شیک مستقیم نیروهای حکومتی به قتل رسید.
چهار گلوله بر سینه و گردن و سر اونشسته بود.
طبق معمول پیکرش را پس از بر زمین افتادن در خیابان تهران نو خودروی نیروی انتظامی دزدیدند و تا ۱۰ روز به خانواده تحویل ندادند، خانوادهاش را تهدید کردند که برای او مراسم خاکسپاری و ختم برگزار نکنند و او را در سکوت و با حضور ماموران امنیتی به خاک سپردند.
او از گمنانان آبان خونین است.
#علیه_فراموشی #آبان_پایان_ناپذیر_ایران
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
#حسین_نیازی اهل پلدختر لرستان و ساکن تهران بود. او در ۲۴ آبان ۱۳۹۸ و در اولین روز از اعتراضات آبان۹۸ علیه گرانی بنزين شرکت کرد که با شیک مستقیم نیروهای حکومتی به قتل رسید.
چهار گلوله بر سینه و گردن و سر اونشسته بود.
طبق معمول پیکرش را پس از بر زمین افتادن در خیابان تهران نو خودروی نیروی انتظامی دزدیدند و تا ۱۰ روز به خانواده تحویل ندادند، خانوادهاش را تهدید کردند که برای او مراسم خاکسپاری و ختم برگزار نکنند و او را در سکوت و با حضور ماموران امنیتی به خاک سپردند.
او از گمنانان آبان خونین است.
#علیه_فراموشی #آبان_پایان_ناپذیر_ایران
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
❤2🔥1
خون نیما (آرمان) امانی هنوز در یزدانشهر فریاد میزند.
او تنها بیست سال داشت؛ بیست سال رویا و امید که در ۲۶ آبان ۹۸، پایان یافت.
جمهوریاسلامی به خیال خود میپنداشت که میتواند صدای اعتراضات مسالمتآمیز مردم ایران را با غارت و قتلعام خاموش کند، اما ندانست که یاد آرمان و دیگر جانباختگان هرگز فراموش نخواهد شد.
آرمان همراه دوستش محمد پورپیرعلی، دیگر جانباخته #آبان_خونین_۹۸ ، بیرون از خانه بود که با تظاهرات مردمی روبرو شدند.
وقتی به محمد شلیک شد، آرمان برای کمک به او رفت و خودش هم هدف گلوله قرار گرفت. حتی پس از نخستین اصابت، مزدوران جمهوریاسلامی دوباره به او وحشیانه از پشتسر شلیک کردند.
جنایتی که جمهوریاسلامی در آبان ۹۸ انجام داد، نه تنها جان هزاران آرمان را گرفت، بلکه پایانی بود برای آرزوهای میلیونها انسان.
یاد آرمان و دیگر قربانیان آبان در دلهای ما زنده است، نام او اکنون در #یزدانشهر مصادف است با غیرت و شهامت و آزادگی حتی در اعتراضات ۱۴۰۱ محل کشته شدن آرمان و محمد پر بود از شعار و گل و یکی از نقاط اصلی اعتراضات بود
اگر جمهوریاسلامی نبود #آرمان_امانی ۲۵ ساله میشد.
#علیه_فراموشی #آبان_پایان_ناپذیر_ایران
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
او تنها بیست سال داشت؛ بیست سال رویا و امید که در ۲۶ آبان ۹۸، پایان یافت.
جمهوریاسلامی به خیال خود میپنداشت که میتواند صدای اعتراضات مسالمتآمیز مردم ایران را با غارت و قتلعام خاموش کند، اما ندانست که یاد آرمان و دیگر جانباختگان هرگز فراموش نخواهد شد.
آرمان همراه دوستش محمد پورپیرعلی، دیگر جانباخته #آبان_خونین_۹۸ ، بیرون از خانه بود که با تظاهرات مردمی روبرو شدند.
وقتی به محمد شلیک شد، آرمان برای کمک به او رفت و خودش هم هدف گلوله قرار گرفت. حتی پس از نخستین اصابت، مزدوران جمهوریاسلامی دوباره به او وحشیانه از پشتسر شلیک کردند.
جنایتی که جمهوریاسلامی در آبان ۹۸ انجام داد، نه تنها جان هزاران آرمان را گرفت، بلکه پایانی بود برای آرزوهای میلیونها انسان.
یاد آرمان و دیگر قربانیان آبان در دلهای ما زنده است، نام او اکنون در #یزدانشهر مصادف است با غیرت و شهامت و آزادگی حتی در اعتراضات ۱۴۰۱ محل کشته شدن آرمان و محمد پر بود از شعار و گل و یکی از نقاط اصلی اعتراضات بود
اگر جمهوریاسلامی نبود #آرمان_امانی ۲۵ ساله میشد.
#علیه_فراموشی #آبان_پایان_ناپذیر_ایران
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
❤2🔥1
مجید شیخی متولد اول مرداد ۱۳۷۶ و اهل اسلامشهر، تهران است.
دانشجوی حقوق بود که در کنارش در یکی از مدارس اسلامشهر نیز تدریس میکرد.
او ۲۵ آبان در اعتراضات #آبان_خونین_۹۸ با شلیک دو گلوله نیروهای حکومتی به قفسه سینه اش به قتل رسید.
مجید در اسلامشهر محبوب بود برای همین پیکرش را ربودند ، لباس بسیجی بر جنازهاش پوشاندند و هویتش را به عنوان یکی از اعضای بسیج معرفی کردند ، اما پدر و مادر و دوستانش در شبکههای اجتماعی این ترفند حکومت را برهم زدند.
مجید در دانشگاه آزاد اسلامشهر درس میخواند.او ترم آخر حقوق بود.
