به او از فاصله ۵ متری شلیک کردهاند، در شهرک صنعتی الوند قزوین کار میکرد. «۳۰ شهریور ساعت ۲۲:۳۰ خواهرش با او تماس گرفت و علیرضا که در اعتراضات بود با صدای بلند گفت جانم خواهر؟ شام چیه حسابی گشنمهها. خواهرش گفت غذا حاضره، شهر شلوغه فقط زودتر بیا خونه.گفت چشم و قطع کرد. چند ساعت گذشت و گوشی علیرضا خاموش بود. فکر کردند از خستگی در مغازهاش خوابش برده. به آنجا رفتند اما نبود. صبح فردای آن روز، ظرف غذای خالی و لباسکارهای #علیرضا_فتحی را به خانوادهاش دادند و گفتند پسرتان با گلوله کشته شده. «بچم خسته بود. بچم گشنه بود وقتی کشتنش.»
خانواده علیرضا برای طرح شکایت به دادستانی مراجعه میکنند، اما آنها را به داخل ساختمان راه نمیدهند، فرماندار الوند نیز در همدستی با نیروهای امنیتی به خانه این جاویدنام میرود و عنوان میکند که علیرضا در نزاع دستهجمعی کشته شده و خانواده را تهدید کرده است.
صدای علیرضا فتحی باشیم که نام او بسیار کم شنیده شده است.
#علیه_فراموشی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔥2🤬2🕊2👍1
او گچ کار ساختمان بود و بر اثر شلیک تک تیراندازان به سر به قتل رسیده است، پس از قتل #یاسین_جمال_زاده نیروهای امنیتی پیکر او را به خانواده تحویل ندادند و حتی یک بار هم نگذاشتن برای او مراسم عزاداری بگیرند، شبانه او را خودشان دفن کردند و بعد اطلاع دادند به خانواده که او را دفن کردهایم …
#علیه_فراموشی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🤬3🔥2🕊2
عاشق کمک کردن به بچههای کار بود و برایشان غذا درست میکرد. اهل تفریح بود و همزمان با وجود سن کمش سخت کار میکرد. روز ۳۱ شهریور ۱۴۰۱ جمهوری اسلامی جانش را با چهار گلوله گرفت پیکرش را از بیمارستان دزدیدند و به اطلاعات #ساری مرکز استان مازندران بردند ، خانواده را تحت فشار قرار دادند که بپذیرند او بسیجی بوده و توسط «منافقین» کشته شده تا او را «شهید» اعلام کنند.
«وقتی خانوادهاش نپذیرفتند، در ازای تحویل دادن جنازه از آنها تعهد «سکوت» گرفتند.
#محمد_جواد_زاهدی ، متولد ششم شهریور ۱۳۸۱ بود. یک منبع مطلع، به بخش فارسی ایران بریفینگ گفت که او تنها چند روز پس از تولد ۲۰ سالگیاش، شامگاه ۳۰ شهریور سال جاری وقتی برای رفتن به آرایشگاه از خانه بیرون رفته بود، هدف شلیک نیروهای حکومتی قرار گرفت و جان باخت.
به گفته شاهدان عینی، محمدجواد زاهدی در خیابان انقلاب ساری روبهروی چهارراه برق، جایی که «اصلا محل برگزاری تجمع نبوده» مورد هدف قرار گرفته است.
شاهدان گفتهاند: «مأموران به مردمی که توی کوچه خیابان بودند، حمله میکردند و محمدجواد سر همین کوچه ایستاده بود که دو مأمور از ون سفید یگان ویژه پیاده شدند و به سمت مردم شلیک کردند. محمد تیر خورد و بر زمین افتاد و همه فرار کردند. محمد نتوانست خودش را داخل کوچه بکشاند. یکی از دوستانش او را به زور داخل کوچهای کشید که سرش یک پاساژ کوچک بود.»
بنا بر این گزارش، حاضران «به اورژانس زنگ زدند»، اما اورژانس «تیم نفرستاد»؛ «چند بار افراد مختلف که دور محمد جمع شده بودند، از داخل پاساژ زنگ زدند، اما آمبولانسی فرستاده نشد و گفتند اجازه نداریم. مأموران هم کوچه را بستند و کاملا سر بازار توسط نیروهای امنیتی بسته شد و مردم نتوانستند با ماشین خودشان هم محمد را ببرند.»
