ایران بریفینگ
7.18K subscribers
20.8K photos
27.8K videos
36.5K links
هدف ما؛اطلاع رسانی نقض حقوق بشر توسط نهادهای امنیتی و نظامی درایران است.
سایت:
www.irbr.news


توییتر:
twitter.com/irbriefing

ارتباط با مخاطبین در تلگرام :

@iranbriefing
Download Telegram
محمدکمیل زندخانی، معترض ۱۶ ساله، دو روز پس از آزادی موقت به نحو مشکوکی جان سپرد.
این نوجوان ۱۶ ساله طی دو نوبت بازداشت شده ۴۳ روز بازجویی و شکنجه شده است.
بر اساس این گزارش پیش از اقدام به خودکشی این کودک طی هفته گذشته، آثار شکنجه بر بدن وی مشهود بوده و از نظر روانی نیز در شرایط بسیار وخیمی قرار داشته است.
او اولین بار آبان ماه بازداشت شده و با قرار وثیقه آزاد شده بود. این کودک برای بار دوم، چهارشنبه ۳۰ آذر توسط نیروهای حکومتی ربوده شده و بعد از سپری کردن ۱۹ روز بازجویی و شکنجه شدید، نیروهای اطلاعات پیکر نیمه‌جانش را مقابل درب منزل خانوادگی وی به حال خود رها کرده‌اند.
این کودک بعد از آزادی در نوبت دوم بازجویی، اقدام به خودکشی کرد که بر اثر سطح هوشیاری خود را از دست داده و به کما رفته بود.
#محمد_کمیل_زندخانی اولین معترضی نیست که پس از آزادی موقت اقدام به خودکشی کرده است.
پیشتر نیز برخی از بازداشتی‌ها آزاد شده اقدام به خودکشی کرده بودند. از جمله یلدا آقا افضلی ۱۹ ساله عرشیا امامقلی‌زاده ۱۶ ساله، عاطفه نعامی ۳۷ ساله، مینا یعقوبی ۳۳ ساله، محسن جعفری‌راد ۳۶ ساله.
#خامنه_ای_کودک_کش #روز_جهانی_کودک

🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
11🔥2
🔖مزدک مریانه، ۱۶ ساله در بحبوحه اعتراضات به اتهام «کتک زدن مأموران کلانتری» بازداشت و با وجود سن کم، با افراد بزرگسال در #زندان_لاکان_رشت نگهداری شد.
به نقل از هم‌بندان این کودک، او در مدت بازداشت تحت شکنجه قرار گرفته تا جایی که آثار ضرب و جرح بر صورتش پیدا بود. هم‌چنین به دلیل وخامت وضعیت جسمانی یک شب نیز با دست‌بند و پابند به بیمارستان منتقل شد.
همچنین همبندیان او‌ شهادت داده‌اند تحت فشار قرار دادن و شکنجه وی بخاطر آن بوده که نیروهای امنیتی پلیس در نظر داشتن تا از او‌اعتراف اجباری بگیرند، تصاویر درگیری وی با یک مامور پلیس در شبکه‌های اجتماعی وایرال شده بود و‌ او در گیلان تبدیل به یک چهره قهرمان شده بود.
روز دوشنبه ۷ فروردین ماه ۱۴۰۱، مزدک مریانه همدانی، نوجوان ۱۶ ساله، که در جریان تظاهرات سراسری در رشت دستگیر شده بود، پس از آزادی از زندان به دلیل شدت جراحات ناشی از شکنجه و پرتاب از طبقه چهارم جانباخت.
#مزدک_مریانه_همدانی که حالا به دلیل شکنجه و پرتاب کردنش از طبقه چهارم به پایین بشدت مجروح شده بود به بیمارستان اعزام و‌یک روز پس از بستری شدن و‌ وخاومت حالش ماموران دست بند و پابند وی را بازکرده و مدعی می‌شوند وی آزاد شده است.
او‌ دو‌ روز بعد در تاریخ سوم فروردین ماه ۱۴۰۲، به دلیل شدت جراحات در بیمارستان جان باخت.
#خامنه_ای_کودک_کش #روز_جهانی_کودک

🌐 irbr.news
✅️ @irbriefing
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
8🕊5🔥2
لیلا مهدوی مادر #سیاوش_محمودی، سیاوش نامدار ایران، نوجوان ۱۶ساله‌ای که توسط نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی به قتل رسیده است نوشته است:« هنوز نتوانستم باور کنم که تو نیستی،فرزند من بیمار نبود،تصادف نکرد او در خیابان با اسلحه جنگی به قتل رسیده .
فرزند ۱۶ ساله من کشته شده،این داد من فریاد من دادخواهی من برای فرزندم طبق قانون است.
در کل دنیا که وقتی زندگی کسی به ناحق ازش گرفته می‌شود. عاملين جنایت باید مجازات شوند.
همانطور که مرا در چهار چوب قانونی قرار میدهید محاکمه می کنید،بابت دادخواهی فرزندم .
پس باید،قاتلین فرزند من شناسایی و محاکمه شوند.
نمی توانم با مرگ فرزندم کنار بیام چون به ناحق کشته شده .
واین درد .هر لحظه هر ثانیه داره از درون تو را نابود میکنه
نمی توانم فراموش کنم آرزوهای بزرگ قشنگ فرزندم را، نمی توانم راحت به زندگی عادی خود برگردم و بنشینم برای فرزند معصوم وبی گناه خودم خیرات بدم وطلب بخش کنم برای فرزندی که حتی به سن قانونی نرسیده بود،گریه های من برای ناعدالتی است،برای ظلمی که در حق فرزند وفرزندانمان شد.
این درد درمان می جوید برای تسکین قلبش
درست است او جاودان شد،نامدار شد اما من #مادر_دادخواه خونش هستم.
#خامنه_ای_کودک_کش #روز_جهانی_کودک

🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
13🔥2
ً
رضا کاظمی ۱۶ ساله اهل سنندج شهر موچش ، شهری کوچک که ۱۵۰۰ نفر جمعیت دارد و همه همدیگر را می‌شناسند.ماموران امنیتی در روز ۳۰آبان، به رضا کاظمی چهار تیر جنگی شلیک کردند. …«علاوه بر دو تیری که یکی به کف دست و یکی به آرنج رضا شلیک شده بود، دو تیر دیگر هم به کتف و سینه‌اش زدند و بعد هم، همانجا رهایش کردند و رفتند.»
دوستان رضا می‌گویند رضا هیچ کاری نکرد، از ماشین پیاده شد و به خیال خودش با معرفی خودش به ماموری که همشهری‌اش بود و شاید خانه‌شان ده خانه هم با خانه آقای کاظمی فاصله ندارد، می‌خواست اگر سوتفاهمی هم ایجاد شده، آن را رفع می‌کند.»
رضا همان‌شب با همت مردم به بیمارستان کوثر سنندج منتقل می‌شود: «شهر موچش کوچک است، آنقدر که وقتی صدای شلیک گلوله‌ها در سکوت شب پیچید، همه در شهر شنیدند. مردم سراسیمه از خانه‌هایشان در جهت صداها حرکت کردند و در زمانی کوتاه به محلی که رضا تیر خورده بود، رسیدند. ماموران محل را ترک کرده بودند و دوستان رضا را تهدید کرده بودند که تا وقتی کاملا دور نشده‌اند، از ماشین پیاده نشوند. همان‌جا آمبولانس خبر کردند و جسم غرق در خون رضا را به دلیل شدت جراحت‌ها به بیمارستان کوثر سنندج اعزام کردند، چون امکان مداوای او در موچش یا کامیاران نبود.»
رضا وقتی به بیمارستان رسید در کما بود. او را به اتاق مراقبت‌های ویژه بردند و بستری کردند. تصویری از او وجود دارد با چشم‌های بسته و در محاصره دستگاه‌ها و لوله‌های تنفسی: «پدرش شبانه روز در بیمارستان بود. روز یکشنبه۶آذر، گویا صبح رضا تمام می‌کند، اما ماموران اجازه نمی‌دهند که این خبر به خانواده ابلاغ شود.»
پدر رضا چندین‌بار می‌پرسد چرا رنگ چهره پسرش مات است، یا تنفسش شبیه روزهای قبل نیست، اما کسی به او پاسخ نمی‌دهد: « فضای شهرهای کردستان ملتهب بود. به جز رضا، در همان روزها چندین نفر دیگر هم به دست ماموران امنیتی کشته شده بودند. به همین سبب، نهادهای امنیتی بیمارستان را تحت فشار گذاشتند تا غروب آفتاب صبر کنند و با تاریکی هوا خبر جان‌باختن رضا را به خانواده‌اش بدهند.»
حوالی غروب به خانواده رضا می‌گویند او جان خود را از دست داده است.
«خانواده #رضا_کاظمی هم مثل همه خانواده‌های کشته‌شدگان این اعتراضات، برای تحویل گرفتن پیکر عزیزشان تحت فشار قرار داشتند. بهشان گفته بودند فقط به شرطی که در سکوت و همین امشب او را دفن کنید پیکر را به شما می‌دهیم. اگر بخواهید سر و صدا راه بیندازید، خبری از پیکر نیست. خانواده رضا در سکوت پیکرش را بردند و شبانه به خاک سپردند.
#خامنه_ای_کودک_کش #روز_جهانی_کودک

🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
12🔥2
نامش #آرش_کهزادی و متولد ۱۳۸۱ درود لرستان است. #مهدی_کهزادی عموی آرش هم سال ۹۶ هنگامی که ۳ روز به عروسی اش مانده بود در جریان اعتراضات با شلیک گلوله به سرش کشته شد، آرش عاشق عمویش بود، روز ۲۷ آبان۱۳۹۸ به دوستانش که در خیابان بود پیوست، باهم به خیابان بیست متری اسلام شهر رفتند و همانجا درست مثل عمویش به ضرب گلوله به سرش کشته شد، آرش را شهرستان درود کنار عمویش به خاک سپردند .
#خامنه_ای_کودک_کش #روز_جهانی_کودک

🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
12🔥2🕊2
بیش از ۷۰ کودک در جریان خیزش سراسری جان شیرینشان را از دست دادند که یکی از آن‌ها نیما شفق‌دوست، نوجوان ۱۶ ساله‌ ارومیه‌ای بود که ۱۲ روز با پاهای تیرخورده و حال بد در خانه به صورت پنهانی نگه داشته شد، مقابل چشمان مادر و پدرش برای زندگی جنگید، اما گویی گلوله‌ها قدرتشان از نیما بیشتر بود و جان او را گرفتند و پس از آن با اسلحه بالای سر مادر و پدر ایستادند تا بگویند که نیما را سگ هار گاز گرفته و جان خود را از دست داده است.
اگر چه سخنان این مادر زخم‌خورده درباره نحوه جان‌سپردن نیما پس از تیرخوردن دردناک است، اما او این چنین شرح می‌دهد:
«نیما، روز ۳۰ شهریورماه برای گرفتن پولش به اسلام‌آباد می‌رود، موقع برگشت به خانه درجریان اعتراضات از پشت به پای نیما تیر می‌زنند، نیما روی زمین می‌افتد، همسایه‌ها نیما را به خانه‌‌شان می‌برند و هر دو پای نیما را می‌بندند و پس از آن به خانه عمویش منتقل می‌کنند و عمو نیز نیما را به ماشین به خانه خودمان می‌آورد، سپس نیما را به بیمارستان می‌بریم، اما مقابل در بیمارستان به اندازه‌ای مامور وجود داشت که نیما را به خانه برگرداندیم و به یک دکتر می‌بردیم، چندباری پیش همان دکتر بردیم، تا اینکه روز ۱۲ مهرماه، حال نیما بسیار بد شد، او را به بیمارستان بردیم، اما دیگر دیر شده بود، نیما نیم‌ساعت بعد جان شیرین خود را از دست می‌دهد.
جنازه نیما را به ما ندادند، بعد از دو روز وقتی پیکر نیما را به تحویل دادند، ساعت ۱۲ شب از اطلاعات سپاه زنگ زدند که اگر برای نیما مراسم بگیرید،‌جوان‌های دیگرتان را به قتل می‌رسانیم یا به عبارتی می‌کشیم، جواب پزشک قانونی که آمد در آن نوشته بود نیما به مرگ طبیعی فوت شده اما پس از خاک سپاری، چند مامور مسلح به خانه‌امان آمدند و با تهدید از ما خواستند که مصاحبه کنیم و بگوییم که نیما با گازگرفتگی سگ فوت شده است، اما به روح شهیدم قسم، این طور نبوده است.»

این داستان جانکاه کشته شدن نیما شفق دوست است، نوجوانی که نبودش آنچنان برای خانواده سنگین بود که پدرش نیز دوام نیاورد و با رفتن
#نیما_شفق_دوست ، سکته قلبی کرد و فوت شد.

در جریان خیزش سراسری بیش از ۶۰۰ تن از معترضان کشته‌شدند، شاید دانستن قصه هر کدام و رنجی که هرکدام از خانواده‌ها در نبود عزیزانشان می‌کشند بسیار دردآور باشد، اما باید بدانیم که تمام آنها در راه آزادی جان خود را از دست دادند،‌ نامشان باید در یادها بماند.
#خامنه_ای_کودک_کش #روز_جهانی_کودک

🌐
irbr.news
🆔
@irbriefing
12🔥2
هشتم شهریور ۱۴۰۰ خبر کشف پیکر مبینا سوری، نوجوان ۱۴ ساله‌ای که به همسری پسرعمه‌اش درآمده بود، به رسانه‌ها رسید. ابتدا پدر مبینا قتل را به عهده گرفت؛ اما کمتر از ده روز بعد، سینا قلندری خبرنگار محلی از ارتکاب قتل توسط همسر روحانی این زن خبر داد و پلیس نیز اعلام کرد که فرد معمم را دستگیر کرده است.
این روحانی در همان ساعات اولیه به قتل مبینا سوری از طریق خفه کردن او با روسری اعتراف کرد.
همه چیز از روزی آغاز شد که پدرشوهر مبینا برای انجام کاری به طبقه بالا رفت و متوجه شد، مبینا با تلفن مشغول صحبت با کسی است: «تلفن را از مبینا گرفت و عکس‌هایی از مبینا توی آن دید که به نظرش مناسب نبودند. بعد گفتند، مبینا آن‌ها را برای خواستگار قبلی یعنی کسی که دوستش داشت، فرستاده است. قیامت شد. جر و بحث بالا گرفت و مبینا به خانه پدری‌اش بازگشت.»
در همین حال امین همسر مبینا به خواستگار قبلی او می‌گوید ۳۰۰ میلیون تومان می‌گیرم و طلاقش می‌دهم تا تو با او ازدواج کنی. چند روز بعد خواستگار و پدرش بر سر ۱۰۰ میلیون تومان کمتر با امین چانه می‌زنند و ظاهرا به نتیجه نمی‌رسند و قرار شد بزرگان برای آشتی دادن زوج جوان پادرمیانی کنند، شماری از بزرگان هر دو خانواده برای آشتی دادن زوج جوان در خانه مبینا جمع می‌شوند؛ غافل از اینکه امین قصد شومی در سر دارد.
وقتی صحبت‌های جمع تمام شد، امین اجازه خواست با مبینا تنها صحبت کند. چون احتمال می‌دادند هنوز خشمگین باشد، جیب‌هایش را گشتند. مقدار زیادی تریاک به همراه داشت، همراه یک اسلحه. آن‌ها را از او گرفتند و راهی‌ حیاط خانه‌شان کردند. نیم ساعتی گذشت و خبری نشد به همین سبب برادر کوچکتر مبینا را دنبالشان فرستادند. وقتی که بازگشت گفت، مبینا روی زمین خوابیده. وقتی همه به حیاط رفتند، دیدند که امین با غرور بالای سر مبینا ایستاده و با خنده به آن‌ها می‌گوید، مال خودم بود دلم خواست بکشمش.
#مبینا_سوری به قدری تقلا کرده و زمین را چنگ زده بود که دست و پایش زخمی و کبود بود، مبینا چهار ماه باردار بود.
او سپس با قرار کفالت آزاد می‌شود و انگار نه انگار که در‌این‌میان یک دختر جوان جانش را از دست داده است. انگار نه انگار که در‌این‌میان یک خانواده عزادار شده‌اند.»
کمی بعد هم از خانواده مبینا رضایت گرفت و به تازگی هم به خواستگاری دختربچه دیگری که به تازگی کلاس ششم دبستان را به پایان رسانده رفته و قصد ازدواج با او را دارد.
#جمهوری_کودک_کش_اسلامی #روز_جهانی_کودک

🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
🤬10🕊2🔥1
ساسان عیدی‌وندی و ⁧#امیرحسین_دادوند ⁩ هر دو ۱۷ ساله، دو دوست و همکلاسی بودند، و هر دو توسط تک تیرانداز‌های خامنه‌ای در #آبان_خونین_۹۸ در اصفهان مورد اصابت گلوله قرار گرفتند و کشته شدند.
‏خانواده ⁧#ساسان_عیدی_وندی وقتی از پزشکی قانونی درخواست پیکر فرزندشان را می‌کنند از آنها نامه دادگستری و یا اداره اطلاعات را می‌خواهند، در مراجعه به دادگستری به آنها می‌گویند باید ۶۰ ميليون تومان برای پول تیرهایی که بر بدن فرزندشان نشسته بدهند!
‏خانواده توانایی پرداخت این پول را نداشتند مستأصل به دفتر امام جمعه اصفهان مراجعه می‌کنند امام جمعه در ازای نامه‌ای که از حکومت شکایتی نداریم مقدمات دفن وی را ترتیب می‌دهد.
‏حکومت اما هرگز جسد را به آنها تحویل نمی‌دهد و می‌گویند خودمان می‌آوریم شبانه و بی سرو صدا دفن می‌کنیم.
‏او را در قبرستانی دورافتاده دفن میکنند و اطلاع می دهند.
جمهوری اسلامی حتی در حد تحویل دادن جنازه به خانواده‌ها هم رضایت نداد!
اما امیر حسین، او‌نیز با شلیک مستقیم به ناحیه سر و شکم توسط تک تیراندازان‌ کشته شد، امیرحسین قهرمان کیک بوکسینگ بود.
خواهرش می‌گوید: «آن روز با کمرزخمی اومد خونه، صورتش رو تودستام گرفتم، گفتم امیرحسین چکارکردی؟
گفت: آجی چیزیم نیست خوبم،باورم شد، ولی صورتش سرد سرد بود…هر روز دستامو نگاه می‌کنم نقش صورتش تو دستامه…بزرگ مرد کوچکم کی اینقد بزرگ شدی؟».
بیست ششم آبان بود که با اس ام اس ساسان که :«خیابان شلوغه زود بیا بریم اعتراض»کاپشنش رو می‌پوشه و میره، خواهرش می‌خواد مانع بشه، ولی او اطمینان میده و میره.
نرسیده به مدرسه طالقانی خیلی شلوغ شده بود. جلوتر نتونسته بود بره. همراه ساسان در وسط جمعیت بودن که شلیک شروع میشه. ساسانبر زمین می‌افتد درحالیکه برای نجات دوستش خم میشه که او رو بلند کنه به کمرش شلیک میشه.
ساسان در دم کشته میشه اما امیر حسین را دوستانش با موتور به خانه میارن. از شدت خونریزی نمی‌تونسته روی پاهاش بایسته. درد همه وجودش را گرفته بود. اما به مادرش میگوید چیزی نیست.
از شدت خون ریزی در خانه بیهوش میشه و خانواده به بیمارستان که می‌رسانندش اول بستری‌اش نمی‌کنند اما دقایقی بعد در اورژانس جان می‌بازد، طبق معمول پیکر را می‌دزدند و بالاخره درقبال دریافت ۶۰ میلیون پیکر را به خانواده تحویل میدن و در باغ رضوان اصفهان به خاک سپرده میشه.
امیر حسین و‌ ساسان هر دو اولین کشته شده‌های #نجف_آباد_اصفهان در آبان ۹۸ هستند.
#خامنه_ای_کودک_کش #روز_جهانی_کودک

🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
13🔥2🕊1
۳۰ مهر ۱۴۰۱ ، سالگرد فرضی یک نوجوان ۱۷ ساله است که روز قتل او مشخص نیست!
نام او را بسیاری حتی نشنیده‌اند، او که زیر شکنجه ماموران نتوانست زنده بماند.
#مهدی_فرحانی ، اهل خرمشهر بود، روز سوم مرداد ۱۴۰۱ در خرمشهر توسط اطلاعات سپاه بازداشت می‌شود و آن قدر او را شکنجه می‌کنند تا جان بدهد، پیکر او‌ از سر و‌صورت و‌ حتی بدن قابل شناسایی نبود، برادرش او‌را از روی دستانش و لباس و‌ کفش شناسایی کرد.
در
#سپاه_خرمشهر روز ۳۰ مهر ۱۴۰۱ خبر فوتش را به برادرش اطلاع می‌دهند، در حالیکه مشخص بود او به تازگی فوت نکرده ، به برادرش می‌گویند تنها راه تحویل پیکرش و اجازه تدفینش در محلی که می‌خواهند این است که فقط او باشد و هیچ فرد دیگری حضور نداشته باشد.
مهدی روز دوم آبان ۱۴۰۱، به آغوش خاک سپرده شد.
#خامنه_ای_کودک_کش #روز_جهانی_کودک