#مجید_شیخی بارها به نزدیکانش گفته بود در صورتی که اعتراضی شروع شود من اولین نفر خواهم رفت، او اولین کشته آبان ۹۸ در #اسلامشهر بود.
پیکر او پس از یک هفته با تلاش خانواده تحویل شد. و خاکسپاری بصورت مخفیانه انجام شد
او ۲۲ سال داشت و طبق گفته مادرش قرار بود بزودی برایش مراسم نامزدی انجام شود.
#علیه_فراموشی #آبان_پایان_ناپذیر_ایران
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
دانشجوی حقوق بود که در کنارش در یکی از مدارس اسلامشهر نیز تدریس میکرد.
او ۲۵ آبان در اعتراضات #آبان_خونین_۹۸ با شلیک دو گلوله نیروهای حکومتی به قفسه سینه اش به قتل رسید.
مجید در اسلامشهر محبوب بود برای همین پیکرش را ربودند ، لباس بسیجی بر جنازهاش پوشاندند و هویتش را به عنوان یکی از اعضای بسیج معرفی کردند ، اما پدر و مادر و دوستانش در شبکههای اجتماعی این ترفند حکومت را برهم زدند.
مجید در دانشگاه آزاد اسلامشهر درس میخواند.او ترم آخر حقوق بود.
#مجید_شیخی بارها به نزدیکانش گفته بود در صورتی که اعتراضی شروع شود من اولین نفر خواهم رفت، او اولین کشته آبان ۹۸ در #اسلامشهر بود.
پیکر او پس از یک هفته با تلاش خانواده تحویل شد. و خاکسپاری بصورت مخفیانه انجام شد
او ۲۲ سال داشت و طبق گفته مادرش قرار بود بزودی برایش مراسم نامزدی انجام شود.
#علیه_فراموشی #آبان_پایان_ناپذیر_ایران
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
❤2🔥1
حسین شهبازی، از جاویدنامان و قهرمانان آبان ۹۸ در قلعه حسن خان است.
پدر یک پسر خردسال که دیگر چیزی از پدر بیاد ندارد جز تصویر بر دیوار ، حسین، کارگر کانکسسازی در تهران بود او هم مانند همه هموطنانش نسبت به فقر و بیعدالتی معترض بود.
او عاشق فوتبال و از هواداران و فعالان در باشگاه استقلال بود.
حسین شهبازی در #آبان_خونین_۹۸ با شلیک سه گلوله بر قلبش به قتل رسیده است.
حسین یک فرزند خردسال به نام پارسا داشت، پارسای کوچک کمی پدر را به یاد دارد اما بیشتر با خاطرات و سنگ مزار پدر بزرگ شده است ، مادرش گفته است پارسای ۸ ساله حالا میگوید من را حسین صدا بزنید.
#حسین_شهبازی نیز همانند سایر شهیدان آبان ۱۳۹۸، نیروهای امنیتی فشار زیادی بر خانوادهاش وارد کردند تا قتل او را اطلاع رسانی نکنند و مراسم خاکسپاری را در سکوت و تنها با حضور خانواده برگزار کنند.
به همین خاطر حسین یکی از کشته شدگانی بود که کمتر از او گفته شد.
در نهایت، روی سنگ مزار حسین، آرم باشگاه محبوبش، استقلال، حک شد و این متن به چشم میخورد:«از خاک، به خاک - از مرگ چه باک»
او متولد ۲۹ تیر ۱۳۷۱ بود.
#علیه_فراموشی #آبان_پایان_ناپذیر_ایران
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
پدر یک پسر خردسال که دیگر چیزی از پدر بیاد ندارد جز تصویر بر دیوار ، حسین، کارگر کانکسسازی در تهران بود او هم مانند همه هموطنانش نسبت به فقر و بیعدالتی معترض بود.
او عاشق فوتبال و از هواداران و فعالان در باشگاه استقلال بود.
حسین شهبازی در #آبان_خونین_۹۸ با شلیک سه گلوله بر قلبش به قتل رسیده است.
حسین یک فرزند خردسال به نام پارسا داشت، پارسای کوچک کمی پدر را به یاد دارد اما بیشتر با خاطرات و سنگ مزار پدر بزرگ شده است ، مادرش گفته است پارسای ۸ ساله حالا میگوید من را حسین صدا بزنید.
#حسین_شهبازی نیز همانند سایر شهیدان آبان ۱۳۹۸، نیروهای امنیتی فشار زیادی بر خانوادهاش وارد کردند تا قتل او را اطلاع رسانی نکنند و مراسم خاکسپاری را در سکوت و تنها با حضور خانواده برگزار کنند.
به همین خاطر حسین یکی از کشته شدگانی بود که کمتر از او گفته شد.
در نهایت، روی سنگ مزار حسین، آرم باشگاه محبوبش، استقلال، حک شد و این متن به چشم میخورد:«از خاک، به خاک - از مرگ چه باک»
او متولد ۲۹ تیر ۱۳۷۱ بود.
#علیه_فراموشی #آبان_پایان_ناپذیر_ایران
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
❤2🔥1
سپهر همتخانی در ۱۲ تیر ۱۳۷۸ در گیلانغرب به دنیا آمد.
ده ساله بود که به همراه خانواده به تهران آمدند، سپهر هم در اعتراضات دی ۹۶ شرکت داشت و هم در اعتراضات #آبان_خونین_۹۸ ، در آبان ۹۸ بازداشت شد و پس از یک هفته سرگردانی خانواده با وثیقه ۱۰۰ میلیونی توانستند از #زندان_فشافویه آزادش کردند.
#سپهر_همت_خانی از اولین روزهای اعتراضات ۱۴۰۱ در آن حضور داشت و رفته رفته به یکی از لیدرهای خیابانی در اعتراضات میدان توحید وگیشا مشهور شده بود.