به گفته یک شاهد عینی، «بعد از نیم ساعت مأموران رفتند و محمد خیلی خونریزی داشت. آقایی با ماشین شخصی خودش بعد رفتن مأموران محمد را توی ماشینش گذاشت و او را به بیمارستان برد، اما در بیمارستان متأسفانه اصلا رسیدگی نکردند، فقط بالای سرش ایستادند و گفتند تمام کرده» است.
#علیه_فراموشی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔥3🕊2🤬1
او ۳۰ شهریور برای اعتراض به خیابانهای بندرانزلی آمد که تیرهای ساچمهای او را به زمین زد و بعد شخصی بالای سرش آمد و به او شلیک کرد.
به گفته شاهدان، جعفر جوانمردی، فرمانده وقت انتظامی انزلی و قاتل #مهران_سماک، شخصی بوده که به سوی #امیر_محمد_نوروزی گلوله را شلیک کرده.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🕊3🔥2🤬1
علیرضا کارمند بیمارستان عرفان نیایش در جنتآباد تهران بود و به همراه پدر و مادرش در منطقه گلستان اسلامشهر سکونت داشت.
دو گلوله جنگی به علیرضا شلیک کردند و بعد انتقال به بیمارستان، ماموران با خانواده تماس گرفته و خبر فوت او را در بیمارستان میدهند.
ماموران پیکر علیرضا را از بیمارستان خارج کرده و خانواده را تهدید میکنند که تنها در صورت سکوت مطلق، پیکر او را جهت دفن بی سر و صدا به خانواده تحویل خواهند داد.
در نهایت جسد علیرضا بعد از دو روز در بهشت فاطمه شهر صالحیه با حضور تعداد محدودی از اعضای خانواده و ماموران لباس شخصی دفن شد.
در گواهی فوت علیرضا که روز ۱۲ مهر ۱۴۰۱ در سازمان ثبت احوال به ثبت رسیده، علت مرگ «برخورد اجسام سخت یا تیز» ذکر شده است.
در گزارش پزشکی قانونی همچنین نوشته شده «جسد بهصورت طاق باز داخل سرد خانه رویت شد آثار تیر خوردگی روی سفید ران پای چپ و گلو در نزدیکی حنجره و آثار خالکوبی روی سینه و پهلوی راست و بازوی چپ رویت شد.»
با وجود مدارک مستدل و چند شاهد عینی، پیگیریهای خانواده حسینی از مقامات امنیتی و قضایی استان تهران تاکنون بینتیجه مانده و تنها پاسخی که دریافت کردند، این بود که «ما او را نکشتیم، دیگر مراجعه نکنید».
علیرضا مظلوم زیست، مظلوم کشته شد و صدای دادخواهی خانوادهاش، شنیده نشد، #صدایشان_باشیم
#علیه_فراموشی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔥2🤬2🕊2
سیاوش محمودی، نوجوان ۱۷ ساله، ۳۰ شهریور در محله نازیآباد، منطقه ۱۶ تهران، با شلیک نیروهای حکومتی کشته شد.
لیلا مهدوی در اینستاگرام واقعه کشتهشدن پسرش را شرح داده است. او نوشته است سیاوش با دوستش در نازیآباد قرار گذاشت و به مادرش که او را صدا میزد گفت «مامان برو، من میام»، اما دیگر نیامد.
خانم مهدوی نوشته است خیابان #نازی_آباد را بسته بودند و پر از دود گاز اشکآور بود. او مینویسد: «یاد صحنههای جنگ» افتادم و «بسیجیهای خود همان محل» رو به روی «بچههای محل خود» ایستاده بودند.
او میگوید به دنبال پسرش بود که یک بسیجی او را با باتوم زد و به سمت دیگر خیابان «پرت کرد» و گفت «معرکه نگیر.»
لیلا مهدوی میگوید در مغازهای پناه گرفت، و مینویسد «بیش از ۶۰-۵۰ موتور سوار مسلح» را به خاطر میآورد که «خیلی وحشتآور بود» و او یاد خرمشهر زمانی که «عراقیها حمله کرده بودند» افتاد.
او پنج ساعت منتظر ماند تا برادرش بیاید و سپس یکی از نیروهای گارد ویژه او را به کلانتری ارجاع میدهد، در حالی که از از فرزندش بیخبر بود. لیلا مهدوی مینویسد سر راه بیمارستانی بود که گویی سیاوش او را به داخل آن کشاند.