🌐
irbr.news
🆔
@irbriefing
10🤬3🔥2
عاطفه رجبی سهاله دختر دانش آموز ۱۶ ساله‌ای بود که توسط دادگاه به جرم زنای محصنه و جریحه‌دار کردن عفت عمومی، متهم شده و توسط قاضی حاج رضایی (رئیس دادگستری نکا) به اعدام، محکوم شد. حکم اعدام او توسط دیوان عالی کشور (در دوره ریاست هاشمی شاهرودی) در عرض یک هفته تأیید شد. قاضی حاج رضایی، طناب دار را به گردن عاطفه انداخت و او را در میدان شهر به دار آویخت.
#عاطفه_رجبی برای اولین بار، در سال ۱۳۸۰ توسط بسیج، دستگیر شده و به جرم روابط نامشروع در ۱۳ سالگی، به صد ضربه شلاق و زندان محکوم شد.
وی به دلیل اختلال ذهنی بارها به همین اتهامات بازداشت و پس از آنکه برای پنجمین بار، توسط ستاد امر به معروف، دستگیر شد در دادگاه، به تجاوز مکرر یکی از اعضای پیشین سپاه به نام علی دارابی به وی در زندان بهشهر اشاره کرد.
قاضی، علی دارابی را به شلاق و عاطفه را به اتهام جریحه‌دار کردن عفت عمومی به اعدام محکوم کرد. بنا بر قانون مجازات اسلامی ایران درصورتی‌که فردی، پس از چهار بار زنای غیرمحصنه مجدداً مرتکب این اقدام شود به اعدام محکوم خواهد شد.

عاطفه رجبی در اعتراض به اولین محکومیتش نوشته‌است: «مدارک پزشکی [موجود] است که ثابت می‌کند … ثبات روانی ندارم. آیا جنونی که بعضاً ادواری است و این‌جانبه را در بر می‌گیرد نمی‌تواند مانع تصمیم‌گیری عقلانی‌ام باشد؟! … علی‌هذا سابقه‌ام با توجه به ناقص بودن عقل و فکرم که از این‌جانبه سوءاستفاده شده، خراب است؛ فقط می‌توانم ادعایم را با شهادت گواهان محلی و تست پزشکی قانونی، ثابت کنم.»
قاضی با ارائه اسناد غیر واقعی به دیوان عالی کشور سن وی را ۲۲ سال اعلام کرد.
بیانیه عفو بین‌الملل پیرامون اعدام کودکان در ایران اشاره‌ای به این مورد دارد و می‌نویسد:”اشتباه در سن عاطفه سهاله فقط پس از اعدام، موقعی که وسایل شخصی و وصیت‌نامه او را به خانواده‌اش تحویل دادند، برملا شد.
تأکید همسایگان بر اختلالات روحی وی و عدم ثبت صورت‌جلسهٔ دادگاه بیش از پیش اعدام وی را در هاله‌ای از ابهام فرو برد. اعدام وی جنجال برانگیزترین مورد اعدام کودکان در ایران بود.
در گزارش هیأت تحقیق و‌ تفحص مجلس ششم سال ۱۳۷۹ درباره پرونده نوارسازان مشخص شد که «علیزاده» بازجوی عاطفه سهاله ، علیرغم داشتن محرومیت قضایی، بازجوی امیرفرشاد ابراهیمی، شیرین عبادی و محسن رهامی بوده است.
#خامنه_ای_کودک_کش #روز_جهانی_کودک

🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
13🔥2🤬1
آرنیکا از ۸سالگی آموزش تیراندازی می‌دید و تمرین میکرد و عضو تیم امید کمانداری ایران و‌ تک فرزند خانواده بود پدرش تلاش می‌کرد برای تحصیل او‌را به آمریکا بفرستد اما او موافق نبود و آخرش هم جانش را برای ایران فدا کرد.
#آرنیکا_قائم_مقامی در حال تکان دادن روسری‌اش و رقصیدن و‌ شعار دادن در خیابان جشنواره تهران پارس بود که چند موتور سوار بسیجی سر می‌رسند و در همان خیابان با باتوم او‌را مورد حمله قرار می‌دهند، او زیر ضربات باتوم بیهوش می‌شود، هنگامی که آرنیکا بیهوش شد او را به اجبار به بیمارستان نظامی(گلستان نداجا) می‌برند ، #آرنیکا_قائم_مقامی ۱۶ ساله نهایتا بعد از ۱۰ روز در کما بودن،در روز یکشنبه ،سی ام مهرماه ۱۴۰۱ بر اثر مرگ مغزی جان خود را از دست می دهد.
پزشکی قانونی علت مرگ او را برخورد سر با جسم سخت عنوان‌کرده!
جمهوری اسلامی مدعی است که او از بالای ساختمان به پایین پرت شده و مرده است؛ ادعایی که دربارهٔ بعضی از کودکان کشته شدهٔ دیگر اعتراضات ۱۴۰۱ همچون نیکا شاکرمی و سارینا اسماعیل‌زاده از طرف جمهوری اسلامی تکرار شده بود.
اساساً مسئولان حکومت جمهوری اسلامی دلیل کشته‌شدن معترضان را خودکشی، بیماری زمینه‌ای، گاز گرفتن سگ و حتی شلیک معترضان به یکدیگر اعلام می‌کنند.
#خامنه_ای_کودک_کش #روز_جهانی_کودک

🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
10🔥2🤬2🕊2
بچه‌ی ۱۷ ساله را فقط به خاطر پاره کردن عکس خامنه‌ای کشتند. پدرش بدن به دار آویخته او را در مغازه‌اش با لباس های پاره شده پیدا کرد.
٢٧ مهر ۱۴۰۱ علیرضا فیلی دانش‌‌آموز ١٧ سالە در حالی مفقود می‌شود که دوستانش اطلاع داده بودند که در بعد از تعطیلی مدرسه دیده‌اند که او را به زور سوار خودروی پژوی بدون پلاک کرده‌اند.
پدر علیرضا بە ادارە آگاهی شکایت برده و اعلام کردە بود پسر او مفقود شده، در اداره آگاهی البته تلویحا به او می‌فهمانند که بهتر است شکایت نکند و‌به نهادهای امنیتی برود به دنبال فرزندش.