او از آغاز اعتراضات دو بار توسط مأموران سرکوبگر دستگیر شد بازداشتهایی که پس از اعزام به دادگاه آزادشد تا اینکه دوم خرداد ۱۴۰۲ در خیابان گیشا توسط چند موتورسوار لباس شخصی بازداشت و او را با خودروی پژویی بدون پلاک منتقل میکنند، دوستانش دیدهاند که از همان بدو بازداشت در خودرو اورا مورد ضرب و شتم قراردادهاند، پنج روز بعد در ۷خرداد ۱۴۰۲، در جواب پیگیریهای خانوادهاش در دادسرای زندان اوین به خانوادهاش میگویند در سانحه تصادف فوت کرده و نشانی مزارش را در بهشت زهرا به آنها میدهند.
او در زیر شکنجه به قتل رسیده است…
#علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
ده ساله بود که به همراه خانواده به تهران آمدند، سپهر هم در اعتراضات دی ۹۶ شرکت داشت و هم در اعتراضات #آبان_خونین_۹۸ ، در آبان ۹۸ بازداشت شد و پس از یک هفته سرگردانی خانواده با وثیقه ۱۰۰ میلیونی توانستند از #زندان_فشافویه آزادش کردند.
#سپهر_همت_خانی از اولین روزهای اعتراضات ۱۴۰۱ در آن حضور داشت و رفته رفته به یکی از لیدرهای خیابانی در اعتراضات میدان توحید وگیشا مشهور شده بود.
او از آغاز اعتراضات دو بار توسط مأموران سرکوبگر دستگیر شد بازداشتهایی که پس از اعزام به دادگاه آزادشد تا اینکه دوم خرداد ۱۴۰۲ در خیابان گیشا توسط چند موتورسوار لباس شخصی بازداشت و او را با خودروی پژویی بدون پلاک منتقل میکنند، دوستانش دیدهاند که از همان بدو بازداشت در خودرو اورا مورد ضرب و شتم قراردادهاند، پنج روز بعد در ۷خرداد ۱۴۰۲، در جواب پیگیریهای خانوادهاش در دادسرای زندان اوین به خانوادهاش میگویند در سانحه تصادف فوت کرده و نشانی مزارش را در بهشت زهرا به آنها میدهند.
او در زیر شکنجه به قتل رسیده است…
#علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
❤2🔥1
اسماعیل اللهقلی،متولد ۱ تیر ۱۳۷۰ اهل تهران، ساکن بهارستان (جاده ساوه) بود.
اسماعیل در اولین روز اعتراضات #آبان_خونین_۹۸ در ۲۵ آبان در حالی که در مقابل مغازهاش ایستاده بود با شلیک مستقیم نیروهای وابسته به سپاه در شهرک گلستان، شهرستان بهارستان (جادهساوه) درحالیکه شعار میدهد مورد اصابت از ناحیه سیاهرگ گردن قرار میگیرد و به شهادت رسید.
ماموران لباس شخصی پیکر او را ربودند و هنگامی که خانوادهاش برای تحویل گیری از پیکر فرزندشان مراجعه کردند، اعلام کردند که باید ۶۰ میلیون پرداخت کنند تا پیکر #اسماعیل_الله_قلی را تحویل بدهند.
خانواده ناچارا خودروی اورا فروختند تا توانستند پول سه گلولهای که گردن و قلب او را هدف قرار گرفته بود، بدهند ، اما باز نیروهای امنیتی خانواده را تحت فشار قرار دادند تا فرزندشان را در سکوت و بدون برگزاری هیچ مراسمی در روستای ویان، همدان، خاکسپاری کنند.
#علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
اسماعیل در اولین روز اعتراضات #آبان_خونین_۹۸ در ۲۵ آبان در حالی که در مقابل مغازهاش ایستاده بود با شلیک مستقیم نیروهای وابسته به سپاه در شهرک گلستان، شهرستان بهارستان (جادهساوه) درحالیکه شعار میدهد مورد اصابت از ناحیه سیاهرگ گردن قرار میگیرد و به شهادت رسید.
ماموران لباس شخصی پیکر او را ربودند و هنگامی که خانوادهاش برای تحویل گیری از پیکر فرزندشان مراجعه کردند، اعلام کردند که باید ۶۰ میلیون پرداخت کنند تا پیکر #اسماعیل_الله_قلی را تحویل بدهند.
خانواده ناچارا خودروی اورا فروختند تا توانستند پول سه گلولهای که گردن و قلب او را هدف قرار گرفته بود، بدهند ، اما باز نیروهای امنیتی خانواده را تحت فشار قرار دادند تا فرزندشان را در سکوت و بدون برگزاری هیچ مراسمی در روستای ویان، همدان، خاکسپاری کنند.
#علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
❤2🔥1
کمال فرجی، متولد ۲۰ خرداد ۵۷ در تهران و ساکن اسلامشهر، ۴۱ ساله و پدر سه فرزند بود. او با انجام کار نجاری و مبل سازی در اسلامشهر امرار معاش میکرد و زندگی سادهای داشت.
در #آبان_خونین_۹۸ به اعتراضات ضدحکومتی پیوست.
کمال در اعتراضات دی ۹۶ نبز سابقه بازداشت داشت، او در ۲۵ آبان ۹۸ به همراه مردم در این تظاهرات شرکت کرد.
مزدوران حکومتی برای جلوگیری از گسترش اعتراضات و سرکوب مردم در شهرهای مختلف، به شلیک گلولههای جنگی به سوی تظاهرکنندگان اقدام کرد، که باعث شهادت و مجروح شدن تعداد زیادی از جوانان شد.