در بیمارستان به او میگویند که پسری از پشت سر تیر خورده و کشته شده ولی «مجهولالهویه» است. خانم مهدوی میگوید تا صبح بیرون بیمارستان مانده و فریاد زده است.
سرانجام صبح جنازه فرزندش را نشانش میدهند. او مینویسد: «دست زیر سرت گذاشتم که بوست کنم. دستم پر از خون شد.»
خانم مهدوی میگوید: «با فریاد پر از خشم دادخواه خون فرزندم هستم.»
پیشتر ویدئویی از مادر #سیاوش_محمودی منتشر شده بود که در خیابان با عکس فرزند کشتهشدهاش فریاد میزند «ساکت نخواهد شد.»
#علیه_فراموشی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤2🔥2🕊2
محسن (شعبان) محمدی کوچکسرایی، عاشق طبیعت بود؛ پای ثابت پیکنیک و گشتوگذار. اهل فوتبال و والیبال هم بود. شاید همین ویژگیها موجب شد که توانست بعد از گلوله خوردن، حدود دو کیلومتر راه برود. این در حالی بود که به گفته منابع مطلع، گلوله به «زیر قلب خورده بود و ریه را سوراخ کرده بود».
او در نهایت گوشه خیابان از حال رفت. وقتی برادرش به موبایل محسن زنگ زد تا جویای حالش بشود، یک راننده تاکسی جواب داد و گفت که محسن را در حالی که تیر خورده، در کنار خیابان پیدا کرده است.
یکی از نزدیکان خانواده #محسن_محمدی به ایران بریفینگ گفته است که او در روز ۳۰ شهریور، روبهروی کلانتری ۱۱ نیروی انتظامی قائمشهر «از پشت هدف گلوله جنگی قرار گرفته: «…محسن داشت با موبایل با خانمش صحبت میکرد که ناگهان تلفن قطع شد. هر چه خانمش تماس گرفت دیگه جواب نداد، برادرش که اورا پیدا کرد، بیهوش کامل نبود اگرچه خون زیادی ازش رفته بود اما برادرش میگه ذرهای نمیترسید. قبول نکرده بود ببرنش بیمارستان. منتظر مونده بود برادرش برسه. توی ماشین برادرش نمیتونسته نفس بکشه. خون توی ریههاش پر شده بود. میرسن به اورژانس بیمارستان ولیعصر قائمشهر. ۱۰ دقیقه احیاش کردن. بردنش اتاق عمل و محسن نزدیک به ۱۰ شب توی اتاق عمل جان باخت»
#محسن_محمدی_کوچکسرایی ، تکنسین برق ساختمان، در سن ۳۷ سالگی کشته شد،در گواهی فوت محسن محمدی کوچکسرایی نوشته اند که با پرتاب جسم پرشتاب یعنی گلوله کشته شده است.
فشارها بر خانواده محسن محمدی مانند بسیاری از کشتههای اعتراضهای سراسری ایران، از همان ابتدا شروع شد. خانواده را تهدید کردند که اگر نگویند معترضان او را کشتهاند، پیکرش را تحویل نمیدهند:«…از دم در بیمارستان تا دم اتاق عمل پر از مامور امنیتی و نیروهای لباس شخصی بود. تا ساعت یک و نیم شب به خانواده نگفتن محسن فوت کرده. پیکرش رو هم اول نمیدادن. از پدر محسن تعهد گرفتن که توی مراسم کسی شعار نده و فیلم نگیرن»
محسن هوادار سرسخت تیمهای استقلال و از لیدرهای اصلی نساجی قائمشهر بود.
نزدیکان او میگویند بعد از کشته شدن مهسا امینی به مادرش گفته بود امروز نوبت مهسا بود و فردا نوبت خواهر من و بقیه میشود و همین اعتقادش موجب شد که به اعتراضها بپیوندد.
#علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
او در نهایت گوشه خیابان از حال رفت. وقتی برادرش به موبایل محسن زنگ زد تا جویای حالش بشود، یک راننده تاکسی جواب داد و گفت که محسن را در حالی که تیر خورده، در کنار خیابان پیدا کرده است.