#علیرضا_فیلی در تجمعات اعتراضی دانش‌آموزان حضور داشت، کتک خورده بود و مورد اصابت گلوله‌های ساچمه‌ای هم قرار گرفته بود. تصاویری از پاره کردن عکس خمینی و خامنه‌ای در کتابهای درسی‌اش در مدرسه از او‌دست به دست می‌شود و احتمالا به همین دلیل هم او را نشان کرده بودند.
۴۸ ساعت گذشته است و‌ پدر علیرضا به هر اداره‌ و‌نهادی مراجعه می‌کند به او‌ جواب سربالا می‌دهند ، در نهایت از سوی حراست آموزش و پرورش فردی به نام رسولی با خانه تماس می‌گیرد و‌اصرار می‌کند باید با پدر حرف برند، مادرش می‌گوید پدرش نیست و‌ مغازه تماس بگیرد اما رسولی اصرار می‌کند هر جا هست نیم ساعت دیگر خانه باشد، به پدر علیرضا خبر می‌دهند، مغازه را تعطیل می‌کند و‌یریع به خانه می‌رود، اما از تماس رسولی خبری نمی‌شود!
پدر علیرضا وقتی مستاصل به مغازه برمی‌گردد با پیکر به دار آویخته‌ فرزندش در حالی که تمام لباس‌هایش پاره شده است مواجه می‌شود.
تلاش احمقانه دیگری برای صحنه‌سازی یک خودکشی دیگر از سوی جمهوری اسلامی.
جسد علیرضا در ۲۹ مهرماه ۱۴۰۱ در مغازه پدرش در اندیشه، شهریار تهران در حالی پیدا می‌شود که حکومت مدعی است او خودکشی کرده، اما به این خانواده نه اجازه چاپ اعلامیه دادند ، نه اجازه برگزاری ختم و مراسم و‌ نه حتی تا شش ماه اجازه نصب سنگ قبر.
#خامنه_ای_کودک_کش #روز_جهانی_کودک

🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
🤬10🔥2🕊1
🔖صدف موحدی، ۱۷ ساله، روز ۲۵ مهر در راه بازگشت از مدرسه به خانه مورد حمله ماموران قرار گرفت و بر اثر ضربات باتوم به سرش دچار ضربه مغزی و چند ساعت پس از رسیدن به خانه کشته شد.
#صدف_موحدی جزو دختران شجاع دبیرستان جنت آباد تهران بود.
صدف به خاطر رنگ قرمز موهایش، او را چند روز بعد اینکه فیلم‌های اعتراضات بچه‌های دبیرستان ۲۲ بهمن واقع در منطقه جنت‌آباد در تلویزیون‌های خارج از کشور و‌ شبکه‌های اجتماعی منتشر شد،شناسایی کردند، چون مقنعه‌‌اش را درآورده بود. البته در فیلم چهره بچه‌ها زیاد مشخص نبود چون از پشت سر بودند ولی صدف را به راحتی به خاطر رنگ موهایش شناسایی کردند.
در روز دوشنبه ۲۵ مهر ۱۴۰۱، بعد از تعطیلی مدرسه، صدف در راه برگشتن به خانه بود که ماموران در کوچه‌‌ای به او حمله کردند و چند ضربه محکم بر سرش کوبیدند. او با فشار روحی شدید و سردرد به خانه برگشت. نمی‌دانم به چه دلیلی ولی احتمالا به خاطر مسائل امنیتی خانواده ترسیدند او را به بیمارستان ببرند و چند ساعت بعد هم متاسفانه صدف فوت کرد، ماموران امنیتی هم به سرعت با خانواده صدف تماس گرفتند و آنها را مجبور کردند که بگویند دخترشان در خواب سکته کرده است.
یکی از دوستان صدف درباره او به سال گذشته به ایران بریفینگ گفته است: «صدف یک دختر قدبلند، زیبا، صحیح و سالم بود و هیچ مشکل قلبی نداشت، همانروز بر سرش باتوم می‌زنند وقتی به خانه می‌رود ظاهرا دچار خونریزی داخلی شده و فوت می‌کند.
#خامنه_ای_کودک_کش #روز_جهانی_کودک

🌐 irbr.news
✅️ @irbriefing
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
13🔥2
الهه سعیدی یکی از صدها جانباختگان راه آزادی ایران ، دختر مبارزی از سقز که بر اثر شلیک مستقیم ۱۶ گلوله جنگی توسط مأموران سرکوبگر خامنه‌ای در روز ۱۸ مهرماه۱۴۰۱ به سر، سینه ،گردن و شکم وی اصابت کرده ایت، پیکر او بر اور گلوله‌های جنگی از هم متلاشی شده بود، او در سقز جان باخت، #الهه_سعیدی ۱۶ ساله و تنها فرزند خانواده‌اش بود.
#خامنه_ای_کودک_کش #روز_جهانی_کودک

🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
14🔥2
چند متر مانده به فرمانداری، دو مأمور، دست و پای یک پسر جوان را گرفته بودند و یک مأمور دیگر او را کتک می‌زد. کمی آن‌طرف‌تر، چند مأمور یک دختر نوجوان را زیر کتک و باتوم گرفته بودند. صحنه خیلی بدی بود. می‌ترسیدیم جلو برویم.
دختر داد می‌زد بی‌غیرت‌ها و غیرت ندارید و از این چیزها. یک پسر جوان که خیلی قد بلند بود، دو متر بیشتر بود، برای کمک به آن دختر جلو رفت، با مأمورها درگیر شد. چند نفری ریختند سرش اما حریفش نبودند. یکباره عقب رفتند و شلیک کردند. به سینه‌اش شلیک کردند، افتاد.
شاهدان عینی کشته‌ شدن #پدرام_آذرنوش، نوجوان ۱۷ ساله، در نزدیکی فرمانداری دهدشت می‌گویند که مأمورهای حکومتی ابتدا با گلوله‌های ساچمه‌ای به او شلیک کردند، او همچنان ایستاده بود اما از بالای پشت بام با گلوله جنگی بر سینه‌اش زدند و قلبش را نشانه گرفتند.
به گفته شاهدان عینی، پدرام آذرنوش همان‌جا بعد از اصابت گلوله به قلبش جان باخته است.
پدرام آذرنوش،‌ متولد ۲۷ خرداد ۱۳۸۳ و قهرمان کاراته بود. نوجوان ۱۷ ساله‌ای که غروب پنج‌شنبه، ۳۱ شهریور بر اثر اصابت گلوله در دهدشت کشته شد و در روستای دره‌لبک در استان کهگیلویه و بویراحمد به خاک سپرده شده است.
نزدیکان او گفته‌اند که چند گلوله ساچمه‌ای به او اصابت کرده بود اما گلوله جنگی تک‌تیرانداز از بالای پشت بام، حالت بالا به پایین به قلبش خورده. قلب و کلیه و سینه را ترکانده و جان او را گرفته است.
یکی از نزدیکان پدرام آذرنوش می‌گوید که پیکر او را در بیمارستان یک جایی مانند انباری انداخته بودند. دایی‌ها و عموهای پدرام در بیمارستان را شکاندند و از آنجا بیرون آوردند. روی دست‌های آنها بود که پدرش رسید و همان‌جا سکته کرد و به آی‌سی‌یو منتقل شد.
او می‌گوید: «دهدشت، شهر کوچک عشیره‌ای است همه همدیگر را می‌شناسند. صدای تیراندازی که بلند می‌شود و خبر تیراندازی همه جا می‌پیچد پدر پدرام سراغ مأموران می‌رود و می‌پرسید چی شده؟ می‌گویند هیچی. یک پسری زخمی شده. به او می‌گویند که گلوله به زانویش خورده».
فیض‌الله آذرنوش، پدر پدرام آذرنوش، به گفته نزدیکانش از نیروهای تکاور ارتش هوابرد بوده است،او جانباز جنگ ایران و عراق است و در ۱۴ سالگی به عنوان داوطلب بسیجی به جبهه رفته بود.
#خامنه_ای_کودک_کش #روز_جهانی_کودک

🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
10🔥2🕊2
نیکا شاکرمی ، دختر ۱۷ ساله‌ هنرمندی که در جریان انقلاب #زن_زندگی_آزادی در تاریخ بیست‌وهشتم شهریور ماه در بلوار کشاورز تهران ناپدید شد.
پیکر بی‌جان او چندین روز بعد در سردخانه کهریزک با صورت و گونه شکسته، دندان‌های خردشده و آسیب در جمجمه سر به خانواده‌اش تحویل داده شد.
بر اساس ویدئوهای انتشار یافته در فضای مجازی، #نیکا_شاکرمی همان روز که ناپدید شد، با شجاعت بی‌نظیری در صف اول تجمعات انقلابی در تقاطع بلوار کشاورز و خیابان شانزده آذر حضور داشت.
آنگونه که از شواهد برمی‌آید؛ نیکا توسط مزدوران خامنه‌ای شناسایی، تعقیب و بازداشت شده بود.
نهایتا پیکر نیکا توسط نهادهای امنیتی خامنه‌ای ربوده و به صورت مخفیانه در روستایی از توابع خرم‌آباد با حضور پرشمار مزدوران به خاک سپرده شد.
یاد و تصاویر این نوجوان شجاع و جسور در ذهن ایرانیان آزادیخواه برای همیشه زنده خواهد ماند.
#خامنه_ای_کودک_کش #روز_جهانی_کودک

🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
🕊96🔥2
#مونا_محمود_نژاد یکی از صدها شهروند ایرانی است که در #دهه_شصت به جرم بهایی بودن اعدام شدند.
۱۷ ساله بود و تنها جرم او تدریس در کلاس کودکان بهایی بود.
او به همراه ۱۰ زن بهایی دیگر در خرداد ۱۳۶۲ توسط خلخالی اعدام شد.
#جمهوری_کودک_کش_اسلامی #روز_جهانی_کودک

🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
9🕊3🔥2
بیش از ۷۰ کودک در جریان خیزش سراسری جان شیرینشان را از دست دادند که یکی از آن‌ها سپهر بود.
مادر ‎#سپهر_مقصودی، در صفحه اینستاگرامش با انتشار ویدیویی نوشت: «این سپهر منه، سپهر چهارده ساله، سپهر که هنوز رویای بچگیش بازی می‌کرد، می‌خوند.»
۲۵ آبان‌ماه، همان روزی که ‎#کیان_پیرفلک مقابل چشمان پدر و مادرش پر کشید و رفت، در گوشه‌ای دیگر از شهر ایذه، سپهر مقصودی ۱۴ ساله، با شلیک گلوله به پیشانی‌اش جان شیرینی‌ خود را از دست داد.
سرگذشت سپهر بسیار تکان‌دهنده است.
سپهر در روز حادثه به دلیل شلوغی‌ها به مدرسه نمی‌رود، اما همان‌روز سپهر تا ساعت چهار در منزل فامیلشان می ماند و سپس به خواست خودش به سوی خانه مادرش روانه می شود.
منبعی نزدیک به خانواده این کودک می‌گوید: «که سپهر مقصودی یک ساعت پس از رسیدن به خانه مادرش از آنجا به کلوب بازی‌های کامپیوتری می رود. این کودک ۱۴ ساله یک ساعت در کلوب بازی می‌کند و از آنجا به سوی خانه دایی‌اش حرکت می‌کند وقتی می‌رسه محله داییش، مامورها با معترضان درگیر می‌شوند و درحالی‌که تلاش می‌کند، خودش رو به خونه داییش برسونه، تیراندازی شروع میشه و در نزدیکی چهار راه هلال احمر تیر به سرش می‌خورد و کشته می‌شود.»
مادر سپهر دوری او را تحمل نکرد و از داغ فرزند مدتی بعد از دنیا رفت.
#خامنه_ای_کودک_کش #روز_جهانی_کودک
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
12👍2🔥2🕊2
چهره‌ای معصوم و خندان که جمهوری اسلامی کودک کش با ضربات مکرر باتوم آن را خونین و غمگین و خاموش کرد…
نوجوانی که در #آبان_خونین_۹۸ به دلیل ضرب و شتم شدید و ضربات مکرر شوکر و باتون به گردن و جمجمه‌اش به‌دست اشرار جمهوری اسلامی پر پر شد.

#محسن_محمد_پور نوجوان ۱۷ ساله‌ای که اگر بود امروز ۲۱ ساله می‌شد و بر اساس گزارش عفو بین‌الملل، در اعتراضات سراسری آبان ۹۸ به‌دست نیروهای انتظامی و امنیتی رژیم شیطانی کشته شد.
جمهوری اسلامی در حالی جمجمه‌ محسن محمدپور را زیر ضربات باتون و شوکر له کرد که او «رخت محرم» به‌تن داشت. محرمی که خمینی می‌گفت: «این محرم و صفر است که اسلام را زنده نگه داشته است»...!
پیام حکومت این است که: مهم نیست شما مذهبی هستید یا نه. شیعه هستید یا سنی، مسیحی، یهودی یا زرتشتی و... وقتی باوری غیر از آنچه جمهوری شیطانی می‌خواهد داشته باشید؛ محکوم به مرگ خواهید شد.
#خامنه_ای_کودک_کش #روز_جهانی_کودک

🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
13👍2🔥2🕊2
مهدی حضرتی متولد ۱۱ شهریور ۱۳۸۳ است، نوجوان ۱۷ ساله‌ای که زندگی خود را با کار و تلاش برای تأمین معیشت خانواده گذرانده بود.
او در ۱۲ آبان ۱۴۰۱ در خرمدشت، کمتر از ۵۰ روز بعد از کشته شدن مهسا امینی، در میانه آبان‌ که سراسر کشور با اعتراض‌های روزانه و تظاهرات علیه حکومت روبه‌رو بود جاودانه شد.
ویدئوی کشته شدن یک جوان ۱۷ ساله و دقایق طولانی رها شدن پیکر بی‌جانش در خیابان، بسیاری را شوکه کرد. نام این جوان مهدی حضرتی بود.
یک نفر از طبقات بالای ساختمانی مشرف به خیابان، از لحظه گلوله خوردن مهدی حضرتی فیلم گرفته بود. اما آنچه برای بسیاری تکان دهنده بود، ویدئوی دومی که از یکی از بالکان‌های همان ساختمان ضبط شده بود. این بار فیلمبردار به مهدی نزدیکتر بود و از لحظاتی فیلم گرفته بود که پیکر
#مهدی_حضرتی در خیابان رها شده است.
گویی او در میدان جنگ رها شده بود و راهی برای کمک رساندن به او وجود نداشت. در ویدئو به روشنی هویدا بود که از مغز و تن مهدی خون بسیاری خارج شده است. و او با کفش‌های سفید ورزشی، شلوار جین آبی و پیراهنی سیاه، بر روی زمین بی‌حرکت افتاده است، نیروهای امنیتی یگان ویژه می‌آیند و‌ پیکر او‌را در وانتی می‌اندازند و می‌روند…
این اتفاق در روز ۱۲ آبان‌ماه در خرم‌دشت کرج رخ داد؛ روز
#چهلم_حدیث_نجفی که به تظاهرات بزرگی در این منطقه منجر شد. مهدی حضرتی از جمله معترضانی بود که از زمان کشته شدن مهسا امینی برای دهها روز در خیابان به شکل مسالمت‌آمیز شعار داده بود.
#خامنه_ای_کودک_کش #روز_جهانی_کودک

🌐
irbr.news
🆔
@irbriefing
🕊8🤬5🔥21👍1