در دومین روز اعتراضات در روز ۲۶ آبان ۱۳۹۸، در اسلامشهر، کمال وقتی متوجه درگیری و زخمی شدن مردم شد، برای کمک به آنها رفت. در این حین، تک تیراندازان او را هدف گلوله قرار دادند و او را مجروح کردند، پنج گلوله جنگی بر بدن او اصابت کرد و کمال به علت شدت جراحات و خونریزی در مسیر بیمارستان جان خود را از دست داد.
پس از قتل #کمال_فرجی ، مأموران امنیتی برای تحویل جسد، از خانوادهٔ وی درخواست ۷۰ میلیون تومان وجه نقد کردند، پیکر کمال را به مدت یک هفته به خانوادهاش تحویل ندادند و پس از آن با تهدید و مشروط به برگزاری مراسم در سکوت، جسد را به خانواده تحویل دادند. در گواهی فوت او، علت درگذشت «اصابت جسم پرتابهای پرشتاب به قفسه سینه» قید شده بود.
کمال فرجی در یادها به عنوان یک پدر فداکار و انسانی شجاع که در راه کمک به مردم جان خود را از دست داد، باقی خواهد ماند.
#علیه_فراموشی #آبان_پایان_ناپذیر_ایران
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
در #آبان_خونین_۹۸ به اعتراضات ضدحکومتی پیوست.
کمال در اعتراضات دی ۹۶ نبز سابقه بازداشت داشت، او در ۲۵ آبان ۹۸ به همراه مردم در این تظاهرات شرکت کرد.
مزدوران حکومتی برای جلوگیری از گسترش اعتراضات و سرکوب مردم در شهرهای مختلف، به شلیک گلولههای جنگی به سوی تظاهرکنندگان اقدام کرد، که باعث شهادت و مجروح شدن تعداد زیادی از جوانان شد.
در دومین روز اعتراضات در روز ۲۶ آبان ۱۳۹۸، در اسلامشهر، کمال وقتی متوجه درگیری و زخمی شدن مردم شد، برای کمک به آنها رفت. در این حین، تک تیراندازان او را هدف گلوله قرار دادند و او را مجروح کردند، پنج گلوله جنگی بر بدن او اصابت کرد و کمال به علت شدت جراحات و خونریزی در مسیر بیمارستان جان خود را از دست داد.
پس از قتل #کمال_فرجی ، مأموران امنیتی برای تحویل جسد، از خانوادهٔ وی درخواست ۷۰ میلیون تومان وجه نقد کردند، پیکر کمال را به مدت یک هفته به خانوادهاش تحویل ندادند و پس از آن با تهدید و مشروط به برگزاری مراسم در سکوت، جسد را به خانواده تحویل دادند. در گواهی فوت او، علت درگذشت «اصابت جسم پرتابهای پرشتاب به قفسه سینه» قید شده بود.
کمال فرجی در یادها به عنوان یک پدر فداکار و انسانی شجاع که در راه کمک به مردم جان خود را از دست داد، باقی خواهد ماند.
#علیه_فراموشی #آبان_پایان_ناپذیر_ایران
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
❤2🔥1
حمید شریفی متولد ۱ تیر ۶۶ در شهرستان فریدن اصفهان و ساکن زینبیه ارزنون بود.
کارگر کارخانه و یکی از پر کارترین کارگران بود و همه پرسنل کارخانه به او ارادت خاصی داشتند.
پنج سال بود که ازدواج کرده بودند و در انتظار داشتن فرزند بودند ، سه ماه بود که دختری به زندگیشان رنگ داده بود که در اعتراضات #آبان_خونین_۹۸ در مقابل زینبیه اصفهان با سه گلوله جنگی در دم جان سپرد، پیکر #حمید_شریفی مطابق معمول توسط نیروهای امنیتی دزدیده شد ، دوازده روز پیکر او در سردخانه اصفهان نگهداری شد تا خانوادهاش رضایت دادند که او در تصادف جان باخته اما همزمان ۳۰ میلیون بابت پول گلوله از آنها گرفتند .
اگرچه حکومت از خانواده خواسته بود که علت مرگ را تصادف اعلام کنند اما اجازه برگزاری مراسم به آنها ندادند و حتی شبانه بیلبورد اعلام فوت وی را هم پاره کردند.
#علیه_فراموشی #آبان_پایان_ناپذیر_ایران
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
کارگر کارخانه و یکی از پر کارترین کارگران بود و همه پرسنل کارخانه به او ارادت خاصی داشتند.
پنج سال بود که ازدواج کرده بودند و در انتظار داشتن فرزند بودند ، سه ماه بود که دختری به زندگیشان رنگ داده بود که در اعتراضات #آبان_خونین_۹۸ در مقابل زینبیه اصفهان با سه گلوله جنگی در دم جان سپرد، پیکر #حمید_شریفی مطابق معمول توسط نیروهای امنیتی دزدیده شد ، دوازده روز پیکر او در سردخانه اصفهان نگهداری شد تا خانوادهاش رضایت دادند که او در تصادف جان باخته اما همزمان ۳۰ میلیون بابت پول گلوله از آنها گرفتند .
اگرچه حکومت از خانواده خواسته بود که علت مرگ را تصادف اعلام کنند اما اجازه برگزاری مراسم به آنها ندادند و حتی شبانه بیلبورد اعلام فوت وی را هم پاره کردند.
#علیه_فراموشی #آبان_پایان_ناپذیر_ایران
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
❤3🔥1
شهریار رهنما جوان اهل شهریار و متولد ۲۷ خرداد ۶۷ بود، او در #آبان_خونین_۹۸ به خیابان رفت و بازداشت شد.
سه روز بعد آزادیاش از بازداشتگاه اطلاعات نیروی انتظامی در حالی که هنوز زخمهای بدنش از شکنجههای شدید در زندان مشهود بود و التیام نیافته بود ، به دنبال تلفنی بدون شماره به موبایلش از خانه بیرون رفت و هرگز بازنگشت، پیکر او در ۳ آذر ۹۸ در کمربندی شهریار پیدا شد.