یکی از نزدیکان خانواده #محسن_محمدی به ایران بریفینگ گفته است که او در روز ۳۰ شهریور، روبهروی کلانتری ۱۱ نیروی انتظامی قائمشهر «از پشت هدف گلوله جنگی قرار گرفته: «…محسن داشت با موبایل با خانمش صحبت میکرد که ناگهان تلفن قطع شد. هر چه خانمش تماس گرفت دیگه جواب نداد، برادرش که اورا پیدا کرد، بیهوش کامل نبود اگرچه خون زیادی ازش رفته بود اما برادرش میگه ذرهای نمیترسید. قبول نکرده بود ببرنش بیمارستان. منتظر مونده بود برادرش برسه. توی ماشین برادرش نمیتونسته نفس بکشه. خون توی ریههاش پر شده بود. میرسن به اورژانس بیمارستان ولیعصر قائمشهر. ۱۰ دقیقه احیاش کردن. بردنش اتاق عمل و محسن نزدیک به ۱۰ شب توی اتاق عمل جان باخت»
#محسن_محمدی_کوچکسرایی ، تکنسین برق ساختمان، در سن ۳۷ سالگی کشته شد،در گواهی فوت محسن محمدی کوچکسرایی نوشته اند که با پرتاب جسم پرشتاب یعنی گلوله کشته شده است.
فشارها بر خانواده محسن محمدی مانند بسیاری از کشتههای اعتراضهای سراسری ایران، از همان ابتدا شروع شد. خانواده را تهدید کردند که اگر نگویند معترضان او را کشتهاند، پیکرش را تحویل نمیدهند:«…از دم در بیمارستان تا دم اتاق عمل پر از مامور امنیتی و نیروهای لباس شخصی بود. تا ساعت یک و نیم شب به خانواده نگفتن محسن فوت کرده. پیکرش رو هم اول نمیدادن. از پدر محسن تعهد گرفتن که توی مراسم کسی شعار نده و فیلم نگیرن»
محسن هوادار سرسخت تیمهای استقلال و از لیدرهای اصلی نساجی قائمشهر بود.
نزدیکان او میگویند بعد از کشته شدن مهسا امینی به مادرش گفته بود امروز نوبت مهسا بود و فردا نوبت خواهر من و بقیه میشود و همین اعتقادش موجب شد که به اعتراضها بپیوندد.
#علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
❤3🔥2🕊1
علی مظفری در حالیکه پیشتر در چند باشگاه محلی بازی کرده بود و مقامهایی هم داشت، سه هفته قبل از کشته شدنش توسط جمهوری اسلامی وارد تیم والیبال سایپا میشود، ۱۷ سال داشت و مربی امیدوار بود که او میتواند تیم را وارد رقابتهای آسیایی کند.
#علی_مظفری بازیکن #تیم_والیبال_سایپا در اعتراضات روز چهارشنبه سیام شهریور در قوچان کشته شد.
بر اساس اطلاعات رسیده به ایران بریفینگ ، علی مظفری، فرزند محمد کاپیتان تیم والیبال سایپا ، ۳۰ شهریور ۱۴۰۱، در شهر قوچان با شلیک مستقیم و عامدانه یک بسیجی به سرو سینهاش در جا کشته شد.
به علی چهار گلوله کلاشنیکف اصابت کرد و در گواهی فوتش آورده شده، دلیل فوت: اصابت شی نوک تیز نظامی ، از خانواده علی در ازای گلوله های اصابت شده وقیحانه ۴۰ میلیون دریافت کردند تا پیکر اورا تحویل دهند.
#علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
#علی_مظفری بازیکن #تیم_والیبال_سایپا در اعتراضات روز چهارشنبه سیام شهریور در قوچان کشته شد.
بر اساس اطلاعات رسیده به ایران بریفینگ ، علی مظفری، فرزند محمد کاپیتان تیم والیبال سایپا ، ۳۰ شهریور ۱۴۰۱، در شهر قوچان با شلیک مستقیم و عامدانه یک بسیجی به سرو سینهاش در جا کشته شد.
به علی چهار گلوله کلاشنیکف اصابت کرد و در گواهی فوتش آورده شده، دلیل فوت: اصابت شی نوک تیز نظامی ، از خانواده علی در ازای گلوله های اصابت شده وقیحانه ۴۰ میلیون دریافت کردند تا پیکر اورا تحویل دهند.
#علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
🔥2🤬2🕊2
میترا ابراهیمی مادر روزبه نیز بر سر مزار او گفت: «پسرم جونش رو فدای ایران کرد...»