متاسفانه نام شهریار کمتر رسانهای شده و اطلاعات زیادی از او در دست نیست، او #دادخواهی ندارد.
#علیه_فراموشی #آبان_پایان_ناپذیر_ایران
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
سه روز بعد آزادیاش از بازداشتگاه اطلاعات نیروی انتظامی در حالی که هنوز زخمهای بدنش از شکنجههای شدید در زندان مشهود بود و التیام نیافته بود ، به دنبال تلفنی بدون شماره به موبایلش از خانه بیرون رفت و هرگز بازنگشت، پیکر او در ۳ آذر ۹۸ در کمربندی شهریار پیدا شد.
متاسفانه نام شهریار کمتر رسانهای شده و اطلاعات زیادی از او در دست نیست، او #دادخواهی ندارد.
#علیه_فراموشی #آبان_پایان_ناپذیر_ایران
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
❤2🔥1
سید وحید دامور، متولد ۲۷ خرداد ۶۸ در ملارد کرج است. او صاحب یک مغازه قالیشویی بود. در روز ۲۶ آبان ۱۳۹۸، در جریان اعتراضات سراسری #آبان_خونین_۹۸ ، وحید پس از پایان کار، به همراه دوست و شریک کاریاش به تظاهرات کنندگان در جاده ملارد پیوست.
در ابتدای شهرک منظریه فردیس، نیروهای امنیتی از پشتبام پایگاه بسیج به معترضان شلیک کردند و دو گلوله از پشت به ریههای وحید اصابت کرد. او فوراً توسط دوستش به درمانگاه پارس منتقل شد.
کادر درمان تأکید کرد که وحید باید فوراً به بیمارستان منتقل شود، اما تا رسیدن آمبولانس، وحید خونریزی شدید داشت و خون زیادی از دست داد. پس از دو ساعت در اتاق عمل، وحید جان باخت.
به خانواده اجازه دیدن جسد فرزندشان را ندادند و در جریان تحویلگیری پیکر وحید و خاکسپاری، سعید برادر وحید را با ضرب و شتم بازداشت و برایش پرونده سازی کرده و به اتهام لیدر تظاهرات به مدت هشت ماه بازداشت و به یک سال حبس و ۷۴ ضربه شلاق محکوم شد.
پیکر #وحید_دامور بدون اجازه دیدن و با همراهی ماموران، در بهشت سکینه کرج به خاک سپرده شد.و اجازه برگزاری مراسم چهلم نیز به خانواده داده نشد.
در گواهی فوت وحید دامور، علت مرگ “عملکرد وسایل جنگی در خارج از جنگ و برخورد گلوله” ذکر شد.
#علیه_فراموشی #آبان_پایان_ناپذیر_ایران
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
در ابتدای شهرک منظریه فردیس، نیروهای امنیتی از پشتبام پایگاه بسیج به معترضان شلیک کردند و دو گلوله از پشت به ریههای وحید اصابت کرد. او فوراً توسط دوستش به درمانگاه پارس منتقل شد.
کادر درمان تأکید کرد که وحید باید فوراً به بیمارستان منتقل شود، اما تا رسیدن آمبولانس، وحید خونریزی شدید داشت و خون زیادی از دست داد. پس از دو ساعت در اتاق عمل، وحید جان باخت.
به خانواده اجازه دیدن جسد فرزندشان را ندادند و در جریان تحویلگیری پیکر وحید و خاکسپاری، سعید برادر وحید را با ضرب و شتم بازداشت و برایش پرونده سازی کرده و به اتهام لیدر تظاهرات به مدت هشت ماه بازداشت و به یک سال حبس و ۷۴ ضربه شلاق محکوم شد.
پیکر #وحید_دامور بدون اجازه دیدن و با همراهی ماموران، در بهشت سکینه کرج به خاک سپرده شد.و اجازه برگزاری مراسم چهلم نیز به خانواده داده نشد.
در گواهی فوت وحید دامور، علت مرگ “عملکرد وسایل جنگی در خارج از جنگ و برخورد گلوله” ذکر شد.
#علیه_فراموشی #آبان_پایان_ناپذیر_ایران
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
❤2🔥1
حسین لرستانی معروف به عبدالله لرستانی متولد ۱۶ خرداد ۷۶ و اهل اندیمشک بود.
اولین روز از اعتراضات #آبان_خونین_۹۸ ، ۲۵ آبان نیروهای حکومتی از پایگاه بسیج و فرمانداری اندیمشک معترضان را به گلوله بستند، عبدالله فردای آن روز فرمانداری اندیمشک و پایگاه بسیج در مجاورت آن را به رگبار بست.
عبدالله ابتدا در خانهی مادر بزرگش مخفی شده بود، مأموران اطلاعاتی چند روز پدر او را بازداشت و در بازجویی از او خواسته بودند که اگر محل پسرش عبدالله را پیدا کرد، اطلاع دهد. اما پدر عبدالله نپذیرفت. پس از گذشت چند روز، نیروهایی که از تهران آمده بودند محل اختفای عبدالله را شناسایی کردند،دوازدهم آذرماه۹۸، نزدیک به هفتاد نفر از مأموران اطلاعاتی، سپاهی، انتظامی و لباس شخصیها، به همراه فیلمبرداری با پهپاد در محله کوی لور، او را محاصره کردند.
عبدالله لرستانی با دیدن محاصره حاضر به تسلیم نشد مأموران با شلیک گاز اشکآور نیز کاری از پیش نبردند و عبدالله تسلیم نشد. او در برابر مأموران به مقاومت برخاست.
#عبدالله_لرستانی نزدیک به یک ساعت و نیم با مأموران جنگید و سرانجام توسط تکتیراندازها هدف گلوله قرار گرفت. ابتدا عبدالله را از ناحیه پا زخمی کردند؛ و سپس با یک گلوله دیگر به پیشانیاش او را به شهادت رساندند.
نیروهای امنیتی پیکر عبدالله را به اهواز منتقل کردند؛ و پیش از تحویل پیکر او با تعهد و امضا از پدر عبدالله خواسته بودند که بگوید پسرم جزو اشرار بوده خانواده مخالفت میکنند و اعلام میکنند پیکرش را هم نمیخواهند.
در نهایت ۱۹ آذرماه ۱۳۹۸ پس از یک هفته پیکر عبدالله را برای خاکسپاری به خانواده میدهند و در بهشت زهرای شهرک آزادی درجنوب اندیمشک به خاک سپرده شد.
در مراسم خاکسپاری مأموران حکومتی جمعیت را احاطه کرده و مانع از تهیه عکس و فیلم توسط شرکتکنندگان شدند.
عبدالله لرستانی در بین جوانان شهر اندیمشک به سمبلی از شجاعت تبدیل شده است.
#علیه_فراموشی #آبان_پایان_ناپذیر_ایران
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
اولین روز از اعتراضات #آبان_خونین_۹۸ ، ۲۵ آبان نیروهای حکومتی از پایگاه بسیج و فرمانداری اندیمشک معترضان را به گلوله بستند، عبدالله فردای آن روز فرمانداری اندیمشک و پایگاه بسیج در مجاورت آن را به رگبار بست.
عبدالله ابتدا در خانهی مادر بزرگش مخفی شده بود، مأموران اطلاعاتی چند روز پدر او را بازداشت و در بازجویی از او خواسته بودند که اگر محل پسرش عبدالله را پیدا کرد، اطلاع دهد. اما پدر عبدالله نپذیرفت. پس از گذشت چند روز، نیروهایی که از تهران آمده بودند محل اختفای عبدالله را شناسایی کردند،دوازدهم آذرماه۹۸، نزدیک به هفتاد نفر از مأموران اطلاعاتی، سپاهی، انتظامی و لباس شخصیها، به همراه فیلمبرداری با پهپاد در محله کوی لور، او را محاصره کردند.
عبدالله لرستانی با دیدن محاصره حاضر به تسلیم نشد مأموران با شلیک گاز اشکآور نیز کاری از پیش نبردند و عبدالله تسلیم نشد. او در برابر مأموران به مقاومت برخاست.
#عبدالله_لرستانی نزدیک به یک ساعت و نیم با مأموران جنگید و سرانجام توسط تکتیراندازها هدف گلوله قرار گرفت. ابتدا عبدالله را از ناحیه پا زخمی کردند؛ و سپس با یک گلوله دیگر به پیشانیاش او را به شهادت رساندند.
نیروهای امنیتی پیکر عبدالله را به اهواز منتقل کردند؛ و پیش از تحویل پیکر او با تعهد و امضا از پدر عبدالله خواسته بودند که بگوید پسرم جزو اشرار بوده خانواده مخالفت میکنند و اعلام میکنند پیکرش را هم نمیخواهند.
در نهایت ۱۹ آذرماه ۱۳۹۸ پس از یک هفته پیکر عبدالله را برای خاکسپاری به خانواده میدهند و در بهشت زهرای شهرک آزادی درجنوب اندیمشک به خاک سپرده شد.
در مراسم خاکسپاری مأموران حکومتی جمعیت را احاطه کرده و مانع از تهیه عکس و فیلم توسط شرکتکنندگان شدند.
عبدالله لرستانی در بین جوانان شهر اندیمشک به سمبلی از شجاعت تبدیل شده است.
#علیه_فراموشی #آبان_پایان_ناپذیر_ایران
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
❤2🔥1
محمدحسین عرفان متولد ۱۶خرداد۷۴ درتهران است.
او نصاب آسانسور بود و عاشق خوانندگی، در دومینروز از اعتراضات #آبان_خونین_۹۸ ، ۲۶ آبان ۱۳۹۸، در حوالی فلکه سوم فردیس کرج، محمدحسین به همراه جوانان دیگر به خیابان آمد تا اعتراض خود را به شرایط موجود نشان دهد.
در جریان این اعتراضات، #محمد_حسین_عرفان با شجاعت در صف اول فریاد میزد.
ناگهان یکی از نیروهای سرکوبگر، مستقیم به سمت صورت او گلوله ساچمهای شلیک کرد. ساچمهها به چشمها و صورت او اصابت کردند و محمدحسین را نابینا کردند.
از آن پس، چهار سال عذاب و رنج را تحمل کرد تا سرانجام در پی عفونت چشمها و بیماریهایی که به آن مبتلا شده بود،جان باخت.
محمدحسین در آن روز هیچ بیمارستانی را برای پذیرش خود نیافت. «بیمارستان نور» تهران به او گفت بهخاطر مسائل امنیتی حاضر به پذیرش او نیستند.
«بیمارستان بصیر» تهران نیز در حالی که وی را پذیرش کرده بود ، دوروز بعد به او میگوید حراست وزارت بهداشت خواسته شما را ترخیص کنیم!
او را نهایتا به «بیمارستان فارابی» بردند و در آنجا، در حالی که درد و تاریکی چشمانش را احاطه کرده بود، مجبور به امضای برگهای شد که در آن نوشته بود «اغتشاشگران» به او شلیک کردهاند.
پس از چندین عمل جراحی، محمدحسین متوجه شد که چشم چپاش را برای همیشه از دست داده و چشم راستاش تنها ۳۰ درصد بینایی دارد.