او به رغم اینکه در رشته حسابداری تحصیل کرده بود، اما به دلیل نبود فرصتهای شغلی مناسب تخصصش به فروش موبایل روی آورده بود. یکی از نزدیکان خانواده روزبه خادمیان درباره نحوه کشته شدن او میگوید:«۳۰ شهریور روزبه داشت مغازه موبایل فروشی که اونجا کار میکرد رو میبست که خیابون شلوغ شد. روزبه میره توی پارکینگ صاحب مغازه که همون کنار بود. مامورا دنبالش میرن و در رو با پا میشکنن. از فاصله یک متری بیش از صد تا ساچمه به پشت روزبه شلیک کردن. بعد از دو ساعت از درمانگاه به خانوادهش خبر دادن که زخمی شده. وقتی خانواده رسیدن با جسم بیجان و خونین روزبه مواجه شدند. خونریزی داخلی کرده بود.»
علت فوت در گواهی پزشکی قانونی اصابت گلوله ذکر شده است.
او از اهالی شهر «سُنقُر» در استان کرمانشاه بود. خانوادهاش تصمیم گرفتند که او را در همین شهر به خاک بسپارند، اما به گفته منبع نزدیک به خانواده، «به مشکل برخوردند».
این منبع میگوید: «خاکسپاری در بهشت سکینه کرج انجام شد. از سنقر اطلاع دادن که جو خیلی امنیتیه و مراسم نباید برگزار بشه. خانواده هم از ترس اینکه برای جوانان خانواده و نزدیکانشون اتفاقی نیفته و اونها رو هم بازداشت نکنن یا نکشن، در سنقر مراسم نگرفتن.»
خانواده #روزبه_خادمیان داغدارند؛ داغی که فراموش نمیکنند و زندگی آنها را عوض کرده است:
«زندگی بعد از روزبه برای خانواده بسیار سخت و طاقتفرسا میگذره. تنها پسر خانواده بود. خانواده بسیار افسرده است. غم روزبه کمر خانواده را خم کرد. تنها یک خواهر داشت. هر مراسمی که بود یا روز مادر یا تولد مادرش این جمله رو براش استوری میکرد که زندگی من بر سه اصل استواره: نگاه مادرم، لبخند مادرم و دعای مادرم. به مادرش خیلی وابسته بود.»
#علیه_فراموشی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤4🔥2
#محمد_حسن_ترکمان اهل اصفهان و در بابل دانشجو بود.
دوست محمدحسن که با او در اعتراضات بوده پس از آنکه نیروهای امنیتی اقدام به شلیک بسوی معترضان میکنند و او محمد حسین را در خیابانی گم میکند با خانواده او تماس میگیرد و میگوید که محمدحسن گمشده است.
ساعاتی بعد، شمارهای ناشناس با دوست محمدحسن تماس میگیرد و با آرامش میگوید که او تیر خوردهاست. همان شب، خانواده او در جستوجوی محمدحسن از تهران به بابل میآیند. پدر محمدحسن-که در دوره جنگ ایران و عراق اسیر بود پس از شنیدن خبر کشته شدن فرزندش در بیمارستان بابل سکته میکند و به سیسییو منقل میشود، مادر محمدحسن گفته است صدام نتوانست کمر همسرم را بشکند اما شما کردید!
#کاملیا_سجادیان مادر محمد حسن همچنین در مراسم چهلم او تأیید میکند که او توسط نیروهای نظامی حکومت کشته و از سوی آنها تحت فشار بوده که بگوید فرزندش در تصادف درگذشته است:«خون بچه من را آوردن، در آن نان زدن و گفتن بخور … اومدن گفتند تو هم این را بگو، بگو تصادف بوده، من دروغ نمیگم، بچه من را کشتید، من به فنا، مردم به فنا، از پدرش خجالت نکشیدین ۸ سال سینه سپر کرد برای شما حرومزادهها؟ میگم دیگه… خفهخون گرفتم این چهل روز… بچه منو کشتین به نامردی هم کشتین… زینب زمان منم، منم، منم …
#علیه_فراموشی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤5🔥3
درسخوان و اهل مطالعه بود.
برای مدتی به اروپا مهاجرت کرده بود، اما به ایران بازگشته بود تا در کنار خانوادهاش باشد. وقتی کشته شد، دهها جلد از کتابهایش را بین دوستانش تقسیم کردند.