محمدحسین که تا پیش از آن با چشمهای سالم زندگی کرده بود، دیگر نمیتوانست به رانندگی، موتورسواری و نقاشی بپردازد، با وجود این مشکلات، در اعتراضات سراسری ۱۴۰۱ دوباره به میدان آمد.
این بار در خیابان کوکاکولا، منطقه پیروزی تهران، دوباره نیروهای سرکوبگر با باتوم به او حمله کردند، محمدحسین کوتاه نیامد و با کمک دوستانش به حضور در اعتراضات ادامه داد، بازداشت شد و اینبار ۱۵ روز بازداشت ماند.
محمدحسین برای مداوای چشمانش مدام قطرههای آرامبخش و آنتیبیوتیک مصرف میکرد، در تمام مدت بازداشت به او دارویی ندادند، عفونت چشمها و مصرف داروها او را دچار بیماریهای دیگری هم کرد، از جمله دیابت.
در یکی از شبهای پایانی بهمن ۱۴۰۲، که درد چشمش شدید شد، محمدحسین را به بیمارستان رساندند. اما قند خون او که به بیماری دیابت هم مبتلا شده بود، کنترل نشد و ناگهان خون از بینی و دهانش جاری شد، هفته آینده عروسی او بود و این خون، جشن عروسیاش را که در انتظارش بود خونین کرد و او در ۳۰ بهمن ۱۴۰۲ جان باخت و میهمانانی که برای ازدواج او دعوت شده بودند، در همان سالن یاد او را گرامیداشتند.
#علیه_فراموشی #آبان_پایان_ناپذیر_ایران
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
او نصاب آسانسور بود و عاشق خوانندگی، در دومینروز از اعتراضات #آبان_خونین_۹۸ ، ۲۶ آبان ۱۳۹۸، در حوالی فلکه سوم فردیس کرج، محمدحسین به همراه جوانان دیگر به خیابان آمد تا اعتراض خود را به شرایط موجود نشان دهد.
در جریان این اعتراضات، #محمد_حسین_عرفان با شجاعت در صف اول فریاد میزد.
ناگهان یکی از نیروهای سرکوبگر، مستقیم به سمت صورت او گلوله ساچمهای شلیک کرد. ساچمهها به چشمها و صورت او اصابت کردند و محمدحسین را نابینا کردند.
از آن پس، چهار سال عذاب و رنج را تحمل کرد تا سرانجام در پی عفونت چشمها و بیماریهایی که به آن مبتلا شده بود،جان باخت.
محمدحسین در آن روز هیچ بیمارستانی را برای پذیرش خود نیافت. «بیمارستان نور» تهران به او گفت بهخاطر مسائل امنیتی حاضر به پذیرش او نیستند.
«بیمارستان بصیر» تهران نیز در حالی که وی را پذیرش کرده بود ، دوروز بعد به او میگوید حراست وزارت بهداشت خواسته شما را ترخیص کنیم!
او را نهایتا به «بیمارستان فارابی» بردند و در آنجا، در حالی که درد و تاریکی چشمانش را احاطه کرده بود، مجبور به امضای برگهای شد که در آن نوشته بود «اغتشاشگران» به او شلیک کردهاند.
پس از چندین عمل جراحی، محمدحسین متوجه شد که چشم چپاش را برای همیشه از دست داده و چشم راستاش تنها ۳۰ درصد بینایی دارد.
محمدحسین که تا پیش از آن با چشمهای سالم زندگی کرده بود، دیگر نمیتوانست به رانندگی، موتورسواری و نقاشی بپردازد، با وجود این مشکلات، در اعتراضات سراسری ۱۴۰۱ دوباره به میدان آمد.
این بار در خیابان کوکاکولا، منطقه پیروزی تهران، دوباره نیروهای سرکوبگر با باتوم به او حمله کردند، محمدحسین کوتاه نیامد و با کمک دوستانش به حضور در اعتراضات ادامه داد، بازداشت شد و اینبار ۱۵ روز بازداشت ماند.
محمدحسین برای مداوای چشمانش مدام قطرههای آرامبخش و آنتیبیوتیک مصرف میکرد، در تمام مدت بازداشت به او دارویی ندادند، عفونت چشمها و مصرف داروها او را دچار بیماریهای دیگری هم کرد، از جمله دیابت.
در یکی از شبهای پایانی بهمن ۱۴۰۲، که درد چشمش شدید شد، محمدحسین را به بیمارستان رساندند. اما قند خون او که به بیماری دیابت هم مبتلا شده بود، کنترل نشد و ناگهان خون از بینی و دهانش جاری شد، هفته آینده عروسی او بود و این خون، جشن عروسیاش را که در انتظارش بود خونین کرد و او در ۳۰ بهمن ۱۴۰۲ جان باخت و میهمانانی که برای ازدواج او دعوت شده بودند، در همان سالن یاد او را گرامیداشتند.
#علیه_فراموشی #آبان_پایان_ناپذیر_ایران
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
❤2🔥1
احمد چراغیان متولد ۱۵ خرداد ۵۹ اهل ماهشهر-خوزستان و کارمند بهره برداری پتروشیمی تندگویان ماهشهر بود.
او متاهل و پدر ۳فرزند بود.
در #آبان_خونین_۹۸ که از شامگاه ۲۴ آبان شروع شده بود دوشنبه ۲۷ آبان۱۳۹۸ احمد نیز در اعتراضات شرکت داشت.
به دستور خامنهای نیروهای سپاه پاسداران وارد شهرک چمران، حومه شهر ماهشهر شدند و آغاز به تیراندازی به معترضان با وسایل نقلیه زرهپوش کردند.
این کُشتار بیشتر در جاده شهرکهای (ممکو) و (جراحی) به سمت ماهشهر رخ داد.