محسن قیصری ۱۵ دی ۱۳۶۹ به دنیا آمد و ۳۰ شهریور ۱۴۰۱، پنج روز بعد از کشته شدن مهسا امینی. در خیابان با صرب ۳ گلوله به سینه و سر کشته شد.
خانواده محسن قیصری از سوی ماموران امنیتی تحت فشار قرار گرفتند که در یک مصاحبه تلویزیونی شرکت کنند و در آنجا بگویند که محسن توسط ضد انقلاب کشته شده است، اما خانواده محسن زیر بار نرفتند: «همون لحظه تمام مردم دیده بودند که نیروی انتظامی وچند لباس شخصی محاصرهش کرده بودند و با تیر زدنش. بیش از صدها نفر شاهد قضیه بودند»
ازخانواده خواستن که در رسانه ها اعلام کنن که به دست ضد انقلاب کشته شده. میخواستن خانوادهش در تلویزیون مصاحبه کنن و بعنوان شهید جمهوری اسلامی محسن رو معرفی کنن. که خانواده مخالفت کرد. نه مصاحبه کردن، نه پذیرفتن که بگن شهیده. تمام مقامهای امنیتی استان رفتن خونه شون که راضیشون کنن. راضی نشدن، تهدید کردند پیکرش را تحویل نمیدهیم، پدرش گفت، برای خودتان ما جنازه را با آبرو عوض نمیکنیم…
روز جمعه ۱ مهر ماه مراسم خاکسپاری #محسن_قیصری، تبدیل به اعتراضی دیگر شد. مردم حاضر در صحنه خاکسپاری شعار مرگ بر خامنهای قاتل سردادند. نیروهای سرکوبگر انتظامی و امنیتی در جریان تظاهرات و اعتراضات مردم این شهر به کشته شدن محسن قیصری وخاکسپاری اوبهسوی مردم معترض تیراندازی کردند…
#دادخواهی #علیه_فراموشی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔥2🕊2🤬1
#مهراب_نجفی پس از کشته شدن مطابق معمول پیکرش به سرقت رفته و سه روز بعد در بیابانهای نزدیک ذوب آهن رها میشود، در حالی که جای گلولهها بر روی بدن وی مشهود بود ، در برگه جواز دفن علت فوت نامعلوم ذکر میشود، تصاویری از آخرین لحظات زندگی وی وتیر خوردن وی در شبکههای اجتماعی منتشر شده است.
#علیه_فراموشی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔥2🤬1🕊1
#سعید_محمدی جوان ۲۱ سالهای است که روز ۳۰ شهریور۱۴۰۱در اعتراضات شهر اسلام آباد غرب با شلیک ماموران امنیتی کشته شد.
۳۰ و ۳۱ شهریور ۱۴۰۱ در اسلام آباد یکی از خونین ترین روزهای اعتراضات سال گذشته بود که در آن بیش از ۱۵ معترض به ضرب گلولههای نظامی و عمدتا در دم کشته شدهاند.
#علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
۳۰ و ۳۱ شهریور ۱۴۰۱ در اسلام آباد یکی از خونین ترین روزهای اعتراضات سال گذشته بود که در آن بیش از ۱۵ معترض به ضرب گلولههای نظامی و عمدتا در دم کشته شدهاند.
#علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
🔥2🤬1🕊1
#امیرعلی_فولادی نوجوان ۱۶ ساله ای بود که روز ۳۰ شهریور ۱۴۰۱ در اعتراضات شهر اسلام آباد غرب با شلیک ماموران امنیتی کشته شد.
۳۰ و ۳۱ شهریور ۱۴۰۱ در اسلام آباد یکی از خونین ترین روزهای اعتراضات سال گذشته بود که در آن بیش از ۱۵ معترض به ضرب گلولههای نظامی و عمدتا در دم کشته شدهاند.
#علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
۳۰ و ۳۱ شهریور ۱۴۰۱ در اسلام آباد یکی از خونین ترین روزهای اعتراضات سال گذشته بود که در آن بیش از ۱۵ معترض به ضرب گلولههای نظامی و عمدتا در دم کشته شدهاند.
#علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
🔥3❤1🤬1
محمد مام صالح ۲۸ ساله روز ۳۰ شهریور ۱۴۰۱ در اعتراضات شهر اسلام آباد غرب با شلیک ماموران امنیتی کشته شد.
#محمد_مام_صالح پدر دوفرزند بود.