نیروهای سپاه پاسداران با دوشکا به معترضین در شهرک چمران (جراحی) ماهشهر شلیک کردند که احمد چراغیان در کنار نیزارها از ناحیه کتف،سینه و قلب مورد اصابت گلوله دوشکا قرارگرفت که در دم به قتل میرسد.
پیکر وی دو روز در #نیزارهای_ماهشهر میماند و سپس باحضور خانواده تحت تدابیر امنیتی در شهرستان امیدیه به خاک سپرده شد.
#احمد_چراغیان یکی از دهها معترضی است که در #جنایت_نیزار به قتل رسیدند.
چند فرمانده نظامی بعدها فاش ساختند که از #شورای_عالی_امنیت_ملی به آنها دستور حمله داده شده بود و اعلام کرده بودند که داعش حمله کرده است.
#علیه_فراموشی #آبان_پایان_ناپذیر_ایران
@irbr.news احمد چراغیان متولد ۱۵ خرداد ۵۹ اهل ماهشهر-خوزستان و کارمند بهره برداری پتروشیمی تندگویان ماهشهر بود.
او متاهل و پدر ۳فرزند بود.
در #آبان_خونین_۹۸ که از شامگاه ۲۴ آبان شروع شده بود دوشنبه ۲۷ آبان۱۳۹۸ احمد نیز در اعتراضات شرکت داشت.
به دستور خامنهای نیروهای سپاه پاسداران وارد شهرک چمران، حومه شهر ماهشهر شدند و آغاز به تیراندازی به معترضان با وسایل نقلیه زرهپوش کردند.
این کُشتار بیشتر در جاده شهرکهای (ممکو) و (جراحی) به سمت ماهشهر رخ داد.
نیروهای سپاه پاسداران با دوشکا به معترضین در شهرک چمران (جراحی) ماهشهر شلیک کردند که احمد چراغیان در کنار نیزارها از ناحیه کتف،سینه و قلب مورد اصابت گلوله دوشکا قرارگرفت که در دم به قتل میرسد.
پیکر وی دو روز در #نیزارهای_ماهشهر میماند و سپس باحضور خانواده تحت تدابیر امنیتی در شهرستان امیدیه به خاک سپرده شد.
#احمد_چراغیان یکی از دهها معترضی است که در #جنایت_نیزار به قتل رسیدند.
چند فرمانده نظامی بعدها فاش ساختند که از #شورای_عالی_امنیت_ملی به آنها دستور حمله داده شده بود و اعلام کرده بودند که داعش حمله کرده است.
#علیه_فراموشی #آبان_پایان_ناپذیر_ایران
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
او متاهل و پدر ۳فرزند بود.
در #آبان_خونین_۹۸ که از شامگاه ۲۴ آبان شروع شده بود دوشنبه ۲۷ آبان۱۳۹۸ احمد نیز در اعتراضات شرکت داشت.
به دستور خامنهای نیروهای سپاه پاسداران وارد شهرک چمران، حومه شهر ماهشهر شدند و آغاز به تیراندازی به معترضان با وسایل نقلیه زرهپوش کردند.
این کُشتار بیشتر در جاده شهرکهای (ممکو) و (جراحی) به سمت ماهشهر رخ داد.
نیروهای سپاه پاسداران با دوشکا به معترضین در شهرک چمران (جراحی) ماهشهر شلیک کردند که احمد چراغیان در کنار نیزارها از ناحیه کتف،سینه و قلب مورد اصابت گلوله دوشکا قرارگرفت که در دم به قتل میرسد.
پیکر وی دو روز در #نیزارهای_ماهشهر میماند و سپس باحضور خانواده تحت تدابیر امنیتی در شهرستان امیدیه به خاک سپرده شد.
#احمد_چراغیان یکی از دهها معترضی است که در #جنایت_نیزار به قتل رسیدند.
چند فرمانده نظامی بعدها فاش ساختند که از #شورای_عالی_امنیت_ملی به آنها دستور حمله داده شده بود و اعلام کرده بودند که داعش حمله کرده است.
#علیه_فراموشی #آبان_پایان_ناپذیر_ایران
@irbr.news احمد چراغیان متولد ۱۵ خرداد ۵۹ اهل ماهشهر-خوزستان و کارمند بهره برداری پتروشیمی تندگویان ماهشهر بود.
او متاهل و پدر ۳فرزند بود.
در #آبان_خونین_۹۸ که از شامگاه ۲۴ آبان شروع شده بود دوشنبه ۲۷ آبان۱۳۹۸ احمد نیز در اعتراضات شرکت داشت.
به دستور خامنهای نیروهای سپاه پاسداران وارد شهرک چمران، حومه شهر ماهشهر شدند و آغاز به تیراندازی به معترضان با وسایل نقلیه زرهپوش کردند.
این کُشتار بیشتر در جاده شهرکهای (ممکو) و (جراحی) به سمت ماهشهر رخ داد.
نیروهای سپاه پاسداران با دوشکا به معترضین در شهرک چمران (جراحی) ماهشهر شلیک کردند که احمد چراغیان در کنار نیزارها از ناحیه کتف،سینه و قلب مورد اصابت گلوله دوشکا قرارگرفت که در دم به قتل میرسد.
پیکر وی دو روز در #نیزارهای_ماهشهر میماند و سپس باحضور خانواده تحت تدابیر امنیتی در شهرستان امیدیه به خاک سپرده شد.
#احمد_چراغیان یکی از دهها معترضی است که در #جنایت_نیزار به قتل رسیدند.
چند فرمانده نظامی بعدها فاش ساختند که از #شورای_عالی_امنیت_ملی به آنها دستور حمله داده شده بود و اعلام کرده بودند که داعش حمله کرده است.
#علیه_فراموشی #آبان_پایان_ناپذیر_ایران
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
❤3🔥1