۳۰ و ۳۱ شهریور ۱۴۰۱ در اسلام آباد یکی از خونین ترین روزهای اعتراضات سال گذشته بود که در آن بیش از ۱۵ معترض به ضرب گلولههای نظامی و عمدتا در دم کشته شدهاند.
#علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
#محمد_مام_صالح پدر دوفرزند بود.
۳۰ و ۳۱ شهریور ۱۴۰۱ در اسلام آباد یکی از خونین ترین روزهای اعتراضات سال گذشته بود که در آن بیش از ۱۵ معترض به ضرب گلولههای نظامی و عمدتا در دم کشته شدهاند.
#علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
🔥3❤1🤬1
فؤاد قدیمی در دیواندره خشکشویی داشت. وقتی دو روز بعد از کشته شدن مهسا امینی در شهرش تظاهرات شد و ماموران به سوی معترضان گاز اشکآور شلیک کردند، از درون مغازهاش به معترضان ماسک می داد، اوبه همراه دوستش محسن محمدی که وی نیز با وی کشته شد، در حالی به گفته نزدیکانش از برجک سپاه به سوی سر آنها شلیک شد که پرچم ایران بدون جمهوری اسلامی را به همراه داشتند، او یک روز پس از مورد هدف قرار گرفتن در روز ۳۰ شهریور در بیمارستان جانش را از دست داد.
#فواد_قدیمی در زمان کشته شدن ۴۰ ساله بود و دو فرزند داشت: کیان ۱۷ ساله و کاوان هشت ساله. از کودکی کار کرده بود و ۲۰ سالی میشد که مغازه خشکشویی خودش را داشت.
به گفته یکی از نزدیکان خانواده فؤاد لحظه کشته شدن او اینگونه بوده:«نیروهای سرکوبگر با گاز اشک آور و گلوله ساچمهای به مردم حمله کردن. فواد از توی مغازهاش به مردم ماسک میداد که از برجک سپاه بهش شلیک کردن. یه گلوله به کلیه راستش و یه گلوله به سرش خورد. اولش مردم فواد رو روی دست بردن اما بعد یه ماشین با سه سرنشین اومد و به زور فواد رو بردن. اون سه نفر صورتشون رو پوشونده بودن. بردنش دم بیمارستان و کنار جدول رهاش کردن. یه نفر از هممحلیها فواد رو شناخت و بردنش داخل بیمارستان.»
این منبع مطلع میگوید عبدالله قدیمی، پدر فؤاد که کارمند بازنشسته سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود به فرمانداری دیواندره رفت و از آنها خواست تا برای فرستادن فرزندش به سنندج، هلیکوپتر بدهند:
«پدر فواد رفت بیمارستان و به فرماندار گفت همونطوری که دستور دادی بهش تیراندازی کنن همونطور هم دستور بده که هلیکوپتر هلالاحمر بیاد فواد رو به سنندج ببره. فواد رو بردن سنندج و تا خانواده برسن مامورها اونجا بودن. فواد هوشیار بود و میتونست با خانواده حرف بزنه. بعد بردنش توی بخش مراقبتهای ویژه و نشد باهاش حرف بزنن. برادرهاش چهارشنبه ۳۰ شهریور ساعت ۴ صبح توی حیاط بیمارستان بودن که یکی از اونها رو صدا کردن و گفتن که بیایید جنازه برادرتون رو ببرین.»
از اینجا مانند دیگر خانوادههای کشته شدگان، خانواده قدیمی نیز تحت فشار قرار گرفتند تا درباره کشتهشدن فؤاد اطلاعات نادرست منتشر کنند. منبع نزدیک به خانواده میگوید از یکی از برادرهای فؤاد خواستند تا مصاحبه کند و بگوید او کشته نشده است، اما برادر فؤاد زیر بار این خواسته نرفت.
#علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
#فواد_قدیمی در زمان کشته شدن ۴۰ ساله بود و دو فرزند داشت: کیان ۱۷ ساله و کاوان هشت ساله. از کودکی کار کرده بود و ۲۰ سالی میشد که مغازه خشکشویی خودش را داشت.
به گفته یکی از نزدیکان خانواده فؤاد لحظه کشته شدن او اینگونه بوده:«نیروهای سرکوبگر با گاز اشک آور و گلوله ساچمهای به مردم حمله کردن. فواد از توی مغازهاش به مردم ماسک میداد که از برجک سپاه بهش شلیک کردن. یه گلوله به کلیه راستش و یه گلوله به سرش خورد. اولش مردم فواد رو روی دست بردن اما بعد یه ماشین با سه سرنشین اومد و به زور فواد رو بردن. اون سه نفر صورتشون رو پوشونده بودن. بردنش دم بیمارستان و کنار جدول رهاش کردن. یه نفر از هممحلیها فواد رو شناخت و بردنش داخل بیمارستان.»
این منبع مطلع میگوید عبدالله قدیمی، پدر فؤاد که کارمند بازنشسته سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود به فرمانداری دیواندره رفت و از آنها خواست تا برای فرستادن فرزندش به سنندج، هلیکوپتر بدهند:
«پدر فواد رفت بیمارستان و به فرماندار گفت همونطوری که دستور دادی بهش تیراندازی کنن همونطور هم دستور بده که هلیکوپتر هلالاحمر بیاد فواد رو به سنندج ببره. فواد رو بردن سنندج و تا خانواده برسن مامورها اونجا بودن. فواد هوشیار بود و میتونست با خانواده حرف بزنه. بعد بردنش توی بخش مراقبتهای ویژه و نشد باهاش حرف بزنن. برادرهاش چهارشنبه ۳۰ شهریور ساعت ۴ صبح توی حیاط بیمارستان بودن که یکی از اونها رو صدا کردن و گفتن که بیایید جنازه برادرتون رو ببرین.»
از اینجا مانند دیگر خانوادههای کشته شدگان، خانواده قدیمی نیز تحت فشار قرار گرفتند تا درباره کشتهشدن فؤاد اطلاعات نادرست منتشر کنند. منبع نزدیک به خانواده میگوید از یکی از برادرهای فؤاد خواستند تا مصاحبه کند و بگوید او کشته نشده است، اما برادر فؤاد زیر بار این خواسته نرفت.
#علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
🔥3❤2
#پویا_شیدا نیز از جمله گمنامان اعتراضات ۱۴۰۱ است .
#علیه_فراموشی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔥3❤2
عبدالله محمدپور نوجوان ۱۷ ساله در ۳۰ شهریور ۱۴۰۱ با اصابت گلوله نظامی بر سر و سینهاش در اعتراضات روستای بالو در ارومیه به دست ماموران سرکوبگر خامنهای در دم به قتل رسیده است.
#عبدالله_محمدپور تنها فرزند خانواده بوده است و متاسفانه از جمله گمنامان جان باخته در اعتراضات ۱۴۰۱ است.
#علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
#عبدالله_محمدپور تنها فرزند خانواده بوده است و متاسفانه از جمله گمنامان جان باخته در اعتراضات ۱۴۰۱ است.
#علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
🔥3❤2
عرفان خزایی جوان ۳۰ سالهای است که در جریان اعتراضات انقلاب مهسا در ۳۰ شهریور ۱۴۰۱ در منطقه شهریار با شلیک مستقیم نیروهای حکومتی کشته شده است.
عرفان از هنرمندان مشهور تارنوازی در کشور بود ، نیروهای امنیتی از برگزاری مراسم خاکسپاری و ختم #عرفان_خزائی جلوگیری کردند اما چهلم وی در شهریار تبدیل به یک اعتراض سراسری شد.
#علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
عرفان از هنرمندان مشهور تارنوازی در کشور بود ، نیروهای امنیتی از برگزاری مراسم خاکسپاری و ختم #عرفان_خزائی جلوگیری کردند اما چهلم وی در شهریار تبدیل به یک اعتراض سراسری شد.
#علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
❤2🔥2
امیر مهدی ملک محمدی نوجوان ۱۷ ساله ، بازیکن تیم فوتبال جوانان باشگاه افلاک گهر بیران و عضو هیأت فوتبال تهران است.
#امیرمهدی_ملک_محمدی ۳۰ شهریور ۱۴۰۱ در خیابان ۱۷ شهربور تهران بر اثر اصابت گلوله مزدوران جمهوریاسلامی کشته شده است.
#علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
#امیرمهدی_ملک_محمدی ۳۰ شهریور ۱۴۰۱ در خیابان ۱۷ شهربور تهران بر اثر اصابت گلوله مزدوران جمهوریاسلامی کشته شده است.
#علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
🔥3❤2